فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود داستان گربه ای زیر باران

اختصاصی از فی بوو دانلود داستان گربه ای زیر باران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود داستان گربه ای زیر باران


دانلود داستان گربه ای زیر باران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه

 31

برخی از فهرست مطالب

 

 

گربه ای زیر باران

فقط دو امریکایی در هتل اقامت داشت آنها هیچکدام از اشخاصی را که در مسیر رفت و برگشت به اطاق خود از پله عبور می کردند نمی شناختند. اطاق آنها در طبقه دوم رو به دریا و همچنین مشرف به باغ ملی و بنای یادبود جنگ بود. نخلهای تنومند و نیمکتهای سبز در باغ ملی به چشم می خورد. نه هوای مطبوع همیشه نقاشی با تخته سه پایه خود آنجا بود. نقاشان آن مسیری را که نخلها در آن روئئزیه بودند و رنگهای درخشان هتلهای مشرف به باغ ها و دریا را دوست داشت.  ایتالیایی با طبق برنامه از راه دوری به منظور دیدن از آن بنای یادبود جنگ آمده بود. آن بنا برنز ساخته شده بوزد و در زیر باران می در خشیدو باران  می بارید دریا در خطی ممتد در زیر باران فرو شکست و به آرامی روی زمین به سمت عقب ساحل حرکت کرد تا دوباره بالا بیاید و در خطی ممتد در زیر باران فرو شکند. وسائط نقلیه میدان نزدیک بنای یادبود جنگ را ترک کردند. گارسنی در درگاه کافه ایی در عرض میدان د رحالیکه به میدان خالی می نگریست ایستاده بود. آن خانم امریکایی دم پنجره ایستاده و به بیرون نگاه می کرد. بیرون درست زیر پنجره آنها گربه ای زیر یکی از میزهای سبزی که آیب از آن می چکید کز کرده بود گربه سعی می کرد طوری خودش را جمع و جور کند که قطرات باراان اور ا خیس نکند.

آن خانم امریکایی گفت:  «می خواهم بروم پائین وآن بچه گربه را بگیرم.»

شوهرش همانطور که  روی تخت بود پیشنهاد کرد:« من می روم.»

همسرش گفت: نه من می روم بگیرمش. 

بچه گربه بینئوا بیرون سعی می کرد زیر میزی خودش را خشک نگه دارد.

 شوهر در حالیکه دراز کشیده و در زیر پایش دو بالش روی تخت گذاشته بود به خواندن ادامه داد.

 شوهرش گفت: مواظب باش خیس نشوی:

 آن خانم به طبقه پائین رفت و صاحب هتل همانطور که او از جلوی دفترش رد میشد ایستاد و در برابرش تعظیم کرد.

 زبان و گویش ها

بیشتر سخندانان به هر گونه ایی از زبان که صحبت می کنند اسمی می دهند. هر از گاهی بعضی از این اسامی ممکن است به نظر کسانی که زبان را به لحاظ علمی مورد توجه قرار می دهند عجیب به نظر بیاید.

اما باید بخاطر بیاوریم که شیوه های نامگذاری انسانی غالباً بخش غیرعلمی وسیعی را برای آنها دارد.

 در هر حال بیشتر سخنوران تجربه سختی به تصمیم گیری اینکه آیا آنچه را که تعلیم می کنند باید زبان نامید یا گویش، می گذرانند.

 چنین تردیدی شگفت آور نیست. دقیقاً چطور تعیین می  کنید چه چیزی زبان است و چه چیزی گویش از زبان؟


دانلود با لینک مستقیم


دانلود داستان گربه ای زیر باران

داستان گربه ای زیر باران

اختصاصی از فی بوو داستان گربه ای زیر باران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

داستان گربه ای زیر باران


داستان گربه ای زیر باران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه31

ترجمه پیشرفته 2

گربه ای زیر باران

فقط دو امریکایی در هتل اقامت داشت آنها هیچکدام از اشخاصی را که در مسیر رفت و برگشت به اطاق خود از پله عبور می کردند نمی شناختند. اطاق آنها در طبقه دوم رو به دریا و همچنین مشرف به باغ ملی و بنای یادبود جنگ بود. نخلهای تنومند و نیمکتهای سبز در باغ ملی به چشم می خورد. نه هوای مطبوع همیشه نقاشی با تخته سه پایه خود آنجا بود. نقاشان آن مسیری را که نخلها در آن روئئزیه بودند و رنگهای درخشان هتلهای مشرف به باغ ها و دریا را دوست داشت.  ایتالیایی با طبق برنامه از راه دوری به منظور دیدن از آن بنای یادبود جنگ آمده بود. آن بنا برنز ساخته شده بوزد و در زیر باران می در خشیدو باران  می بارید دریا در خطی ممتد در زیر باران فرو شکست و به آرامی روی زمین به سمت عقب ساحل حرکت کرد تا دوباره بالا بیاید و در خطی ممتد در زیر باران فرو شکند. وسائط نقلیه میدان نزدیک بنای یادبود جنگ را ترک کردند. گارسنی در درگاه کافه ایی در عرض میدان د رحالیکه به میدان خالی می نگریست ایستاده بود. آن خانم امریکایی دم پنجره ایستاده و به بیرون نگاه می کرد. بیرون درست زیر پنجره آنها گربه ای زیر یکی از میزهای سبزی که آیب از آن می چکید کز کرده بود گربه سعی می کرد طوری خودش را جمع و جور کند که قطرات باراان اور ا خیس نکند.

آن خانم امریکایی گفت:  «می خواهم بروم پائین وآن بچه گربه را بگیرم.»

شوهرش همانطور که  روی تخت بود پیشنهاد کرد:« من می روم.»

همسرش گفت: نه من می روم بگیرمش. 

بچه گربه بینئوا بیرون سعی می کرد زیر میزی خودش را خشک نگه دارد.

 شوهر در حالیکه دراز کشیده و در زیر پایش دو بالش روی تخت گذاشته بود به خواندن ادامه داد.

 شوهرش گفت: مواظب باش خیس نشوی:


دانلود با لینک مستقیم


داستان گربه ای زیر باران