فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره پدر سالاری در خانواده

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله کامل درباره پدر سالاری در خانواده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره پدر سالاری در خانواده


دانلود مقاله کامل درباره پدر سالاری در خانواده

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :42

 

بخشی از متن مقاله

پدر سالاری در خانواده :

متأسفانه حاکم بودن جو مرد سالاری در برخی از خانواده باعث شده تا پدر بدون هیچگونه دلیلی حق تنبیه دخترانش را داشته باشد و این مشکل باعث می شود تا دختران نیازهای عاطفی خود را بیرون از خانواده جستجو کنند.

در گروه کوچک اجتماعی که خانواده می باشد درست مثل یک جامعه تک رأیی یا به اصطلاح دیکتاتوری قابل قبول نیست همان طورکه مردم یک جامعه باید در مورد هر تصمیمی که به آینده آن ها مرتبط است رأی موافق دهند اگر مخالف هستند می توانند علنی عدم رضایت خویش را اعلام نمایند، پدر نیز باید از ایجاد جو حاکم بر خانواده طوری عمل کند که تک تک اعضاء بتوانند آزادانه به نظرات خود بپردازند و بتوانند نقش یک دوست و همراه مهربان را ابقاء کند در حالی که همه را عملاً راهنمایی می کند بنا به جو اختناق و ترس و رعب را  به خصوص برای فرزندان نوجوان خود بوجود آورد.

بچه که در کودکی به وسیله ی پدرش از ارضاء کوچکترین خواسته های خود محروم بوده تا  سن بلوغ با یأس و نا امیدی دنیا را با نظری زشت و نازیبا می بیند و وقتی بزرگ شود در جاده ی فساد می افتد زیرا همیشه از محرومیت های زیادی رنج برده و هیچ چیزی را در دنیا برای خودش ندیده، هر کاری را محال یا مشکل می داند. کودکی که از حمایت پدر محروم است و محبت ندیده دنیای حقیقی را منفی می بیند چون احساس او برای زندگی تغییر شکل یافته همیشه حالت دفاعی به خود می گیرد و خود را تنها می بیند به همین دلیل تقویت حس کوچک بینی در او بوجود می آید

معضل اعتیاد در خانواده و جامعه :

معضل اعتیاد در جامعه ی ما به صورت نگران کننده ای درآمده است زمانی که به شیوع اعتیاد بین جوانان توجه می شود اعتیاد نوعی فرار از واقعیات زندگی است جوانانی که در جو خانوادگی نامناسب رشد یافته اند و هر روز با فاجعه ای تکان دهنده روبرو بودند که می توان به اختلاف پدر و مادر، عدم توجه به فرزندان، نیاز فرزند به آرامش، پناه بردن نوجوان به گروه های دوستی، بی مسئولیتی پدر و مادر در وظایف خویش و نیاز به جلب توجه دیگران و تسلی و رهایی موقت از حالتی که او اصلاً رضایت ندارد. نداشتن هیچ گونه سرگرمی و هدف در زندگی ، احساس پوچی و سرباری همه و همه مکن است زمینه ی لازم را در جهت اعتیاد جوانان فراهم کنند، متأسفانه برخورد با شخ معتاد که نوعی مریض روحی است در خانواده و اجتماع اشتباه می باشد وقتی جوانی آلوده شد به جای شماتت او و دوری جمع از وی می توان با صحبت زیاد و پیدا کردن مشکلی که از او رنج می بدر را از بین برد و شغل یا حرفه ی دلخواه جوان برای او به وجود آورند و یا کاری کنند تا او بتواند یکی از استعدادهای نهفته هنری خود را کشف دکند و به کمک بازگشت روحیه دوباره خویش را محبوب ببیند و گذشته ی خویش را فراموشکند و فردایی روشن همراه با امید را به وجود آورند.

نقش تحصیلات در تربیت و ایجاد رابطه با فرزندان :

بعضی از والدین تمایل به ادامه ی تحصیل بچه هایشان ندارند یا در فرهنگ بعضی از روستاها بی سوادی یک عامل مهم و یک ناهنجاری اجتماعی است. سواد که یک شاخص مهم بخش توسعه جامعه است بنابراین می توان انتظار داشت در جوامع بی سوادی یا کم سوادی جزء تکفیف ناپذیر جزائم و گاهی منجر به استفاده مواد مخذر نیز می شود.

جوان با توجه و انتخاب الگو از افراد خانواده پدر و مادر و بزرگترهای فامیل به تقلید از رفارهای آن ها از جمله طرز گفتار و برخورد با دیگران به دلیل سن کم مخاطرپذیر است و نیاز عاطفی و روانی شدید و بالا رفتن اضطراب، اعتماد به نفس آن ها پایین می آید. بررسی حاکی از تأثیر دوستان ناباب در سنین جوانی است که با توجه به ساختار جمعیتی جوان ما اهمیت بیشتری پیدا کرده است. ارتباط با دوستان ناباب، یافتن محلی برای ابراز وجود که پذیرش هنجارهای محفل دوستانه بسیار است، عدم اطلاع والدین از خصوصیات دوران نوجوانی و جوانی، عدم ایجاد ارتباط منطقی با فرزندان، تأمین نکردن نیازهای عاطفی جزء عواملی هستند که در آینده ی فرزندان مؤثر است.

پس تحصیل پدر و مادر می تواند فکر و ذهن کودک را روشن نمایند، راه حل های عمیق و مؤثری در پیش روی او گذارند به طور یکه به سن نوجوانی فهم و قوه ی تمیز او از بسیاری از راهها و تصمیمات غلط جلوگیری می کند و اشتیاق را به تحصیل و مدارج عالیه در وی تقویت می کند.

الگو پذیری در خانواده :

دختران مهمترین درس های زندگی را از زنانی یاد می گیرند که به طور روزمره با آن ها در تماس اند و رابطه نزدیک و صمیمانه ای با آن ها دارند. هرچه تعداد الگوهای زنانه که دختران پیش رو دارند (مانند مادر) موفق تر باشند چشم انداز وسیع تری از آینده خواهند داشت و هرچه راه ها وهدایت هایی که به آنان می شود واقع بینانه تر و انعطاف پذیر باشد شانس آن ها در انتخاب شیوه های زندگی شایسته و کارآمد بیشتر می شود. در واقع خانواده برای ارتقاء توانمندی و اعتماد به نفس دخترن کوشش می کنند چون آنها الگو را از خانواده و محیط خود می گیرند.

پژوهش ها نشان داده دختران 10 – 12 ساله اعتماد به نفس بیشتری برخورداند ولی بعد از دوران بلوغ تحت تأثیر هیجانات روحی – القائات محیطی وتغییرت فیزیکی بدن قرار می گیرند و دچار ضعف و کاهش حس ارزشمندی وجود می شوند همین امر یعنی نداشتن اعتماد به نفس منجر به کارکرد ضعیف درسی و سستی روابط اجتماعی و ناتوانی در حل بحران های زندگی آنها می گردد به حدی که افکار منفی و روحیه افسرده و پژمرده در برقراری مناسبات دوستانه در آنها پدیدار می شود. این دختران مدعی اند پدر و مادر که مسئولیت پرورش آنها را داشته اند موجب این گونه افکار شده اند و این خود منشأ مهمی از اختلافات را آشکار می سازد.

مدیریت در خانواده :

والدین باید به فرزندان معارت هایی بیاموزند که بتوانند به وسیله ی آنها روی پای خود بایستند و نظراتشان را به راحتی ابراز کنند، بچه هایشان را در تصمیم گیری های خانه و فعالیت های خانوادگی پس از مدرسه شرکت دهند. دخترها اطمینان حاصل کنند که برای موقعیت های اجتماعی شرایط عادلانه ای در اختیار دارند. فرصت هایی برای دختران پیش آورند که استعدادهای آنها و همچنین شایستگی هایشان دیده و شنیده شود.

والدین نباید دختران خود را فقط زیبا بخواهند بلکه باید آنها را باهوش قوی و شجاع بخواهند. فرزندان انتظار دارند مهارت هایشان مورد تحسین واقع شود نه زیبایی و ظاهر آن ها فقط مدح نظر اطرافیان باشد.

باید به بچه ها روش مقابله با استرس و فشارهای روانی توصیه شود نه این که با ایجاد آشوب و دعوا جو نامساعد در منزل ایجاد نمایند. والدین باید به فرزندان خود اطمینان بدهند که در مکانهایی که احساس آرامش نمی کنند همراه و پشتیبان آنها خواهند بود تا فرزندان از جامعه و محیط بیرون گریزان نشوند. دختران باید طوری با مسائل زندگی روبرو شوند که افسانه شاهزاده سوار بر اسب سفید را فراموش کنند باید بدانند که زنان امروز برای داشتن زندگی آینده یشان باید کار و تلاش نمایند و رویایی به بار نیایند. والدین لازم است که درباره ی مسائل مالی خانواده به صراحت با دختران و پسران صحبت کنند و به آنها یاد دهند که تصمیم گیری صحیح مالی بخشی از زندگی روزانه ی هر انسانی است درباره ی درآمدها مخارج و بودجه با آنها صحبت نمایند زیرا می بینیم که امروزه نیمی از اختلافات والدین و فرزندان بر سر مسائل مادی است زیرا که نسل جدید کمتر پی به مشکلات مالی پدر و مادر خود می برند و از آنها انتظار دارند که آرزوهای بلند آنها را عملی نمایند.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره پدر سالاری در خانواده

دانلود مقاله کامل درباره مردم سالاری - بررسی یک نظریه در دو نظام حقوقی

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله کامل درباره مردم سالاری - بررسی یک نظریه در دو نظام حقوقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره مردم سالاری - بررسی یک نظریه در دو نظام حقوقی


دانلود مقاله کامل درباره مردم سالاری - بررسی یک نظریه در دو نظام حقوقی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 23

 

مردم سالاری ؛ بررسی یک نظریه در دو نظام حقوقی

چکیده

""مردم سالاری"" از مفاهیم بحث برانگیز در حوزه فلسفه سیاست و حقوق است. با توجه به گرایشی که در کشورهای گوناگون به این نظریه وجود دارد، این پرسش مطرح شده است که آیا می توان مردم سالاری را منطبق با فرهنگ و ارزش های هر ملت بومی ساخت یا مردم سالاری نظریه ای یکپارچه است که نفی مطلق یا تسلیم کامل تنها چاره مواجهه با آن است؟

در کشور ما این پرسش تحت عنوان چگونگی جمع بین جمهوریت و اسلامیت آغاز شده و با طرح نظریه ""مردم سالاری دینی"" ادامه یافته است، این در حالی است که در برابر طرفداران، برخی نیز اساسا منکر چنین ماهیتی شده و حتی آن را بدعت آمیز خوانده اند.

مقاله حاضر در صدد آن است تا پس از بررسی مبانی ونتایج نظریه مردم سالاری در غرب، اثبات نماید که در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، این نظریه به مثابه روش اداره جامعه پذیرفته شده است اما به مثابه یک جهان بینی، نه !

مقدمه

مردم سالاری نظریه ای است که ، به رغم پیشینه طولانی ، هنوز هم در کانون گفت وگوهای علمی ، به ویژه در حوزه فلسفه سیاست و حقوق قرار دارد.از جمله پرسشهایی که در سالهای اخیر در این زمینه مورد توجه جدی است موضع دین و نظام های سیاسی مبتنی بر آن ، و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران ، در برابر این نظریه است.

مسلمانان در مواجهه با این مفهوم و سایر مفاهیم جدید شیوه های متفاوتی داشته اند که در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به عقیده ما ، نه «انکار یا تسلیم محض» و نه « ترکیب و التقاط»  شیوه درستی برای مواجهه با مفاهیمی نیست که در دامن منظومه های فکری بیگانه زاییده شده و تکامل یافته اند. « نقد منطقی» و البته « اصول گرایانه» شیوه مورد قبولی است که تلاش می شود در این مقاله ارایه شود..

  بخش اول:شیوه های مواجهه مسلمانان با مفاهیم جدید

پیشرفت دانش بشری زایش اندیشه ها و مفاهیم نوینی را در پی دارد که بر بستر اصول و مبانی فکری خاص خود استوار است .توسعه ارتباطات فرهنگی نیز به تبادل این اندیشه ها و راهیابی مفاهیم جدید به سایر منظومه های فکری و اجتماعی می انجامد . این دو واقعیت می تواند برای رشد و کمال بشری میمون و با برکت باشد؛ مشروط بر آنکه از یکجانبه گرایی و جریان یکسویه اطلاعات خودداری گردد و تهاجم فرهنگی، جایگزین تبادل داده ها نگردد.

متأسفانه در دنیای امروز ، افزون بر فرهنگ استکباری که موجب القای متکبرانه و یک طرفه باورها و خواسته های جهان غرب به جهان سوم گشته است، خود باختگی برخی ملت ها و دولت های اسلامی نیز زمینه ساز تجّری بیگانگان و پس رفت و سستی خودی ها شده است ؛ واقعیت تلخ و دردناکی که استاد فرزانه ، شهید آیـت الله مرتضی مطهری از آن به "استسباع"[1] تعبیر کرده اند. شیوه مواجهه،درک و پذیرش مفاهیم و اصطلاحاتی نظیر آزادی، حقوق بشر، مدیریت، مشارکت، جامعه مدنی، خشونت، تساهل و تسامح، تکثرگرایی و عقلانیت مصداق های بارز و قابل مطالعه در این زمینه هستند.

1- انکار یا تسلیم محض

   برخی متفکران و نویسندگان به "صراحت" تأکید می کنند که اینگونه مفاهیم ، "مفهوم های فلسفی یکپارچه ای هستند که یا پذیرفته می شوند یا رد می شوند. وابسته کردن این مفهوم ها به پسوندهای معینی چون غربی یا اسلامی تحریف فلسفه سیاسی و اشتباه و خطایی است که زندگی اجتماعی را دچار سردرگمی و گمراهی می کند. مردم ایران بر سر دو راهی هستند. یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را ردّ کنند و به عواقب خطرناک این رد کردن تن دهند. راه سوم وجود ندارد."(مجتهد شبستری، 1379، ص 78) اینان معتقدند" بخش قابل قبولی از آن موضوعات و مفاهیم جدید وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شده و در آن قانون تلفیقی صورت گرفته است...فصل حقوق ملت، حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن ، ماده ها و اصول متعددی هست به منظور تفکیک قوای سه گانه که فلسفه اش کنترل قدرتهای سیاسی با یکدیگر است؛ در قانون اساسی ایران تصریحاتی شده درباره آزادی مطبوعات ، آزادی تحزّب ، آزادی اجتماعات، آزادی بیان و... مهم این است که این قانون اساسی با این مفاهیم و موضوعات، مهر دینی خورده و مورد تأیید علمای دین قرار گرفته است . این نکته به لحاظ معرفت شناسی و از نظر چالش میان مدرنیته و دین مهم است...این تصور که ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود دارد نادرست است. ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود ندارد زیرا اینها اصولاً مفاهیم و موضوعات جدیدی هستند که در زندگی بشر پدید آمده‌اند" . (مجتهد شبستری، 1379، ص 78)

     نتیجه طبیعی این باور آن است که گفته شود " در مسائل حکومت و سیاست، فعل و قول معصوم حجت نیست"(مجتهد شبستری، بهمن 77) و بالاتر اینکه مثلاً "در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است"2  چنین دیدگاهی در میان ما ، نو پیدا نیست.از آن زمان که نخبگان و اعیان با غرب آشنا  شدند،برخی به این نظر متمایل گردیدند و برخی به نظرات دیگر.تقابل این دیدگاهها در حوادث پس از مشروطیت به آسانی قابل درک است.

2- ترکیب و التقاط

     نوع دیگر برخورد با مفاهیم مورد بحث، که آثار و خطرات آن کمتر از نوع اول نیست، برخورد التقاطی با  آنهاست.در مقابل گروه نخست،عده ای در تلاش هستند تا به خیال خود ضمن پذیرش قطعی و تام این مفاهیم ، از اصول و ارزشهای مورد احترام خود نیز دست بر ندارند و چاره کار را در این می بینند که به هر بهای ممکن رنگ دین را به آن مفاهیم زده و به خیال خود دین را "عصری" و هماهنگ با مقتضیات زمان سازند.

مقصود این گروه از "مردم سالاری دینی" ،نگاه دینی به مردم سالاری نیست تا احیاناً موجب قبول یا ردّ بخش هایی از آن نظریه گردد.مراد این دسته انضمام مردم سالاری به دینداری و برقراری سازش بین آن دو است ؛ به گونه ای که ممکن است در برخی اصول و احکام دینی نیز به سود مردم سالاری به مفهوم رایج آن در غرب تجدید نظر شود تا اسلام توان ماندگاری داشته باشد.

چنین برخوردی از آن جهت خطرناک تر است که ناخواسته گوهر دین را به بدعت ها می آلاید  و افزون بر تهی کردن آموزه های دینی از محتوی و روح اصلی خود ,تمیز حقیقت را برای دیگران نیز دشوارتر می سازد. باید توجه داشت که این شیوه , حتی ممکن است از سوی علاقمندان و با انگیزه دلسوزی نیز دنبال شود, امّا این امر نباید مرزبانان حریم دین را از پیامد های ویرانگر آن غافل کند.

"گاهی پیروانِ خود مکتب به علت ناآشنایی درست با مکتب مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه ها ی بیگانه می گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب میدهند و عرضه  می نمایند...امروز...گروهی را می بینیم که واقعاً وابسته به مکتب های دیگر بالخصوص مکتب های ماتریالیستی هستند و چون می دانند با شعارها ومارکهای ماتریالیستی کمتر می توان جوان ایرانی را شکار کرد,اندیشه های بیگانه را با مارک اسلامی عرضه می دارند... واین خطرناک تر است که افرادی مسلمان ,امّا ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتب های بیگانه ,به نام اسلام اخلاق می نویسند و تبلیغ می کنند اما اخلاق بیگانه. فلسفه تاریخ می نویسند همانطور.فلسفه دین ونبوت می نویسند همانطور. اقتصاد می نویسند همانطور . سیاست می نویسند همانطور . جهان بینی می نویسند همانطور.تفسیرقرآن می نویسند همانطور و..."(مطهری، بی‌تا ،ص92) استاد شهید مطهری ,این را یکی از آفات نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر دانسته ونقص عمده نواندیشان ومصلحانی مانند اقبال را در این می داند که " با فرهنگ اسلامی عمیقاً آشنا نیست"( مطهری، بی‌تا، ص55) بر خلاف کسانی نظیر سید جمال که "متوجه خطرهای تجدد گرایی افراطی بود .  او می خواست مسلمانان علوم وصنایع غربی را فرا گیرند امّا با اینکه اصول تفکّر مسلمانان یعنی جهان بینی آنها جهان بینی غربی گردد وجهان را با همان عینک ببینند که غرب می بیند مخالف بود. او مسلمانان را دعوت می کرد که علوم غربی را بگیرند امّا از اینکه به مکتب های غربی بپیوندند آنها را بر حذر می داشت. سید جمال همانگونه که با استعمار سیاسی غرب پیکار می کرد با استعمار فرهنگی نیز در ستیزه بود"(همان،ص20), "نه مجذوب تمدن غرب بود  ونه مرعوب"(همان،ص33) و آرزو می کرد که مسلمانان "تمدن غربی را با روح اسلامی , نه با روح غربی اقتباس نمایند. اسلام حاکم همان اسلام نخستین باشد بدون پیرایه ها و ساز و برگ ها"(همان، ص36)

بر همین اساس است که استاد مطهری می گوید که "من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی به رهبران عظیم الشان نهضت اسلامی که برای همه شان احترام فراوان قائلم هشدار می دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می کنم که نفوذ ونشر اندیشه های بیگانه به نام اندیشه اسلامی وبا مارک اسلامی ,اعم از آنکه از روی سوءنیت ویا عدم سوءنیت صورت گیرد ,خطری است که کیان اسلام را تهدید می کند"(همان،ص92)

3_ نقد منطقی و اصول گرایانه

از نظر نگارنده هر دو شیوه مواجهه با تمدن و فرهنگ غرب که ذکر شد نمونه بارز همان " استسباع"وغفلت از این نکته است که نهاد ها  و اصطلاحات نو پیدا ,از جمله در عرصه حقوق و فلسفه سیاست ,بر مبانی و در بسترهای خاص تولید می شوند و از این رو در تحلیل ,نقد وتصمیم گیری عالمانه درباره آنها نباید در خلأ اندیشید .این نکته اصل مهمی است که در تعامل فرهنگ ها ، بطور کلی،صادق است.برای مثال کسانی را در نظر بگیرید که اصولاً مادّی می اندیشند و معتقدند  "هر چه هست همین زندگی (و لذات) دنیوی است و حیاتی پس ازمرگ‌وجودندارد."3، آیا چنین کسانی می توانند مفاهیمی مانند "حیات طیبه" 4،و"سعادت" 5 را از فرهنگ اسلام،همانگونه که هست، درک کنند؟آیا می توانند این مفاهیم را کاملاً بپذیرند و یا رنگ و پسوند "دهری" به آن بیفزایند؟ مفاهیم متولد در فرهنگ غرب و هر تمدن دیگری نیز چنین هستند. این اصطلاحات  لباس هایی هستند که بر اندام های فکری خاص پوشانده شده اند و پوشاندن  بی چون وچرای آن بر اندام های دیگر نمی تواند نشانه روشنفکری و پویایی باشد . خردمندی اقتضاء می کند که نه خود و نه مردم را بر سر این دو راهی نبینیم که " یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را رد کنند" و آنها در معرض این تهدید خود ساخته و موهوم قرار دهیم که در صورت عدم پذیرش باید" به عواقب این رد کردن تن دهند" و"راه سوم وجود ندارد. "

باید تصریح کرد که: راه سوم و عاقلانه آن است که پس از شناسایی و درک عمیق ودرست مفاهیم نو پیدا  در همان بستر و با همان مشخصاتی که با آن زاییده شده اند ,به مبانی و اصول فکری و عقیدتی خود مراجعه کنیم , آنچه را در تعارض با این مبانی و اصول نیست , بپذیریم و به هنگام تعارض نیز بدون تردید و وحشت ,به باورهای درست خود پای بند بمانیم و صد البته این گفته منافاتی با پویایی تفکر دینی و نویابی در اقیانوس بی انتهای معارف الهی نیست و نباید به تجویز تحجر وخشک اندیشی تأویل شود .مشکل آن است که براثر نا آشنایی یا غفلت با آنچه خود داریم، آن را از بیگانه تمنا می کنیم و از کسانی جویای هدایت و خوشبختی می شویم که خود سرگردان وادی جهل و شقاوتند. 6

بخش دوّم: مطالعه موردی؛ نظریه مردم سالاری

داستان مردم سالاری و دموکراسی نیز در کشور و میان اندیشمندان ما حلقه ای از زنجیره همین ماجرای غم انگیز و طولانی است. در حالی که این مفهوم نیز مانند مفاهیم دیگر در زادگاه خود نیز دارای قرائت و معنای واحدی نیست ، طرفداران و مروّجان قرائت های گوناگون و مخالفان سرسخت قرائت رسمی ، تلاش می کنند تا همگان را ناگزیر از پذیرش و پیروی شیوه خاصی از آن نشان دهند و ثابت کنند که "راه سوم وجود ندارد."

این مقاله در صدد آن است که پس از اشاره ای کوتاه به این مفهوم وتلقی فرهنگ غرب از آن ، به تحلیل و ارائه دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در این زمینه پرداخته و به نقد نظیر  این ادعا بنشیند که ورود این مفاهیم به قانون اساسی  "چالش میان مدرنیته و دین " است و چون "ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود ندارد" باید در این چالش، مدرنیته را پیروز و مقدم دانست.

1ـ  بستر و دلیل پیدایش

نیاز به حکومت برای اداره زندگی بشر برای هیچ خردمندی قابل تردید و انکار نبوده ونیست. امّا پذیرش این واقعیت،نه تنها مشکلی را حل نمی کند، که آغازگر پیدایش پرسش های فراوان است. پرسش هایی که در طول قرن های متمادی ذهن کنجکاو و اندیشه نقّاد بشر را به خود مشغول داشته و علوم جذّاب و پر دامنه ای چون فلسفه سیاست و حقوق را پدیدار ساخته است.

نخستین و اصلی ترین پرسش ، پس از پذیرش اصل لزوم برپایی حکومت آن است که حاکم کیست و چگونه باید حکومت کند. طبع رهایی طلب و فزونی خواه فرزند آدم؛ گر چه خود را ناچار به قبول محدودیتها و پیروی از قواعد "حاکم" می بیند، امّا همواره از خود پرسیده است که چه کسی و چرا می تواند آزادی های مرا محدود ساخته و با وضع قوانین و لازم الاجرا کردن آن دایره خواست و انتخاب شهروندان را تنگ و کوچک کند. به چه دلیل اراده تقنینی و یا اجرایی کسی به عنوان "حاکم" بر اراده و آزادی فردی مقدم باشد. منبع این قدرت ومنشأ این برتری چیست؟ این پرسش هنگامی که در حوزه تقنیین مطرح می شود، مباحث مربوط به "منابع حقوق" را بنیان می‌نهند و آن گاه که در عرصه سیاست و فلسفه حکومت خود نمایی می‌کند، گفت و گوهایی تحت عنوان "منبع مشروعیت" را در پی دارد و از این رو دیرینه این مباحث به درازا و قدمت تاریخی پیدایی آن پرسشها ، یعنی تفکر انسانی ، است.

در پاسخ به این سؤال که چرا و چه کسی حق حکمرانی بر جامعه بشری را دارد، ذهن ساده و فطرت انسان، او را به قدرتی برتر حواله می داد که به صرافت می دانست که اصل خلقت و وجود وی نیز از همان جا نشأت گرفته است.

به همین جهت "کهن ترین اعتقاد در باب سرچشمه قدرت، منشأ ماوراء الطبیعه ای از آن است" که بر اساس آن "قدرت فرمانروایان منبعث از خالق و آفریننده جهان هستی است و اراده ذات پروردگار در سپردن کار فرمانروایی و سر چشمه قدرت به فرد یا به گروه یا طبقه ویژه ای مدخلیت دارد. این همان نظریه ای است که در چهار چوب حقوق الهی، به عنوان حاکمیت تئوکراتیک7 مشهور شده است" و البته "در طول تاریخ سه شکل متفاوت به خود گرفته است"(قاضی ،1375،ص231)

امّا با گذشت زمان، آلوده شدن فطرتها و عملکرد ناصواب حاکمانی که با کنار نهادن فرمانروایان راستین الهی، به ناحق از این پشتوانه فکری سود می جستند ، این نظریه مهجور واقع شد و جای خود را به اندیشه هایی داد که با فرض حذف نقش ماوراء الطبیعه ای در حکومت به دنبال پاسخی دیگر می گشتند.

این چرخش که در نوع تکامل یافته خود حذف دین از زندگی اجتماعی و محدود کردن آن به جنبه های فردی (سکولاریسم)8 نامیده می شود، گرچه گاه ناشی از الحاد و سوء فهم و نیّت بوده است،امّا در بسیاری از موارد نتیجه همان سوء استفاده های زشت و کارکردهای ناموجّهی است که از آن یاد شد. آدمیان که دین و پشتوانه مذهبی را دستمایه توجیهات خنک و نادرست روش و منش حاکمان متظاهر می دیدند، تلاش کردند تا با قطع عقبه فکری آنان، هاله دروغین تقدس را از اطراف حکمرانان بزدایند و با نقد پذیر کردن آنان روزنه ای به سمت صلاح و فلاح خویش بگشایند. متأسفانه "حکومت خلفا در صدر اسلام نیز از این گونه بوده است. حکومت هایی از نوع خلافت اموی و عباسی و عثمانی و همچنین حکومت پاپها در اروپای قرون وسطا نیز مدعی همین گونه حکومت بوده اند؛ اگر چه، در واقع، نوع حکومت آنها، با دستگاه پرشکوه شاهانه ای که داشته اند، به پادشاهی خود کامه همانندتر بوده است، بویژه که جانشینی نیز در این خلافت ها موروثی بوده است."(آشوری، 1378،ص329)

بدین ترتیب است9 که اندیشمندان، بویژه غربی ها که از بنیه و علقه ضعیف تر اعتقادی برخوردار بوده واز طرف دیگر رنج های بیشتری از حکومت به نام خدا را تجربه کرده بودند، برای پاسخ به پرسش نخستین ، راه دیگری را جستجو کردند. نقطه عزیمت و مفروض اولیه آنان در این سیر جدیدِ فکری نادیده گرفتن نقش دین در حکومت و سیاست بود و با همین فرضیه ، دوباره پرسیدند که چه کسی حق دارد بر ما حکومت کند؟

در پاسخ به این سؤال سه نظریه کلی ارائه شد:

الف-گروهی تحت تأثیر گذشته فکری به دنبال فردی گشتند که ذاتاً از دیگران برتر است، حق دارد بر دیگران فرمان براند و نظارتی بر قدرت نامحدود او وجود ندارد.در این شیوه که یکّه سالاری یا اتو کراسی نامیده می شود "یکه سالار(اتوکرات) ممکن است قدرت خود را از راه رسوم و سنت های اجتماعی کسب کرده باشد یا به زور به دست آورده باشد که در صورت اول یکّه سالاری مشروع از راه وراثت یا پذیرش فرمانگزاران است ودر صورت دوم دیکتاتوری است"(آشوری، 1378،ص330)

ب- درمقابل،گروه دیگری کوشیدند تا اندکی از فردگرایی فاصله گرفته و مطلوب خود را در طبقه یا گروهی برتر بیابند. آریستوکراسی یا مهانسالاری نتیجه تلاش این دسته محسوب می شود. معنای اصلی این کلمه، که در عین حال توجیه اخلاقی آن را نیز در بر دارد،حکومتِ سرآمدان است که برتری ایشان بر اساس وراثت و شرف خونی است و، بنابراین، می توان آن را " نژاد سالاری" یا " مِهانسالاری" (حکومت نژادگان و اشراف) ترجمه کرد. البته یافتن یک معیار کلی (جز وراثت) برای برتری سخت دشوار است و در عمل تاکنون کمتر معیاری برای گزینشِ بهترین کسان به کار رفته است....در عرف،حکومتی را "مهانسالار" (آریستو کراتیک) می خوانند که قدرتِ دولت در آن مطلق و در دست طبقه ی ممتاز باشد و آن طبقه ،حاکمیت را از راهِ وراثت و امتیازهای طبقه ای در دست گرفته باشد و دیگر طبقات را در آن راه نباشد." (آشوری، 1378،ص19)

ج_ و سرانجام گروه سومی نیز پاسخ در خور را ،نه یکه سالاری و نه مهانسالاری،که مردم سالاری یا دموکراسی دانستند.آنان دلیلی نمی دیدند تا فرد یا طبقه و گروهی را ذاتاً برتر از دیگران و شایسته حکومت بدانند،همه مردم را در حق حکومت مساوی می دانستند؛به گونه ای که اگر "فرض کنیم که دولت – کشور از ده هزار شهروند ترکیب یافته باشد،سهم هر عضو دولت –کشور،یک ده هزارم قدرت حاکم است"(قاضی ، 1375،ص194)

طرفداران مردم سالاری، منشأ حقانیت و واگذاری حکومت به فرمانروایان را مردم دانسته و به همین جهت نیز معتقدند آرای مردم یگانه منبع مشروعیت حکومت،خواست آنان تنها معیار تعیین کننده و رضایت آنان هدف و آرمان منحصر به فرد حاکمان است.

 

منابع:

1 ـ قرآن کریم

2 ـ آشوری ، داریوش، دانشنامه سیاسی ، چ 5 ، تهران ، انتشارات مروارید، 1378

3 ـ ارسطو ، علم سیاست ، ترجمه دکتر حمید عنایت ، چ 4 ،‌انتشارات امیر کبیر، 1364

4 ـ اعلامیه اساسی حقوق بشر

5 ـ اعلامیه جهانی حقوق بشر

6 ـ ( امام ) خمینی ، سید روح الله، صحیفه نور ، ج 15 و ج 19.

7 ـ سروش ، عبدالکریم ، روزنامه صبح امروز، 12 / 8 / 1378

8 ـ صدر ، سید محمد باقر، الاسلام یقود الی الحیاه ، چ1 ، موسسه الهادی ، 1421 ق.

9 ـ عالم ، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست ، چ 7 ، انتشارات نی، 1380

10 ـ علوی‌تبار، علیرضا، مردم سالاری در‌جوامع در‌حال توسعه، مجله کیان، ش 29، فروردین 1375.

11 ـ قاضی ، ابوالفضل ، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی ، ج 1، چ 6، انتشارات دانشگاه تهران، 1375.

12 ـ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

13ـ کاتوزیان ، ناصر ، مبانی حقوق عمومی، چ 1 ، نشر داد گستر ، 1377.

14 ـ گنجی ، اکبر ، مانیفست جمهوری خواهی .

15 ـ مجتهد شبستری ، محمد، ماهنامه کیان ، ش 45، بهمن 1377.

16 ـ مجتهد شبستری ، محمد ، نقدی بر قرائت رسمی از دین ، چ 1، تهران ، طرح نو ، 1379.

17 ـ مصباح یزدی ، محمد تقی، نظریه حقوقی اسلام .

18 – مصباح یزدی، محمد تقی، نظریه سیاسی اسلام ، ج 1 و ج 2 .

19 – مطهری ، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی ، بی جا ، بی تا، چ 2.

 20 ـ مطهری‌، مرتضی، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، چ 1 ، انتشارات صدرا، بی تا.

21 ـ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

22 ـ هانتینگتون ، ساموئل، موج سوم دموکراسی در پایان سده بیستم ، ترجمه احمد شهسا، چ3 ، تهران ، انتشارات روزنه ، 1381

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مردم سالاری - بررسی یک نظریه در دو نظام حقوقی

دانلود کتاب پدیده فرزند سالاری و رسانه

اختصاصی از فی بوو دانلود کتاب پدیده فرزند سالاری و رسانه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود کتاب پدیده فرزند سالاری و رسانه


دانلود کتاب پدیده فرزند سالاری و رسانه

دانلود PDF کتاب پدیده فرزند سالاری و رسانه

*لینک دانلود وخرید پایین صفحه*
پدیدآورنده: حسین بافکار

صفحات: 170
موضوع: کودک سالاری.=والدین و کودک.=تربیت خانوادگی (اسلام).=رسانه های گروهی ‏-‏ تاثیر.
محل انتشار    قم
ناشر    مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما
تاریخ نشر    1390

چکیده کتاب پدیده فرزند سالاری و رسانه

فرزندسالاری، پدیده ای نوظهور است که زندگی اجتماعی برخی خانواده ها را به نمایشنامه ای غم انگیز بدل کرده است. برای پدر و مادر دشوار است که فرزندشان در خانه، حاکمی زیاده خواه باشد. ازاین رو، جایگاه خود را به عنوان سرپرست خانواده، ناپایدار می بینند و همین امر آرامش و آسایش خانواده را بر هم می زند. آنها نمی توانند بپذیرند دوره احترام به والدین از بین رفته است و دیگر فرزندشان حاضر نیست به ارزش ها و احساسات پاک آنها احترام بگذارد. همچنین برایشان شگفت آور است که فرزندشان به آنها به چشم ماشین پول ساز می نگرد که وظیفه دارند به هر روشی، بستر رفاه و آسایش بیشتر را فراهم آورند و هیچ شکوه ای نداشته باشند. به راستی، ریشه پدیده شوم فرزندسالاری که در جامعه فراگیر شده، چیست؟ چگونه باید جلوی شکل گیری پدیده فرزندسالاری در خانواده ها را گرفت؟ در این پژوهش که به روش کتاب خانه ای گردآوری شده، نویسنده کوشیده است در فصل های گوناگون، با تبیین پدیده فرزندسالاری، به علل پیدایش، ویژگی ها و پی آمدهای آن بپردازد و در نهایت، راه کارهایی برای پیش گیری و تعدیل آن ارایه دهد. همچنین با بهره گیری از منابع دینی، دیدگاه اسلام را در زمینه روابط والدین و فرزندان و پدیده فرزندسالاری بیان می کند.

فهرست اجمالی کتاب پدیده فرزند سالاری و رسانه
دیباچه
 پیش گفتار
 فصل اول: کلیات
 فصل دوم: ویژگی ها و پی آمدهای پدیده فرزندسالاری
 فصل سوم: عوامل اثرگذار در پیدایش پدیده فرزندسالاری
 فصل چهارم: راه کارهای پیش گیری از پیدایش پدیده فرزندسالاری
 فصل پنجم: روابط متقابل فرزندان با والدین در آموزه های اسلام
 فصل ششم: ایده های برنامه سازی
 نتیجه گیری نهایی

فهرست تفصیلی کتاب پدیده فرزند سالاری و رسانه

  •  دیباچه
  •  پیش گفتار
  •  فصل اول: کلیات
    •  1. مفهوم شناسی فرزند سالاری
    •  2. فرزندسالاری از دیدگاه جامعه شناسی
    •  3. فرزندسالاری از نگاه دین
    •  4. پیشینه سالاری و اقتدار در خانواده
      •  الف) مادرسالاری
      •  ب) دایی سالاری
      •  ج) پدرسالاری
      •  د) فرزندسالاری
    •  5. جایگاه اقتدار در خانواده اسلامی
  •  فصل دوم: ویژگی ها و پی آمدهای پدیده فرزندسالاری
    •  1. ویژگی های فرزندسالاری
      •  الف) توجه بیش از اندازه والدین به فرزندان در کودکی
      •  ب) دردسرساز شدن فرزندان برای والدین در نوجوانی و جوانی
      •  ج) تحمیل خواسته های فرزندان به والدین
      •  د) پیوسته طلبکار بودن فرزندان از والدین
      •  ه‍ ) حاکم شدن احساسات بر روابط افراد خانواده
      •  و) وجود آزادی کامل و هرج و مرج در خانه
      •  ز) دشواری تعامل فرزندان با دیگران
      •  ح) قدرت نمایی فرزندان بزرگ تر
    •  2. پی آمدهای فرزندسالاری
      •  الف) پی آمدهای فردی
      •  ب) پی آمدهای خانوادگی
      •  ج) پی آمدهای اجتماعی
  •  فصل سوم: عوامل اثرگذار در پیدایش پدیده فرزندسالاری
    •  1. عوامل فرهنگی
      •  الف) به کارگیری الگوی نامناسب فرزندپروری
      •  ب) اختصاص ندادن وقت مناسب برای تربیت فرزندان
      •  ج) نزاع والدین و بی احترامی نسبت به یکدیگر
      •  د) کج فهمی برخی والدین از سخنان بزرگان تعلیم و تربیت
      •  ه‍) رفتار نسنجیده والدین
      •  و) تمایل والدین به جبران ناکامی خود از طریق فرزندان
      •  ز) کم توجهی والدین به آموزه های دینی در زمینه تربیت
    •  2. عوامل اجتماعی
      •  الف) نابرابری سطح تحصیلات والدین و فرزندان
      •  ب) خانواده هسته ای و تعداد کم فرزندان
      •  ج) دگرگونی نقش جوانان
      •  د) دادن مناصب و القاب دهان پرکن به دانش آموزان
      •  هـ) طولانی شدن دوره تجرّد جوانان
      •  و) جوانی جمعیت و بمباران تبلیغاتی جوانان
      •  ز) اثرگذاری رسانه های گروهی
    •  3. عوامل اقتصادی
  •  فصل چهارم: راه کارهای پیش گیری از پیدایش پدیده فرزندسالاری
    •  1. راه کارهای تربیتی و رفتاری
      •  الف) زمان شناسی در امر تربیت
      •  ب) اختصاص وقت برای تربیت
      •  ج) انتخاب ابزار اثربخش در تربیت
      •  د) آگاهی از الگوهای مناسب فرزندپروری
      •  ه‍ ) پرهیز از امر و نهی فرزندان
      •  و) اهدای آزادی مشروط
      •  ز) قاطعیت در اجرای مقررات
      •  ح) اصل تفاهم و هم سویی والدین
      •  ط) مشخص بودن جایگاه والدین در ساختار خانواده
      •  ی) آگاهی والدین از سرکشی دوران بلوغ
    •  2. راه کارهای اجتماعی و فرهنگی
      •  الف) ارتقای سطح تحصیلات والدین
      •  ب) بسترسازی مناسب برای اجتماعی شدن فرزندان
      •  ج) بهره گیری از رسانه های گروهی
  •  فصل پنجم: روابط متقابل فرزندان با والدین در آموزه های اسلام
    •  1. رابطه پدر و مادر با فرزند
      •  الف) اصل کرامت
        •  یک ـ سلام کردن به کودکان
        •  دوـ وفای به عهد
        •  سه ـ تکریم مادر فرزند
        •  چهار ـ داشتن انتظار بجا از فرزند
        •  پنج ـ پرهیز از امر و نهی
        •  شش ـ مشورت
      •  ب) اصل محبت
        •  یک ـ توزیع عادلانه محبت
        •  دوـ پرهیز از افراط در محبت
      •  ج) اصل مسئولیت
    •  2. رابطه فرزند با پدر و مادر
      •  الف) اطاعت و فرمان بری
      •  ب) مراعات ادب
      •  ج) فروتنی و محبت
      •  د) سپاس گزاری
      •  ه‍ ) دعای خیر
  •  فصل ششم: ایده های برنامه سازی
    •  1. برنامه سازی برای گروه کودک و نوجوان
    •  2. برنامه سازی برای گروه خانواده
      •  الف) دعوت از کارشناسان
      •  ب) تهیه گزارش های مردمی
      •  ج) روی خط تماس
      •  د) تهیه زیرنویس های مناسب درباره موضوع
      •  و) تهیه برنامه های نمایشی
  •  نتیجه گیری نهایی

پیش گفتار کتاب پدیده فرزند سالاری و رسانه

فرزندسالاری، پدیده ای نوظهور است که زندگی اجتماعی برخی خانواده ها را به نمایشنامه ای غم انگیز بدل کرده است. برای پدر و مادر دشوار است که فرزندشان در خانه، حاکمی زیاده خواه باشد. ازاین رو، جایگاه خود را به عنوان سرپرست خانواده، ناپایدار می بینند و همین امر آرامش و آسایش خانواده را بر هم می زند.
آنها نمی توانند بپذیرند دوره احترام به والدین از بین رفته است و دیگر فرزندشان حاضر نیست به ارزش ها و احساسات پاک آنها احترام بگذارد. همچنین برایشان شگفت آور است که فرزندشان به آنها به چشم ماشین پول ساز می نگرد که وظیفه دارند به هر روشی، بستر رفاه و آسایش بیشتر را فراهم آورند و هیچ شکوه ای نداشته باشند. به راستی، ریشه پدیده شوم فرزندسالاری که در جامعه فراگیر شده، چیست؟ چگونه باید جلوی شکل گیری پدیده فرزندسالاری در خانواده ها را گرفت؟
در این پژوهش که به روش کتاب خانه ای گردآوری شده، نویسنده کوشیده است در فصل های گوناگون، با تبیین پدیده فرزندسالاری، به علل پیدایش، ویژگی ها و پی آمدهای آن بپردازد و در نهایت، راه کارهایی برای پیش گیری و تعدیل آن ارایه دهد. همچنین با بهره گیری از منابع دینی، دیدگاه اسلام را در زمینه روابط والدین و فرزندان و پدیده فرزندسالاری بیان می کند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود کتاب پدیده فرزند سالاری و رسانه

تحقیق آماده درس انقلاب اسلامی ایران با موضوع مردم سالاری و انتخابات 6 صفحه word

اختصاصی از فی بوو تحقیق آماده درس انقلاب اسلامی ایران با موضوع مردم سالاری و انتخابات 6 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق آماده درس انقلاب اسلامی ایران با موضوع مردم سالاری و انتخابات 6 صفحه word


تحقیق آماده درس انقلاب اسلامی ایران با موضوع مردم سالاری و انتخابات 6 صفحه word

 

 

 

 

 

 

 

عناوین این تحقیق:

تعریف دموکراسی

پیشینه‏ی دموکراسی در اروپا

پیشینه‏ی انتخابات در ایران

مردم سالاری و انتخابات

انتخابات در عصر پهلوی‏ها

انتخابات پس از انقلاب

مشارکت در انتخابات چرا؟

لزوم نظارت دائم

 

 

 برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آماده درس انقلاب اسلامی ایران با موضوع مردم سالاری و انتخابات 6 صفحه word