لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه16
فهرست مطالب
رابطه انسان با طبیعت
فقدان تناسب میان تکامل اقتصادی و هنری
چکیده
زیبایی شناسی مارکس به شکل شگفت انگیزی تحت تاثیر دیدگاه سیاسی- اجتماعی اوست. او معتقد است هنر مانند کلیه فعالیتهای معنوی به رو بنای فرهنگی تعلق دارد و به واسطه شرایط اجتماعی، تاریخی و مخصوصاً شرایط اقتصادی تعیین میشود. هنر در نگاه مارکس انعکاس واقعیت اجتماعی است. در این پژوهش ابتدا کلیت دیدگاه زیبایی شناختی مارکس و سپس 3 محور اصلی این دیدگاه مورد بررسی قرار خواهند گرفت. این سه محور عبارتند از کارکرد اسطوره در گذر از اقتصاد به هنر، فقدان تناسب میان تکامل اقتصادی و هنری و افسون ابدی یک هنر ویژه که بنیادهای اقتصادی آن مدتهاست که پشت سر گذاشته شده است.
واژههای کلیدی
مارکسیسم، زیبایی شناسی، هنر، زیر بنا، اسطوره، اقتصاد.
مقدمه
کارل مارکس در دورهای به دنیا آمد که علاقه و دلبستگی انسانها از هنر و ادبیات بریده و متوجه اقتصاد سیاسی شده بود. بحثهایی که در آن زمان رواج داشت بیشتر پیرامون نقش هوش و قریحه و نبوغ، تقلید طبیعت و مسائل و مشکلات عملی جنبش آزادیخواهانه بورژوازی بود. نگرش بورژوازی به هنر به طور صریحی عمل گرایانه بود و مسائل هنر مقید به مسائل کار و کسب و سیاست. با در نظر گرفتن جو حاکم، مارکس و پیروانش نمیتوانستند آنگونه جامع و گسترده که فیلسوفان پیشین به هنر پرداخته بودند، پیرامون آن قلم فرسایی کنند. مارکس و انگلس در واقع هیچ تفسیر نظام مندی از هنر از خود بر جا نگذاشتند. آنها همه اندیشه و تلاششان را روی مسائل و مشکلات طبقه کارگر و مبارزه آنها متمرکز کرده بودند.
تحقیق در موردزیبایی شناسی مارکس