فیزیک کلاسیک و ظرفیتهای آن:
تا سال 1900 فیزیک کلاسیک به اوج شکوفایی خود رسیده بود از توصیف حرکات سیارات گرفته تا تشریح انتشار نور(پدیدههای تداخل –– چنان دانشمندان را تحت تاثیر قرار داد که لاپلاس ریاضیدان فرانسوی وقتی کتاب خود یعنی مکانیک آسمانی رانوشت درجواب ناپلئون که از او پرسید چرا اودر کتابش نامی از خدا نبرده است گفت «من نیازی برای مطرح کردن این فرضیه نمیبینم»
2- نواقص فیزیک کلاسیک
همانگونه که گفتیم فیزیک کلاسیک تا اواخر قرن نوزدهم با داشتن قوانین نیوتون و ترمودینامیک و معادلات ماکسول هر ذهنی را متقاعد میساخت که روابط این علم میتواند هر پدیده موجود درعالم را از موج گرفته تا حرکات کرات آسمانی توجیه نماید ولی برخی از پدیدهها که ذکر خواهد شد همانند سونامی اقیانوس آرام فیزیک کلاسیک را به چنان تلاطمی واداشت که امواج قدرتمند ناشی از آن انسان را از زمین برکره ماه و از چراغ پی سوز به نیروگاه هستهای و از کبوترهای نامه رسان به تلفن همراه و اینترنت و یا به عبارتی از خاک عقب ماندگی به افلاک تکنولوژی و پیشرفت سوق دارد.
از دل این پدیدههای غیر قابل توضیح توسط مکانیک کلاسیک دو ابر نظریه بوجود آمد یکی نسبیت و دیگری کوانتوم در این میان نسبیت سئوالهای فلسفی چندین هزار ساله ما را از گذشته و آینده کائنات جواب داد و چشم ما را به دنیای نوینی گشود که درآن همه چیز درحال حرکت است با آغاز و پایانی معلوم، دنیای بیکرانه و محدودی که زمانی شروع به انبساط نمود وزمانی نیز از انبساط بازخواهد ایستاد.
درحالی که دنیائی که کوانتوم ما را با آن آشنا ساخت درنهایت کوچکی و خردی بود ما اکنون به یمن وجود فیزیک کوانتوم از رویدادهای شکافت هستهای گرفته تا رفتار ذراتی که شعاعشان از یک هزار میلیاردیوم میلی متر هم کوچکتر است آگاهیم.
2-1- اتر نورسان واقعیتی خیالی
اگر تغییر مکان سیارات در آسمان شب و ایجاد شب و روز وتغییر فصلها نبود شاید کوپرنیک درقرن شانزدهم انگیزهای برای ارائه مدل کیهان شناختی خود که خورشید در مرکز و زمین و سایر سیارات شناخته شده درآن دوران به دور آن درحال چرخشند در او ایجاد نمیشد.یا اگر در اواخر قرن هفدهم نیوتن به قصد استراحت درخت سیب را انتخاب نمیکرد و سیبی از درخت بر سراو (یا کنار او) نمیافتاد شاید حس کنکاش درمورد جاذبه عمومی در وی نیز ایجاد نمیشد وقانون جاذبه کشف نمیگردید.هرچند که این نظریهها در نوع خود میتوانند جزء بنیادترین مفاهیم علم فیزیک باشند ولی ظهور و نمودشان را ناشی از وقوع پدیدههایی میتوان دانست که نه در یک لحظه بلکه در طول تمام عمر کاشفان آنها با آن سروکار داشتند یا به آن دائما میاندیشیدند. ولی نظریههای نسبیت که نه با تجارت روزانه ما سروکار دارند و نه ذهن جستجوگر برای پی بردن به وجود آنها میتواند در دور و بر خود سرنخهایی ازآنها بیابد.گرچه نتیجه آزمایش مایکلسون-مورلی که وجود اتر را نقض میکرد میتوانست شاهد راسخی برای اثبات این ادعا که سرعت نور ثابت است باشد و زمینه ساز شکلگیری نسبیت خاص (Special relativity)شود ولی به گفته اینشتین او تا قبل از بیان نظریه نسبیت خاص به هیچ عنوان از انجام آزمایش مایکلسون آگاهی نداشت.ایمان به وجود اتر(ether) در بین دانشمندان را به خوبی میتوان به عنوان نمونه ایی از نقص فکری بشر از نوع مخرب آن دانست که تبعات این نوع از نگرش ها در طول تاریخ ضربات جبران ناپذیری به پیشرفت دانش و تکنولوژی وارد آورده است اتر یک پدیده ساخته ذهن دانشمندان است تنها به صرف اینکه شرط انتشار امواج در روی زمین مانند موجهای طولی (صدا) وجود ماده است دانشمندان همین شرط را هم برای انشار نور به عنوان یک موج عرضی در نظر گرفتند. ماکسول میگوید:
نور یک موج الکترومغناطیس است که تنها با ایجاد آشفتگی در اتر منتشر میگردد.
چون در محیطهای چگال سرعت امواج افزایش مییابد آنها برهمین اساس محیطی که نور در آن انتشار مییابد را یک محیط فوق العاده کشسان درنظر گرفتند تا بتوانند به این صورت سرعت حیرت انگیز نور را توجیه کنند وچون افزایش تراکم ماده سبب کاهش شفافیت آن میشود بنابراین خصلت اتر را محیطی شفاف، بیان نمودند تا بدین صورت انتشار امواج الکترومغناطیس را در فضا توجیه نمایند. ما میتوانیم با خالی کردن هوای درون یک ظرف از انتقال موج صوتی در آن جلوگیری کنیم،،، تا پای جان از وجود این ماده مرموز و غیر قابل تفصیر دفاع میکردنند تا جای که ماکسول میگوید:با تمام سختیهائی که برای تجسم اتر وجود دارد ولی بیتردید تمام عالم را جسمی بسیار بزرگ و یکدست(اتر) پرکرده است.
یک جوان آمریکایی به نام آلبرت آبراهام مایکلسون(Albert Abraham Michelson.1-اتر مانند جو زمین همراه با زمین درحال حرکت است و زمین آنرا به دنبال خود میکشاند.
2- زمین در ضمن گردشش بدور خورشید در میان اتر حرکت میکند. درصورت اول باید سرعت نوری که از ستارگان دور دست به زمین میآید با سرعت نوری که در تمام جهات در روی زمین محاسبه میشود متفاوت باشد ولی این فرض بکلی مردود است زیرا جیمز برادلی درسال 1725 ثابت کرد که تغییر موضع ستارگان نسبت به راستای حرکت مداری زمین به موقعیت زمین بستگی ندارد(ابیراهی ستارگان) درصورت دوم با اندازهگیری سرعت نور درجهت های مختلف حرکت زمین بدورخورشیدمی توانستیم وجود اتر را ثابت کنیم چرا که سرعت نور در اتر ثابت است و زمین نسبت به اتر حرکت میکند بنابراین باید سرعت اندازهگیری شده نور نسبت به زمین تحت تاثیر حرکت این سیاره قرار گیرد و تغییر نماید از اینرو ما میتوانستیم باارائه دلیل محکم وجود اتر را تایید یارد کنیم.مایکلسون با انجام آزمایشی در دفعات متوالی در زوایای مختلف در مراحل گوناگون(به تناوب هر سه ماه یکبار) که زمین در وضعیتهای مختلف نسبت به اتر قرار میگرفت نشان داد که درهمه حالات سرعت نور هیچ تغییری نسبت به سایر اندازهگیریها نمیکند بنابراین مایکلسون نتوانست وجود اتر را با این آزمایش ثابت کند.
ولی مایکلسون به جای تردید دروجود اتر نتیجه آزمایش خود را این گونه ارزیابی کرد فکر میکنم باید این را بپذیریم که هر چند این آزمایش جواب منفی داده است ولی اختراع تداخل سنج این نتیجه منفی را جبران میکند»
سایر:
درمحاسبات انجام شده در آزمایش (مایکلسون ) حتما اشکالی وجود دارد که مایکلسون از آن بی خبر است.
اوعدم تفاوت در اندازه گیری سرعت نور در جهات مختلف را ناشی از ایده ی انقباض اشیاء و کند شدن ساعت ها حین حرکت در درون اتر دانست .بار دیگر مایکلسون مجبور شد آزمایش خود را با دقت بیشتر انجام دهد او این بار از همکاری مورلی برای انجام آزمایش خوداستفاده نمود (1887 میلادی) ولی دوباره به همان نتیجه ی شش سال پیش رسید، مایکلسون از سر استیصال چنین گفت:
به نظر می آید که چنانچه هرگونه حرکت نسبی بین زمین و اتر نوررسان وجود داشته باشد این حرکت باید بسیار ناچیز باشد.
باز با این آزمایش دقیق مایکلسون نمی توانست با باورهای چند دهه به مبارزه برخیزد و وجود اترنوررسان را به کلی رد کند. آغاز قرن بیستم که حقیقتا قرن انقلاب در اندیشه های بشری بود را می توان برای علم فیزیک یک عصر شکوفایی و بالندگی به حساب آورد در این قرن بود که دو ابر نظریه ی نسبیت و کوانتوم متولد شده و به تکامل رسیدند. فیزیک، هسته ی اتم را شکافت و انرژی آن را مهار نمود ، ترانزیستورها پا به دنیای تکنولوژی نهادند و فضا به تسخیر بشردر آمد در این قرن بود که انسان به ماه سفر کرد و رویای دیرین او به تحقق پیوست، شاید حال وهوای این قرن بود که روح عصیان را در هانری پوانکاره دمید آن هنگام که او وجود اتر نوررسان را به کلی توهم قلمداد نمود و گفت:
آیا این اتر نور رسان واقعا وجود دارد ؟ اعتقاد من این است که ما چیزی فراتر از یک جا به جایی نسبی نمی توانیم اثبات کنیم
زمایش مایکلسون –مورلی درسال 1887 و نه دلایل هانری پرانکاره در نفی اتر هیچکدام به اندازه نسبیت خاص اینشتین نتوانست ذهن فیزیکدانان را از بند اتر نوررسان رهائی بخشد.
شامل 41 صفحه word
دانلود تحقیق فیزیک کلاسیک