فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد علوم اجتماعی

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد علوم اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد علوم اجتماعی


تحقیق در مورد علوم اجتماعی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 11

 

علوم اجتماعی تاکنون دو نوع انسان جدید و بسیار مساله ساز را به ما معرفی کرده است; انسان هایی که ما در واقعیت روزمره به ندرت با آن ها روبه رو می شویم: یکی انسان اقتصادی و دیگری انسان روانشناسی. «انسان اقتصادی» جنجال برانگیز، مصرف کننده ای که قبل از هر خرید منافع هزینه ها را نسبت به یکدیگر سنجیده، قبل از آن که تصمیم قطعی بگیرد صدها قیمت را با یکدیگر مقایسه می کند یا کارفرمایی که اطلاعات موجود دربارهء تمام بورس ها و بازارها را در ذهن خود جمع آوری کرده، تصمیم گیری های خود را براساس آن انجام می دهد و به طور خلاصه انسانی است به تمامی مطلع و دقیقا عاقل.

«انسان روانشناسی» هم انسانی است که همیشه، حتی وقتی عمل نیکی انجام می دهد، در حقیقت خواستار بدی و شر است; انسان انگیزه های ژرف و ناپیدا که هنوز با وجود تلاشی که می خواهد وی را در نوعی بازی اجتماعی و بی آزار و دوست داشتنی جلوه دهد مورد اعتماد و اطمینان ما قرار نگرفته است.

«رالف دارندرف» در کتاب «انسان اجتماعی» به تبیین «انسان اجتماعی» به عنوان نقطهء تلاقی فرد و جامعه و حامل نقش های اجتماعی از پیش شکل گرفته می پردازد.

از دیدگاه دارندرف، فرد در حقیقت همان نقش هایی است که در جامعه ایفا می کند. این انسان به عنوان حامل نقش های اجتماعی مانند انسان اقتصادی و انسان روانشناسی به تعبیر او دیگر تصویر واقعیت نیست بلکه سازه ای علمی است.

دارندرف بر این باور است که انسان موجودی اجتماعی و چیزی بیش تر از یک استعارهء محض و توخالی است. نقش های وی چیزی بیش تر از نقاب هایی هستند که قابل کنار گذاردن است و یا رفتار اجتماعی وی نیز بیش تر از یک کمدی یا تراژدی است که هنرپیشه ها در واقعیت قادر باشند از قالب آن ها بیرون آیند.

قبل از هر چیز سه مشخصه نشان دهندهء مقولهء نقش های اجتماعی به عنوان عناصر تحلیل جامعه شناسی هستند:

۱) نقش های اجتماعی همانند وضعیت ها مجموعه ای از دستورالعمل رفتاری شبه واقعی هستند که نسبت به فرد کاملا مستقل هستند.

۲) محتوای خاص آن ها نه توسط فردی خاص که توسط جامعه تعیین یا تغییر داده می شود.

۳) انتظارات رفتاری که در نقش ها ترکیب و دسته بندی شده اند، در برابر فرد با تضمین هایی ظاهر می شوند، به نحوی که فرد قادر نیست بدون ضرر و صدمه ای خود را از الزام آن ها رها سازد.

دارندرف برای ترسیم با دقت تصویر کاراکتر انسان اجتماعی نخست به بررسی تقابل بین فرد و جامعه پرداخته است. او نشان می دهد که جامعه نه تنها یک واقعیت است بلکه واقعیتی آزارنده و ناخوشایند است که ما بدون عواقب ناگوار بعدی قادر نیستیم گریبان خود را از دست آن رها کنیم و نقش های اجتماعی اجباری هستند که بر فرد اعمال می شوند، حال چه وی آن ها را به عنوان زنجیری بر امیال شخصی و چه به عنوان تکیه گاهی که به وی اطمینان و امنیت می دهد تلقی کند.

این ویژگی (اجباری بودن) انتظارات رفتاری از آن جا ناشی می شود که جامعه ضمانت های اجرایی را در اختیار دارد که به کمک آن ها می تواند افراد را مجبور به تبعیت از دستورالعمل های خود کند.

و البته انسانی که فارغ از همهء نقش ها باشد به سختی قادر خواهد بود به رفتار خود شکل مشخص، معین و معناداری بدهد و به نظر می رسد که تجربه ارضا و اقناع بیش تر از نقش هایی به دست می آید که توسط خود ما به وجود نیامده اند.

دارندرف جمع بندی خود را در این بحث این گونه ارایه می دهد که مسالهء آزادی انسان به عنوان موجودی اجتماعی مسالهء تعادل بین رفتارهای تعیین یافته توسط نقش ها از یک سو و خودمختاری انسان از سوی دیگر است که دیالکتیک آزادی و جبر را تایید می کند.

در گام بعد نویسنده «جامعه» را به معنای تمامی افراد جامعه می داند که توسط نهادهای حقوقی نمایندگی می شوند.

در این معنای محدود، گروه مرجع تمامی جامعه در کنار سایر گروه های مرجع در تعیین و کنترل انتظارات نقش وارد عمل می شود.

از رهگذر این تعریف، دارندرف به بحث دربارهء استعارهء شخصی شدهء «جامعه» و ارتباط آن با مفهوم انسان اجتماعی روی می آورد. او می گوید که از نظر نقش های اجتماعی واقعیت آزارندهء جامعه خود را به عنوان مجموعهء متراکمی از هنجار های گروهی کم و بیش معتبر و خاص یا عام تر نشان می دهد. هر گروهی به شکلی می کوشد تا شکل بسیاری از نقش ها را تعیین کند و بالعکس هر نقشی می تواند نتیجهء تاثیر گروه های بسیار باشد.

البته همیشه نیز شکلی که از این راه به دست می آید شکلی واحد و ساختی متعادل ندارد. مانند تعارضاتی که یک استاد دانشگاه به دلیل قرار گرفتن بین سه نوع انتظارات یعنی پژوهش، آموزش و وظایف اداری در آن قرار می گیرد.

دارندرف دربارهء آزادی فردی بر این مطلب صحه می گذارد که ما مجاز نیستیم بعضی کارها را انجام دهیم اما تا آن جا که از آن پرهیز می کنیم در رفتارمان آزادیم. فرد همزمان هم جامعه است و هم جامعه نیست، یعنی از یک سو جامعه است که شخصیت وی را شکل می دهد و از سوی دیگر این امکان برای فرد وجود دارد که در شکل گیری جامعه موثر باشد و البته جامعه علاوه بر مراجع بیرونی به عنوان انذاردهنده و هدایت کننده در درون خود ما رفتار ما را پاداش و کیفر می دهد و از طریق وجدان رفتار انسان ها را هدایت می کند.

روی هم رفته دارندرف، با طرح مقولهء بنیادین انسان اجتماعی، یعنی انسان حامل نقش X در موقعیت Y معتقد است که این مقوله ما را به درک آن چه که واقعیت کم و بیش مستقل جامعه نامیده می شود نزدیک تر می سازد.

او با نگاهی به الگوی «انسان اقتصادی» در بررسی رفتار «انسان اجتماعی» تلاشی را برای عقلانی کردن و درک بخشی هر چند کوچک از جهانی که در آن زندگی می کنیم سازمان می دهد که در آن «نقش اجتماعی» رل اصلی را بازی می کند.اگر تفاوت جامعهء فئودالی و جامعهء صنعتی برای مارکس با تغییر شیوهء تولید و تکامل ابزار تولید از آسیاب بادی به ماشین بخار رخ می دهد و برای وبر مشخصهء بارز آن تفکیک بنگاه اقتصادی از خانواده بود، برای دارندرف این تحول عظیم با تفکیک نقش تربیتی و کارفرمایی و نیز آموزش حرفه ای پدر قابل توضیح است.

در جامعهء فئودالی همهء این نقش ها از یکدیگر تفکیک و بعضی از آن ها به بیرون از خانواده منتقل می شود و همین مساله یکی از علت های عمدهء تعارض نسل ها در جوامع جدید است.

همچنین دارندرف بر این باور است که خصلت یا ویژگی های فردی اعضای جامعه نیست که تعارضات طبقاتی را به وجود می آورد بلکه چگونگی تعریف اجتماعی نقش ها در ابعاد کلان اجتماعی است که تعارضات اجتماعی را بین دین گران این نقش ها به وجود می آورد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد علوم اجتماعی

پایان نامه فلسطین

اختصاصی از فی بوو پایان نامه فلسطین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه فلسطین


پایان نامه فلسطین

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 275 صفحه می باشد.

 

فهرست مطالب:

پیشگفتار    5
فصل اول : کلیات تحقیق    6
مقدمه:    6
2. انگیزه نگارش تحقیق :    14
3. اهداف تحقیق :    14
4. اهمیت تحقیق :    15
5. قلمرو تحقیق :    16
6. پیشینه و تاریخچه موضوع تحقیق :    16
7. سؤال اصلی تحقیق :    21
8. فرضیه اصلی تحقیق :    21
9. تعریف متغیرها، مفاهیم و عملیاتی کردن :    21
10. روش تحقیق :    24
11. سازماندهی تحقیق :    24
12 . موانع و مشکلات تحقیق :    26
منابع فصل اول    28
فصل دوم: دیدگاه های نظری : مباحث امنیت ملی و ژئواستراتژی    30
مقدمه بحث نظری    31
رهیافت آرمانگرایانه به امنیت ملی :    37
رهیافت واقع گرایانه به امنیت ملی :    38
امنیت از دیدگاه رئالیسم :    44
مسئله امنیت اسرائیل در پرتو رئالیسم :    49
محدودیتهای جغرافیایی و فقدان عمق استراتژیک اسرائیل :    54
تأثیر عامل جغرافیا بر قدرت و امنیت کشورها :    55
الف – وسعت کشورها و اثرات امنیتی آن :    56
ب – موقعیت کشورها و اثرات امنیتی آن :    57
جغرافیای اسراییل و اثرات امنیتی آن :    57
الف – ارزیابی اسرائیل از نظر وسعت جغرافیایی :    58
چکیده فصل دوم :    65
منابع فصل دوم:    68
فصل سوم: تاریخچه تاسیس اسرائیل و تکوین مناقشه اسرائیل و فلسطین    73
فلسطین و ارتباط تاریخی اقوام گوناگون با این سرزمین :    74
نخستین کنگره :    81
سازمان صهیونیسم :    86
اعلامیه بالفور :    88
مبارزات اعراب :    91
عزالدین قسام:    92
پایان قیمومت انگلستان:    101
جنگ1948 :    102
جنگ 1973 :    108
دکترین امنیتی اسرائیل :    116
عوامل مؤثر بر استراتژی امنیت ملی اسرائیل:    120
د. عوامل اجتماعی :    123
تأثیر اصول صهیونیسم برامنیت ملی اسرائیل:    124
تغییرات محیط امنیتی :    126
- تقویت بازدارندگی متقابل :    126
- راهبردهای دفاعی :    127
- اتحادهای منطقه ای :    127
چکیده فصل سوم :    128
منابع فصل سوم:    132
فصل چهارم: گفتار اول : شناخت  دیدگاهها ی احزاب  لیکود و کارگر  گفتار دوم :پیشینه و روند مذاکرات صلح و بررسی عملکرد احزاب کارگر و لیکود در قبال فرایند صلح    142
جریان شناسی سیاسی در اسرائیل :    143
حزب لیکود :    145
حزب لیکود و مسأله صلح با فلسطین:    149
حزب کارگر:    151
طرح شیمون پرز:    154
طرح صلح فهد :    155
- آزادی عبادت برای کلیه مذاهب در اماکن مقدس .    156
طرح فاس :    156
طرح صلح ریگان :    157
طرح مبارک :    158
کنفرانس صلح مادرید:    162
قرارداد صلح غزه – اریحا ( اسلو 1 ) :    163
رأی دیوان دادگستری بین المللی :    179
طرح شارون مبنی بر خروج از غزه  :    180
چکیده فصل چهارم :    182
منابع فصل چهارم    185
فصل پنجم: بررسی تأثیر رویکرد سنتی برتشکیل دولت مستقل فلسطینی    190
الف – مفهوم دولت :    191
ب – عناصر متشکله دولت :    192
1 . مردم یا جمعیت ( ملت ) :    192
- قوانین طبیعی .    196
مسئله دولت مستقل فلسطینی :    198
- مسئله بیت المقدس (قدس):    203
- مسئله شهرکها :    209
- مسئله پناهندگان :    212
اما چرا قطعنامه 194 الزام آور است؟    213
چکیده فصل پنجم :    218
منابع فصل پنجم    222
Appendixes    236
متن کامل قرارداد غزه – اریحا :    236
ماده 1 – هدف مذاکرات :    236
ماده 4 – دامنه حاکمیت :    237
ماده 6 – انتقال مقدماتی قدرت و مسئولیتها :    238
ماده 7 – موافقتنامه انتقالی :    238
ماده 8 – امنیت عمومی :    239
ماده 9 – قوانین و مقررات نظامی :    239
ماده10 – کمیته تماس مشترک فلسطینی – اسرائیلی :    239
ماده 11 – همکاری فلسطینی – اسرائیلی در زمینه های اقتصادی :    239
ماده 12- ارتباط و همکاری با اردن ومصر :    240
ماده 13 – تجدید آرایش نیروهای اسرائیلی :    240
ماده 14 – عقب نشینی اسرائیل از نوار غزه و منطقه اریحا :    240
ماده 15 – تصمیمات و اختلافات :    241
ماده 16 – همکاری اسرائیلی – فلسطینی در طرحهای منطقه ای :    241
ماده 17 – موارد متفرقه :    241
پیوست شماره 1 -    242
پروتکل مربوط به نحوه و شرایط انتخابات :    242
پیوست شماره 2 -    242
پیوست شماره 3 –    244
پیوست شماره 4 -    246
متن کامل توافقنامه« وای پلانتیشن» :    247
قطعنامه 242 شورای امنیت( 22 نوابر 1967 )    256
کتاب‌نامهمنابع و مآخذ:    262
منابع و مآخذ:    263
منابع انگلیسی:    263
منابع فارسی:    266
کتب:    266
مقالات:    271

 

پیشگفتار
رساله حاضر ، گامی است در تداوم گامهایی  که در جهت شناخت یکی از مهمترین مسائل خاورمیانه  برداشته شده است.موضوعی که با سابقه ای در حدود نیم قرن به عنوان یکی ازمناقشه برانگیزترین مسائل منطقه خاورمیانه و جهان ، مطرح می باشد .
محققین و کارشناسان از زوایای مختلفی به بررسی ابعاد متنوع این موضوع  پرداخته اند و هرکدام ،علل و دلایل ناکامی طرحهای صلح میان اسرائیل و فلسطین را از دریچه ای، به نظاره نشسته و تحلیل  نموده اند. نگارنده  نیز از زاویه ای خاص به تحلیل  این موضوع  پرداخته و در پرتو بازشناسی  رویکرد سنتی امنیت ملی اسرائیل در خصوص مسائل مورد مناقشه طرفین،فرایند شکل گیری دولت مستقل فلسطینی را بررسی می‌کند .
قطعاً پرداخت  به موضوع  از زاویه ای خاص به معنای نگرشی یکسویه به مسئله نبوده و صرفا ً به منظوربسط و گشایش رویکردها و زوایایی دیگر به موضوع می باشد .
این رساله، آغازی است برای گام نهادن در فضای تحقیقات و کسب معرفت علمی و لذا تهی از اشکال نبوده و به معنای پایان کار نخواهد بود
فصل اول : کلیات تحقیق
مقدمه:
اصل حق مردم در تعیین سرنوشت و به دست آوردن استقلال ملی خود ، پیامد منطقی به رسمیت شناختن آزادی بشر و تفکر ملی است . این اصل بعد از جنگ جهانی اول به صورت رسمی در روابط بین المللی مطرح شد. در آن ایام آنچه درمورد حق تعیین سرنوشت واستقلال ملی در میثاق جامعه ملل و در حقوق بین‌الملل گنجانده شده بود ، چیزی نبود جز اصلی که به صورت ترجیحی و آن هم به طور تقریبا انحصاری در اروپا به کار بسته می شد . اما آنچه در این مورد در منشور سازمان ملل متحد در ماده اول ( بند 2 )و ماده هفتا د و سه قید شده بود ، به کمک کارهای سازمان ملل ، از سال 1952 و به خصوص از سال 1960 ، به صورت یک اصل بنیادی حقوق بین الملل با کاربرد وسیع جهانی و به منزله ضابطه مسلم حقوق بین الملل در آمده است .
امروزه علیرغم کمرنگ شدن حاکمیت دولتهای ملی ، حق تعیین سرنوشت و استقلال ملی دو مفهومی هستند که هم عرض یکدیگرشناخته می شوند،بطوریکه استقلال ملی محملی برای تحقق حق تعیین سرنوشت ملل تلقی می شود. یکی از نخستین کسانی که به صورت جدی به این مهم پرداخته ، «آلفرد کوبان» است . او در مطالعات خود به اینواقعیت رسیده است که در سیاست تئوری و عمل هرگز جدا از هم نیستند و زمانی که «ناسیونالیسم» تحت تأثیر تئوری حق تعیین سرنوشت به عنوان اساس نظم نوین بین‌المللی اعلام شد، مسائلی به سبب تلقی یک چنین جدائی بروز کرد. بر همین اساس کوبان هیچگونه تردیدی درمشاهده هم عرضی میان استقلال ملی و حق تعیین سرنوشت ندارد.
سابقه ملی گرائی و شکل گیری هویت ملی فلسطینی به زمان قبل از قیمومیت بریتانیا بر می گردد . به عبارت دیگر یرای جستجوی ریشه های ناسیونالیسم فلسطینی باید به تاریخ دولت سازی امپراطوری عثمانی، که فلسطین زمانی جزئی از آن بود، توجهی ویژه  شود .نیاز امپراطوری عثمانی برای سازماندهی نوین خود و متعاقبا توسعه سیستم آموزشی ،ازرهگذر رشد تضادهای میان نخبگان ترکان عثمانی و نخبگان پیرامونی، موجب به وجودآمدن بنیادهای حس ملی گرائی  و هویت  ملی نوین در میان اقوام مختلف این امپراطوری شد. بر همین اساس تولد هویت ملی فلسطینی را،آنگونه که برخی آثار جدید خصوصا با گرایشات صهیونیستی استدلال می کنند، نمی توان به مسئله مقابله با صهیونیسم تنزل داد.
تولد هویت ملی فلسطینی در دوران امپراطوری و تکامل آن در دوران قیمومیت بریتانیا و تضاد آن با صهیونیسم، موجب شد تا سازمان ملل در هنگام صدور قطعنامه 181 مصوب سال 1947 ، هویت ملی فلسطینیان و حق آنها در تشکیل دولت ملی مستقل را به رسمیت شناسد و رأی  به  تقسیم فلسطین دهد. با استناد به این قطعنامه و سایر قوانین اصولی بین المللی ، از جمله منشور سازمان ملل  و اعلامیه حقوق بشر، موجودیت هویت ملی فلسطینی امری مسلم و انکارناپذیر است که باید در قالب یک دولت ملی مستقل و حاکم تجلی یابد.  
قطعنامه های 181 مجمع عمومی و  242 و 338  شورای امنیت سازمان ملل از آن جهت مهم هستند که محدوده سرزمینی دولت موعود فلسطینی را مشخص می کنند. بر طبق قطعنامه های مذکور ، کرانه باختری، نوار غزه و قسمت شرقی بیت المقدس،مناطقی اشغالی به حساب می آیند واسرائیل باید آنهارا تخلیه نموده و به اقتدار فلسطینی اعاده نماید. ازاینرو این مناطق  را باید به عنوان قسمتی از سرزمین دولت فلسطینی به شمار آورد و عدم تخلیه آن ویا تکه تکه کردن آن از طریق تخلیه ناقص و تضمین تداوم موجودیت شهرکهای یهودی، به مثابه فقدان عناصر لازم برای تشکیل دولت فلسطینی و متعاقبا نقض استقلال خواهد بود. همچنین اسرائیل باید بر طبق این قطعنامه ها از ادعاهای خود بر منابع زیر زمینی این مناطق به ویژه آب و کنترل هوایی آن مناطق دست بردارد . چرا که زیر زمین و فضا نیز از جمله قلمرو سرزمینی یک دولت به شمار می‌آید. ملت فلسطین باید در این سرزمین به طور آزادانه و بدون دخالت خارجی ( اسرائیل )  سازمان سیاسی  مخصوص خودشان را به وجود آورند تا اراده خود را در قالب آن جاری ساخته و حق تعیین سرنوشت خود را تحقق بخشند. لازمه تحقق این فرایند ، بازگشت خیل عظیم پناهندگان فاقد تابعیت دولت مشخص از خارج است و این چیزی است که حقوق بین الملل نیز صراحتا بر آن تأکید نموده است . عدم امکان بازگشت پناهندگان و عدم توانائی آنها در به دست گرفتن حق تعیین سرنوشتشان و بالاخره  تداوم  بلا تکلیفی و آوارگی آنها ، به منزله  گسیختگی انسجام ملی مردم فلسطین و متعاقبا نقصان یکی از عناصر تشکیل دهنده دولت ملی یعنی «مردم یا جمعیت » خواهد بود،چرا که عصاره اصلی این عنصر،تجمع مردمی که دارای دلبستگی سرزمینی، نژاد، زبان، تاریخ و سایر ویژگیهای مشترک می‌باشند ،تحت لوای یک حکومت است.
عدم توانائی کنترل قلمرو سرزمینی همراه باکلیت ارضی آن وعدم تحقق انسجام ملی فلسطین درچارچوب یک دولت ملی ، در کنار تسلیم اقتدار فلسطینی در برابر برخی  خواسته های مداخله جویانه اسرائیل ، نظیر نظارت امنیتی بر مناطق فلسطین وعدم تشکیل ارتش فلسطینی درآن مناطق ، استقلال و حاکمیت دولت فلسطینی را زیرسوال می‌برد.
با این اوصاف ،علیرغم آنکه ازطریق پروسه اسلو،فلسطینیان توانسته اند یک سازمان حکومتی ،هر چند شکلی، مخصوص خود را ایجاد کنند و قسمتهایی از سرزمینهایشان را از اشغال اسراییل خارج و حتی کنترل امنیتی آنها را در دست گیرند، هنوز برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی راه درازی ،همراه با موانع دشوار ،در پیش است. برای تحقق چنین فرایندی لازم است راه حلهایی را برای مسائل موکول شده به مذاکرات نهایی، شامل شهرکها، پناهندگان آب و بیت المقدس یافت که حق تعیین سرنوشت فلسطینیان  را نقض نکند و استقلال دولت موعودشان را،چنانکه قواعد حقوق عمومی و حقوق بین الملل بر آن حکم می کند،زیر سوال نبرد. از آنجائی  که مواضع و عملکردهای حکومت های  مختلف اسرائیل ، اعم از چپ و راست ، در خصوص مسائل  فوق الذکر در تقابل با استقلال و حق تعیین سرنوشت فلسطینیان ارزیابی می شود . لذا این رساله آنها را  به  عنوان  موانع شکل گیری دولت  مستقل فلسطینی فرض کرده است و اعلام استقلال  دولت فلسطینی قبل از ترفیع موانع فوق الذکر را، به صورت شکلی و صوری و فاقد معنای واقعی تلقی می کند.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه فلسطین