فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله کامل درباره نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی


دانلود مقاله کامل درباره نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :72

 

بخشی از متن مقاله

 مقدمه

 پیش از این ، در بحث از توصیفات ، به سه نوع توصیف کلّی در دیوان فرخی سیستانی ، یعنی توصیف طبیعت و عناصر جهان ، توصیف های عاطفی و توصیف های ستایشی ، اشاره کردیم. این توصیفات سه گانه که تقریباً همه ی تصاویر به کار رفته در دیوان فرخی سیستانی را شامل می‌شوند ، از جنبه های گوناگون با هم تمایز دارند وما در اینجا ، به اختصار ، به آنها اشاره می‌کنیم.

اوّلین مسأله ای که در این باره مطرح است ، بررسی میزان ابتکاری بودن یا کلیشه ای بودنِ تصاویر به کار رفته در این نوع توصیفات سه گانه است . در توصیفات فرخی از مظاهر طبیعت و عناصر جهان، غالب تصاویر ، از نوآوری و ابداع برخوردارند و کمتر ، تصویری را می یابیم که بر گرفته از تصاویرِ شعری شاعران گذشته ویا معاصر او باشد . اما در توصیفات عاطفی که غالب تصاویر ، برمحورِ توصیفِ معشوق و جمال او دور می زند ؛ جنبه ابتکاری و ابداعی تصاویر ،تا حدودی رنگ می بازد ؛ به این معنی که ، همگام با تصاویر ابتکاری شاعر ، تصاویر به کار رفته در شعر شاعران ادوار پیشین یا معاصر او ، دوشادوشِ هم ، به کار گرفته می شوند والبته نا گفته  نماند که این مقدار استفاده از تصاویر شعری گذشتگان ، امری اجتناب نا پذیر وبلکه ضروری    است ؛ چنانکه در شعر تمام شاعران بزرگ ادوار بعد نیز ، این نوع تأثیرپذیری ها از تصاویر شعری پیشینیان خود ، وجود دارد و این مسأله نه تنها موجب پایین آمدنِ ارزشِ هنری توصیفات عاطفی فرخی نشده ، بلکه برغنای این تصاویر نیز افزوده است؛زیرا فرخی ، این تصاویر کلیشه ای و موروث را به گونه ای در شعرش به کار برده که اغلبِ اوقات ، از تصاویر به کار رفته در شعر شاعران آفریننده آن تصاویر نیز ، زیبا تر و بدیع تر جلوه گری کرده است . حال با توجه به این   مسأله ، می توان ارزش تصاویر ابتکاری او را در توصیفات عاطفی اش - که البته کم هم نیستند واز ارزش بیشتری برخوردارند – حدس زد . اما در توصیفات ستایشی فرخی ، در قیاس با توصیفات عاطفی او ، باز هم از تصاویر ابتکاری او کاسته شده و بر تصاویر کلیشه ای او افزوده شده است والبته این مسأله ، به ندرت تصاویری را که فرخی به وسیله ی عنصر اغراق و مبالغه خلق کرده شامل می‌شود.

دومین نکته ای که می توان در این توصیفات سه گانه ، مورد بررسی و توجه قرار داد ، بحث درباره زیبایی تصاویر به کار رفته در آنها است . در مورد زیبایی توصیفاتی که فرخی از مظاهر عالم طبیعت ارائه می دهد ، جای هیچ شک و شبهه ای نیست و البته جنبه ی ابتکاری این تصاویر ، نیز تأثیر به سزایی ، در زیبا جلوه نمودن آنها داشته است . در توصیفاتِ عاطفی فرخی ، این نوع زیبایی در هر دو نوع از تصاویر او ، چه تصاویرکلیشه ای برگرفته از شعرِ شاعرانِ ادوار گذشته و چه تصاویر ابداعی اش ، کاملاً چشمگیر و آشکار است و یکی از عوامل تفوّقِ شعر فرخی بر بسیاری از اشعار شاعران معاصر او و از جمله منوچهری ، استفاده از توصیفاتِ غنایی و تصاویر زیبای به کار رفته در آن است . در زمینه توصیفات ستایشی ، وضع کاملاً متفاوت است و غالب تصاویری که فرخی در توصیفاتِ ستایشی خود و به ویژه در توصیفِ ممدوح –  که از بالاترین بسامد در توصیفات ستایشی او برخوردار است – به کار گرفته ، از نظر زیبایی و دلپسندی ، چندان درخور ذکر نیستند و بیش از آنکه زیبا باشند ، ملال آور و خسته کننده و بی روح به نظر می رسند .

سومین نکته ، بحث و بررسی درباره ی عناصر اصلی خیال انگیز در هر یک از توصیفاتِ        سه گانه است . پیش از این ، درباره ی عناصر اصلی خیال انگیز در شعر فرخی یعنی تشبیه ، تشخیص، اغراق و استعاره ی مصزحه ، به اجمال بحث شد و گفتیم که این چهار عنصرِخیال انگیز،    کمابیش ، نقشِ آفرینشِ اغلب تصاویر شعری فرخی را بر عهده دارند . حال اگر بخواهیم در هر یک از توصیفات سه گانه ، اهمّ این عناصر خیال آفرین را بررسی کنیم ، به تفاوت هایی دست می‌یابیم. در توصیفات فرخی از طبیعت ، بالاترین بسامدِ عناصرِ تصویر ساز را به ترتیب سه عنصرِ تشبیه ، تشخیص و استعاره ی مصزحه ، به خود اختصاص داده اند . در توصیفات عاطفی فرخی ، غالباً تشبیهات ، استعارات مصزحه و صفاتِ خیال انگیز – که در فصل بعد به توضیح آن خواهیم پرداخت – فعال هستند . اما در توصیفات ستایشی ، با اینکه عناصری چون تشبیه ، استعاره مصزحه ، استعاره بالکنایه و تشخیص و برخی صفات خیال انگیز ، به صورتی کم رنگ تر ، نمود یافته اند ؛ اما آنچه جلب نظر می کند ، استفاده فراوان از عنصر اغراق و مبالغه است ؛ به طوری که کمتر بیتی از توصیفات ستایشی فرخی را ، از این عنصر شعری خالی می یابیم و البته این مسأله سبب شده ، عناصر خیال انگیز دیگر ، کمتر ، مجالی برای حضور داشته باشند .

چهارمین نکته ای که در هنگام بحث و بررسی این توصیفاتِ کلی ، حایز اهمیت است ، میزان استفاده از تصاویر ، در هر یک از توصیفاتِ سه گانه ی مذکور است . در توصیفات فرخی از مظاهر طبیعت ، بسامد تصاویر در قیاس با توصیفات دیگر ، در بالاترین حدّ خود قرار گرفته و این به گونه ای است که کمتر ، بیتی را از عناصر خیال انگیزی چون تشبیه ، تشخیص ، استعاره ی مصرّحه و ... خالی می یابیم . در زمینه میزان استفاده از تصاویر ، در توصیفات عاطفی ، همه جا به یک اندازه نیست . در توصیفاتِ عاطفی غنایی و به ویژه در وصفِ معشوق ، میزان استفاده از تصاویر، چشمگیر و قابل ملاحظه است و کمتر بیتی از ابیاتِ آن را ، از عناصر تشبیه ، استعاره ی مصرّحه و صفاتِ تصویر آفرین و ... خالی می بینیم . حال اگر از توصیفات و تصاویر مربوط به معشوق و عاشق در توصیفات عاطفی غنایی فرخی بگذریم ؛ تقریباً بقیه ی ابیاتِ مربوط به توصیف‌های عاطفی ِ غنایی و تقریباً همه ی ابیات مربوط به توصیف های عاطفی تغزّلی را – به آن معنایی که در این رساله به کار بردیم و آن را مشتمل بر مرثیه ها ، گلایه ها ، دردمندی ها و سایر احساسات و عواطفِ غیر غنایی و شخصی شاعر ، قلمداد کردیم – از تصاویر شعری و عناصر    خیال انگیزی چون تشبیه ، استعاره ، اغراق و ... که در حیطه ی مباحث علم بیان و بدیع وجود دارند و شناخته شده اند ، خالی می یابیم . اما در توضیحِ آن ، چنانکه آقای دکتر شفیعی کدکنی نیز اشاره کرده اند و پیش از این نیز ، در بخش توصیف های عاطفی به آن اشاره ای شد ، می توان گفت که حوزه مفهومی تصویر ، در اشعار تغزّلی و غنایی و به عبارت دیگر در توصیفاتِ عاطفی ، با اشعار وصفی دیگر متفاوت است.[1]  بنابراین ، بسیاری از این اشعار و توصیفات ، بدون آنکه از عناصری چون تشبیه ، استعاره ، مجاز و سایر عناصرِ خیال انگیزِ شناخته شده در علم بیان و   بدیع، بهره مند باشند ، در حیطه ی مفهومی تصویر یا ایماژ فرنگی ( Image ) قرار دارند . زیرا ایماژ در وسیع ترین تعریف خود ، هر چیزی را که به نحوی القای تخییل کند ، شامل می شود و توصیفات عاطفی نیز از این نظر ، در حیطه ی توسّعی مفهومِ ایماژ ، قرار دارند ؛ در زمینه توصیفاتِ ستایشی نیز ، اگر از اغراق ها و مبالغاتِ شاعر – که اغلب در وصف ممدوح و در ذمّ دشمنان  اوست و غالباً نیز از مسأله« ترک ادب شرعی » و خوارداشتِ اساطیر اصیل ایرانی ، سرشار است و در اکثر ابیاتِ ستایشی او حضور دارند و اصلی ترین عنصر تصویر ساز در این نوع توصیف است – بگذریم ، تقریباً بسیاری از ابیات را از عناصر خیال انگیز دیگری چون تشبیه ، استعاره ی مصرحه ، تشخیص ، صفات و ... که تقریباً دراغلب توصیفات دیگر به وفور وجود دارند ، خالی می یابیم و البته این سخن به این معنی نیست که این عناصر در توصیفات ستایشی فرخی وجود ندارند ، بلکه به این معناست که این عناصر شعری در این نوع از توصیفات ، نمودی کم رنگ تر در قیاس با اغلب توصیفاتِ فوق، پیدا کرده اند و البته ناگفته  نماند که میزان استفاده از عناصری چون   تشبیه ، استعاره ی مصرحه و بالکنایه و صفات ، درهمه ی ابیات ستایشی ، یکدست نیست ، به این معنی که در اغلبِ توصیفاتِ ستایشی ، استفاده از این عناصر ،انگشت شمار است و در موارد محدودی نیز ، میزان استفاده از این عناصر بیشتر می شود و به ندرت نیز ، ابیات زیبایی از این دست را مشاهده می‌کنیم:

خسرو فرخ سِیر، بر بارۀ دریا گذر                 با کمند شصت خم در دشت چون‌اسفندیار

اژدها کردار، پیچان در کف رادش کمند       چون‌عصــای‌ موسی‌اندر‌دستِ‌ موسی‌گشته‌مار

همچو زلفِ نیکوانِ خـردسـاله تا بخورد          همچو عهد دوستان سالخورده استوار...1

نکته ی دیگری که در زمینه تصاویر به کار رفته در توصیفات سه گانه ، قابل ذکر است ، موضوعِ تکرار تصاویر شعری است . در زمینه ی وصف طبیعت ، به دلیل غالب بودنِ تصاویر ابتکاری و کمی تصاویر کلیشه ای و ذهن فعال و خلاق شاعر در وصف طبیعت ، تصاویر تکراری ، اندک است و آن مقدار از تکرارهای تصویری که وجود دارد نیز در زمینه ی تصاویر ابتکاری خود شاعر است و اغلب نیز این تکرارها در مورد عناصری چون سبزه ها ، گل ها و گیاهان و پوشش درختان است و تقریباً سایر عناصر طبیعت ، کما بیش ، از تکرار های تصویری در امان مانده اند. در         توصیف های عاطفی و به ویژه در وصف معشوق ، تکرارهای تصویری  گسترش بیشتری می یابند و این تکرارها هم تصاویر شعری برگرفته از پیشینیان و هم تصاویر ابتکاری شاعر را شامل می شود . در توصیفات ستایشی شاعر ، تکرارهای تصویری در تشبیهات ، استعارات و صفات ، نمود گسترده تری نسبت به مبالغات و اغراق های او داشته است.

حال اگر بخواهیم ، نظری کلی درباره ی هریک از توصیفات و تصاویر مربوط به آنها ، ارائه کنیم باید بگوییم که در توصیفات فرخی از طبیعت ، تمام ملاک های یاد شده یعنی ابتکاری بودن، زیبایی تصاویر ، عناصر به کار رفته در خلق تصاویر و میزان به کار گیری تصاویر و تکرار در تصاویر، به بهترین وجه ، خود را نمایان کرده است . و تمام این عوامل سبب شده ، فرخی در این نوع از توصیفات خود ، گوی سبقت را از شاعران گذشته و پس از خود برباید و در این زمینه ، جز منوچهری ، کمتر شاعری را می شناسیم که توانسته است با او برابری کند ، بنابراین اگر فرخی را شاعر طبیعت بنامیم ، سخنی به گزاف نگفته ایم . در توصیفات عاطفی فرخی نیز غالبِ این ملاکها و به ویژه زیبایی تصاویر ، مورد عنایت واقع شده و از این نظر ، در خور ذکر و تأمل می باشند . اما در توصیفات ستایشی فرخی ، این سیر نزولی به اوج خود می رسد و باید بگوییم که غالب تصاویر به کار رفته در آن ، از نظر ملاکهای مذکور ضعیف بوده وبه همین دلیل ، کمتر تصاویری از آن را ، زیبا و دلچسب و در خور ذکر می یابیم .

 بنابر آنچه گفته شد ، ما می توانیم یک فهرست موضوعی ترتیب دهیم و موضوعاتی را که در هر یک از انواع سه گانه ی توصیف ، در یک طرف تصویر قرار گرفته اند ، یکی یکی مورد بررسی قرار دهیم و البته باید یادآوری کرد که بررسی تمام تصاویر به صورت موضوعی ، کاری وقت‌گیر ، طاقت فرسا و اکثر اوقات بی فایده و حتّی ملال آور است ؛ بنابراین می توانیم بر اساس برخی از ملاکهای یاد شده چون ابتکاری بودن و زیبایی ، دست به گزینش تصاویر بزنیم و در بررسی آنها، عناصر خیال انگیز خاصی چون تشبیهات ، استعارات مصزحه  و صفات را که در   غالبِ این توصیفات ، از عناصر اصلی آفرینش تصاویر محسوب می شوند ، مدّ نظر قرار دهیم و از سایر عناصر خیال انگیزی که بررسی موضوعی آنها ، از ارزش کمی برخوردارند، بگذریم .  

 

الف – بررسی تشبیهات ، استعارات وصفات در توصیفات فرخی از طبیعت

این نوع توصیفات را می توان به دو بخشِ مظاهرِ طبیعت در تصاویر شعری فرخی و عناصر و مصنوعات دستِ بشر در تصاویر شعری او ، تقسیم بندی کرد .

  • مظاهر و عناصر طبیعت در تصاویر شعری فرخی

در این نوع از تصاویر ، غالب مظاهر طبیعت ،  چون آسمان ، زمین ، ابر ، درختان ،گل ها و سبزه ها و جانوران و ... زمینه ی آفرینش تصویر ، واقع شده اند و از آنجا که غالب این تصاویر ، ابداعی هستند و همراه بداعت ، از زیبایی نیز برخوردارند ، می توان به بررسی غالب آنها پرداخت . البته مطلبی که می توان بر آن افزود این است که بسامد بعضی از عناصر طبیعت چون سبزه ها و گیاهان وگل ها ، در تصاویر شعری فرخی ، در قیاس با سایر عناصر طبیعت بیشتر است و این امر سبب شده ، در تصاویری از این دست ، به ندرت تکرارهایی را شاهد باشیم .

    در این بخش از پایان نامه ، سعی خواهیم کرد ، این مظاهر و عناصر موجود در طبیعت را در دیوان فرخی بررسی و در مورد هر یک از تصاویر مربوط با آنها، یک یا دو شاهد مثال را ذکر کنیم . همچنین خاطر نشان می کنیم که تمام تصاویر به کار رفته در این مبحث اعم از تشبیهات ، استعارات مصرحه و صفات خیال انگیز بر پایه ی « مشبه » تقسیم بندی شده اند ؛ به این معنی که واژه یا ترکیبات قبل از فلش ، « مشبه » و واژه ها و ترکیبات یا جملات پس از فلش ، « مشبّه به » یا از لوازم « مشبّه به » هستند.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی

نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی

اختصاصی از فی بوو نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی


نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

مقدمه فصل

 

 پیش از این ، در بحث از توصیفات ، به سه نوع توصیف کلّی در دیوان فرخی سیستانی ، یعنی توصیف طبیعت و عناصر جهان ، توصیف های عاطفی و توصیف های ستایشی ، اشاره کردیم. این توصیفات سه گانه که تقریباً همه ی تصاویر به کار رفته در دیوان فرخی سیستانی را شامل می‌شوند ، از جنبه های گوناگون با هم تمایز دارند وما در اینجا ، به اختصار ، به آنها اشاره می‌کنیم.

اوّلین مسأله ای که در این باره مطرح است ، بررسی میزان ابتکاری بودن یا کلیشه ای بودنِ تصاویر به کار رفته در این نوع توصیفات سه گانه است . در توصیفات فرخی از مظاهر طبیعت و عناصر جهان، غالب تصاویر ، از نوآوری و ابداع برخوردارند و کمتر ، تصویری را می یابیم که بر گرفته از تصاویرِ شعری شاعران گذشته ویا معاصر او باشد . اما در توصیفات عاطفی که غالب تصاویر ، برمحورِ توصیفِ معشوق و جمال او دور می زند ؛ جنبه ابتکاری و ابداعی تصاویر ،تا حدودی رنگ می بازد ؛ به این معنی که ، همگام با تصاویر ابتکاری شاعر ، تصاویر به کار رفته در شعر شاعران ادوار پیشین یا معاصر او ، دوشادوشِ هم ، به کار گرفته می شوند والبته نا گفته  نماند که این مقدار استفاده از تصاویر شعری گذشتگان ، امری اجتناب نا پذیر وبلکه ضروری    است ؛ چنانکه در شعر تمام شاعران بزرگ ادوار بعد نیز ، این نوع تأثیرپذیری ها از تصاویر شعری پیشینیان خود ، وجود دارد و این مسأله نه تنها موجب پایین آمدنِ ارزشِ هنری توصیفات عاطفی فرخی نشده ، بلکه برغنای این تصاویر نیز افزوده است؛زیرا فرخی ، این تصاویر کلیشه ای و موروث را به گونه ای در شعرش به کار برده که اغلبِ اوقات ، از تصاویر به کار رفته در شعر شاعران آفریننده آن تصاویر نیز ، زیبا تر و بدیع تر جلوه گری کرده است . حال با توجه به این   مسأله ، می توان ارزش تصاویر ابتکاری او را در توصیفات عاطفی اش - که البته کم هم نیستند واز ارزش بیشتری برخوردارند – حدس زد . اما در توصیفات ستایشی فرخی ، در قیاس با توصیفات عاطفی او ، باز هم از تصاویر ابتکاری او کاسته شده و بر تصاویر کلیشه ای او افزوده شده است والبته این مسأله ، به ندرت تصاویری را که فرخی به وسیله ی عنصر اغراق و مبالغه خلق کرده شامل می‌شود.

دومین نکته ای که می توان در این توصیفات سه گانه ، مورد بررسی و توجه قرار داد ، بحث درباره زیبایی تصاویر به کار رفته در آنها است . در مورد زیبایی توصیفاتی که فرخی از مظاهر عالم طبیعت ارائه می دهد ، جای هیچ شک و شبهه ای نیست و البته جنبه ی ابتکاری این تصاویر ، نیز تأثیر به سزایی ، در زیبا جلوه نمودن آنها داشته است . در توصیفاتِ عاطفی فرخی ، این نوع زیبایی در هر دو نوع از تصاویر او ، چه تصاویرکلیشه ای برگرفته از شعرِ شاعرانِ ادوار گذشته و چه تصاویر ابداعی اش ، کاملاً چشمگیر و آشکار است و یکی از عوامل تفوّقِ شعر فرخی بر بسیاری از اشعار شاعران معاصر او و از جمله منوچهری ، استفاده از توصیفاتِ غنایی و تصاویر زیبای به کار رفته در آن است . در زمینه توصیفات ستایشی ، وضع کاملاً متفاوت است و غالب تصاویری که فرخی در توصیفاتِ ستایشی خود و به ویژه در توصیفِ ممدوح –  که از بالاترین بسامد در توصیفات ستایشی او برخوردار است – به کار گرفته ، از نظر زیبایی و دلپسندی ، چندان درخور ذکر نیستند و بیش از آنکه زیبا باشند ، ملال آور و خسته کننده و بی روح به نظر می رسند .

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword  در اختیار شما قرار می‌گیرد

تعداد صفحات : 55

 

یونی شاپ


دانلود با لینک مستقیم


نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی

معنای معنا ( چراغ...کتاب)؛ تحلیل شعری از سیمین بهبهانی 14 ص

اختصاصی از فی بوو معنای معنا ( چراغ...کتاب)؛ تحلیل شعری از سیمین بهبهانی 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

معنای معنا ( چراغ...کتاب)؛ تحلیل شعری از سیمین بهبهانی 14 ص


معنای معنا ( چراغ...کتاب)؛ تحلیل شعری از سیمین بهبهانی 14 ص

معنای معنا ( چراغ...کتاب)؛ تحلیل شعری از سیمین بهبهانی

هدف این نوشته تلاش برای دست یافتن بر نوعی «معنا» در پیوند با شعر «چراغ. . .کتاب» سیمین بهبهانی است. با توّجه به گرایش¬ها و چشم¬اندازهای گوناگون حاکم برتئوری ادبی، بی شک انتظار از تحلیل¬گر یک اثر هنری این است که پیش از هر چیز روشن سازد از چه زاویه¬ء دیدی قرار است به بررسیِ موضوع مورد بحث خود بپردازد. در پاسخ به این انتظار است که لازم می¬آید بحث را با سخن کوتاهی پیرامون این پُرسش آغاز کنیم.

یکی از دیدگاه¬های رایج در تئوری ادبی 2 که در دهه¬های واپسینِ قرن بیستم مورد توجّه بسیاری ازمنتقدان بوده و صورت¬هایی از آن تا امروز اعتبارخودرا حفظ کرده دیدگاه معروف به «زیبایی شناسی دریافت» (reception aesthetics) است. این شیوۀ برخورد با ادبیات که گاهی از آن به عنوان «تئوری دریافت» (reception theory) ، یا درکاربرد کّلی¬تر آن، «نقد متکّی بر واکنش خواننده» (reader-response criticism)، نام برده می¬شود در این نوشته با نام «تئوری همگانی دریافت» موردِ بررسی قرارگرفته است. 3 این تئوری متکّی بر تعریفی از اثر ادبی است که آن را به خودی خود مقولۀ خودکفایی نمی¬داند. آنچه به یک متن ادبی، چه نثر و چه شعر، «معنا» می¬بخشد، یا به عبارت دقیق¬تر، آن را، در مقام یک اثر هنری، کامل می¬کند، تفسیر آن از سوی خواننده است.

بر این قرار، شعر را نباید حوزه¬ای از تبلور گفتاری تلّقی کرد که با یک یا چند لایۀ معنایی ثابت از ذهن شاعر تراوش می¬کند و برای همیشه از گزند هرگونه تغییری در امان می¬ماند. بیانِ شعری دارای جنبه¬هایی است که در هر دورانی از تاریخ با ورود به ذهن خواننده در بستر معنایی ویژه¬ای کامل می¬گردند. تنها صورتی از شعر که همواره در طول تاریخ ثابت می¬ماند نمای خطّی یا چاپی آن است. تا زمانی که این نمای خطّی یا چاپی، و گاهی صوتی، به ذهن خواننده راه پیدا نکرده است با شکل بی جانی روبرو هستیم که نمی¬توان از آن به عنوان شعر نام برد. وقتی سخن از شعر به میان می¬آید منظور اشاره به مرحلۀ زنده و پویایی از آن است که با ورود به ذهن خواننده کسب حیات و هوّیت می¬کند. در این مرحله عناصری دخالت دارند که با «افق تاریخی» حاکم بر روند سُرایش یکسان نیستند. از اینرو، نباید پنداشت وقتی شعری را می¬خوانیم همان معنایی از آن را دنبال می¬کنیم که شاعر خود در لحظۀ آفرینش در نظر داشته است. از آنجایی که تصرّفات ذهن خواننده در مفاهیمِ شعری خود یک پیش¬آمد «تاریخی» است، یعنی رُخدادی است که در پیوند با یک «موقعّیت» ویژه صورت می¬گیرد، کم¬تر پیش می¬آید که خوانندگان در همۀ دوران¬های تاریخ بر دریافت مشترکی از یک شعر خاص دست یابند.

بنا بر آنچه گذشت، تفسیر یا معنا بخشیدن به شعر از سوی خواننده، برخلاف برخی از شیوه¬های رایج در گذشته، به معنای کوشش برای کشف آنچه منظور شاعر در لحظهء سرایش بوده نیست. باید چنین پنداشت که واژه¬ها با خروج از ذهن شاعر حیات معنایی خود را از دست می¬دهند و تنها با بهره¬مند شدن از عناصر هستی¬بخش تازه¬ای در ذهن خواننده جان تازه¬ای می¬گیرند.

در این جا توجّه به نکته¬ای لازم است. آمبرتو اِکو متن¬های ادبی را با توجّه به نوع واکنشی که ممکن است در ذهن خواننده برانگیزند در دو گروه از هم متمایز می¬سازد. گروهِ نخست متونی هستند که مانند داستان¬های پلیسی، یا به گفتۀ خود او، داستان¬های معروف به جمیز باند، اثر یان فِلمینگ، از معنای از پیش تعیین شده¬ای برخوردارند. از آنجا که «نشانه»¬های تعیین کنندۀ معنا در این گونه متن¬ها به صورت قراردادی به کار برده می¬شوند و نمایندۀ رویداد یا پدیدۀ محدود و روشنی درزمان و مکان خاص به شمار می¬روند، کمتر به خواننده فرصت می دهند نیروهای ذهن خود را در روند معناگشایی آنها دخالت دهد. اِکو این گونه متن¬ها را که در آنها بر روی هر خواننده¬ای باز است امّا امکان هیچگونه تفسیر تازه¬ای جز آنچه نویسنده در نظر داشته در آنها وجود ندارد، «متون بسته» نام می گذارد. گروه دوّم که داستان¬هایی ازنوع آثار جمیز جویس را دربر می گیرد، «متنهای باز» نام دارند. منظور از اینگونه متن¬ها اشاره به داستان¬هایی است که سرنوشت معنایی آنها در گرو تصرّفات ذهن خواننده است آن هم خواننده¬ای مجهّز به دانش و تجربیات تخصّصی. «نشانه شناسی» متنهای «بسته» و «باز» آن سان که در نوشته¬های اِکو مورد کند و کاو قرار گرفته است یکی از راه گشاترین بررسی¬هایی است که واکنش¬های ذهن خواننده را در برخورد با واژه¬ها در قالب متون داستانی نمایان می¬سازد. 4

بحث اِکو در مورد تمایز بین متن¬های «باز» و «بسته» را می¬توان در مورد شعر نیز به کار بست. در هر ادبیاتی شعرهایی وجود دارند که مانند داستان¬های جنایی با یک بار خواندن جاذبهء خود را برای همیشه از دست می¬دهند. این گونه شعرها را می¬توان در شمار متن¬های «بسته» قرار داد و چنین تصوّر کرد که با خواندن آنها درست بر همان معنایی دست می¬یابیم که مورد نظر شاعر بوده است. کمتر پیش می¬آید این معنای از پیش تعیین شده و ثابت تابع برداشت¬های گوناگون از سوی خوانندگان قرار گیرد، چرا که «نگاه» شاعر فرصتی برای رُشد چنین امکاناتی را در بستر زیبایی¬شناسانهء شعر فراهم نساخته است.

به عبارت دیگر، متنِ «بسته» را باید به شعری اطلاق کرد که از معیارهای لازم برای ورود به دوران¬های آیندۀ تاریخ به صورت هنر زنده و مطرح برخوردار نیست. برعکس، شعر ماندنی شعری است که در هر دورانی به خواننده اجازه می¬دهد با توّجه به افق تاریخی و حساّسیت¬های زیبایی¬شناسانۀ عصر خود به آن جان تازه¬ای ¬بخشد. چنین شعری از فضای «باز»ی برخوردار است که در آن خواننده می¬تواند پیش دانسته¬ها، انتظارات و تجربیات شخصی خود را آزادانه در پرورش قابلیّت¬های آن دخالت دهد. راز جاودانگی شعر ناب را در همین اصل باید جست.


دانلود با لینک مستقیم


معنای معنا ( چراغ...کتاب)؛ تحلیل شعری از سیمین بهبهانی 14 ص

تحقیق مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی (پدر شعر فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی) 61 ص - ورد

اختصاصی از فی بوو تحقیق مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی (پدر شعر فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی) 61 ص - ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی (پدر شعر فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی) 61 ص - ورد


تحقیق مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی (پدر شعر فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی) 61 ص - ورد

مقدمه و پیشگفتار:

سالهاست که نام رودکی پیوسته با عنوان «پدر شعر فارسی» و نام نیما یوشیج (علی اسفندیاری) با عنوان «پدر شعر نو فارسی» همراه بوده است و گاه خواننده بدون آنکه علت واقعی این وجه تسمیه را بدند آن را به خاطر سپره و بارها ذکر نموده است.

شاعران بزرگواری که هر کدام در اعتلای فرهنگ و ادب غنی ایرانی بسیار کوشیده‌اند و تأثیرگذار بوده‌اند و هرکدام تحولات بسیار عظیمی را در زمانه و عصر خویش حاصل کرده‌اند.

افراد بسیاری نیز در معرفی آنان و توضیح و گزارش آثارشان گام نهاده‌اند.

اینکه در این طرح تحقیقاتی، اینجانب کوشیده‌ام تا بین مبانی فکری و سنت شعری این دو شاعر، مقایسه‌ای انجام دهم و در ضمن به علل و دلایلی که باعث شده است از میان خیل عظیم شاعران و گویندگان فارسی از دیرباز تاکنون این دو را به عنوان پدران‌ شعر فارسی برگزیده‌اند، بیان دارم.

به نظر اینجانب برای یک مقایسه‌ی اصولی و صحیح، نخست باید به بررسی و شناخت جزئیات مطالب مورد قیاس پرداخت و سپس نتیجه‌گیری نمود. البته قابل ذکر است که اگر بخواهیم یک مقایسه‌ی نسبتاً اصولی انجام دهیم؛ باید با توجه به آنکه تعداد ابیات بر جای مانده از این دو شاعر بسیار از لحاظ کمیت با هم اختلاف دارند و چون تعداد ابیات بر جای مانده از رودکی کمتر از هزار بیت است ولی در مورد نیما یوشیج این تعداد چندین برابر می‌باشد؛ لذا به ذکر پاره‌ای از آنها می‌پردازیم تا بدین وسیله یک توازن تقریباً منطقی بین شمار ابیات این دو شاعر از لحاظ ارزیابی برقرار گردد.

لازم به ذکر است که در تذکره‌ها و کتب تاریخ ادبیات درباره‌ی شمار اشعار رودکی سخن بسیار گرفته‌اند: برخی آن را متجاوز از یک میلیون بیت می‌دانند و برخی دیگر بر آن‌اند که 700 هزار بیت بوده، و نیز آورده‌اند که شعر رودکی در صد دفتر گردآوری شده بوده که بی‌گمان این ارقام مبالغه‌آمیز است. آنچه مسلم است رودکی پر شعر بوده و اکنون همان‌طور که ذکر شد مقدار اندکی از سروده‌های او در دست است. (1)

در این مجموعه تلاش شده است که با بررسی و تفحص بر روی اکثر آثار و تحقیقاتی که در باب این دو شاعر شده است و در کنار هم قرار دادن آن مطالب به نتیجه‌ای که مورد نظر است، دست یافته شود. در باب رودکی و نیما یوشیج تحقیقات و کتب فراوانی به انجام رسیده است؛ اما آنچه اکنون پس از سالها می‌تواند انگیزه‌ای برای تأمل و تألیفی دوباره در شعر و زندگی این دو شاعر باشد، یکی همان مقایسه‌ی مبانی فکری و سنت شعری این دو است و نیز شاید با این روش پاره‌ای از ابهامات به این گونه از میان برداشته شود و دیگر آن که شاید در کنار هم قرار دادن مطالب به صورت مقایسه‌ای راه تازه‌ای را در نقد و تحلیل اشعار این دو گوینده‌ی شهیر ایرانی به همراه داشته باشد.

مجموعه‌ی حاضر به هر حال کوششی است برای آشنایی و باز آشنایی که از منابعی بسیار با ارزش در این زمینه مدد جسته است.

و در پایان امید است که مخاطبان و اندیشمندان سخن، این نیم گام لرزانی را که از سر کم‌دانی و کم‌توانی در عرصه‌ی سیمرغ برداشته‌ام به گستاخی نگیرند.



دانلود با لینک مستقیم


تحقیق مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی (پدر شعر فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی) 61 ص - ورد

دانلود مقاله نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی


دانلود مقاله نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی

 پیش از این ، در بحث از توصیفات ، به سه نوع توصیف کلّی در دیوان فرخی سیستانی ، یعنی توصیف طبیعت و عناصر جهان ، توصیف های عاطفی و توصیف های ستایشی ، اشاره کردیم. این توصیفات سه گانه که تقریباً همه ی تصاویر به کار رفته در دیوان فرخی سیستانی را شامل می‌شوند ، از جنبه های گوناگون با هم تمایز دارند وما در اینجا ، به اختصار ، به آنها اشاره می‌کنیم.

اوّلین مسأله ای که در این باره مطرح است ، بررسی میزان ابتکاری بودن یا کلیشه ای بودنِ تصاویر به کار رفته در این نوع توصیفات سه گانه است . در توصیفات فرخی از مظاهر طبیعت و عناصر جهان، غالب تصاویر ، از نوآوری و ابداع برخوردارند و کمتر ، تصویری را می یابیم که بر گرفته از تصاویرِ شعری شاعران گذشته ویا معاصر او باشد . اما در توصیفات عاطفی که غالب تصاویر ، برمحورِ توصیفِ معشوق و جمال او دور می زند ؛ جنبه ابتکاری و ابداعی تصاویر ،تا حدودی رنگ می بازد ؛ به این معنی که ، همگام با تصاویر ابتکاری شاعر ، تصاویر به کار رفته در شعر شاعران ادوار پیشین یا معاصر او ، دوشادوشِ هم ، به کار گرفته می شوند والبته نا گفته  نماند که این مقدار استفاده از تصاویر شعری گذشتگان ، امری اجتناب نا پذیر وبلکه ضروری    است ؛ چنانکه در شعر تمام شاعران بزرگ ادوار بعد نیز ، این نوع تأثیرپذیری ها از تصاویر شعری پیشینیان خود ، وجود دارد و این مسأله نه تنها موجب پایین آمدنِ ارزشِ هنری توصیفات عاطفی فرخی نشده ، بلکه برغنای این تصاویر نیز افزوده است؛زیرا فرخی ، این تصاویر کلیشه ای و موروث را به گونه ای در شعرش به کار برده که اغلبِ اوقات ، از تصاویر به کار رفته در شعر شاعران آفریننده آن تصاویر نیز ، زیبا تر و بدیع تر جلوه گری کرده است . حال با توجه به این   مسأله ، می توان ارزش تصاویر ابتکاری او را در توصیفات عاطفی اش - که البته کم هم نیستند واز ارزش بیشتری برخوردارند – حدس زد . اما در توصیفات ستایشی فرخی ، در قیاس با توصیفات عاطفی او ، باز هم از تصاویر ابتکاری او کاسته شده و بر تصاویر کلیشه ای او افزوده شده است والبته این مسأله ، به ندرت تصاویری را که فرخی به وسیله ی عنصر اغراق و مبالغه خلق کرده شامل می‌شود.

دومین نکته ای که می توان در این توصیفات سه گانه ، مورد بررسی و توجه قرار داد ، بحث درباره زیبایی تصاویر به کار رفته در آنها است . در مورد زیبایی توصیفاتی که فرخی از مظاهر عالم طبیعت ارائه می دهد ، جای هیچ شک و شبهه ای نیست و البته جنبه ی ابتکاری این تصاویر ، نیز تأثیر به سزایی ، در زیبا جلوه نمودن آنها داشته است . در توصیفاتِ عاطفی فرخی ، این نوع زیبایی در هر دو نوع از تصاویر او ، چه تصاویرکلیشه ای برگرفته از شعرِ شاعرانِ ادوار گذشته و چه تصاویر ابداعی اش ، کاملاً چشمگیر و آشکار است و یکی از عوامل تفوّقِ شعر فرخی بر بسیاری از اشعار شاعران معاصر او و از جمله منوچهری ، استفاده از توصیفاتِ غنایی و تصاویر زیبای به کار رفته در آن است . در زمینه توصیفات ستایشی ، وضع کاملاً متفاوت است و غالب تصاویری که فرخی در توصیفاتِ ستایشی خود و به ویژه در توصیفِ ممدوح –  که از بالاترین بسامد در توصیفات ستایشی او برخوردار است – به کار گرفته ، از نظر زیبایی و دلپسندی ، چندان درخور ذکر نیستند و بیش از آنکه زیبا باشند ، ملال آور و خسته کننده و بی روح به نظر می رسند .

سومین نکته ، بحث و بررسی درباره ی عناصر اصلی خیال انگیز در هر یک از توصیفاتِ        سه گانه است . پیش از این ، درباره ی عناصر اصلی خیال انگیز در شعر فرخی یعنی تشبیه ، تشخیص، اغراق و استعاره ی مصزحه ، به اجمال بحث شد و گفتیم که این چهار عنصرِخیال انگیز،    کمابیش ، نقشِ آفرینشِ اغلب تصاویر شعری فرخی را بر عهده دارند . حال اگر بخواهیم در هر یک از توصیفات سه گانه ، اهمّ این عناصر خیال آفرین را بررسی کنیم ، به تفاوت هایی دست می‌یابیم. در توصیفات فرخی از طبیعت ، بالاترین بسامدِ عناصرِ تصویر ساز را به ترتیب سه عنصرِ تشبیه ، تشخیص و استعاره ی مصزحه ، به خود اختصاص داده اند . در توصیفات عاطفی فرخی ، غالباً تشبیهات ، استعارات مصزحه و صفاتِ خیال انگیز – که در فصل بعد به توضیح آن خواهیم پرداخت – فعال هستند . اما در توصیفات ستایشی ، با اینکه عناصری چون تشبیه ، استعاره مصزحه ، استعاره بالکنایه و تشخیص و برخی صفات خیال انگیز ، به صورتی کم رنگ تر ، نمود یافته اند ؛ اما آنچه جلب نظر می کند ، استفاده فراوان از عنصر اغراق و مبالغه است ؛ به طوری که کمتر بیتی از توصیفات ستایشی فرخی را ، از این عنصر شعری خالی می یابیم و البته این مسأله سبب شده ، عناصر خیال انگیز دیگر ، کمتر ، مجالی برای حضور داشته باشند .

شامل 71 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگرشی موضوعی در تصاویر شعری دیوان فرخی سیستانی