مقدمه
یکی از موضوعات مهم مطالعات جامعهشناختی و از محورهای مهم دین پژوهی، موضوع دین به عنوان یک مجموعه از قواعد رفتار و هنجارهاست که در کنار سایر نهادهای اجتماعی، دارای تأثیرت ویژهای در عرصههای گوناگون اجتماعی از جمله ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی است. از جمله ایرادهای اساسی علوم انسانی غربی، از جمله جامعهشناسی در تحلیل این مهم و نقش آن در این زمینه است. ناسازگاری عمیق این آموزهها درجنبههای مختلف مبانی، اصول وحوزهها با اهداف متعالی اسلام و اقتضائات جوامع اسلامی، عدم توجه کافی و وافی اندیشمندان اجتماعی به قرآن کریم در استخراج نیازهای علمی و مسائل جامعه بشری و محجوریت روزافزون قرآن در این ساحت موجب رشد اندیشههای ناصواب و غیرتوحیدی شده است. عدم مراجعه به قرآن کریم از سوی محققان و اندیشمندان اسلامی در ردّ و یا اصلاح دیدگاههای غربی در تحلیل پدیدههای اجتماعی، موجب گردیده تا، همچنان ناخواسته دیدگاههای اندیشمندان غربی را اصول مسلم و غیرقابل تغییر بدانیم. و برخی روشنفکران به نوعی از خود بیگانگی مبتلی شد. و این احساس در آنان تقویت شد. تا هیچ اقدام اساسی در کشف و ارائه دیدگاههای قرآن کریم را برنتابند و خواسته یا ناخواسته نظر اندیشمندان غربی را در ناکارآمدی وحی الهی مپذیرند. بر این اساس و جهت اصلاح این رویکرد نادرست و متحجرانه و لازم است اقدام سریع و عالمانهای برای شناخت و معرفی دیدگاههای اسلام ناب با نقد وبررسی دیدگاههای جامعهشناختی آغاز گردد. پژوهش حاضر در صدد است تا در تحقق این هدف متعالی، زمینههای مطالعه علمی و مبتنی بر روش وحیانی را در موضوع دین و نقش آن در همبستگی اجتماعی شناسایی و برخی زمینههای اولیه در استخراج نظریههای قرآن کریم در این خصوص را فراهم سازد.
معنای لغوی
دین در لغت آیین، روش، شیوه و اخلاق آمده است و در اصطلاح جامعهشناختی، دین عبارت است از امری که دارای خصلتی اجتماعی است که جمع بسیاری با آن زندگی میکند و در بردارنده اعتقادات مشخصی است، مناسکی آشکار دارد، از کیش بیرونی و مشهود بر خوردار است و با مراسمی همگانی همراه است که با سلوک و اعمال معتقدان و ایمان آنان پیوند داشته، در حیات اجتماعی انعکاس مییابد. جامعه نیز به نوبه خود بر آنان تاثیر میگذارد و شرایط محیطی آنان را فراهم میسازد. بدین ترتیب، از نقطه نظر کلی در جامعهشناسی، هر دینی شکل یا بیانی از حیات اجتماعی است که مورد مطالعه جامعهشناس قرار میگیرد. (ابن شیبه) دین و ویژگیهای آن از منظر دورکیم از نظر دورکیم، آنگونه که در کتاب صور ابتدایی آمده، دین عبارت است از: نظامی واحد و یکپارچه از اعتقادات و اعمالی که به امور مقدس یعنی اموری که ممنوع شدهاند، مربوط میشوند. اعتقادات و اعمالی که در یک اجتماع معنوی موسوم به عبادتگاه (کلیسا) وحدت یافتهاند (ابنفارس, 1410). با تأمل در ایدههای علمی دورکیم، به ویژه در حوزه مطالعات دینی، به نظر میرسد وی در مطالعات خود دنبال پاسخ این سؤالات است که اساساً دین چیست؟ چرا در امور انسانی این قدر دین مهم و حیاتی است؟ و اینکه دین برای فرد و جامعه چه کاری انجام میدهد؟ به نظر وی، دین و جامعه از هم قابل تفکیک نیستند و برای یکدیگر ضروری اند. جان دیدگاه دورکیم در این مدعا نهفته است که «دین یک امر عمدتاً اجتماعی است». او تأکید میکند که هر چند همه ما به عنوان افراد در زندگی خود حق انتخاب داریم، ولی این انتخاب را در داخل یک چار چوب اجتماعی انجام میدهیم که از روز تولد برای ما تعیین شده است. ما به زبانی صحبت میکنیم که خود آنرا نساختهایم، از وسائلی استفاده میکنیم که خود آنها را اختراع نکردهایم، به حقوقی متوسل میشویم که خود آنرا بنیان نگذاشتهایم، به هر نسلی یک گنجینه دانش انتقال مییابد که خود آنرا جمع آوری نکرده است». در هر فرهنگی، دین ارجمندترین بخش این گنجینه اجتماعی است. دین با فراهم ساختن ایدهها، آئینها و احساساتی که زندگی هر شخصی را هدایت میکنند، به جامعه خدمت میکند
تفکیک دو بخش دین از نظر دورکیم
دین دارای دو بخش عقاید و مناسک است که آئینهای آن برعقاید تقدم دارند. این آئینها هستند که اساسیاند و عقاید را میآفرینند. دورکیم میگوید: اگر چیز «جاودانی» دربارة دین وجود دارد، این است که جامعه همواره نیاز به آئین دارد؛ یعنی فعالیتهای آئینی مربوط به تجدید عهد. مردم به وسیله این اعمال متذکر میشوند که گروه همواره بیش از هر یک از اعضایش اهمیت دارد. عقاید، برعکس، آنقدر جاودان نیستند. در حالی که، کارکرد اجتماعی آئینهای دینی همیشه ثابت مانده است، محتوای فکری و عقلانی عقیده دینی همواره قابل تغییر بودهاند. عقاید «بُعد نظری» دین میباشند. عقاید ممکن است مسیحی را از یهودی و هندو متمایز سازد، ولی در واقعیت ایدههای خاصی که آنها ابراز میدارند، تفاوت چندانی ندارند. ایدهها همواره در ادیان مختلف، و حتی در یک دین در عصرهای مختلف تغییر مییابند، ولی نیاز به مراسم همواره باقی است. مراسم، منبع واقعی انسجام اجتماعیاند. آنها در هر جامعهای چفت و بستها و پیوندهای واقعی هستند. آنها معنی واقعی دین را بیان میکنند. به عبارت دیگر، دورکیم معتقد است که مناسک و مراسم دین برای کارکرد درست زندگی اخلاقی ما به همان اندازه ضروریاند که برای زنده نگه داشتن زندگی جسمانی ما ضرورت دارد؛ زیرا از طریق مناسک است که گروه خود را تأیید و حفظ میکند (امزیان, 1380). در دیدگاه دورکیم، دین دارای ویژگیهای است که برخی از این ویژگیها از متن تعریف و رویکرد دورکیم به دین قابل برداشت است: 1.مفهوم خداوند صفت بارز دین نیست. 2.دین دارای دو بخش عقاید و مناسک است. 3.دین لزوماً متضمن شناسایی وجود هستیهای فوق طبیعی نیست. 4.همه جوامع دارای دیناند و در ساده ترین جوامع، ابتدایی ترین صورت دین قابل مشاهده است. 5.از خصایص عقاید و سمبلهای دینی، بینشی است که درسایه آن دین را از فعالیتهای ابزاری زندگی روزمره کاملاً جدا میکند. 6. پیش فرض همه عقاید دینی، تقسیم بندی واقعیت به دو دسته امور لاهوتی و ناسوتی است. امور لاهوتی موضوع ترس و احترامند و از دنیای ناسوتی به طور کامل جدا نگاه داشته میشوند. 7. هر دینی با هر صورتی حقیقت دارد؛ یعنی همه ادیان بیانگر شرایط واقعیتهای اجتماعیاند که آنها را بوجود آورده است.
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات 34
مقاله آموزههای قرآن کریم و نقد نظریه دورکیم مبانی نظریة دین و همبستگی اجتماعی