فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق درمورد آسیب شناسی سازمان

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق درمورد آسیب شناسی سازمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درمورد آسیب شناسی سازمان


دانلود تحقیق درمورد آسیب شناسی سازمان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 9

 

آسیب شناسی سازمان

سازمان مجموعه ای از افراد است و در هر سازمان نقش افراد، انجام دادن کارها و پیشبرد وظایفی است که به آنها محول می شود، برای اجتناب از آسیب دیدن سازمان اگر اخلاق بر سازمان حاکم باشد و اصول اخلاقی از طرف سازمان و کارکنانش مراعات گردد از چند جهت در موفقیت سازمان موثر خواهد بود. نخست اصول اخلاقی به عنوان یک ارزش در سازمان نهادینه خواهد شد.

دوم اینکه بین سازمان و کارکنان آن روابط موثر، شفاف و دوستانه برقرار می شود و در نهایت سازمان شاهد پویایی و عملکرد مثبت کل سازمان خواهد بود. ارزش های اخلاقی خوب و ناهنجاری های اخلاقی بد در همه سازمان ها وجود دارد اما به محیط، فرهنگ و شیوه رفتار افراد بستگی دارد. رفتار اخلاقی کارمند به دو عامل ارزشهای شخصی و جو حاکم بر سازمان وابسته است.

برای مثال چنانچه سیستم پاداش سازمان به گونه ای باشد که از رفتار نادرست افراد چشم پوشی نماید و حتی آنها را مثبت جلوه دهد، افراد شایسته هم ممکن است دست به کارهای نادرست بزنند. هنگامی که سازمان به افراد دروغگو و متقلب و یا کسانی که اعمال خلاف را انجام می دهند، ارتقاء مقام بدهد و یا آنها را مورد ستایش قرار دهد، چنین برداشت می شود که رفتارهای غیراخلاقی بازدهی مناسبی دارند، اینجاست که اصول غیراخلاقی در سازمان ریشه می گیرد. اصول غیراخلاقی کدامند؟ حاکمیت روابط بر ضوابط تنها یکی از مواردی است که سازمانها را به طرف بیراهه غیراخلاقی می کشاند. موارد دیگری مانند: تاخیر کارکنان هنگام ورود به سازمان، ترک محل کار، پنهانکاری، انجام کارهای شخصی در محل کار، استفاده از امکانات سازمان به نفع خود، دزدی اموال سازمان، فاش کردن اسرار سازمان، ریاکاری و چاپلوسی، اخذ رشوه و... گاهی به صورت ارزش درآمده اند. متاسفانه تمامی موارد پیش گفته کم و بیش در بسیاری از سازمانها وجود دارند. درباره علت پیدایش چنین ناهنجاری هایی در سازمان چندین دلیل اساسی را می توان مطرح کرد: عدم احساس مسئولیت، فقدان باورهای اخلاقی، نبود وجدان کاری، پایبندنبودن به تعهدات خود در قبال سازمان، حاکمیت ارزشهای مادی در برابر ارزشهای معنوی و... در پیدایش اصول غیراخلاقی در سازمان موثرند. در این راستا نقش مدیران سازمانها در پیرایش چنین روحیاتی در کارکنان را نباید نادیده گرفت. مدیری که رفتاری درست و صادقانه دارد بدون آنکه قصد آموزش کارکنان را داشته باشد به آنان تعهد اخلاقی را یاد می دهد و الگوی کارکنانش در زمینه اخلاق می شود یا به بیان دیگر مظهر ارزشهایی است که در سازمان غالب هستند.

اگر مدیر از کارکنانش انتظار مشارکت در انجام کار، وظیفه شناسی، انضباط و جدیت را دارد یا سهل انگاری، کم کاری و حیف و میل منابع را نمی پذیرد در مقابل آن عدم درک و نادیده گرفتن نیازهای کارکنان و نیز عدم برقراری شرایط مناسب کاری از طرف مدیر پذیرفتنی نیست. تجمل پرستی مدیر راه را برای بروز رفتارهای غیراخلاقی در محیط سازمان هموارتر می سازد. اتاق کار مجلل و اتومبیل گران قیمت، برپایی جلسات بی محتوا و مسافرت های بی دلیل به بهانه ماموریت جزء عواملی هستند که نقش مدیر را درشیوع اصول غیراخلاقی در سازمان به اثبات می رسانند. بدون شک چنین اعمال و رفتاری از طرف مدیر تاثیرات سوء و مخربی را در بین کارکنان به جای خواهد گذاشت و آنان تصویر ذهنی منفی نسبت به سازمان و مدیرش خواهند داشت. در اینجا این پرسش مطرح می شود که در برابر شیوع رفتارهای غیر اخلاقی در میان کارکنان، از سوی مدیریت چه تدابیری باید اندیشه شود.

برخی از اقدامات لازم در رویاروئی با ناهنجاری های غیراخلاقی در سازمان از این قرار است:

1- ایجاد مدل گزینشی مناسب، افراد برای سازمان یک سرمایه انسانی محسوب می شوند چرا که سازمان برای جذب و به کارگیری آنان هزینه های زیادی را پرداخته است. اگریک سیستم جامع گزینش در سازمان حاکم نباشد و از اصول و رویه های غیرمنطقی پیروی گردد، یقیناً افراد نالایق و ناکارآمد وارد سازمان خواهند شد. مصاحبه های استخدامی باید توسط روانشناسان و کارشناسان مجرب سازمان صورت گیرد تا با آگاهی از روحیات و اعتقادات فرد و نیز شناخت بهتر شخصیت او بتوانند افراد مناسب را انتخاب کنند. اگر سازمان می خواهد اصول اخلاقی را حاکم کند، پیشگیری از ورود افرادی که با هنجارهای سازمان هماهنگی ندارند تدبیری است به مراتب تاثیر گذارتر از درمان آن. افراد صادق، امین، باوجدان و درستکار از دل همین سیستم مناسب است که به سازمـان راه پیدا می کنند و باعث ترقی آن می شوند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد آسیب شناسی سازمان

آسیب شناسی اجتماعی

اختصاصی از فی بوو آسیب شناسی اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آسیب شناسی اجتماعی


آسیب شناسی اجتماعی

 لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه:58

مقدمه

ای خداوند پاک و بی انباز و یار           دست گیر و جرم ما را در گذر

                                 ” مولوی“

انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیبهای اجتماعی بسیاری رنج برده اند و همواره   در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند تا راهها و شیوه هایی را برای رهایی از آنها بیابند. از مجموعه این آگاهیها و تجربه ها و آموخته ها، توانسته اند زمینه های مطالعاتی و رشته های مختلفی را برای تبیین بی هنجاریها و نا بسامانیهای زندگی اجتماعی پی ریزی کنند. حاصل این کار پیدایی دانش آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات) است. آسیب شناسی اجتماعی مطالعه بی نظمیها و آسیبهای اجتماعی همراه با علل و انگیزه های پیدایی آنها و نیز شیوه های پیشگیری و درمان این پدیده ها، به انضمام مطالعه شرایط بیمار گونه اجتماعی است؛ زیرا خاستگاه اصلی تبهکاری را باید در کل حیات اجتماعی و نوع خاص روابط انسانی جستجو کرد. نا بسامانیهای اقتصادی-اجتماعی از قبیل : فقر، تورم، گرانی، بیکاری، فقدان امنیت مالی و حقوقی و دیگر عواملی که باعث ” محرومیت“ می شوند، زمینه مساعدی را برای انواع مختلف آسیبهای اجتماعی چون : خودکشی، سرقت، اعتیاد به مواد مخدر، الکلیسم، طلاق، گدایی و ... فراهم می آورند. از این رو مفهوم آسیب شناسی گستره وسیعی پیدا می کند و از ابعاد ارزشی و کاربردی فراوانی برخوردار می گردد.


دانلود با لینک مستقیم


آسیب شناسی اجتماعی

دانلود تحقیق کامل درمورد آسیب شناسی شکست تحصیلی

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق کامل درمورد آسیب شناسی شکست تحصیلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد آسیب شناسی شکست تحصیلی


دانلود تحقیق کامل درمورد آسیب شناسی شکست تحصیلی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 54

 

نقش عملکرد تحصیلی در اعتماد به نفس

موفقیت یا شکست تحصیلی همانطور که از عوامل مختلفی چون نظام آموزشی، سازمان مدرسه و عوامل آن چون کتاب، معلم، مدیر و نیز خانواده و ویژگیهای شخصی و فردی دانش آموزان ریشه می گیرد آثار و پیامدهای مختلفی را نیز در ابعاد اجتماعی و فردی بر جای می گذارد. موضوع این مقاله بررسی پیامدهای فردی و روانشناختی موفقیت یا شکست تحصیلی در روحیه و عزت نفس دانش آموزان است. باهم می خوانیم.

عزت نفس کودک قبل از هر چیز ابتدا در محیط زندگی اش پی ریزی می شود اما در مدرسه و کلاس درس است که نسبت به توانایی های خود و اینکه چگونه پیشرفت کند آگاهی می یابد. به طور معمول یک کودک تا سن ۱۸ سالگی حدود ۵ هزار ساعت از وقت خود را در مدرسه می گذراند و طی این مدت عقاید یا عادات خاصی کسب می کند.

نحوه آموزش کودکان بسیار مهم تر از چیزی است که باید بیاموزند. نگرش کودک نسبت به یادگیری و مخصوصاً توانایی هایش اثر بسیار مهمی روی اعتماد به نفس و در نتیجه آینده اش دارد بنابراین توجه و نوع رفتار والدین و معلم های مدرسه در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است.

هدف از یادگیری

داشتن تصور خوب از خود نیاز طبیعی هر کودک است و برای برآورده شدن این نیاز، کودک باید به این باور برسد که می تواند کارها را به خوبی و با موفقیت انجام دهد. اما مفهوم موفقیت و شکست پیچیده است و با نگرش های متفاوتی بررسی می شوند. در یک کلاس درس خوب والدین باید انتظار داشته باشند که کودک شان پنج چیز اساسی زیر را بیاموزد:
۱ _ به دقت انجام دادن کارها و یادگیری مهم است.

۲ _ برای موفق شدن معیارهایی در نظر بگیرد بدین معنا که مفهوم درست انجام دادن کارها را درک کند و بتواند قضاوت کند که تا چه اندازه کارهایش را به خوبی انجام می دهد.
۳ _ باید چه انتظاری از خود داشته باشد و نسبت به توانایی هایش مثبت فکر کند.
۴ _ موفقیت و پیشرفت را نتیجه مستقیم تلاش و پشتکار خود بداند.
۵ _ و اینکه موفقیت های فردی اش ارزش اجتماعی دارند.
در مدرسه وجود تکالیف و برنامه های متفاوت و رقابت بین کودکان و ارزیابی مداوم آنها آگاهی کودک را نسبت به توانایی هایش افزایش می دهد و او را نسبت به قضاوت های دیگران نگران می کند. با روش های زیر می توانیم او را حمایت کنیم و اجازه ندهیم این ویژگی های مدرسه روحیه او را تضعیف کند:

۱ _ به او بقبولانیم که موفق شدن در مدرسه تلاشی جالب و هیجان انگیز است نه صرفاً محک زدن تواناهایی او.

بیشتر کودکان وقتی تصور می کنند مجبورند توانایی های خود را ثابت کنند نگران می شوند و ما نباید آنها را در اینگونه موقعیت ها قرار دهیم. مثلا، به جای اینکه به او بگویید: «ببینم در ریاضی چقدر مهارت داری» (که در این حالت کودک احساس می کند تحت بررسی موشکافانه ای قرار گرفته است) بگویید: «چرا این مسائل ریاضی را امتحان نمی کنی؟» (بدین وسیله این پیام را به کودک می رسانید که فعالیت های متفاوت، توانایی های ذاتی نیستند بلکه آنها را باید آزمود.)

۲ _ هرگز استعداد یا توانایی کودک را به طور کلی مورد قضاوت قرار ندهید.
باید از برچسب زدن روی توانایی های کودک مان بپرهیزیم (مثلا، «در خواندن ضعیف است.» یا «در فهم ریاضی کند است» یا «در ورزش دست و پا چلفتی» است.)
و برای اینکه تمایل به یادگیری در کودک را زنده نگهداریم باید به او بیاموزیم چگونه توانایی های خود را مهار کند و درک کند با کمک تلاش و کوشش می تواند توانایی ها و استعدادهایش را توسعه بخشد. مثلا به جای اینکه بگویید: «فکر می کنم ریاضی کار تو نباشد.» یا «در خواندن استعداد ذاتی نداری.» (که بدین ترتیب فکر می کند در این موارد توانایی ندارد) بگویید: «به نظر می رسد این مسائل ریاضی برایت دردسرساز هستند.» یا «خواندن این متن مشکل است، مگر نه؟» (در این صورت کودک این پیام مشخص و ساده را دریافت می کند که صرفاً آن وظیفه یا کار خاص مشکل است.) پیام دیگری که دریافت می کند این است: «محدودیت های او دائمی نیستند و اگر چه همه توانایی هایش به بهره برداری نمی رسند اما با تلاش می تواند آنها را توسعه دهد.» وقتی کودکان استعداد را مهار شدنی بدانند در کسب اهداف شان موفق می شوند.

تشویق کودک به برگزیدن معیارهایی برای عملکردهایش

اغلب والدین تمایل دارند کودک شان را از هر نوع انتقادی حمایت کنند و یا تصور می کنند هر کاری که او انجام می دهد «محشر» است. این گونه تفکر نسبت به کودک او را عملا دلسرد کرده و از توانایی هایش در انتخاب معیارهای عملکرد درست می کاهد و به تدریج درخصوص مفهوم «خوب انجام دادن کارها» گیج می شود.

کودکان اغلب تلاش می کنند به بزرگسالان بفهمانند که دوست دارند ارزیابی صحیحی از کارشان بشود. آنها تا سن ۶ سالگی نسبت به تعاریف دیگران مخصوصاً اگر با احساس خودشان نسبت به واقعیت سازگار نباشد حساس هستند. ستایش های افراطی غالباً کودک را ناراحت می کند. مثلا وقتی پدر مایکل «هشت ساله» به او گفت: «تو نابغه هستی!» مایکل بسیار عصبانی شد _ کودک در این لحظه نگران می شود برای جلب توجه پدرش باید چه کارهای دیگری انجام دهد و این ستایش نامطمئن او را مضطرب می سازد. یا نوجوانی نه ساله، برای اینکه موافق ستایش والدینش از نحوه اسکی بازی اش نبود به جای اینکه با اسکی از کوه پایین بیاید غلت خورد. کودکی که ستایش های غیرواقعی از کارش می شود دیگر انگیزه ای برای تلاشی جدی ندارد. گاهی اوقات لازم است به کودک خود بگوییم: «کارت را خوب انجام دادی و با تلاش بیشتر می توانی آن را بهتر انجام دهی.» و فقط به او نگوییم: «کارت فوق العاده است!»
بعضی مواقع کودک نسبت به خوب انجام ندادن کاری آگاهی کامل دارد که در این گونه مواقع بهتر است پدر یا مادر به نارضایتی کودک بپیوندد و به او کمک کند تا با استفاده از این نارضایتی نقشه ای برای بهبود کار بکشد. بهترین ستایش کودک تشویق قضاوت خوب خودش است.کودکان از سن ۴ یا ۵ سالگی نسبت به اینکه «که» هستند و چگونه باید باشند فکر کرده و معمولا خود را با دیگران مقایسه می کنند و آنها به کمک ویژه ای نیاز دارند تا در این قیاس ایمن بمانند. مخصوصا اگر حداقل دو مورد از گرایش های زیر را از خود بروز دادند:
۱ _ تمایلی به پذیرفتن کاری که برایشان مشکل است نداشته باشند.
۲ _ فقط به اهداف دور از دسترس و دست نیافتنی فکر کنند. (مثل صاحب مدال بازی های المپیک یا ستاره رسانه های گروهی شدن بدون اینکه واقعاً برای رسیدن به این اهداف گامی بردارند.)

۳ _ با لحنی تحقیرآمیز با دوستان خود صحبت کنند.

۴ _ فکر کنند که دوستان شان در هر کاری بهتر از او هستند.

۵ _ علاقه شان نسبت به مدرسه را از دست بدهند.

شما والدین می توانید به روش های زیر به کودک خود قوت قلب بدهید:
۱ _ عدم اعتماد به نفس او را بپذیرید.

ترس هایش را نادیده نگیرید و او را حمایت کنید. مثلا بگویید: «ممکن است بعضی روزها در مدرسه سخت بگذرد اما در آنجا افرادی هستند که به تو کمک می کنند و بعد از آن هم در خانه با یکدیگر می نشینیم و صحبت می کنیم.» پیام این است: «طبیعی است بعضی چیزها سخت باشد اما دشواری نشانه آن نیست که نتوانی از عهده کارهایت برآیی!»
۲ _ به او کمک کنید برای خود اهدافی روشن و دست یافتنی در نظر بگیرد.
وقتی کودک فکر کند کودکان دیگر از او جلوتر هستند ممکن است توجهی به توانایی های واقعی خود نداشته باشد. باید از او بخواهیم با توجه به توانایی هایش اهدافی در نظر بگیرد و برای دست یافتن به آنها برنامه ای دقیق داشته باشد.

۳ _ به او اطمینان بخشید که حتی وقتی نمی تواند چون ستاره ای بدرخشد باز هم با ارزش است.

می توانیم زمینه ای فراهم سازیم تا کودک لذت پیشرفت را با تلاش و حرکت خودش حس کند. مثلا: «ببین در این هفته مسائل ریاضی را چقدر بیشتر از گذشته درست حل کرده ای!» گفتن این جمله مؤثرتر است تا بگویید: «تو ریاضیدان بی نظیری هستی!»
کودکی که از هم سن و سال خود عقب می ماند برای ایمان آوردن به توانایی هایش به حمایت شما نیاز دارد:

۱ _ موضوع یا فعالیتی را بیابید که علاقه او را تحریک می کند.
۲- در کارها با او همیاری کنید و توانایی هایش را متذکر شوید و به او خاطرنشان سازید با وجود این که وظایفش سخت هستند آنها را چه قدر خوب می تواند انجام دهد. وقتی انجام دادن کاری به نظر کودک آسان بیاید ممکن است درک نکند آن کار واقعاً مشکل است.
۳- اصرار کنید آنها هنگام برخورد با موضوع یا فعالیت هایی که مشکل تر هستند به تلاش خود ادامه دهند.

اگر به او اجازه دهید تا روی موضوعات آسان متمرکز شود از مواجه شدن با مبارزات سخت و ناامیدکننده پرهیز می کند و یاد نمی گیرد برخی از ناامیدی ها را چگونه تحمل کرده و برای حل مشکلات خود تلاش کند.

نگاه کودک به موفقیت ها و شکست های خود

نحوه برخورد کودک با موفقیت و شکست در شکل گیری عزت نفس او بی اندازه مهم است. تنها موفق شدن نمی تواند در کودک اعتماد به نفس ایجاد کند. نگرش کودک نسبت به موفقیت ها و شکست هایش اعتماد به نفس او را ساخته و یا از بین می برد. واکنش های سازنده و یا زیانبخش دو جنبه متفاوت از «موفقیت» و «شکست» هستند:

۱- اولین جنبه همان تسلط کودک روی موفقیت یا شکست است. اگر کودک توانایی و تلاش خود را عامل موفقیتش بداند نسبت به آن احساس مسئولیت کرده و روی آن کنترل منطقی خواهد داشت. مثلاً اگر بازی ضعیفی را که انجام داده است در نتیجه تمرین کم بداند آنگاه می تواند تلاش کرده و آن را تغییر دهد.

۲- دومین جنبه از نگرش کودک نسبت به موفقیت ها و شکست هایش به «پایداری» یا «ناپایداری» مربوط می شود.

چنانچه کودکی امتحان انگلیسی اش را ضعیف داده و معتقد باشد در نتیجه حماقتش بوده است یا اصولاً «در درس انگلیسی خوب نیست» پس نگرش وی «نگرشی پایدار» است و چون به نظر وی استعداد طبیعی اش تغییرناپذیر است بنابراین اوضاع درسی اش نیز اصلاح نخواهد شد اما اگر فکر کند نمره ضعیفش به علت خوب نخواندن درس هایش است در آن صورت دارای «نگرشی ناپایدار» است پس برای او امکان تغییر وجود دارد و مثلاً دفعه بعد می تواند خود را برای امتحان بیشتر آماده ساخته و بهتر عمل کند. کودک در عین حال که توانایی ها و عملکردهایش را ارزیابی می کند باید دو چیز متفاوت را درک کند: اول این که توانایی هایش تغییرپذیر هستند و ممکن است بهتر یا بدتر شوند و دوم این که روی آنها کم و بیش کنترل دارد. با روش های زیر می توانید کودک را تشویق کنید نسبت به موفقیت یا شکست هایش واکنشی سازنده از خود نشان دهد:

  • با او در مورد این که چرا نتوانسته است کاری را خوب انجام دهد صحبت کنید. به او کمک کنید تا دلایل موفقیت و شکست خود را درک کند. درک علت موفقیت ها به اندازه فهمیدن علت شکست مهم است. اگر کودک معتقد باشد «شانس آورده» که نمره ریاضی اش خوب شده است پس به توانایی خود اعتمادی ندارد. از طرفی اگر فکر کند به طور ذاتی باهوش یا با استعداد است و کارهایش را خوب انجام می دهد ممکن است تصور کند دیگر ضرورتی ندارد تلاش کند. تصور این که توانایی های طبیعی به کمک فرد می آیند تصوری زیانبخش است. مطمئن شوید کودکتان می فهمد تلاش او چه قدر در موفقیتش نقش دارد. مثلاً به او بگوئید: «از این که می توانی موقع امتحان حواس خود را کاملاً جمع کنی خوشحال هستم.»

۲- با کودک خود در مورد علت شکست در کاری صحبت کنید و به صحبت های او گوش دهید و از نظر عاطفی او را حمایت نمایید.

به او کمک کنید درک کند که می تواند اوضاع را بهبود بخشیده و اصلاح کند.
نحوه برخورد کودک با موفقیت و شکست در شکل گیری عزت نفس او بی اندازه مهم است. تنها موفق شدن نمی تواند در کودک اعتماد به نفس ایجاد کند. نگرش کودک نسبت به موفقیت ها و شکست هایش اعتماد به نفس او را ساخته و یا از بین می برد

گاهی اوقات ممکن است کودکان در مدرسه نسبت به خود احساس «بد» یا «ناشایستی» داشته باشند یا حتی خود را احمق فرض کنند. کودکان زمانی که در کلاس درس سرزنش می شوند بسیار خجالت کشیده و شرمنده می شوند و از جمع فاصله می گیرند.
ارزش اجتماعی موفقیت

همان قدر که تشویق کردن کودک در جهت انتخاب معیارهایی برای خود معلم است به همان اندازه هم اهمیت دارد بداند که مردم برای تلاش و موفقیت های او ارزش قائل هستند.
در این خصوص می توانید پیشنهادهای زیر را امتحان کنید:

نسبت به تلاش و موفقیت وی علاقه نشان دهید و او را بستایید. مثلاً خواندن انشاء و به آن توجه نشان دادن کودک را بسیار راضی و خوشحال می سازد.
۲- نشان دهید که کار خوب او تأثیر مثبتی دارد. مثلاً بگوئید: گزارش تو از این کتاب مرا وادار می کند آن را بخوانم. بدین ترتیب کودک می فهمد قدرت این را دارد روی نگرش دیگران تأثیر بگذارد

  • او را تشویق کنید مهارت های به دست آورده اش را به دیگران منتقل کند. مثلاً: «برادرت در حل مسائل ریاضی که سال گذشته یاد گرفتی به کمک تو احتیاج دارد.»
    ۴- کودک را تشویق کنید حداقل برخی از کارهای مدرسه اش را به طور گروهی انجام دهد. وقتی کودکان روی تحقیقی با یکدیگر کار می کنند، هریک از اعضای گروه پیشنهاداتی می دهد و هر وقت آن پیشنهاد مورد استفاده قرار گیرد اعتماد به نفس شان بالا می رود. کودکی که در کارهای گروهی سهیم می شود، ارزش اجتماعی تلاش، ابتکار و توانایی هایش را به بوته آزمایش می گذارد.

حفظ اعتماد به نفس در کلاس درس

 گاهی اوقات ممکن است کودکان در مدرسه نسبت به خود احساس «بد» یا «ناشایستی» داشته باشند یا حتی خود را احمق فرض کنند.

کودکان زمانی که در کلاس درس سرزنش می شوند بسیار خجالت کشیده و شرمنده می شوند و از جمع فاصله می گیرند. آنها هر روز به بی کفایتی تهدید می شوند.
کودکی که در کارش شکست می خورد شرمنده می شود و این باور در او شکل می گیرد که این گونه اتفاق ها همیشه برایش پیش خواهد آمد و در زندگی شانسی نخواهد داشت. چنین تفکری ممکن است آینده کودک را به خطر اندازد. ناامیدی و سرخوردگی های گذشته مجدداً وجود کودک را فرامی گیرد و او به انتظار شکست های آینده می نشیند. متأسفانه در این لحظات کودک هر نوع تحقیری را «به حق» یا «مناسب» می داند.
ما والدین با روش های زیر می توانیم به کودک کمک کنیم تا بر این احساسات بسیار معمول غلبه کند.

  • مشکلی که ممکن است موجب تحقیر کودک شود را تشخیص دهید. ببینید چه «نقصی» در کودک مورد هدف قرار گرفته است پس تا حد لازم در مورد آن با وی صحبت کنید. مثل این مورد: «به نظر می رسد وقتی هنگام روخوانی در کلاس اشتباه می کنی مضطرب می شوی.»

وقتی با کودک این گونه صحبت شود به این فکر می افتد که: «خوب روی هم رفته این وضع خیلی هم بد نیست.» زیرا می فهمد فقط بلند خواندن وی در کلاس خوب نیست و به طور کلی استعداد و توانایی اش در روخوانی مورد تردید قرار نگرفته است.

  • تفاوت بین اشتباه و شکست را به کودک آموزش دهید و در عین حال به او کمک کنید تا موضوعی که باعث تحقیر وی می شود را به سرعت اصلاح کند. در ضمن به او متذکر شوید اشتباه کردن خجالت آور نیست بلکه باید با اصلاح خطاها به رشد و بالندگی دست یافت. به کودکتان بگوئید: «اشتباه کردن قسمتی از یادگیری است و هر کس در زندگی اشتباه می کند.» آنگاه کودک این پیام را دریافت می کند که دلیلی ندارد همیشه از اشتباهاتش شرمنده شود و خجالت بکشد و اعتماد به نفسش تقویت می شود. بنابراین اگر می خواهیم کودکانمان موفق شوند باید به آنها بیاموزیم که چگونه بر شکست شان غلبه کنند.
    ۳- به او بیاموزید در برابر تحقیر شدن مقاومت کند. کودکی که نقاط قوت و ضعف خود را بشناسد آمادگی مقاومت در برابر هر نوع تحقیری را دارد و اگر آن قدر اعتماد به نفس داشته باشد که در کلاس درس بگوید: «این مبحث درسی هنوز برایم سخت است اما سعی می کنم آن را یاد بگیرم.» پس می تواند به سرعت احساس اضطراب را از خود دور کند و شرمنده نشود.
    • با معلم کودکتان صحبت کنید و از او کمک بخواهید. یادگیری و تحقیر نمی توانند در کنار یکدیگر باشند و اگر معلمی کودکی را تحقیر کند قدرت یادگیری را از او می گیرد. برای این که کودکتان در کلاس درس مضطرب نشود از معلم وی بخواهید روشی به کار گیرد تا او را بیش از پیش مضطرب و نگران نسازد.
      با تدابیر فوق می توانیم به کودک کمک کنیم تا نگران کارهای مدرسه نباشد و برای او مهارت هایی فراهم نمائیم تا در قبال حقارت ایستادگی کند و در ضمن به او بیاموزیم از چیزی نترسد و همچنان به تلاش خود ادامه دهد. او باید بداند اگر بعضی مواقع هم شکست بخورد ایرادی ندارد زیرا شکست قسمتی از یادگیری است.
      کنار آمدن با عدم پذیرش

درخواست نامه ها و مصاحبات ورودی معمولاً به سال های آخر دوران نوجوانی- هنگام ورود به دانشکده و مدارس عالی تخصصی برای ادامه تحصیل- مربوط می شود، اما در حقیقت بسیاری از کودکان این مراحل را از سنین کم آغاز می کنند. مثلاً ممکن است والدین از اینکه کودک شان به مدرسه ای که معتقدند خوب است راه نیابد بسیار ناراحت شوند اما باید درخصوص اثری که این مسأله روی کودک دارد حساس باشند.
عزت نفس رابطه تنگاتنگی با احساس موفقیت و مقبول بودن دارد. بنابراین تحمل کردن این نوع عدم پذیرش ممکن است مشکل باشد. بعضی از کودکان و والدین پذیرفته نشدن در مدرسه ای را به راحتی تحمل می کنند اما دیگران چنین نیستند.

عوارض روحی روانی مردودی

قبلا مذکور افتاد که مطالعات نشان داده است که مردود شدن یک کودک موجب بهبود وضعیت پیشرفت تحصیلی وی نمی شود و از این نظر تا حدود زیادی بی فایده است اما در عوض عوارضی برای کودک به دنبال دارد که قابل توجه است.
یکی از عوارض جبران ناپذیر مردودی بر روی شخصیت کودکان، کاهش عزت نفس یا self-esteem و خود پنداره مثبت است، امروزه نقش خود پنداری مثبت در موفقیت انسانها مورد تاکید صاحب نظران و پژوهشگران تربیتی است آنان بعد از خانه، مدرسه را مهمترین نیروی شکل دهنده خود پنداری می دانند موستکاس (Moustakas) معتقد است که ما همه اشتباه می کنیم. مرتکب خطا شدن وپایین آوردن اعتبار و حیثیت یک کودک و در عین حال آگاه بودن از این که شخصیت کودک بیمار می شود بسیار جدی تر از آن است که کودک کلماتی را به هنگام قرائت جا بیندازد!! (پرکی، 1378)

کاهش اعتمادبه نفس کودک که حاصل این شکست هاست، بزرگترین عامل تعیین کننده روند آتی زندگی وی، خاصه زندگی تحصیلی اوست. این شکست ها نگرش ها و اعتقادات وی را نسبت به مدرسه، معلم و دانش منفی می سازد، به گونه ای که به مرور از علم و مدرسه روی گردان می شود. تا جایی که به انتهای خط می رسد و بالاخره ترک تحصیل می کند.
این شکست ها و نگرانی های قبل و بعد از آن، گاه چنان جدی و شدید هستند که منجر به ناراحتی های روانی چون اضطراب و افسردگی می شود. در پژوهش (محمد حسین الیاسی ، 1380) بین افت تحصیلی، مردودی، تجدیدی و افسردگی رابطه مثبت دیده شده است. بنا بر گزارش محقق فوق در خارج از کشور نیز تیشر و لانگ (tisher and lang, 1970)، مک دونالد و شیپرد (Mc Donald and shiperd , 1976) تیشر (1983) و کول (Cole 1990) بین افت تحصیلی و افسردگی کودک رابطه پیدا کرده اند بنا بر گفته بلوم دانشمند معروف شکست های متوالی ودر انجام خواستهای مدرسه ظاهراً هسته مرکزی بسیاری از مشکلات روانی را تشکیل می دهد". (مرتضی خلخالی، 81) این سخن بلوم در حدود سی سال پیش بیان شده است در حالیکه امروزه شواهد بسیار زیادی برای آن موجود است. کتاب جدید و معروف بلوم تحت عنوان: " ویژگیهای آدمی و یادگیری آموزشگاهی" شواهدی در این مورد فراهم آورده است. لذا هر شکستی عوارضی برای کودک به همراه دارد که بخشی از آن به روح و روان و احیاناً جسم طفل وارد می آید مثل افسردگی، اضطراب، و مشکلات عاطفی دیگر و بخش دیگر به نگرش اطرافیان بر می گردد که او در انظار آنان واجد صفات نامطلوبی به نظر می رسد.

نقش اولیاء در پیروزی تحصیلی فرزندان

والدین نقش ارزنده ای در ترغیب و تشویق فرزندان خود نسبت به فراگیری دروس و پیشرفت تحصیلی دارند. پس می توانند با بکارگیری روشها و رفتارهای زیرنقش موثری در رشد تحصیلی آنها داشته باشند.

1- فرزندان در مورد نشان دادن احساس خویش نسبت به مدرسه به والدین متکی هستند. پس وقتی پدر بگوید: «من همیشه به مدرسه علاقه مند بودم و مدرسه در مسائل شغلی و زندگی خیلی به من کمک کرد.» به طور غیر مستقیم احساس مثبت و لذت بخشی نسبت به مدرسه در کودک ایجاد می گردد.

2- فرزندان را در مباحث خانوادگی شرکت دهید. خانه ای که در آن والدین به فرزندان فرصت اظهارنظر در مورد اشیاء و موضوعات مورد علاقه بچه ها را می دهند شرایط مناسبی برای یادگیری در کودکان ایجاد می کنند. که حتماً تاثیر آن از بهترین مدرسه هم بیشتر است، زیرا به نظر کودک اهمیت داده می شود که نتیجه آن فعال شدن ذهن و تفکر عمیق برای اظهارنظر و ایجاد نظام فکری صحیح و ایجاد توانایی در تجزیه و تحلیل مسائل می شود.
3- بگذارید فرزند شما خودش باشد و کل شخصیت او را بدون در نظرگیری ویژگیهای خاص او مورد احترام قرار دهیم و او را به عنوان یک انسان ارزشمند مورد تأیید و توجه ویژه قرار دهیم.
4- باید توجه داشته باشیم که موفقیت و شکست برای فرزندان مثل نردبانی است که وقتی شروع می شود تا آخرین پله ادامه می یابد، پس سعی کنیم با کوشش فراوان و همکاری با مدرسه از همان آغاز دانش آموز را به سوی اولین پله نردبان موفقیت هدایت کنیم و موفقیت در یک زمینه موفقیت در زمینه های دیگر را به دنبال می آورد. پس فرزندان را کمک کنیم تا مدرسه برایشان به یک محیط شاد تبدیل گردد. و هر روز موفقیت روزانه آنها را هرچند کم باشد درک نموده و تأیید کنیم، زیرا موفقیت یک رؤیا نبوده و قابل دسترسی می باشد.
5- والدین می توانند در صورت انحراف کودک از مسیر موفقیت از راههای زیر او را دوباره در مسیر موفقیت قرار دهند به عنوان نمونه اگر در هنگام حل مسائل ریاضی ابراز ناتوانی نمود او را راهنمایی کنیم تا دوباره کتاب و موضوع درسی را بخواند و او را راهنمایی می کنیم تا تکالیف ریاضی و اعداد را تمیز و خوانا بنویسد و بتواند مسائل ریاضی را از طریق تلاش فکری و با زبان خود بیان کند. پس باید به کودک بگوییم اول مسئله را بخوان و به من بگو دقیقاً مفهوم مسئله چیست؟ و مسئله چه می خواهد؟ که رعایت این اصول موجب می شود که شاگرد جوابها را بطور صحیح و سریعتر بدست آورد.

6- اگر دانش آموزی تمام مراحل یک مسئله را روی کاغذ خود بنویسد کار ذهنی او کمتر می شود. اشتباهات کمتری مرتکب می شود و کارش را زودتر تمام می کند و حتی می تواند مسائل پیچیده تر زندگی را در حال و آینده حل نماید. وقتی دانش آموزی سریع تر کار بکند، ذهن خود را روی کار متمرکز نموده و اشتباه کمتری می کند و وقت اضافی برای بررسی مجدد پیدا می کند.

7- کمک کنید تا فرزندان شما از همان ابتدا عادت کنند تا برای انجام هر کاری تمرکز حواس داشته باشند. توجه کافی به هر امری در حقیقت یک عادت برای تفکر بوده که نتایج درخشانی در داخل و خارج مدرسه برای فرزند شما به دنبال دارد و در پیشگیری از حوادث، بهبود مطالعه، روش صحیح نشستن در کلاس و انجام صحیح تکالیف نقش مؤثری دارد.
8- عدم هماهنگی عضلانی در دانش آموز می تواند موجب ترس از شکست در نوشتن و بازی و سایر چیزها شود. پس والدین می توانند او را در کسب هماهنگی های لازم کمک کنند و فرصت هایی برای او فراهم کنند که بدون دست پاچگی و ترس شکست را تجربه کند. مثلاً با او توپ بازی کنند تا مهارت توپ گرفتن و توپ پرتاب کردن در کودک تقویت گردد و یا او را به شنا تشویق کنند و یا با کمک وسایلی مهارت بالا رفتن را در او ایجاد کنند و یا هماهنگی عضلات دست و بازو را در او ایجاد کنند و فرصتهایی فراهم کنند تا کودک بدون ترس از تمسخر و شکست به تمرین و نوشتن بپردازد و اگر کاغذهای زیادی را در این راه خط خطی کرد و از بین برد او را ملامت نکنند.

9- یکی از راههای مؤثر برای از بین بردن ترس و وحشت از درس جواب دادن، آمادگی و تسلط دانش آموز بر درس و بازگو کردن پاسخ سؤالات برای خود و یا استفاده از ضبط صوت و داشتن طرح و نقشه درس به صورت بسیار خلاصه و مکتوب می باشد.
10- اگر استعدادهای ویژه ای مانند علاقه مندی و استعداد نسبت به آثار هنری یا فنی و امور ورزشی در فرزندان شما وجود دارد سعی کنید آنها را تا جایی که به نمرات مدرسه و توانایی های تحصیلی آنها ضرری نمی زند تشویق کنید. اگر فرزند شما فقط به یک موضوع مثل فوتبال و یا هنر علاقه و تسلط خاصی دارد بگذارید علاقه خود را حفظ کند، ولی او را کم کم تشویق کنید تا به سایر موضوعات درسی و مدرسه ای و یا مهارتهای جدید نیز از طریق اطلاع رسانی، پیش مطالعه و زمینه سازی علاقه مند گردد.

قلدری کردن در مدرسه

اگر از بالغین در مورد مشکلات مدارس سؤال شود، ندرتاً ممکن است به قلدری به عنوان یک مشکل اشاره نمایند، حال آن که قلدری می‌تواند از مشکلات جدی در مدارس باشد. قلدری سوء استفاده از قدرت است. پدیده‌ای است تکراری که در آن قوی‌ترها بر ضعیف‌ترها غلبه می‌کنند.

قلدری می‌تواند به سه نوع کلامی، جسمی یا روانی صورت گیرد. قلدران مدرسه بچه‌هایی را که نمی‌توانند از خود دفاع کنند مکرراً مورد طعنه، ناسزا، آزار، تهدید و تمسخر قرار می‌دهند. آنها ممکن است قربانیان خود را با القاب نامناسب صدا بزنند، ظاهر و رفتار آنها را مسخره نمایند، ادای آنها را درآورند، آنها را از زمین بازی بیرون کنند و خوراکی، پول یا دیگر وسایل آنها را بدزدند یا به زور بگیرند. بعضی اوقات قربانیان مورد تهاجم فیزیکی نیز قرار می‌گیرند، مثلاً ممکن است لگد یا کتک بخورند، نیشگون گرفته شوند، هل داده شوند، یا در اتاق حبس گردند. نوع زیرکانه و غیر مستقیم قلدری که در دختران شایعتر است، بی‌اعتبار کردن دیگران در محیط مدرسه است. کوچک کردن اطرافیان با شایعه پراکنی، پخش دروغهای کینه توزانه، سخن چینی، فاش کردن رازهای دیگران، پخش نوشته‌های زشت، طرد نمودن، بی‌اعتنایی و کنار گذاشتن هم شاگردی‌ها از فعالیتهای گروهی می‌تواند از این نوع قلدر بازی‌ها باشد. پسران بیشتر با تهدید و آزار جسمی قلدری می‌کنند اما  استفاده از آزار کلامی و روانی در دختران قلدر شایعتر است. قلدری کلامی یا روانی می‌تواند به اندازة انواع جسمانی آن آسیب زننده باشد.

قلدری پدیده‌ای بسیار شایع است. در پژوهشی که در سال 2001 توسط مؤسسه ملی سلامت کودکان آمریکا صورت گرفت نزدیک به 3/1 دانش آموزان به نوعی  پدیده قلدری را تجربه کرده بودند: 13% به عنوان قلدر، 11% به عنوان قربانی و 6% به عنوان هر دو. حدود 10% آنها هفته‌ای یک مرتبه یا بیشتر با این پدیده روبرو شده بودند. قلدری در پسرها سه برابر دخترها و در اوایل نوجوانی (14-11 سالگی) شدیدتر گزارش شده بود. پسران قلدر معمولاً هر دو جنس پسر و دختر را مورد آزار قرار می‌دهند ولی دختران قلدر نسبت به هم جنسان خویش قلدری می‌کنند. قلدری اغلب مؤثر واقع می‌شود بنابراین تداوم می‌یابد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد آسیب شناسی شکست تحصیلی

مقاله در مورد آسیب شناسی سازمان

اختصاصی از فی بوو مقاله در مورد آسیب شناسی سازمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد آسیب شناسی سازمان


مقاله در مورد آسیب شناسی سازمان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه: 9

آسیب شناسی سازمان

سازمان مجموعه ای از افراد است و در هر سازمان نقش افراد، انجام دادن کارها و پیشبرد وظایفی است که به آنها محول می شود، برای اجتناب از آسیب دیدن سازمان اگر اخلاق بر سازمان حاکم باشد و اصول اخلاقی از طرف سازمان و کارکنانش مراعات گردد از چند جهت در موفقیت سازمان موثر خواهد بود. نخست اصول اخلاقی به عنوان یک ارزش در سازمان نهادینه خواهد شد. دوم اینکه بین سازمان و کارکنان آن روابط موثر، شفاف و دوستانه برقرار می شود و در نهایت سازمان شاهد پویایی و عملکرد مثبت کل سازمان خواهد بود. ارزش های اخلاقی خوب و ناهنجاری های اخلاقی بد در همه سازمان ها وجود دارد اما به محیط، فرهنگ و شیوه رفتار افراد بستگی دارد. رفتار اخلاقی کارمند به دو عامل ارزشهای شخصی و جو حاکم بر سازمان وابسته است. برای مثال چنانچه سیستم پاداش سازمان به گونه ای باشد که از رفتار نادرست افراد چشم پوشی نماید و حتی آنها را مثبت جلوه دهد، افراد شایسته هم ممکن است دست به کارهای نادرست بزنند. هنگامی که سازمان به افراد دروغگو و متقلب و یا کسانی که اعمال خلاف را انجام می دهند، ارتقاء مقام بدهد و یا آنها را مورد ستایش قرار دهد، چنین برداشت می شود که رفتارهای غیراخلاقی بازدهی مناسبی دارند، اینجاست که اصول غیراخلاقی در سازمان ریشه می گیرد. اصول غیراخلاقی کدامند؟ حاکمیت روابط بر ضوابط تنها یکی از مواردی است که سازمانها را به طرف بیراهه غیراخلاقی می کشاند. موارد دیگری مانند: تاخیر کارکنان هنگام ورود به سازمان، ترک محل کار، پنهانکاری، انجام کارهای شخصی در محل کار، استفاده از امکانات سازمان به نفع خود، دزدی اموال سازمان، فاش کردن اسرار سازمان، ریاکاری و چاپلوسی، اخذ رشوه و... گاهی به صورت ارزش درآمده اند. متاسفانه تمامی موارد پیش گفته کم و بیش در بسیاری از سازمانها وجود دارند. درباره علت پیدایش چنین ناهنجاری هایی در سازمان چندین دلیل اساسی را می توان مطرح کرد: عدم احساس مسئولیت، فقدان باورهای اخلاقی، نبود وجدان کاری، پایبندنبودن به تعهدات خود در قبال سازمان، حاکمیت ارزشهای مادی در برابر ارزشهای معنوی و... در پیدایش اصول غیراخلاقی در سازمان موثرند. در این راستا نقش مدیران سازمانها در پیرایش چنین روحیاتی در کارکنان را نباید نادیده گرفت. مدیری که رفتاری درست و صادقانه دارد بدون آنکه قصد آموزش کارکنان را داشته باشد به آنان تعهد اخلاقی را یاد می دهد و الگوی کارکنانش در زمینه اخلاق می شود یا به بیان دیگر مظهر ارزشهایی است که در سازمان غالب هستند. اگر مدیر از کارکنانش انتظار مشارکت در انجام کار، وظیفه شناسی، انضباط و جدیت را دارد یا سهل انگاری، کم کاری و حیف و میل منابع را نمی پذیرد در مقابل آن عدم درک و نادیده گرفتن نیازهای کارکنان و نیز عدم برقراری شرایط مناسب کاری از طرف مدیر پذیرفتنی نیست. تجمل پرستی مدیر راه را برای بروز رفتارهای غیراخلاقی در محیط سازمان هموارتر می سازد. اتاق کار مجلل و اتومبیل گران قیمت، برپایی جلسات بی محتوا و مسافرت های بی دلیل به بهانه ماموریت جزء عواملی هستند که نقش مدیر را درشیوع اصول غیراخلاقی در سازمان به اثبات می رسانند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد آسیب شناسی سازمان

مقاله کامل در مورد آسیب شناسی اجتماعی

اختصاصی از فی بوو مقاله کامل در مورد آسیب شناسی اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله کامل در مورد آسیب شناسی اجتماعی


مقاله کامل در مورد آسیب شناسی اجتماعی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 58

 

مقدمه

ای خداوند پاک و بی انباز و یار           دست گیر و جرم ما را در گذر

                                 ” مولوی“

انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیبهای اجتماعی بسیاری رنج برده اند و همواره   در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند تا راهها و شیوه هایی را برای رهایی از آنها بیابند. از مجموعه این آگاهیها و تجربه ها و آموخته ها، توانسته اند زمینه های مطالعاتی و رشته های مختلفی را برای تبیین بی هنجاریها و نا بسامانیهای زندگی اجتماعی پی ریزی کنند. حاصل این کار پیدایی دانش آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات) است. آسیب شناسی اجتماعی مطالعه بی نظمیها و آسیبهای اجتماعی همراه با علل و انگیزه های پیدایی آنها و نیز شیوه های پیشگیری و درمان این پدیده ها، به انضمام مطالعه شرایط بیمار گونه اجتماعی است؛ زیرا خاستگاه اصلی تبهکاری را باید در کل حیات اجتماعی و نوع خاص روابط انسانی جستجو کرد. نا بسامانیهای اقتصادی-اجتماعی از قبیل : فقر، تورم، گرانی، بیکاری، فقدان امنیت مالی و حقوقی و دیگر عواملی که باعث ” محرومیت“ می شوند، زمینه مساعدی را برای انواع مختلف آسیبهای اجتماعی چون : خودکشی، سرقت، اعتیاد به مواد مخدر، الکلیسم، طلاق، گدایی و ... فراهم می آورند. از این رو مفهوم آسیب شناسی گستره وسیعی پیدا می کند و از ابعاد ارزشی و کاربردی فراوانی برخوردار می گردد.

گروه های اجتماعی

می دانیم که شخص اجتماعی واحد پایه در انواع گروهبندیهای اجتماعی است. اکنون سعی می کنیم گروه اجتماعی را تعریف کنیم. گروه اجتماعی به سبب وجود عینی اش در خارج از ذهنیت انسان نمی تواند سنخ اجتماعی محسوب شود. ماهیت روابطی که اشخاص در گروه ها اجتماعی دارند آن را از جماعت اجتماعی متمایز می کند و در یک گروه اشخاص با هم متحد می شوند، منافع مشترک پیدا می کنند و کنش متقابلشان طبق الگو است. بنابراین، گروه اجتماعی از افراد انسانی که در روابط متقابل هستند تشکیل می شود.

هر مطالعه ای درباره منشاء و شکلبندی گروهها باید عطف به یک گروه خاص باشد که آغاز و انجامی در زمان دارد، در این معنا که در زمان معینی بوجود می اید، مدتی کوتاه یا بلند، دوام می آورد و سپس از بین می رود. نمی توان بدون توجه به ابتدا و انتها از زندگی گروهی سخن گفت. زندگی گروهی و روابط اجتماعی با هستی اشخاص بوجود می آید و بسط می یابد.

  • مشخصات گروه

تعریف جامعه شناختی واژه ” گروه“ خیلی مفصل تر از آنست که در بالا تذکر دادیم. تعریف کامل تر گروه اجتماعی باید مشخصات زیر را در بر گیرد:

الف)واحد اجتماعی که گروه نامیده می شود، باید از درون، به افرادی که عضو آن هستند، و از بیرون، به اشخاصی که ناظر آن هستند، چنین هویتی را القا کند. منظور این نیست که هر فرد عضو گروه باید شخصا معرف حضور هر فرد دیگر عضو یا غیر عضو باشد. انجمن های سری، لژهای فراماسونری، در تعریف گروه اجتماعی جا می گیرند، در حالی که اعضایشان جمع بسته ای را تشکیل می دهند و نه تنها بر اشخاص خارج که بر بیشتر اعضای گروه ناشناسند. در شهرهای بزرگ شمار گروههای اجتماعی آنقدر زیاد است که هیچ کس نمی تواند همه آنها را شخصا بشناسد، ولی همه آنها کم و بیش قابل شناسایی هستند.

ب)گروه یک ساختار اجتماعی دارد، در این معنا که موقعیت هر عضو یا هر شخص نسبت به موفقیتهای دیگر معین است. روی همین اصل، آرایشی از پایگاههای اجتماعی یا قشر بندی اجتماعی در هر گروهبندی حتی در کوچکترینشان( مثلا در خانواده) مشاهده می شود. در هر گروهی حتی در تساوی طلبانه ترینشان نشانه ای از مراتب فرمانبری و فرماندهی به چشم می خورد.

ج)در گروه نقشهای فردی وجود دارد. به عبارت دیگر، هر عضو با گروه در مشارکت است. هرگاه اعضای گروه نقشهایشان را ایفا نکنند، زندگی گروه خاتمه می یابد. گروه که در آن نوعی کنش شخصی وجود نداشته باشد، از دیدگاه جامعه شناختی قابل تصور نیست.

ج)در گروه نقشهای فردی وجود دارد. به عبارت دیگر، هر عضو با گروه در مشارکت است. هر گاه اعضای گروه نقشهایشان را ایفا نکنند، زندگی گروه خاتمه می یابد. گروه که در آن نوعی کنش شخصی وجود نداشته باشد، از دیدگاه جامعه شناسی قابل تصور نیست.

د)روابط متقابل میان اعضا اس و اساس گروه اجتماعی است. بنابراین، گروهی که اعضایش با یکدیگر تماس و ارتباط نداشته باشند، متصور نیست. و این ارتباط، حتی محدود به دو شخص، باید به صورت فرایندی دو جانبه باشد.

ه)هر گروه هنجارهای رفتاری دارد که بر نحوه ایفای نقشها مؤثرند. این هنجارها نه قواعد مکتوبند و نه مقررات، اما اعضای گروه آنها را مراعات می کنندو بنابراین رفتار فرد وقتی که در گروه است و به علت گروه دستخوش تغییراتی می گردد.

ج)اعضای گروه پاره ای منافع مشترک و پاره ای ارزشهای مشترک دارند. گاهی این ارزشها کاملا واضح نیستند، اما حضور آنها وقتی نمایان می شود که اختلاف در سطح ارزشها باعث متلاشی شدن گروه می شود. فی الواقع، اختلاف نسلها در گروه خانوادگی غالبا چیزی جز اختلاف در ارزشها نیستند.

ح)هستی و دوام گروه منوط به داشتن یک یا چند هدف اجتماعی است.

ط)هر گروه عمری نسبی دارد که می توان دوره زمانی آن را اندازه گرفت. و این یکی از نشانه های مهم افتراق میان جماعت اجتماعی مستعجل و گروه اجتماعی است.

اکنون با جمعبندی مشخصات فوق می توانیم گروه را تعریف کنیم: گروه واحد اجتماعی قابل شناسایی، سازمان یافته و با دوامی از اشخاص اجتماعی است که مطابق هنجارهای اجتماعی و داشتن منافع و ارزشهای مشترک نقشهای متقابلی را به منظور نیل به هدف یا هدفهای مشترک ایفا می کنند. یک جامعه کلی مثل جامعه ایرانی، هندی، فرانسوی و...، ترکیبی از گروههای اجتماعی است که در آن وجود دارند. در درون یک جامعه گروهها عمدتا با کارکردهای اصلیشان از یکدیگر متمایز می شوند، در حالی که جامعه های کلی با فرهنگشان از یکدیگر متمایز می شوند.

2-1عضو گیری گروه

هر گروه برای ادامه دادن به حیاتش باید بتواند اعضای جدیدی را به عضویت بگیرد. در اصل اشخاص با تولد یا پذیرفته شدن عضو گروه خانوادگی و خویشاوندی گسترده در می آیند. همه گروههای اجتماعی دیگر اعضای جدید را به شرط داشتن صلاحیتهای لازم به عضویت می پذیرند. یک گروه دوستانه ممکن است عضو جدید را به موجب تفاهم صوری اعضای قبلی در خود بپذیرد. اما بعضی از گروهها از راه گزینش، منصوب کردن یا دعوت کردن عضو جدید می پذیرند. در برخی از گروهها، داوطلب عضویت باید صلاحیتش را با گذراندن آزمون کتبی مطابق رسم و آیین گروه به اثبات برساند. در برخی موارد پرداخت حق عضویت اجباریست.

مسئله عضوگیری گروه جدا از مسئله شکلبندی و منشاء گروههاست. اشخاص در گروهها زندگی می کنند چون موجوداتی اجتماعی هستند. در بسیاری موارد اشخاص در فعالیتهای گروهها مشارکت می کنند بدون آن که درباره عضویتشان به این یا آن گروه از خود پرسشی بکنند. داخل شدن فرد در گروه غالبا به شیوه ای بدون تعلق و نا آگاهانه است. پسر بچه ای ازلباس پیش آهنگی خوشش می آید به عضویت گروه پیش اهنگی مدرسه اش در می آید.

3-1 طبقه بندی گروههای اجتماعی

نظر به پیچیدگی و تنوع گروههای اجتماعی نه یک طبقه بندی که چند طبقه بندی از گروهها لازمست. پیش تر اشاره کردیم که گروهها عمدتا با کارکردهای اصلیشان از یکدیگر متمایز می شوند و این تنها یکی از معیارهاییست که در طبقه بندی گروهها می تواند به کار آید . شیوه های تفکیک و طبقه بندی گروهها باندازه دیدگاههای بررسی آنها متعدد است. بسیاری از این نگرشها تنها برای هدفهای مطالعه ای تخصصی مفید اند. و خیلی از طبقه بندیهای ساده نیز ارزش جامعه شناختی ناچیزی دارند. طبقه بندی گروهها در سریهای ممتد بر حسب اندازه شان، مثلا از کوچکترین تا بزرگترینشان، اطلاع خاصی به ما نمی دهد، مگر این که اندازه گروه با صفت دیگری که معنای جامعه شناختی دارد، در ارتباط گذشته شده باشد. طبقه بندی همه گروهها بر حسب دوامشان، از قدیمی ترین و پردوام ترین تا جدیدترین و متغیرترین ممکن است از لحاظ تمرین تاریخی جالب باشد، اما در اینجا هم برای آن که طبقه بندی فایده جامعه شناختی داشته باشد بهتر است که دوام و استمرار گروهها با ویژگیهای دیگر آنها در ارتباط گذاشته شود.

هر گروه اجتماعی مشخصات هشت گانه ای را که پیش تر بر شمردیم دارد، لذا می توان همه گروهها را در سری ممتدی بر حسب هر یک از این مشخصات طبقه بندی کرد، با عنایت به این نکته که برخی از این مشخصات مهمتر از بقیه هستندو می توان گروهها را بر حسب ساختارشان طبقه بندی کرد، یعنی بر حسب انعطاف پذیر بودنیا نبودن موقعیت نسبی اعضا، شدید یاضعیف بودن مراتب فرماندهی و فرمانبری، می توان گروهها را بر حسب نقشهای اجتماعی، از بیشترین تا کمترین توقعی که از اعضایشان دارند طبقه بندی کرد و می توان گروهها را بر حسب روابط متقابل اعضا، زیادی و کمی، نزدیکی و دوری، رسمی و غیر رسمی بودن این روابط در مجموعه     پیوسته ای طبقه بندی کرد. می توان گروههای اجتماعی را بر حسب هنجارهای رفتاری، یعنی انتظاراتی که از عضو گروه است تا در رفتارش مراعات کند و یا بر حسب ارزشهای اجتماعی مشترک اعضای گروه، و بالاخره بر حسب نوع هدفهای اجتماعی که گروهها فعالیتشان را برای رسیدن به آنها سازمان داده اند، طبقه بندی کرد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله کامل در مورد آسیب شناسی اجتماعی