فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد میزان مشارکت و محرومیت زنان در حوزه های مختلف هنر

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق کامل درمورد میزان مشارکت و محرومیت زنان در حوزه های مختلف هنر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد میزان مشارکت و محرومیت زنان در حوزه های مختلف هنر


دانلود تحقیق کامل درمورد میزان مشارکت و محرومیت زنان در حوزه های مختلف هنر

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :55

 

بخشی از متن مقاله

آماتورها و حرفه ای‌ها

دو فصل اول ریشه‌های فلسفی مفاهیم جنسی شده را حول تصورات هنرمند، هنر، و واکنش زیبایی شناسانه نشان دادند؛ این فصل به بعضی از آن مفاهیمی می‌پردازد که بر فرصت‌های زنان شاغل در برخی از هنرها تأثیر گذاشتند. از آنجا که ما تحلیلی از سنت هنر- زیبا را دنبال می‌کنیم، جایگاه تاریخی این بحث قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم خواهد بود. چنین تمرکزی ما را به مطالعة یک عامل مهم سوق می‌دهد که اغلب زنان و مردان شاغل در هنرهای زیبا را حین پیشرفتشان در دوره مدرن، از یکدیگر جدا می کند: هویت هنرمند به عنوان یک «آماتور»[1] یا به عنوان یک «حرفه‌ای»[2] همانطور که خواهیم دید، شأن حرفه‌ای یا آماتور [بودن]، صرفاً مسأله انتخاب یا رضایت شخصی نیست. این مسأله نتایجی اساسی در مورد سهمی که هنرمندان قادرند در هنرشان داشته باشند به بار می‌آورد، چرا که مبتدیان اشخاص دنباله‌رویی هستند که در حاشیة شکل‌گیری قوانین کلی هنری که  نمونه‌های مختلف هنر را تجهیز می‌کند، قرار دارند.


آموزش[3] و پرورش[4]: چه کسی می‌آموزد؟

مفهوم نبوغ، همانطور که دیدیم، مقوله‌ای بحث برانگیز است که برای تکریم استعدادهای افراد مستعد و استثنایی و جهت ترفیع [شأن] ایشان نسبت به آن کسانی که تقدیرشان [کسب] مشاغل معمولی بوده ، ایجاد شده است. پژوهش‌گران فمینیست به نحو شکاکانه‌ای مشاهده کرده‌اند  که نقش عوامل اجتماعی به اندازة‌ استعداد فطری در ورود بیشتر هنرمندان مذکر به صف نوابغ مؤثر بوده است.

این یک ایده جدید نیست؛ ویرجینیا ولف[5]  در [سال] 1929 اشاره کرده است که زنان از لحاظ تاریخی در موقعیت هایی نبوده‌اند که امکان پیشرفت و استفادة از استعدادهایشان را داشته باشند. صرف نظر اینکه چه موهباتی از جانب طبیعت به هنرمندان اعطا شده باشد، آن‌ها می‌بایست که پرورش یابند [تعلیم بگیرند]؛ بدون آموزش، نبوغ صرفاً یک قابلیت[6] است. اشکال مشخصی از هنر موانع دشواری را پیش می‌آورند، نه فقط در مسیر فرصت‌های شناخت بلکه همچنین برای تعالیم مبنایی مورد نیاز جهت کشف استعداد و زایش[7] هنر.

ایده‌های خردمندانه و فلسفی در مورد فرد نابغه‌ای که اثر وی محصول یگانه‌ای از تلاشهای خلاقانة‌او است، در زمینه‌اجتماعی و اقتصادی ویژة اروپای مدرن پیشرفت کردند، و در جریان ممارست[های] هنری و استفادة‌ بیشتر از همکاری ها جهت جنسی کردن ایدة هنرمند، تغییر کردند.

ولیکن مشارکت یا محرومیت زنان در هنرها به هیچ وسیله‌ای متحد الشکل نشده است. این مسأله [مشارکت یا محرومیت زنان] تا حد زیادی بسته به اینکه چه شکلی از هنر را مورد توجه قرار دهیم، تفاوت می‌کند. در این فصل مختصراً به مرور سه قسم از هنرها- موسیقی ، ادبیات و نقاشی به عنوان نمونه‌هایی از طرق مختلف مجاز یا محروم بودن زنان از مشارکت کامل در هنرها خواهیم پرداخت . این سه [موسیقی، ادبیات و نقاشی] را مخصوصاً انتخاب کرده‌ام چرا که هر قسم [از آن ها] روشنگر خصوصیات متفاوتی از چهارچوب های مفهومی حاکم بر هنر و ایدة‌ هنرمند، می‌باشد.

موسیقی، که وجود برخی از سخت‌ترین موانع را در مسیر زنان علاقه‌مند [سهیم در این رشتة هنری] نشان داده است، ظرایفی را در مورد مفاهیم حساسیت  هنری، عاطفه و ذهنیت[8]، توضیح می‌دهد. این [موسیقی] همچنین آغازی است برای بحث از محدودیت‌هایی که اجرا و حضور عمومی [اجتماعی] هنرمند را در برگرفته اند. ادبیات منثور، مشخصاً رمان، نشانگر جنبة‌دیگری از طیف فرصت‌ها می‌‌باشد، چرا که زمان – نویسی در حقیقت به عنوان یک نوع [کار] زنانه آغاز شد، و رمان همواره بیشترین شرکت کنندگان در این شکل از هنر بوده‌اند، گر چه پذیرش انتقادی رمان هایشان ، نشانه وحشت از برتری و محبوبیت حساسیت‌های هنری زنانه می‌باشد. با وجود اینکه زنان همواره با موانع مشخصی مواجه بوده‌اند. در حالیکه مردان با چنین موانعی مواجه نبوده‌اند، ولی باز هم تاریخ رمان- نویسی تاریخ محروم سازی نیست. در حقیقت، می توان چنین گمان کرد که زنان هنرمند موفق، به درون برخی مرزهای به خوبی حفاظت شدة خلاقیت، نفوذ کردند. نقاشی با تمرکز روی میدان و قدرت دید و روابط آن [دید: vision] با فهم [9]، نظریه‌هایی در باب ذهنیت[10] خالق هنر تصویری را روشن می کند. نظریه‌های مختلف در مورد لوازم ضروری نقاشی دقیق از عالم به وضوح در ایده‌های فلسفی ارجمند در مورد طبیعت انسان، معرفت، و دست‌آوردهایی که در فصل اول مورد بحث قرار گرفتند، ریشه دواندند. فهم تمام و کمال طنین جنسیت در مفاهیم اساسی و عملکرد هر کدام از این رشته‌ها ، نیازمند به پرداختن به جزئیات عمیق‌تری نسبت به آنچه در اینجا امکان نشان دادنش وجود دارد، می‌باشد. یک بار دیگر، [خاطر نشان می‌کنم که ] هدف این پژوهش مرور تاریخ انتقادی نقاشی یا موسیقی، معماری یا رقص یا ادبیات نیست، بلکه هدف آن بیشتر طراحی الگوهای فکری جنسی شده در مورد مسائل زیبایی شناسانه و آشکار کردن صعوبت چهارچوب‌های مشخص اساسی و فلسفی با به کارگیری هنر ، می‌باشد.

فرض کلی ای که از پیش باید آن را بیان کنم این است که ایدة مشارکت زنان در هنر به نحوی محوری هم با مفاهیم منش و قابلیت زنانه و هم با ایده‌های مربوط به آنچه هویت توصیفی یک شخص را می‌سازد، مرتبط می‌باشد.

هنگامی که توقعات موجود در مورد هویت زن و واژه‌هایی که زنان به وسیلة آن‌ها خود را تعریف می‌کنند، در حیطة فضاهای اجتماعی‌ای که نکات سازنده در تاریخ هنرها را رواج دادند، ملاحظه شوند، ورود ایشان به حوزة مشاغل مربوط به هنرهای زیبا به نحو خاصی مختل می‌شود. شایسته است که برخی از نکات برجستة این تحلیل را مرود ملاحظه قرار دهیم:

(1) [این نکته که ] آیا یک شکل هنری [خاص ] ، حضور هنرمند در جمع [11] را مطالبه می‌کند [یا خیر]، مثلاً اینکه او [هنرمند] رو در روی حضار [جمع مخاطبان] قرار گیرد. در طبقات و فضاهای اجتماعی که مخصوصاً نسبت به مسائل مربوط به آداب نزاکت حساس هستند، اینکه یک زن اصلاً یا چگونه در مکان‌های عمومی[12] [جمع] ظاهر شود، کم و بیش می‌تواند برای نمایشگر[13] مؤنث نوازنده، رقاص و یا بازیگر ، مشکل‌ساز باشد. (2) [نکتة دیگر اینکه یک شکل هنری خاص] خواستار مهارتی باشد که معمولاً به نحوی تقلیل یافته [و ناقص] در ذهن خلاق زن لحاظ شده است، همچون [علم به] ریاضیات. اگر چنین باشد، آنگاه احتمال انسداد یا نقص آموزش و پرورش در [حوزة‌] آن هنر می‌رود. (3) [و نکتة آخر اینکه یک شکل هنری خاص] خواستار طیف وسیعی از تجربیاتی باشد که حصولشان برای یک زن مناسب تشخیص داده نشده باشد. این مسأله غالباً  پذیرش [خود هنرمند] را محدود می‌کند تا محصول تلاش زن [هنرمند] را، همچون نوشته‌های آنان، [نوشته‌هایی] که غالباً موجبات لذت را فراهم کرده ولی به دلیل میدان دید محدود و تنگی نظرشان مورد انتقاد قرار گرفته‌اند، با اطمینان از اینکه تلاش‌های زنان به دلیل ظهور «ذوق زنانه» در آن‌ها، فرعی و کم اهمیت می‌باشند.

تمام اشکال هنری چنین خواسته‌هایی را از شاغلان خود ندارند، لذا در می‌یایم که مدل‌های [گوناگون] دخول و اخراج [زنان از حوزة هنرهای مختلف] بسته به نوع [شاخة هنری]، زمان، و مکان تغییر می کنند.


موسیقی

پرداختن به موسیقی سرگرمی رایجی است که در بسیاری از جنبه‌های زندگی : [از جمله جنبه‌های] خانگی، عمومی، دینی و تشریفاتی نفوذ کرده است. ترانه‌های کارگری[14] ، ذهن را از زحمت دشوار منحرف کرده و آهنگی موزون برای فعالیت‌های بدنی فراهم می‌کنند؛ زمزمة لالایی‌ها کودکان را خواب می‌کند؛ زمزمه‌های [زیرلبی] بی‌هدف گذر زمان را سهل می کنند. در حقیقت تمام فرهنگ‌ها به موسیقی می‌پردازند، و نحوة‌ [آواز] خواندن، رقصیدن، یا نواختن سازهای مختلف توسط زنان و مردان در بسیاری از آن‌ها متفاوت است. [2] اکثر موسیقی‌‌های سنتی دارای کارکردهای زیبایی شناسانه و همچنین منفعت گرایانه هستند؛ بدین معنا که ، از موسیقی هم به خاطر خودش و هم برای تفریح، سرگرمی، یا مقاصد مدنی یا دینی‌ای که به انجام می‌رساند، بهره برده  می‌شود. در دوره ها و مکان‌های خاصی در تاریخ، زنان مشارکت های مهمی در اجرا و حتی ساخت قطعات موسیقی داشته‌اند. برای مثال، در بارگاههای اروپا در قرون وسطی و در مؤسسات مذهبی همچون صومعه‌ها، وضع بدین شکل بوده است. [3]

با این حال از رنسانس تا دورة‌مدرن که اکثر قطعه‌های اساسی هنرموسیقی ما نیز محصول همین دوره می‌باشد، دسترسی زنان به آموزش موسیقی و فرصت‌های [مختلف] جهت اجرا [موسیقی] تا حد زیادی محدود بوده است.

آن  نوع از موسیقی که با سنت هنر- زیبا همتا بود، به تدریج تبدیل به وظیفة حرفه‌‌ای‌ها شد. کار ایشان این بود که با مهارت‌ برای حضاری که به دنبال لذت زیبایی شناسانه و بسط فهم فرهنگی خود از طریق آثار بهترین آهنگ سازان بودند، [قطعاتی را] اجرا کنند. برخی از قطعات موسیقی[15] مربوط به سنت‌ غربی که به عنوان نقطة اوج دست‌آوردهای موسیقایی ستوده میشوند، نه به شکل موسیقی به مثابة هنر [زیبا] بلکه برای مراسم مذهبی و عبادی نوشته‌ شده بودند، درصورتیکه الگوی قطعة موسیقایی در نظام هنر – زیبا، اثری است که تنها به دلیل زیبایی، پیچیدگی، نوظهوری، یا بغرنجی‌ای که دارد- و به طور خلاصه، تنها به دلیل کیفیات زیبایی شناسانه اش، مورد شنود قرار گیرد. آنچه در هنرهای تصویری به عنوان تمایز میان حرفه[16]  و هنر شناخته می‌شود، در عالم موسیقی به مثابة تفاوت میان موسیقی‌ای است که غایتی خارج از خود را فراهم می کند (از جمله تشریفات مدنی، نیایش‌های مذهبی، یا سرگرمی] و «موسیقی هنری»[17] که برای لذت زیبایی شناسانه خلق شده است. [4] این سنتی است که مخصوصاً منعکس کننده سلیقه‌های مربوط به طبقات بالا و متوسط [اجتماعی] میباشد، و ایده‌های مختلف در مورد زنیت [18]  که فعالیت‌های موسیقایی زنان را محدود و مشخص می‌کردند نیز در این طبقات واقع شده بودند.

اجرا[19]

بانوهای جوان در دورة مدرن به پرورش دستة خاصی از استعدادهای هنری تشویق می‌شدند، از جمله نقاشی و طراحی، و مهارت‌های مختلف در [آواز] خواندن و نواختن یک آلت موسیقی مثل پیانو، هارپسیکورد[20] ، یا چنگ. آن‌ها گاهی به خوبی تربیت [فاضل] می‌شدند، و دختری که موسیقی می‌دانست.[21] ، به دلیل پذیرایی و سرگرمی جمعی که فراهم می‌کرد، می‌توانست سرمایة[22] قابل توجهی برای خانه [23] به شمار آید. (خوانندگان رمان‌های جین آستن[24] به یاد خواهند آورد که چه دفعات بسیاری شخصیت‌های مؤنث فرا خوانده می‌شدند تا برای جمعیت [انجمن] بخوانند یا بنوازند.) همانا اجرای موسیقی در فضاهای خانگی از طرف خانواده‌ها، ممارست‌های آموزشی، و کتاب‌های بیشماری که در حوزة آداب [معاشرت]، اخلاق و ادارة خانه، چاپ می‌شدند، مورد تشویق قرار می‌گرفت. اجرا برای عموم مسأله دیگری است. قرن‌ها بود که حضور زنان روی صحنه، در هر نقشی و به طور کلی نه تنها مکروه بود بلکه در بسیاری از جوامع توسط قانون نیز تحریم شده بود.

ضمانت اجرائی اجتماعی برای امکان جلوة شخص در جامعة[25] [مکان‌های عمومی] نیز به همان اندازه محکم بود، چنانکه موجب نقض هنجارهای مربوط به برازندگی [شایسته سالاری] و فروتنی می‌شد.در حقیقت، هنگامی هم که حضور ایفاگران مؤنث روی صحنه عادی‌تر شد، اغلب ایشان از طبقات پایین‌تر اجتماع بودند.[5] به عنوان یک قانون، کمالات موسیقایی به مثابة درآمدی خانگی تصور می شدند که نمی‌بایست به هیچ چیزی شبیه به یک تعهد حرفه‌ای منتهی شوند. محدودیت‌های نزاکتی فراتر از اجرای موسیقایی بر انتشار قطعات موسیقایی شخص نیز تأثیر گذاشتند، پیشامدی که در حوزة ادبیات نیز روی داد. به همین دلیل، برخی از آثار فنی مندلسون[26] آشکارا به نام برادرش فلیکس مندلسون چاپ می‌شدند. [6]

گر چه امروزه موزیسین‌های حرفه‌ای را به عنوان اشخاصی فاضل و به نسبت دارای مقام اجتماعی والا می شناسیم، در دوره‌های گذشته، «موزیسین‌ حرفه‌ای» لزوماً یک عنوان تعریفی عالی نبود، چرا که [چنین عنوانی] در اشاره به شخصی به کار می‌رفت [مذکر یا مؤنث] که محتاج به امرار معاش از طریق هنرش بود ( برخلاف موسیقی‌دانان اصیل [و نجیب]). ولی مهمتر اینکه این عنوان به شخصی اشاره دارد که به طور رسمی هنری خاص را آموخته باشد. جنبة حرفه‌ای هنر است که عمدتاً از دسترس زنان خارج بوده. برای مثال، در قرون وسطی، اشکال پیچیدة موسیقی چند آوایی در مدارس کلیسای جامع آموزش داده می‌شد، و در حالیکه زنان اغلب به اجرای موسیقی می‌پرداختند ولی به ندرت ساخت قطعات موسیقی را می‌آموختند، چرا که این مدارس تنها مختص به روحانیون مذکر بودند. وضعیتی مشابه در تعدادی از سنت‌های دیگر نیز پیش آمد: مشارکت زنان چنان محدودتر از [مشارکت] مردان است که علی رغم تشویق ایشان به پرورش بعضی از استعدادهایشان، آن‌ها به ندرت همچون مردان هم رتبة خود، قادر به پیگیری این استعدادها تا درجة مشابهی بودند.

همراه با رشد جمعیت طبقة متوسط هنر - مصرفی و بازار هنر در دورة مدرن که هنرمندان را متوجه امرار معاش از طریق موسیقی یا (نقاشی یا نویسندگی) کرد، عدم وجود فرصت‌های حرفه‌ای برای زنان اغلب باعث باقی ماندن ایشان در وضعیت آماتوری،. هم به عنوان نوازنده و هم به عنوان آهنگ‌ساز شد.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد میزان مشارکت و محرومیت زنان در حوزه های مختلف هنر

پایان نامه تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره برخودپنداره کودکان پرورشگاهی

اختصاصی از فی بوو پایان نامه تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره برخودپنداره کودکان پرورشگاهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بیان مساله

پژوهشگران در دیدار های خود با گروهی از کودکان پرورشگاهی شهر مشهد در حین برنامه ها و فعالیتهای فکری و حرکتی مختلف این کودکان احساس می کردند که اکثرا جسارت ، اعتماد به نفس ، امید به موفقیت و . . . کافی در این کودکان نیست و در حالیکه از لحاظ فکری و فیزیکی مشکل خاصی نداشتند و قابلیتهای لازم برای اجرای عمل را دارا بودند . در پیش فرضهای اولیه به نظر می رسید که این مشکلات کودکان احتمالا به علت رشد در شرایط خاص پرورشگاهی است . موضوعاتی همچون فقدان حمایت والدین ، عدم حضور مادر در حساسترین دوران رشد ، فقدان الگوهای ثابت رفتاری ، عدم وجود تقویتهای ملموس اجتماعی کافی ، فقدان محرکهای کافی که مستلزم رشد سالم هستند ، داشتن خاطرات تلخ گذشته خویش ، کمبود ارتباطات متنوع و باز اجتماعی متناسب با رشد ، کمبود امکانات مالی ، تفریحی ، فرهنگی ، آموزشی و از این قبیل عواملی هستند که مجموعا زمینه تشکیل دیدگاه و ادراک منفی نسبت به خود و نسبت به جهان را در این کودکان فراهم کرده اند . لذا برای اثبات یارد این پیش فرض اقدام به پژوهش در باب تاثیر محرومیتهای مختلف محیط پرورشگاه برخود پنداره کودکان پرورشگاهب و سپس مقایسه آن با خود پنداره کودکان غیر پرورشگاهی یعنی کودکانی که در خانواده و به اتفاق والدین خود زندگی می کنند نمودیم تا به کمک ابزار ، روش و آزمون پژوهش و آماری مناسب تفاوت ویژگیهای خود پنداره این دو گروه از کودکان را بررسی و تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری نماییم

اهمیت موضوع تحقیق

اهمیت خود پنداره همواره مورد توجه تمامی متخصصان امور مربوط به کودکان بوده است . به سختی می توان به احساسات کودکان در مورد خودشان به عنوان یک فرد توجه نکرد . اغلب متخصصان ، خودپنداره مثبت و متعاقب آن عزت نفس بالا را به عنوان عامل اصلی در سازگاری اجتماعی _ عاطفی در نظر می گیرند . روانشناسان و جامعه شناسان مهم از قبیل ویلیام جیمز ، جرج هربرت میدو ، چارلزکولی ، از جمله افرادی بودند که بر اهمیت خود پنداره و احترام به خود مثبت تاکید داشتند . اخیرا روانشناسان نظریات نئوفرویدینها را با تحقیق تجربی در آمیخته اند و به این نتیجه رسیدهاند که احترام به خود مثبت با عملکرد مناسبتر و موثرتر مرتبط است . خود پنداره و احترام به خود بویژه در مورد کودکان امری ارزشمند محسوب می گردد ، زیرا به مثابه بینایی برای ادراکات کودک از تجارب زندگی عمل می کند . کفایت اجتماعی _ عاطفی ناشی از یک شناخت مثبت از خود می تواند نیرویی باشد که در جهت پیروزی بر مشکلات جدی بعدی به کودک کمک کند . از آنجا که موارد پژوهشی کودکانی هستند که در محیط خاص پرورشگاه زندگی کرده و از جنبه های گوناگون دجار کمبودها و محدودیتهایی می باشند که موجب تشکیل تصویر منفی از خود دنیای پیرامون می گردد ، انگیزش سالم سازی و تقویت زمینه های شناختی _ اجتماعی _ عاطفی و رفتاری و نحوه آموزش مربیان موسسه از لحاظ تاثیری که بر رشد کودکان می گذارد عوامل بسیار مهم به حساب می آیند . از طرفی معلوم نیس مشکل بنیادی این کودکان که هیچ گونه الگوی ثابتی ندارند تا به آن دلبستگی پیدا کنند چه تاثیر دراز مدتی در کودکان خواهد داشت ؟ لازم است به دنبال تحقیقات و مطالعاتی که صورت می گیرد اقدامات درمانی مناسب در حیطه های مختلف در خود پنداره های کودکان انجام گیرد ، تاپاره ای از مشکلات قابل حل این کودکان که گروهی از افراد جامعه هستند که ناخواسته وارد این فضا شده اند را بر طرف نموده و بدین وسیله در فراهم کردن جامعه ای سالمتر گام برداشته شود

تعریف عملیاتی اصطلاحات خود پنداری :

همه آن جنبه های از خویشتن که فرد از آن آگاه است را خود پنداره می نامیم . (رونالد ، بی لوی 1972 ) خود پنداره ای که در این قیاس ( مقیاس پیرز _ هاریس ) سنجیده می شود بعنوان مجموعه نسبتا ثابت نگرش به خود تعریف شده است که در اینجا هم به صورت توصیفی هم به صورت ارزشیابی کودکان از رفتار هایشان آورده شد است . در این مقیاس خودپنداره می تواند به جای عزت نفس و حرمت نفس در نظر گرفته شود . کودکان پرورشگاهی : منظور کودکانی است که در محدوده سنی 12-7 سال قرار داشته و به هر علتی حداقل یکسال تجربه سکونت در پرورشگاههای شهر مشهد را دارا هستند . کودکان غیر پرورشگاهی : منظور از کودکانی است که در محدوده نسبی 12_7 سال قرار داشته و در خانواده و با والدین اصلی خویش زندگی کرده و در مدارس ابتدایی سه ناحیه مختلف آموزش و پرورش که به لحاظ شرایط اقتصادی _ اجتماعی _ فرهنگی درسه سطح متفاوت ( بالا _ متوسط _ پاین ) می باشند ، قرار دارند . توانایی ذهنی و وضعیت مدرسه : این خوشه شامل 17 سوال است که درباره خود ارزیابی کودک از توانایی و تکالیف درسی و رضامندی عمومی از مدرسه می باشد . ظاهر ویژگی فیزیکی : این خوشه شامل 11 سوال است که نگرشی کورکورانه را درباره ویژگیهای فیزیکی و جسمانی خود را نشان می دهد . اضطراب : این خوشه شامل 14 سوال است که آشفتگی عمومی و خلق ناراحت را نشان می دهد . شادی و رضامندی : این خوشه شامل 10 سوال است که احساس عمومی و شادی و راحت بودن با دیگران و رضایت عمومی از زندگی را نشان می دهد . رفتار : 16 سوال این خوشه نشان می دهد که کودک اشکال رفتاری را می پذیرد و یا انکار می کند . سازمان بندی بقیه رساله : در فصل بعدی این پژوهش ، راجع به پیشینه نظری و تحقیقی مروط به عنوان رساله بحث خواهد شد . در این فصل ابتدا تعاریفی از خود یا خویشتن از دیدگاههای مختلف روانشناسی مطرح شده سپس در مورد خود پنداره ، پیدایش و رشد آن ، و انواع آن ، سلسه مراتب و ثبات و تغییر پذیری آن بحث خواهد شد . موضوع بعدی این فصل عزت نفس است که از دیدگاههای نظری در مورد آن ، اهمیت آن در زندگی و نیز رابطه با منبع کنترل سخن به میان می آید . سپس دیدگاه اسلام در مورد مفهوم نفس و نعابیر آن و ضرورت شناخت نفس ، عزت نفس ، حقارت نفس و در مورد توجه اسلام به کودکان بی سرپرست مطالبی عنوان خواهد شد . عنوان بعدی در فصل دو ، در مورد شرایط پرورشگاه و تفاوت آن با خانواده است ؛ در اینجا موضوع ، فقدان ساخت خانواده ، فقدان ریشه های مشخص برای کودکان پرورشگاهی و پدیده فقدان در میان آنها و نیز در مورد رابطه دلبستگی و پدیده جدائی در این کودکان مطالبی ارائه می شود . در پایان فصل دو ف مروری می شود بر پژوهشهای اخیری که با عنوان این پایان نامه ارتباط پیدا می کنند . در فصل سوم در خصوص روش تحقیق بحث می شود ؛ در این فصل راجع به ماهیت طرحهای علی ، مقایسه ای ، دشواریهای مربوط به روش جمع آوری داده ها ، جامعه نمونه و روش نمونه گیری ، مطالبی مطرح و به روش تحلیل داده ها ،اشاره می شود ، سپس در مورد ابزار اندازه گیری و جمع آوری اطلاعات در مورد گروههای نمونه توضیح داده می شود و در مورد اعتبار و پایائی و روش اجرا ، نمره گذاری و تفسیر آن بحث خواهد شد . فصل چهارم به تجزیه _ تحلیل اطلاعات اختصاص دارد ؛ در این فصل ابتدا به توصیف نمونه ها پرداخته ، داده های جمع آوری شده ارائه می شود . در پایان فصل به آزمون فرضیه های تحقیقی می پردازیم . در فصل پنجم به بحث و نتیجه گیری می پردازیم و روی نتیجه حاصل از آزمون آماری برای هر یک از فرضیه های اصلی و فرعی بحث خواهد شد . آنگاه نتیجه گیری کلی به محدودیتها و پیشنهاداتی برای پژوهشهای آینده مطرح می گردد. و در پایان بخش پیوست شامل مقیاس خود پنداره پیرز _ هاریس آمده و سپس منابع فارسی و انگلیسی خواهد آمد

فرمت ورد تعداد صفحات 128


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه تأثیر محرومیت های عاطفی محیط پرورشگاهها خودپنداره برخودپنداره کودکان پرورشگاهی

بررسی تاثیر احساس محرومیت نسبی بر هویت قومی (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه کردستان)

اختصاصی از فی بوو بررسی تاثیر احساس محرومیت نسبی بر هویت قومی (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه کردستان) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی تاثیر احساس محرومیت نسبی بر هویت قومی (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه کردستان)


بررسی تاثیر احساس محرومیت نسبی بر هویت قومی (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه کردستان)

پایان نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی

گرایش جامعه شناسی

179 صفحه

چکیده 

همانطور که از عنوان این پژوهش بر می­اید، سوال اصلی این پژوهش بررسی تاثیر میزان احساس محرومیت نسبی بر هویت قومی می­باشد. در کنار سنجش تاثیرمیزان احساس محرومیت نسبی بر هویت قومی،  تاثیر متغیرهایی چون سن، جنس، قومیت، محل سکونت، رشته تحصیلی و مذهب نیز بر متغیر وابسته تحقیق یعنی هویت قومی سنجیده شده است. داده­های این پژوهش از طریق پرسشنامه (387 پاسخگو) ازبین دانشجویان دانشگاه کردستان (7900 نفر)گردآوری شده است.  در مورد چارچوب نظری پژوهش از نظریه محرومیت نسبی گر و نظریات هویت قومی ونظریات هویت جنکینز وهال و ... استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می­دهد که هر چه میزان احسا س محرومیت نسبی و ادراک محرومیت نسبی بالاتر می­رود هویت قومی بالاتر می­رود و هویت ملی کاهش می­یابد وبلعکس. مذهب نیز از متغیرهایی است که بر افزایش هویت قومی در بین اهل تسنن تاثیر گذار می­باشد به گونه ای که هویت ملی اهل تشیع بالاتر از اهل تسنن می­باشد وهویت قومی اهل تسنن بالاتر از اهل تشیع می­باشد. رسانه ها نیز از عوامل تاثیرگذار بر هویت قومی وملی هستند که بر حسب قومیت و مذهب این تاثیر گذاری متفاوت است . رسانه های وابسته به دولت تاثیر تقویت کننده بر هویت ملی دارند و رسانه های غیر وابسته تاثیر تقویت کننده بر هویت قومی دارند این تاثیر در اقلیت­های قومی و مذهبی دو چندان می­شود. چرا که در رسانه های داخلی ازادی در ترویج باور ها و عقاید قومی و مذهبی خود ندارند. میزان هویت قومی در بین قومیت ها نیز متفاوت است.                                                            

لغات کلیدی: هویت قومی، هویت ملی، محرومیت نسبی، ادراک محرومیت نسبی


دانلود با لینک مستقیم


بررسی تاثیر احساس محرومیت نسبی بر هویت قومی (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه کردستان)