فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد رزمـنـده مـسـلمان از دیدگاه قرآن

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد رزمـنـده مـسـلمان از دیدگاه قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد رزمـنـده مـسـلمان از دیدگاه قرآن


تحقیق در مورد رزمـنـده مـسـلمان از دیدگاه قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه9

 

فهرست مطالب

رزمـنـده مـسـلمان از دیدگاه قرآن ، واجد ویژگى هاى است که او راز دیگران ممتاز مى گرداند در ایـن فـصـل ، ایـن ویـژگى هاى را در سه بخش ، ویژگى هاى عمومى ، فرماندهان و فرمانبران ارائه مى دهیم .

 

قرآن مجید به رزمندگان که با جان و مال با دشمنان حق نبرد مى کنند و آنان را مى کشند و یا در ایـن راه بـه شـهـادت مـى رسـنـد، بـشـارت داده کـه خـداونـد خـریـدار جـان و مـال آنـان اسـت و بـه بـهـاى آن ، بـهـشت جاودان را مى دهد. از امام صادق (ع ) سؤ ال شـد کـه آیـا ایـن وعـده قـرآن یـک وعـده عـمـومـى اسـت و هـر رزمـنـده اى را شـامـل مـى شـود یـا وعده اى است براى رزمندگانى با ویژگى هاى شخص ؟ امام (ع ) در پاسخ فرمود:
وقـتـى ایـن آیـه نـازل شـده ، عـدهـّاى از اصـحـاب پـیـامـبـر(ص ) هـمـیـن سـؤ ال را از آن حـضـرت کـردنـد و ایـشـان جـوابـى بـه آنـان نـداد تـا ایـنـکـه خـداونـد بـه دنبال آن ، این آیه شریفه را نازل فرمود:
((اَلتّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السّائِحُونَ الرّاکِعُونَ السّاجِدُونَ الاَّْمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودَ اللّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ))
خـداونـد (بـا ایـن آیـه ) صـفـات مـؤ مـنـانـى را کـه جـان و مـالشـان را (در قبال بهشت ) خریدار است ، آشکار ساخت . پس هر کس طالب بهشت است ، باید (با اتصاف ) به ایـن شـرایـط در راه خدا جهاد کند و گرنه از جمله کسانى خواهد بود که پیامبر(ص ) در حق آنان فـرمـود: ((خـداونـد ایـن دیـن را بـه وسیله کسانى یارى مى کند که خود، هیچ بهره اى از کوشش خویش ندارند.))
ایـنـک بـا تـوجـه به آیه مزبور و آیاتى از این قبیل به توضیح مختصر ویژگى هاى عمومى مجاهدان مسلمان مى پردازیم :
1ـ تـوبـه : بازگشت از هر چه غیر خداست . به پیشگاه حق تعالى ، و طلب آمرزش پى در پى بـراى لغـزشـها، خطاها و ندانم کارى ها و سعى و کوشش در جبران وظایفى که از او فوت شده است .
2ـ عـبـادت : تـنـهـا خـداوند را معبود گرفتن و با همه وجود به عبادت و بندگى او روى آوردن و اطاعت محض از خدا و سر بر تافتن از غیر خدا.
3ـ ستایش خدا: خداوند را با اسماى حسنى او اوصاف جمیلش خواندن و ستودن .
4ـ آمد و شد به مساجد: رفتن به عبادتگاه ها و پرستش نمودن خداوند در آنها.
5ـ خضوع و رکوع : در برابر اوامر الهى خاضع بودن و سر تسلیم فرود آوردن .
6ـ سـجـده و اظـهـار ذلّت : در پـیشگاه حق پیشانى بندگى را بر خاک ساییدن و اظهار خاکسارى کردن .
7ـ امر به معروف : ایجاد زمینه و ترویج خوبى ها و آگاه نمودن بندگان ناآگاه خدا.
8ـ نهى از منکر: از بین بدن زمینه و ریشه کن کردن بدى ها و باز داشتن از آنها.
9ـ حفظ حدود الهى : جلوگیرى از تعدى و تجاوز به حریم حق .
عـلاّمـه طـبـاطـبـایـى (ره ) شـش ویژگى اول را خصوصیات فردى مجاهدان و دو ویژگى امر به مـعـروف و نـهـى از مـنـکـر را خـصـوصـیت جمعى آنان و حفاظت از حدود الهى را مشترکاً مربوط به خـصـوصـیات فردى و جمعى مجاهدان مى داند؛ یعنى هم در مورد خویش و هم در مورد اجتماع توجه دارند که حدود الهى رعایت گردد.
10ـ توکل و تضرّع : مجاهدان مسلمان براى رضاى خدا و ریشه کن کردن ظلم و شرک مى جنگند و در ایـن نـبـرد تنها تکیه گاه گاهشان خداست و به نصرت و یارى خدا باور دارند و معتقدند که خـداونـد از آنـجا که مولاى مؤ منان است ، از یاوران دین خود دفاع مى کند. به همین جـهـت مـجـاهـدان ، بـر خـداوند توکل مى کنند و با توجه به همین اعتقاد، در تمامى صـحـنـه هـاى زنـدگـى و از جـمـله در مـیـدان هـاى نـبـرد ، خـاضـعـانـه و مـتـواضـعـانـه بـه خـدا متوسل شده به قوت ، قدرت ، نصرت و غلبه را از او مى خواهند:
((رَبَّنـا اَفـْرِغْ عـَلَیـْنـا صـَبـْرا وَ ثـَبِّتْ اَقـْدامـَنـا وَ انـْصـُرْنـا عـَلَى الْقـَوْمـِ الْکافِرینَ))
پـروردگـارا! پیمانه شکیبایى و استقامت را بر ما بریز و قدمهاى ما را ثابت بدار و ما را بر جمعیت کافران ، پیروز بگردان !
11ـ ترجیح آخرت بر دنیا: از دیگر ویژگهاى رزمندگان اسلام ، برگزیدن آخرت بر دنیاست . قرآن مجید در این باره مى فرماید:
((فَلْیُقاتِلْ فى سَبیلِ اللّهِ الَّذینَ یَشْرُونَ الْحَیوةَ الدُّنْیا بِالاْخِرَةِ...))
کسانى که زندگى دنیا را به آخرت فروخته اند، باید در راه خدا پیکار کنند!
ایـن آیـه شـریـفـه دلالت دارد بـر ایـنـکـه تـا انـسـان در انـتـخـاب دنـیا و آخرت ، سراى دنیا را بـرگـزیـند و به دنیا و آنچه در او هست تعلق داشته باشد، نمى تواند در جرگه مجاهدان راه خـدا قـرار گـیـرد. البـتـه روشـن اسـت کـه مـراد از ایـن سـخـن ، دل کـنـدن از دنـیـاسـت ، نـه تـرک ظـاهـرى آن و تـرک اسـتـفـاده از وسایل مورد نیاز زندگى .
12ـ تـحـمـل سـخـتـى هـاى مـبـارزه : از ویـژگـى هـاى بـارز مـجـاهـدان ، تـحـمـل و بـردبـارى سـرشـار آنـان در قـبـال سـخـتـى هـاى جـهـاد اسـت در قـرآن بـه تـفـصـیـل آمـده اسـت کـه طـالوت بـراى امـتـحـان نـیـروهـایـش بـه مـنـظـور تحمل سختى ها چنین اعلام داشت :
((اِنَّ اللّهَ مُبْتَلیکُمْ بَنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنّى وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمَهُ فَاِنَّهُ مِنى اِلاّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ))
خـداونـد، شـمـا را بـه وسـیـله یـک نـهـرِ آب ، آزمـایش مى کند؛ آنها (که به هنگام تشنگى ) از آن بنوشند، از من نیستند؛ و آنها که از آن نخورند، از من هستند؛ مگر کسى که تنها کف دستى بردارد.
طـالوت مـطـرح مـى کند که شما در مسیر جهاد به یک رود برخورد مى کنید؛ گر چه سختى راه و سـنـگـینى سلاح و گرمى آفتاب شما را سخت تشنه مى کند، ولى باید مقاومت کنید. هر کس مقاومت نـورزد و از آن بـنـوشـد، تـا سـیـراب شـود، نـمـى تـوانـد بـه عـنـوان یـک مـجـاهـد قابل مطرح باشد و هر کس طعم آن آب را نچشد، این مجاهد واقعى و از یاوران من است . و اما طایفه سـومـى کـه نـمـى نـوشـنـد، بلکه با برداشتن کفى از آن آب ، شدت تشنگى خود را از بین مى برند، این اگر چه مجاهد واقعى محسوب نمى شوند، اما مردود هم نیستند.
مـجـاهـدان صـدر اسـلام نـیـز بـه شـهـادت تـاریـخ ، صـبـر و تـحـمـل ورزیـده در بـسـیـارى از مـوارد دشـوارى هـاى نـبرد را بر خود هموار مى ساختند. یکى از بـارزتـریـن ایـن گـونـه تـحـمّل ها، در جنگ تبوک بود. زمان حرکت به سوى جبهه در این جنگ ، فصل تابستان و شدت گرما بود و مسلمانان امکانات و تجهیزات کافى در اختیار نداشتند و بنا بـر روایـات ، تـعـداد دشـمـن بـسـیـار زیـاد و قـدرت و شوکت آنان فراوان بود. راه نیز بسیار طـولانـى و بیابانهاى وسیع و بدون آب و آبادى نیز زیاد بود... با این وجود، مؤ منان مجاهد از انـصـار و مـهـاجـر بـه فـرمـان پـیـامـبـر(ص ) عـلائم بـسـیـج شـدنـد و بـا تـحـمـّل سـخـت تـریـن شـرایـط بـه دسـت دشـمـن حـرکـت کـردنـد. بـه هـمـیـن سـبـب خـداونـد متعال رحمت خود را مشمول آنان گردانید و درباره ایشان فرمود :
((لَقـَدْ تـابَ اللّهُ عـَلَى النَّبـِىَّ وَ الْمـُهـاجـِریـنَ وَ الاَْنـْصـارِ الَّذیـنَ اتَّبـَعُوهُ فى ساعَةِ الْعُسْرَةِ ...))
بـدون شـک ، خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر و مهاجران و انصار نمود، که در زمان عسرت و شدت ( در جنگ تبوک ) از او پیروى کردند.
13- شجاعت : از ویژگى هاى بارز رزمندگان اسلام ، شجاعت کم نظیر یا بى نظیر آنان است . آنان صفات زشت بیم و هراس ، تردید و دودلى ، دلهره و اضطراب و سردرگمى و بى هدفى را از وجـود خـود دور کـرده و بـه اطـمـینان ، آرامش ، پایدارى و وقار و در یک کلمه به صلابت و شـجـاعـت رسـیـده انـد. آنـهـا خـدا را تـنـهـا مـنـبـع قـدرت مـى دانـنـد و بـه قـدرت لایزال الهى تکیه مى کنند از این رو، نیرو و قدرتى زاید الوصف رسیده اند.
14- تـواضـع در برابر مؤ منان و سرسختى در برابر کافران : مجاهدان در برابر یکدیگر مـتـواضـع و نـرمـخـو هـسـتـنـد و در بـرابر کافران سخت و استوارند. قرآن مجید در این باره مى فرماید :
(( ... اَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ اَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فى سَبیلِ اللّهِ))
در بـرابـر مـؤ منان ، متواضع ، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند، آنها در راه خدا جهاد مى کنند.
این ویژگى همان ویژگى پیامبراکرم (ص ) و یاران اوست که قرآن در وصف آنان فرموده است :
((مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ...))
مـحـمـد(ص ) فـرسـتاده خداست ؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند.
مـؤ مـنـان در بـرابر یکدیگر با گذشت رفتار کنند؛ امّا در برابر دشمنان باید به گونه اى رفـتـار کـنـنـد کـه نه تنها دشمنان بتوانند در آنها طمع کنند و از اخلاق نیکویشان سوء استفاده نـمـایند، بلکه حتى خشونتى در آنان ببینند که دشمنان را به ترس و هراس وادارد و به تعبیر آیه شریفه :
((وَلْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً))
آنها باید در شما شدّت و خشونت احساس کنند.
بـرخـورد و راه رفـتـن مـتکبرانه که در برخورد با مؤ منان جایز نیست ، در مواقع رویارویى با دشـمـنـان جـایـز شـمـرده شـده اسـت ؛ چـنانکه وقتى یکى از سرداران اسلام به نام ابودجانه در برابر دشمن ، متکبرانه قدم مى زد، پیامبر اکرم (ص ) فرمود : ((خداوند چنین راه رفتنى را دشمن مى دارد، مگر در این موقعیت ))

 

      ویژگى هاى فرماندهان

 

فـرمـانـدهـان نـظـامـى لشـکـر اسلام نه تنها باید در ویژگى هاى عمومى ذکر شده از دیگران افضل باشند، که حتى باید ویژگى هاى دیگرى نیز داشته باشند، از جمله :
1- دانـش و تـوان کـافـى : بـه عهده گرفتن فرماندهى از دیدگاه رزمندگان اسلام ، یک وظیفه اسـت . نـه یـک مـقـام و منصب و فرماندهى به کسى پیشنهاد مى شود که علم ، تدبر و توان لازم بـراى تـحـمـّل ایـن مـسـؤ ولیـت مـهـم را داشته باشد. البته براى هر مرحله از فرماندهى علم و تـدبـیـر مـتناسب با آن مرحله لازم است . ولى در هر حال این یک ضابطه کلى است . وقتى پیامبر بنى اسرائیل ، طاغوت را براى فرماندهان تعیین کرد، گروهى ظاهربین و سست ایمان ، صلاحیت طالوت را به خاطر نداشتن مال و مکنت زیر سؤ ال بردند. پیامبرشان در جواب فرمود :
((اِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ))
خدا او را بر شما برگزیده و دانش و توان بدنى او را وسعت بخشیده است .
این بسط علمى و جسمى همان توان جسمى و تدبیر نظامى است که باید به عنوان یک ویژگى در فرماندهان سپاه توحید وجود داشته باشد.
2- پیشگامى در میدان :فرمانده مسلمان در تحمل سختى ها و مشکلات میدان نبرد پیشگام است . قرآن مـجـیـد شـخـص پیامبر را موظف مى کند که اگر موقعیتى پیش آمد، حتى یک تنه با دشمن بجنگد و دیگران را به این اقدام خداپسندانه تشویق و ترغیب نماید:
((فَقاتِلْ فى سَبیلِ اللّهِ لا تُکَلَّفُ اِلاّ نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ))
در راه خدا پیکار کن ! تنها مسؤ ول وظیفه خود هستى ! و مؤ منان را (بر این کار) تشویق کن .
وقـتـى مـیـدان نـبـرد گـرم و شـدیـد مـى شـد و دو گـروه بـا هـم درمـى آویـخـتـنـد، مـا بـه رسـول خـدا(ص ) پـنـاه مـى بـردیم و ایشان سپر ما بود و هیچ کس از ما به دشمن نزدیک تر از ایشان نبوده .
فـرماندهان شجاع جبهه اسلام نیز این ویژگى را از پیامبر خویش به ارث برده خود پیشاپیش دیـگـر رزمـنـدگـان بـه اسـتـقـبـال خـطـر مـى رونـد و سـیـنـه را در مقابل تیرهاى دشمن سپر مى کنند.
3- رحـمـت و عـطـوفـت : عطوفت ، رحمت و محبت به زیر دستان ، ویژگى لازم فرماندهى است . در جـبـهه اسلام این ویژگى نیز در فرماندهان بروز و ظهور دارد. فرمانده با داشتن این ویژگى در بین زیر دستان ، محبوب است و آنان با میل و رغبت ، دستورهایش را اجرا مى کنند.
خداوند در ادامه آیات مربوط به جهاد به پیامبرش مى فرماید:
((فـَبـِمـا رَحـْمـَةٍ مـِنَ اللّهِ لِنـْتَ لَهـُمْ وَ لَوْ کـُنـْتَ فـَظـاً غـَلیـظَ الْقـَلْبِ لاَنـْفـَضُّوا مـِنـْ حَوْلِکَ))
بـــه (بـــرکـت ) رحـمـت الهـى ، در بـرابـر آنـان ( مـردم ) نـرم ( و مهربان ) شدى ؛ و اگر خشن و سنگدل بودى ، از اطراف تو پراکنده مى شدند.
4- عـفو و گذشت :افراد زیر دست ممکن است در اثر جهالت یا غفلت ، مرتکب خطایى شوند؛ گر چه تذکر، توبیخ و تنبیه لازم است ولى ویژگى عفو و گذشت از ضروریات فرماندهى است .
یـک رزمـنده شجاع را نباید به خاطر یک تخلّف یا تخطّى از خود رانده و طرد نمود، بلکه باید بـعـد از تـوبـیـخ لازم ، چـشـم پـوشـى نـمـود و به او میدان داد که توانایى هایش را به ظهور برساند قرآن مجید به پیامبرش مى فرماید :
((فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِى الاَْمْرِ))
پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب و در کارها، با آنان مشورت کن !
ایـن آیـه نـاظـر بـه تـخـلّف رزمـنـدگـان اسلام در جنگ احد است . خداوند به پیامبرش به عنوان فرمانده نظامى خطاب مى کند که از خطاى آنان درگذر و برایشان طلب آمرزش کن و با مشورت طلبى از آنان ، به آنها بها بده و از توانایى شان بهره گیر!
فرمانده به طرف شور قرار دادن زیر دستان ، به خصوص بعد از عفو و گذشت از خطایشان ، آنـان را بـه فـداکـارى ، مـقاومت و جانبازى تشویق کرده و در پیروزیهاى و شکست سهیم نموده و احساس تعهّد و مسؤ ولیتشان را زیادتر مى کند.
5- قـدرت تـصـمـیـم گـیـرى :عزم و اراده تصمیم گیرى به ویژه در میدان نبرد، باید به عهده فرمانده باشد.
((فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ))
امـّا هـنـگـامـى کـه تـصـمـیـم گـرفـتـى ، (قـاطـع بـاش و) بـر خـدا توکل کن !
بـنـابـرایـن ، فـرمـانده باید از قدرت و توان تصمیم گیرى بالایى برخوردار باشد تا در مـواقـع لازم ، بـه خـصـوص در شرایط حساس و بحرانى ، بهترین تقسیم را بگیرد، نه اینکه تردید و دو دلى باعث از دست رفتن فرصت و موقعیت مناسب او شود.

 

      ویژگى هاى فرمانده از نگاه حضرت على (ع )

 

در عهدنامه على (ع ) به مالک اشتر شرایطى براى فرمانده مشخص شده است که عبارتند از :
الف ـ فرمانده باید نسبت به خدا، پیامبر و امام ، از همه خیرخواه تر باشد.
ب ـ قلبش پاکتر و سینه اش صافتر از همه باشد.
ج ـ بردبار تر از همه باشد.
د ـ دیر خشم باشد.
هـ ـ نسبت به ضعیفان رئوف باشد.
و ـ نسبت به زورمندان (و طغیانگران ) سختگیر و گردن فراز باشد.
ز ـ حوادث سخت و مشکل او را متزلزل نسازد.
ح ـ ضعف (نیرو و پشتیبانى ) او را به زانو در نیاورد.
ایـنـهـا از مـهـمـتـریـن ویـژگـى هـاى لازم بـراى فـرمـانـدهـان سـپـاه اسـلام اسـت و در طـول تـاریـخ اسلام ، فرماندهانى وجود داشته اند که واجد این صفات متعالى بوده اند. از جمله در دوران دفـاع مقدس هشت ساله کشور نیز شاهد فرماندهان گرانقدرى بودیم که ویژگى هاى مزبور در آنان نمود فراوان داشت .

 

      ویژگى هاى فرمانبران

 

رزمـنـدگـان تـحـت امـر فـرماندهان ـ علاوه بر لزوم ویژگى هاى عمومى ـ وظایفى نیز نسبت به فرماندهان خود بر عهده دارند که ایفاى آن وظایف مستلزم داشتن ویژگى هاى خاصى است . در این جا به تعدادى از آن ویژگى ها اشاره مى کنیم :
1- اطـاعـت و فـرمـانـبـرى : از آن جـا کـه در جـبـهـه اسـلام ، فـرمـانـدهـى کـل در اخـتـیـار پـیـامـبـر(ص ) یـا امـام مـعـصـوم (ع ) یا نائبان خاص یا عام ایشان مى باشد، همه نیروهاى تحت امر، اطاعت و فرمانبرى از فرمانده را وظیفه شرعى خود دانسته و بدین منظور هیچ گـونـه کـوتـاهى روا نمى دارند. اینان اطاعت از فرماندهان را عبادت محسوب مى کنند و به همین دلیل در فرمانبرى بیشتر از هم سبقت مى گیرند.
قرآن مجید، اطاعت از فرماندهى را از خصوصیات مؤ منان واقعى دانسته مى فرماید :
((اِنَّمـَا الْمـُؤْمـِنـُونَ الَّذیـنَ امـَنـُوا بـِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اِذا کانُوا مَعَهُ عَلى اَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتّى یَسْتَاءْذِنُوهُ...))
مـؤ منان واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند و هنگامى که در کار مهّمى با او باشند، بى اجازه او جایى نمى روند.
ایـن آیـه شـریـفـه دربـاره جـنـگ نـازل شـده و مـنـظـور از ((امـر جـامـع )) نـیـز جـبـهـه و جـنگ است مـؤ مـنـان خـالص در صدر اسلام به این ویژگى آراسته شده و اطاعت بى قید و شرط خود را نسبت به پیامبر(ص ) ابراز مى کردند. سعد بن معاذ پس از نظرخواهى پیامبر(ص ) از اصـحـاب در مـورد و یارویى با کفار در جنگ بدر، عرضه داشت : ((اى پیامبر خدا، قسم به خـدایـى کـه تو را مبعوث نموده است ، اگر به دریا وارد شوى ما نیز به همراه تو به آن وارد مى شویم .))
نمونه دیگر از این مردان الهى ، حجر بن عدى بود که به فرمانده اش ، امیرمؤ منان (ع ) عرض کرد،
مـا فـرزنـدان جـنگیم . تجربه جنگى فراوان داریم و نیز قوم و عشیره اى داریم که همه گوش بـه فـرمـان شـمـا هـسـتـنـد. اگـر به شرق یا غرب بروى ، در پى تو مى آییم و در اجراى هر دستور شما آماده ایم .))
هـر چـنـد در بـیـن نـیـروهاى نظامى غیرمسلمان نیز اطاعت از فرماندهى وجود دارد، امّا تفاوت آن با نـیـروهـاى اسـلام در ایـن اسـت کـه در ارتـش اسـلام ، ایـن عـمـل بـه قـصد عبادت و اخلاص انجام مگیرد، در حالى که در آن ارتشها، چنین انگیزه و نیّتى در کار نبوده و معمولا" انگیزه ملى یا شغلى و با جبر حاکم آنها را مجبور به اطاعت از فرماندهى مى کند.
2- عشق به فرمانده : نیروهاى مسلمان ، علاوه بر اطاعت ، نسبت به فرماندهان خود عشق مى ورزند و ایـشـان را از صـمـیـم دل دوسـت مـى دارنـد. در مـسـائل فردى و آن جا که وظیفه اى بر دوش این فـرمـانـبـران نیست ، باز ایثار نموده و علاقه و محبتشان سبب مى شود که صحنه هاى زیبایى از صفا و صمیمیت و عشق به فرمانده از خود بر جاى مى گذارند. به عنوان نمونه :
هـنـگـامـى کـه لشـکـر اسـلام بـه سـوى مـنـطـقـه تبوک پیش مى رفت ، ابوذر سه روز از یاران پیامبر(ص ) عقب ماند و در این سه روز، کسى از وى خبر نداشت ؛ تا اینکه روز سوم ، هنگام ظهر، لشـکـریـان اسـلام ، از دور مرد پیاده اى را دیدند که با قامتى خمیده و خسته افتان و خیزان به سـوى آنـهـا مـى آیـد . پـیـامـبـر(ص ) فـرمـود : این باید ابوذر باشد. حدس پیامبر درست بود. لحـظاتى بعد ابوذر نمودار شد. پیامبر(ص ) فرمود: او را سیراب کنید که تشنه است . ابوذر مـشـک خـویـش را کـه آب زلال و گـوارایـى در آن بـود خدمت پیامبر آورد تا از آن بنوشد. حضرت پـرسـید : تو که آب داشتى ، چرا تشنه ماندى ؟ ابوذر پاسخ داد : وقتى از شما عقب ماندم ، در بیابان به سنگى رسیدم که آب خنگ و گوارایى در آن گرد آمده بود، آن را در مشک ریختم و با خـود عـهـد کـردم که از آن ننوشم تا محبوبم پیامبر خدا(ص ) از آن بنوشد. حضرت در حق او دعا کرد.
در صـحـنـه عـاشـورا نـیـز نـمـونـه بـارز آن ، نـخـوردن آب و تـحـمـل تـشـنـگـى حـضـرت ابـوالفـضـل (ع ) در کـنار شط فرات بود، به طورى که با وجود دسـتـرسـى بـه آب و عـطش فراوان به دلیل تشنگى امام و فرزندان آن حضرت از نوشیدن آب صرف نظر کرد.
نـمـونـه دیگرى از حماسه عاشورا، سخنان یاران آن حضرت در وفا دارى نسبت به ایشان بود. آنـان پـس از شـنیدن سخنان مقتدا و رهبر خویش که به ایشان اجازه رفتن از مى داد کربلا را داد، سـخـنـان پرشورى که حکایت از عمق وفاداریشان نسبت به حضرت داشت ، بر زبان مى راندند. به عنوان مثال مسلم بن عوسجه در بخشى از سخنانش اظهار داشت :
بـه خدا سوگند! اگر بدانم که کشته مى شوم ، پس از آن زنده مى شوم و سپس زنده سوزانده شـده و (خـاکـسترم ) پراکنده مى شود. این عمل هفتاد بار با من انجام شود، از تو جدا نخواهم شد، تـا ایـنـکـه مـرگ را در راه مـلاقـات کـنـم و چـگـونـه ایـن گـونـه عمل نکنم ، در حالى که یک کشته شدن است و سپس کرامت ابدى در پى آن است .
زهیر بن قین نیز برخاست و گفت :
بـه خـدا قـسـم ! دوست داشتم کشته مى شدم سپس زنده شده ، باز دیگر کشته مى شوم ، تا هزار بـار و خـداونـد بـا کـشـتـه شـدن مـن ، کـشـتـه شـدن را از جـان تـو و جـوانـان اهل بیت تو دفع مى کرد.
3- نصیحت و خیرخواهى : فرمانبران ارتش اسلام ، در حضور و غیبت فرماندهان خود، خیرخواه آنان هـسـتـند و هیچ گاه مطلبى را که به صلاح جبهه اسلام است ، از فرمانده خود پنهان نمى کنند و اطـلاعـات و خـبـرهـاى خـویـش را در اخـتـیـار او مـى گـذارنـد و از صـمـیـم دل و تا آخرین لحظه براى تقویت جبهه خودى مى کوشند.
نـمـونه بارز این گونه افراد، سعد بن ربیع ، از یاران با وفاى پیامبر بود او با اینکه در مـیـدان جـنـگ احـد با دوازده زخم بر روى زمین افتاده بود، دیگران را به جهاد در راه نشر آیین خدا تـرغـیب و تشویق مى کرد. پس از خاموش شدن آتش جنگ ، زید بن ثابت به دستور پیامبر(ص ) ماءمور شد تا از سعد خبرى بیاورد. او سعد را در میان کشتگان یافت که هنوز رمقى در بدن داشت . بدون گفت : پیامبر مرا به جست و جوى تو ماءمور کرده ، سعد گفت : سلام مرا به پیامبر(ص ) بـرسـان و بـگـو: چـنـد لحـظـه بـیـشتر از زندگى سعد باقى نمانده است و خداوند به تو اى پـیـامـبـر خـدا(ص ) بـهـترین پاداش را که سزاوار یک پیامبر است ، بدهد؛ و به انصار و یاران پـیامبر(ص ) نیز سلام مرا برسان و بگو : هر گاه به پیامبر(ص ) آسیبى برسد و شما زنده بـاشـید، هرگز در پیشگاه خداوند معذور نخواهید بود. هنوز فرستاده پیامبر(ص ) از کنار صعد دور نشده بود که روحش به ملکوت اعلى شتافت .
در حـمـاسـه عاشورا نى وقتى مسلم بن عوسجه با زخمهاى فراوان بر زمین افتاده بود، حبیب بن مظاهر بر بالینش حاضر شد و اظهار علاقه نمود که اگر مى توانست دلش مى خواست به همه وصـایـاى او عـمل کند، مسلم گفت : تو را سفارش مى کنم به (حمایت از) این شخص ؛ و اشاره به امـام حـسـیـن (ع ) نـمـود. (سـپـس گـفـت ) : در رکـاب او بـجـنـگ ، تـا ایـنـکـه بـه شـهـادت برسى .
گفتنى است که گذشته از رزمندگان ، خیرخواهى نسبت به فرمانده وظیفه تمام افراد است حتى کسانى که به هر دلیل در جبهه حضور نداشتند. قرآن مجید در این باره مى فرماید :
((لَیـْسَ عـَلىَ الْضُّعـَفـاءِ وَ لا عـَلَى الْمـُرْضـى وَ لا عـَلَى الَّذیـنَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ اِذا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنینَ مِنْ سَبیلٍ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ))
بـر ضـعیفان و بیماران و آنها که وسیله اى براى اتفاق (در راه جهاد) ندارند، ایرادى نیست (که در مـیـدان جنگ شرکت نجویند.) هر گاه براى خدا و رسولش خیرخواهى کنند ( و از آنچه در توان دارند، مضایقه ننمایند،) بر نیکوکاران راه مواخذه نیست ؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است !
4- فـداکـارى : از دیـگـر ویـژگـى هـاى مـجاهدان راه خدا، فداکارى نسبت به فرمانده و همرزمان خویش است . آنان به دلیل اخلاصى که بر اعمال و روحیاتشان حاکم است ، از فداکارى و ایثار کوتاهى ننموده توفیق انجام آن را فیضى بزرگ مى شمارند.
سـرگـذشـتـهـاى فـراوانـى در ایـن زمینه در تاریخ اسلام وجود دارد که حاکى از عظمت روحى و فداکارى و الاى رزمندگان اسلام مى باشند.
در جـنگ احد هنگامى که لشکر اسلام شکست خورد و گروهى پا به فرار گذاشتند، گروهى نیز بـا فـداکارى تمام در صحنه مانده و با ایثار جان ، از پیامبر(ص ) محافظت مى کردند. حضرت عـلى (ع ) در راءس ایـن گـروه بـود کـه با وجود هفتاد زخم از پیامبر(ص ) دفاع مى کرد. او به قـدرى در فداکارى پافشارى نمود که شمشیرش شکست و پیامبر(ص ) شمشیر خود((ذوالفقار)) را به آن حضرت داد.
فداکارى چند شهید تشنه لب در جنگ احد، که هر یک با وجود عطش فراوان سفارش مى کردند که آب را بـه دیـگـرى بـدهـنـد. از نـمـونه هاى فداکارى و ایثار فراوان رزمندگان اسلام در صدر اسلام به شمار مى رود.
در روز عاشورا نیز عدّه اى از اصحاب فداکار امام حسین (ع ) سینه خود را سپر تیرها قرار دادند تا اینکه حضرت بتواند نماز ظهر و عصر را به جماعت بخواند.
نـمـونـه هـاى ایـثـار و فـداکـارى رزمـنـدگـان اسـلام در طـول جـنـگ تـحـمـیـلى هـشـت سـاله عراق علیه ایران نیز بسیار زیاد است و هر رزمنده نمونه هاى فراوانى از آن را در خاطر دارد.

 

ویژگیهای فرماندهان:

 

فـرمـانـدهـان نـظـامـى لشـکـر اسلام نه تنها باید در ویژگى هاى عمومى ذکر شده از دیگران افضل باشند، که حتى باید ویژگى هاى دیگرى نیز داشته باشند، از جمله :
1- دانـش و تـوان کـافـى : بـه عهده گرفتن فرماندهى از دیدگاه رزمندگان اسلام ، یک وظیفه اسـت . نـه یـک مـقـام و منصب و فرماندهى به کسى پیشنهاد مى شود که علم ، تدبر و توان لازم بـراى تـحـمـّل ایـن مـسـؤ ولیـت مـهـم را داشته باشد. البته براى هر مرحله از فرماندهى علم و تـدبـیـر مـتناسب با آن مرحله لازم است . ولى در هر حال این یک ضابطه کلى است . وقتى پیامبر بنى اسرائیل ، طاغوت را براى فرماندهان تعیین کرد، گروهى ظاهربین و سست ایمان ، صلاحیت طالوت را به خاطر نداشتن مال و مکنت زیر سؤ ال بردند. پیامبرشان در جواب فرمود :
((اِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ))
خدا او را بر شما برگزیده و دانش و توان بدنى او را وسعت بخشیده است .
این بسط علمى و جسمى همان توان جسمى و تدبیر نظامى است که باید به عنوان یک ویژگى در فرماندهان سپاه توحید وجود داشته باشد.
2- پیشگامى در میدان :فرمانده مسلمان در تحمل سختى ها و مشکلات میدان نبرد پیشگام است . قرآن مـجـیـد شـخـص پیامبر را موظف مى کند که اگر موقعیتى پیش آمد، حتى یک تنه با دشمن بجنگد و دیگران را به این اقدام خداپسندانه تشویق و ترغیب نماید:
((فَقاتِلْ فى سَبیلِ اللّهِ لا تُکَلَّفُ اِلاّ نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ))
در راه خدا پیکار کن ! تنها مسؤ ول وظیفه خود هستى ! و مؤ منان را (بر این کار) تشویق کن .
وقـتـى مـیـدان نـبـرد گـرم و شـدیـد مـى شـد و دو گـروه بـا هـم درمـى آویـخـتـنـد، مـا بـه رسـول خـدا(ص ) پـنـاه مـى بـردیم و ایشان سپر ما بود و هیچ کس از ما به دشمن نزدیک تر از ایشان نبوده .
فـرماندهان شجاع جبهه اسلام نیز این ویژگى را از پیامبر خویش به ارث برده خود پیشاپیش دیـگـر رزمـنـدگـان بـه اسـتـقـبـال خـطـر مـى رونـد و سـیـنـه را در مقابل تیرهاى دشمن سپر مى کنند.
3- رحـمـت و عـطـوفـت : عطوفت ، رحمت و محبت به زیر دستان ، ویژگى لازم فرماندهى است . در جـبـهه اسلام این ویژگى نیز در فرماندهان بروز و ظهور دارد. فرمانده با داشتن این ویژگى در بین زیر دستان ، محبوب است و آنان با میل و رغبت ، دستورهایش را اجرا مى کنند.
خداوند در ادامه آیات مربوط به جهاد به پیامبرش مى فرماید:
((فـَبـِمـا رَحـْمـَةٍ مـِنَ اللّهِ لِنـْتَ لَهـُمْ وَ لَوْ کـُنـْتَ فـَظـاً غـَلیـظَ الْقـَلْبِ لاَنـْفـَضُّوا مـِنـْ حَوْلِکَ))
بـــه (بـــرکـت ) رحـمـت الهـى ، در بـرابـر آنـان ( مـردم ) نـرم ( و مهربان ) شدى ؛ و اگر خشن و سنگدل بودى ، از اطراف تو پراکنده مى شدند.
4- عـفو و گذشت :افراد زیر دست ممکن است در اثر جهالت یا غفلت ، مرتکب خطایى شوند؛ گر چه تذکر، توبیخ و تنبیه لازم است ولى ویژگى عفو و گذشت از ضروریات فرماندهى است .
یـک رزمـنده شجاع را نباید به خاطر یک تخلّف یا تخطّى از خود رانده و طرد نمود، بلکه باید بـعـد از تـوبـیـخ لازم ، چـشـم پـوشـى نـمـود و به او میدان داد که توانایى هایش را به ظهور برساند قرآن مجید به پیامبرش مى فرماید :
((فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِى الاَْمْرِ))
پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب و در کارها، با آنان مشورت کن !
ایـن آیـه نـاظـر بـه تـخـلّف رزمـنـدگـان اسلام در جنگ احد است . خداوند به پیامبرش به عنوان فرمانده نظامى خطاب مى کند که از خطاى آنان درگذر و برایشان طلب آمرزش کن و با مشورت طلبى از آنان ، به آنها بها بده و از توانایى شان بهره گیر!
فرمانده به طرف شور قرار دادن زیر دستان ، به خصوص بعد از عفو و گذشت از خطایشان ، آنـان را بـه فـداکـارى ، مـقاومت و جانبازى تشویق کرده و در پیروزیهاى و شکست سهیم نموده و احساس تعهّد و مسؤ ولیتشان را زیادتر مى کند.
5- قـدرت تـصـمـیـم گـیـرى :عزم و اراده تصمیم گیرى به ویژه در میدان نبرد، باید به عهده فرمانده باشد.
((فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ))
امـّا هـنـگـامـى کـه تـصـمـیـم گـرفـتـى ، (قـاطـع بـاش و) بـر خـدا توکل کن !
بـنـابـرایـن ، فـرمـانده باید از قدرت و توان تصمیم گیرى بالایى برخوردار باشد تا در مـواقـع لازم ، بـه خـصـوص در شرایط حساس و بحرانى ، بهترین تقسیم را بگیرد، نه اینکه تردید و دو دلى باعث از دست رفتن فرصت و موقعیت مناسب او شود.

 

ویژگی فرماندهای از نگاه حضرت علی (ع)

 

در عهدنامه على (ع ) به مالک اشتر شرایطى براى فرمانده مشخص شده است که عبارتند از :
الف ـ فرمانده باید نسبت به خدا، پیامبر و امام ، از همه خیرخواه تر باشد.
ب ـ قلبش پاکتر و سینه اش صافتر از همه باشد.
ج ـ بردبار تر از همه باشد.
د ـ دیر خشم باشد.
هـ ـ نسبت به ضعیفان رئوف باشد.
و ـ نسبت به زورمندان (و طغیانگران ) سختگیر و گردن فراز باشد.
ز ـ حوادث سخت و مشکل او را متزلزل نسازد.
ح ـ ضعف (نیرو و پشتیبانى ) او را به زانو در نیاورد.
ایـنـهـا از مـهـمـتـریـن ویـژگـى هـاى لازم بـراى فـرمـانـدهـان سـپـاه اسـلام اسـت و در طـول تـاریـخ اسلام ، فرماندهانى وجود داشته اند که واجد این صفات متعالى بوده اند. از جمله در دوران دفـاع مقدس هشت ساله کشور نیز شاهد فرماندهان گرانقدرى بودیم که ویژگى هاى مزبور در آنان نمود فراوان داشت .

 

ویژگی فرمانبران

 

رزمـنـدگـان تـحـت امـر فـرماندهان ـ علاوه بر لزوم ویژگى هاى عمومى ـ وظایفى نیز نسبت به فرماندهان خود بر عهده دارند که ایفاى آن وظایف مستلزم داشتن ویژگى هاى خاصى است . در این جا به تعدادى از آن ویژگى ها اشاره مى کنیم :
1- اطـاعـت و فـرمـانـبـرى : از آن جـا کـه در جـبـهـه اسـلام ، فـرمـانـدهـى کـل در اخـتـیـار پـیـامـبـر(ص ) یـا امـام مـعـصـوم (ع ) یا نائبان خاص یا عام ایشان مى باشد، همه نیروهاى تحت امر، اطاعت و فرمانبرى از فرمانده را وظیفه شرعى خود دانسته و بدین منظور هیچ گـونـه کـوتـاهى روا نمى دارند. اینان اطاعت از فرماندهان را عبادت محسوب مى کنند و به همین دلیل در فرمانبرى بیشتر از هم سبقت مى گیرند.
قرآن مجید، اطاعت از فرماندهى را از خصوصیات مؤ منان واقعى دانسته مى فرماید :
((اِنَّمـَا الْمـُؤْمـِنـُونَ الَّذیـنَ امـَنـُوا بـِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اِذا کانُوا مَعَهُ عَلى اَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتّى یَسْتَاءْذِنُوهُ...))
مـؤ منان واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند و هنگامى که در کار مهّمى با او باشند، بى اجازه او جایى نمى روند.
ایـن آیـه شـریـفـه دربـاره جـنـگ نـازل شـده و مـنـظـور از ((امـر جـامـع )) نـیـز جـبـهـه و جـنگ است مـؤ مـنـان خـالص در صدر اسلام به این ویژگى آراسته شده و اطاعت بى قید و شرط خود را نسبت به پیامبر(ص ) ابراز مى کردند. سعد بن معاذ پس از نظرخواهى پیامبر(ص ) از اصـحـاب در مـورد و یارویى با کفار در جنگ بدر، عرضه داشت : ((اى پیامبر خدا، قسم به خـدایـى کـه تو را مبعوث نموده است ، اگر به دریا وارد شوى ما نیز به همراه تو به آن وارد مى شویم .))
نمونه دیگر از این مردان الهى ، حجر بن عدى بود که به فرمانده اش ، امیرمؤ منان (ع ) عرض کرد،
مـا فـرزنـدان جـنگیم . تجربه جنگى فراوان داریم و نیز قوم و عشیره اى داریم که همه گوش بـه فـرمـان شـمـا هـسـتـنـد. اگـر به شرق یا غرب بروى ، در پى تو مى آییم و در اجراى هر دستور شما آماده ایم .))
هـر چـنـد در بـیـن نـیـروهاى نظامى غیرمسلمان نیز اطاعت از فرماندهى وجود دارد، امّا تفاوت آن با نـیـروهـاى اسـلام در ایـن اسـت کـه در ارتـش اسـلام ، ایـن عـمـل بـه قـصد عبادت و اخلاص انجام مگیرد، در حالى که در آن ارتشها، چنین انگیزه و نیّتى در کار نبوده و معمولا" انگیزه ملى یا شغلى و با جبر حاکم آنها را مجبور به اطاعت از فرماندهى مى کند.
2- عشق به فرمانده : نیروهاى مسلمان ، علاوه بر اطاعت ، نسبت به فرماندهان خود عشق مى ورزند و ایـشـان را از صـمـیـم دل دوسـت مـى دارنـد. در مـسـائل فردى و آن جا که وظیفه اى بر دوش این فـرمـانـبـران نیست ، باز ایثار نموده و علاقه و محبتشان سبب مى شود که صحنه هاى زیبایى از صفا و صمیمیت و عشق به فرمانده از خود بر جاى مى گذارند. به عنوان نمونه :
هـنـگـامـى کـه لشـکـر اسـلام بـه سـوى مـنـطـقـه تبوک پیش مى رفت ، ابوذر سه روز از یاران پیامبر(ص ) عقب ماند و در این سه روز، کسى از وى خبر نداشت ؛ تا اینکه روز سوم ، هنگام ظهر، لشـکـریـان اسـلام ، از دور مرد پیاده اى را دیدند که با قامتى خمیده و خسته افتان و خیزان به سـوى آنـهـا مـى آیـد . پـیـامـبـر(ص ) فـرمـود : این باید ابوذر باشد. حدس پیامبر درست بود. لحـظاتى بعد ابوذر نمودار شد. پیامبر(ص ) فرمود: او را سیراب کنید که تشنه است . ابوذر مـشـک خـویـش را کـه آب زلال و گـوارایـى در آن بـود خدمت پیامبر آورد تا از آن بنوشد. حضرت پـرسـید : تو که آب داشتى ، چرا تشنه ماندى ؟ ابوذر پاسخ داد : وقتى از شما عقب ماندم ، در بیابان به سنگى رسیدم که آب خنگ و گوارایى در آن گرد آمده بود، آن را در مشک ریختم و با خـود عـهـد کـردم که از آن ننوشم تا محبوبم پیامبر خدا(ص ) از آن بنوشد. حضرت در حق او دعا کرد.
در صـحـنـه عـاشـورا نـیـز نـمـونـه بـارز آن ، نـخـوردن آب و تـحـمـل تـشـنـگـى حـضـرت ابـوالفـضـل (ع ) در کـنار شط فرات بود، به طورى که با وجود دسـتـرسـى بـه آب و عـطش فراوان به دلیل تشنگى امام و فرزندان آن حضرت از نوشیدن آب صرف نظر کرد.
نـمـونـه دیگرى از حماسه عاشورا، سخنان یاران آن حضرت در وفا دارى نسبت به ایشان بود. آنـان پـس از شـنیدن سخنان مقتدا و رهبر خویش که به ایشان اجازه رفتن از مى داد کربلا را داد، سـخـنـان پرشورى که حکایت از عمق وفاداریشان نسبت به حضرت داشت ، بر زبان مى راندند. به عنوان مثال مسلم بن عوسجه در بخشى از سخنانش اظهار داشت :
بـه خدا سوگند! اگر بدانم که کشته مى شوم ، پس از آن زنده مى شوم و سپس زنده سوزانده شـده و (خـاکـسترم ) پراکنده مى شود. این عمل هفتاد بار با من انجام شود، از تو جدا نخواهم شد، تـا ایـنـکـه مـرگ را در راه مـلاقـات کـنـم و چـگـونـه ایـن گـونـه عمل نکنم ، در حالى که یک کشته شدن است و سپس کرامت ابدى در پى آن است .
زهیر بن قین نیز برخاست و گفت :
بـه خـدا قـسـم ! دوست داشتم کشته مى شدم سپس زنده شده ، باز دیگر کشته مى شوم ، تا هزار بـار و خـداونـد بـا کـشـتـه شـدن مـن ، کـشـتـه شـدن را از جـان تـو و جـوانـان اهل بیت تو دفع مى کرد.
3- نصیحت و خیرخواهى : فرمانبران ارتش اسلام ، در حضور و غیبت فرماندهان خود، خیرخواه آنان هـسـتـند و هیچ گاه مطلبى را که به صلاح جبهه اسلام است ، از فرمانده خود پنهان نمى کنند و اطـلاعـات و خـبـرهـاى خـویـش را در اخـتـیـار او مـى گـذارنـد و از صـمـیـم دل و تا آخرین لحظه براى تقویت جبهه خودى مى کوشند.
نـمـونه بارز این گونه افراد، سعد بن ربیع ، از یاران با وفاى پیامبر بود او با اینکه در مـیـدان جـنـگ احـد با دوازده زخم بر روى زمین افتاده بود، دیگران را به جهاد در راه نشر آیین خدا تـرغـیب و تشویق مى کرد. پس از خاموش شدن آتش جنگ ، زید بن ثابت به دستور پیامبر(ص ) ماءمور شد تا از سعد خبرى بیاورد. او سعد را در میان کشتگان یافت که هنوز رمقى در بدن داشت . بدون گفت : پیامبر مرا به جست و جوى تو ماءمور کرده ، سعد گفت : سلام مرا به پیامبر(ص ) بـرسـان و بـگـو: چـنـد لحـظـه بـیـشتر از زندگى سعد باقى نمانده است و خداوند به تو اى پـیـامـبـر خـدا(ص ) بـهـترین پاداش را که سزاوار یک پیامبر است ، بدهد؛ و به انصار و یاران پـیامبر(ص ) نیز سلام مرا برسان و بگو : هر گاه به پیامبر(ص ) آسیبى برسد و شما زنده بـاشـید، هرگز در پیشگاه خداوند معذور نخواهید بود. هنوز فرستاده پیامبر(ص ) از کنار صعد دور نشده بود که روحش به ملکوت اعلى شتافت .
در حـمـاسـه عاشورا نى وقتى مسلم بن عوسجه با زخمهاى فراوان بر زمین افتاده بود، حبیب بن مظاهر بر بالینش حاضر شد و اظهار علاقه نمود که اگر مى توانست دلش مى خواست به همه وصـایـاى او عـمل کند، مسلم گفت : تو را سفارش مى کنم به (حمایت از) این شخص ؛ و اشاره به امـام حـسـیـن (ع ) نـمـود. (سـپـس گـفـت ) : در رکـاب او بـجـنـگ ، تـا ایـنـکـه بـه شـهـادت برسى .
گفتنى است که گذشته از رزمندگان ، خیرخواهى نسبت به فرمانده وظیفه تمام افراد است حتى کسانى که به هر دلیل در جبهه حضور نداشتند. قرآن مجید در این باره مى فرماید :
((لَیـْسَ عـَلىَ الْضُّعـَفـاءِ وَ لا عـَلَى الْمـُرْضـى وَ لا عـَلَى الَّذیـنَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ اِذا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنینَ مِنْ سَبیلٍ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ))
بـر ضـعیفان و بیماران و آنها که وسیله اى براى اتفاق (در راه جهاد) ندارند، ایرادى نیست (که در مـیـدان جنگ شرکت نجویند.) هر گاه براى خدا و رسولش خیرخواهى کنند ( و از آنچه در توان دارند، مضایقه ننمایند،) بر نیکوکاران راه مواخذه نیست ؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است !
4- فـداکـارى : از دیـگـر ویـژگـى هـاى مـجاهدان راه خدا، فداکارى نسبت به فرمانده و همرزمان خویش است . آنان به دلیل اخلاصى که بر اعمال و روحیاتشان حاکم است ، از فداکارى و ایثار کوتاهى ننموده توفیق انجام آن را فیضى بزرگ مى شمارند.
سـرگـذشـتـهـاى فـراوانـى در ایـن زمینه در تاریخ اسلام وجود دارد که حاکى از عظمت روحى و فداکارى و الاى رزمندگان اسلام مى باشند.
در جـنگ احد هنگامى که لشکر اسلام شکست خورد و گروهى پا به فرار گذاشتند، گروهى نیز بـا فـداکارى تمام در صحنه مانده و با ایثار جان ، از پیامبر(ص ) محافظت مى کردند. حضرت عـلى (ع ) در راءس ایـن گـروه بـود کـه با وجود هفتاد زخم از پیامبر(ص ) دفاع مى کرد. او به قـدرى در فداکارى پافشارى نمود که شمشیرش شکست و پیامبر(ص ) شمشیر خود((ذوالفقار)) را به آن حضرت داد.
فداکارى چند شهید تشنه لب در جنگ احد، که هر یک با وجود عطش فراوان سفارش مى کردند که آب را بـه دیـگـرى بـدهـنـد. از نـمـونه هاى فداکارى و ایثار فراوان رزمندگان اسلام در صدر اسلام به شمار مى رود.
در روز عاشورا نیز عدّه اى از اصحاب فداکار امام حسین (ع ) سینه خود را سپر تیرها قرار دادند تا اینکه حضرت بتواند نماز ظهر و عصر را به جماعت بخواند.
نـمـونـه هـاى ایـثـار و فـداکـارى رزمـنـدگـان اسـلام در طـول جـنـگ تـحـمـیـلى هـشـت سـاله عراق علیه ایران نیز بسیار زیاد است و هر رزمنده نمونه هاى فراوانى از آن را در خاطر دارد.

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رزمـنـده مـسـلمان از دیدگاه قرآن
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.