فایل : word
قابل ویرایش
تعداد صفحه : 72
«موضوع پایان نامه»
بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال دانشگاه سیستان و بلوچستان در سال 86
پژوهندگان:
فهیمه حافظ آبادی
و فاطمه بافتی
استاد راهنما:
جناب آقای شیرازی
چکیده:
پژوهش حاضر بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در میان خانم های مجرد و متأهل در مقطع کارشناسی دانشگاه سیستان وبلوچستان است.
جامعه این پژوهش که نمونه ما از آن انتخاب شده کل دانشجویان خانم دانشگاه سیستان و بلوچستان است. نمونه این پژوهش شامل 160 نفر می باشد که 80 نفر مجرد و 80 نفر متأهل می باشد که به روش تصادفی انتخاب شده است. پژوهش حاضر به این سئوال محقق پاسخ می دهد که آیا بین دانشجویان خانم مجرد یا متأهل از نظر بلوغ عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد یا نه؟
ابراز تحقیق پرسشنامه مقیاس بلوغ عاطفی از بهارگاوا می باشد که مشتمل بر 48 سؤال است بعد از اجرای پرسشنامه و تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی شامل محاسبه جداول فراوانی و نمودارها می باشد و آمار استنباطی که شامل آزمون خی 2 میباشد پژوهش به صورت زیر بدست آمد:
«در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل دانشگاه سیستان و بلوچستان تفاوتی از نظر بلوغ عاطفی وجود ندارد و تفاوت بی معنی است»
1-1- مقدمه
دوره بلوغ دورانی مبهم از نظر شناخت خصایص و دوران تمایلات متضاد است. با ورود کودک به دنیای نوجوانی و بلوغ، ولادتی تازه و مرحله ی ویژه و مستقل از دوره های قبل و بعد پدید می آید که آن را مرحله انتقال، مرحله نجات از کودکی دوران تحولات همراه با دگرگونی های سریع و غافلگیر کننده، مرحله طوفان حیات و مرحله نجات از طفیلی گری نیز می نامند.
افراد در این دوران احیاناً با ترس و بیم هایی مواجه می گردند که رفع و تعدیل آن نیازمند به حمایت از سوی والدین و مربیان است. (قائمی، 1380، ص 22)
موارد زیر از جمله تغییرات دوران بلوغ است:
- تحولی در اندام او ایجاد شده و شرایط جدید، تعادل اندامی او را بهم می زند.
- در عواطف و احساسات او نیز تغییر پدید می آید و موجب دگرگونی هایی در خشم و ترس و محبت او و ... می شود.
- در جنبة ذهن او نیز تحولات رو به رشدی ایجاد می گردد و هوش و عقل و اندیشه و تخیل او را دگرگون می سازد.
- در جنبه روان او در عرصه های فطری و وجدانی، آزادی خواهی و استقلال طلبی، ستایش و نیایش، حقیقت دوستی، و ... دگرگونی هایی ایجاد می شود.
- و بالاخره در غدد درونی جوش و خروش و دو غده جنسی شکفتگی و بیداری خاصی پدید می آید که موجد خواسته هایی در اقناع غریزی می گردد. (قائمی، 1380، ص 28)
1-2- «بیان مسئله»
بسیاری از افراد در سنین جوانی و نوجوانی به بلوغ عاطفی دست پیدا نمی کنند در صورتی که اکثر افراد به بلوغ جنسی و بلوغ تا سن زیر 20 سال دست پیدا می کنند ولی یا به بلوغ عاطفی نمی رسند یا خیلی دیر به این بلوغ می رسند بلوغ عاطفی به این معناست که فرد به حدی از پختگی می رسد که می تواند راه حلهای پیچیده تری برای مشکلات روزمره عاطفی خود پیدا کند و از احساس خود به صورت پیچیده تری برای حل این مشکلات استفاده کند و توانایی کنترل نوسانات شدید آن را دارد این مسئله مهم است که آیا افراد ابتدا به یک بلوغ نسبی عاطفی دستی می یابند و بعد سعی می کنند به زندگی مشترک قدم گذارند یا وقتی ازدواج کردند و زندگی مشترکی را با فرد دیگری آغاز کردند این بلوغ در آن ها رشد می کند بسیاری از افراد معتقدند که فرد ابتدا باید از لحاظ اقتصادی و اجتماعی به یک استقلال دست پیدا کنند و بعد به نیازهای عاطفی خود توجه داشته باشند. امروزه در بین دختران مجرد افسردگی زیاد دیده می شود این که فردی نمی تواند عواطف خود را به درستی بشناسد و به طبع نحوه کنترل و ابراز آن ها را نمی داند حالا یا آن ها را به شکل نادرست ابراز می کند یا آن ها را سرکوب و انکار می کند و در نهایت مسئله اصلی این پژوهش که ما به بررسی آن می پردازیم این است آیا بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل از لحاظ بلوغ عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد یا نه؟ به عبارتی آیا ازدواج تأثیری در بلوغ عاطفی افراد می گذارد یا نه؟
مسئله بلوغ عاطفی مسئله ای است مهم که اگر افراد به آن توجه نکنند ممکن است در زندگی آینده و مشترکشان با فرد دیگری به مشکل برخورد کنند مسلماً کسی که از نظر عاطفی به سطحی از رشد و بلوغ نرسیده است نمی تواند زندگی مسالمت آمیزی را با فرد دیگری داشته باشد زیرا که او هنوز تسلطی بر عواطف و احساسات خود ندارد و اینکه نمی داند چگونه آنها را کنترل کند؟ پس اگر ما بدانیم که فرد آینده شریک زندگیمان به بلوغ عاطفی رسیده و شرایط گرداندن یک زندگی را دارد می توانیم به او اطمینان کرده و در مشکلاتی که فراروی زوج قرار می گیرد را حل کنیم. لذا بدین منظور ارتباط بین دو متغییر بلوغ عاطفی و متأهل را مورد بررسی قرار می دهیم.
1-3- «اهمیت و ضرورت پژوهش»
دوران بلوغ و مراحل قبل و بعد از آن دورانی مهم و از نظر پایه گذاریها دورانی سرنوشت ساز است آغاز آن به هر گونه ای که باشد لاجرم فرجامی خواهد داشت که ممکن است بسیار تلخ یا شیرین داشته باشد. اکثریت افراد بعد از رسیدن به بلوغ نسبی فکری سعی در گرفتن مسئولیتهای اجتماعی می کنند که چنین چیزی را جامعه و خانواده به شدت از آن ها طلب می کند جوان سعی می کند از لحاظ اقتصادی و اجتماعی زندگی مستقلی برای خود داشته باشد در کنار این زندگی مستقل اجتماعی به روابط با جنس مخالف می پردازند چه به بلوغ عاطفی رسیده باشند چه نه. امر ازدواج خود عامل مهمی در ایجاد بلوغ عاطفی است هر شکست عاطفی خود باعث می شود فرد تلاش بیشتری در کنترل احساسات خود کند. بسیاری معتقدند که بلوغ عاطفی در میان زنان و مردان متأهل بیشتر از افراد مجرد دیده می شود و به رشد بیشتری رسیده است اگر رشد عاطفی و بلوغ عاطفی فرد با النسبه کامل باشد قابلیت انطباق او بالاست و تمایلات بازگشتی او کم است.
«ازدواج یک امر جهانی است که در تمام جوامع در طول تاریخ وجود داشته و به یک مجموعه از نیازهای اساسی انسان پاسخ می دهد بقای نسل و پرورش فرزندان تحقق آرزوی دیرین کودکی برای پدر و مادر بودن دستیابی به عالیترین سطح دوستی و صمیمیت دوره جوانی و بزرگسالی ارتباط گرم و دو جانبه عاطفی و جنسی و تقسیم کار و همکاری و همراهی در طول زندگی در شمار اساسی ترین کارکردهای خانواده است. موفقیت در ازدواج حاصل عوامل گوناگون است ازدواج به موقع، همانندیهای شخصیتی شیوه های مناسب ارتباط با یکدیگر، پافشاری بر تعهدات زندگی خانوادگی و برخورداری از امکانات شغلی و مالی و رفاهی را می توان از عوامل مهم به شمار آورد از طرف دیگر کم تجربگی و ناپختگی همسران جوان، مشکلات مربوط به پذیرش هویت متفاوت طرف مقابل، خصوصیات متفاوت در خانواده و دخالتهای بی مورد و انتظارات بیجای آنان از همسران جوان و کمبودهای مالی و شغلی و تدارک وسایل زندگی و مسکن بر مشکلات این جریان پیچیده می افزاید و شاید ناشی از عدم بلوغ عاطفی باشد.»
مفهوم رفتار عاطفی بالغ در هر سطحی حاصل رشد طبیعی عاطفی است شخصی قادر به کنترل عواطف خویش است که تأخیر در ارضا را تحمل کند بدون اینکه تأسف بخورد و رنج بکشد مورگان می گوید «یک نظر کارآمد درباره بلوغ باید تمام حیطه فردیت، نیروها و توانایی لذت از این نیروها را در نظر بگیرد»
کاپلان و بارون خصوصیات شخصی را که از لحاظ عاطفی بالغ است بررسی کرده و می گوید «او قابلیت مقاومت در برابر تأخیر در ارضای نیازها را دارد او توان تحمل میزان معقول ناکامی را دارد او به طرح و نقشه درازمدت معتقد است و می تواند توقعات خویش را بر مبنای اقتضای موقعیت به تعویق اندازد یا در آن تجدید نظر نماید.
برجسته ترین علامت بلوغ عاطفی توانایی تحمل تنش است یک علامت دیگری بی تفاوتی، برخی از انواع محرکات است که بر نوجوانان و جوانان اثر می کند و او را بی حوصله یا دستخوش احساسات می نماید بعلاوه شخص بالغ از نظر عاطفی پیوسته دارای گنجایش شادی و تفریح است کول افرادی که از لحاظ عاطفی بالغ هستند دارای خصوصیات زیرند: مایل به غیر همجنس، درک نگرش رفتار دیگران، میل به پذیرش نگرش ها و عادات دیگران و قابلیت تأخیر پاسخهای خود.
1-4- «اهداف پژوهش»
اهداف پژوهش به دو دسته اهداف کلی و اهداف جزئی تقسیم می شود.
اهداف کلی :
بررسی تفاوت دو گروه خانم های مجرد و متأهل از نظر بلوغ عاطفی
اهداف جزئی:
1- چگونگی پدیدایی بلوغ عاطفی
2- رابطه بلوغ عاطفی با ازدواج
3- رابطه بلوغ عاطفی با دیگر انواع بلوغ مانند زیستی و روانی
1-5- «سئوالهای پژوهش»
1- آیا بین خانم های مجرد و متأهل از نظر بلوغ عاطفی تفاوتی وجود دارد؟
2- آیا از لحاظ عدم ثبات عاطفی بین افراد مجرد و متأهل تفاوتی وجود دارد؟
3- آیا از لحاظ بازگشت عاطفی بین افراد مجرد و متأهل تفاوتی وجود دارد؟
4- آیا از نظر استقلال بین افراد مجرد و متأهل تفاوتی وجود دارد؟
5- آیا از نظر سازگاری بین افراد مجرد و متأهل تفاوتی وجود دارد؟
1-6- «تعاریف نظری»
در پژوهش انجام شده کلمات و اصطلاحات به کار برده شده: بلوغ، بلوغ عاطفی، دانشجو، مجرد، متأهل دانشگاه می باشد.
بلوغ: بلوغ در لغت به معنی رسیدن، به سر رسیدن، رسیدن به سن رشد، مرد تمدن و زن تمدن، سن رسیدگی مرحله ای از زندگی است که حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است و این دوره از حیات انسانی با یک سری علائم و تظاهرات جسمانی و روانی توأم است.
بلوغ عاطفی: یعنی این که فرد به حدی از پختگی احساسی می رسد که راه حلهای پیچیده تری برای مشکلات روزمره عاطفی خود پیدا کند و از احساس خود به صورت پیچیده تری برای حل مشکلات استفاده می کند توانایی کنترل نوسانات شدید را دارد و یاد گرفته که احساسات خود را کنترل کند.
دانشجو: به کسی اطلاق می شود که بعد از اتمام دوران دبیرستان و پیش دانشگاهی از راه کنکور و قبول شدن در آن وارد دانشگاه می شود و مشغول به تحصیل می شود.
مجرد: کسی که ازدواج نکرده و یا به تنهایی یا در کنار پدر و مادر خود زندگی می کند.
متأهل: کسی که ازدواج کرده و دارای اهل و عیال است و از زندگی مجردی خود فاصله گرفته است.
1-7- تعریف عملیاتی
بلوغ عاطفی: بر اساس نمره ای که فرد از پرسشنامه مقیاس بلوغ عاطفی به دست می آورد.
مجرد: افرادی که هنوز ازدواج نکرده اند.
متأهل: افرادی که ازدواج کرده اند.
2-1- پیشینة تاریخ ما به دو دستة نظری و عملی تقسیم می شود.
2-2- «پیشینه نظری»
تعریف بلوغ عاطفی: زمانی می توانیم فردی را از لحاظ عاطفی بالغ بدانیم که فرد کلیه عواطف و احساسات خود را به درستی بشناسد و نحوه ابراز صحیح و کنترل آنها را بداند. افسردگی از جایی آغاز می شود که فرد عواطف خویش را به درستی نمی شناسد و بالطبع نحوه کنترل و ابراز آنها را نمی داند پس یا آنها را به شکل نادرست ابراز می کند و یا آنها را انکار و سرکوب می کند.
جهت پیشگیری و کاهش این دسته از افسردگی ها چنانچه ایجاد عدالت مطالعه در خانواده و جامعه بسیار مهم است که این کار یکی از وظایف اساسی آموزش و پرورش و رسانه هایی چون مطبوعات، صدا و سیما است که متأسفانه این ارگانها نه تنها کاری در این زمینه انجام نمی دهند. بلکه در بسیاری موارد خوراکهای اطلاعات بسیار مسمومی را نیز در اختیار مخاطبین قرار می دهند و این به دلیل اهمال کاران متخصصان و نداشتن قدرت مانور آنها در این سازمانها در این رسانه ها می باشد.
تاریخچة روانشناسی بلوغ
در مطالعات تغییرات مربوط به بلوغ «ارسطو» تغییرات خاص از بلوغ جنسی را شرح داده و همچنین به تغییرات روانی همزمان با این تغییرات اشاره کرده است.«ژان ژاک روسو» در قطعه ای از خطابه مدیحه سن برنارد، بوسوئه و همچنین در کتاب چهارم امیل از اسرار دوران بلوغ که آن را تولد ثانوی نامیده است، بحث می نماید. اولین مقاله معتبر و علمی در رابطه با بلوغ توسط برنمایم در سال 1891 منتشر شد و بالاخره با پژوهشهای گسترده استانلی هال به عنوان پدر روان شناسی بلوغ نوجوانی این مطالعات وارد حیطة روان شناسی شد.
مفهوم بلوغ و تفاوت آن با نوجوانی
بررسی و تعیین مفهوم بلوغ از طرف روانشناسان بلوغ و صاحب نظران سایر حوزه های مورد بررسی قرار گرفته است. اکثریت قریب به اتفاق صاحب نظران در مورد واژه های بلوغ و نوجوانی توافق ندارند و معمولاً پیدا کردن نظریه ای مشترک بین آنها کار دشواری است. عمدتآً توجه به تغییرات جنسی در اکثریت تعاریف مورد تأکید بوده است و بلوغ را مرحلة شروع تغییرات جسمی و جنسی دانسته اند که در آغاز نوجوانی اتفاق می افتد.
عوامل مؤثر در بلوغ
در این مقولة روان شناسی بلوغ تأثیر عوامل چون عوامل اجتماعی، اقتصادی، زمان،عوامل عصبی و هورمونی را مورد بررسی قرار می دهد. از آن جائی که بلوغ به عنوان یک مفهوم کلی و گسترده جنبه های مختلفی از رشد را غافل می شود مثل بلوغ جنسی و جسمی، بلوغ عاطفی، بلوغ اجتماعی، بلوغ اقتصادی و ...روان شناسی بلوغ علاوه بر ارتباط تنگاتنگ و عمیق خود با سایر حوزه های روان شناختی همچون روان شناسی رشد، روان شناسی شخصیت، روان شناسی بالینی و مشاوره با دیگر شاخه های علمی نیز ارتباط گسترده ای دارد.
بلوغ از دیدگاه روان شناسان:
پژوهشگران تا پیش از دهه هشتاد میلادی به نقش بلوغ در تحول نوجوانان توجه زیادی نداشتند شاید به این علت که در آن سالها بررسی الگوهای بدنی و جنسی اشخاص جالب توجه نمودند.
1- از دید کاپلان و بارون: خصوصیات شخصی را که از لحاظ عاطفی بالغ است بررسی کرده می گوید او قابلیت مقاومت در برابر تأخیر در ارضای نیازها را دارد او توان تحمل میزان معقول ناکامی را دارد او به طرح و نقشه دراز مدت، معتقد است و می تواند توقعات خویش را بر مبنای اقتصادی موقعیت به تعویق اندازد یا در آن تجدید نظر کند.
2- از نظر والتر، دی، اسمیت سون: بلوغ عاطفی جریانی است که طی آن شخصیت فرد مداوماً برای احراز بیش از پیش سلامت عاطفی از لحاظ روانی و فردی می کوشد.
3- ال. ای هولینگ ورث: برخی از خصوصیات اشخاصی که بلوغ عاطفی دارند را این چنین برمی شمارد:
1- او قادر به پاسخگویی تدریجی یا درجه ای از پاسخهای عاطفی است او به طریق همه یا هیچ پاسخ نمی دهد بلکه حد خود را نگه می دارد اگر کلاهش را باد ببرد دستپاچه نمی شود.
2- همچنین می تواند پاسخ های خود را به تأخیر اندازد. آنچنان که به تکانشوری فرد عالی را به تأخیر می انداخت.
3- کنترل ترحم نسبت به خود او به جای نشان دادن ترحم به خود نا آرام می کوشد آن را برای خود احساس کند.
4- طبق نظر بارنارد: معیارهای رفتار عاطفی بالغ به شرح زیر است:
- بازداری بیان مستقیم منفی
- پرورش عواطف مثبت و پیشرو
- تکامل تحمل در شرایط نامطلوب و افزایش رضایت از پاسخهای اجتماعی مطلوب
- افزایش وابستگی به اعمال
- توانایی انتخاب از میان شقوق گوناگون
- رهایی از ترس نامعقول
- درک و عمل مطابق محدودیت ها
- توانایی کسب پیروزی و حیثیت با متانت
- لذت از زندگی روزمره
- آگاهی از توان و پیشرفت دیگران
5- از نظر کول: برجسته ترین علامت بلوغ عاطفی توانایی تحمل تنش است یک علامت دیگر بی تفاوتی به برخی از انواع محرکات است که بر کودکان یا نوجوانان اثر می کند و او را بی حوصله یا دستخوش احساسات می نماید.بعلاوه شخص بالغ از نظر عاطفی پیوسته دارای گنجایش شادی و تفریح است او از کار و تفریح هر دو لذت می برد.
6- از نظر فرد مک کینی: افرادی که از لحاظ عاطفی بالغ هستند دارای خصوصیات زیرند: مایل به غیر همجنس، درک نگرش و رفتار دیگران، میل به پذیرش نگرش ها و عادات دیگران و قابلیت تأخیر پاسخ های خود
7- از دید سئول: اگر رشد عاطفی فردی با انسبه کامل باشد قابلیت انطباق او بالاست، تمایلات بازگشتی او کم است و حساسیت های او در حداقل است. مرتباً برای نیل به تلفیق سالم احساس، تفکر و عمل می کوشد.
8- مورگان: یک نظر کارآمد درباره بلوغ عاطفی باید تمام حیطة فردیت، نیروها و توانایی لذت از این نیروها را در نظر بگیرد.
عاطفه چیست:
کودک در اوایل تولد خود 2 احساس بیشتر ندارد یکی احساس خوشحالی و دیگری ناراحتی که عکس العمل اولی خنده و دومی گریه است این احساس اولیه که لذت والم مقدماتی می باشد انفعال نیز گفته می شود ولی به مرور که سن افزایش یابد و کودک بتواند به تجزیه و تحلیل انگیزه ها پرداخته و در ذهن خود تغییراتی را به عمل آورد می بینم که یک انگیزه ممکن است انفعالات مختلفی به وجود آورد که ترکیب آن ها یک حالت بخصوصی به وجود می آورد که به آن عاطفه می گوییم از همین لحاظ است که گودیناف گفته است کسانیکه بتوانند در مقابل عواطف استقامت نموده و آن را کنترل نماید افرادی سعادتمند می باشند زیرا «گزل» عواطف بر استقامت شخص در مقابل حوادث و محرکهای اجتماعی می افزاید او می گوید تمام بدبختی ها ی بشری از بی انضباطی هیجانات و عواطف شدید آن حاصل می گردد هوش و دانش و استعداد در مقابل عواطف شدیدی اثر و قطره ای هستند در دریای عواطف. اگر شخص به بلوغ برسد به ندرت تسلیم هیجانات می شود و حرکات نامطبوعی ظاهر می سازد.
«جایگاه عاطفه در مغز از نظر زیستی»
آنتونیوراماسید معتقد است که عواطف در تصمیم گیری ها و رفتار اجتماعی ما نقشی مثبت دارند، و نیز اینکه بیمارانی که در ناحیه ونترومیدیال (قسمت پیشین قطعة پیشانی) دچار ضایعه شده باشند قادر به احساس عواطف نیستند و در نتیجه فاقد تصمیم گیری درست و رفتار اجتماعی معقول (که تا حدودی از معیارهای بلوغ عاطفی است) هستند. اگر نظریة راماسید درست باشد ممکن است لازم باشد که ما در تصورات و عقاید خود نسبت به ارادة آزاد مسئولیت اخلاقی وجدان اجتماعی و بسیاری از مسائل دیگر تجدید نظر کنیم.
همة این نتایج برگرفته از دو آزمایش است که دانشمندان و محققانی در مورد آسیب دیدگی مغز فردی که مغزش مورد صدمة یک میلة آهنی بر اثر انفجار شده بود و دیگری توموری که در مغز موری رشد کرده بود انجام شده و تحقیقات به عمل آمده این طور نشان می داد که افرادی که آسیبی در قسمتی از مغز خود داشتند دچار تغییر شخصیت و و خلق و خو شده بودند که با پیگیری و بررسی این دانشمندان مشخص شد که ناحیة مشخصی در مغز وجود دارد که آسیب دیدنش موجب تغییر عواطف میشود.
«مراحل تشکیل هویت در جوانان دانشگاهی»
متخصصین عقیده دارند بحران هویت در نوجوانان دبیرستانی ناشی از مسائل جدی می باشد که آیا با گروه هم سن تطابق یابند یا قضاوت اخلاقی و ارزشهای شخصی را حفظ نمایند، به تغییرات جسمی خود چگونه بنگرند در نظام اجتماعی دبیرستان چه نقشی را به عهده گیرند در حالیکه جوانانی که دبیرستان را به اتمام رسانده اند مسائل هویت را در قالب نقشهای آتی اجتماعی، شغلی و ارزش می شناسد.
الگوی تحول روانی- اجتماعی
در الگوی تحول روانی- اجتماعی، اریک اریکسون و رابرت هویهورست بر نقش کلیدی و مهم توالی زمان وقوه رویدادهای زندگی به عنوان عوامل تعیین کننده تحول تأکید دارند. سازگاری بستگی به این دارد که افراد تکالیف مهمی را که در موقعیتهای مختلف زندگی تان مواجهه می شوند. با موفقیت پشت سر گذرانید. این تکالیف شامل کسب مهارتهای اجتماعی و شناختی است که البته ارزش آنها، به فرهنگ و جامعه ای که فرد در آن زندگی می کند بستگی دارد. اریکسون هشت مرحلة تحول روانی- اجتماعی را که شامل دوره زندگی است توصیف کرده :
مراحل تحول در نظریه اریکسون
مرحله
تکالیف تحولی
طفولیت
نوپا
اوایل کودکی
اواسط کودکی
نوجوانی
اوایل بزرگسالی
اواخر بزرگسالی
اعتماد در برابر عدم اعتماد- طفل نسبت به مراقبان خود دارای اعتمایابی اعتماد خواهد بود.
خود پیروی در برابر تردید- نوپا نسبت به توانایی های جدید خود احساس غرور و شک می کند.
ابتکار در برابر احساس گناه – کودک از خود ابتکار نشان می دهد یا می ترسد.
کارایی در برابر احساس حقارت – کودک مهارتهای جدید را فرا می گیرد و یا احساس حقارت می کند.
هویت یابی در برابر سر در گمی- نوجوان هویت قابل قبول خود را کسب می کند یا دچار سردرگمی می شود.
صمیمیت در برابر کناره جویی- جوانان به برقراری روابط نزدیک با دیگران می پردازند یا منزوی می شوند.
باروری، تمامیت در برابر نومیدی – شخص در پایان عمر از زندگی خود رضایت خاطر یا احساس عدم کامیابی دارد.
در هر هشت مرحله افراد با تکالیف متمایز، تعارضات و چالشهایی روبرو می شوند. آمادگی برای نشان دادن یک تکلیف خاص، به بالیدگی زیست شناختی و انگیزه شخص بستگی دارد. (اریکسون، 1963)
هویهورست(1972) تکلیف تحولی را به این صورت تعریف کرد که اگر فردی موضوع معینی را در زندگی با موفقیت پشت سر گذارد، شادکامی و موفقیت وی سبب پیروزی می شود و شکست سبب عدم شادکامی و تأثیر فرد توسط اجتماع شده و فرد با تکالیف بعدی نیز دچار مشکل می شود. اکثر تکالیف تحولی مانند خودبسندگی، هویت یابی بزرگسالی و یا اکتساب ارزشها، اختصاص به دوره خاصی از زندگی (نظیر نوجوانی) فرصتهای بهتری را برای کار روی این تکالیف فراهم می کند. هویهورست هشت تکلیف را که بیشتر نوجوانان باید قبل از بزرگسالی نشان دهند (اما احتمال دارد به طور کامل انجام ندهند) توصیف کرده است.
«تکالیف تحولی هویهورست برای نوجوانان»
- شکل گیری بالیدگی روابط با همسالان مذکر و مؤنث
- سازگاری نقش احتمالی زنانگی یا مردانگی
- وضع جسمانی مورد قبول شخص
- استقلال عاطفی از والدین یا سایر بزرگسالان
- آمادگی برای ازدواج و تشکیل خانواده
- آمادگی شخص برای اشتغال و تأمین نیازهای مالی خود
- کسب ارزشهایی که رفتار شخص را هدایت می کنند.
- برعهده گرفتن مسئولیتهای اجتماعی (هویهورست، 1972)
که هر کدام از این تکالیف فرعی هشتگانه در شکلی گیری هویت شخص نقش دارند.
نحوه چالش و انجام تکالیف ویژه ای که فرد با آنها روبرو می شود به عوامل گوناگونی نظیر :
جنس، فرهنگ، گروههای نژادی و موقعیتهایی که شخص در آن قرار می گیرد بستگی دارد. تکالیف ویژه زندگی شامل کسب نمرات مطلوب در آزمونها، راندن اتومبیل، ارتباط خوب با دیگران یا آموختن مواد درسی است.
تعدادی از تکالیف نظیر اکتساب مجموعه ای از ارزشها، در تعداد زیادی از نوجوانان که زمینه زندگی مشابهی ندارند ممکن است وجود داشته باشد. اما به طور کلی نوجوانان در فرهنگها، جوامع و یا نژادهای مختلف با تکالیف گوناگون و موضوع های متنوعی در زندگی.
رشد و تکامل هیجانی و عاطفی
انسانیت انسان عمدتاً با عواطفش شناخته می شود هر فرد عادی می داند که دارای عواطفی است و زندگی بدون عواطف، زندگی تیره و مکانیکی و بی رنگ خواهد بود. از طرف دیگر سلامت روانی و عقلی شخص به علامت روانی او بستگی دارد. زیرا نظر شخص نسبت به خودش، دیگران، اوضاع اجتماعی، وزندگی به طور کلی از چگونگی رشد و تکامل عواطف وی متأثر می شود. داوریهای هر فرد به کیفیت عواطف او بستگی دارد و شخصی که از رشد عالم هیجانی و عاطفی بهره مند نباشد هرگز فردی واقع بین، نیک اندیش، درست کردار نخواهد بود. در واقع زندگی سعادتمندانه با رشد سالم و طبیعی عواطف شخص رابطه مستقیم دارد.
رشد هیجانی و عاطفی در نوجوان:
هیجان فرد با دو عالم خارجی و داخلی فرد بستگی دارد هیجانها و عواطف نوجوان غالباً با خصایص زیر مشخص می شوند:
1- شدت: هیجانها و عواطف نوجوان به صورت شدید ظاهر می شود.
2- سرعت: نوجوان از محرکهای هیجانی به سرعت متأثر می شود و علت آن تأثر سریع، پیدایش اختلال در تعادل غدد داخل و تغییر گرایش او نسبت به محیط است.
3- افسردگی: گاهی نوجوان در بیان و تعبیر هیجانهایش شک می کند آن ها را از ترس انتقاد و سرزنش مردم ظاهر نمی کند.
4- عدم کنترل: گاهی نوجوان در تعبیر هیجانهای خود بیباک می شود به کارهایی اقدام می کند ولی بعداً پشیمان می شود. و به سرزنش خود می پردازد.
5- ناپایداری: پاسخ های عاطفی در نوجوانان ناپایدارند. علت ناپایداری عواطف در نوجوانان تغییرات بلوغی و تردیدهای اجتماعی است که دائماً موجب پیدایش تنش عاطفی در نوجوان می شود.
6- ناشیگری: نوجوان در اظهار یک پاسخ عاطفی تازه بی تجربه است مثلاً نمی داند که محبت خود را نسبت به جنس مختلف چگونه نشان دهد.
نیازهای عاطفی فرد و اهمیت آن ها:
1- نیاز به تعلق خاطر: هر فرد در زندگی می خواهد خود را به گروه یا جماعتی متعلق بداند این احتیاج فرد را می توان با تشکیل گروههای مختلف ارضا کرد.
2- نیاز به محبت متقابل: فرد در تمام زندگی نیازمند است که مورد محبت قرار گیرد.
3- نیاز به موفقیت : هر کس در زندگی می کوشد در کارها و فعالیت های خود کامیاب شود.
4- نیاز به امنیت اقتصادی: فرد باید از لحاظ مالی و اقتصادی اطمینان داشته باشد.
5- نیاز به آزادی از ترس: فرد نیازمند است از هرگونه ترس و اضطراب آزاد باشد.
6- نیاز به آزادی از گناه: این نیاز فرد را هنگام انجام گناه به رفتار برون فکنی یا دلیل تراشی وادار می کند.
7- نیاز به همدردی: هر فرد می خواهد در ناراحتی افراد همدردی کند و از دیگران انتظار دارد که به همدردی او علاقه نشان دهند.
8- نیاز به شناخته شدن و پذیرفتگی: هر فرد نیازمند است تا دیگران شخصیت و فردیت او را دریابند و بپذیرند.
رشد و تکامل اجتماعی:
رشد اجتماعی فرد مانند سایر جنبه های رشدی او گسترش پیدا می کند و تقریباً همه فعالیتهای او را تحت تأثیر قرار می دهد. بستگی میان رفتار اجتماعی و هیجانی (عاطفی) فرد به قدری زیاد و پیچیده است چنانکه به طور دقیق نمی توانیم اجتماعی یا عاطفی بودن بعضی از علامت های رفتار مانند حسادت، کمرویی و ترس و محبت را بشناسیم.
منظور از رشد اجتماعی چنانکه اشاره شد فرد در روابط اجتماعی است به طوری که بتواند با افراد جامعه اش، هماهنگ و سازگار باشد. فرد همه مفاهیم، احساسات، گرایش ها و مهارتهای خود را در زمینه ای از زندگی گروهی کسب می کند.
رفتار فرد به اعتبار اینکه یک موجود زنده اجتماعی است قدم به قدم با رشد فردیت او تغییر می یابدو این رشد اجتماعی و فردی شخصیت فرد را کامل می کند.
ترک خانه پدری:
ترک کردن خانه پدری گام مهمی در قبول مسئولیت و کسب استقلال است. میانگین سن ترک کردن خانه پدری در سالهای اخیر افزایش یافته است. این که فرد در چه سنی خانه پدری را ترک کند دلایل متعددی دارد. ترک خانه برای تحصیلات معمولاً در سنین پائین صورت می گیرد و ترک کردن برای کار تمام وقت و ازدواج در سنین بالا روی می دهد. ازدواج رایج ترین علت ترک خانه پدری می باشد. نزدیک به نیمی از جوانان بعد از ترک مقدماتی خانه پدری برای مدت کوتاهی برمی گردند آنهایی که به قصد ازدواج می روند به احتمال کمی برمیگردند وقتی افراد در مسیر استقلال با پیچ و خمهای غیر منتظره ای مواجه می شوند خانه پدری آشیانه و پایگاه امنی برای آن ها به شمار می رود در صورتی که جوانان برای استقلال آماده شده باشند ترک کردن خانه پدری با تعامل والد- فرزند رضایت بخش و انتقال موفقیت آمیز به نقشهای بزرگسالی ارتباط دارد.
تأثیر روانی وارد شدن به دانشگاه
خیلی از افراد وقتی به مسیر زندگی خود فکر می کنند سالهای کالج را سازنده و با نفوذ می دانند دانشگاه افراد با دوستان جدیدی و استادانی که عقاید متفاوتی دارند آزادیها و فرصتهای تازه و درخواستهای جدید علمی و اجتماعی مواجه می سازد. دانشگاه باعث می شود تا دانشجویان بهتر بتوانند در مورد مسایلی که پاسخ روشنی ندارد از دلیل و منطق استفاده کنند و قوتها و ضعفهای دشوار را تشخیص دهند. دانشجویان در سالهای آخر خودآگاهی بیشتر، عزت نفس بهتر و درک هویت عمیق تری را پرورش می دهند.
تعادل عاطفی و روانی نوجوان:
بلوغ از لحاظ روانی یعنی دوره نگرانیها و از لحاظ عاطفی یعنی دوره ترس و وحشت. همانطور که از لحاظ جسمی در شروع بلوغ جهشی در رشد و نمو اعضای بدن پدیدار می گردد تغییر ناگهانی حالات روانی نوجوان را هم می توان در دوران بلوغ یک نوع جهش روانی و عاطفی دانست. این جهش و تغییر ناگهانی باعث می شود که تعادل و هماهنگی بین جسم و روان در نوجوان از بین برود و نوجوان را دستخوش یک انقلاب روانی نماید به همین جهت «گزل» دوران بلوغ را از لحاظ روانی دوره نگرانیها و از لحاظ عاطفی دوره ترس و وحشت نامیده است.
فروید و پیروانش در مورد تغییرات و حالات روانی در دوران بلوغ معتقدند که «من» نوجوان می خواهد به «من» جدیدی تبدیل گردد و قبول این «من جدید» که قدری مشکل می باشد و نوجوان را دچار تردید و ابهام کرده یک حالت روانی مخصوص دوران بلوغ به او دست می دهد گاهی از اوقات نوجوان «من» جدید را قبول نکرده و پس می راند و این موقعی است که بعضی از جوانان به حرکات بچه گانه برمی گردند.
متأسفانه عاطفه در نوجوان کلمه ای است که از آن بوی آشفتگی و هیجان می آید سعادت در کنترل عواطف است و ناراحتی ها و بدبختی ها در شدت آن. هوش و استعداد خطراتی هستند در دریای عواطف.
بلوغ عاطفی یعنی کنترل عواطف. عواطف ولو نامطبوع باشد اگر بر اعتدال باشد دارای ارزش و موجب موفقیت است.
خودمحوری نوجوانان
کودکان کم سن و سال به خودمحوری، لجبازی، خودخواهی، تکانشی و پرتوقع بودن شهرت دارند آنان به شدت از تلاشها و فداکاریهای والدینشان قدردانی می کنند. پیاژه نیز از واژه خودمحوری استفاده می کند که اشاره به این که کودکان به دشواری میتوانند بین عقاید و رفتار خود با دیگران تفاوت قائل شود. پیاژه توضیح می دهد که بارشد ما تفکرمان نیز به تدریج از خودمحوری به سمت واقع گرایی پیش می رود به عبارت دیگر بارشد و اجتماعی شدن بهتر قادر خواهیم بود تا به موضوعات و احساسات و مسائل ازجنبه های مختلف بنگریم. نوجوانان تفاوت اشخاص در زمینه های شخصیت رفتار و نظراتشان را درک می کنند و در بسیاری از اوقات این احساس را در نوجوانان پدید می آورد که آنان به تفاوتهای فردی خود با دیگران پی ببرند و دریابند که موجودی یگانه هستند هرچند خودمحوری در نوجوانان در مقایسه با کودکان تا اندازه ای کاهش می یابند اما نوجوانان هنوز علاقه زیادی دارند تا در یابند دیگران راجع به آنها چه برداشتی دارند.
خودپنداره و انواع خود:
اریکسون مدعی است خودپنداره و عزت نفس بیش از آن که هویت شخص پدید بیاید وجود دارد و در نهایت جزئی از هویت فرد می شود. توانایی ما در برداشت مجزا از دیگران در حین برقراری ارتباط با سایرین در نهایت هویتمان را شکل می دهد. در مقابل مفهوم هویت اغلب مفهوم خود به طور مترادف با مفهوم شخصیت به کار برده می شود که شامل صفات و رفتارهای قابل مشاهده شخص است و او را از سایرین متمایز می سازد. خود پنداره سالم اگر واقعاً وجود داشته باشد خود را تشکیل می دهد.
بسیاری از نظریه پردازان معتقدند تمایز قائل شدن بین خودهای متفاوت سودمند میباشد و می توانیم تفاوت نقش خود جنسی، خود اجتماعی، خود دانشگاهی را مطرح کنیم.
خود حقیقی: معادل خودپنداره است این که ما چه نظری درباره خودمان داریم نوجوانان خو حقیقی خود را به صورت «احساس واقعی من این است» بیان می دارند.
خود کاذب: به این که ما می خواهیم دیگران چگونه درباره ما فکر کنند اشاره دارد نوجوانان گزارش می دهند بیشتر اوقات از انجام اموری که خود واقعی آنان را نشان نمی دهند لذت می برند. خود کاذب هنگامی که شخص از عدم تأیید یا طرد می ترسد به طور گسترده به کار برده می شود و این قبیل رفتارها ناسازگارانه محسوب می شود.
خود ایدآل: به اینکه دوست داریم چگونه باشیم اشاره دارد. خود ایده آل معمولاً در بر گیرنده ویژگیهایی است که در سایرین مشاهده و مورد تحسین قرار می دهیم.
خود عمومی: هم به آن چه که دیگران به طور واقعی در ما می بینند اشاره دارد. شیوه ای که ما خود را در معرض دید عموم قرار می دهیم از قرار معلوم نشان دهنده این است که انتظار داریم دیگران چطور ما را ارزیابی می کنند.
خود ممکن: کمک کردن به نوجوانان که احساس خود را نسبت به تجارب گذشته وحال سازمان دهند
الگوی اریک اریکسون درباره هویت:
اریکسون معتقد است که در هر یک از مراحل زندگی ما با تکالیف یا چالشهای تحولی مجزایی روبرو هستیم. اریکسون هشت مرحله زندگی را مشخص کرد که شخص در هر یک از این مراحل با یک تکلیف تحولی که به اعتقاد وی در هر دوره قطعی است مواجه می باشد. اریکسون چنین اعتقاد داشت که نوجوانی دوره ای مناسب برای تجدید نظر در هویت کودکی و نیز بازسازی هویت بزرگسالی محسوب می شود. کسانی که مرحله تحول روانی اجتماعی را با موفقیت گذرانده باشند به احتمال زیاد در دوران نوجوانی موضوع هویت را نیز حل خواهند کرد. بعد شخصی هویت بر اساس نظر اریکسون شامل:
ایدئولوژی شخص (برای مثال عقاید درباره مذهب، سیاست، پول) انتظارات شغلی، ملیت و جنسیت و قومیت می باشد. بعد اجتماعی هویت نیز شامل بسیاری از نقشهایی است که انسانها در زندگی ایفا می کنند نظیر:
دانش آموزان، والدین، همشهریان، مصرف کنندگان، کارکنان. هویت همچنین احساس روانی اجتماعی از بهزیستی و احساسی از درک این که شخص به کجا می رود فراهم می کند. مراحل تحول روانی اجتماعی یک نتیجه مثبت، منفی و یا آمیخته دارد. بیشتر نوجوانان در نهایت به هویت شخصی واقع گرایانه دست می یابند (پیامد مثبت). ممکن است بیشتر کسانی که وارد دوران بزرگسالی می شوند جایگاه نامعینی در دنیا داشته باشند(پیامد منفی که به عنوان سردرگمی هویت می شناسیم)
بیشتر نوجوانان نیز ترکیبی از هویت شخصی و سردرگمی هویت را تجربه می کنند (پیامد آمیخته). برای کسب هویت معنادار بزرگسالی لازم است تا شخص در طیف گسترده ای از نقشها (نظیر مراقب بچه، کارمند، ورزشکار) به تجربه بپردازد و خود را با اشخاص مهم در محیط اجتماعی مقایسه کند. به عقیده اریکسون موفقیت شخص در انجام تکالیف دوران بزرگسالی او نظیر ازدواج و تعیین مسیر زندگی به چگونگی حل بحران هویت او وابسته است. هنگامی که سه بعد، من، شخص و اجتماع با یکدیگر ترکیب شوند احتمال زیادی وجود دارد که بحران هویت نیز برطرف شود وقتی که توانمندیها و علاقه های یک شخص جوان متناسب با فرصتهای محیط اجتماعی با یکدیگر پیوند بخورند بحران هویت نیز حل می شوند.
آسیب پذیری و انعطاف پذیری در فرد:
به طور طبیعی بین شرایط زندگی دشوار و توانایی اشخاص در سازگاری با این شرایط همبستگی وجود دارد کودکانی که در محیط با ثبات و حمایت کننده خانواده پرورش یافته اند معمولاً با شرایط زندگی کنار می آیند و در حالی که کسانی که در فضایی آکنده از خشونت مورد سوء استفاده عاطفی قرار می گیرند احتمال بروز مشکلات رفتاری و عاطفی در آن ها بیشتر است هر شخص عوامل خطرساز مختص به خود را داراست. آسیب پذیری به زمینه و آمادگی شخص برای ابتلا به یک بیماری یا شکل سازش اشاره دارد. آسیب پذیری در هنگام گذار افزایش می یابد برای مثال در موقع بلوغ یا هنگام تغییر دادن مکان.
عوامل حفاظتی انعطاف پذیری:
1- عوامل شخصیتی 2- عوامل موقعیتی 3- عوامل خانوادگی
1- عوامل شخصیتی:
- قابلیت سازگاری، بهبودی سریع در برابر ناگواریها
- تفکر مثبت داشتن
- داشتن خلق و خوی آسان گیر
- برخورداری از عزت نفس
- داشتن تحمل بالا در ناکامی
- پایداری
2- عوامل موقعیتی:
- کاهش عوامل خطر ساز
- مکان حمایت کننده
- شناخت مجدد مهارتها
- بهره گیری از ساختارهای حمایتی (غیر از خانواده)
3- عوامل خانوادگی:
- داشتن روابط خوب با والدین حمایت کننده
- طلب یاری از دیگر بزرگان خانواده
- داشتن الگوی مقابله ای مثبت
«انواع هویت»
جیمز مارشیا 1966 تا امروز کاملترین تصویر را از شکافهای منظمی که در تحول شکل گیری هویت وجود دارد ترسیم نموده است.
نظریه مارشیا- مارشیا بوسیلة مصاحبه های نیمه باز با جوانان دانشگاهی، روش تحقیقی که برای محققین رشد شناختی آشنا و متداول می باشد، مراحل رشد روانی اجتماعی را طبقه بندی نمود.
مارشیا طی مصاحبه، سئوالاتی در سه زمینه مورد توجه دانشجویان مطرح می نمود:
زمینه شغلی، ایدئولوژی مذهبی و ایدئولوژی سیاسی. او به دانشجویان فرصت می داد که راجع به عقاید خود به درازا صحبت کنند.
مثلاً می پرسید «چگونه عقاید سیاسی خود را با عقاید سایر مردم مقایسه می نمائید؟» (ایدئولوژی سیاسی)
در مورد دین و مذهب می پرسید «تا به حال شده راجع به هیچ یک از عقاید مذهبی خود شک نمائید؟» در مورد شغل او می پرسید، «چگونه، به رشد و شغل- علاقمند شده اید؟» البته منتج شدن این رویکرد به نتایج اطلاعاتی بستگی به مهارت مصاحبه گر دارد که محرک تفکر اندیشمندانه باشد، نه آن را هدایت نماید. خوشبختانه مارشیا و گروهش مشاوران بسیار ماهری بودند که سکوت را براحتی می پذیرفتند و می توانستند یک سری سؤالات متعدد نیمه باز بپرسند تا اینکه قانع می شدند که نمونه خوبی از جهان بین دانشجویان در زمینه بخصوصی بدست آورده اند. بر اساس یک سری مطالعات که از این روش استفاده می نمایند، <
مقاله بررسی تفاوت بلوغ عاطفی در بین دانشجویان خانم مجرد و متأهل 18 تا 30 سال