فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق آثار و فواید ایمان به خدا

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق آثار و فواید ایمان به خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق آثار و فواید ایمان به خدا


دانلود تحقیق آثار و فواید ایمان به خدا

 

مشخصات این فایل
عنوان: آثار و فواید ایمان به خدا
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 11

این مقاله درمورد آثار و فواید ایمان به خدا می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله آثار و فواید ایمان به خدا می خوانید :

آثار و فواید اعتقاد به قضا و قدر الهى
گفتیم  عوامل مؤثّر در کار جهان که مجموعاً علل و اسباب جهان را تشکیل مى دهند و مظاهر قضا و قدر به شمار مى روند، منحصر به امور مادّى نمى باشند; یک سلسله امور معنوى نیز وجود دارند که جزءِ عوامل مؤثّر جهان اند و قهراً در تغییر و تبدیل سرنوشت مؤثّرند. مطابق این نظر، یک سلسله حساب هاى غیر مادّى نیز جزءِ حساب عالم است. مثلا حمایت از حقّ و عدالتْ یک حساب معنوى دارد ماوراى حساب هاى مادّى و محسوس. جهان به حقّ و عدالت برپاست و به حمایت کسانى که به حمایت حقّ و عدالت برمى خیزند، برمى خیزد و اجر و پاداش آن ها را ضایع نمى کند:
اِنْ تَنْصُروا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ اَقْدامَکُمْ. (1)
اگر به یارى حقیقت برخیزید، حقیقت به یارى شما برمى خیزد.
اِنَّ اللّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا اِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ کُلَّ خَوّان کَفور. (2)
خداوند مدافع اهل ایمان است و خیانتکاران کافر نعمت را دوست نمى دارد.
وَ لَیَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ اِنَّ اللّهَ لَقَوِىٌّ عَزیزٌ. (3)
خداوند یارى مى کند آن کس را که او را یارى کند. خداوند نیرومند و غالب است.
    یکى از حساب هاى عالم، توکّل و اعتماد به خداست. توکّل یعنى انسان در پیمودن راه حقّ، چه از جنبه مثبت و چه از جنبه منفى، به خود تزلزل راه ندهد و مطمئن باشد که اگر در جریان زندگى هدف صحیح و خداپسند خود را در نظر بگیرد نه منافع شخصى را، اگر فعالیّت خود را متوجّه انجام وظیفه کند نه متوجّه خود، کار خود را به خدا بازگذارد، خداوند او را تحت حمایت خود قرار مى دهد.
    این ها و امثال این ها یک سلسله حساب هاى مخصوصى است که فقط در جهان بینى الهى موجود است و از نظر جهان بینى الهى جزءِ عوامل علّى و معلولى و مظاهر قضا و قدر است. بنابراین، اعتقاد درست به قضا و قدر الهى، یک نفر با ایمان را در عمل و فعالیّت صحیح، مطمئن تر و به نتیجه کارامیدوارتر مى کند. زیرا از نظر مادّى، سنن تشریعى یعنى مقرّراتى که خوب است و باید بشر به آن ها عمل کند، حساب مخصوصى در میان سنن تکوینى ندارد; حقّ و باطل، درست و نادرست، عدالت و ستم، یک جور حساب دارند; جهان نسبت به طرفداران هر یک از این ها بى طرف است. امّا از نظر الهى جهان نسبت به این امور بى طرف نیست; طرفدار اهل حقّ درستى و عدالت است. معتقد به تقدیر الهى، به حکمت و رحمت و عدالت الهى نیز معتقد است. معتقد است اگر کسى رضاى خدا را تحصیل کند، یعنى از سنّت تشریعى الهى پیروى کند که در کنف آن ها محفوظ خواهد ماند. این گونه اعتقاد به تقدیر و تدبیر الهى که نتیجه اش توکّل و اعتماد به خداست، ترس از مرگ و نابودى و همچنین ترس از فقر و بى چیزى را از میان مى برد و بزرگترین نقطه ضعف آدمى را که ترس از نیستى یا هستى شقاوت آلود است، اصلاح مى کند.
    اعتقاد به وجود این گونه حساب ها در کار عالم بود که مسلمانان صدر اسلام را آن اندازه فعّال و کوشا و شجاع و دلیر بارآورد که در جهان مانند ندارد. قرآن کریم وصف الحال آن ها را این طور ذکر مى کند:
اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ ایماناً و قالوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ. فَانْقَلَبوا بِنِعْمَة مِنَ اللّهِ وَ فَضْل لَمْ یَمْسَسْهُمْ سوءٌ وَ اتَّبَعوا رِضوانَ اللّهِ وَاللّهُ ذوفَضْل عَظیم. (1)
آنان که مردم به آن ها گفتند جمعیّتى انبوه براى نابودى شما گرد آمده اند، پس بترسید از آن ها، امّا این تهدید جز بر ایمان آن ها نیفزود و گفتند حمایت خدا ما را بس است و او خوب کارگزارى است، پس بازگشتند با نعمتى از خداوند و تفضّلى از جانب او در حالى که هیچ گونه بدى به آن ها نرسیده بود و تنها خشنودى خدا را در نظر گرفتند و پى جویى کردند. خداوند صاحب تفضّلى بزرگ است.
    با این بیانْ امتیاز کامل اعتقاد به قضا و قدر الهى طبق تعلیمات قرآن مجید از اعتقاد به سرنوشت و قضا و قدر مادّى که یک نفر ماتریالیست طبق نظام علّت و معلول مادّى داراى آن است، کاملا روشن است.

شفاعت از آن خدا است
فرق اساسى شفاعت واقعى و حقیقى با شفاعت باطل و نادرست در این است که شفاعت واقعى از خدا شروع مى شود و به گناهکار ختم مى گردد، و در شفاعت باطل عکس آن فرض شده است.
    در شفاعت حقیقى، مشفوعٌ عندَه، یعنى خداوند، برانگیزاننده وسیله یعنى شفیع است; و در شفاعت باطل، مشفوع له، یعنى گناهکار، برانگیزاننده او است. در شفاعت هاى باطل که نمونه آن در دنیا وجود دارد، شفیع، صفت وسیله بودن را از ناحیه مجرم کسب کرده است، زیرا او است که وسیله را برانگیخته و به شفاعت وادار کرده است، او است که وسیله را وسیله قرارداده است. ولى در شفاعت هاى حق که نسبت دادن آن به انبیاء و اولیاء و مقرّبان درگاه الهى صحیح است، وسیله بودن شفیع از ناحیه خداست، خداست که وسیله را وسیله قرار داده است. به عبارت دیگر: در شفاعت غلط، شفیع تحت تأثیر مشفوعٌ له (گناهکار) قرار مى گیرد و مشفوعٌ عنده (صاحب قدرت) تحت تأثیر شفیع قرار مى گیرد، ولى در شفاعت صحیح برعکس است; مشفوع عنده (صاحب قدرت =خدا) علت مؤثر در شفیع اوست، و شفیع تحت تأثیر او، و به خواست او در گناهکار مؤثر واقع مى شود. سلسله جنبان رحمت، در نوع غلط شفاعت، گناهکار است و در نوع صحیح آن، مشفوعٌ عنده (خدا) است.
    قرآن کریم در این باره تعبیرى فوق العاده جالب و عجیب دارد که مى فرماید:
قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعاً
بگو شفاعت، تمامى مخصوص خداست.
    این آیه در کمال صراحت، شفاعت و وساطت را تأیید مى کند و در کمال صراحت همه شفاعت ها را از خدا و متعلق به خدا مى داند; زیرا خداست که شفیع را، شفیع قرار مى دهد. این آیه ممکن است تنها ناظر به شفاعتى باشد که در قیامت صورت مى گیرد و به اصطلاح مربوط به «قوس صعودى» باشد، ممکن هم هست که شامل مطلق واسطه ها و وساطت هاى رحمت باشد، یعنى شامل «قوس نزولى» هم باشد; به عبارت دیگر ممکن است شامل تمام نظام سببى و مسبّبى جهان باشد; به هر حال از آن جهت که به شفاعت اخروى مربوط است، به این معنى است که مجرم بدون خواست خدا قدرت شفیع برانگیختن ندارد و شفیع بدون اذن او قدرت دم زدن ندارد.
    برهان این مطلب از لحاظ عقلى این است که در فلسفه الهى ثابت شده است که «واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و الحیثیات است»، یعنى همان طورى که واجب الوجود در ذات خود، معلول غیر نیست، در صفات و افعال خود نیز امکان ندارد که تحت تأثیر علتى قرار گیرد; او مؤثر محض است و از هیچ چیزى انفعال و تأثر پیدا نمى کند.
رابطه علم و ایمان
متأسّفانه در جهان مسیحیّت به واسطه برخى قسمت هاى تحریفى عهد عتیق (تورات) اندیشه اى در اذهان رسوخ یافته است که هم براى علم گران تمام شده و هم براى ایمان. آن اندیشه، اندیشه تضادّ علم و ایمان است. ریشه اصلى این اندیشه همان است که در عهد عتیق «سِفر پیدایش» آمده است.
 

   در باب دوم، آیه 16 و 17 «سِفر پیدایش» در باره آدم و بهشت و شجره ممنوعه چنین آمده است:
خداوندْ آدم را امر فرموده، گفت: از همه درختان باغ بى ممانعت بخور، امّا از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخورى، زیرا روزى که از آن خوردى هر آینه خواهى مرد.
    در آیات 1 ـ 8 از باب سوم مى گوید:
و مار از همه حیوانات صحرا که خدا ساخته بود هوشیارتر بود و به زن (حوّا) گفت: آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همه درختان باغ نخورید؟ * زن به مار گفت: از میوه درختان باغ مى خوریم * لکن از میوه درختى که در وسط باغ است خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس نکنید، مبادا بمیرید * مار به زن گفت: هر آینه نخواهید مرد * بلکه خدا مى داند در روزى که از آن بخورید چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود * و چون زن دید که آن درخت براى خوراک نیکو است و به نظر خوشنما و درختى دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوه اش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد * آنگاه چشمان هر دوى ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند پس برگهاى انجیر دوخته، سترها براى خویشتن ساختند. *
    در آیه 23 از همین باب مى گوید:
و خداوند خدا گفت: همانا انسان مثل یکى از ما شده است که عارف نیک و بد گردیده. اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته بخورد و تا به ابد زنده ماند.
    طبق این برداشت از انسان و خدا و آگاهى و عصیان، امر خدا (دین) این است که انسان عارف نیک و بد نگردد و آگاه نشود; شجره ممنوعه، شجره آگاهى است، انسان با عصیان و تمرّد امر خدا (با سرپیچى از تعلیمات شرایع و پیامبران) به آگاهى و معرفت مى رسد و به همین دلیل از بهشت خدا رانده مى شود. بر اساس این برداشت، همه وسوسه ها، وسوسه آگاهى است; پس شیطان وسوسه گر، همان عقل است.
    براى ما مسلمانان که از قرآن آموخته ایم خداوند همه اسماء (حقایق) را به آدم آموخت و آنگاه فرشتگان را امر فرمود که آدم را سجده کنند، و شیطان از آن جهت رانده درگاه شد که بر خلیفة اللّهِ آگاه
به حقایق سجده نکرد; و سنّت به ما آموخته است که شجره ممنوعه طمع، حرص و چیزى از این مقوله بود ـ یعنى چیزى که به حیوانیّت آدم مربوط مى شد نه به انسانیّت او ـ و شیطان وسوسه گر همواره بر ضدّ عقل و مطابق هواى نفس حیوانى وسوسه مى کند و آنچه در وجود انسان مظهر شیطان است نفس امّاره است نه عقل آدمى، آرى، براى ما که چنین آموخته ایم، آنچه در «سِفر پیدایش» مى بینیم سخت شگفت آور است.
    همین برداشت است که تاریخ تمدّن اروپا را در هزار و پانصد سال اخیر به عصر ایمان و عصر علم تقسیم مى کند و علم و ایمان را در مقابل یکدیگر قرار مى دهد. در صورتى که تاریخ تمدّن اسلامى تقسیم مى شود به عصر شکوفایى که عصر علم و ایمان است، و عصر انحطاط که علم و ایمان توأماً انحطاط یافته اند. ما مسلمانان باید خود را از این برداشت غلط که خسارت هاى جبران ناپذیر بر علم و بر ایمان و بر انسانیّت وارد کرد برکنار بداریم و کورکورانه تضادّ علم و ایمان را امرى مسلّم تلقّى نکنیم.
    در رابطه علم و ایمان از دو ناحیه مى توان سخن گفت: یکى اینکه آیا تفسیر و برداشتى که ایمان زا و آرمان خیز باشد و در عین حال مورد تأیید منطق باشد وجود دارد، یا تمام تفکّراتى که علم و فلسفه به ما مى دهد همه بر ضدّ ایمان ها و دلبستگى ها و امیدها و خوشبینى هاست [ در این باره بعداً گفتگو خواهیم کرد.
    ناحیه دیگر، ناحیه تأثیرات علم از یک طرف، و ایمان از طرف دیگر بر روى انسان است. آیا علم به چیزى مى خواند و ایمان به چیز دیگرى ضدّ آن؟ یا علم و ایمان متمّم و مکمّل یکدیگرند، علم نیمى از ما را مى سازد و ایمان نیمى دیگر را هماهنگ با آن؟ پس ببینیم علم به ما چه مى دهد و ایمان چه؟
    علم به ما روشنایى و توانایى مى بخشد و ایمانْ عشق و امید و گرمى; علم ابزار مى سازد و ایمان مقصد; علم سرعت مى دهد و ایمان جهت; علم توانستن است وایمانْ خوب خواستن; علم مى نمایاند که چه هست و ایمان الهام مى بخشد که چه باید کرد; علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون; علم جهان را جهان آدمى مى کند و ایمان روان را روان آدمیّت مى سازد; علم وجود انسان را به صورت افقى گسترش مى دهد و ایمان به شکل عمودى بالا مى برد; علم طبیعت ساز است و ایمان انسان ساز. هم علم به انسان نیرو مى دهد، هم ایمان; امّا علم نیروى منفصل مى دهد و ایمان نیروى متّصل. علم زیبایى است و ایمان هم زیبایى است. علم زیبایى عقل است و ایمان زیبایى روح; علم زیبایى اندیشه است و ایمان زیبایى احساس. هم علم به انسان امنیّت مى بخشد و هم ایمان. علم امنیّت برونى مى دهد و
ایمان امنیّت درونى. علم در مقابل هجوم بیمارى ها، سیل ها، زلزله ها، طوفان ها ایمنى مى دهد و ایمان در مقابل اضطراب ها، تنهایى ها، احساس بى پناهى ها، پوچ انگارى ها. علم جهان را با انسان سازگار مى کند و ایمان انسان را با خودش.
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله آثار و فواید ایمان به خدا

بهجت و انبساط
آثار و فواید اعتقاد به قضا و قدر الهى
رابطه علم و ایمان
نقش ایمان در بهبود روابط اجتماعى

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق آثار و فواید ایمان به خدا
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.