دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
48 ص
کشور هایی با منابع طبیعی فراوان، به طور میانگین از رشد اقتصادی کمتری نسبت به کشور هایی با منابع کمتر برخوردارند. همچنین فقر و فساد در نهاد های اجرایی در این کشور ها بیشتر است. این پیامد های منفی در کشور های دارای منابع طبیعی فراوان منتسب به پدیده بلای منافع طبیعی است. پیشنهاد نگارنده برای برخورد با این بلا، استفاده از یک سیاست توزیع درآمد حاصل از منابع و مشمول مالیات میان همه افراد جامعه است. به این مفهوم که به عوض واریز درآمد های حاصل از این منابع به خزانه دولت، این درآمدها به طور مساوی میان افراد تقسیم می شود و سپس دولت می تواند روی آنها مالیات وضع کند. توزیع این درآمد ها در میان مردم دو اثر خواهد داشت: یک اثر تخصیصی و یک اثر اطلاعاتی. اثر تخصیصی مردم را وادار می سازد که فشار بیشتری به دولت بر سر پایبندی به اصول حکمرانی خوب بیاورند؛ چراکه هزینه های تخصیص یافته را مانند پولی که از جیب خودشان رفته می دانند. اثر اطلاعاتی نیز مردم را مجبور می کند که نسبت به اهمیت جریان های درآمدی و توانایی دولت در بهبود شرایط زندگی شان آگاه تر باشند. هر دوی این آثار می تواند باعث افزایش فشار برای حکمرانی خوب و تشویق یک توسعه نهادی به سمت رشد اقتصادی شود.
«تناقض فراوانی»:
اقتصاددانان، تاریخ نویسان و پژوهشگران علوم سیاسی قرن ها است که مجذوب پدیده ای به نام پارادوکس فراوانی شده اند. پدیده ای که طی آن کشور های دارای وفور منابع طبیعی اغلب نمی توانند از این منابع در جهت رفاه و توسعه اقتصادی استفاده کنند بلکه حتی ممکن است دچار تورم های رکودی نیز بشوند. نمونه کلاسیک آن کشف و استعمار قاره آمریکا توسط اسپانیا بود که در پی آن مقادیر فراوانی از طلاو دیگر فلزات گرانبها را برای آن امپراتوری به ارمغان آورد، اما با این وجود نتوانست این کشور را از غرق شدن در رکود اقتصادی سیاسی اروپا نجات دهد. به عقیده بسیاری دلیل این زوال، ثروت هنگفتی بود که اسپانیا از آمریکا استخراج کرده بود. در این زمینه می توان به نوشته های تاریخ نگار اقتصادی، دیوید لیندز اشاره کرد:
«کشور هایی که قبل از همه پا در این عرصه گذاشتند یعنی اسپانیا و پرتغال در حقیقت بازنده های نهایی بودند. اسپانیا با ثروت هنگفتی مواجه شد که یا باید آن را خرج می کرد یا سرمایه گذاری که خرج کردن روی جنگ و تجملات را برگزید. اسپانیا تمام این ثروت را آزادانه خرج کرد؛ چراکه غیرمنتظره و بدون زحمت به دست آمده بود. باد آورده را باد می برد... به عبارتی اسپانیا چون پول زیادی داشت فقیر شد. اسپانیایی ها به خوشگذرانی و خرج تجملات کردن ادامه دادند تا اینکه با گذر زمان و در اواسط قرن هفدهم، سیل شمش های طلامتوقف شد. تاج و تخت اسپانیا زیر بار بدهی سنگینی بود وچندین بار در سال های 1575،1557 و1597 اعلام ورشکستگی کرد و کشور وارد یک مرحله طولانی رکود شد. شاید با خواندن این داستان بتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که پول باد آورده یک مصیبت است که نهایتا چیزی جز افسوس و گمراهی نخواهد داشت. (لیندز، 1999)
بعد از ماجرای طلادر اسپانیا، این پدیده گریبانگیر رونق بسیاری از کالاها در سرتاسر جهان، از کود حیوانی در شیلی گرفته تا فسفر در جزایر نارو و از همه مهمتر نفت، شد. شکست صادرکنندگان منابع طبیعی یکی پس از دیگری اهمیت بحث بلای منابع طبیعی را بیش از گذشته جلوه گر می ساخت. در پژوهشی که اخیرا صورت گرفته و در بخش دوم به آن اشاره خواهد شد، رابطه منفی میان اتکا به منابع طبیعی و رشد اقتصادی به طور متقاعدکننده ای نشان داده شده است و ثابت می کند که نفرین منابع تحت تاثیر کیفیت نهاد های حکومتی یک کشور قرار دارد و از این طریق موجب فساد و اتلاف منابع می شود.
عمده توجه مجامع سیاسی و عمومی در حال حاضر متمرکز بر همین بحث بلای منابع طبیعی است که گواه آن تعداد انبوه گزارش های منتشر شده توسط سازمان های غیردولتی پیرامون این موضوع است. از دلایل مهم این توجه یکی مساله عراق و چگونگی مدیریت انبوه ذخایر نفتی آن است و دیگری ورود کشورهای بی تجربه و جدید مانند سنت توماس به باشگاه صادرکنندگان نفت دنیا است.
هدف
این مقاله به دنبال ارائه سیاستی برای از میان برداشتن یا تضعیف کردن آثار نفرینی منابع طبیعی است و تاکید دارد که کشور های دارای وفور منابع طبیعی باید یک نظام توزیع پول های ناشی از منابع که مشمول مالیات هم باشد، میان اشخاص برقرار سازند. به نحوی که در آن درآمدهای حاصل از بهره برداری منابع طبیعی پیش از آنکه مشمول مالیاتی شوند، مستقیما به شهروندان تعلق گیرد. جزییات این طرح در بخش سوم تشریح خواهد شد. اصل و بنیان اولیه این چرخه مالی بر این اساس است که افزایش درآمد های دولت از طریق مالیات، آثار مخربی که درآمدهای ناشی از استخراج منابع طبیعی ممکن است به همراه داشته باشد را ندارد. اثبات این موضوع حتی از طریق روانشناسی تصمیم سازی انسان نیز قابل تبیین است: انسان ها نسبت به پولی که مستقیما از دستشان خارج و خرج می شود (مانند درآمد های مالیاتی) بسیار حساس ترند تا نسبت به پولی که هرگز نمی بینند، اما خرج می شود (مانند درآمد های اتلاف شده منابع طبیعی). این اثر تخصیصی دلالت بر این مطلب دارد که فشار سیاسی بر دولت ها برای مدیریت وجوه عمومی هنگامی که منبع این وجوه مالیات است بسیار شدید تر از حالتی است که منبع آنها درآمدهای حاصل از منابع طبیعی است. توزیع درآمد مشمول مالیات، درآمد منابع را تبدیل به درآمدهای مالیاتی کرده و بدین وسیله دولت هایی که از وفور منابع بهره می برند باید فشار سیاسی بیشتری را تحمل کنند. علاوه بر این در این سیستم با بهره گیری از اثر اطلاعاتی مالیات بندی، مردم فهم و آگاهی بهتری نسبت به درآمد ناشی از منابع طبیعی پیدا خواهند کرد.
در بخش چهارم پیرامون محرک هایی که آثار تخصیصی و اطلاعاتی ناشی از توزیع درآمدها، برای دولت به وجود خواهند آورد و اینکه باعث مدیریت بهتر درآمدهای ناشی از منابع طبیعی خواهند شد، بحث خواهیم کرد. بخش پنجم به مقایسه این طرح و دیگر طرح های توزیع مستقیم درآمد های نفتی در عراق و نیجریه می پردازد. همچنین در این بخش به بررسی آثار اقتصادی احتمالی مرتبط با توزیع مستقیم (که مشمول مالیات نیست) یا توزیع مشمول مالیات می پردازیم. بخش ششم مربوط به مخالفت ها و انتقادات و بخشی هم نتیجه گیری می باشد.
نفرین منابع طبیعی و نهاد ها منابع طبیعی و عملکرد اقتصادی
همانطور که در مقدمه اشاره شد مساله نفرین منابع طبیعی چیز جدیدی نیست، اما با این حال مطالعات تجربی پیرامون این موضوع در یک دهه اخیر توسط پژوهش های افرادی مثل ساکس و وارنر آغاز شده و تجدید حیات یافته است. در این پژوهش ها (با کنترل دیگر عوامل مهم) نشان داده شده است که نرخ رشد اقتصادی کشور ها در دهه 70 و 80 به شدت و به طور معکوس تحت تاثیر وابستگی به منابع طبیعی قرار داشته که شدت این وابستگی در این مقاله توسط سهمی از صادرات اندازه گیری شده است. این رابطه توسط تعداد دیگری از پژوهش های انجام شده توسط افرادی مثل گیلفیسون، ویدمن و سابرامانیان نیز تایید شده است.
دیگر بررسی های انجام شده پیرامون وابستگی کشورها به منابع طبیعی همگی دلالت بر وجود نوعی مصیبت دارند و از شواهد آن می توان به رشد اقتصادی کم، احتمال زیاد درگیری و کشمکش ها و فقر بسیار شدید اشاره کرد. بر اساس تخمین های منتج از رگرسیون هایی که ساکس و وارنر انجام داده اند، هر یک واحد افزایش انحراف معیار در وابستگی به منابع طبیعی، منجر به یک تا یک و نیم درصد کاهش رشد اقتصادی می شود.
چکیده
تناقض فراوانی
هدف
مکانیزم بلا
نقش مالیات
حساب ثروتهای ملی
مکانیسم های اساسی
الف. واجد شرایطبودن
. بازپرداخت یا امتناع ازپرداخت
شرطیبودن
. پسانداز و ثبات
. اختصاص درآمدهای منابع طبیعی به منطقه
تأثیرات حساب ثروت ملی
اثر بهرهمندی
اثر اطلاعاتی مالیاتبندی
اثر درآمد
تخصیص و سرمایهگذاری منابع
. پیامدهای نهادی
. پیامدهای توزیع ثروت و کاهش فقر
. پیامدهای حساب ثروت ملی برای مشوقهای دولت
. مشوقهایی برای ایجاد شفافیت
مشوقهایی برای ادارهی کشور
تداوم و ماندگاری سیستم
کشمکشها
مشکلات عملی
مشکلات اقتصاد سیاسی
نظم جدید
پاکی و بیگناهی
سرنگونی
خریداری سهم
چراNWA ممکن است ناکام بماند؟
نتیجهگیری
پانویس ها
منابع