فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه مولانا

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه مولانا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه مولانا


دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه مولانا

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :36

 

بخشی از متن مقاله

زندگینامه مولانا

زادگاه مولانا:

جلال‌الدین محمد درششم ربیع‌الاول سال604 هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکره‌نویسان وی درهنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌کرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین رااز بلخ  در سال 617 هجری بدانیم، سن جلال‌الدین محمد درآن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلال‌الدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی درک محضر آن عارف بزرگ را کرد.

چون بهاءالدین به بغدادرسیدبیش ازسه روزدرآن شهراقامت نکرد و روز چهارم بار سفر به عزم زیارت بیت‌الله‌الحرام بر بست. پس از بازگشت ازخانه خدا به سوی شام روان شد و مدت نامعلومی درآن نواحی بسر برد و سپس به ارزنجان  رفت. ملک ارزنجان آن زمان امیری ازخاندان منکوجک بودوفخرالدین بهرامشاه‌نام داشت، واو همان پادشاهی است حکیم نظامی گنجوی کتاب مخزن‌الاسرار را به نام وی به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان قریب یکسال بود.

بازبه قول افلاکی، جلال‌الدین محمددرهفده سالگی ‌درشهرلارنده به‌امرپدر، گوهرخاتون دخترخواجه لالای سمرقندی را که مردی محترم و معتبر بود به زنی گرفت و این واقعه بایستی در سال 622 هجری اتفاق افتاده باشد و بهاءالدین محمد به سلطان ولد و علاءالدین محمد دو پسر مولانا از این زن تولد یافته‌اند.

مولانا و خانواده او

مولانا جلال الدین محمد مولوی  در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شد.هر چند او در اثر خود فیه مافیه اشاره به زمان پیش تری می کند ؛ یعنی در مقام شاهدی عینی از محاصره و فتح سمرقند به دست خوارزمشاه سخن می گوید .در شهر  بلخ زادگاه او بود و خانه آنها مثل یک معبد کهنه آکنده از روح ،انباشته از فرشته سر شار از تقدس بود .کودک خاندان خطیبان محمد نام داشت اما در خانه با محبت و علاقه ای آمیخته به تکریم و اعتقاد او را جلال الدین می خواندند –جلال الدین محمد .پدرش بهاء ولد که یک خطیب بزرگ بلخ ویک واعظ و مدرس پر آوازه بود از روی دوستی و بزرگی او را ((خداوندگار)) می خواند خداوندگار برای او همه امیدها و تمام آرزوهایش را تجسم می داد .با آنکه از یک زن دیگر ـدختر قاضی شرف – پسری بزرگتر به نام حسین داشت ،به این کودک نو رسیده که مادرش مومنه خاتون از خاندان فقیهان  وسادات سرخس بود ـ ودر خانه بی بی علوی نام داشت- به چشم دیگری می دید.خداوندگار خردسال برای بهاءولد که در این سالها از تمام دردهای کلانسالی رنج می برد عبارت از تجسم جمیع شادیها و آرزوها بود .سایر اهل خانه هم مثل خطیب سالخورده بلخ ،به این کودک هشیار ،اندیشه ور و نرم و نزار با دیده علاقه می نگریستند .حتی خاتون مهیمنه مادربهاء ولد که در خانه ((مامی)) خوانده می شد و زنی تند خوی،بد زبان وناسازگار بود ،در مورد این نواده خردسال نازک اندام و خوش زبان نفرت وکینه ای که نسبت به مادر او داشت از یاد می برد. شوق پرواز در ماورای ابرها از نخستین سالهای کودکی در خاطر این کودک خاندان خطیبان شکفته بود .عروج روحانی او از همان سالهای کودکی آغاز شد –از پرواز در دنیای فرشته ها ،دنیای ارواح ،و دنیای ستاره ها که سالهای کودکی او را گرم وشاداب و پر جاذبه می کرد . در آن سالها رؤیاهایی که جان کودک را تا آستانه عرش خدا عروج می داد ،چشمهای کنجکاوش را در نوری وصف ناپذیر که اندام اثیری فرشتگان را در هاله خیره کننده ای غرق می کرد می گشود .بر روی درختهای در شکوفه نشسته خانه فرشته ها را به صورت گلهای خندان می دید . در پرواز پروانه های بی آرام که بر فراز سبزه های مواج باغچه یکدیگر را دنبال می کردند آنچه را بزرگترها در خانه به نام روح می خواندند به صورت ستاره های از آسمان چکیده می یافت .فرشته ها ،که از ستاره ها پائین می مدند با روحها که در اطراف خانه بودند از بام خانه به آسمان بالا می رفتند  طی روزها وشبها با نجوایی که در گوش او   می کردند او را برای سرنوشت عالی خویش ،پرواز به آسمانها ،آماده می کردند –پرواز به سوی خدا .

موقعیت خانواده و اجتماع در زمان رشد مولانا

-پدر مولانا بهاء ولد پسر حسین خطیبی در سال (546) یا (542)هجری قمری در بلخ  خراسان آنزمان متولد شد.خانواده  ای مورد توجه خاص و عام و نه بی بهره از مال و منال و همه شرایط مهیای ساختن انسانی متعالی .کودکی را پشت سر می گذارد و در هنگامه بلوغ انواع علوم و حکم را فرا می گیرد .محمد بن حسین بهاء الدین ولد ملقب به سلطان العلما (متولد حدود 542ق/1148میا کمی دیر تر )از متکلمان الهی به نام بود . بنا به روایت نوه اش ؛شخص پیامبر (ص)این اقب را در خوابی که همه عالمان بلخ در یک شب دیده بودند ؛به وی اعطا کرده است .بهاء الدین عارف بود و بنا بر برخی روایات ؛او از نظر روحانی به مکتب احمد غزالی (ف.520ق/1126م)وابسته است .با این حال نمی توان قضاوت کرد که عشق لطیف عرفانی ؛ آن گونه که احمد غزالی در سوانح خود شرح می دهد ؛چه اندازه بر بهاءالدین و از طریق او بر شکل گیری روحانی فرزندش جلال الدین تاثیر داشتهاست .اگر عقیده افلاکی در باره فتوایی بهاء الدین ولد که: زناءالعیون النظر صحت داشته باشد ؛ مشکل است که انتساب او به مکتب عشق عارفانه غزالی را باور کرد حال آنکه وابستگی نزدیک او به مکتب نجم الدین کبری ؛موسس طریقه کبرویه به حقیقت نزدیکتر است .بعضی مدعی شده اند که خانواده پدری بهاءالدین از احفاد ابو بکر ؛خلیفه اول اسلام هستند .این ادعا چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد درباره پیشینه قومی این خانواده هیچ اطلاع مسلمی در دست نیست .نیز گفته شده که زوجه بهاءالدین ؛از خاندان خوارزمشاهیان بوده است که در ولایات خاوری حدود سال 3-472ق/1080م حکومت خود را پایه گذاری کردند ولی این داستان را هم می توان جعلی دانست و رد کرد .او  با فردوس خاتون ازدواج می کند ،که برخی به علت اشکال زمانی در این ازدواج شک  نموده اند .

او برای دومین بار به گفته ای ازدواج می کند .همسر او بی بی علوی یا مومنه خاتون است که او را از خاندان فقیهان و سادات سرخسی می دانند .

از این بانو ،علاو الدین محمد در سال 602 و جلال الدین محمد در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شدند.بهاء الدین از جهت معیشت در زحمت نبود خالنه اجدادی و ملک ومکنت داشت .در خانه خود در صحبت دوزن که به هر دو عشق می ورزید ودر صحبت مادرش((مامی))و فرزندان از آسایش نسبی بر خورداربود ذکر نام الله دایم بر زبانش بود ویاد الله به ندرت از خاطرش محو می شد با طلوع مولانا برادرش حسین و خواهرانش که به زاد از وی بزرگتر بودند در خانواده تدریجاً در سایه افتادندوبعدها در بیرون از خانواده هم نام ویاد آنها فراموش شد .جلال که بر وفق آنچه بعدها از افواه مریدان پدرش نقل میشد ؛ از جانب پدر نژادش به ابوبکر صدیق خلیفه رسول خدا می رسید و از جانب مادر به اهل بیت پیامبر نسب میرسانید .

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه مولانا

زادگاه مولانا

اختصاصی از فی بوو زادگاه مولانا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زادگاه مولانا


زادگاه مولانا

زادگاه مولانا

جلال‌الدین محمد درششم ربیع‌الاول سال604 هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکره‌نویسان وی درهنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌کرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین رااز بلخ  در سال 617 هجری بدانیم، سن جلال‌الدین محمد درآن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلال‌الدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی درک محضر آن عارف بزرگ را کرد.


دانلود با لینک مستقیم


زادگاه مولانا

مقاله زندگینامه مولانا

اختصاصی از فی بوو مقاله زندگینامه مولانا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله زندگینامه مولانا


مقاله زندگینامه مولانا

زندگی نامه مولانا

جلال‌الدین محمد درششم ربیع‌الاول سال604 هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکره‌نویسان وی درهنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌کرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین رااز بلخ  در سال 617 هجری بدانیم، سن جلال‌الدین محمد درآن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلال‌الدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی درک محضر آن عارف بزرگ را کرد.

 چون بهاءالدین به بغدادرسیدبیش ازسه روزدرآن شهراقامت نکرد و روز چهارم بار سفر به عزم زیارت بیت‌الله‌الحرام بر بست. پس از بازگشت ازخانه خدا به سوی شام روان شد و مدت نامعلومی درآن نواحی بسر برد و سپس به ارزنجان  رفت. ملک ارزنجان آن زمان امیری ازخاندان منکوجک بودوفخرالدین بهرامشاه‌نام داشت، واو همان پادشاهی است حکیم نظامی گنجوی کتاب مخزن‌الاسرار را به نام وی به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان قریب یکسال بود.

بازبه قول افلاکی، جلال‌الدین محمددرهفده سالگی ‌درشهرلارنده به‌امرپدر، گوهرخاتون دخترخواجه لالای سمرقندی را که مردی محترم و معتبر بود به زنی گرفت و این واقعه بایستی در سال 622 هجری اتفاق افتاده باشد و بهاءالدین محمد به سلطان ولد و علاءالدین محمد دو پسر مولانا از این زن تولد یافته‌اند.

مولانا و خانواده او

مولانا جلال الدین محمد مولوی  در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شد.هر چند او در اثر خود فیه مافیه اشاره به زمان پیش تری می کند ؛ یعنی در مقام شاهدی عینی از محاصره و فتح سمرقند به دست خوارزمشاه سخن می گوید .در شهر  بلخ زادگاه او بود و خانه آنها مثل یک معبد کهنه آکنده از روح ،انباشته از فرشته سر شار از تقدس بود .کودک خاندان خطیبان محمد نام داشت اما در خانه با محبت و علاقه ای آمیخته به تکریم و اعتقاد او را جلال الدین می خواندند –جلال الدین محمد .پدرش بهاء ولد که یک خطیب بزرگ بلخ ویک واعظ و مدرس پر آوازه بود از روی دوستی و بزرگی او را ((خداوندگار)) می خواند خداوندگار برای او همه امیدها و تمام آرزوهایش را تجسم می داد .با آنکه از یک زن دیگر ـدختر قاضی شرف – پسری بزرگتر به نام حسین داشت ،به این کودک نو رسیده که مادرش مومنه خاتون از خاندان فقیهان  وسادات سرخس بود ـ ودر خانه بی بی علوی نام داشت- به چشم دیگری می دید.خداوندگار خردسال برای بهاءولد که در این سالها از تمام دردهای کلانسالی رنج می برد عبارت از تجسم جمیع شادیها و آرزوها بود .سایر اهل خانه هم مثل خطیب سالخورده بلخ ،به این کودک هشیار ،اندیشه ور و نرم و نزار با دیده علاقه می نگریستند .حتی خاتون مهیمنه مادربهاء ولد که در خانه ((مامی)) خوانده می شد و زنی تند خوی،بد زبان وناسازگار بود ،در مورد این نواده خردسال نازک اندام و خوش زبان نفرت وکینه ای که نسبت به مادر او داشت از یاد می برد. شوق پرواز در ماورای ابرها از نخستین سالهای کودکی در خاطر این کودک خاندان خطیبان شکفته بود .عروج روحانی او از همان سالهای کودکی آغاز شد –از پرواز در دنیای فرشته ها ،دنیای ارواح ،و دنیای ستاره ها که سالهای کودکی او را گرم وشاداب و پر جاذبه می کرد . در آن سالها رؤیاهایی که جان کودک را تا آستانه عرش خدا عروج می داد ،چشمهای کنجکاوش را در نوری وصف ناپذیر که اندام اثیری فرشتگان را در هاله خیره کننده ای غرق می کرد می گشود .بر روی درختهای در شکوفه نشسته خانه فرشته ها را به صورت گلهای خندان می دید . در پرواز پروانه های بی آرام که بر فراز سبزه های مواج باغچه یکدیگر را دنبال می کردند آنچه را بزرگترها در خانه به نام روح می خواندند به صورت ستاره های از آسمان چکیده می یافت .فرشته ها ،که از ستاره ها پائین می مدند با روحها که در اطراف خانه بودند از بام خانه به آسمان بالا می رفتند  طی روزها وشبها با نجوایی که در گوش او   می کردند او را برای سرنوشت عالی خویش ،پرواز به آسمانها ،آماده می کردند –پرواز به سوی خدا .

موقعیت خانواده و اجتماع در زمان رشد مولانا

-پدر مولانا بهاء ولد پسر حسین خطیبی در سال (546) یا (542)هجری قمری در بلخ  خراسان آنزمان متولد شد.خانواده  ای مورد توجه خاص و عام و نه بی بهره از مال و منال و همه شرایط مهیای ساختن انسانی متعالی .کودکی را پشت سر می گذارد و در هنگامه بلوغ انواع علوم و حکم را فرا می گیرد .محمد بن حسین بهاء الدین ولد ملقب به سلطان العلما (متولد حدود 542ق/1148میا کمی دیر تر )از متکلمان الهی به نام بود . بنا به روایت نوه اش ؛شخص پیامبر (ص)این اقب را در خوابی که همه عالمان بلخ در یک شب دیده بودند ؛به وی اعطا کرده است .بهاء الدین عارف بود و بنا بر برخی روایات ؛او از نظر روحانی به مکتب احمد غزالی (ف.520ق/1126م)وابسته است .با این حال نمی توان قضاوت کرد که عشق لطیف عرفانی ؛ آن گونه که احمد غزالی در سوانح خود شرح می دهد ؛چه اندازه بر بهاءالدین و از طریق او بر شکل گیری روحانی فرزندش جلال الدین تاثیر داشتهاست .اگر عقیده افلاکی در باره فتوایی بهاء الدین ولد که: زناءالعیون النظر صحت داشته باشد؛ مشکل است که انتساب او به مکتب عشق عارفانه غزالی را باور کرد حال آنکه وابستگی نزدیک او به مکتب نجم الدین کبری ؛موسس طریقه کبرویه به حقیقت نزدیکتر است .بعضی مدعی شده اند که خانواده پدری بهاءالدین از احفاد ابو بکر ؛خلیفه اول اسلام هستند .این ادعا چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد درباره پیشینه قومی این خانواده هیچ اطلاع مسلمی در دست نیست .نیز گفته شده که زوجه بهاءالدین ؛از خاندان خوارزمشاهیان بوده است که در ولایات خاوری حدود سال 3-472ق/1080م حکومت خود را پایه گذاری کردند ولی این داستان را هم می توان جعلی دانست و رد کرد .او  با فردوس خاتون ازدواج می کند ،که برخی به علت اشکال زمانی در این ازدواج شک  نموده اند .

او برای دومین بار به گفته ای ازدواج می کند .همسر او بی بی علوی یا مومنه خاتون است که او را از خاندان فقیهان و سادات سرخسی می دانند .

از این بانو ،علاو الدین محمد در سال 602 و جلال الدین محمد در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شدند.بهاء الدین از جهت معیشت در زحمت نبود خالنه اجدادی و ملک ومکنت داشت .در خانه خود در صحبت دوزن که به هر دو عشق می ورزید ودر صحبت مادرش((مامی))و فرزندان از آسایش نسبی بر خورداربود ذکر نام الله دایم بر زبانش بود ویاد الله به ندرت از خاطرش محو می شد با طلوع مولانا برادرش حسین و خواهرانش که به زاد از وی بزرگتر بودند در خانواده تدریجاً در سایه افتادندوبعدها در بیرون از خانواده هم نام ویاد آنها فراموش شد .جلال که بر وفق آنچه بعدها از افواه مریدان پدرش نقل میشد ؛ از جانب پدر نژادش به ابوبکر صدیق خلیفه رسول خدا می رسید و از جانب مادر به اهل بیت پیامبر نسب میرسانید .

پدر مولانا:

...

 

 

15 ص فایل Word


دانلود با لینک مستقیم


مقاله زندگینامه مولانا

دانلود تحقیق زندگی نامه مولانا

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق زندگی نامه مولانا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق زندگی نامه مولانا


دانلود تحقیق زندگی نامه مولانا

جلال الدین محمد بلـخی محمد بن حسین الخطیبی البکری درششم ربیـع الاول سـال604 هجـری دربلخ متولد شد. وی از بزرگترین شعـرای مشرق زمین است. پـدرش محمد بن حسین الخطیبی البکری ملقب به بهاء الدین ازبـزرگان مشایخ عصرخـود بـود وبه عـلت شهرت ومعـرفتی که داشت مـورد حسـد سلطان محمد خوارزمشاه گردید. ناچار فرار را برقرار ترجیح داد وبا پسرش جلای وطن نمود وازطریق نیشابور ابتدا به زیارت شخ عطارنایل آمد وسپس از راه بغـداد به زیـارت مکه مشرف شدنـد وازآنجا به شهر ملطیه رفتند. ازآنجا به ولا رنده رفته ومدت هفت سال درآن شهر ماندند ودرآنجا بود که جلال الدین تحت ارشاد پدرش قرارگرفت ودردانش ودین به مقاماتی رسید. دراین زمان سلطان علاء الدین کیقباد از سلجوقیان روم از آنان دعوتی کرد وآنان بنا برایـن دعـوت به شهر قـونیه که مقرحکومت سلطان بــود، عزیمت کردند. درشهرقـونیه بهاء الدین پـدر جلال الدین درتـاریخ هیجدهم ربیع الثانی سال 628 هجری دار فـانی را وداع گفت. جلال الدین تحصیلات مقدماتی را نـزد پـدر به پایان رسانید وپس ازفـوت وی در خـدمت یکی از شاگردان پدرش، برهان الدین ترمذی که درسال 629 هجری به قونیه آمده بود، تحصیل علم عرفان می نمود وپس ازآن تحت ارشاد عارفی به نام شمس الدین تبریزی درآمد.

شمس الدین تبریزی با نبوغ معجزه آسای خود چنان تأثیری در روان وذوق جلا ل الدین نمود که وی مـریـد شمس گشت وبه احـترام ویـاد مرادش بر تمام غـزلیات خـود به جـای نام خویشتن نـام شمس تبـریـزی را ذکـر نمود. مـولانـا جلا ل الدین پس از فـوت شمس سفـری به دمشق کـرد وپس از مراجعت مجددأ به ارشاد مردم پرداخت.

 مـولـوی دو اثـر بـزرگ وبرجسته ازخـود باقی گـذارد : یکی مثنوی است که بـه مثـنوی معـنوی معروفست ودیگر غـزلیات ورباعیات وترجیع بند وی است که همانطورکه ذکر شد به احترام وعقیده ای که به مـراد خـویش داشت، دیـوان شمس تـبریـزی نـام نهاد. غـزلیات مـولانا از بـزرگترین آثارنظم زبان فارسی به شمار می رود. وی پس از68 سال عمر درسال 672 هجری درگذشت وپسرش درسال 684 هجری درقونیه جانشین پـدر گـردیـد وآثـار وی را به نام « فیه ما فیه » جمع نمود. دفترهفتم مثنوی را به او نسبت داده اند.

 

 

 

مولانا، منظومه شمسی عشق

احمد افلاکی در مناقب العارفین آورده است: «حضرت مولانا پیوسته در شبهای دراز، دایم الله الله می‏فرمود و سر مبارک خود را بر دیوار مدرسه نهاده به آواز بلند چندانی الله الله می‏گفت که میان زمین و آسمان از صدای غلغله الله پر می‏شد.»

سودای مولانا، سودای خوش قرب به حضرت حق بود؛ وجودی لبریز از عشق و آتش که نه تاب هجران از دوست را داشت، و نه می‏توانست عافیت نشین سایه‏سار غفلت باشد.

مولانا، جان فرشته‏واری بود که قفس تن را شکسته می‏خواست؛ انگار آدمی از عالمی دیگر بود که غربت خاک، دامنگیرش شده باشد. چگونه می‏توانست زنده باشد، بی‏یار و بی‏یاد یار؛ که تمام زندگی‏اش جلوه‏ای از او بود.

مولانا، زندگی خود را وقف بزرگداشت نام عظیم و اعظم جان جهان کرده بود؛ هر چند به رنگها و گونه‏های متفاوت؛ گاه در کسوت شریعت و زمانی نیز در جامه طریقت.

زندگی مولانا همچون سرود پرشور روحی سرکش بود که با فراز و فرودهای عرفانی ـ حماسی سرشته شده باشد. آیا او اجدادش، نسل در نسل، منظمه روحانی و تابناکی بودند که چراغ دل را به آتش عشق حق زنده نگهداشته بودند. دلدادگانی رها از تعلق خاک، و رهروان راهی که مقصد ان بحر توحید بود.

جلال‏الدین در چنین محیطی سر برافراشت و از همان آغاز کودکی، زبانش با لفظ مبارک الله آشنا و دلش از عشق به حضرت حق لبریز شد. گفته‏اند که هنگام مهاجرت از بلخ، مولانا نج ساله بود. در مسیر هجرت، عطار، عارف شوریده نیشابور پس از دیدار مولانا و پدرش بهاء‏ولد (سلطان العلما)، آینده درخشان معنوی جلال الدین را به وی گوشزد کرد و کتاب الهی نامه خود را همچون یادگاری مقدس به مولانا هدیه داد.

شامل 65 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق زندگی نامه مولانا

دانلود تحقیق زندگینامه مولوی

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق زندگینامه مولوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق زندگینامه مولوی


دانلود تحقیق زندگینامه مولوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه : 15

 

 

 

 

 

 

فهرست

مقدمه

مولوی، پیونددهندهٔ ملت‌ها

آغاز زندگی

مؤمنه خاتون

پیوستن شمس تبریزی به مولانا

شیدایی مولانا

مولانا و صلاح‌الدین زرکوب

مولانا و حسام‌الدین چلبی

درگذشت مولانا

آثار

رویدادهای سال مولانا

 

 

مقدمه

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی ( ‎۶ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ یا وخش – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ – ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانی‌تبار پارسی‌گوی است. نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده است.

 

**********************************************************

 

***برای دانلود این تحقیق به پایین همین صفحه رفته ، پس از پرداخت مبلغ میتوانید آن را دریافت کنید***

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق زندگینامه مولوی