نوع فایل: word
قابل ویرایش 40 صفحه
مقدمه:
در تعریف و ماهیت حقوقى اقرار چند نکته اهمیت دارد:
1.اقرار نوعى اخبار است و اقرار کننده خبر مىدهد که حقى برای دیگری برعهدة وی ثابت است. از آنرو که وی قصد اخبار دارد، نه انشاء، اقرار نه یک عمل حقوقى (عقد یا ایقاع)، بلکه یک واقعة حقوقى است (شهید اول، القواعد...، 1/164؛ مجددی، 60). 2. حقى که در این تعریف موضوع اقرار است، در معنای اعم به کار رفته، و شامل عین، منفعت و حق به معنای اخص مانند حق شفعه، حق انتفاع، حق ارتفاق و حق قصاص مىشود. موضوع اقرار، هم مىتواند از امور مدنى باشد و هم از امور کیفری (خمینى، 2/50؛ سماکیه، 351-352؛ جعفری، دائرة المعارف...، 1/259).
2.اقرار با دعوی و شهادت (بینه) تفاوت دارد، زیرا دعوی عبارت است از «اخبار به حقى به سود خبر دهنده و به ضرر دیگری» و شهادت «اخبار به حقى به نفع دیگری و بر ضرر شخص ثالث»، در حالى که اقرار - چنانکه گفته شد - اخبار به حقى است به سود دیگری و بر ضرر خبر دهنده (تهانوی، 2/1183؛ عاملى، 9/212؛ زیلعى، 5/2-3).
3. اقرار همیشه جنبة ایجایى و اثباتى ندارد، بلکه گاهى سلبى است، چنانکه کسى اقرار کند که هیچ حقى بر ذمة دیگری ندارد. به همین سبب، برخى اقرار را اینگونه تعریف کردهاند: «اخبار به حقى لازم بر خبر دهنده، یا به نفى حقى از او» (اصفهانى، 2/229؛ خویى، 2/193).
4. خبر دهنده باید به صورت جازم و بدون تردید و تعلیق خبر دهد وگرنه اقرار باطل است. به همین سبب، برخى در تعریف اقرار «اخبار جازم» را ذکر کردهاند (شهید اول، الدروس، همانجا؛ خمینى، 2/49).
5. در برخى از موارد اخبارِ قائممقام شخص به ضرر او معتبر است و اقرار تلقى مىشود؛ مانند اقرار وکیل به آنچه در انجام دادن آن وکالت داشته است، چنانکه وکیلِ در بیع اقرار به فروش مال موکل نماید. از اینرو، برخى از فقیهان در تعریف اقرار گفتهاند: «اخبار مکلف از خود یا موکل خود به حقى لازم» (ابن مفتاح، 4/157؛ بطاشى، 8/180؛ سماکیه، 449-451).
6. در اقرار خبردهنده از حقى سابق سخن مىگوید. بنابراین، اعتراف به حقى درآینده (حق مستقبل) به نفع دیگری، «وعده» تلقى مىشود، نه اقرار. برخى از فقیهان برای اخراج وعده از تعریف اقرار موضوع آن را «حق سابق» ذکر کردهاند (شهیدثانى، الروضة...، 6/380).
با توجه به نکات یاد شده مىتوان تعریف کاملتری از اقرار ارائه کرد: «اقرار عبارت است از اخبار جازم شخص یا قائم مقام او به حقى سابق برای دیگری بر ضرر خود یا نفى حقى از خود».
اقرار کننده به اقرار خود ملزم است. پس اگر کسى اقرار کرد که مبلغى به دیگری مدیون است، به پرداخت آن ملزم خواهد بود، یا اگر متهم، به قتل یا سرقت مالى اعتراف کند، جرم او ثابت مىشود (نک: ابن رشد، 2/471؛ سنگلجى، 74).
فهرست مطالب:
پیشگفتار
مقدمه
در تعریف و ماهیت حقوقى اقرار چند نکته اهمیت دارد
ارکان اقرار
اقرار دارای 4 رکن است
اقرار مریض
موسوعة، 22/11 به بعد؛ نیز نک
اقرار به مجهول
آثار اقرار
تکذیب مقرٌّ له
اقسام اقرار
انواع اقرار از نظر مقرٌّ به اقرار به اعتبار موضوع آن (مقربه) تقسیماتى دارد
الف - اقرار به حقالله و حقالناس
اقرار به حقالله شرایط خاصى دارد
ب اقرار به مال، حق و نسب
اعتبار اقرار
موضوع اقرار (مقربه) از این جهت بر 3 قسم است
رجوع از اقرار
اثبات بىاعتباری اقرار
اقرار مبتنی بر شکنجه
- شرط اول
شرط دوم
شرط سوم
آیا قانونگذار می تواند مصادیق شکنجه را بیان نماید؟
خطرناک
پی نوشت ها
منابع
منابع و مأخذ:
[۱] مقالات حقوقی آقای دکتر گرجی جلد اول ص ۳۱۹
[۲]امام خمینی در ذیل کتاب بیع ج ۲ ص. ۵۶ میفرماید تمام افعالی که انسان از روی توجه و التفات و اراده انجام میدهد اختیاری است. بنابر این، فعل اضطراری و اجباری و اکراهی. همه از افعال اختیاری هستند پس کسی که مضطر شود به نوشیدن دارویی یا مجبور یا مکره شود بر آن، ناچار انجام آن کار را بر ترک،- که در آن مفسده و ضرر است- ترجیح میدهد و آن را به اختیار و انتخاب انجام میدهد.
[۳]-مکاسب شیخ انصاری مکاسب چاپ دوم تبریز سال ۱۳۵۷ ص ۱۲۰ ۱۲۱
[۴]- مثال شیخ در این مورد این است که شخصی در جای خلوتی مشغول عبادت است در این اثنا کسی بر او وارد و او را نسبت به فروختن دارایی هایش اکراه میکند. او در این حال که تنها است قادر به منع مکره نیست و در عین حال نیز خوش ندارد لذت عبادت را از دست بدهد و از آن مکان بیرون برود ولی اگر از آن مکان بیرون برود، با آگاه کردن دیگران میتواند از فشار و شر اکراه کننده در امان ماند. در این مثال شخص اکراه شده میتواند اکراه را از خود بردارد ولی به میل خود چنین کاری نمی کند و خود را از قلمرو اکراه دور نمیسازد.
[۵]- شهید ثانی، شرح لمعه جلد ۳ کتاب متاجر
[۶]حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری ص ۱۱۵
[۷] Avouez ou je serai obligé de vous faire arrêter
پروژه رشته حقوق در مورد اقرار. doc