جرج هربرت مید
دیدگاههای مهم مید درمورد نقش اجتماعی جایگاه خاصی دارد واین مفهوم را از ابتدا تابه امروز به صورت یک نظریه بنیادی درمطالعات اجتماعی در آورده است نظرات مید از جهاتی با دیدگاه روان شناسان قابل مقایسه است اما تفاوتهای فاحشی با آن دارد اهداف طرحهای روانشناسانه آن است که رفتار مردم درجامعه بر اساس عواملی که در ساخت روانشناسان تک تک افرادموجوداست تبیین می شود این عوامل روانشناسی بسیار متنوع است واز پاسخهای صرف عصبی –عضلانی گرفته تا مجموعه نیازهای «من» وعوامل واسطهای آن مانند وجهه نظرها احساسات انگیزه ها عناصر شناختی خود آگاه وناخودآگاه وغیره را شامل می شود. لیکن برداشت روانشناسانه دراساس همچون نگرشی است که جامعه انسانی را صرفاً حاصل جمع ساده روانی افراد وزندگی اجتماعی راحاصل جمع فعالیت افراد می داند بدون آنکه به تاثیر افراد دریکدیگر واثر پذیری آنها ازهمدیگر توجه نشان می دهد برطبق این نظر کافی است محقق برای تبیین زندگی گروهی به ساخت روانشناسانه تک تک افراد شرکت کننده در گروه رجوع کند از دیدگاه مید عمل مشترک یا اجتماعی مخلوطی ساده از اعمال افراد جدازاهم نیستعمل اجتماعی ویژگی خاصی دارد که باید جدا از عمل افراد مورد شناسایی قرار گیرد میدخاطر نشان می سازد که عمل مشترک واحد سازنده جامعه انسانی است واین درموردتمام اعمال اجتماعی صادق است متفاوت عمده دیگر میان نظر مید ونظر روانشناسان این است که به قول مید انسان با خودش کنش متقابل اجتماعی دارد یعنی فرد همانطور که دیگران را مخاطب قرار می دهد میتنواندخود رانیز خطاب قرار دهد یعنی خود راهم ماننددیگران تجزیه وتحلیل و بررسی کند مقایسه گذرا ومختصر مید باسایر دیدگاههای عمده مربوط به جامعه انسانی به ما امکان میدهد تا خصوصیات بارز طرح مید را واضح تر ببینیم عمده ترین این خصوصیات عبارتند از:
اول : از آنجا که عمل اجتماعی از طریق یک روند تعبیروتفسیر صورت می گیرد زندگی گروهی نیز باید برحسب تغییرات مطالعه وبررسی شود به عبارت دیگر کنشهای جمعی صرفا یک سلسله پاسخ که توسط محرکها ایجادمیشود نیست بلکه به میانجیگری تفسیری که اعضا شرکت کننده از وضعیت دارند شکل یافته است
دوم : جامعه انسانی براساسا عمل جاری هستی می یابد نه بر اساس ساخت یا روارط تثبیت شده وشکل یافته قبلی
سوم: حقیقت کنش متقابل «من » با «خود» که فرد را وادار به تعیین و ارزیابی موقعیت خودمی کند من را به صورت یک کارگزارمؤثر در شکل گیری عمل اجتماعی در می آورد مشارکت در عمل اجتماعی فقط به اعمال نیروهای خارجی برفرد خلاصه میشود بلکه خود باید فعالیتش را در درون یک چارچوب مشخص ومحدود تنظیم نماید.
این صفت مشخصه تصویری از جامعه انسانی را ارائه می دهد که با آنچه که نظریه های رایج ازجامعه انسانی ارائه میدهند بسیار متفاوت است
از آنجا که او انسان راموجودی می داند که از سوی اختیار عمل میکند بنابراین تحقیق در رفتار انسانی خارج از قلمرو علوم خواهد بود اما لوبراین انتقادات را سطحی وبی فایده می داند.
مید نگرش دینی راناشی از انگیزه ذاتی انسان برای مراودات می داند. این انگیزه موجب نوعی گرایش وتوانایی انسان می شود که اورا به سوی گسترش حوزه ارتباطات خود با مردم می کشاند وهمین امر موجب می شود که آیینهای دینی گسترش یابد که این روند به کلیت و عمومیت یافتن امر دینی منجر می گردد وزمانی که اعضای گروههای دینی رقیب توانستند نقشهای یکدیگر را بپذیرند میل فزاینده ای برای ایجاد جامعه انسانی گسترده تر به وجود می آید.
خطوط اصلی دیدگاه کنش متقابل نمادی
هر بینشی در دستگاهی از مفاهیم تعریف شده وقابل قبول شکل می گیرد این مفاهیم نه تنها زمینه مباحث آن را تشکیل می دهند بلکه استخوان بندی نظری آن را نیز به وجود می آورند دیدگاه کنش متقابل نمادی نیز پیرامون محور یک سلسله مفاهیم اساسی مانند: خود ، رفتار، کنش نماد معنی ،طبیعت و ... دور می زند که بدون درک این مفاهیم فهم و درک این نظریه دشوار می نماید.
( خود)
پلوجر معتقد است که مفهوم«خود» برای تحلیل این دیدگاه به خصوص در نظریات مید مفهومی کلیدی است از مفهوم « خود» گاه به نفس وزمانی به شخص ویا شخصیت و در مواردی به «من» تعبیر شده است این مفهوم را نباید به عنوان یک پدیده بدیهی تلقی کرد تا در نتیجه به عنوان یک مفهوم ساده مورد بی توجهی قرار گیرد.
مید برای آنکه نشان دهد موجود انسانی حتی در پویش روابط اجتماعی دارای یک «خود» است این موضوع را مطرح می کند که انسان در عین فعالیت می تواند تحت تأثیر اعمال خود واقع گردد او همانطور می تواند در برابر دیگران عمل کند در برابر خود نیز قادر به عمل است
انسان برای تقویت روحیه خود تلاش می کند برای خود هدف تعیین وخودرا سرزنش می کند ازخود عصبانی می شود به خود مغرور می شود به خودش می گوید فلان کار را بکن یا نکن به حساب خودش می رسد، دلش به حال خود ش می سوزد وکارهایی که قصد انجام آن را دارد طرح ریزی می کند این که انسان از این راه و راههای بی شمار دیگر در برابر خود عمل می کند مبتنی بر مشاهده تجربی ساده است
مید توانایی انسان درعمل کردن د ربرابر خود را به عنوان ساز و کار اصلی که توسط آن انسان با دنیای خودش روبرو می شود و با آن مراوده می کند در نظر می گیرد. این سازو کار انسان را قادر می سازد که چیزهای پیرامون را برای خودمعنی کند واعمال خود را بر اساس آن معانی هدایت نماید
آنچه انسان نسبت به آن آگاهی دارد همان چیزی است که انسان درحال معنی کردن آن برای خود است دراین نظریه عمل فردی یک پدیده ترکیبی و مصنوعی است یک تراوش محض وبه همین ترتیب جامعه انسانی نیز از ساختهای کلی ومبهم ساخته نشده بلکه از افراد دارای خود یعنی افرادی که برای خودشان می سازند ساخته شده است.
به اعتقاد لوجر تفکر جامعه شناسان به ندرت جوامع انسانی را پدیده ای مرکب از افرادی دارای خود می داند بلکه افراد را از اندامهایی با نوعی سازمان فرض می کندکه در برابر نیروهایی که بر آنها فرمان می رانند واکنش نشان می دهند. اگرچه دراین نظریه تنها پایه تصورات جمعی منزلت اجتماعی فرهنگ پایگاه نقش اجتماعی سنت ، نماد ،تصورات جمعی ، منزلت اجتماعی ،هنجار اجتماعی و ارزشها ساخت اجتماعی نیست اما رفتار مر دم به عنوان اعضای جامعه نمایشی ازبازی این عوامل با تاثیر نیروها بر آنها ست افراد تشکیل دهنده جامعه انسانی عوامل تلقی می گردند که این نیروها از طریق آنها عمل می کند وکنش اجتماعی افراد تجلی این عوامل محسوب می شود آنچه در این میان انکار یادست کم نادیده گرفته می شود این است که این موجودات انسانی حاصل خود اند واز طریق «ساخت معانی» عمل می کنند همه مفاهیم جامعه شناختی درباره جامعه انسانی در درک افراد تشکیل دهنده جامعه حامل «خود » به معنی مذکور هستند با ؟؟ مواجه شده اند.
شامل 65 صفحه Word
دانلود تحقیق حجاب و نگرش دینی