واقع گرایی و تربیت
واقع گرایان طبیعی یا علمی ، جهان را مستقل از ذهن و زیر سیطره قوانین طبیعی می دانند و می گویند وظیفه علم است که به شناخت هستی طبیعی بپردازد .
اما واقع گرایان عقلانی یا تعقلی معتقد به دو بعد جسم و روح در کل وجود انسان هستند . آنها انسان را با وجود جسمانی – روحانی بودنش به صورت یک کل مورد توجه قرار می دهند ؛
واقع گرای عقلانی غرض اصلی از تربیت را سعادت انسان می پندارد ؛
هستی شناسی واقع گرایان
کسانی که معتقد بودند مفاهیم کلی ، ما بازای خارجی – یعنی وجود واقعی – دارند واقع گرا یا رئالیست خوانده می شدند. اما مفهوم واقع گرایی امروز با این مفهوم قدیمی یا کلاسیک آن متفاوت است . واقع گرایی معاصر به معنی اعتقاد به وجود خارجی و عینیت اشیا و امور است .
واقع گرایی به مکاتب فرعی مختلف تقسیم می شود که عمده ترین آنها عبارت اند از : واقع گرایی قدیمی (classial realism ) یا واقع گرایی عقلانی ( rational realism ) و در برابر آن واقع گرایی طبیعی ( natural realism ) یا واقع گرایی علمی ((scientific realism
هستی شناسی واقع گرایی عقلانی
واقع گرایی عقلانی یا تعقلی ، که با عناوین واقع گرایی سنتی و واقع گرایی کلاسیک هم شناخته می شود ، مستقیماً از اندیشه های ارسطو متأثر است . ایده افلاطونی در مکتب ارسطو ، کلی طبیعی یا کلی نوعی خوانده می شود ؛ که عبارت از ماهیت هر نوع یا جنس است ؛
ماده یا هیولا (hule لغت یونانی ) عبارت از امکان و شدن یا قوه محض است ؛ ینی ماده پذیرند صورت است ؛ صورت یا فعل عبارت است از شدن چیزی ؛
از دیدگاه ارسطو ویژگی مهم ماده ( موجود بالقوه ) تحول و حرکت است که نیروی محرکه آن هم صورت است . واقع گرایان عقلانی در این نکته توافق دارند که جهان مادی واقعی و مستقل از ذهن وجود دارد ؛ اما واقعیت را منحصر به جهان مادی نمی دانند . سن توماس آکومائیناس (St. Thomas Aquinas ) بنیان گذار واقع گرایی دینی – فلسفه مسیحی جدید – که فلسفه رسمی کلیسای کاتولیک است ، عقیده دارد که جهان مادی واقعی است ؛ ولی تمام جهان نیست.
هستی شناسی واقع گرایی طبیعی یا رئالیسم جدید
اصل اساسی در این نوع واقع گرایی این است که ماده ، واقعیت نهایی است .
جهان ، واقعیتی است برای خود . پر معنی ترین مشخصه آن این است که دایمی ، و پایدار است . تغییر در آن برطبق قوانین ثابت طبیعت صورت می گیرد. به طور کلی ، واقع گرایان طبیعی به مسائل غیر تجربی با شک و تردید می نگرند ؛
انسان از دیدگاه واقع گرایان عقلانی
واقع گرایان عقلانی به پیروی از ارسطو معتقدند که انسان موجودی جسمانی – روحانی (psychophysical ) است . روح دارای دو وظیفه بنیادی است : شناختن و خواستن . شناخت یا حسی و ادراکی است که فهم (intellect ) نامیده می شود ؛ یا استدلالی که در این صورت عقل یا خرد (ration ) نام دارد . خواستن ؛ واکنشی همانند همه واکنشهای دیگر است و به روح تعلق دارد . همان طور که عقل می تواند ماهیات غیر مادی را بشناسد اراده نیز می تواند آنها را بخواهد.
انسان از دیدگاه واقع گرایان طبیعی یا علمی
واقع گرایان طبیعی عقیده دارند که انسان موجودی زیستی – اجتماعی (biosocial ) است که پیوسته از محیط طبیعی و اجتماعی خود متأثر است . این تأثیر به گونه ای است که چگونگی شدن او را معین می کند . بنابراین ، نه تنها انسان دارای اراده آزاد نیست بلکه تابع جامعه و طبیعت است .
به نظر واقع گرایان طبیعی ، انسان باید به مقتضای طبیعت زندگی کند و از دستوراتی که مخالف با حیات زیستی وی باشند تبعیت نکند . « او باید تمام امیال و غرایز طبیعی و عادات خویش را رها کند تا به مقتضای خود عمل کنند » اغلب واقع گرایان طبیعی منکر اراده انسان و آزاد و مختار بودن او هستند ؛ و اظهار می دارند که فعالیتهایی که از انسان سر می زند نتیجه نیازهای بدنی و درونی او هستند. آزادی انتخاب یا اعمال اراده در انسان ، در واقع همان تعین علی (causal determination ) یا جبرعلی است .
شامل 19 اسلاید powerpoint
دانلود پاورپوینت فلسفه تربیت (فصل پنجم )