فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)


دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)

 

مشخصات این فایل
عنوان: حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 12

این مقاله درمورد حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره) می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره) می خوانید :

اسـلام (تـعارف فرهنگى) را به عنوان فلسفه آفرینش نوع انسان مى داند که در سایه آن, مـردم مى توانند از تجربه هاى ملل دیگر بهره جسته و در برابر انعطاف پذیرى مـعـقـول, شکنندگى جاهل مآبانه خود را از دست بدهد, ولى این پیوند باید از روى تـعـارف بـاشـد و عـناصر مثبت آگاهانه گزینش شده و در سیستم شاداب و زنده نظام اسلامى به کار گرفته شود.
از زمـان فـتحعلى شاه و محمد شاه قاجار, که کم وبیش پاى محصلان ایرانى به اروپا بـاز شـد, فـکـر اعـزام مـحـصـل به خارج نیرو گرفت و مرفهان که از این توانایى بـرخـوردار بـودند, به جهان غرب رفتند و در نخستین جرقه هایى که از این برخورد حـاصـل شـد, بـه دلیل ناآگاهى به گذشته هاى اسلام و ایران و گرایش به هوسرانى و بـهـره مـنـدى از مواهب و لذتهاى مادى, زبان به ستایش غرب گشودند و شیوه زندگى اروپائیان را در پیش گرفتند.
روحانیان و متفکران متعهد چون: شهید سید حسن مدرس که متوجه پیامدهاى این پیوند نـابـرابـر فرهنگ ایران و جهان غرب بودند, به مخالفت برخاستند: وى در جلسه دومـین دوره مجلس شوراى ملى در صفر 1329ه.ق. درباره رفتن محصلان ایرانى به خارج از کشور, هشدار داد:
(در ایـن مـدت عـمـرى کـه داشته ایم خیلى از شاگردها به اروپا رفتند و خیلى از پـولـهاى این مملکت را در آن جا خرج کردند, ولى نقص مملکت ما کم نشده است.)  بـه ایـن ترتیب روشنفکرانى از قماش: آخوند زاده, میرزا ملکم خان ناظم الدوله و تـقـى زاده دسـتاورد تولید فلسفه ها و سیاستهاى فرهنگى غرب, هرگز نتوانستند در قـلـب مـردم مـا جاى داشته باشند, چون بیش تر آموخته هایشان با فرهنگ بومى این سـرزمین, ناسازگار بود. آنان خود را در آیینه بیگانگان مى دیدند و هویت خود را در فـرهـنـگ غرب لمس مى کردند و این بالاترین حد غرب زدگى فکرى است. این بود که تـجددخواهى, کم کم در ایران رونق گرفت و روش و منش اروپائیان به صورت یک قانون اجـتـمـاعى فراگیر شناخته شد. نوگرایان, با بارى از دلباختگى به شرق و غرب, در ایـن اندیشه بودند که آیینها, سنتها و مذهب و ارزشهاى مذهبى و اسلامى, به عنوان عـوامـل عـقب ماندگى ملى کنار گذاشته شوند و در عوض فرهنگ و تمدن ایران باستان زنـده شـود. شـمـارى از آنان با یادگذشته هاى بس دور ایران, پستیها و کمبودهاى خـود را جـبـران مى کردند و شمارى دیگر, با تمسک صددرصد به دامن غرب, هویت خود را از یـاد بـرده, به سایه فرهنگ مبتذل و عفن غرب پناه مى جستند. چشم شمارى از آنان نسبت به فریبکاریهاى استعمار غرب و شرق بسته بود و شمارى دیگر به دلیل از هم گسستگى فکرى, خود را در برابر آن لاعلاج مى یافتند.
بـا ظهور رضاخان, تجددخواهان ملى گرا, ارکان رژیم رضاخان را تشکیل دادند. آنان وانمود مى کردند: در برابر افکار جهانگیر و فراگیر غرب, راهى جز پناه گرفتن در دامـن آن نـیست. این بود که مصرف زدگى, میل به زرق و برق و زیب و زیور و تجمل, اوج گرفت و ابتکار عمل به دست جهان غرب افتاد.آنان, با برانگیزاندن خواسته هاى حـیـوانـى, خـودبـاختگان و غرب زدگان را به دنبال خود مى بردند و زیان آن دامن توده ها را مى گرفت.
امـام شناخت دقیقى از هویت روشنفکران غرب زده داشت و آنان را افرادى غیرکارامد در امور جامعه مى دانست و در یکى از سخنرانیهاى خود, آنان را مخاطب قرار داد و گفت:

(شما که مسیرتان غیراسلام است, براى بشر هیچ کارى نمى کنید.) امـام آسـیـبهاى فرهنگى را در سه نکته کلى بیان کرده است: انحراف مراکز علمى و آمـوزشـى, بـیگانگى از هویت تاریخى و فرهنگى و رواج فساد و کم رنگ شدن ارزشهاى اخلاقى.
1. انحراف مراکز علمى و آموزشى: موضع امام درباره نهادهاى علمى و آموزشى نوین, بـه عنوان دستاورد وارداتى و غیربومى, موضعى هوشمندانه و حکیمانه است. امام به خـوبـى تـوجـه دارد کـه: اسـتقلال و ناوابستگى آن, به خاطر استقلال جامعه علمى و انـدیـشـه ورزان آن اسـت. بـا این دید است که امام (دانشگاه را در راس امور مى داند) که مقدرات یک کشور بسته به آن است.  درجـایـى دانـشـگـاه را کشورى مى داند که اگر اصلاح شود, کشور اصلاح مى شود و با انـحـراف آن, کشور به انحراف کشیده مى شود.  فساد جامعه, در دوره ستمشاهى را نـیـز, ناشى از تباهى دانشگاهها ومدارس مى داند.  به باور ایشان, زمانى میسر اسـت دانـشـگاه اسلامى شود که خوى و خلق حاکم بر این مراکز علمى و محتویات علمى آن, با مقاصد عالى اسلام همسو باشد. علم ماعداى ایمان فساد مى آورد. امـام, معلمان و استادان را رکن اصلى نهادهاى آموزشى مى داند و از همه آنان مى خـواهـد تا خود را تهذیب کنند, تا حرفشان بتواند در دیگران اثر بگذارد. بر این بـاور اسـت: از مـدرسـه بـاید آغاز کرد و دانشگاه دیر است و معلمان باید احساس کنند که پیش خدا مس,ولند.  نـگرانى امام تنها ناشى از آثارمستقیم نهادهاى آموزشى نیست, بیش تر توجه ایشان بـه آثـارى اسـت کـه کـم کـم و آهـسته آهسته و ناپیدا بر روى انسان و جامعه مى گـذارند; از این روى تاکیدى که امام خمینى در زمینه پاسدارى از حریم دانشگاهها و مـراکز تعلیم و تربیت در برابر تهاجم جهان غرب دارد, از همه زمینه ها بیش تر است.

ایشان در بخشى از وصیت خود مى نویسد:
(به همه نسلهاى ملل توصیه مى کنم که: براى نجات خود و کشورعزیز اسلام, آدم سازى دانـشـگـاهـها را از انحراف و غرب و شرق زدگى حفظ و پاسدارى کنید و با این عمل انـسـانـى اسـلامـى خـود, دسـت قـدرتـهاى بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید.) امام, بخش مهمى از ضربه هاى بنیان برافکن و تباهى آفرین را که بر ایران و اسلام وارد شده, ناشى از دانشگاهها دانسته و مى نویسد:
(اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت دیگر, با برنامه هاى اسلامى و ملى در راه مـنـافـع کـشـور بـه تـعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشـتـنـد, هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن آمریکا و شوروى فرو نمى رفـت و هـرگـز قـراردادهاى خانه خراب کن بر ملت محروم غارت زده تحمیل نمى شد و هـرگـز پاى مستشاران خارجى به ایران باز نمى شد و هرگز ذخایر ایران و طلاى سیاه ایـن مـلـت رنجدیده در جیب قدرتهاى شیطانى ریخته نمى شد و هرگز دودمان پهلوى و وابـسـتـه هـاى بـه آن, امـوال ملت را نمى توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخـل, پـارکـهـا و ویلاها بر روى اجساد مظلومان بنا کنند و بانکهاى خارج را از دسـتـرنـج ایـن مـظـلـومـان پـر کـنـنـد و صرف عیاشى و هرزگى خود و بستگان خود نمایند.) به منظور آسیب زدایى از این مراکز علمى, سفارش مى کند:
(نـگـذارنـد عـنـاصـر فـاسـد داراى مکتبهاى انحرافى با گرایش به غرب و شرق, در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند.) 2. بـیـگـانـگـى از هویت تاریخى و فرهنگى: از دیگر نقشه هاى شوم قدرتهاى بزرگ, بـیـگانه ساختن کشورهاى اسلامى از خویشتن تاریخى و هویت اصیل فرهنگى خود است. و نتیجه آن این بوده است که ملتهاى مسلمان:
(خـود را و فـرهـنگ خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق, دو قطب قدرتمند را نژاد بـرتـر و فـرهنگ آنان را والا تر و آن قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگى به یکى از دو قطب را از فرایض غیر قابل اجتناب معرفى نمودند.) امام خاطر نشان مى سازد:
(آنـهـا بـایـد بـدانـنـد نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شوروى[ کم ندارد].) بـزرگ تـریـن ابـزار تـبلیغاتى غرب در زمینه بیگانه سازى فرهنگى, برخوردارى از رسـانـه هـاى عمومى: رادیو و تلویزیون, مطبوعات, سینما و تاتر است که مهم ترین ابزار انتقال فرهنگ در عصر حاضر به شمار مى روند.
امـام در وصـیت سیاسى ـ الهى خود از نقش تلویزیون, در رژیم گذشته یاد مى کند و مى نویسد: هدف گردانندگان آن, بى هویت ساختن, ملت ایران بود:

نتیجه گیری
(فیلمهاى تلویزیونى, از فرآورده هاى غرب یا شرق بود که طبقه جوان, زن و مرد را از مـسـیـر عادى زندگى و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوى بى خبرى از خـویش و شخصیت خود, یا بدبینى و بدگمانى به همه چیز خود و کشور خود, حتى فرهنگ و ادب و مآثـر پـرارزش کـه بسیارى از آن با دست خیانتکار سودجویان به کتابخانه ها و موزه هاى غرب و شرق منتقل گردیده است.) امـام خـمینى, نخستین فقیهى است که در باره آثار باستانى, در آثار فقهى خود از جـمـلـه در تـحریر الوسیله بحث کرده و نگهدارى آنها را ضرورى و این آثار را از انـفـال عمومى برشمرده و نگهدارى از آنها را وظیفه حکومت اسلامى دانسته است.  فـتواى امام, برخلاف منافع غرب بود. غربى که با غارت آثار تاریخى و فرهنگى جهان اسـلام, مى کوشد هرچه بیش تر آنها را از خود بیگانه نگهدارد و مانع از شکل گیرى اعـتـمـاد به نفس ملتها شود. روندى که از زمان قاجار آغاز شد و با ورود باستان شـناسان فرانسوى, چون: ژان دیولافوا, هزاران تن از اشیاى عتیقه و میراث باستانى این سرزمین به تاراج رفت. 3. تـرویج فساد و به انحراف کشیدن جوانان: از بزرگ ترین شگردهاى جهان غرب براى درهم کوبیدن انقلاب اسلامى ایران, گسترش فساد در جامعه است:
(تـروج مـراکـز فـسـاد و عشرتکده ها و مراکز قمار و لاتار, فروش کالاهاى تجملاتى, اسـباب آرایش, بازیها, مشروبات الکلى, از نقشه هاى شیطانى غرب و شرق و غرب زده و شرق زده, در میهن اسلامى است.)  امـام از هـمـه گـروهـهـا, بـویژه جوانان مى خواهد که خودشان شجاعانه در برابر کـژرویـهـا بـه پاخیزند  از آنان مى خواهد: استقلال, آزادى و شرافتهاى انسانى را, گـرچـه با تحمل زحمت و رنج, فداى تجملات و عشرتها و بى بند و باریها نکنند, چـون مـنظور غرب, چیزى جز تباهى و اغفال جوانان از سرنوشت کشور و چاپیدن ذخایر ملتها نیست.
ثمره بحث 1. حکومت اسلامى, از تاریخى معادل تاریخ اسلام برخوردار است, ولى نمونه هاى عینى را بـه جـز نـظام اسلامى موجود, در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) و دوران امامت على بن ابیطالب(ع) مى توان جست
2. پـیش از امام خمینى, بحث حکومت اسلامى و ولایت فقیه, از مباحث عمده فقه سیاسى و مورد توجه همه فقهاى برجسته شیعه بوده است.
3. حکومت اسلامى در سه مرحله, در بیان و بنان امام خمینى سامان یافت:
الـف. مـرحله (ذهنیت) که از سال 1342 آغاز و با تدوین کتاب (ولایت فقیه) در سال 1348 به کمال رسید.
ب. مرحله (عینیت) از سال 1357 آغاز و با ارتحال امام خمینى در سال 1368 به اوج خود رسید .
ج. مرحله (وصایت) که در برگیرنده آخرین و صایاى سیاسى ـ الهى امام خمینى است و پس از ارتحال وى آغاز مى شود.
4. بـیـش تـریـن تـوجـه امـام در همه مراحل شکل گیرى حکومت اسلامى, روى روشنگرى مشروعیت حکومت اسلامى, حدود و اختیارات ولى فقیه و آسیب شناسى آن بوده است.

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)

دانلود مقاله کامل درباره زندگانی امام خمینی (ره)

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله کامل درباره زندگانی امام خمینی (ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زندگانی امام خمینی (ره)


دانلود مقاله کامل درباره زندگانی امام خمینی (ره)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
فهرست و توضیحات:

زندگی

تبارنامه

دوران کودکی و نوجوانی

شرایط تربیتی

تحصیلات ابتدایی

شرایط سیاسی و اجتماعی

دوران بزرگسالی

فعالیت‌های علمی

فعالیت‌های سیاسی

 

زندگی

نام پدرش سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود. وی در پنج ماهگی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و عمه‌اش پرورش یافت.

گرچه سال تولد وی طبق شناسنامه سال ۱۲۷۹ است، اما خود تصریح کرده‌است، که تاریخ صحیح آن ۳۰ شهریور ماه ۱۲۸۱ است.فوت او رسما در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ ثبت شد گرچه وی در شامگاه ۱۳ خرداد درگذشته است. سن او در آن هنگام ۸۷ سال بود. تشییع جنازه وی با شرکت وسیع ملت ایران و دیگر دوستدارانش از نقاط مختلف جهان صورت گرفت.

فرزندان وی مصطفی، صدیقه، فریده، لطیفه، فهمیه، سعیده، و احمد هستند.اما مهمترین فرزند او از نظر سیاسی احمد است

تبارنامه

جد او یکی از علمای نیشابور ایران به نام «سیدمحمد» بود که به هندوستان رفت و در دهلی یا کشمیر اقامت گزید. عمادالدین باقی نوشته‌است:

ناگفته نگذاریم که چون در میان شیعیان، سنت شجره نویسی برای سادات مرسوم بوده و بدین وسیله سلسله نسب سادات تا رسیدن آنها به یکی از ائمه شیعه کم و بیش ثبت می‌شده‌است، سیادت حضرت امام از این نظر امتیازی محسوب می‌شد که راه گمانه‌زنی و شناخت در شجره‌نامه و خاندان ایشان را هموار می‌کرد. علی همدانی بود که می‌رسیدعلی همدانی با ۱۷ واسطه از پدر و ۱۶ واسطه از مادر به امام حسین می‌رسد و این سید حیدر جد اعلای خمینی است... و اما روایتی که بیشتر از همه مشهور شده این است که سلسله نسب روح‌الله خمینی به میرحامدحسین می‌رسد. در زمان شاه سلطان حسین صفوی، یکی از علمای نیشابور به نام «سیدمحمد» به هندوستان رفت و در دهلی اقامت گزید. فرزندان وی در مناصب دولتی درآمدند و کم کم اهمیت پیدا کردند... سیداحمد چندی پس از شهادت پدرش دین علیشاه، از کشمیر به عتبات نجف و کربلا عزیمت کرد. شاید این سفر (در حدود سال‌های ۱۲۴۰ تا ۲۵۰ هجری قمری) به این منظور بوده که هم از خصومت‌ها در امان باشد و بتواند در آتیه جای خالی پدر را پر کند و هم تعالیم دین را بیاموزد. او به دلیل حافظه نیرومندی که داشته به سرعت به مقامات علمی والایی نائل می‌شود و از مراجع وقت نجف اجازه اجتهاد دریافت می‌کند. او در نجف با افراد مهاجر آشنا می‌شود که یکی از آنها فردی به نام یوسف خان است که اهل روستای «فرفهان» یا «فراهان» از توابع خمین بوده‌است.

برادر تنی وی آیت‌الله پسندیده نیز در خاطراتش حضور نیاکانشان را در هند توصیف کرده است.جان اسپوزیتو نیز این نظر را تأیید می‌کند و می‌نویسد که «پدر پدربزرگ او از خراسان به هندوستان سفر کرد. پس از آن پدربزرگش به ایران و شهر خمین بازگشت. این جهانگردی‌های اجدادی باعث شد تا به‌گونه‌ای برچسب هندی بودن نیز بر خمینی بخورد.» برای نمونه «ادوارد ویلت» می‌نویسد که پدر بزرگ پدری وی سید احمد موسوی هندی زاده روستای کینتور در منطقه بربنکی در ایالت اوتار پرادش هندوستان بود.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگانی امام خمینی (ره)

دانلود تحقیق درباره زندگانی امام خمینی (ره)

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق درباره زندگانی امام خمینی (ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره زندگانی امام خمینی (ره)


دانلود تحقیق درباره زندگانی امام خمینی (ره)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
فهرست و توضیحات:

زندگی

تبارنامه

دوران کودکی و نوجوانی

شرایط تربیتی

تحصیلات ابتدایی

شرایط سیاسی و اجتماعی

دوران بزرگسالی

فعالیت‌های علمی

فعالیت‌های سیاسی

 

زندگی

نام پدرش سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود. وی در پنج ماهگی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و عمه‌اش پرورش یافت.

گرچه سال تولد وی طبق شناسنامه سال ۱۲۷۹ است، اما خود تصریح کرده‌است، که تاریخ صحیح آن ۳۰ شهریور ماه ۱۲۸۱ است.فوت او رسما در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ ثبت شد گرچه وی در شامگاه ۱۳ خرداد درگذشته است. سن او در آن هنگام ۸۷ سال بود. تشییع جنازه وی با شرکت وسیع ملت ایران و دیگر دوستدارانش از نقاط مختلف جهان صورت گرفت.

فرزندان وی مصطفی، صدیقه، فریده، لطیفه، فهمیه، سعیده، و احمد هستند.اما مهمترین فرزند او از نظر سیاسی احمد است

تبارنامه

جد او یکی از علمای نیشابور ایران به نام «سیدمحمد» بود که به هندوستان رفت و در دهلی یا کشمیر اقامت گزید. عمادالدین باقی نوشته‌است:

ناگفته نگذاریم که چون در میان شیعیان، سنت شجره نویسی برای سادات مرسوم بوده و بدین وسیله سلسله نسب سادات تا رسیدن آنها به یکی از ائمه شیعه کم و بیش ثبت می‌شده‌است، سیادت حضرت امام از این نظر امتیازی محسوب می‌شد که راه گمانه‌زنی و شناخت در شجره‌نامه و خاندان ایشان را هموار می‌کرد. علی همدانی بود که می‌رسیدعلی همدانی با ۱۷ واسطه از پدر و ۱۶ واسطه از مادر به امام حسین می‌رسد و این سید حیدر جد اعلای خمینی است... و اما روایتی که بیشتر از همه مشهور شده این است که سلسله نسب روح‌الله خمینی به میرحامدحسین می‌رسد. در زمان شاه سلطان حسین صفوی، یکی از علمای نیشابور به نام «سیدمحمد» به هندوستان رفت و در دهلی اقامت گزید. فرزندان وی در مناصب دولتی درآمدند و کم کم اهمیت پیدا کردند... سیداحمد چندی پس از شهادت پدرش دین علیشاه، از کشمیر به عتبات نجف و کربلا عزیمت کرد. شاید این سفر (در حدود سال‌های ۱۲۴۰ تا ۲۵۰ هجری قمری) به این منظور بوده که هم از خصومت‌ها در امان باشد و بتواند در آتیه جای خالی پدر را پر کند و هم تعالیم دین را بیاموزد. او به دلیل حافظه نیرومندی که داشته به سرعت به مقامات علمی والایی نائل می‌شود و از مراجع وقت نجف اجازه اجتهاد دریافت می‌کند. او در نجف با افراد مهاجر آشنا می‌شود که یکی از آنها فردی به نام یوسف خان است که اهل روستای «فرفهان» یا «فراهان» از توابع خمین بوده‌است.

برادر تنی وی آیت‌الله پسندیده نیز در خاطراتش حضور نیاکانشان را در هند توصیف کرده است.جان اسپوزیتو نیز این نظر را تأیید می‌کند و می‌نویسد که «پدر پدربزرگ او از خراسان به هندوستان سفر کرد. پس از آن پدربزرگش به ایران و شهر خمین بازگشت. این جهانگردی‌های اجدادی باعث شد تا به‌گونه‌ای برچسب هندی بودن نیز بر خمینی بخورد.» برای نمونه «ادوارد ویلت» می‌نویسد که پدر بزرگ پدری وی سید احمد موسوی هندی زاده روستای کینتور در منطقه بربنکی در ایالت اوتار پرادش هندوستان بود.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره زندگانی امام خمینی (ره)

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه سیاسی امام خمینی (ره)

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه سیاسی امام خمینی (ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه سیاسی امام خمینی (ره)


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه سیاسی امام خمینی (ره)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 70
فهرست و توضیحات:

مقدمه

انقلاب و اختناق

زندگی امام (دوره اول)

تجربه‌اندوزی

کودکی و نوجوانی

زندگی امام (دوره دوم)

تلاش در دو عرصه

جامعه و سیاست

حوزه

زندگی امام (دوره سوم)

مبارزه آشکار

ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی

تحریم رفراندوم

سخنرانی روز عاشورا و قیام 15 خرداد

ویژگیهای مبارزه امام

 

مقدمه

طرح زندگی سیاسی امام خمینی (قدس سره‌الشریف) به نحوی که معطوف به جهات نظری و عملی مواضع تاریخ ایشان باشد مبتنی بر سه عامل اساسی است:

1ـ معقول یا حکمت اسلامی (عرفان، کلام فلسفه)

2ـ منقول یا علوم شریعت (تفسیر، فقه، حدیث و اخلاق نقلی)

3ـ عمل اجتماعی و سیاسی

در خصوص جهات حکمی تفکر امام باید به همین قدر بسنده کرد که بزرگوار حتی جزئی‌ترین مسائل علمی را همواره با نگرش عمیق و وسیع عرفانی می‌نگریست و با بیانی محکم که از کلام و فلسفه اسلامی مایه می‌گرفت امور جزئی و کلی را تبیین می‌کرد. اصل ولایت فقیه که جوهر تفکر سیاسی امام بود در بدایت و نهایت خود محاط در عرفان بود و به ولایت مطلقة الهی بر انسان و جهان هستی معطوف می‌گشت؛ ولی در شرح و بسط خود به قلمرو و کلام و فقه وارد می‌شد و در عمل سیاسی و انقلابی تجلی می‌یافت.

لذا بیانات عرفانی و تدقیقات ذوقی ایشان که از سنین جوانی (25 سالگی) شکوفایی و کمال خود را اشکار ساخته بود، تا آخر عمر پربرکت آن بزرگوار همچنان منحصر به فرد باقی ماند و کسی را توان همنوایی و حتی تقلید صوری از تبیین‌های عرفانی امام نبود.

اهمیت این نکته از آنکه آشکار می‌شود که امام را حل و اصل همواره در جهت ارجاع مسائل فقه اصغر به فقه اکبر، که عرفان و کلام است، کوشش داشت و همین دقیقه ایشان را از سایر فقهای معاصر و سلف خود ممتاز می‌کرد، آنها که هرگز جامعیت نظر حضرت امام و وسعت تلقی ایشان از «فقه» را درک نمی‌کردند و صرفا به ظواهر فقه (فقه اصغر) مشغول بودند و از غور در باطن کلامی و عرفانی آن (فقه اکبر) غافل بوده و یا عجز داشتند، گمان می‌کردند که مبنای فقهی اصل ولایت فقیه ـ چندان واضح و متقن نیست؛ در حالی که امام در رساله‌های آداب‌الصلوه و اسرارالصلوه خود، حتی تشریح ظاهری وضو را نیز با رجوع به باطن و حقیقت عرفانی آن ممکن می‌دانست و آنچه را که در بین اهل ظاهر رایج است، کاشف از واقعیت دینی احکام نمی‌شمرد.

زندگی امام مبین این واقعیت است که سکوت و فریاد، صبر و خشم، نرمی و خشونت، امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبرای او تنها برای رضای خدا بود و لاغیر و با مجاهدت و هدایت حضرت حق تعالی بود که در زندگی سیاسی هفتاد ساله خویش از مواضع اصولی خود هیچگاه عدول نکرد و از هیچکس و هیچ قدرتی نهراسید و گذشت روزها و سالها، حقانیت و درستی نظر آن حکیم را بارها و بارها به اثبات رساند.

از طرف دیگر، مطالعات و تحقیقات و از همه مهمتر مشهدات و تجربیات مستقیم امام از جنبشهای اسلامی سده اخیر در منطقه و خصوصاً ایران و عراق، گنجینة گرانبهایی از خاطرات تلخ و شیرین برای ایشان فراهم کرد که معد تصمیمات حساس تاریخی در عرصه سیاست بود.

آشنایی، تماس و مراوده با بسیاری از مراجع تقلید، علما و روحانیون انقلابی و مبارز و نیز مطالعه و پیگیری سیاستها و برنامه‌های استعماری رژیم پهلوی، سبب گردید تا از یک سو به نقاط قوت و شعف رهبری سیاسی مردم و بالاخص روحانیت آشنا شود و از سوی دیگر اهداف شوم استکبار و شیوه‌های مختلف عملکرد آن را در ابعاد وسیع وابستگی رژیم پهلوی به اجمال و تفصیل دریابد. همین عوامل است که به زندگی سیاسی آن رهبر انقلابی امتیاز ویژه‌ای بخشیده و روش و منش وی را منحصر به فرد ساخته است.

آنچه موضوع تحقیق حاضر قرار گرفته تنها وجه اخیر است که به قدر امکانات و اطلاعات موجود و قابل دسترس تنظیم و تدوین گردیده است ولی بحث از وجوه معقول و منقول تفکر سیاسی حضرت امام را به اساتید فن و صاحبنظران واگذار می‌کنیم.

تدوین زندگینامه سیاسی امام مشکلات زیادی برای ما دارد که اهم آن گذشته از تحویل و تأویل مواضع عملی به اصول و مبانی نظری معقول و منقول اسلامی، اطلاعات بسیار نایاب و اندک پیرامون زندگی سیاسی امام است. منبع اصلی اطلاعات ما در این نوشتار، سخنان و نوشته‌های ایشان است؛ زیرا خاطرات منتشر شده نزدیکان، دوستان و شاگردان اما بیشتر مربوط به احوال شخصی، رفتار خانوادگی و جهات معنوی امام می‌شود تا زندگی سیاسی ایشان.

مشکل دیگر آنکه بررسی زندگی سیاسی امام بدون اشاره به رویدادهای سیاسی مهم آن دوران، صورتی انتزاعی و مبهم خواهد داشت که اهمیت مواضع سیاسی نظری و عملی ایشان را به هیچ روی نشان نخواهد داد، زیرا این مواضع، خود مبین آگاهی سیاسی و حضور فعال امام در متن آن رویدادهاست. به همین دلیل حوادث و جریانات مهم سیاسی این دوران به موازات ادوار زندگی سیاسی امام بنا به ضرورت بررسی شده است.

انقلاب و اختناق

اوضاع سیاسیت کشور از مشروطه تا استبداد رضاخان

جنبش مشروطه به دنبال یک سلسله حوادث کوچک و بزرگ روی داد. این وقایع، ظاهراً امور جزئی و کم‌اهمیتی بودند اما در شرایط تاریخی سیاسی آن زمان منتهی به جنبش سیاسی ـ اجتماعی عظیمی شد که در تاریخ ایران به همین نام معروف است. علل و عواملی که موجل ظهور این جنبش گردید عبارت بود از: ظلم و جور روزافزوم درباریان، شاهزادگان، والیان و مأمورین دولتی به توده‌های محروم شهری و روستایی، عدم امنیت مردم از جان، مال و ناموس خود، فقدان هرگونه قانون و مرجع قانونی برای رسیدگی به تظلمهای مردم، از بین رفتن استقلال سیاسی و اقتصادی به واسطة مداخله‌های فزایندة روسیه و انگلستان در کشور ... و در یک جمله، فقدان عدالت اجتماعی و قضایی موجب ساب اعتماد عموم مردم از مسئولان فاسد و نالایق کشور گردید. این فشارهای طاقت‌فرسا کهب ا خشونت به مردم و بی‌احترامی به علما همراه شد سبب جریحه‌دار شدن احساسان و عواطف دینی مردم گردید.

خواست و انگیزة اصلی علما و مردم ایجاد «عدالتخانه» یا «مجلس عدالت» بود تا در آن به شکایتهای مردم از فقیر و غنی و شاه و گدا به طور عادلانه رسیدگی شود. مفهوم عدالتخانه نیز بر همگان روشن بود؛ یعنی مردم می‌دانستند که علیه چه چیزی قیام کرده‌اند و خواستار چه چیزی هستند. به عبارت دیگر شأن نفی و اثبات قیام کاملاً با هم متناسب بود.

در انگلیس بود که عوامل سفارت با شایعه و تبلیغ، مردم متحصن را با «مجلس شورای ملی» و سپس «مشروطه» آشنا کردند و آن را نجات‌دهنده همه از ظلم و تعدی» معرفی نمودند. به کوشش همانا بود که مظفرالدین شاه در پاسخ به تقاضای علمای مردم، فرمان تشکیل مجلس شورای ملی را صادر کرد که به «فرمان مشروطه» معروف گردید. ولی علما تا ان زمان، شناخت درست و کاملی از نظام مشروطة غربی نداشتند.

بدین ترتبی علمان نه تنها متوجه ناهماهنگیها و تعارضهای بنیادین مشروطه و اسلام نشدند بلکه عالم اندیشمندی چون نائینی درصدد برآمد تا با استفاده از مفاهیم علم اصول، تعبیر و تفسیری اسلامی از مشروطه ارائه دهد.

اختلاف نظری که بر سر ماهیت (شرعی و یا عرفی) قانون اساسی پدید آمد دو دلیل عمده داشت: اول اینکه ـ چنانکه گفته شد ـ عناصر فراماسون و وابسته به انگلستان در کسوت مشروطه‌خواهی تلاش می‌کردند تا با تدوین قانون اساسی غیرمذهبی و مأخوذ از قوانین اساسی اروپایی، دموکراسی مشروطه‌ای به سبک غرب، و بویژه انگلستان، در ایران به وجود آورند. در آن صورت همه ارکان نظام به جای آنکه بر مبنای «وحی» و شریعت استوار باشد، بر امیال عموم بنا می‌شد و موردی برای اعمال قوانین اسلامی باقی نمی‌گذاشت.

دوم آنکه جنبش مشروطیت نمایانگر نخستین مواجهه مستقیم بین فرهنگ سنتی اسلامی در غرب در ایران معاصر بود که علمای شیعه را برای اولین بار در تاریخش با نیازهای اساسی عصر جدید رودرو قرار داد.

سرانجام پس از یک دوره کشمکش و مشاجره، مجلس اصل پیشنهادی حاج شیخ فضل‌الله را با تغییرات مختصری که در آن داد به عنوان اصل دوم متمم قانون اساسی پذیرفت. با این وجود هنوز قوانین دیگری بودند که تعارض آشکاری با قوانین اسلامی داشتند؛ لذا آن اصل به تنهایی نتوانست تا ماهیت غیردینی قانون اساسی را تغییر دهد.

زندگی امام (دوره اول)

1320ـ1281

«تجربه‌اندوزی»

کودکی و نوجوانی

«خمین»، زادگاه امام خمینی(ره)، از شهرهای باستانی ایران است. در کتاب تاریخ پیامبران و شاهان که هزار و پنجاه سال پیش نوشته شده برای نخستین بار به نام «خمهین» (خمین) برمی‌خوریم.

خمین یا با اصطلاح قدما خمهین مرکب از دو لغت است: لغت اول «خو» حرفت «هو» به معنی خوب و دوم میهن با (یا)ی مجهول به معنی جایگاه و مکان که اکنون میهن می‌خوانیم. مرکب لغت، یعنی جایگاه خوب و یا «سرزمین مقدس». ئقیقترین و در عین حال قدیمی‌ترین صورتی که از نام این شهر ضبط شده است خمهین و خمیهن می‌باشد که در دو کتاب نخست آمده است.

آقا سید احمد، معروف سبه سید هندی (جد امام) حدوداً در اوایل قرن سیزدهم هجری قمری از هندوستان به ایران آمد و در خمین مسکن گزید. آقا سیدمصطفی (پد رامام)، پسر آقا سیداحمد، از طلبه‌های همین قصبه بود که مطابق معمول زمان برای تکمیل تحصیلات دینی خود عازم نجف اشرف و سامرا شد. این ایام مصادف بود با مرجعیت میرزای شیرازی (میرزای اول) که سامرا را پایگاه خود قرار داده بود.

روزی که مرگ پدر امام اتفاق افتاد، «روح‌الله»، کوچکترین فرزند آقا سیدمصطفی، کمتر از پنج ماه داشت. او در روز 20 جمادی‌الثانی 1320 قمری (اول مهر 1281 هجری)، روز تولد حضرت زهرا(س) به دنیا آمد. میلاد کودک در چنان روز خجسته‌ای آن هم در میان خانواده‌ای مذهبی و روحانی طبعاً به فال نیک گرفته شد و آرزوهای بزرگ و مقدسی را برای او به همراه داشت.

پس از مرگ پدر، توجه خانواده و بستگان معطوف به یادگار کوچک او، روح‌الله، گردید؛ از این رو صاحبه خانم، خواهر آقا سیدمصطفی به خانه برادر خود رفت و به همراه همسر برادر، بانو حاجر (مادر روح‌الله)، سرپرستی و تربیت کودکان خردسال او را بر عهده گرفتند.

روح‌الله از همان نخستین روزهای تولید، به دستور پدرش به ادیة پرهیزکاری به نام خاور سپرده شد تا کودک را شیر دهد. در عوض از او التزام می‌گیرد تا زمانی که فرزندش را شیر می‌دهد تا غذای کس دیگری نخورد بلکه غذایش تا زمان حیات خود و پس از وی تا دو سالگی عمر کودک از منزل او تأمین می‌شد.

ماجرای مرگ پدر، برای روح‌الله که پدر را به خاطر نمی‌آورد حماسه‌ای بود از شهامت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم خوانین و حکام وقت، و دفاع از محرومین و مستضعفین تا حد ایثار جان. آنچه این خاطره را برای او زنده نگاه می‌داشت، روابط و مناسبات غلط و ظالمانه ارباب رعیتی بود که روح ظریف و حساس کودک را می‌ازرد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه سیاسی امام خمینی (ره)

تحقیق در مورد امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت


تحقیق در مورد امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:24

 فهرست مطالب

امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت

 

امام خمینی (ره) در سنگر مبارزه و قیام

 

قیام 15 خرداد

 

تبعید امام خمینی (ره) از ترکیه به عراق

 

امام خمینی (ره) و استمرار مبارزه

 

اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم

 

هجرت امام خمینی (ره) از عراق به پاریس

 

سال تبعید

 

بازگشت امام خمینی (ره) به ایران پس از 14

 

رحلت امام خمینی (ره)، وصال یار، فراق یاران

 

 

 

 

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت مردم وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض) که پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمـیـن ملجأَ مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالـیکه بیـش از 5 مـاه از ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئـیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمـیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حکـم الهى قصاص به تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتـیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است و همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و حق‌جـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید .

 

 

 

امام خمینی (ره) در سنگر مبارزه و قیام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربـیت و محیط خانـوادگى و شرایط سـیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـیـر تکاملى آن به مـوازات تکـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یکـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشکـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 41و1340 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قـیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش کنـد و بـدیـن تـرتـیـب قـیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمـیـنى و اسلامـى بـودن انگـیـزه ها و شعارها و هدفهـاى قیام, سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران که بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى گردید امام خمـیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیکه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى کند : مـن هـر دو جـنـگ بـیـن المللـى را یادم هست ... مـن کـوچـک بـودم لکـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مرکزى که ما داشـتـیـم در خـمـیـن, مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر که در پناه حکـومت مـرکـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم, مـورد هـجـوم رجـبعلـیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى که تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود, بـچـه بودم, دور ایـن سنگـرهایى که بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم کـنند و غـارت کـنند, آنجا مى رفـتـیــم سنگرها را سرکشـى مى کردیـم. کـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى که بنابر گـواهـى اسـناد و مدارک تاریخـى و غـیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد کـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حکـومت مـلوک الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـارکنـده را محدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیکتاتـورى پدید آورد که در سایـه آن هـزار فامـیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاکـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .
در چنین شرایطـى روحانیت ایران که پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى از یکـسو و دشمـنی‌هاى غرب باختگان روشنفـکر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تکاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـکریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراک به ایـن شهـر هجرت کرد واندکـى پـس از آن امـام خـمیـنى که با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در خـمیـن و ارا ک با سـرعـت طى کرده بود به قـم هجرت کـرد و عملا در تـحکیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشارکـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت که آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت