فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد آیات سوره حجرات

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد آیات سوره حجرات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد آیات سوره حجرات


تحقیق در مورد آیات سوره حجرات

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه40

 

آیات 1 - 10، سوره حجرات
سوره حجرات مدنى است و هیجده آیه دارد

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَینَ یَدَىِ اللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سمِیعٌ عَلِیمٌ(1)

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصوَتَکُمْ فَوْقَ صوْتِ النَّبىِّ وَ لا تجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکمْ لِبَعْضٍ أَن تحْبَط أَعْمَلُکُمْ وَ أَنتُمْ لا تَشعُرُونَ(2)

إِنَّ الَّذِینَ یَغُضونَ أَصوَتَهُمْ عِندَ رَسولِ اللَّهِ أُولَئک الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ(3)

إِنَّ الَّذِینَ یُنَادُونَک مِن وَرَاءِ الحُْجُرَتِ أَکثرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ(4)

وَ لَوْ أَنهُمْ صبرُوا حَتى تخْرُجَ إِلَیهِمْ لَکانَ خَیراً لَّهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(5)

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِن جَاءَکمْ فَاسِقُ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمَا بجَهَلَةٍ فَتُصبِحُوا عَلى مَا فَعَلْتُمْ نَدِمِینَ(6)

وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکمْ فى کَثِیرٍ مِّنَ الاَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ حَبَّب إِلَیْکُمُ الایمَنَ وَ زَیَّنَهُ فى قُلُوبِکمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسوقَ وَ الْعِصیَانَ أُولَئک هُمُ الرَّشِدُونَ(7)

فَضلاً مِّنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ(8)

وَ إِن طائفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصلِحُوا بَیْنهُمَا فَإِن بَغَت إِحْدَاهُمَا عَلى الاُخْرَى فَقَتِلُوا الَّتى تَبْغِى حَتى تَفِى ءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءَت فَأَصلِحُوا بَیْنهُمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطوا إِنَّ اللَّهَ یحِب الْمُقْسِطِینَ(9)

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصلِحُوا بَینَ أَخَوَیْکمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ(10)

 


مسائل و مطالبى که سوره مبارکه حجرات مشتمل بر آنست
این سوره مشتمل بر مسائلى از احکام دین است ، احکامى که با آن سعادت زندگى فردى انسان تکمیل مى شود، و نظام صالح و طیب در مجتمع او مستقر مى گردد. بعضى از آن مسائل ادب جمیلى است که باید بین بنده و خداى سبحان رعایت شود، و پاره اى آدابى است که بندگان خدا باید در مورد رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) رعایت کنند، که در پنج آیه اول سوره آمده . بعضى دیگر آن ، احکام مربوط به مسائلى است که مردم در برخورد با یکدیگر در مجتمع زندگى خود باید آن را رعایت کنند. قسمتى دیگر مربوط به برترى هایى است که بعضى افراد بر بعض دیگر دارند، و تفاضل و برترى افراد از اهم امورى است که جامعه مدنى انسان با آن منتظم مى شود، و انسان را به سوى زندگى توام با سعادت و عیش

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد آیات سوره حجرات

تحقیق در مورد تفسیر سوره کافرون

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد تفسیر سوره کافرون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر سوره کافرون


تحقیق در مورد تفسیر سوره کافرون

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه6

 

فهرست مطالب

ندارد

آیات 1 - 6، سوره کافرون
سوره کافرون مکى است و شش آیه دارد.

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قُلْ یَأَیهَا الْکفِرُونَ(1)

لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ(2)

وَ لا أَنتُمْ عَبِدُونَ مَا أَعْبُدُ(3)

وَ لا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتمْ(4)

وَ لا أَنتُمْ عَبِدُونَ مَا أَعْبُدُ(5)

لَکمْ دِینُکُمْ وَ لىَ دِینِ(6)

 

 

ترجمه آیات

 

به نام اللّه بخشنده به عموم ، و مهربان به خواص .

بگو هان گروه کفر پیشه ! (1).

من نمى پرستم آنچه را که شما مى پرستید (2).

و شما هم نخواهید پرستید آنچه را که من مى پرستم (3).

من نیز براى همیشه نخواهم پرستید آنچه را شما مى پرستید (4).

و شما هم نخواهید پرستید آنچه را من مى پرستم (5).

دین شما براى خودتان و دین من هم براى خودم (6).

 

 

بیان آیات

.....


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر سوره کافرون

تحقیق در مورد سوره مبارکه یونس

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد سوره مبارکه یونس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سوره مبارکه یونس


تحقیق در مورد سوره مبارکه یونس

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه27

 

فهرست مطالب

ندارد

موضوع

آیات 1 تا 10 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات.

نزول این سوره در اوایل بعثت بوده و به هم پیوستگی آیات آن نشان از یک جا نازل شدن آن است.

غرض از نزول سوره بیان توحید با تاکید بیشتر از طریق امیدوار ساختن و بیم دادن مردم است.

قرآن کتابی است مشتمل بر معارف توحیدی از جمله وحدانیت و علم و قدرت خدا.

قرآن وحی خداست که به طور پیوسته از سوی مشرکین تکذیب و انکار شده است.

تلک در آیه اول بلندی و علو مقام را بیان می کند.

بیان معانی مختلف لفظ آیه و اینکه کلمه آیات در آیه الر تلک... قطعا به معانی اجزای کلام الهی است.

مرا از کتاب حکیم کتابی است که در آن حکمت قرار داده شده است یعنی قرآن.

دلیل استفهام انکاری در آیه اکان للناس عجبا... تعجب مردم از وحی خدا به یک مرد عادی است.

وحی خدا بر پیغمبر نسبت به عامه مردم جنبه بیم دادن و نسبت به کسانی که ایمان دارند بشارت و مژده است.

مومنین دارای منزلت راستین هستند چون دارای ایمان راستین بوده اند.

قدم صدق از بین نمی رود.

مقصود از هذا در قال الکافرون ان... پیامبر است و چون کافران قرآن را از نوع کلام خودشان ندیدند پیغمبر را ساحر مبین نامیدند.

آیه: ان ربکم الله... معارف قرآن حق است و هیچ شکی در آن نیست.

مسبب اصلی منحصرا خداست و در تدبیر خدا هیچ چیز نمی تواند وساطت کند مگر خدا اجازه دهد.

آیه: الیه مرجعکم جمیعا... مردم رامتذکر معاد می کند.

همه چیز به سوی خدا در حرکت است.

هستی و زندگی و بهره وری هر موجودی از ناحیه خداست و این افاضه وجود وجه خداست که وجه خدا از بین رفتنی نیست بلکه به سوی او باز می گردد.

آیه: لیجزی الذین... مردم در پیشگاه خدا دو دسته می شوند مومنین و کافران و به سبب عدل الهی با آنها رفتار می شود.

آیه: هو الذی جعل... خداوند همه چیز را با اهداف منظمی برای شما خلق کرده و شما را تدبیر می کند.

آیه: ان فی اختلاف اللیل... منظور ازاختلاف در این جا پشت سرهم آمدن شب و روز است.

معنی دیگر اختلاف بلندی و کوتاهی شب و روز است که به وجود آورنده فصول است.....


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سوره مبارکه یونس

تحقیق در مورد تفسیر سوره جمعه

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد تفسیر سوره جمعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر سوره جمعه


تحقیق در مورد تفسیر سوره جمعه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه1025

 

فهرست مطالب ندارد 

یات 1 - 8، سوره جمعه
سوره جمعه مدنى است و بیست و یک آیه دارد

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

یُسبِّحُ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ المَْلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الحَْکِیمِ(1)

هُوَ الَّذِى بَعَث فى الاُمِّیِّینَ رَسولاً مِّنهُمْ یَتْلُوا عَلَیهِمْ ءَایَتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَب وَ الحِْکْمَةَ وَ إِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِى ضلَلٍ مُّبِینٍ(2)

وَ ءَاخَرِینَ مِنهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بهِمْ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الحَْکِیمُ(3)

ذَلِک فَضلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضلِ الْعَظِیمِ(4)

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسفَارَا بِئْس مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِئَایَتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ(5)

قُلْ یَأَیهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ للَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا المَْوْت إِن کُنتُمْ صدِقِینَ(6)

وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدَا بِمَا قَدَّمَت أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمُ بِالظلِمِینَ(7)

قُلْ إِنَّ الْمَوْت الَّذِى تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَقِیکمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عَلِمِ الْغَیْبِ وَ الشهَدَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ(8)

 

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 443

 

ترجمه آیات

 

به نام خداوند بخشاینده مهربان . هر چه در زمین و آسمانهاست همه به تسبیح و ستایش خدا که پادشاهى منزه و پاک و مقتدر و داناست مشغولند (1).

اوست خدایى که میان عرب امى (یعنى قومى که خواندن و نوشتن هم نمى دانستند) پیغمبرى بزرگوار از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات وحى خدا تلاوت کند و آنها را از لوث جهل و اخلاق زشت پاک سازد و شریعت کتاب سماوى و حکمت الهى بیاموزد با آنکه پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهى بودند (2).

و نیز قوم دیگرى را (که به روایت از پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) مراد عجمند) چون به عرب (در اسلام ) ملحق شوند هدایت فرماید که او خداى مقتدر و همه کارش به حکمت و مصلحت است (3).

این (رسالت و نزول قرآن ) فضل و کرامت خداست که آن لطف را در حق هر که بخواهد مى کند و خدا را (بر خلق ) فضل و رحمت نامنتهاست (4).

وصف حال آنان که تحمل (علم ) تورات کرده و خلاف آن عمل نمودند در مثل به حمارى ماند که بار کتابها بر پشت کشد (و از آن هیچ نفهمد و بهره نبرد) آرى قومى که مثل حالشان این که آیات خدا را تکذیب کردند بسیار مردم بدى هستند و خدا هرگز (براه سعادت ) ستمکاران را رهبرى نخواهد کرد (5).

اى رسول ما جهودان را بگو اى جماعت یهود اگر پندارید که شما به حقیقت دوستداران خدائید نه مردم دیگر پس تمناى مرگ کنید اگر راست مى گویید (که علامت دوستان خدا آرزوى مرگ و شوق لقاى به خداست ) (6).

و حال آنکه در اثر آن کردار بدى که به دست خود (براى آخرت خویش ) پیش فرستاده اند ابدا آرزوى مرگ نمى کنند (بلکه از آن ترسان و هراسانند) و خدا از کردار ستمکاران آگاهست (7).

اى رسول ما (به جهودان ) بگو عاقبت مرگى که از آن مى گریزید شما را البته ملاقات خواهد کرد و پس (از مرگ ) به سوى خدایى که داناى پیدا و پنهانست باز مى گردید و او شما را به آنچه (از نیک و بد) کرده اید آگاه مى سازد (8).


اشاره به مطالب سوره جمعه

 

بیان آیات


این سوره به بیانى کاملا انگیزنده ، مسلمین را وادار مى کند که نسبت به نماز جمعه اهتمام بورزند، و آنچه در به پاداش تنش لازم است فراهم سازند، چون نماز جمعه از شعائر بزرگ خدا است که تعظیم و اهتمام به امر آن ، هم دنیاى مردم را اصلاح مى کند، و هم آخرتشان را، و خداى تعالى بیان این مطلب را با تسبیح و ثناى بر خود آغاز کرد که در میان قومى امى رسولى از خود آنان مبعوث کرد تا آیات او را بر آنان بخواند، و با اعمال صالح و اخلاق پاک تزکیه شاءن کند، و کتاب و حکمتشان بیاموزد و به همین منظور کتاب خدا و معارف دینش را به بهترین وجهى بر آنان و افرادى که به آنان ملحق مى شوند، و نسل هاى بعد از آنان تحمیل کرد،

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 444

و زنهارشان داد از این که مثل یهود نباشند که خداى تعالى تورات را بر آنان تحمیل کرد، ولى آنان آن را حمل نکردند، و به معارف آن معتقد نشدند، و به احکامش عمل نکردند، در نتیجه مانند الاغى شدند که بارش کتاب باشد.
و در آخر به عنوان نتیجه دستور مى دهد که وقتى بانک نماز جمعه بلند مى شود بازار و دادوستد را رها نموده ، به سوى ذکر خدا بشتابند. و نیز افرادى را که خلاف این دستور عمل مى کنند، و رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) را در حالى که مشغول خطبه نماز است رها نموده ، به سوى دادوستد مى روند، سرزنش مى کند، و این رفتار را نشانه آن مى داند که این گونه افراد معارف کتاب خدا و احکامش را نپذیرفته اند. این سوره در مدینه نازل شده است .
معناى اینکه آنچه در آسمان و زمین است خدا را تسبیح مى کنند

یُسبِّحُ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ المَْلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الحَْکِیمِ


کلمه ((تسبیح )) به معناى منزه دانستن است . وقتى مى گوییم : ((سبحان اللّه )) معنایش این است که طهارت و نزاهت از همه عیوب و نقائص را به او نسبت مى دهیم .
و اگر از تسبیح ، در آیه با صیغه مضارع تعبیر کرده ، براى این است که استمرار را بفهماند. پس معناى آن این نیست که نامبردگان ، در آینده تسبیح مى کنند، بلکه معنایش این است که همواره و مستمرا تسبیح مى کنند. و کلمه ((ملک )) - به فتح میم و کسر لام - کسى است که مقام حکمرا نى در نظام جامعه مختص به او است . و کلمه ((قدوس )) صیغه مبالغه از قدس است ، که آن نیز به معناى نزاهت و طهارت است . و کلمه ((عزیز)) به معناى مقتدرى است که هر گز شکست نمى پذیرد. و کلمه ((حکیم )) به معناى متقن کار، و کسى است که هیچ عملى از وى از جهل و گزاف ناشى نمى شود، هر چه مى کند با علم مى کند، و براى آن مصالحى در نظر مى گیرد.
این آیه شریفه مقدمه و زمینه چینى است براى آیه بعدى ، یعنى ((هو الذى بعث ...)) که متعرض مساءله بعثت رسول اللّه است ، و مى فرماید: غرض از بعثت او این بود که مردم به کمال و به سعادت برسند، و بعد از ضلالتى آشکار که داشتند هدایت گردند.
و اما اینکه چگونه آنچه در آسمانها و زمین است خدا را تسبیح مى کنند؟ جوابش این است که موجودات آسمانى و زمینى (همان طور که با آنچه از کمال دارند از کمال صانع خود حکایت مى کنند همچنین ) با نقصى که در آنها است و جبران کننده آن خدا است ، و با حوائجى که دارند و برآورنده اش خدا است ، خدا را از هر نقص و حاجت منزه مى دارند، چون هیچ حاجت و نقصى نیست مگر آن که تنها کسى که امید برآوردن آن حاجت و جبران کردن آن نقص در او مى رود خداى تعالى است ، پس ‍ خود او مسبح و منزه از هر نقص و حاجت است ،

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 445

و در نتیجه حکمرانى در نظام تکوین در بین خلق و بر طبق دلخواه هم ، تنها حق او است . و همچنین حکمرانى و تشریع قانون در نظام تشریع و در بندگانش به هر طور که صلاح بداند خاص او است ، و او ملکى است که مى تواند در اهل مملکتش حکم براند، و بر اهل مملکت است که او را اطاعت کنند.
مقتضیات منزه بودن خداى تعالى از هر نقص و حاجت
یکى دیگر از مقتضیات نزاهتش این است که اگر در نظام تشریع براى خلق خود دینى تشریع مى کند، از این جهت نیست که احتیاجى به عبادت و اطاعت آنان داشته باشد، و بخواهد با عبادت آنان نقصى از خود جبران و حاجتى از خود برآورد، چون او قدوس و منزه از هر نقص ‍ و حاجت است .
یکى دیگر این است که اگر دینى براى خلقش تشریع کرد و آن را به وسیله رسولش به اطلاع خلق رسانید، و خلق دعوت آن رسول را نپذیرفتند، و در نتیجه خدا را اطاعت و عبادت نکردند، نقصى بر ساحت مقدسش ‍ عارض نمى شود، و بر دامن کبریائى اش گردى نمى نشیند، و نه چنان است که خلق او را شکست داده باشند، چون او عزیز است ، یعنى مقتدرى است شکست ناپذیر.
و باز اگر به مقتضاى ملک بودن و قدوس و عزیز بودنش دینى براى بندگانش تشریع مى کند، ممکن نیست بیهوده و بدون نتیجه تشریع کرده باشد، براى اینکه او حکیم على الاطلاق است ، آنچه مى کند جز به خاطر مصلحتى که دارد نمى کند، و نیز آنچه اراده مى کند جز به نفع بندگانش و خیرى که به خود آنان عاید شود نمى کند، تنها سعادت دنیا و آخرت آنان را در نظر دارد.
و کوتاه سخن اینکه : تشریع دین ، و انزال کتب آسمانى ، و بعث رسولان براى تلاوت آیات آن کتاب براى مردم ، و تزکیه و تعلیم خلق ، همه اش ‍ فضل و منتى از خدا، و به همین جهت در آیه بعدى منت آن فضل را بر مردم مى گذارد و مى فرماید:
مقصود از ((امیین ))

هُوَ الَّذِى بَعَث فى الاُمِّیِّینَ رَسولاً مِّنهُمْ ...


کلمه ((امیین )) جمع کلمه ((امى )) است ، یعنى کسى که قادر بر خواندن و نوشتن نیست . و منظور از بى سوادان - به طورى که گفته شده - مردم عرب هستند، که در عصر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) بیشترشان بى سواد بودند، و جز افرادى انگشت شمار قادر بر خواندن و نوشتن نبودند، و خود رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) هم صرفنظر از رسالتش از همان اکثریت بود، و لذا فرمود: ((هو الذى بعث فى الامیین رسولا منهم )): او کسى است که در میان مردمى بى سواد رسولى از جنس خود آنان و براى همه آنان مبعوث کرد.

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 446

بعضى احتمال داده اند که مراد از کلمه ((امیین )) مشرکین باشند، یعنى غیر اهل کتاب ، به شهادت اینکه قرآن کریم از یهودیان نقل مى کند که گفتند: ((لیس علینا فى الامیین سبیل )).
لیکن این احتمال درست نیست ، براى اینکه در ذیل آیه مى فرماید: ((یتلوا علیهم آیاته )) یعنى او را مبعوث کرد تا آیات خدا را بر آن امیین بخواند، و اگر منظور ازکلمه مشرکین باشند، باید بگوییم که آیاتى از قرآن تنها بر مشرکین خوانده مى شده ، و حال آنکه هیچ آیه اى در قرآن نیست که مخصوص غیر عرب ، و غیر اهل کتاب باشد.
بعضى دیگر احتمال داده اند که منظور از امیین اهل مکّه باشد، براى مکه را ((ام القرى )) مى گفتند. این نیز درست نیست ، براى اینکه با مدنى بودن سوره مناسبت ندارد، زیرا بوى آن مى دهد که ضمیر در ((یزکیهم )) و در ((یعلمهم )) به مهاجرین و سایر مسلمانان اهل مکّه که بعد از فتح ، اسلام آوردند و به نسلهاى بعد ایشان برگردد. و این از مذاق قرآن به دور است .
اشاره به عدم منافات بین امى بودن پیامبر(ص ) و مبعوث شدنش در امیین ، با جهانىبودن دعوت آن جناب
ممکن است از آیه شریفه این معنا به ذهن کسى خطور کند، که مبعوث شدن رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) در بین مردم امى ، و امى بودن خود آن جناب منافات دارد با اینکه آن جناب مبعوث بر آنان و بر عموم بشر باشد، لذا براى دفع این توهم مى گوییم : خیر، هیچ منافاتى ندارد، که آن جناب در بین امى ها مبعوث شده باشد، و آیات خدا را به آنان تعلیم داده ، تزکیه شان کند، و کتاب و حکمتشان بیاموزد، و کتابش ‍ هم به لغت آنان باشد، و در عین حال مبعوث به همه جهانیان باشد، براى اینکه همه آنچه که گفته شد مربوط به مرحله اول دعوت است ، و به همین در همان اوائل دعوت متعرض سایر ملل و سایر اقطار عالم نشد، همین که دعوتش مستقر گردید، و تا حدى حکومت اسلامى پایدار شد، آن وقت شروع کرد به دعوت یهود و نصارى و مجوس ، و نامه نگارى به سران کشورهاى آن روز.
همچنان که مى بینیم در دعاى ابراهیم (و اسماعیل ) هم (که بعثت خاتم الانبیاء استجابت آن دعا است ) بنابه حکایت قرآن آمده : ((ربنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امهم سلمه ... ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم ایاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة ))،

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 447

و دعاى آن جناب شامل همه آل اسماعیل مى شود، چه عرب مضر باشند، و چه نباشند، چه اهل مکّه باشند، و چه نباشند، علاوه بر اینکه منافات ندارد که آن جناب مبعوث به سوى آل اسماعیل و غیر ایشان باشد.
((یتلوا علیهم آیاته )) - یعنى آیات کتاب خدا را بر آنان بخواند باامى است ، و این جمله صفت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) است .
مراد از تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت
((و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة )) - کلمه ((تزکیه )) که مصدر ((یزکیهم )) است ، مصدر باب تفعیل است ، و مصدر ثلاثى مجرد آن ((زکات )) است ، که به معناى نمو صالح است ، نموى که ملازم خیر و برکت باشد، پس تزکیه آن جناب مردم را به معناى آن است که ایشان را به نموى صالح رشد دهد، اخلاق فاضله و اعمال صالحه را عادتشان کند، در نتیجه در انسانیت خود به کمال برسند، و حالشان در دنیا و آخرت استقامت یابد، سعید زندگى کنند، و سعید بمیرند.
و منظور از ((تعلیم کتاب )) بیان الفاظ و تفسیر معانى مشکل ، و مشتبه آنست . در مقابلش ((تعلیم حکمت )) است که عبارتست از معارف حقیقتى که قرآن متضمن آنست ، و اگر از قرآن یکبار تعبیر به آیات کرده ، و فرموده : ((یتلوا علیهم ایاته )) و بار دیگر تعبیر به کتاب نموده و فرموده و ((یعلمهم الکتاب )) براى این بوده که - به گفته بعضى - بفهماند براى هر یک از این دو عنوان نعمتى است که خدا به سبب آن بر بشر منت نهاده .
و وجه مقدم آوردن تزکیه در جمله : ((و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة ))
در آیه شریفه مساءله تزکیه را قبل از تعلیم کتاب و حکمت ذکر کرده ، و در دعاى ابراهیم که چند سطر قبل نقل شد تعلیم کتاب و حکمت را جلوتر از تزکیه ذکر کرد، و این بدان جهت بوده که آیه مورد بحث در مقام توصیف تربیت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) است مؤ منین امت را، و در مقام تربیت ، تزکیه مقدم بر تعلیم علوم حقه و معارف حقیقیه است . و اما در دعاى ابراهیم مقام ، مقام تربیت نبود، تنها دعا و درخواست بود، از خدا مى خواست که این زکات و علم به کتاب و حکمت را به ذریه اش بدهد، و معلوم است که در عالم تحقق و خارج ، اول علم پیدا مى شود، بعد تزکیه ، چون تزکیه از ناحیه عمل و اخلاق تحقق مى یابد، پس اول باید به اعمال صالح و اخلاق فاضله عالم شد، و بعد به آنها عمل کرد تا به تدریج زکات (پاکى دل ) هم به دست آید.
((و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین )) - کلمه ((ان )) در این جمله مخفف ((ان )) است . این جمله مى خواهد بفرماید امت امى قبل از بعثت پیامبر در ضلالتى آشکار بودند. پس معلوم شد که آیه مورد بحث مشتمل است بر تسبیح ، و سپس حمد و سیاقى که دارد سیاق منت نهادن است که توضیحش خواهد آمد.

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 448

وَ ءَاخَرِینَ مِنهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بهِمْ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الحَْکِیمُ


((واو)) اول آیه ، کلمه ((آخرین )) را عطف مى کند بر ((امیین )) و ضمیر ((منهم )) به امیین برمى گردد، و حرف ((من )) در آن براى تبعیض است . مى فرماید: خداى تعالى مبعوث کرد در میان مردم امى و مردمى دیگر که هنوز به آنان ملحق نشده اند، و او عزیز است ، یعنى غالبى است که هرگز در اراده اش مغلوب نمى شود. و حکیم است ، یعنى هیچ وقت کار لغو و گزاف نمى کند.

ذَلِک فَضلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضلِ الْعَظِیمِ


اشاره با کلمه ((ذلک )) به همان بعثت است ، و به خاطر اینکه آن را امرى بزرگ و قابل احترام معرفى کند با کلمه مذکور که مخصوص اشاره به دور مورد اشاره قرار داده . پس رسول خدا کسى است که به چنین امرى بزرگ و فضلى عظیم اختصاص یافته . و معناى آیه این است که : این بعث ، و اینکه آن جناب خدا را بخواند و مردم را تزکیه کند و کتاب و حکمتشان بیاموزد، خود فضل و عطائى است از خداى تعالى که به هر کس مشیتش تعلق گیرد مى دهد، و مشیتش تعلق گرفت که آن را به محمد (صلوات اللّه علیه ) بدهد، و خدا داراى فضلى عظیم است .
البته این معنایى است که مفسرین براى آیه کرده اند، و احتمال مى رود کلمه ((ذلک )) اشاره به بعث تنها نباشد، بلکه به بعث باشد با نسبتى که به اطرافش دارد، یعنى به بعث کننده و بعث شده ، و مردمى که بعث براى آنها است ، آن وقت معناى آیه چنین مى شود: این بعث از فضل خدا است که آن را به هر کس بخواهد مى دهد، و فعلا خواسته است محمد (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) را به آن مخصوص کند، در نتیجه او را براى رسالت خود اختیار کرد، و امت او را براى این کار انتخاب نمود و پیامبر را از میان آنان برگزید، و به سوى آنان گسیل داشت . این آیه و دو آیه قبلش ‍ یعنى آیه ((هو الذى بعث ... عظیم )) لحن امتنان را دارد.

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسفَارَا ...


راغب مى گوید: کلمه ((سفر)) - به فتح سین و سکون فاء - به معناى پرده بردارى است که البته در خصوص اعیان استعمال مى شود، مانند سفر عمامه برداشتن عمامه از سر، و ((سفر خمار)) یعنى برداشتن نقاب از صورت - تا آنجا که مى گوید: و سفر - به کسر سین و سکون فاء - به معناى کتابى است که از حقائق پرده برمى دارد، و در قرآن آمده :

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 449

((کمثل الحمار یحمل اسفارا)).
و منظور از اینکه فرمود: ((مثل آنهایى که تورات بر آنان تحمیل شد)) به شهادت سیاق این است که تورات به آنان تعلیم داده شد. و مراد ازفرمود ((ولى آن را حمل نکردند)) این است که به آن عمل نکردند، ذیل آیه هم که مى فرماید ((بئس مثل القوم الذین کذبوا بایات الله )) مؤ ید و شاهد بر این معنا است . و منظور از ((کسانى که تورات تحمیلشان شد ولى آن را حمل نکردند)) یهودیانى است که خدا تورات را بر پیامبر آنان موسى (علیه السلام ) نازل کرد و او معارف و شرایع آن را تعلیمشان داد، ولى رهایش کردند، و به دستورات آن عمل ننمودند، لذا خداى تعالى برایشان مثلى زد، و آنها را به الاغى تشبیه کرد که کتابهایى بر آن بار شده ، و خود آن حیوان هیچ آگاهى از معارف و حقائق آن کتابها ندارد، و در نتیجه از حمل آن کتابها چیزى به جز خستگى برایش نمى ماند.
وجه ارتباط تشبیه یهود به حمار حامل اسفار با آیه مربوط به بعثت پیامبر اسلام (ص )
وجه اتصال این آیه به آیه قبلش این است که بعد از آنکه خداى تعالى سخن را با مساءله بعث پیامبرى امى آغاز کرد، و بر مسلمانان منت نهاد که از میان همه اقوام امى پیامبر را در بین آنان مبعوث کرد، تا کتاب را بر آنان بخواند، و تزکیه شان کند، و کتاب و حکمتشان بیاموزد و در نتیجه از ظلمتهاى گمراهى به سوى نور هدایت بیرونشان نموده ، از حضیضجهل به اوج علم و حکمتشان برساند، و در آخر سوره هم به طور عتاب و توبیخ به رفتار آنان اشاره مى کند، که به جاى شکرگزارى در مقابل این منت چگونه به سوى و تجارت شتافتند، و پیامبر را در حال خطبه جمعه تنها گذاشتند، با اینکه نماز جمعه از بزرگترین مناسک دینى است .
در بین آن آغاز و این انجام سوره مثل مذکور را براى یهودیان آورد که تورات تحمیلشان شد، ولى آن حمل نکردند، و چون خرانى شدند که بار کتاب بر دوش دارند، و هیچ بهره اى از معارف و حکمتهاى آن ندارند. پس مسلمانان باید به امر دین اهتمام بورزند و در حرکات و سکنات خود مراقب خدا باشند، و رسول او را بزرگ بدانند، احترام کنند، و آنچه برایشان آورده ناچیز نگیرند، و بترسند از اینکه خشم خدا آنان را بگیرد، همان طور که یهود را گرفت ، و آنان را جاهلانى ستمگر خواند، و به خرانى که بار کتاب به دوش دارند تشبیهشان کرد.
در تفسیر روح المعانى وجه ارتباط آیه مورد بحث به آیه قبلش را چنین بیان داشته : آیه مورد بحث متضمن اشاره به همان مطلبى است که آیات قبل بیان مى کرد،

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 450

و خلاصه اشاره مى کند به اینکه این رسول مبعوث را خداى تعالى بر طبق همان صفاتى مبعوث کرد که در تورات و به زبان انبیاى بنى اسرائیل بشارتش را داده بود، پس گویا فرموده : ((هو الذى بعث ...))، آن خدایى است که پیامبر مبشر در تورات را به همان نشانى ها مبعوث کرد که یکى از آن نشانى ها امى بودن ، و یکى دیگر مبعوث شدن در قومى امى است ، و مثل یهودیانى که آن بشارتها را دیده بودند، و این پیامبر را هم دیدند و یقین کردند که این همان است و باز ایمان نیاوردند، مثل حمار است .
ولى خواننده عزیز توجه دارد که این قول اولا تحکم است و ثانیا در سیاق آیه دلیلى بر صحت آن نیست .
استدلال علیه یهود با این بیان که اگر راست گویید آرزوى مرگ کنید

قُلْ یَأَیهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ للَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا المَْوْت إِن کُنتُمْ صدِقِینَ


در این آیه شریفه علیه یهود استدلال شده ، استدلالى که دروغگویى یهود را در ادعایش که مى گوید ((ما اولیاى خداییم و دوستان و پسران او هستیم )) کاملا آشکار مى کند، و خداى تعالى ادعاهاى آنان را در قرآن حکایت کرده ، مى فرماید ((و قالت الیهود و النصارى نحن ابناء اللّه و احباوه )) و نیز مى فرماید: ((قل ان کانت لکم الدار الاخره عند اللّه خالصه من دون الناس )) و نیز فرموده : ((و قالوا لن یدخل الجنه الا من کان هودا)) که در آیه اولى خود را پسران و دوستان خدا، و در دومى مالکین منحصر خانه آخرت ، و در سومى دارندگان حق ورود به بهشت معرفى کرده اند.
و حاصل معناى آیه این است که : یهودیان را مخاطب قرار بده ، و به ایشان بگو: اى کسانى که کیش یهودیگرى را به خود بسته اید، اگر معتقدید که تنها شما اولیاى خدایید، و نه هیچ کس دیگر، و اگر در این اعتقادتان راست مى گویید، آرزوى مرگ کنید، و خریدار آن باشید، براى اینکه ولى خدا و دوست او باید دوستدار لقاى او باشد، شما که یقین دارید دوست خدایید، و بهشت تنها از آن شما است ، و هیچ چیزى میان شما و بهشت و خدا حائل نمى شود

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 451

مگر مردن ، باید مردن را دوست بدارید، و با از بین رفتن این یک حائل به دیدار دوست برسید، و در مهمانسراى او پذیرائى شوید، و از دار دنیاى پست که به جز هم و غم و محنت و مصیبت چیزى در آن نیست آسوده گردید.
بعضى از مفسرین گفته اند: اینکه کلمه ((اولیاء)) را اضافه به ((اللّه )) نکرد، و نفرمود: ((اولیاء اللّه )) بلکه فرمود: ((اولیاء لله )) براى اشاره به این است که ادعاى یهود خالى از حقیقت است .

وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدَا بِمَا قَدَّمَت أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمُ بِالظلِمِینَ


خداى عزوجل بعد از پیشنهاد تمناى مرگ به یهودیان ، به پیامبر خود خبر مى دهد که این یهودیان هرگز تمناى مرگ نخواهند کرد، و این تمنا نکردنشان را تعلیل مى کند به آنچه در دنیا مرتکب شده اند، مى فرماید: یهودیان به خاطر

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر سوره جمعه

تحقیق در مورد تفسیر سوره تکویر

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد تفسیر سوره تکویر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر سوره تکویر


تحقیق در مورد تفسیر سوره تکویر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه25

 

فهرست مطالب

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 172

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 177

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 176

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 175

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 180

ََآیه 1 - 9
آیه و ترجمه
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِذَا الشمْس کُوِّرَت (1) وَ إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَت (2) وَ إِذَا الجِْبَالُ سیرَت (3) وَ إِذَا الْعِشارُ عُطلَت (4) وَ إِذَا الْوُحُوش حُشِرَت (5) وَ إِذَا الْبِحَارُ سجِّرَت (6) وَ إِذَا النُّفُوس زُوِّجَت (7) وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سئلَت (8) بِأَى ذَنبٍ قُتِلَت (9)

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 170

  ترجمه :


بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 -
در آن هنگام که خورشید درهم پیچیده شود.
2 -
و در آن هنگام که ستارگان بى فروغ شوند.
3 -
و در آن هنگام که کوهها بحرکت در آیند.
4 -
و در آن هنگام که باارزشترین اموال به دست فراموشى سپرده شود.
5 -
و در آن هنگام که وحوش جمع شوند.
6 -
و در آن هنگام که دریاها بر افروخته شوند.
7 -
و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد.
8 -
و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤ ال شود،
9 -
که به کدامین گناه کشته شدند؟!

 تفسیر :

 


آن روز که طومار کائنات پیچیده شود
در آغاز این سوره چنانکه گفتیم به اشارات کوتاه و هیجان انگیز و تکان دهنده اى از حوادث هولناک پایان این جهان ، و آغاز رستاخیز بر خورد مى کنیم که انسان را در عوالم عجیبى سیر مى دهد، و مجموعا هشت نشانه از این نشانه ها را بازگو مى کند.
نخست مى فرماید: ((در آن هنگام که طومار خورشید درهم پیچیده شود)) (اذا الشمس کورت ).
((کورت )) از ماده ((تکویر)) در اصل به معنى پیچیدن و جمع و جور کردن چیزى است (همچون پیچیدن عمامه بر سر) این مطلبى است که از کتب مختلف لغت و تفسیر استفاده مى شود، و گاه آن را به ((افکندن )) یا ((تاریک شدن ))

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 171

چیزى گفته شده ، و به نظر مى رسد که این دو معنى نیز باز گشت به همان ریشه اول مى کند.
به هر حال منظور در اینجا پیچیده شدن نور خورشید، و تاریک شدن و جمع شدن حجم آن است .
مى دانیم خورشید در حال حاضر کره اى است فوق العاده داغ و سوزان به اندازه اى که تمام مواد آن به صورت گاز فشرده اى در آمده و در گرداگردش شعله هاى سوزانى زبانه مى کشد که صدها هزار کیلومتر ارتفاع آنها است ! و اگر کره زمین در وسط یکى از این شعله هاى عظیم گرفتار شود در دم خاکستر و تبدیل به مشتى گاز مى شود!
ولى در پایان این جهان و در آستانه قیامت این حرارت فرو مى نشیند، و آن شعله ها جمع مى شود، روشنایى آن به خاموشى مى گراید، و از حجم آن کاسته مى شود، و این است معنى ((تکویر))
و لذا در لسان العرب آمده است ((کورت الشمس : جمع ضوءها و لف کما تلف العمامة : معنى تکویر خورشید این است که نور آن جمع و پیچیده مى شود، همانگونه که عمامه را مى پیچند)).
این حقیقتى است که در علم و دانش امروز نیز منعکس است و ثابت خورشید تدریجا رو به تاریکى و خاموشى مى رود.
سپس مى افزاید: ((و در آن هنگام که ستارگان بى فروغ گشته و افول کنند)) (و اذا النجوم انکدرت ).
((انکدرت )) از ماده ((انکدار)) به معنى ((سقوط کردن و پراکنده شدن )) است ، و از ریشه ((کدورت )) به معنى ((تیرگى و تاریکى )) است ، و جمع میان هر دو معنى در آیه مورد بحث امکان پذیر است ، چرا که در آستانه قیامت ستارگان

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 172

هم فروغ و روشنایى خود را از دست مى دهند و هم پراکنده مى شوند و سقوط مى کنند و نظام جهان بالا درهم مى ریزد، همانگونه که در آیه 2 سوره انفطار آمده و اذا الکواکب انتثرت هنگامى که ستارگان فرو ریزند و پراکنده شوند و همانگونه که در آیه 8 سوره مرسلات آمده : و اذا النجوم طمست : ((و هنگامى که ستارگان محو و تاریک شوند)).
در سومین نشانه رستاخیز مى فرماید: ((و در آن هنگام که کوهها به حرکت در آیند)) (و اذا الجبال سیرت ).
همانگونه که قبلا نیز اشاره کرده ایم از آیات مختلف قرآن استفاده مى شود که در آستانه قیامت کوهها مراحل مختلفى را طى مى کنند نخست به حرکت در مى آیند، و در آخرین مرحله به غبار پراکنده اى تبدیل مى شوند (شرح بیشتر در این باره را در همین جلد در تفسیر آیه 20 سوره نبا مطالعه فرمایید).
سپس مى افزاید: ((و در آن هنگام که باارزشترین اموال به دست فراموشى سپرده شود)) (و اذا العشار عطلت )
((عشار)) جمع ((عشراء)) در اصل به معنى شتر ماده باردارى است که ده ماه بر حمل او گذشته ، و در آستانه آوردن بچه است یعنى چیزى نمى گذرد که شتر دیگرى از او متولد مى شود، و شیر فراوان در پستان او ظاهر مى گردد.
در آن روز که این آیات نازل گشت چنین شترى باارزشترین اموال عرب محسوب مى شد.
((عطلت )) از ماده تعطیل به معنى رها کردن بدون سرپرست و

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 173

چوپان است .
منظور این است شدت هول و وحشت آن روز به قدرى است که هر انسانى نفیسترین اموال خویش را فراموش مى کند.
مرحوم ((طبرسى )) در ((مجمع البیان )) نقل مى کند که بعضى ((عشار)) را به معنى ((ابرها)) گرفته اند، و ((عطلت )) به معنى تعطیل شدن باران آنها است ، یعنى در آن روز ابرها در آسمان ظاهر مى شود اما نمى بارد (ممکن است این ابرها ناشى از گازهاى مختلف یا ابرهاى اتمى و یا توده هاى گرد و غبار حاصل از متلاشى شدن کوهها در آستانه قیامت باشد که ابرهایى است بدون باران ).
ولى ((طبرسى )) مى افزاید: ((بعضى گفته اند تفسیر ((عشار)) به ((ابرها)) چیزى است که در لغت عرب شناخته نشده )).
اما با توجه به مطلبى که ((طریحى )) در ((مجمع البحرین )) آورده که ((عشار)) در اصل به معنى شتران باردار است ، و سپس به هر باردارى گفته شده ممکن است اطلاق آن بر ((ابرها))
نیز به خاطر آن باشد که آنها نیز غالبا باردارند، هر چند ابرهایى که در آستانه قیامت در صفحه آسمان ظاهر مى شود باردار نیست (دقت کنید).
بعضى نیز ((عشار)) را به معنى خانه ها یا زمینهاى زراعتى تفسیر کرده اند که در آستانه قیامت تعطیل مى گردد و از ساکنان و زراعت خالى مى شود.
ولى تفسیر اول از همه معروفتر است .
در آیه بعد مى افزاید: ((و در آن هنگام که حیوانات وحشى جمع مى شوند)) (و اذا الوحوش حشرت ).
همان حیواناتى که در حال عادى از هم دور بودند، و از یکدیگر مى ترسیدند

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 174

و فرار مى کردند، ولى شدت وحشت حوادث هولناک آستانه قیامت آنچنان است که اینها را گرد هم جمع مى کند، و همه چیز را فراموش ‍ مى کند، گویى مى خواهند با این اجتماعشان از شدت ترس و وحشت خود بکاهند.
و به تعبیر دیگر: وقتى آن صحنه هاى هولناک خصائص ویژه حیوانات وحشى را از آنها مى گیرد با انسانها چه مى کند؟!
ولى بسیارى از مفسران معتقدند که آیه فوق اشاره به ((حشر حیوانات وحشى )) در دادگاه قیامت است که آنها نیز در عالم خود و در حدود آگاهى خویش مسؤ ولیتهایى دارند، و اگر ظلم و ستمى به یکدیگر کرده باشند در آنجا از آنها قصاص مى شود، و این آیه را شبیه آیه 38 سوره انعام مى دانند که مى گوید: و ما من دابة فى الارض و لا طائر یطیر بجناحیه الا امم امثالکم ما فرطنا فى الکتاب من شى ء ثم الى ربهم یحشرون : ((هیچ جنبنده اى در زمین و هیچ پرنده اى که با دو بال خود پرواز مى کند وجود ندارد مگر اینکه امتهایى همانند شما هستند، ما چیزى را در این کتاب فروگذار نکردیم ، سپس همگى به سوى پروردگارشان جمع و محشور مى شوند)).
در زمینه حشر و حساب حیوانات بحث مشروحى در ذیل همان آیه در سوره انعام (جلد 5 صفحه 224 تا 227 داشتیم ) ولى آنچه در اینجا مى توان گفت این است که با توجه به اینکه آیات مورد بحث از نشانه هاى هولناک پایان دنیا و آغاز آخرت بحث مى کند تفسیر اول مناسبتر است .
سپس مى افزاید: ((و در آن هنگام که دریاها بر افروخته شود!)) (و اذا البحار سجرت ).
((سجرت )) از ماده ((تسجیر)) در اصل به معنى بر افروختن و به هیجان آوردن آتش است .

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 175

و اگر این تعبیر قرآن در گذشته براى مفسران عجیب بود امروز براى ما جاى تعجب نیست ، زیرا مى دانیم آب از دو ماده ((اکسیژن )) و ((هیدروژن )) ترکیب یافته که هر دو سخت قابل اشتعال است ، بعید نیست که در آستانه قیامت آب دریاها چنان تحت فشار قرار گیرد که تجزیه شوند و تبدیل به یکپارچه آتش گردند.
بعضى این واژه را به معنى ((پر شدن )) تفسیر کرده اند، همان گونه که به تنور پر از آتش ((مسجر)) گفته مى شود، ممکن است زلزله هاى آستانه قیامت و متلاشى شدن کوهها سبب پر شدن دریاها گردد، و یا سنگهاى آسمانى در آنها فرو ریزد و پر شود و آبهاى متلاطم آن بر صفحه خشکیها جارى گردد و همه چیز را غرق کند.
سپس مى افزاید: ((و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد)) (و اذا النفوس زوجت ).
صالحان با صالحان ، و بدکاران با بدکاران ، اصحاب الیمین با اصحاب الیمین ، و اصحاب الشمال با اصحاب الشمال ، بر خلاف این دنیا که همه با هم آمیخته اند، گاه همسایه مؤ من ، مشرک است ، و گاه همسر صالح ، ناصالح ولى در قیامت که یوم الفصل و روز جداییها است این صفوف کاملا از هم جدا مى شوند.
در تفسیر این آیه احتمالات دیگرى نیز ذکر شده است از جمله اینکه : ارواح به بدنها بازمى گردند، یا نفوس بهشتى با حوریان تزویج و نفوس ‍ جهنمى با شیاطین قرین مى شوند، یا اینکه هر انسانى با دوست و رفیقش قرین مى گردد، بعد از آنکه مرگ میان آنها جدایى افکند، و یا هر انسانى با اعمالش قرین مى شود.

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 176

ولى تفسیر اول از همه مناسبتر به نظر مى رسد، و آیه 7 تا 11 سوره واقعه گواه آن است : و کنتم ازواجا ثلاثه فاصحاب المیمنة ، ما اصحاب المیمنة و اصحاب المشئمة ما اصحاب المشئمة و السابقون السابقون اولئک المقربون :
((در آن روز شما به سه گروه تقسیم خواهید شد: نخست اصحاب میمنه هستند چه اصحاب میمنه اى ؟ گروه دیگر اصحاب شمال و گروه شومند، و چه گروه شومى ؟ و سومین گروه پیشگامان پیشگامند و آنها مقربانند)).
در حقیقت این آیه بعد از ذکر شش تحول عظیم که از مقدمات رستاخیز است به نخستین طلیعه آن روز بزرگ یعنى روزى که هر کس با قرین خود همراه مى گردد اشاره مى کند
سپس به سراغ یکى دیگر از حوادث رستاخیز رفته مى افزاید: ((و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤ ال مى شود)) (و اذا الموءودة سئلت ).
((به کدامین گناه کشته شدند؟!)) (باى ذنب قتلت ).
((موءودة )) از ماده ((واءد)) (بر وزن وعد) به معنى دخترى است که زنده در زیر خاک دفن شده ، بعضى گفته اند ریشه آن به معنى ثقل و سنگینى است ، و چون این دختران را در گور دفن مى کنند و خاک به روى آنها مى ریزند، این تعبیر درباره آنها به کار رفته است .
در بعضى از روایات در تفسیر این آیه توسعه داده شده ، تا آنجا که شامل هر گونه قطع رحم ، و یا قطع مودت اهل بیت (علیهم السلام ) مى شود.
در حدیثى از امام باقر (علیه السلام ) مى خوانیم هنگامى که از تفسیر این آیه سؤ ال شد فرمود: من قتل فى مودتنا: ((منظور کسانى است که در طریق محبت

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 177

و دوستى ما کشته مى شوند)).
در حدیث دیگرى آمده است که شاهد این سخن آیه قربى است قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى : ((بگو: من هیچ پاداشى در برابر دعوت نبوت از شما نمى طلبم جز محبت اهلبیتم )).
البته ظاهر آیه همان تفسیر اول است ، ولى ملاک و مفهوم آن قابل چنین توسعه اى مى باشد.

  نکته : نکته ها:

 


1 - زنده به گور کردن دختران :
یکى از دردناکترین و وحشیانه ترین پدیده هاى عصر جاهلیت عرب پدیده ((واءد)) است که در قرآن مجید مکرر به آن اشاره شده .
گرچه بعضى معتقدند که این جنایت در همه قبائل عرب عمومیت نداشته ، و تنها در قبیله ((کنده )) (یا بعضى از قبائل دیگر) بوده است ، ولى مسلما مساءله نادرى نیز محسوب نمى شده ، و گرنه قرآن با این تاءکید و به طور مکرر، روى آن صحبت نمى کرد.
ولى به هر حال این کار به قدرى وحشتناک است که حتى موارد نادر آن ، قابل دقت و بررسى است .
مفسران گفته اند: در جاهلیت عرب ، هنگامى که وقت وضع حمل زن فرا مى رسید، حفره اى در زمین حفر مى کرد و بالاى آن مى نشست ، اگر نوزاد دختر بود، آن را در میان حفره پرتاب مى کرد، و اگر پسر بود، آن را نگاه مى داشت ، لذا یکى از شعراى آنها در همین زمینه با لحن افتخار آمیزى مى گوید:

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 178

سمیتها اذا ولدت تموت

 

و القبر صهر ضامن ذمیت

((نام آن نوزاد دختر را به هنگام تولد ((تموت )) (یعنى مى میرد در مقابل یحیى که مفهومش این است که زنده مى ماند) گذاشتم ! و قبر داماد من است که او را در بر گرفته و خاموش ساخته است !)).
عامل پیدایش این جنایت ، امور مختلفى بوده است از جمله : عدم ارزش زن به عنوان یک انسان در جامعه جاهلى .
مساءله فقر شدید که بر آن جامعه حاکم بوده ، مخصوصا با توجه به اینکه دختران همانند پسران قادر بر تولید اقتصادى نبودند، و در غارتگریها شرکت نداشتند.
همچنین این فکر که در جنگهاى فراوان قبیله اى آن روز، ممکن بود دختران به اسارت در آیند، و به اصطلاح نوامیس آنها به دست بیگانگان بیفتد و از این راه لکه ننگى بر دامنشان بنشیند، در این کار بى اثر نبود.
این عوامل چند گانه دست به دست هم داد، و پدیده وحشتناک ((واءد)) و زنده به گور کردن دختران را به وجود آورده بود.
با نهایت تاءسف این مساءله به اشکال دیگرى در جاهلیت قرون اخیر نیز خودنمایى مى کند، در شکل آزادى سقط جنین که به صورت قانونى در بسیارى از کشورهاى به اصطلاح متمدن رواج یافته اگر عرب جاهلى بعد از تولد نوزادان را مى کشت انسانهاى متمدن عصر ما آن را در شکم مادر مى کشند! شرح بیشترى در این زمینه در جلد 11 صفحه 270 تا 274 نوشته ایم (ذیل آیه 59 سوره نحل ).

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 179

2 - قابل توجه این که قرآن مجید به قدرى این مساءله را زشت و منفور شمرده ، و با آن برخورد قاطع کرده است که حتى رسیدگى به این موضوع را مقدم بر مساءله نشر نامه هاى اعمال در قیامت و دادخواهى در مسائل دیگر مى شمرد، و این نهایت اهتمام اسلام را به خون انسانها و مخصوصا انسانهاى بى گناه ، همچنین ارزش جنس زن را از دیدگاه اسلام نشان مى دهد.
3 -
نکته دیگرى که توجه به آن در اینجا لازم است این که قرآن نمى گوید از قاتلین سؤ ال مى کنند، بلکه مى گوید از این کودکان معصوم سؤ ال مى شود که گناهشان چه بوده است که چنین بى رحمانه کشته شدند؟ گویى قاتلین ارزش بازپرسى را هم ندارند، بعلاوه شهادت و گواهى این مقتولین به تنهایى کافى است

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 180

ََآیه 10 - 14
وَ إِذَا الصحُف نُشِرَت (10) وَ إِذَا السمَاءُ کُشِطت (11) وَ إِذَا الجَْحِیمُ سعِّرَت (12) وَ إِذَا الجَْنَّةُ أُزْلِفَت (13) عَلِمَت نَفْسٌ مَّا أَحْضرَت (14)

  ترجمه :


10 -
و در آن هنگام که نامه هاى اعمال گشوده شود.
11 -
و در آن هنگام که پرده از روى آسمان بر گرفته شود.
12 -
و در آن هنگام که دوزخ شعله ور گردد.
13 -
و در آن هنگام که بهشت نزدیک شود.
14 -
آرى در آن موقع هر کس مى داند چه چیزى را آماده کرده است !

 تفسیر :

 


آن روز معلوم شود که در چه کاریم همه ؟
به دنبال بحثى که در آیات گذشته در مورد مرحله اول رستاخیز یعنى مرحله ویرانى این جهان آمده بود، در آیات مورد بحث به مرحله دوم آن یعنى بروز و ظهور عالم دیگر و حسابرسى اعمال اشاره مى کند.
نخست مى فرماید: ((و در آن هنگام که نامه هاى اعمال گشوده شود))

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 181

(و اذا الصحف نشرت ).
((صحف )) جمع ((صحیفه )) در اصل به معنى چیز گسترده است ، مانند صفحه صورت ، و سپس به الواح و کاغذهایى که روى آن مطالبى را مى نویسند اطلاق شده است .
گشوده شدن نامه هاى اعمال در قیامت هم در برابر چشم صاحبان آنها است ، تا بخوانند و خودشان به حساب خود برسند، همانگونه که در سوره اسراء آیه 14 آمده است : اقرء کتابک کفى بنفسک الیوم علیک حسیبا.
و هم در برابر چشم دیگران است که خود تشویقى است براى نیکوکاران و مجازات و رنجى است براى بدکاران .
سپس مى افزاید: ((و در آن زمان که پرده از روى آسمان بر گرفته شود)) (و اذا السماء کشطت ).
((کشطت )) از ماده ((کشط)) (بر وزن کشف ) در اصل چنانکه ((راغب )) در ((مفردات )) مى گوید: به معنى ((کندن پوست حیوان )) است ، و بنا به گفته ((ابن منظور)) در ((لسان العرب )) به معنى برداشتن پرده از روى چیزى نیز آمده است ، و لذا هنگامى که ابرها پاره شوند و متفرق گردند این تعبیر به کار مى رود.
منظور از آن در آیه مورد بحث این است که پرده هائى که در این دنیا بر جهان ماده و عالم بالا افکنده شده ، و مانع از آن است که مردم فرشتگان یا بهشت و دوزخ را که درون این جهان است ببینند کنار مى رود، و انسانها حقایق عالم هستى را مى بینند، و همانطور که در آیات بعد مى آید دوزخ شعله ور، و بهشت به انسانها نزدیک مى گردد.
آرى روز قیامت ((یوم البروز)) است ، و حقایق اشیاء در آن روز ظاهر

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 182

و آشکار مى گردد، و پرده از آسمان برداشته مى شود.
مطابق این تفسیر آیه فوق ناظر به حوادث مرحله دوم رستاخیز، یعنى مرحله باز گشت انسانها به زندگى و حیات نوین است ، آیات قبل و بعد نیز ناظر به همین معنى است ، و اینکه بسیارى از مفسران آن را به معنى درهم پیچیده شدن آسمانها، و ناظر به حوادث مرحله اول رستاخیز یعنى فناى جهان دانسته اند بسیار بعید به نظر مى رسد، زیرا نه موافق معنى ریشه اى ((کشطت )) مى باشد که به معنى پوست کندن و پرده بر گرفتن است ، و نه با نظم آیات قبل و بعد سازگار است .
و لذا در آیه بعد مى افزاید: ((و در آن هنگام که دوزخ فروزان و شعله ور گردد)) (و اذا الجحیم سعرت ).

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر سوره تکویر