فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد محمد رضا پهلوی

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد محمد رضا پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد محمد رضا پهلوی


تحقیق در مورد محمد رضا پهلوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه55

 

فهرست مطالب

 

دوران نوجوانی وجوانی:

سالهای آغاز سلطنت:

آغاز زندگی ودوره کودکی

محمد رضا پهلوی در روز چهارم آبان 1298 برابر 26 اکتبر 1919 درتهران به دنیا آمد.

پدر او رضاخان میرپنج(پهلوی) و مادرش که تاج الملوک که همسر دوم رضاخان بود.چند ساعت بعد خواهر دوقلوی او قدم به عرصه ی وجود گذاشت که نامش را اشرف گذاشتند وروابط او با برادرش در سراسر زندگی توام با احساسات شدید و ناراحتیهای زیاد بود. سایر فرزندان تاج الملوک عبارت بودند از یک دختر بزرگتر نام شمس. یک پسر به نام علیرضا که در یک سانحه ی هوای در 1954 درگذشت.

رضاشاه در سال 1926 به دست خود تاج را بر سرگذاشت ومحمدرضا را به ولیعهدی تعیین کرد واز همه خواست که از آن پس وی را والا حضرت خطاب کنند.

بزرگ شدن زیر سایه ی شخصیت خردکننده پدری که می خواست به ضرب شلاق ایران را مبدل به یک ملت سازد کار آسانی نبود. ولیعهد نیز مانند هر کسی در ایران از او به شدت می ترسید.

مادرش ملکه تاج الملوک بار رضا شاه فرق داشت. اگر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد محمد رضا پهلوی

دانلود مقاله شناخت امام رضا علیه السلام

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله شناخت امام رضا علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


شناخت امام علیه السلام
جزوه شماره دوم
در این جزوه مختصری از خلقت امام علیه السلام شرح داده خواهد شد و بهتر است بدون مقدمه مطلب را آغاز کنم.
اول چیزی که خداوند خلق کرد روح بزرگ و بلند مرتبه ائمه معصومین علیهم السلام بود. (5)
 امام علیه السلام، عالم به جمیع چیزهایی است که خداوند خلق کرده است. (6)
 امام علیه السلام، تمامی علوم را از پروردگار آموخته است.
 امام علیه السلام، علم تمام بدیها را پروردگار به او تعلیم داده و از رفتن به سوی آن منع کرده است.
 امام علیه السلام، شناخت حقایق اشیاء و معرفت به خوبیها و بدیها را از خداوند تعلیم گرفته است.
 امام علیه السلام، قلب مبارکش را در مقابل خداوند متعال قرار داده و تمامی آنچه که خدا فرموده مطیع است.
 امام علیه السلام، شاهد بر خلقت تمامی موجودات: ملائکه، جن، انسان ها، کهکشان ها، خورشید، ماه، ستارگان و آنچه که در جهان هستی وجود دارد بوده است.
 امام علیه السلام، همه ملائکه را راهنمایی می کند. (7)
 امام علیه السلام، همه انبیاء را هدایت می کند. (7)
 امام علیه السلام، واسطه بین خدا و خلق است.
 امام علیه السلام، اسرار جهان آفرینش را می داند.
 امام علیه السلام، وسیله خلقت تمامی اشیاء بوده است. (7)
 امام علیه السلام، علمش لدنی است.
 امام علیه السلام، ملائکه در کلاسشان تعلیم یافته اند.
 امام علیه السلام، انبیاء در کلاسشان درس خوانده اند.
 امام علیه السلام، بر آنچه که هزاران سال دیگر در گوشه ای از جهان رخ خواهد داد اطلاع کامل دارند.
 امام علیه السلام، چیزی و یا کسی قبل از او خلق نشده است.
 امام علیه السلام، زنده، مرده، حاضر و غایب ندارد. در هر چهار صورت امام می بیند و می شنود و پاسخ می دهد و دستگیری می کند.
 امام علیه السلام، آنچه که قرار است خلق شود و آنچه که در دو هزار سال دیگر قرار است اتفاق بیافتد را می داند.
 امام علیه السلام، تمام صفات حمیده الهی در او ظاهر است و هیچ فرقی بین او و خداوند جز در صفات ذات به خصوص در ازلیّت و استقلال مطلق نیست. (7)
اول چیزی که خداوند خلق کرد عقل بود.
 اول چیزی که خداوند از روحانیین خلق کرد عقل بود و به او قدرت حرف زدن داد و در مقابل اوامر الهی کاملا مطیع بود.
 عقل از هر چیز با عظمت تر و برتر از مخلوقات است.
 خداوند عقل را گرامی تر و او را از همه بیشتر دوست دارد.
 خداوند مخلوقی بهتر و نیکو تر و شریف تر و بالاتر و عزیزتر و مطیع تر از عقل خلق نکرده است.
 به وسیله عقل وحدانیت خدا شناخته می شود.
 به وسیله عقل خدا عبادت می شود.
 به وسیله عقل خدا خوانده می شود.
 به وسیله عقل مردم از رحمت پروردگار بهره می برند و به وسیله اطاعت از خدا ثواب برای آنها حاصل می شود.
 به وسیله عقل خلقت را شروع کرد.
 به وسیله عقل معاد بر پا می شود.
 به عقلی که این گونه باشد اجازه شفاعت کردن داده می شود و شفاعتش قبول است.
 به وسیله مخالفت با عقل مردم عقاب می شوند.
پس اول چیزی که خداوند خلق کرد انوار مقدس ائمه معصومین علیهم السلام و عقل بود.
سوال: آیا ممکن است دو چیز هر دو اول چیزی باشند که خداوند خلقشان کرده است؟
جواب: منظور از عقلی که خداوند در اول خلقت خلقش فرمود همان انوار مقدس ائمه معصومین علیهم السلام است و جز آنها کس دیگری منظور نبوده است.
پس عقل با این صفات و خصوصیات همان روح پاک معصومین علیهم السلام است.
 چون ائمه معصومین علیهم السلام از جهل عقال شده اند.
 چون معرفت کاملی به خدای تعالی دارند.
 به هیچ وجه گناه نمی کنند.
 در وجودشان هیچ جهلی وجود ندارد.
 همه چیز برای آنها معلوم است.
 تنها ائمه معصومین علیهم السلام هستند که همه اشیاء را تعقل می کنند و می فهمند و بندگی کامل خدا را می کنند از این جهت خدای تعالی نام آنها را عقل گذاشته است.
سوال: عقلی که در وجود بشر است چیست؟
جواب: خدای تعالی روح تو را بسیار دراّک آفرید، وقتی به مدرسه ارواح گذاشتند یکی از آن کلاس ها شناخت حقایق اشیاء بود که نامش حکمت می باشد. در آن کلاس جمیع خوبیها و بدیها که در عالم خلقت در بعد معنوی وجود دارد به تو تدریس می شد، آن وقت تو هم مثل پیشوایان و استادانت ولی به قدر استعدادت از جهل عقال شده بودی یعنی به تو هم علم خوبیها و بدیها را تعلیم داده بودند.
همانگونه که خداوند به ائمه فرمود با این کلمات به نام عقل کل به سوی من برگردید به تو هم فرمود تا آنچنان که آنها آینه تمام نمای خداوندند باید تو هم آینه تمام نمای ائمه معصومین علیهم السلام باشی.
آن کس عاقل تر است که در کلاس شناخت حقایق اشیاء و معرفت خوبیها و بدیها بیشتر استفاده کرده و عقل تو همان علومی است که آموخته ای.
هر کس که آینه قلبش را در مقابل جمال ائمه معصومین علیهم السلام نگه داشته و درس های آن کلاس را خوب یاد گرفته باشد دارای عقل یعنی چیزی که او را از جهل عقال کند است.
همه ارواح در آن کلاس ها درس خوانده اند ولی بعضی ها بعد از آمدن به عالم دنیا از آن علوم استفاده نمی کنند و آینه قلب خود را در مقابل صورت جهل نگه می دارند.
پس کسی که قلبش را آینه تمام نمای خداوند قرار می دهد به حقایق اشیاء و معرفت به خوبیها و بدیها علم دارد لذا ائمه معصومین علیهم السلام از همه عالم تر هستند و نام دیگر ائمه معصومین علیهم السلام عقل کل است.
ان شاء الله در جزوه سوم در رابطه با علم امام علیهم السلام برای شما عزیزان مطالبی خواهم نوشت که مفید واقع گردد. در ضمن بدان که این مطالب را چه قبول داشته باشی چه قبول نداشته باشی مسئولیتت بیشتر خواهد شد.

 

شناخت امام علیه السلام
جزوه شماره سوم
با مطالعه دو جزوه کوچک و اطلاع پیدا کردن مختصری از خلقت اولیه اگر هم می دانستی باز هم تکرار آن مطالب برایت بی ضرر است.
خداوند متعال اول چیزیکه آفرید انوار مقدس ائمه معصومین علیهم السلام (عقل) بود. بعد به واسطه این انوار مقدس خلقت ملائکه، جن، انسان، آسمان و زمین و بالاخره همه موجودات آغاز شد. لذا هر چیزی علت و معلولی دارد و ما و مخلوقات معلول هستیم و علت ما امام زمان علیهم السلام و ائمه معصومین علیهم السلام می باشند . در واقع امام علیهم السلام شاهد بر خلق بوده مانند شخصی که از اول بنای یک ساختمان تا لحظه آخر حضور داشته باشد و با توجه به جزوه شماره دوم امام علیهم السلام قلبش آینه تمام نمای خداوند گردیده است و شناخت حقایق اشیاء و معرفت به خوبیها و بدیها را به خوبی استفاده کرده لذا از همه کس عالم تر هستند.
اگر از شخصی که از اول بنای یک ساختمان تا آخر آن حضور مستمر داشته باشد هر گونه سوالی از او بشود فورا پاسخ خواهد داد.
 امام علیهم السلام، شاهد بر خلقت ملائکه و جن بوده است.
 امام علیهم السلام، شاهد بر خلقت تمامی ارواح تا قیامت بوده است.
 امام علیهم السلام، شاهد بر خلقت پیامبران گذشته بوده است.
 امام علیهم السلام، شاهد بر خلقت آسمان و زمین بوده است.
 امام علیهم السلام، شاهد بر خلقت کرسی، عرش و لوح و قلم بوده است.
 امام علیهم السلام، شاهد بر خلقت کرات آسمانی بوده است.
 امام علیهم السلام، شاهد بر آنچه که خلق شده و تو فکر می کنی بوده است.
 امام علیهم السلام، می داند که هر شخصی چه زمانی و چه ساعتی و در کجا به دنیا می آید و از دنیا می رود و در کجا به خاک سپرده می شود.
 امام علیهم السلام، می داند که ساختار ساختمانی یک فرد چگونه است زیرا که شاهد بر بنای آن بوده است.
 امام علیهم السلام، هیچ علمی بر امام علیهم السلام پوشیده نیست، فقط علم غیب مطلق است و آن علمی است که مربوط به آنچه خلق نشده است. (8)
 امام علیهم السلام، آن چه که در آینده انجام می شود و خدا خلق می کند، می داند.
آنچه که خلق می شود از سه حال خارج نیست:
اول: وعده است.
دوم: وعید است.
سوم: غیر از این دو تا است.
وعده : به خاطر آنکه ‹‹وعده ولن یخلف الله وعده›› علمی است و تغییر ناپذیر است.
وعید: وعید به خاطر آنکه لطف الهی ممکن است شامل شود و تخلف پذیر است پس قطعی و علمی نیست.
غیر این دو: مثل بیرون آمدن خورشید.
امام علیهم السلام: اگر میلیاردها سال دیگر در یکی از کرات ذرّه ای را باد بخواهد از جایی به جایی منتقل کند الان امام می داند و حسابش در دست اوست الا آن که ممکن است خدا نخواهد آن کار انجام شود. علومی که ما در عالم ارواح آموخته ایم استدلالی و عقلی است و علومی که در دنیا از آن استفاده می کنیم قراردادی است.
علوم قراردادی
علوم قراردادی مثل ریاضی، طب و علوم هنری که اینها هیچ کدام در آن عالم نبوده ولی امام علیه السلام از این علوم آگاهی کامل دارد و اگر این علوم بر اساس عقل و استدلال پایه ریزی شود و از آن استفاده مطلوب شود خوب است یعنی زیر نظر امام علیه السلام طرح ریزی و برنامه ریزی و خلاصه بهینه گردد.
علوم استدلالی و عقلی
علومی هستند که در عالم ارواح سر کلاس پیشوایان و معصومین حضور پیدا کرده و در آن کلاس ها مطالب زیر را آموخته ایم که عقل امروزه در این دنیا آنها را به یاد می آورد.
1- شناخت حقایق اشیاء(حکمت).
2- علم خوبیها و بدیها.
3- صفات خداوند.
4- اثبات خدا که خالق هر چیزی است به طوری که فطری بشر گردید.
5- صفت وحدانیّت خدا که اهمیت داده می شد.
6- غنای پروردگار و عدم نیاز او به غیر خودش و احتیاج و فقر مطلق مخلوق در اعماق وجود ما راه یافته بود.
7- مسئله ربوبیّت الهی و آنکه او رب العالمین است و هیچ چیز را خارج از نفوذ الهی نمی دانیم.
8- مسئله قدرت و توانایی بی منتهای پروردگار عالمانه تدریس شده بود.
9- مسئله احاطه علمی و ذاتی خدا آن چنان معرفی شده بود که شاگردان او را از هر چیزی به خود نزدیک تر می دانستند.
10- مسئله ولایت و معرفت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و امام علیه السلام نیاز به معرفی شخص معینی نبود زیرا خود امام علیه السلام و آن نور مقدس که معلم بشر است در سر کلاس ایستاده بود و با ما حرف می زد و ما او را می دیدیم ولی لازم بود که صفات و خصوصیات امام علیه السلام را معرفی کنند تا به او علاقه پیدا کنیم و از او تبعیت کنیم.
حالا که از علم امام علیه السلام مختصری بهره بردی خوب است که امام علیه السلام را با خصوصیاتی که ذکر می شود بهتر بشناسیم.
 امام علیه السلام را عالم به جمیع چیز هایی که خدا خلق کرده است، بدانیم و بشناسیم.
 امام علیه السلام را مطیع پروردگار بدانیم و برایش عصمت مطلق قائل باشیم.
 امام علیه السلام چون دارای علم و عصمت بوده و پاک است او را دوست داشته باشیم وهمه طالب این دو چیز باشند و در هر کجا و در هر کس این دو چیز را کامل تر پیدا کردند به او علاقه بیشتری داشته باشند و چون در امام علیه السلام علم و عصمت و تقوا از همه کامل تر بود تبعاً ولایت او را پذیرفتند و به او عشق ورزیدند.
 امام علیه السلام آینه تمام نمای الهی است و او عقل کل است و اوست که احاطه به هر چیز دارد و باید کاملاً مطاع واقع شود.
 حقیقت معنای پیروی جاهل از عالم تدریس شد و در روح انسان تثبیت گردید.
 معنای مولویّت و عبودیّت مطلقه تدریس و انسان، خدا و امام خود را شناخت.
 علومی تدریس شد که از آن به بعد خود را به اطاعت خدا و امام موظف می دانستند.
 در ضمن قبح بدیها مثل ظلم، دروغ، خیانت، حسد، بدخلقی، تجاوز به حقوق دیگران و سایر صفات زشت تدریس شد و از بشر الزام گرفته شد که زشتی آنها را یاد بگیرد و به آنها آلوده نشود.
 در کلاس دیگر ارزش و اهمیت عدالت، رفعت، صداقت، حسن خلق و سایر صفات حمیده انسانی تدریس شد.
به هر صورت بخش های دیگر کلیه علومی که معقول است و حقیقت دارد، از بخش عقاید گرفته تا اخلاقیات و سایر علوم عقلی همه و همه را روح بشر آموخت و تو هم آموختی و تعلیم گرفتی و تعهد دادی که به آن علوم عمل کنی .
لذا کسی که امام علیه السلام را بشناسد خدا را شناخته و کسی که امام علیه السلام را دوست بدارد خدا را دوست داشته و او امام مبین است.

 

شناخت امام علیه السلام
جزوه شماره چهارم
با مطالعه جزوه های قبلی متوجه شدیم که امام علیه السلام علت ما بوده است و اول چیزی هم بوده که خدا خلقش کرده است.
 امام علیه السلام، عقل کل است.
 امام علیه السلام، احاطه علمی به جمیع ماسوی الله دارد.
 امام علیه السلام، شاهد بر خلقت همه موجودات بوده است.
 امام علیه السلام، واسطه ایجاد موجودات بوده است.
 امام علیه السلام، شاهد بر خلقت من و تو و همه بوده است.
پدر و مادر دو عامل خلقت جسمی در دنیا هستند آیا آنها را اذیت می کنید؟
آیا امام علیه السلام که علت پدر و مادر و این عالم هستی می باشد آنها را هم اذیت باید کرد؟
روح: از هر چه که تصور کنی لطیف تر است.
روح: مثل آینه می باشد، هر چه از معنویات و علوم در مقابلش نگه دارید در خود منعکس می کند و حفظ هم می کند و در حافظه اش محیا نگه می دارد.
روح: سر تا پا بینایی و شنوایی و احساس است.
روح: بدون آنکه به بدنی تعلق داشته باشد، خداوند آن را خلق نمود. (9)
روح: قوه دراکّه قوی دارد، علوم و معارف را درک و هر چه به او تعلیم بدهند یاد می گیرد.
روح: صورت معقولات و علوم در آن منعکس می شود و در خود حفظ می کند.
روح: هر یک از افراد بشر مستقل و جدا از هم خلق و همه آنها با یکدیگر مساوی هستند.
عالم ارواح عالم تعلیم است
عالم ذر عالم میثاق و تعهد است
روح: سعیده ترین مردم امروز (به استثناء چهارده معصوم علیهم السلام) با روح شقی ترین مردم در ابتدای خلقت مساوی بوده.
روح: حضرت آدم علیه السلام و فرزندانش تا روز قیامت حدود دو هزار سال قبل از آنکه بدن خاکی حضرت آدم خلق شود خلق شده بود. (10)
روح: همه افراد بشر که خلق شده بود همه در مدرسه انوار مقدسه ائمه معصومین علیهم السلام آمدند. (11)
ارواح: مهم ترین کلاس های درس را که خداشناسی، توحید و معارف حقه بود گذراندند.
ارواح: کلاس های دیگری هم در اخلاقیات، معرفی صفات انسانی، رموز و اسرار جهان هستی و حقایق قرآن که تنها همین رشته شامل جمیع علوم عالم خلقت و شناخت حقایق اشیاء یعنی حکمت می گردد را گذراندند.
ارواح: چون معلمان خوبی داشته در ظرف دو هزار سال جمعی زیاد از آنها در این مدرسه فارغ التحصیل شدند.
ارواح: وقتی که خلق شدند یک صفت داشتند و آن قوه دراکه عجیبی بود.
ارواح: با آن قوه دراکه قوی، معقولات و محسوسات را فوق العاده سریع درک می کردند و آن روز همه با هم مساوی ولی هیچ چیز نمی دانستند.
ارواح: عینا مثل آینه بودند با این فرق که آن فقط محسوسات را در خود منعکس می کند ولی روح انسان معقولات را هم در خود منعکس می کند و آنها را ضبط هم می کند.
ملائکه: قبل از ارواح در کلاس های درس ائمه معصومین شرکت کرده بودند و آنها با علوم معنوی و معارف الهی آشنا شده بودند.
ارواح: بشر بعد از آنکه ملائکه کلاس خود را گذراندند خلق شدند و خدا دستور داد که ارواح بشر هم در آن کلاس ها شرکت کند و همه شرکت نمودند.
ارواح: تمامشان در مدت هزارها سال کلاس ها را گذرانده و یاد گرفتند و در قلب خود ثبت کردند. پس عقل تو همان روح دراک تو می باشد یعنی هر چه از آن علوم را آموخته ای عقل تو می باشد.
ارواح: آن کلاس ها را فراموش نکرده اند بلکه خصوصیت کلاس ها را ممکن است فراموش کرده باشند.
ارواح: درس هایی را که از آن کلاس ها فرا گرفته الان در اختیار دارند و آنها همان علوم و اطلاعاتی است که از حقایق داریم.
ارواح: فقط و فقط قوه دراکه بسیار قوی بودند و پس از آنکه به مدرسه آمدند و دارای عقل شدند به آنها اختیار داده شد تا بتواند ارزش خود را نشان دهند و بتوانند با فضیلت و با اختیار خود به طرف کمالات حرکت کنند.
ارواح: چون دارای اختیار شدند هم ممکن است کار خوب بکنند و هم کار بد انجام دهند.
ارواح: بعضی که خوب درس نخواده بودند و به راهنمایی های مدرسه توجه ننموده بودند در عالم ذر نافرمانی کردند.
ارواح: به خاطر نافرمانی هر کدام به اقتضای خود به عالم دنیا فرستاده شدند.
ارواح: از جهل و شیطان در عالم ذر پیروی کردند.
ارواح: چگونه از شیطان و یا ابلیس پیروی کردند.
روح حضرت آدم علیه السلام: خداوند حضرت آدم را که در قالب خاکی ساخته بود به ملائکه نشان داد.
خداوند فرمود: می خواهم خلیفه و آینه تمام نمای خود و جانشینی برای خود خلق کنم.
ملائکه عرضه داشتند: موجودی خلق می کنی که خون ریزی و فساد کند حال که ما تو را تسبیح می کنیم.
ملائکه عرضه داشتند: آدم های قبل از خلقت روی کره زمین پس از رشد فکری خود را از بین بردند و زندگی را به فساد و خون ریزی کشاندند.(سوره بقره آیه31)
خداوند فرمود: من می دانم آن چه را که شما نمی دانید.
خداوند: آن مجسمه خاکی را تبدیل به گوشت و پوست و استخوان نمود و روح نباتی را در آن ایجاد کرد و روح حضرت آدم که لیاقت داشت همه علوم را یاد بگیرد و در مکتب اهل بیت فرا گرفته بود، در آن بدن قرارش داد و همه علوم و اسماء را به او تعلیم داد.
خداوند فرمود: به ملائکه اگر راست می گوئید از آن چه که او می داند شما هم به من خبر دهید؟
ملائکه عرضه داشتند: جز آن چه تو به ما تعلیم داده ای چیزی نمی دانیم.

 

شناخت امام علیه السلام
جزوه شماره پنجم
خداوند فرمود: به حضرت آدم تو به آنها از اسماء این گروه و از علومت خبر بده و آدم خبر داد.
خداوند فرمود: به ملائکه که آدم را سجده کنید.
ارواح: من و شما و همه بنی آدم در کنار آن بیابان ایستاده بودیم و تماشا میکردیم و ملائکه به سجده افتادند، منظره زیبایی بود.
یک روح: فقط سجده نمی کرد و صورتش را در هم کشیده بود و از این دستور سرپیچی می کرد.
ارواح: او را به یکدیگر نشان دادند و او تنها کسی بود که برای اولین بار با خدا مبارزه می کرد. ما او را نمی شناختیم واسمش را هم نمی دانستیم. فریاد می زد من بشری را که تو از گل و لای کهنه آفریده ای سجده نمی کنم من بهتر از او هستم تو مرا از آتش خلق کرده ای.
خداوند: او را لعن می کرد و او را رانده درگاهش می دانست او هم می گفت من بنی آدم را گمراه می کنم و نمی گذارم تو را عبادت کنند.
خداوند فرمود: هر کس که تو را پیروی کند به جهنم می برم تو بندگان مرا نمی توانی گول بزنی.
خداوند: بعد از این صحبت ها حلم فرمود و به ما بدنی به صورت ذره ای که آنها را از پشت حضرت آدم بیرون آورده بود داد و به آدم نشان داد.
حضرت آدم: نگاه کرد و دید آسمان از جمعیت ما پر شده است.
حضرت آدم: تعجب کرد و عرضه داشت خدایا چقدر بچه! چرا اینها را خلق کرده ای! چه پیمانی و چه تعهدی باید با تو ببندند!
ارواح: به آنها بعد از گذراندن کلاس ها گفته شد که معلمان خود را دیدید و شناختید و با آنها آشنایی پیدا کردید با خصوصیات آنها آشنا شدید حالا در جلسه امتحان باید شرکت کنید.
عالم ذر عالم تعهد و پیمان
روحی: که قوه دراکه قوی داشته.
روحی: که در کلاس درس شرکت کرده.
روحی: که اختیار کامل پیدا کرده.
ارواح در جلسه امتحان در عالم ذر شرکت کردند، بعد از ارواح تعهد و میثاق گرفته شدکه باید به تعهد خود عمل کنند.
تعهداتی که ارواح دادند
 خداوند خالق ما و همه موجودات بود و شهادت می دهیم. (12)
 پیامبران را به خصوص حضرت محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و اله تصدیق و پیروی می کنیم. (13)
 ولایت علی علیه السلام و فرزندان معصومش را پذیرفتیم. (14)
 دلبستگی به دنیا نداشته باشیم و دنیا را دوست نداشته باشیم.
 به یکدیگر ظلم نکنیم ، به حقوق دیگران تجاوز ننماییم و ریاست طلب و خائن و منافق نباشیم و برتری طلب خود را معرفی نکنیم.
 شیطان را دشمن خود بدانیم و از او پیروی نکنیم تا سعادتمند گردیم. (15)
 همان گونه که تعلیم گرفته ایم تنها خدا را عبادت کنیم و به او شرک نورزیم. (16)
 حضرت علی علیه السلام و اولاد معصومش را یاری کنیم. (17)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  36  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شناخت امام رضا علیه السلام

تحقیق در مورد امام رضا علیه السلام

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد امام رضا علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد امام رضا علیه السلام


تحقیق در مورد امام رضا علیه السلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:62

 

 

 

 

 

شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على

حضرت على (ع) در سیزده رجب سال 30 عام الفیل در کعبه به دنیا آمد مادرش فاطمه بنت اسد و پدرش ابوطالب نام داشت. در بیست و یکم ماه رمضان سال 40 هجرى در شهر کوفه به درجه شهادت رسید. قبر مطهرش در نجف اشرف قرار دارد

بخشهاى زندگانى على (ع)

با توجه به اینکه امیرمومنان ده سال پیش از بعثت پیامبر (ص) دیده به جهان گشود و در حوادث تاریخ اسلام هموارده در کنار پیامبر اسلام (ص) قرار داشت و پس از درگذشت آن حضرت نیز سى سال زندگى نمود، مى‏توان مجموع عمر 63 ساله او را به پنج بخش زیر تقسیم نمود:

1- از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام،

2- از بعثت تا هجرت پیامبر به مدینه،

3- از هجرت تا درگذشت پیامبر اسلام،

4- از رحلت پیامبر اسلام تا آغاز خلافت آن حضرت،

5- دوران خلافت آن بزرگوار

1- از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام( ص)

چنانکه اشاره کردیم، اگر مجموع عمر على (ع) را به پنج بخش تقسیم کنیم، نخستین بخش آن را زندگى امام پیش از بعثت پیامبر تشکیل مى‏دهد. مقدار عمر امام در این بخش از ده سال تجاوز نمى‏کند زیرا زمانى که على (ع) دیده به جهان گشود، بیش از سى سال از عمر پیامبر نگذشته بود و پیامبر در چهل سالگى به رسالت مبعوث گردید، بنابراین على (ع) در موقع بعثت پیامبر بیش از ده سال نداشت.

در آغوش پیامبر

على(ع) در این دوره که دوره حساس شکل‏گیرى شخصیت و دوره پذیرش تربیتى و روحى او بود، در خانه حضرت محمد (ص) و تحت تربیت او به سربرد. مورخان اسلامى در این زمینه مى‏نویسند:

یک سال، قحطى بزرگى در مکه رخ داد. در آن زمان ابوطالب عموى پیامبر داراى عائله زیاد و هزینه سنگینى بود. حضرت محمد (ص )به عموى دیگر خود «عباس» که از ثروتمندترین افراد بنى هاشم بود، پیشنهاد کرد که هر کدام از ما یکى از فرزندان ابوطالب را به خانه خود ببریم تا فشار مالى ابوطالب کم شود، عباس موافقت کرد، و هر دو نزد ابوطالب رفتند و موضو(ع) را با او در میان گذاشتند. ابوطالب با این پیشنهاد موافقت کرد. در نتیجه عباس، «جعفر» و حضرت محمد ص «على» را به خانه خود برد. على (ع) همچنان در خانه آن حضرت بود تا آنکه خداوند او را به نبوت مبعوث فرمود و على (ع) او را تصدیق کرد و از او پیروى نمود.(1) پیامبر اسلام (ص) پس از گرفتن على (ع) فرمود: همان را برگزیدم که خدا او را براى من برگزید.(2)

از آنجا که حضرت محمد (ص) در سنین کودکى - پس از درگذشت عبدالمطلب - در حانه عمویش ابوطالب و تحت کفالت او بزرگ شده بود، مى‏خواست با تربیت یکى از فرزندان او، زحمات وى و همسرش فاطمه بنت اسد را جبران کند و از میان فرزندان او نظر به على (ع) داشت

على (ع) در دوران خلافت خود، در خطبه «قاصعه» به این دوره تربیتى خود اشاره نموده و مى‏فرماید:

«شما (یاران پیامبر) از خویشاوندى نزدیک من با رسول خدا و موقعیت خاصى که با آن حضرت داشتم آگاهید و مى‏دانید موقعى که من خردسال بودم، پیامبر مرا در آغوش مى‏گرفت و به سینه خود مى‏فشرد و مرا در بستر خود مى‏خوابانید به طورى که من بدن او را لمس مى‏کردم، بوى خوش آن را مى‏شنیدم و او غذا در دهان من مى‏گذارد

من همچون بچه‏اى که به دنبال مادرش مى‏رود، همه جا همراه او مى‏رفتم، هر روز یکى از فضائل اخلاقى خود را به من تعلیم مى‏کرد و دستور مى‏داد که از آن پیروى کنم.»(3)

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد امام رضا علیه السلام

تحقیق در مورد زندگانی حضرت امام رضا ( ع )

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد زندگانی حضرت امام رضا ( ع ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زندگانی حضرت امام رضا ( ع )


تحقیق در مورد زندگانی  حضرت امام رضا ( ع )

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:49

 

 

 

 

 

  1. ولادت ، وفات ، طول عمر و مدفن آن حضرت
  2. مادر امام رضا ( ع )
  3. کنیه آن حضرت
  4. لقب آن حضرت
  5. نقش انگشتری آن حضرت ، دربان آن حضرت ، شاعر آن حضرت
  6. فرزندان امام رضا ( ع )
  7. صفات ظاهری آن حضرت ، اخلاق و رفتار آن حضرت
  8. فضایل و مناقب امام رضا ( ع )
  9. پاسخهای امام رضا ( ع ) به مسائل و پرسشها
  10. اخبار آن حضرت ( ع ) با مأمون
  11. انگیزه طلب کردن مأمون ، حضرت رضا( ع ) را به خراسان
  12. نامه مأمون به امام رضا ( ع ) و فراخواندن آن حضرت به سوی خود
  13. آمدن امام رضا ( ع ) به نیشابور
  14. حدیث سلسله الذهب
  15. رسیدن امام رضا ( ع ) به مرو ، بیعت امام رضا ( ع ) به عنوان ولایت عهدی
  16. صورت عهدنامه ای که مأمون ولایت عهدی امام رضا ( ع ) را در آن نوشت
  17. آنچه پشت عهدنامه به خط امام رضا ( ع ) نگاشته شده است
  18. گواهان طرف راست
  19. گواهان طرف چپ
  20. صورت درهمی که در زمان امام رضا ( ع ) به امر مأمون ضرب شد
  21. حرکت امام رضا ( ع ) برای خواندن نماز عید در مرو
  22. بقیه اخبار امام رضا ( ع ) با مأمون
  23. جلسه پاسخ امام رضا ( ع ) به پرسش های مأمون
  24. ازدواج امام رضا ( ع ) با دختر یا خواهر مأمون
  25. عزم مأمون بر خروج از مرو به قصد بغداد
  26. خروج مأمون و امام رضا ( ع ) از مرو
  27. رسیدن مأمون و امام رضا ( ع ) به سرخس و کشته شدن فضل بن سهل
  28. برخی از روایاتی که از امام رضا ( ع ) نقل شده است
  29. کسانی که از امام رضا ( ع ) روایت نقل کرده اند
  30. تألیفات امام رضا ( ع )
  31. سخنان کوتاه و پند و اندرزهایی که از آن حضرت بر جای مانده است
  32. سخنان کوتاه و مواعظ آن حضرت به نقل از تذکره ابن حمدون
  33. سخنان کوتاه و مواعظ و اندرز آن حضرت ( ع ) به نقل از تحف العقول
  34. سخنان کوتاه آن حضرت به نقل از الذخیره
  35. سخنان کوتاه آن حضرت به نقل از کتاب النزهة
  36. یکی از دعاهای کوتاه آن حضرت
  37. علت و چگونگی وفات امام رضا ( ع )
  38. چرا مأمون ، امام رضا ( ع ) را مسموم کرد ؟
  39. تذهیب گنبد امام رضا ( ع )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ولادت ، وفات ، طول عمر و مدفن آن حضرت

 

 

امام رضا ( ع ) در روز جمعه ، یا پنج شنبه 11ذی  حجه یا ذی قعده یا ربیع الاول

سال 153یا 148هجری در شهر مدینه پا به دنیا گذاشت . بنابر این تولد آن حضرت

مصادف با سال وفات امام صادق ( ع ) بوده یا پنج سال پس از در گذشت آن حضرت

رخ داده است . همچنین وفات آن حضرت در روز جمعه یا دوشینه آخر صفر یا 17یا

21ماه مبارک رمضان یا 18جمادی الاولی یا 23ذی  قعده یا آخر همین ماه در سال

203یا 206یا 202هجری اتفاق افتاده است . شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا گوید

قول صحیح آن است که امام رضا ( ع ) در 21رمضان ، در روز جمعه سال 203هجری در

گذشته است . وفات آن حضرت در سال 203در طوس و در یکی از روستاهای نوقان به

نام سناآباد اتفاق افتاد .

با تاریخ های مختلفی که نقل شد ، عمر آن حضرت 48یا 47یا 50یا 51سال و 49یا

79روز یا 9 ماه یا 6 ماه و 10روز بوده است ، اما برخی که سن آن حضرت را

55یا 52یا 49سال دانسته اند ، سخنشان با هیچ یک از اقوال و روایات ، منطبق

نیست و ظاهرا تسامح آنان از اینجا نشأت گرفته که سال ناقص را به عنوان یکسال

کامل حساب کرده اند . از جمله این اقوال شگفت آور سخن شیخ صدوق در عیون اخبار

الرضا است که گفته است : میلاد امام رضا (ع ) در 11ربیع الاول سال 153و وفات

وی در 21رمضان سال 203بوده و با این حساب آن حضرت 49سال و شش ماه در این

جهان زیسته است . مطابق آنچه صدوق نقل کرده ، عمرآن حضرت پنجاه سال و شش ماه

و ده روز میشود و منشاء این اشتباه را باید عدم دقت در جمع و تفریق اعداد

دانست شیخ مفید نیز مرتکب این اشتباه شده است و ما در حواشیهای خود بر کتاب

المجالس السنیه متذکر این خطا شده ایم .

بنابر گفته مولف مطالب السؤول ، امام رضا ( ع ) 24سال وچند ماه بنابر قول ابن

خشاب 24سال و 10ماه از عمر خویش را با پدرش به سر برد . لکن مطابق آنچه

گفته شد ، عمر آن حضرت در روز وفات پدرش 35 سال یا 29سال و دو ماه بوده

و پس از درگذشت پدرش چنانکه در مطالب السؤول نیز آمده ، 25سال زیسته است و

نیز مطابق آنچه قبلا گفته شد آن حضرت پس از پدرش بیست سال در جهان زندگی کرد .

چنانکه شیخ مفید نیز در اشارد همین قول را گفته است . برخی نیز این مدت را

بیست سال و دو ماه ، یا بیست سال و نه ماه ، یا بیست سال و چهار ماه ، یا

بیست و یکسال و 11ماه ذکر کرده اند که این مدت ، روزگار امامت و خلافت آن

حضرت به شمار است . در طول این مدت آن حضرت دنباله حکومت هارون رشید را که

ده سال و بیست و پنج روزبود درک کرد . سپس امین از سلطنت خلع شد و عمویش

ابراهیم بن مهدی برای مدت بیست و چهار روز به سلطنت نشست . آنگاه دوباره

امین بر او خروج کرد و برای وی از مردم بیعت گرفته شد و یکسال و هفت ماه

حکومت کرد ولی به دست طاهر بن حسین کشته شد . سپس عبد الله بن هارون ، مامون ،

به خلافت تکیه زد و بیست سال حکومت کرد . امام رضا ( ع ) پس از گذشت پنج یا

هشت سال از خلافت مأمون به شهادت رسید .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگانی حضرت امام رضا ( ع )

تحقیق در مورد اقدامات رضا شاه در توسعه

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد اقدامات رضا شاه در توسعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اقدامات رضا شاه در توسعه


تحقیق در مورد اقدامات رضا شاه در توسعه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه39

 

فهرست مطالب

 

                     فصل اول :  تعاریف اصطلاحات و مفاهیم

 

        -  نوسازی و نظریات نوسازی    ....................................................5

        - توسعه   ...............................................................................6

        - اصلاح  ...............................................................................7

        - تجدد ومدرنیسم   .....................................................................7

        - جامعه شبه غربی و مدرن رضاشاهی   ...........................................7

        - گفتمان مدرنیسم پهلوی اول   .......................................................8

                               

                       فصل دوم : آموزش به سبک جدید

 

        - نظام نوین تعلیم و تربیت  ........................................................9

        -  توسعه مدارس ابتدایی و متوسطه و مدارس عالی  ...........................10

        - آموزش بزرگسالان و زنان  .....................................................12

        - دانشگاه تهران  ...................................................................13

 

 

                     فصل سوم : دولت نوین و ارتش مدرن

 

        - دانشکده افسری  ...................................................................15

 

       - قانون نظام اجباری  ................................................................16

 

       - ایجاد ارتش متحد الشکل  ..........................................................17

 

 

                     فصل چهارم : خدمات عمومی رضاشاه

 

       - راه شوسه و راه آهن  .............................................................18

 

       - تاسیس رادیو تهران   ..............................................................20

 

       - تاسیس بانک ملی ایران   ..........................................................20

 

       - بهداشت و درمان   ................................................................21

 

       - اصلاحات اداری   .................................................................21

 

       

                       فصل پنجم : تحول اقتصادی و صنعتی

 

 

         - صنایع غذایی  .....................................................................23

 

         - صنایع نساجی  ....................................................................24

 

         - صنایع شیمیای و فلزی و غیر فلزی  ...........................................24

 

         - صنعت نفت  ......................................................................25

 

        - صنعت کشاورزی  ...............................................................26

 

 

 

 

 

 

 

               فصل ششم : تحولات اجتماعی و فرهنگی وسیاسی

 

 

 

        - رضاشاه و روحانیت  ...........................................................27

 

        - سیاست رضاشاه درباره عشایر  ..............................................28

 

        - زنان وتحولات جامعه  ........................................................28

 

 

 

     نتیجه گیری  .............................................30

     منابع و ماخذ .............................................31

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه :                                                     

 

ایران تاریخی کهن دارد و تقسیماتی که در تاریخ ایران شده بیشتر بر مبنای شروع و پایاین کار سلسله های سلاطین

 بوده واز فتوحات  وکشتار و زندگی انها سخن رفته است. ولی با ظهور اسلام این تاریخ به دو دوره تقسیم می شود

که به دوره قبل از اسلام و دوره بعداز اسلام تقسیم می شود.که دوره قبل از اسلام دوره باستان نیز نامیده میشود و

دوره بعد از اسلام به دوره اسلامی نامیده می شود .  ولی دوره دیگری از تاریخ کشورمان وجود دارد که به ان دوره

معاصر میگویند و در این تحقیق  از این دوره بحث میشود. این دوره از زمان قاجارها تا پهلوی دوم را در برمیگیرد.

آغاز حکومتی نوین با یک نظم نوین و مدرن ار دوره رضاشاه پهلوی شروع به کار کرد .این دوران تاریخی که

تحولات سیاسی اجتماعی زیادی را به دنبال داشت به عنوان یکی از مهمتر ین دوران حکومتی ایران شناخته شده است.

با روی کار امدن دولت نوگرای رضاشاه نوسازی از دیدگاه وی اغازشد.البته این وضیعت منازعاتی را نیز در پی

داشت منازعاتی میان ارزشهای سنتی و عرفی و دینی و فرایند نوسازی حاصل شد.تاثیرت فکری مشروطیت وحضور

طبقه جدید تحصیل کردگان غرب در کنار طبقه حاکم بیش از هر عاملی سبب رویکرد پهلوی اول به مدرن سازی در

کشور گردید. مردمی که در ان زمان از عقب ماندگی فرهنگی رنج می بردند. ولی با اغاز این نظم نوین با آهنگی

شتابان به نظم اموزش وپرورش در ایران و اصلاحات زیادی نیز در دیگر بخشهای جامعه را نیز به وجود اورد.

پهلوی اول در خصوص سیاست نوسازی خود در برخی جهات گامهای مثبت برداشته که آثار ان را در حال حاضر

نیز شاهد هستیم .البته فراموش نشود که در کنار سیاستهایش در جهت نوسازی و مدرن سازی سیاست های غلطی را

هم در پیش گرفته بود که باعث بازماندن او از هدف اصلی اش شد.وی درعرصه نوسازی خدمات زیادی را انجام داد

که به بررسی انها خواهیم پرداخت

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول

 

       نوسازی : Modernization  

 ایجاد تغیراتی در تلقیات فردی و رفتار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است. به طور کلی هرجا سخن از تغیرات به

میان آید و در رفتارهای فردی و اجتماعی و یا در اقتصاد و سیاست جامعه مؤثر باشد ان را نوسازی می گویند.

در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم این واژه به معنی رشد تعقل و نادینی گری به کار می رفت ولی اینک نوسازی

غالبا معنی رشد اقتصادی را به خود گرفته است. انچه که به نام مکتب نوسازی معروف است حاصل مباحث و

نظریاتی است که از سوی اندیشمندان در مورد دگرگونیهای جوامع به کار می رود که معمولا جوامه غربی نیز نمونه

الگوی جوامع نوین بشمار می روند و مشخصات انها  به نام "نو بودن" در نظر گرفته می شوند.

نوسازی را از منظر "مایرون" مورد بررسی قرار میدهیم:

         "نوسازی را اصطلاحی فرار میداند که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم معمولا به"

           معنای ( رشد ) به (عقل روی کردن ) و ( رهایی از قید مذهب ) بکار برده می شد

            و فرایندی بود که آدمیان را یاری می بخشید تا از قید و بند رژیم های جابر و نیز

            خرافه پرستی آزاد گردند. امروزه این مفهوم با کلمه دیگری در هم آمیخته شده

            شده است و ان نیز غربی شدن است.

بنابراین  نوسازی را عبارت از فرایند نو شدن و یا طی ان جوامع بشری از حالت سنتی به حالت مدرن در می ایند.

 

      

      توسعه  :

 توسعه گاه با رشد به یک معنا بکار برده می شود ولی این دو اصطلاح کاملا با یکدیگر مترادف نیستند . بلکه کلمه

رشد یک مفهوم یک بعدی دارد و منظور از ان ازدیاد کمی ثرئت در جامعه است و معمولا با شاخصهایی نظیر درامد

سرانه اندازه گیری می شود . اما توسعه علاوه بر ازدیاد کمی ثروت در جامعه از تغیر کیفی نظام اجتماعی و

اقتصادی و فرهنگی و ....نیز حکایت میکند.

بنابراین جدای از اینها صاحبنظران برای فرق نهادن بین توسعه و رشد مشخصاتی نظیر کاهش فقر و نابرابری را نیز

در مفهوم توسعه گنجاندند و توسعه به معنای ( بهبود زندگی اجتماعی ) در نظر گرفته شده است.

  "مایکل تودارو" توسعه را به این صورت معرفی می کند:

             "او توسعه را پدیده ای صرفا اقتصادی نمیداند و معتقد است توسعه باید به"

               عنوان جریان چند بعدی که مستلزم تجدید سازمان و تجدید جمعیت گیری

              مجموعه نظام اقتصادی و اجتماعی کشور است را مورد توجه قرار داد و

              توسعه علاوه بر بهبود وضع در امدها و تولید آشکارا متضمن تغییرات                                        

              بنیادی در ساختمان نهادی – اجتماعی و اداری است و اگر چه معمولا بر                                 

             حسب یک  چارچوب ملی تعیین می شود مع الذلک تحقیق وسیع ان می تواند                                                     

              موجب  اصلاحات اساسی در نظام اجتماعی و اقتصادی بین المللی شود

این تعریف که جامعترین تعریف از توسعه بود که انواع مشخصه های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و حتی

روانشناختی نیز در ان گنجانده شده بود. همه این تعریف راهنمای برنامه های توسعه از سوی برخی کشورها و   

حتی سازمان ملل بود که ارائه شده است.

این تعاریفی که در مورد توسعه وجود دارد اکثرا در لزوم فراهم اوردن زمینه های ذکر شده در زیر اشتراک نظر

دارند :

 

      -  افزایش تولیدات اقتصادی همراه با افزایش پس انداز انباشت سرمایه

      -  کشف و توسعه منابع طبیعی جدید و پرورش مهارت های انسانی برای استفاده از این منابع

      -  افزایش تحرک جغرافیایی و اجتماعی و روانی

 -  بالا بردن سطح کارایی دولت در جلب مشارکت مردم برای وصول به هدفهای ملی

  

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اقدامات رضا شاه در توسعه