لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :27
بخشی از متن مقاله
تحلیل مسائل پیرامون مرمت
دوره جدید مرمت در عمارت چهل ستون قزوین از سال 1334 آغاز شد؛یعنی از زمانی که این عمارت را،به گمان حفظ ارزش های آن ،برای کاربری موزه هنرهای زیبا در نظر گرفتند.گذشته از تعمیرات سال 1347 ،این بنا از سال حدود52 تا73(بیش از 20 سال)هر ساله دارای برنامه مرمتی بوده است. به دلیل اهمیت معماری این بنا و نقاشی های نفیس ودوره صفوی و دوره های بعد،کار مرمت به تدریج و با حساسیت ویژه ای به انجام رسید. استمرار هوشمندانه کار پژوهش و مرمت را باید از نکات مثبت و قابل تقدیر در این بنا ی تاریخی ،در طول این سالها دانست.
با توجه به گزارشهای موجود می توان چنین استنباط نمود که مرمت بنا، از دهه 50 به بعد ، از یک برنامه منطقی و پیش بینی شده ای (البته با توجه به اعتبارات در نظر گرفته شده) تبعیت کرده است. بطوریکه از استحکام بخشی بنا، که خطر سازترین و حیاتی ترین بخش محسوب می شد ، شروع شد و با رسیدن به جزئیات کالبدی بنا ، کار طراحی و ساماندهی محوطه در این دوره به پایان رسید . والبته در ضمن تمامی این سالها، آشکار سازی و تثبیت نقاشی ها با صبر و حوصله در حال انجام بود. مرمت کاخ روندی از داخل به بیرون داشته است . ابتدا حفظ ماهیت وجودی کالبد اثر مهم تلقی شده و با اطمینان از زنده ماندن بنا ، به بخش ها و مسایل بیرونی پرداخته شد .
گر چه از ابتدا عمارت را برای کاربری موزه در نظر گرفتند، ولی آنچنانکه روند انجام مرمت در این بنا را پی میگیریم ، تعمیر ساختمان به سمت سازگار شدن با این کاربری نیست. سیاست مرمت به سمت حفاظت پیش رفته و ارزش گراست و بصورت ریشه ای هدفی آرمانی را دنبال می کند . اما پیش از این بنا اسم موزه را برخود دارد و در حین مرمت یا پیش از آن همچنان با کاربری موزه ادامه حیات می دهد . این دو گانگی برخورد سیاست گذاران و تاثیر گذاران ذی نفوذ یا ذی نفع در این بنا و متخصصین مرمت ، چندان به نفع بنای تاریخی تمام نشده است . چرا که هنوز سر درگمی در برخورد با این بنا به چشم می خورد . مثلا امسال سالن طبقه بالایی را از اشیاء تخلیه کرده و طبقه همکف را به این کار اختصاص داده اند .
با نظر به بنا و تقشه آن در می یابیم که عمارت مذبور که کوشکی بوده در میان باغ، از طرحی آزاد و برون گرا برخوردار است که از هر طرف به اطراف راه دارد.در واقع تالار میانی هم کف نوعی فضای نیمه بسته و نیمه باز طرح اندازی شده که آب آزدانه به داخل جریان داشته است. در نظر گرفتن کاربری موزه (محل حضور اشیا)که ماهیتا محلی است با پیش بینی ایمنی فراوان، با ویژگی این بنا منافات دارد. به قول آقای مهندس مجابی، در گزارش سال 1360، بنا خود موزهای از نقاشی و در واقع هنر دوره صفوی و پس از آن است و خود بنا به خاطر قرارگیری آن در رده بناهای اولیه صفوی از اهمیت و اعتبار خاصی برخوردار است. حال آوردن اشیاء موزه ای و نمایش دادن آنها در این فضا ارزش هر دو را کم می کند.
در اثر زلزله سال 1369 منطقه شمال کشور، بدون اینکه تغییری در سازه و اساس عمارت چهل ستون وارد آید،با شکستن ویترین ها،بسیاری از اشیا موزه ای نیز از بین رفت که نشان دهنده انتخاب نادرست است.
ویژگی ها، تحولات و گسترش شهر قزوین در دوران صفوی
شهر قزوین با توجه به موقعیت جغرافیایی و طبیعی و بعدها اهمیت اقتصادی،همواره در مسیر درگیریها و جنگ ها ی تاریخی بوده است و رفته رفته پایه و اساس شهری که اهمیت اقتصادی و نظامی توامان را داشته،در پیش از اسلام ریخته شد،که البته در طول تاریخ دستخوش تغییرات فراوان گشته و دگرگونی های بسیاری را شاهد بود.
پیش از صفوی
قزوین در سال 25 ه.ق به تصرف مسلمین در آمد و به عنوان سنگر و پایگاه مرزی مهمی بر سر چند راهی ،مورد استفاده بود به طوری که از آن به باب الجنه(درب بهشت)و بلده المومنین در کتب و احادیث یاد می کردند. شهر برای نخستین بار در زمان الهادی خلیفه عباسی به سال 170 ه.ق در کنار شهر شاپوری گسترش یافت که بعدها این دو به هم متصل شدند.
شهر در زمان حکومت سلجوقی (سده پنجم وششم)به علت پیشرفت اسماعیلیه و استقرار ایشان در دژ الموت واقع در منطقه کوهستانی شمال قزوین ،مورد توجه بسیار قرار گرفت ونقش دفاعی آن اهمیت بیشتری یافت. به طوری که برای دومین بار ، توسعه تاریخی این شهر به طور گسترده ای در گستره و زیر ساخت های آن به انجام رسید،مقصوره جامع کبیر و کتیبه زیبا و پر محتوای آن ،خود گویای این تحول است. در زمان حمله مغول به سر تاسر ایران شهر قزوین دچار آتش سوزی و تخریب گردید؛ اما بعدها اهمیت خود را باز یافت و در دوره آق قویونلها و قرقویونلوها(سده دهم)بارها بین حکام مختلف دست به دست شد. تا اینکه با حضور دولت صفوی و به تبع آن یکپارچه شدن مملکت تحت سیطره حکومت مرکزی در آمد.
زمان صفوی
اما اوج شکوفایی و گسترش شهر قزوین را باید زمانی دانست که به عنوان دومین پایتخت سلسه صفوی برای مدت 51 سال (955 تا 1006 ه . ق ) در آمد و پس از آن نیز در زمان حکومت این سلسله مورد توجه بود قزوین در زمان سلطنت شاه طهماسب ، بنا به دلایل سیاسی و نظامی و حل مشکل نزدیک بودن پایتخت اول ( تبریز ) به مرز عثمانی ، برای پایتختی برگزیده شد . و ساز و کارهای ادارة حکومت مملکتی در آن به اجرا درآمد . « اهمیت جغرافیایی قزوین و واقع شدن آن در محل تقاطع راه های خراسان و آذربایجان و ایران مرکزی و شمالی و ارتباط با جلگه های حاصلخیز ابهر و ساوج بلاغ و شهریار و ری ، امکان مهمی را برای انتخاب این شهر به عنوان پایتخت برای شاه طهماسب فراهم آورد». ( اشراقی ص 323)
توسعه شهر صفوی
گسترش شهر برای پایتختی ، به سمت خارج از شهر در جهت شمال صورت گرفت که امکان گسترش در آنجا بیشتر فراهم بود. نه در بستر شهر قدیم . «محور اصلی توسعه کالبدی شهر در عصر صفوی ناحیه مسجد جامع واقع در شارستان ساسانی به سمت شمال شهر و باغات موسوم به جعفر آباد واقع در محله سعادت آباد و زنگی آباد است ، باغ - شهر سلطنتی به شکل مربع مستطیل تقریبا در امتداد شمال و جنوب کشیده بود و از طریق ضلع جنوبی با شهر سلجوقی ( شهر قدیم ) و از جانب غربی با بازار ارتباط داشت ، جبهه شرقی آن به امتداد یکی از شعبه های فرعی مسیل رودخانه اترک محدود می شد .کوشک ها و کاخ های سلطنتی و بناهای اشراف و فئودال ها در این محدوده بر پا شده بود و مجموعا شهر سلطنتی را تشکیل می داد که از طریق میدان دولتی یا میدان شاه به شهر مردمی در اطراف مسجد جامع متصل می شد . و از جهت غرب از طریق دروازه ها و راهروهای زیرزمینی و گذرها به مجموعه بازار ملحق می گردید . بدین ترتیب ساختار شهر ،بر اساس مثلث شهر سلطنتی ـ شهر مردمی و بازار ، برپا شد .
در قطب شمالی توسعه با میدان مستطیل شکلی که طول آن حدود 3 برابر عرض آن است،طراحی گردید،نقش اصلی این میدان از نظر طراحی شهری ، سازمان دادن عناصر توسعه جدید شهری است که در اطراف یک فضای مرکزی قرار می گرفتند . هم چنین وظیفه پیو ند شهر قدیم و جدید را بر عهده داشت و لذا از نظر اجتماعی مرکز فعا لیتهای مدنی و پا سخ گوی نیازهای سیاسی و حکو متی است».(مجابی482) این میدان که بدان میدان اسب یا میدان شاه می گفتند ،خود بر گرفته از میدانی بود که در زمان اوزن حسن در تبریز ساخته شده بود و بعدها نیز سرمشقی برای طراحی جدید توسعه شهری در دوران صفوی شد که مهم ترین آن ، میدان نقش جهان اصفهان است ،به هرحال این نوع میدانها در این زمان و مکان تجلی بنا های حکومتی و وابسته به حکومت شدند. از جانب غرب،شهر سلطنتی را دروازه های ورودی، میادین و سپس راسته بازارها به بدنه قدیمی شهر متصل می کرد . ناحیه شمال و شمال شرقی در اختیار مراکزسیاسی و حکومتی بود که کوشک ها و باغ های خود را در این نا حیه احداث کرده بو دند . میدان جنوبی از سر درب عالی قا پو تا مسجد جامع ،محور اصلی تو سعه شهر صفوی را تشکیل می داد . این محور در مقا بل مسجد جامع چرخشی به جا نب جنوب غربی ،از مقابل مسجد به امامزاده حسین منتهی می شد که نقطه مقابل شهر سلطتی و به عنوان قطب فرهنگی و مذهبی شهر عمل می کرد .به قرینه شکل گیری کا لبدی ،از نظر مضمون اجتماعی و سیاسی نیز این دو فضای شهری در مقابل هم قرارمی گرفتند.انتهای محور، دروازهء امامزاده حسین بود و به اصفهان متصل می شد». (مجابی ص483)
به دلیل قرار گیری ارگ سلطنتی در جبهه شرقی بازار و ضرورت عبور راههای کاروان که از غرب و جنوب غربی وارد شهر می شدند و برای رسیدن به کا خ های سلطنتی و انجام تشریفات ورود ، ازبازار عبور می کردند،راسته های شرقی و غربی بازار که از میدان های بزرگ و متوالی می گذشت ،شکل می گرفتند .در حالی که راسته های شمال-جنوبی وظیفه اتصال شهر قدیم به شهر جدید را بر عهده داشتند .
راه های ورودی به سمت مرکز سلطنتی شهر از سوی غرب به علت رفت و آمد هیات های سیاسی ممالک خارجی اهمیت بیشتری داشت و دروازه شمالی بیشتر واجد اقتصادی بود و دروازه جنوبی که به راه اصفهان میرفت از هر جهت مورد نظر بود.
سه فضای کلان شهری عبارت بودند از:
1ـمیدان شاهی مقابل سردر عالی قاپو
2ـمجموعه بازار
3ـ مجموع بقاع و گورستان های امامزاده حسین و شهر قدیمی که به این فضاها دارای نقش های متفاوت سیاسی ـ مذهبی ـ گردشگری ـ فرهنگی و اجتماعی ـ سمبو لیک و نشا نه ای مهم بودند. (مجابی ص 484 ) و اما فضای مجموعه مسجد جامع ،به ویژه امامزاده حسین با مزارات متعددش ،روح مقدس شهر را درخود داشت که حتی ،دشمنان و مها جمین و فا تحین ناچاربه احترام و اکرام آن بودند تا بتوا نند به مردم شهر تقرب جویند و پایه های حکومت خود را مستقر کنند.(مجابی ص485)
متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.
دانلود فایل
دانلود مقاله کامل درباره معماری بناهای شهر قزوین در دوران صفوی