فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد زندگى دنیوى دلیل زندگى اخروى

اختصاصی از فی بوو مقاله در مورد زندگى دنیوى دلیل زندگى اخروى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد زندگى دنیوى دلیل زندگى اخروى


مقاله در مورد زندگى دنیوى دلیل زندگى اخروى

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 5

 

عجبت لمن اءنکر النشاه الاخرى و هویرى النشاه الاولى

در شگفتم ، از کسیکه زندگى این دنیا را مى بیند، و باز زندگى دنیاى دیگر(آخرت) را قبول ندارد.

شرح:

کسیکه با درک و دانائى ، در زندگى این دنیا نظر کند، سراسر دنیا را، پر از نشانه هایى خواهد دید که از قدرت آفرینش خداوند حکایت مى کنند. و کسیکه قدرت آفرینش خداوند را، با عقل و بینش برسى کند، هرگز مسئله آخرت و زندگى پس از مرگ را انکار نخواهد کرد.

اگر ما، با دقت و شعور و انصاف ، به دنیاى خود نگاه کنیم ، به روشنى مى بینیم که انسان و حیوان و گیاه ، و بالاخره تمام موجودات زنده این دنیا، از نیستى به وجود آمده اند. پس خداوند که قادر بوده است این زندگى و این همه موجودات زنده را، ازنیستى به هستى بیاورد، باز هم قدرت آن را خواهد داشت که پس از مرگ و نابودى این موجودات ، یکبار دیگر آنها را زنده کند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد زندگى دنیوى دلیل زندگى اخروى

مقاله ای پیرامون آخرت شناسى

اختصاصی از فی بوو مقاله ای پیرامون آخرت شناسى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ای پیرامون آخرت شناسى


مقاله ای پیرامون آخرت شناسى

مقاله ای پیرامون آخرت شناسى(ESCHATOLOGY)

چهار شنبه ۲۴ آبان ۱۳۸۵

46 صفحه

الف. امتناع تناسخ
صرف نظر از افراد نادرى چون قطب الدّین شیرازى فلاسفه مسلمان نظریه تناسخ یا انتقال نفس را رد کرده اند. ملاّصدرا برهانهاى عام مشّائیان در مثل ابن سینا را در ردّ تناسخ توصیف و از آن حمایت مى کند. برابر این ادله عام رابطه نفس با بدن از گونه رابطه صورت و ماده و ارتباط عمیقى است. در شیئ مرکّب از یک ماده و صورت اگر صورت یا مادّه از میان رود کامل کننده آن (ماده یا صورت) هم از بین خواهد رفت و گفتن این که یا صورت به مادّه دیگرى منتقل شده است یا ماده به صورت دیگرى انتقال یافته قول نامعقولى است. کلّ آن (ماده و صورت) از بین مى رود و به جاى آن کلّ به طور کامل جدیدى پدیدار مى شود. در مواردى مانند نفس انسان که جوهرى تباهى ناپذیر است


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ای پیرامون آخرت شناسى

آخرت شناسى

اختصاصی از فی بوو آخرت شناسى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آخرت شناسى


آخرت شناسى

آخرت شناسى

46 صفحه

¿مقاله ای پیرامون آخرت شناسى(ESCHATOLOGY)

چهار شنبه ۲۴ آبان ۱۳۸۵

الف. امتناع تناسخ
صرف نظر از افراد نادرى چون قطب الدّین شیرازى فلاسفه مسلمان نظریه تناسخ یا انتقال نفس را رد کرده اند. ملاّصدرا برهانهاى عام مشّائیان در مثل ابن سینا را در ردّ تناسخ توصیف و از آن حمایت مى کند. برابر این ادله عام رابطه نفس با بدن از گونه رابطه صورت و ماده و ارتباط عمیقى است. در شیئ مرکّب از یک ماده و صورت اگر صورت یا مادّه از میان رود کامل کننده آن (ماده یا صورت) هم از بین خواهد رفت و گفتن این که یا صورت به مادّه دیگرى منتقل شده است یا ماده به صورت دیگرى انتقال یافته قول نامعقولى است. کلّ آن (ماده و صورت) از بین مى رود و به جاى آن کلّ به طور کامل جدیدى پدیدار مى شود. در مواردى مانند نفس انسان که جوهرى تباهى ناپذیر است و بویژه در مورد نفوس انسانى به فعلیّت رسیده و رشد یافته که به مرحله عقل
محض رسیده اند


دانلود با لینک مستقیم


آخرت شناسى

دانلودمقاله ای پیرامون آخرت شناسى(ESCHATOLOGY)

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله ای پیرامون آخرت شناسى(ESCHATOLOGY) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 الف. امتناع تناسخ
صرف نظر از افراد نادرى چون قطب الدّین شیرازى فلاسفه مسلمان نظریه تناسخ یا انتقال نفس را رد کرده اند. ملاّصدرا برهانهاى عام مشّائیان در مثل ابن سینا را در ردّ تناسخ توصیف و از آن حمایت مى کند. برابر این ادله عام رابطه نفس با بدن از گونه رابطه صورت و ماده و ارتباط عمیقى است. در شیئ مرکّب از یک ماده و صورت اگر صورت یا مادّه از میان رود کامل کننده آن (ماده یا صورت) هم از بین خواهد رفت و گفتن این که یا صورت به مادّه دیگرى منتقل شده است یا ماده به صورت دیگرى انتقال یافته قول نامعقولى است. کلّ آن (ماده و صورت) از بین مى رود و به جاى آن کلّ به طور کامل جدیدى پدیدار مى شود. در مواردى مانند نفس انسان که جوهرى تباهى ناپذیر است و بویژه در مورد نفوس انسانى به فعلیّت رسیده و رشد یافته که به مرحله عقل
محض رسیده اند قول به تناسخ نابخردانه است چون چنین نفسهایى دیگر نیازى به بدن ندارند.1
امّا غیر از این ملاّصدرا برهان ویژه خودش را که بر تصوّر او از (حرکت جوهرى) استوار است براى ردّ تناسخ به کار مى گیرد. برابر این نظریه هم نفس و هم بدن در آغاز بالقوّه اند. وقتى این بالقوّگیها کم کم به فعلیّت مى رسند نفس و بدن به عنوان یک کلّ مرکب با یک جریان تکاملى به حرکت صعودى درمى آیند.
این چنین نیست که نفس به تنهایى حرکت کند و بدن ساکن باقى بماند یا به عکس بلکه مجموع آن دو از رهگذر کمال تدریجى به مرتبه وجودى جدیدى مى رسند. وقتى نطفه بدل به جنین مى شود نه تنها حیات به وجود مى آید بلکه تغییرى جسمانى هم ایجاد مى شود.
و این رشد دوجانبه در طول عمر ادامه مى یابد. از آن جاکه این حرکت غیرقابل برگشت است نامعقول خواهد بود که نفس رشد یافته پس از ترک بدن خودش بخواهد وارد بدن رشد نایافته جدیدى شود و از نو شروع به رشد کند. به عبارت دیگر آن سیر قهقرایى که لازمه اعتقاد به تناسخ است امرى است محال.2
با این همه انکار تناسخ اشکالهاى جدّى خاصّى را به همراه دارد که پاره اى از آنها ناشى از متون دینى است و پاره ٌ دیگر ناشى از دیدگاههاى خاص فلسفى درباره سرنوشت انسانهاى رشدنیافته دیدگاههایى که مقبول صدرا هم هست.
ازجمله مشکلات دینى فرازها و آیه هایى از قرآن و فرازها و جمله هایى از روایات است که [برابر آنها ] خداوند گروهى از آدمیان را به دلیل کردار بدشان به شکل میمون و خوک درمى آورد.3 به طور کلّى نظریه هاى مشهور معاد جسمانى که به اتّحاد دوباره نفسها با بدنهاى جدید نظر دارند ناگزیر بر تناسخ استوارند. براساس آراى فلسفى مربوط به آخرت [نیز]
نفوس رشد نایافته چون برهنه از بدن نمى توانند بود و بدن خاکى هم باقى نیست باید با بدنى از نوع دیگر اتّحاد یابند و تناسخ هم به طور دقیق به معناى همین اتّحاد نفس با بدنى دیگر است.
ملاّصدرا مى گوید: به دلیل این اشکالهاست که گفته اند: همه اقوال مربوط به معاد جسمانى ناگریز مبتنى بر تناسخند.4 ملاّصدرا به همه این اشکالها براساس دیدگاههاى خود در باب (حرکت جوهرى) و (عالم مثال) پاسخ مى دهد.
همه نفوس رشد نایافته یا نفوسى که در این زندگى کردارهاى زشتى انجام داده اند چون نمى توانند برهنه از بدن باشند و چون این بدن مادّى نمى تواند پس از نابودى دوباده زنده شود با تجسّم اعمال و حالات روانى ذاتى که در این زندگى تحصیل کرده اند بدنى از خود به صورت بدن عالم مثال خلق مى کنند که در آن همه حالتها و طبایع روانى به صور عینى دگر مى شوند که هنگام بحث از مسأله معاد به آن خواهیم پرداخت. بدین سان نفسى که به آز بسیار دچار است خودش را به صورت یک خوک واقعى خواهد دید. نفس لجوجِ خیره سر به شکل درازگوش درخواهد آمد. از راه مجسّم ساختن خلق و خوى خویشتن در خارج به صورت بدنى واقعى.
هنگامى که قرآن مجید مى فرماید شمارى از مردم تبدیل به میمون مى شوند از حادثه اى سخن مى گوید که نه در این دنیا بلکه در عالم مثال رخ داده است جایى که… در عالم مثال همه رخدادهاى مربوط به معاد جسمانى در آن رخ مى دهد.
ملاّصدرا در کتاب (شواهدالرّبوبیه) خود بر این نظر است: چنین افرادى حتّى در این زندگى نیز مى توانند به جایى برسند که در ظاهر همانند حیواناتى باشند که ویژگیهاى درونى آنان همانند آنهاست. (صفحه 233 سطر 9 به بعد).
برابر نظر صدرا این نظریه دو فرق
مهم با تناسخ دارد که این دو را به روشنى از یکدیگر جدا مى کند.
1. تناسخ درباره حیات اخروى; یعنى جهان دیگرى سخن نمى گوید بلکه از این جا یعنى همین جهان صحبت مى کند. امّا زندگى در این دنیا برابر نظر ملاّصدرا تنها یک بار است و تکرار نمى تواند شد. این بدان جهت است که مجال عمل و پیشرفت جوهره این زندگى است و این فرصت تنها یک بار به دست مى آید هرچند تغییر و تحوّل در جهان دیگر هم رخ تواند داد و رخ هم مى دهد امّا نه براساس فعلیّت استعدادها کار و موفقیّت بلکه از راه علل دیگر. کارکردن و کسب خیر و شر تنها از ویژگیهاى این زندگى است.5
2.باورمند به تناسخ از تغییر مکانى و شخصى سخن مى گوید. در حالى که لازمه نظریه ما تغییر تکاملى یا تغییر در شؤون موجود است تنها زمانى که شخصى یکسان باقى بماند. از این روى در حالى که برابر نظر ما یک شخص است که از مرحله جنین تا مرحله انسان رشد مى کند و پس از مرگ هم هویّت خود را حفظ مى کند برابر نظر قائلان به تناسخ در هنگام مرگ نفس به بدن دیگرى در جاى دیگر سفر مى کند و درنتیجه هویّت خود را از دست مى دهد.6
اگر حرکت تکاملى و مستمر باشد و بى وقفه به گونه اى که هر فردى هویّت خود را حفظ کند و به علاوه اگر این جریان یک سویه و غیرقابل برگشت باشد در آن صورت به یک تعبیر بنا به تعریف همه نفوس در جهان دیگر باید سعادتمند باشند و کسى نباید از شقاوت و عذاب پاره اى نفسها سخن بگوید.
ملاّصدرا به این اشکال پاسخ مى دهد: شقاوت نفسهاى شر و ناقص خودش هم درنتیجه تکامل آنهاست. چون چنین نفسهایى در حالى که در این زندگى با شر آفرینى احساس درد نمى کنند بعد از مرگ که گامى است به جلو احساس درد خواهند کرد [یعنى
احساس درد خود پیشرفتى است که پس از مرگ حاصل مى شود]. از آن جاکه نفسهاى بدکار عادت به لذتهاى جسمانى را در خویش راسخ ساخته اند و چون بدن مادّى با مرگ از میان مى رود این نفسها از تنها منشأ لذّتى که مى شناخته اند یعنى بدن محروم خواهند شد.7
3. همه انسانها افراد نوع همانندى هستند و از ماهیّت یکسانى برخوردارند; امّا در زندگى اخروى تا آن جا تفاوتهاى ماهوى مى یابند که برخى عقول غیرجسمانى مى شوند. در حالى که برخى دیگر داراى نوعى بدن هستند و در عالم مثال واقعند نه در قلمرو عقل محض و این یک امر متناقض است. ملاّصدرا براساس نظریه اش در باب تکامل وجود یک بار دیگر هم با این اشکال رو به رو مى شود. ویژگى تکامل وجود عبارت است از: حرکت از تمایزِ کم تر به سوى تمایز بیش تر از حالت بالقوّه محض و عام ماده اولى از طریق سلسله صعودى اجناس فصول و انواع تا این که به انسان برسد. نوع انسانى به نوبه خود در زندگى اخروى همانند جنسى واقع مى شود که به تناسب تحصیل صور معقول بیش تر متمایز خواهد شد.8
در نهایت ما به نقطه اى خواهیم رسید که هر فرد انسانى فى حد نفسه یک نوع مى شود. همانند عقلهاى مفارق که هر یک به تنهایى یک نوع است.
بارى باورمند به تناسخ به این باور دینى که در جهان آخرت نفس با بدن متّحد مى شود. استدلال مى کند و مى پرسد که آیا این اعتقاد مستلزم نوعى تناسخ نیست؟ چه این که به اعتراف خود فلاسفه این بدن همان بدنى نیست که نفس در وجود زمینى خود با آن در پیوند بود.
ملاّصدرا پاسخ مى دهد: این بدن بیانى نمادین از حالتهاى ذاتى نفس است و مانند بدن زمینى استعدادها و وجود جداگانه و مستقل ندارد. این بدن تنها نمادى از نفس است و پیوند آن با
روح همانند پیوند تصویر یا سایه با صاحب تصویر و یا پیوند تالى با مقدّم است و مرتبه مستقل یا ماهیّت جداگانه و مستقلى از خود ندارد.
سپس اشکال کننده در جواب مى گوید: عبارات قرآن به روشنى حاکى از این است که بدن در جهان آخرت همان بدن زمینى است نه این که تنها بدنى نمادین باشد. ملاّصدرا این را مى پذیرد; امّا اضافه مى کند: این بدن تنها صورتى شبیه با بدن زمینى دارد; امّا مادّه بدن زمینى را ندارد. حتّى هویّت بدن زمینى هم با صورت آن حفظ مى شود نه با مادّه اش که همیشه در حال تغییر است. بدن انسان در لحظه معیّنى از این زندگى عبارت است از همان صورت به همراه یک مادّه نامعیّن (مبهم). در جهان آخرت. این بدن صورت جسمانى محض بدون مادّه خواهد بود; امّا این صورت جسمانى هویّت این بدن را حفظ خواهد کرد.9
فلاسفه اى مانند ابن سینا بر این باورند که نفسهاى شر و رشدنایافته بعد از مرگ نیاز به بدن دارند. چون برابر نظر آنان همه نفوس انسانى ازجمله نفوس رشد نایافته به دلیل تباهى ناپذیریشان باقى مى مانند. امّا کسانى که در عین حال نه به تناسخ اعتقاد دارند و نه عالم مثال (یا نمادها) رامى پذیرند با اشکالهاى جدّى رو به رویند.
ابن سینا دیدگاهى را به شمارى از دانشمندان (مانند فارابى) نسبت مى دهد بدون این که خودش را متعهد به آن نشان دهد که چنین نفوس رشدنایافته یا شرورى پس از مرگ خودشان را به نوعى بدن آسمانى مى پیوندانند. به نظر مى رسد که ابن سینا معتقد است که چنین نفوسى پس از مرگ همراه با قدرت و قوّت تخیّلى خود که جاى ادراک حسّى را مى گیرد باقى مى مانند و درنتیجه نوعى لذّت و درد جسمانى را احساس مى کنند.10
روشن است که این نظریه در نتیجه با تفسیر و تفصیل نظریه عالم مثال کامل که پس از اشارات مبهم غزالى
سهروردى نخستین فیلسوفى بود که به روشنى آن را اثبات کرد سازگار است.11امّا سهروردى با نظریه پیوند این نفوس با یک بدن آسمانى یا فلک سماوى موافق است همچنان که در رو در رویى ما با مسأله رابطه بدن و نفس اشاره شد سازگار است. صدرا دیدگاه بالا را نقد مى کند به این دلیل که این واقعیّت در آن نادیده گرفته مى شود که میان نفس و بدن آن پیوند قوى و منحصربه فردى وجود دارد که نمى تواند میان نفس ازبین رفته و بدنى آسمانى حاصل شود. به هر حال بدن بهشتى نفس سازوار با خود را دارد و وقتى که دیگر نفسهاى از بین رفته انسانى به آن پیوست شوند دربردارنده به حقیقت پیوستن چند نفس در یک بدن است یا اتّهامى که فلاسفه به باورمندان به تناسخ نسبت داده اند.12 که پیش از این اشاره شد و به شرح در بخش ج این فصل هم خواهد آمد. دردها و لذّتهاى جسمانى با پیوستن نفس به بدن مثالى نه در این جهان بلکه در عالم مثال بر نفس عارض خواهد شد.
ب. براهانهاى اثبات حیات اخروى:
قبل از اثبات حیات اخروى هم براى نفس و هم براى بدن ضرورى است شرح ملاّصدرا را در مورد اشکالهاى وارد بر حیات اخروى و نیز دیدگاههایى که در زمینه این موضوع مهم ابرازشده ارائه کنیم. برخى از طبیعت گرایان و پزشکان امکان وجود حیات اخروى را به دلیل انکار وجود مجزّاى نفس از بدن رد کرده اند و مى گویند: که پس از آن که بدن نابود شد نمى تواند از نو خلق شود. درباره گالِن گزارش شده است که او نسبت به جهان دیگر نفس تردید داشت. چون به وجود مجزاى آن اطمینان نداشت. امّا دلیلهاى ما تا به حال به روشنى ثابت کرده است که نفس آدمى وقتى کار خود را به عنوان صورت بدن شروع مى کند مى تواند به نقطه اى از رشد عقلانى برسد که با عقل فعّال متّحد گردد. وجود عقل فعّال نه باوجود دادن
خداوند به آن بلکه با خود وجود خداوند است و درنتیجه به یک معناى خاص بخشى از خداوند است.13
برخى از فلاسفه مانند اسکندر افرودیسى به این نظر که موردقبول ابن سینا هم در برخى آثار مختصر ترش مانند المجالس السبعه قرار گرفته است معتقدند: نفوسى که به نقطه عقل بالفعل رسیده اند بدون بدن باقى مى مانند نفوس رشد نایافته با مرگ جسمانى از بین مى روند و درنتیجه حیات اخروى ندارند.14

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 46  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ای پیرامون آخرت شناسى(ESCHATOLOGY)

تحقیق در مورد ارزیابی گناه

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد ارزیابی گناه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ارزیابی گناه


تحقیق در مورد ارزیابی گناه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:40

 

 

 

 

 

فهرست                                              صفحه

 

گناه و اندیشه                                                                                1

گناه و عمل                                                                                    2

گناه و توجیه اقتصادی                                                                 4

گناه و توجیه روانی                                                                     5

گناه و توجیه فرهنگی                                                                   6

گناه و توجیه سیاسی                                                                   7

گناه و تشخیص حق و باطل                                                         8

گناه وراثت                                                                                  11

گناه و تربیت خانوادگی                                                               14

گناه و تغذیه                                                                                16

گناه و اقتصاد                                                                              17

گناه و محیط نا پاک                                                                    20

کناه و دوستان بد                                                                        22

گناه و جهل                                                                                  24

گناه و فرهنگ جامعه                                                                   25

گناه و تداوم گناه                                                                        27

گناه و آیات                                                                                 28

گناه و روایات                                                                             28

گناه از دیدگاه سایر ادیان و مکاتب                                            34

گناه و عرفیات                                                                            35

گناه و خود شناسی                                                                   35

گناه و یاد خدا                                                                            36

گناه و تفکر                                                                                38

گناه و عبادت                                                                       41     

 

در قرآن آیاتی یافت می شود که اندیشة گناه را گناه می داند مانند: «ان الذین یحبون ان تشیع الفحاشه فی الذین امنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخره» [1]؛ کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنها در دنیا و آخرت می باشد.

قابل توجه اینکه آیه نمی گوید: کسانی که رواج زشتیها دهند، بلکه می گوید: دوست دارند که چنین کاری را انجام دهند، همین دوست داشتن، گناه است که عذاب دردناکی است، پس اندیشة گناه هم، گناه می باشد.

امام صادق (ع) می فرمایند: «اینکه دوزخیان در دوزخ جاودانه اند، بدان جهت است که نیاتشان در دنیا این بوده، که اگر تا ابد در دنیا بمانند نافرمانی خدا را بکنند، و بهشتیان نیز در بهشت جاودانه اند، بدان جهت است که نیاتشان در دنیا این بوده که اگر تا ابد زنده بمانند، اطاعت خدا را بنمایند. هر دو دسته به خاطر نیت های خود در دوزخ و بهشت جاودانند.» [2]

حضرت مسیح به پیروان خود می فرمود: «موسی بن عمران به شما دستور داده که زنا نکنید و من به شما امر می کنم که، فکر زنا را نیز در خاطر نیاورید، تا چه رسد به عمل زنا، هر که فکر زنا کند، مانند کسی است که در عمارت زیبا و رنگ آمیزی شده، آتش بیفروزد که با این عمل دود آتش، رنگ خانه را تباه می کند، اگر چه خانه هم نسوزد.» [3] با این بیان روشن شد که، اندیشة گناه، گناه محسوب می شود. زیرا اندیشه به گناه بستر را برای به فعلیت درآمدن آن می گستراند


[1] نور، آیه 19.

[2] وسائل الشیعه، 36/1

[3] بحارالانوار، 331/14

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ارزیابی گناه