نوع فایل:ورد قابل ویرایش
تعداد صفحه:59
قیمت:1200 تومان
مقدمه
شعر یکی از کهن ترین گونههای ادبی و شاخهای از هنر میباشد. شعر یک گونه ادبی است که در آن از زیباییهای سطح و فرم زبان، بیان هنری احساسات و تکنیکهای خاص بهره گرفته میشود. آثار ادبی را به دو دسته اصلی نثر و شعر تقسیم میکنند که معمولاً از جهت خوانش، زبان و تکنیکها توسط مخاطب قابل بازشناسی هستند.
در زبان فارسی شعر به دو نوع اصلی طبقه بندی میشود: شعر کلاسیک (یا کهن) و شعر نو.
ما در این مقاله به گونه ی دوم یعنی شعر نو و آن هم اختصاصا به شعرهای نیمایی و سهراب سپهری می پردازیم. شعر نیز مانند نثر دارای انواع مختلفی است که یکی از انواع آن، سبک شعرنو میباشد.
تحول اجتماعی مهمی که این تغییر سبک را سبب شد، انقلاب مشروطه بود.
ما در این مقاله ابتدا تغییرات اجتماعی این دوران را بیان کرده و سپس به بررسی انواع شعرنو خواهیم پرداخت و در نهایت بعد از بررسی تفاوتهای این سبک شعری با شعر سنتی به زندگینامه و اشعار سهراب سپهری خواهیم پرداخت.
زندگینامه ی نیما یوشیج:
علی اسفندیاری یا علی نوری مشهور به نیما یوشیج (زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۴ [۱] خورشیدی در دهکده یوش استان مازندران - درگذشت ۱۳ دی ۱۳۳۸ [۲] خورشیدی در شمیران شهر تهران) شاعر معاصر ایرانی است. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است. نیما پوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیاد ها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود.تمام جریانهای اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند که نیما مبدع آن بود.
نیما در سال ۱۲۷۴ هجری شمسی درروستای یوش از توابع بخش بلده شهرستان نور به دنیا آمد. پدرش ابراهیمخان اعظامالسلطنه متعلق به خانوادهای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گلهداری مشغول بود.[۳] پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسبسواری را به وی آموخت. نیما تا سن دوازده سالگی درزادگاهش روستای یوش و در دل طبیعت زندگی کرد.[۴]
نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت ولی دلخوشی چندانی از او نداشت چون او را شکنجه میداد و در کوچه باغها دنبال نیما میکرد.[۵]
دوازده ساله بود که به همراه خانواده تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچهها کنارهگیری میکرد و به گفته خود نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار میکرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلمهایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد.
پس از پایان تحصیلات در مدرسه سنلویی نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد. اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد.[۶] بیکاری وی باعث شد تا افکار گوناگون به ذهنش هجوم آورد از جمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود. [۷] در همین زمان (سال ۱۳۰۵) با عالیه جهانگیر ازدواج کرد تا به گفته خود از افکار پریشان رهایی یابد.[۸]
درست یک ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت.[۹] در همین زمان چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد.[۱۰] وی که در این زمان به دلیل بیکاری خانهنشین شده بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی میاندیشید اما چیزی منتشر نمیکرد.[۱۱]
به سال ۱۳۰۷ خورشیدی محل کار عالیه جهانگیر همسر نیما به آمل انتقال پیدا کرد. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در اینجا مدیر مدرسه بود و نیما را سرزنش میکرد که چرا درآمدی ندارد.[۱۲]او مدتی نیز در دبیرستان حکیم نظامی شهرستان آستارا واقع در مرز شوروی سابق به امر تدریس مشغول بود.
تغییر نام
علی اسفندیاری در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا میکرد. در نخستین سالهای صدور شناسنامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده است.[۱۳]
بررسی زندگی و اشعار نیما یوشیج و سهراب سپهری