لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه55
فهرست مطالب
علتهای استرس، دگرگونیها و گرفتاریهای زندگی 3
مقیاس ارزشیابی دگرگونیهای زندگی 3
مقیاس هولمز و راهه برای ارزشیابی دگرگونیهای زندگی 4
پیامدهای استرس، واکنشهای ارگانیسم 9
سرطان، علتهای اصلی، از جمله استرس 13
آثار شیوه زندگی بر بهداشت جسمیو روانی 18
شکلهای سازگاری با هیجانهای استرس، ارزشیابی مجدد موقعیت 20
شکلهای سازگاری با حل مسائل حاصل از استرس 20
منابع لازم برای مبارزه با استرس، از سلامتی تا امکانات مالی 21
راهبردهای سازگاری خاص، چگونگی کاهش استرس 25
مسائل اجتماعی و بهداشتی روانی 29
کاش همه غنی بودیم و سالم نه فقیر و بیمار 33
این جامعهشناس فرانسوی، پس از بررسی دلایل و آمارهای متعدد، به این نتیجه میرسد که خودکشی یک عمل کاملاً فردی و با ماهیت روانشناختی نیست: میتوان آن را با اطمینان نسبتاً بالا پیشبینی کرد و میزان خودکشی، از یک سال به سال دیگر، تقریباً ثابت است. آنگاه دورکیم فرضیه یکپارچگی ناقص فرد با اجتماع را مطرح میکند و منظور او این است که هر کسی از طریق شرکت در فعالیتهای خانوادگی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی با درجات مختلف با اجتماع ارتباط پیدا میکند، هر اندازه فرد بیشتر وارد اجتماع شود و بیشتر با آن یکپارچه باشد به همان اندازه کمتر احتمال خودکشی خواهد داشت. دورکیم، با مقایسه میزان خودکشی در کشورهای اروپایی، کشف میکند که مردان متاهل با مذهب کاتولیک و وابسته به سازمانهای سیاسی، نسبت به مردان پروتستان، مجرد یا جدا شده کمتر در معرض خودکشی قرار دارند. وجود نظم در میزان خودکشیها از یک سال به سال دیگر موجب شده است که خودکشی مثل هر رویداد اجتماعی دیگر، یک واقعیت قابل پیشبینی باشد.دورکیم سه نوع خودکشی تشخیص میدهد: خودکشی خودمدار، خودکشی نوع دوست، خودکشی نابهنجار. خودکشی خودمدار عبارت است از خودکشی بر اثر عدم یکپارچگی با گروه اجتماعی معین (خانواده، مذهب، حزب سیاسی). به عقیده این جامعهشناس، زنان و مردانی که تکروی کنند، تنها به فکر خود باشند و به یکدیگر وابستگی پیدا نکنند، به احتمال زیاد زندگی خود را به باد خواهند داد. خودکشی نوع دوست، عبارت است از خودکشی بر اثر یکپارچگی شدید فرد با گروه و گردن نهادن به دستورات آن. نمونههای این نوع خودکشی را میتوان در بین فرقههای مذهبی آمریکا، گروگان گیریهای مختلف، عملیات انتهاری کماندوهای فلسطینی و…به طور فراوان مشاهده میکنیم. در همه این موارد، افراد از رهبران گروه دستور میگیرند و آن را به اجرا در میآورند و بالاخره سومین نوع خودکشی (خودکشی نابهنجار) به علت متلاشی شدن یکپارچگی اجتماعی و تضعیف روابط بین فرد و گروه انجام میگیرد، در دورههای هرج و مرج اقتصادی (بحرانهای اقتصادی، افزایش بیکاری، شهرنشینی . . . ) میزان خودکشی در بین کسانی که این هرج و مرج را تحمل می کنند، افزایش مییابد، نوع سوم خودکشی اهمیت روابط اجتماعی و اثر آن بر بهداشت روانی را بیشتر مطرح میکندخلاصه کلام این که، به عقیده دورکیم، خودکشی یک عمل کاملاً فردی نیست، علتهای آن بر شکنندگی روابط فرد و اجتماع استوار است. بنابراین، هر عاملی که فردگرایی را رونق دهد، انسان را در جهت عدم تعادل روانی و در مواردی هم احتمالا در جهت خدکشی سوق
تحقیق در مورد استرس و بهداشت روانی