دانلود مقاله شیوه تولید آسیایی (مارکس)
نوع فایل : Word
تعداد صفحات : 36
شرح محتوا
پیشگفتار
مقدمه:
مارکس و انگلس در « مانیفست» نوشتند:« تاریخ مدون بشرتاریخ مبارزة طبقاتی ست »[1]. متفکران و اندیشه مندان چپ این نظر را می پذیرند. بر این مبنا درک تاریخ، بدون بررسی مبارزة طبقاتی جاری در بطن جوامع بشری غیر ممکن است.
آن کس که نظر اول، یعنی اصل بودن مبارزه طبقاتی، را بپذیرد، این نکته بعدی را هم می پذیرد که راه رسیدن به درک مفید از تاریخ جوامع وارسیدن تقابل های طبقاتی در آن جوامع است. در خصوص مرحله بندی تکامل تاریخی اما اختلافات زیادی وجود دارد. اگر این اختلافات فقط در محدودة انتزاعی و تئوریک باقی بماند مسئله مهمی نخواهد بود ولی درک نادرست از تاریخ تحولات جامعه به طور اجتناب ناپذیری به درک نادرست از ترکیب طبقاتی منجر می شود و پی آمد این درک مغشوش می تواند مسئله آفرین باشد. در بین متفکران چپ اندیش در پیوند با مقوله مرحله بندی تکامل تاریخی دوجریان عمده وجود دارد: 1 - جریانی که به مفهوم تکامل تک خطی جوامع بشری باور دارد و براین گمان است که : « همه از مسیری عبور می کنند که در اصل یکسان است .... انکشاف جا معه با جایگزینی مراحل مختلف صورت می گیردکه بر اساس قوانین معینی تعریف شده است و بر این اساس از یک صورت بندی اقتصادی - اجتماعی به صورت بندی دیگر دگرسان می شود.»
اگر از بینش تقدیر گرایانة مستتر در این عبارات چشم پوشی کنیم این « مسیر یکسان » که به اعتقاد حا میان این نگرش در عین حال « نظام طبیعی » تحولات تاریخی جوامع بشری هم هست به این صورت بیان می شود که جوامع :
« از جامعه اشتراکی اولیه به برده داری،از برده داری به فئودالیزم، از فئودالیزم به سرمایه داری و سرانجام از سرمایه داری به کمونیزم..» دگرسان می شوند.
2 - جریان دیگری هم هست که این « نظام طبیعی » را به رسمیت نمی شناسد و مدعی است که هرجامعه ای را باید بطور مشخص مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد تا بتوان رمز و راز تکامل تاریخی آن جامعه را باز شناخت.
عمده بررسی هائی که ازتاریخ ایران به عمل آمده است به طور کلی از سوی حامیان جریان اول نگاشته شده است و به همین دلیل در نهایت امر بین تکامل تاریخی ایران و دیگر جوامع جهان تفاوت چشمگیری نمی بیند. طرفداران این شیوة نگرش خیلی که محبت کنند تصویر مخدوشی از شیوة تولید آسیائی عرضه می کنند و پس آنگاه با اثبات نادرستی کاربرد آن تصویر خاص به ایران به بازگفتن همان داستان های چندبار گفته شده می پردازند . این که نکات مبهم تاریخ ما روشن نا شده با قی می ماند مسئله ای نیست که توجهی بر انگیزد. قصدم دربخش اول این رساله این است که با مروری مختصر در نوشته های مارکس و لنین نشان بدهم که مفهوم تکا مل تک خطی تاریخ به عنوان تنها تعبیر قا بل قبول از مرحله بندی تاریخ از جمله تحریفاتی است که ابتدا به وسیله لنین و سپس عمدتا بوسیله استالین و در زمان حاکمیت خونبار او فرموله شده است...
برای این منظور این بخش از این رساله را به سه قسمت تقسیم می کنم. در بخش اول به بررسی نظریات مارکس خواهم پرداخت. در فصل بعد نظریات لنین را مرور خواهم کرد. در قسمت پایانی بخش اول نیز به اختصار در بارة کنفرانس لنین گراد در 1931 سخن خواهم گفت. گفتن دارد که به دلیل عدم دسترسی به اسناد و مدارک این کنفرانس بررسی من ناکافی و ناکامل است و از آن گریزی هم نیست.
مارکس و جوامع آسیائی:
لازمة درک تطور بینش مارکس از شیوة تولید آسیائی درک درست از نظر مارکس در بارة تکامل تاریخی بطور کلی است. در طول شکل گیری این درک کلی است که وجود شیوه ای مجزا و متفاوت از فئودالیسم برای مارکس مطرح می شود. در فاز اولیه که سالهای قبل از نوشتن « مانیفست » را در بر می گیرد مارکس در حال تکمیل تئوری خویش در بارة صورت بندی اجتماعی است. در نوشته هایش در این دوره ، برای نمونه « ایدئولوژی آلمانی » ، « فقر فلسفه »، « مزد ، کار ، سرمایه » ، بطورکلی از سه دوره یا عصر طبقاتی صحبت می کند. بعنوان مثال از جامعه عهد عتیق ( Ancient Society ) سخن می گوید که در آن « برده همراه نیروی کارش خود را یک بار و برای همیشه می فروشد..... برده یک کالاست ولی نیروی کارش کالا نیست »[5] در دورة فئودالیسم ، سرف فقط « بخشی از نیروی کارش را می فروشد. این او نیست که ازمالک زمین مزد دریافت می کند ، بلکه این مالک زمین است که از سرف باج می گیرد »[6]. در عصر سرمایه داری اما ، «کارگر آزاد » « خودش را می فروشد ». او « نه به صاحبی تعلق دارد و نه بزمین وابسته است بلکه 8، 10 ، 12، 15 ساعت از زندگی یومیه اش را به آنکه طالب خریدن است می فروشد » . کارگر به این یا آن سرمایه دار منفرد تعلق ندارد ، بلکه متعلق به « طبقه سرمایه داران » است ...
مقاله شیوه تولید آسیایی (مارکس)