فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحققی در مورد ساختار ذهنی مغز

اختصاصی از فی بوو تحققی در مورد ساختار ذهنی مغز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحققی در مورد ساختار ذهنی مغز


تحققی در مورد ساختار ذهنی مغز

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه13

 

ساختار ذهنی مغز

شبکه عصبی یک مدل نسبتاً ساده از شبکه محاسباتی ذهنی است که از نظر درجه بعد از ساختار ذهنی مغز قرار گرفته است . این شبکه از چند عامل با مسئولیت و دستورالعمل پیوند دهی فرایند ها تشکیل شده است که با یکدیگر برای ایجاد یک کارکرد به عنوان محصول شبکه با یکدیگر فعالیتها و همکاری می کنند . محصول شبکه عصبی به همکاری انفرادی هر یک از عصب ها ( زیر شاخه ها ) بستگی دارد . طبقه بندی و پردازش اطلاعات به وسیله شبکه بر خلاف تصور اعلب به صورت کارکرد موازی در هر شبکه انجام می شود یعنی هر شاخه و زیر گروه عصبی به (     Neuron ها ) به صورت گروهی به پردازش اطلاعات در هر شاخه عصبی می پردازند اگر چه این عملکرد به مسئولیت و وظیفه تمامی زیر شاخه های عصبی برای انجام پردازش اطلاعات بستگی دارد اما مهمترین و منحصر به فردترین ویژگی شبکه عصبی این است که حتی بدون ایفای نقش یک یا چند زیر مجموعه در انجام وظایف خود شبکه باز هم مسئولیت اصلی خود را انجام خواهد داد .

 


دانلود با لینک مستقیم


تحققی در مورد ساختار ذهنی مغز

دانلود مقاله تبادل مغز ها ، پدیده تازه

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله تبادل مغز ها ، پدیده تازه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 جریان حرکت افراد با استعداد ، به شکل سنتی آن ، همواره از کشورهای در حال توسعه به سوی کشورهای پیشرفته بوده است ، ولی اکنون مهاجرت نخبگان به شکل پیچیده ای در آمده است و همه جهتها را ممکن است در بر گیرد . این جریانها حاکی است که پدیده « فرار مغزها » در حال تبدیل شدن به پدیده « مبادله مغزها » است . پژوهشهای تجربی بریتانیا نشان داده است که بین سالهای 1994 و 1997 حدود 11 هزار پژوهشگر خارجی در نظام آموزش عالی بریتانیا استخدام شده اند که بیشتر آنان ( 45 درصد ) از اتحادیه اروپا بوده اند ( سلطانی ، 1380 : 10 ) . پیش از دو اتحاد آلمان ، آلمان غربی تکنسینهای آلمان شرقی را برای بکار انداختن مؤسسات صنعتی اش ، به آسانی می پذیرفت ( فرید ، 1374 : 308 ) . یکی از عوامل فرار مغزها به تعبیری ، مسئله اتلاف مغزها است و اتلاف مغزها یعنی اینکه متخصصان و افراد تحصیل کرده ، نتوانند در زمینه تخصصی که دارند ، مشغول کار شوند . در این صورت مجبور می شوند برای یافتن شغل مورد نظر به سرزمین دیگری مهاجرت کنند ، همچنین انگیزه های یک دانشمند برای کوچیدن از کشورش ممکن است از آرمانهای شخصی و علایق علمی او مایه بگیرد . به هر حال این آرمانها و علایق می تواند باعث جابجایی بین المللی میلونها نفر متخصص و دانشمند شود . بریا درک گستر دگی فرار مغزها از کشوری به کشور دیگر به آمار افراد تحصیل کرده و متخصص متوجه می شود ، به این صورت که با تقسیم تعداد مهاجرانی که تحصیلات عالی و تخصص دارند ، بر تعداد افراد متخصص و تحصیل کرده در کشور مادر ، میزان فرار مغزها بدست می آید . بررسیهای کارینگتون و دتراگیاج ، در مورد فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به ایالات متحده و دیگر کشورهای عضو « سازمان همکاری و توسعه اقتصادی » ، نشان می دهد که فرار مغزها از ایران به سوی ایالات متحده ، در آسیا بالاترین سطح است . پس از ایران بیشتر مغزهایی که از آسیا به ایالات متحده می کوچند ، از کره فیلیپین و تایوان هستند ، اما فرار مغزها از دیگر کشورهای خاور میانه ، در سطح پایین و اندک است . طی سالهای 1960 تا 1972 بیش از 300 هزار مهندس ، جراح و تکنسین و کارگر ماهر از کشورهای در حال توسعه در سه کشور آمریکا ، کانادا و انگلستان اقامت یافتند ( مجله اقتصادی ، 1368 : 44 ) .
در سر شماری سال 1990 ایالات متحده مشخص شد که از مجموع 7 میلیون نفر مهاجر ساکن ایالات متحده ، حدود 5/1 میلیون نفر تحصیلات عالی دارند و این مهاجران از کشورهای آسیایی و حوزه اقیانوس آرام به آسیا رفته بودند . از مجموع 128 هزار نفر مهاجر آفریقایی مقیم آمریکا در آن سالها نیز حدود 95 هزار نفر دارای تحصیلات عالی بودند . در دهه 1990 کانا از مهاجرت نیروهای کانادایی به ایالات متحده صدمات بسیار زیادی دید . این مهاجران در مقایسه با کل جمعیت ، دارای تحصیلات بهتر و دارای در آمد بیشتری بودند . . در آن سالها ، در حالی که حرکت نیروهای بسیار ماهر از کانادا به سوی ایالات متحده افزایش یافته بود . از دیگر نقاط جهان نیز نیروهای ماهر به سوی ایالات متحده می رفتند ، بویژه در بخش صنایع پیشرفته کانا ، مهاجرانی اشتغال یافتند که تعدادشان بیش از تعداد مهاجرانی بود که از کانادا به ایالات متحده رفته بودند . شمار فارغ التحصیلان دارای مدرک فوق لیسانس و دکتری که از دیگر کشورها به کانادا می آیند برابر با تعداد فارغ التحصیلان در همه مقاطع دانشگاهی است که از کانادا به ایالات متحده می روند ، چنان که در سال 2001 بیش از 225 هزار نفر متخصص از کشورهای جهان به کانادا رفتند ( طایفی ، الف ، 1381 : 3 ) . بررسیهای « دی وورتز و لاریا نشان می دهد که شمار مدیران ، پزشکان ، دانشمندان و پرستارانی که در سال 94-1993 از کانادا به ایالات متحده مهاجرت کرده اند برابر با 40 درصد کل فارغ التحصیلان این رشته ها در آن سال بوده است . این کشور در سالهای 1967 تا 1987 از ورود مهاجرانی که تحصیلات عالی داشتند حدود 43 میلیارد دلار سود برد ، اما هزینه های جایگزین برای فرار مغزها به ایالات متحده در دوره 96-1989 حدود 6/12 میلیارد دلار بر آورد شده است .
از کشور هند که در زمینه نرم افزار و علوم رایانه ای متخصصان بسیار دارد . در دهه 1960 بیش از 25 هزار دانش آموخته در زمینه فن آوریهای پیشرفته به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرده اند که اکنون شرکتهای مهم و در آمدهایی چشمگیر دارند . همچنین بسیاری از متخصصان هندی در دیگر کشورها ، از جمله بحرین ، کویت ، عمان ، قطر و عمارات متحده عربی مشغول به کار هستند ( مرکز تحقیقات و بررسیهای اقتصادی ، 1378: 12).
در میان کشورهای آفریقایی نیز مصر ، غنا و آفریقای جنوبی به ترتیب بیشترین سهم را از مهاجران آفریقایی با ایالات متحده دارند مهاجرانی که بیش از 60 درصد آنان دارای تحصیلات دانشگاهی هستند ( همان منبع ) . در این میان 26 درصد مهاجران غنایی ، تخصص و تحصیلات عالی دارند . دولت آفریقای جنوبی که با مسئله خروج نیروی انسانی اش از کشور مواجه است ، سخت زیر فشار افکار عمومی قرار گرفته است تا مهاجران خارجی را اخراج کند از این رو گویا بر آن است که فقط به کسانی اجازه ورود دهد که مورد نیاز کشور هستند و در واقع آفریقای جنوبی از مشکل فرار مغزها و کمبود نیروی متخصص ، مانند پزشکان . مهندسان و کارشناسان فن آوری اطلاعات زیانهای بسیاری می بیند لذا با سیاستهای جدید در صدد است با شکار استعدادها ، متخصصان را تشویق به ورود به این کشور کند ( حفاجی ، 1380 : 29 ) چنین است که در نشست وزیران دارایی کشورهای آفریقایی در لوزاکا گفته شد که قاره آفریقا سالانه 20 هزار متخصص خود را از دست می دهد و در برابر دولتهای این کشورها ناگزیر می بایست از متخصصان غیر آفریقایی برای طراحی و اجرای برنامه های توسعه استفاده کنند .
تلاش دولت برای باز گرداندن مغزها :
هر چند وقوع انقلاب منجر به مهاجرت شمار زیادی از مغزهای ایرانی شد ، اما به موازات کوچیدن انها تعدادی از نخبگان تحصیل کرده نیز که خود از ایران رفته بودند ، به کشور باز گشتند . در سالهای جنگ ، شماری از پزشکان ، با تسهیلاتی که در اختیارشان قرار گرفت ، به ایران آمدند بیشترین موفقیت در جذب این عده را بخش درمانی بنیاد شهید بدست آورد که توانست پزشکان و متخصصان برجستهای را به ایران باز گرداند . با پایان جنگ نیز برخی از رفتگان باز گشتند . اما بسیاری از ایرانیان متخصص مقیم خارج که گامهایی برای بازگشت به کشور برداشته بودند ، با واکنش سرد و بی اعتنایی سیستم بوروکراتیک روبرو شدند و خیال بازگشت را از سر بیرو ن کردند . ( ماهنامه پیام امروز ، مهر 1374 : 137 – 136 ) . از آغاز دهه 70 ، دولت جمهوری اسلامی ایران ، دست به تلاشهایی بریا باز گرداندن مغز ها به کشور زد ، اما در جذب استادان و متخصصان ثابت ناکام ماند از این رو استادان ایرانی که در ایالات متحده امریکا تدریس می کردند . به طور موقت و برای تدریس دوره ای استخدام شدند تا در دوره های یک ماهه تا شش ماهه به ایران بیایند و در دانشگاههای کشور تدریس کنند . از این رو در سال 1372 گزارش شد که از زمان احرای سیاست دولت برای جذب متخصصان مقیم خارج ، حدود 2 هزار و 600 متخصص ایرانی به میهن باز گشتند .
غیر از مهاجران ایرانی که در سراسر جهان پراکنده اند اکنون حدود 165 هزار متخصص ایرانی با مدرک دانشگاهی برای مؤسسات علمی و نیز صنایع ایالات متحده کار می کنند که مدارک دانشگاهی 57 درصد آنان لیسانس یا بالاتر از لیسانس است . در واقع ایرانیان پس از هند و تایوان در رتبه سوم هستند . در سال 1990 نزدیک به نیمی از مهاجران ایرانی شاغل در ایالات متحده در مشاغل مدیریتی و تخصصی فعالیت داشته اند . . اما بعضی از مهاجران تحصیل کرده ایرانی نیز ناگزیر به کارهایی رو آوردند که هیچ سنخیتی به تخصص یا رشته آنها نداشت برای نمونه یکی از دندانپزشکان ایرانی یک سال پس از مهاجرت به آمریکا ناگزیر شد در کارخانه سبزی پاک کنی بعنوان مسئول اداری استخدام شود

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    8صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تبادل مغز ها ، پدیده تازه

دانلود مقاله ترجمه شده مدیتیشن و فعالیت مغز از دیدگاه علم زیست-اخلاق زیست

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله ترجمه شده مدیتیشن و فعالیت مغز از دیدگاه علم زیست-اخلاق زیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

چکیده
معنویت مردم را به مکان مدیتیشن، دعا، مدیتیشن، رقص مقدس، بالای کوه ها یا فعالیت های معنوی دیگر می کشاند. بعضی از ما معنویت را از طریق مذهب پیدا میکنیم؛ بعضی ها هم آنرا از طریق علم، موسیقی، هنر و یا رابطه با طبیعت پیدا میکنند، درحالیکه بعضی ها هم آنرا در اصول و ارزش های فردی خود پیدا میکنند. این نهاد گریزان، صرفنظر از اینکه چطور تعریف می گردد، شیوه ای را توصیف میکند که ما معنا، امید، راحتی و آرامش درونی را در زندگی خود پیدا میکنیم. داشتن نوعی تجربه عرفانی یا مذهبی یک تجربه انسانی غیر معمول نیست و از نظر بعضی ها، این تجربه می تواند آنقدر شدید باشد که زندگی آنها را برای همیشه تغییر دهد. اما این تجربه به چه معناست؟ آیا این یکی از ترفندهای ساختار مغز، ضمیر ناخودآگاه، یا ابراز حضور یک وجود متعالی است؟ کاوش علمی ناخودآگاه معنوی و احساسات ایجاد شده در مغز و مختص به این تجربه، شکاکیت و نظرات انتقادی را نیز تحریک کرده است. البته آزمایشات در مورد مغز انسان، عصب شناسان را وادار کرده است تا بپذیرند که معنویت به نوعی در درون انسان تعبیه شده است. بنابراین توجه فکری ما، هزاران سال به روابط بین طبیعت، علم، پزشکی، اخلاق و معنویت معطوف بوده است. اما معنویت چه ارتباطی با سلامتی دارد؟ هیچ کس بطور حتم نمی داند اما چون بدن، ذهن و روح با هم مرتبط هستند، بنابراین سلامتی هر کدام از آنها بر روی سلامتی بقیه تأثیر می گذارد. ما دراین مقاله یک دیدگاه علمی-اخلاقی زیست را اتخاذ میکنیم. این دیدگاه مشاهدات اخیر را مورد بحث قرار میدهد که دانشمندان را وادار کرده است تا در مورد عملکرد مغز انسان و توانایی آن برای ارتباط با احساسات معمول انسان مانند خوشحالی، نگرانی، ترس، ناراحتی و دلتنگی دوباره فکر کنند. تحلیلی از تفکر بودایی، نقطه مقایسه ای را تشکیل میدهد. در قسمت نتیجه گیری، هماهنگی جدیدی بین علم دنیوی-مبنا و تکنیک های معنوی، امکان جدیدی را برای پیشرفت سلامتی ذهنی و اجتماعی فراهم می سازد.
1- مقدمه
خصوصیات تکاملی ضروری انسان اندیشه ورز، سبک زندگی هوشمندانه، خلاقانه و اجتماعی است. دانشمندان معتقدند که خلاقیت بیش از هر عنصر دیگری مسئول ایجاد وضعیت غالب ما در همبستگی زندگی است. همچنین تصور می شود که خلاقیت، ابراز هنری خاص، آگاهی اخلاقی و برتری تکنولوژیکی را افزایش میدهد. از لحاظ زیست شناسی، خاص بودن انسان عمدتاً در مغز ما با فرآورده های آن است که دارای عملکرد همزمانی در خانواده و واحدهای قبیله ای، تحصیلات بلند مدت، خودآگاهی، زبان و فرهنگ پیچیده هستند.
تکامل مغز انسان را می توان به سه مرحله اجدادی مجزا تقسیم بندی کرد: مغز نخستین یا خزنده که شامل هسته ضروری عملکردهای بقا است، مغز پستانداری نخستین که شامل لایه اول قشر مسئول رفتارهای اجتماعی و خانوادگی پستانداران است، و مغز پستانداری جدید با توسعه قشری گسترده آن که استدلال و هوش انتزاعی یافت شده در نخستین ها (خصوصاً انسان ها) را ممکن می سازد. باقیمانده فسیل ها نشان میدهد که اندازه مغز انسان در دو میلیون سال گذشته بیش از 2 برابر افزایش یافته است و به 1500 سانتیمتر مکعب رسیده است. این رشد یکنواخت در اندازه مغز، رشد یکنواختی را در هوش، و سلطه بیشتر بر جهان را ایجاد کرده است. اما فقط اندازه نیست. مسئله دیگر اینست که مغز چطور ساختاربندی شده است، که خاص بودن مغز انسان در انعطاف پذیری آن است. هوش انعطاف پذیر توسط توانایی حل مسائل به شیوه های متنوع و پیش بینی نشده اثبات می گردد، که می توان آنها را با بقیه قبیله تسهیم کرد. این اعتقاد وجود دارد که ذهن هوشیار و تحلیل گر بخاطر انعطاف پذیری ذهنی، همراه با علاقه ذاتی برای یادگیری، کاوش و بازی کردن ایجاد شده است. یک نشانه اولیه تکامل انسان، توان استدلال است تا اعمال را نشان دهد و در مسائل پیچیده ای وارد شود. تکامل خودآگاهی نشانه ای از آگاهی و توسعه اخلاق است که بصورت قوانین رفتار انطباقی مشاهده می گردد.
شناخت یک واژه عمومی برای فرآیند های روانشناختی در اکتساب، سازماندهی و استفاده از دانش است، که شامل ادراک، حافظه، توجه، حل مسئله، زبان، تفکر و تصور است. روابط متقابل بین بچه و محیط آن نه تنها رفتار بچه و/یا فیزیولوژی آنرا تغییر میدهد، بلکه تجربه آن از محیط را نیز تغییر میدهد. حافظه این امکان را به تجربه میدهد تا به دانش تبدیل شود. از طرف دیگر، احساس مربوط به احساسات فردی است که هر گونه تلاش برای تعریف اعتراضی را ترغیب می کند و در نتیجه، مدت طولانی در زیست شناسی انسان نادیده گرفته شده است. با اینحال احساسات دارای یک مؤلفه تجربی هستند که بخش ضروری از ماهیت انسان است و نقش اساسی را در رشد و توسعه، روابط اجتماعی، و در تندرستی کلی ایفا میکند. احساسات بخاطر ارزش انطباقی خود، در زمان های اولیه در تکامل با ابراز خود در بخش های قدیمی مغز (تالاموس، بادامه، و هیپوتالاموس) پدیدار شدند. این ساختارها در بین ساقه مغز و قشر تازه مخ قرار دارند، که جدیدترین بخشی است که عمدتاً مربوط به عملرکدهای شناختی بالاتری مانند ادارک و تفکر است (شکل 1). در نتیجه فعالسازی احساسی میتواند از طریق مسیرهای زیرقشری خیلی سریع تر حرکت کند، تا یک واکنش میانی را نسبت به محرک ایجاد کند. همچنین، فعالسازی احساسی بطور خودکار نیازمند وساطت شناختی نیست و ممکن است فرآیند های ذهنی و شناخت را آزاد سازد. این بدین معناست که منشأ هیجان و احساسات همراه با آنها ممکن است برای شناسایی و آگاهی مشکل باشد.
در هر یک از دو نیمکره مغز، قشر بالایی از لحاظ کالبدشناسی به چهار قطعه مجزا تقسیم بندی می گردد: جبهه ای، اهیانه ای، گیجگاهی و پس سری. این قطعه ها دارای عملکردهای خاصی هستند:
الف) قطعه جبهه ای مربوط به برنامه ریزی یک عمل در آینده و کنترل حرکات است.
ب) قطعه اهیانه ای مربوط به احساس جسمی، شکل دهی تصویر بدن، و مرتبط سازی تصویر بدن با فضای فرا-فردی است.
ج) قطعه پس سری مربوط به بینایی اس.
د) قطعه گیجگاهی مربوط به شنوایی است؛ و از طریق ساختارهای عمیق خود (هیپوکامپ و بادامه) با جنبه های یادگیری، حافظه و احساسات مرتبط است.
پیشرفت ذهنی در انسان ها نه تنها توسط گسترش کلی قشر مخ توسعه پیدا کرد، بلکه خصوصاً توسط گسترش جدیدترین قسمت برای پدیداری در تکامل مغز توسعه پیدا کرد (قشر پیش پیشانی واقع در قطعه جبهه ای). قطعه جبهه ای بزرگترین قطعه است که در هر یک از دو نیمکره مغزی شامل می باشد و به عملکردهای بالاتر اختصاص داده می شود، و مسئول کنترل ارادی عضلات مخطط است و بر روی شخصیت تأثیرگذار است. قطعه جبهه ای همچنین با فعالیت های ذهنی برتر مانند برنامه ریزی، قضاوت و مفهوم سازی همراه است. هوش فرآورده عمکلردهای همزمان است که همکاری قطعه جبهه ای، خلاقانه و ارادی است، که منجر به توانایی خاصی برای واکنش نسبت به شرایط چالش انگیز با راه حل های جدید می گردد. در نتیجه، تکامل عقلی اساسی برای آزادی را نیز برای ما فراهم می سازد، که میتوان از آن در فعالیت نمادین (برای مثال هنر)، یا برای آغاز برنامه ریزی، استفاده عمدی از تصور، و حل مسائل توسط استدلال استفاده کرد. نتیجه خالص نه تنها پیشرفت زیستی را بعنوان یک گونه بی نظیر ساخت، بلکه آنرا به یک قدرت تکنولوژیکی قوی نیز تبدیل کرد. مسائلی که این قدرت قوی آنها را ایجاد کرده است یک استراتژی بقا را بر مبنای استدلال، اصول اخلاقی و ایجاد قوانین معنوی ترغیب میکنند.
قطعه های جبهه ای و مغز احساسی حاشیه ای با هم به ما اجازه میدهند تا فکر و احساس، شناخت و هیجان را با هم ادغام کنیم و ترکیب انطباقی از قدرت مغز ذهنی و احساسی ایجاد کنیم. قسمت های عملکردی مغز احساسی شامل تالاموس، هیپوکامپ، بادامه، هیپوتالاموس و غده هیپوفیز است (شکل 1). تالاموس، اطلاعات ورودی از حس ها (چشم، گوش، بینی، لامسه و غیره) را پردازش میکند و اطلاعات احساسی را برای قشر مخ تقویت میکند، پس از اینکه اطلاعات ارزیابی شدند. هیپوکامپ (در مرکزیت عملیات یادگیری و تقویت حافظه) جایی است که اطلاعات تالاموس طبقه بندی می گردد و حافظه های حسی مهم برای ذخیره سازی بلند مدت سازگار می گردند. پیش از هیپوکامپ، بادامه قرار دارد که تجربه ها و واکنش های حسی را پردازش میکند. بادامه در ابتدا نقش مرکزی را در اکتساب و پردازش ترس، عصبانیت، فرار و دفاع ایفا میکرد، اما اکنون در پردازش احساسات ضروری برای ارتباطات اجتماعی نیز حیاتی است. در اینجا است که قضاوت در مورد اهمیت حسی همه اطلاعات ورودی انجام می شود و خاطرات حسی ذخیره می گردد، که نزدیک به ارتباطات کامل با قشر پیش پیشانی است. بادامه رابطه نزدیکی با هیپوتالاموس دارد. هیپوتالاموس، همراه با مسیرهای مغزی دیگر، با مکانیزم های انگیزه و پاداش مرتبط است، و از طریق سیستم غده مترشحه داخلی، اغلب نیازهای داخلی بدن مانند ساعت های مغزی، تنظیم دما، اشتها برای غذا، رابطه جنسی، پرخاشگری و خوشحالی را کنترل میکند. غده هیپوفیز با هیپوتالاموس مرتبط است، که هورمون های پیام آور تأثیرگذار بر ثبات هم ایستایی هر عضو در بدن (از جمله خود مغز) را هماهنگ می سازد.

 


شکل 1 – قسمت های عملکردی مغز حاشیه ای یا حسی (تالاموس، هیپوتالاموس، بادامه، هیپوکامپ، و غده هیپوفیز) ادغام شده با قسمت های ساختاری اصلی دیگر مغز. مغز حسی در مرکزیت حافظه کاری و دلتنگی قرار دارد و همچنین بعنوان یک هدف اصلی برای مواد تغییر دهنده هشیاری/تغییر دهنده حالت عمل میکند.

 

قطعه های جبهه ای، بادامه، و هیپوکامپ همه بصورت گسترده با بدن (و خصوصاً با سیستم ایمنی، سیستم غده مترشحه داخلی، و سیستم عصبی ارادی) مرتبط هستند. درک این روابط متقابل، درک در مورد این را نیز ایجاد میکند که ذهن چطور بر روی بدن تأثیر می گذارد و اینکه هیجان چطور نه تنها بر سلامت روانی تأثیر می گذارد، بلکه بر روی تندرستی و سلامتی فیزیکی ما نیز تأثیر می گذارد.
2- عقاید غربی: دیدگاه تاریخی
تا زمان های اخیر عقاید متداول در علم عصب شناسی به این صورت بود که مغز حاوی همه عصب ها در هنگام تولد است و تعداد آنها در تجربه های زندگی بدون تغییر باقی می ماند. این اعتقاد وجود داشت که تنها تغییراتی که در طی زندگی فرد رخ میدهد، تغییرات در روابط سیناپسی و تسریع مرگ سلول همراه با بالا رفتن سن است. البته در اوایل دهه 1990 عصب شناسان این مسئله را کشف کردند که نورون ها در سراسر طول عمر فرد تولید می شوند و اینکه این نورون های متمایز شده با یادگیری و حافظه جدیدی همراه هستند. مطالعات عکسبرداری با تشدید مغناطیسی (MRI)برای مثال تأیید کرده اند که ناحیه ای از مغز که حرکت انگشت را در دست کنترل میکند در افرادی که فعالیت زیادی با انگشتان خود انجام میدهند افزایش می یابد. بعلاوه، افرادی که آموزش خود را قبل تر در زندگی آغاز میکنند و تمرین بیشتری دارند، تغییرات بارزتری را در مغز خود نشان میدهند. واژه ای که این کشف مهم را توصیف میکند "انعطاف پذیری عصبی" نام دارد و این حقیقت را بیان میکند که مغز بخاطر نتیجه تجربه های ما پیوسته تغییر میکند (چه از طریق روابط عصبی متقابل جدید و چه از طریق ایجاد نورون های جدید).
علم عصب شناسی مدرن آنچه را نشان میدهد که شهودی است؛ که محیط پیوسته بر توسعه مغز تأثیر می گذارد و اینکه مغز از لحاظ عملکردی در سراسر زندگی انعطاف پذیر باقی میماند، و توسعه فیزیولوژی عصب/روانشناسی آن را نسبت به شرایط موجود تنظیم میکند. پزشکی غربی، بعنوان یک قانون، توسعه اجتماعی و توسعه شناخته بچه ها را مجزا از هم تصور می کند، اما ما اکنون میدانیم که وابستگی غیر قابل جداسازی بین این فرآیند ها وجود دارد. برای بهینه سازی رشد فیزیولوژی عصب انطباقی و بالیدگی پیش از تولد و در حین دوران نوزادی، مغز خیلی قبل تر و سریع تر از قسمت های دیگر بدن توسعه پیدا میکند. مغز علیرغم توسعه کلی سریع خود، آخرین عضوی است که از لحاظ کالبدی کامل می شود، و به ناحیه پیش پیشانی اجازه میدهد تا نشانه های اجتماعی و ذهنی تصاعدی زندگی یک بچه را نشان دهد. برای مثال، بچه های بزرگ شده در محیط های پرورشی، واکنش های فیزیولوژیکی مهمی را در تنظیم احساسات نشان میدهند و بالعکس. چون ناحیه پیش پیشانی خیلی انعطاف پذیر باقی میماند، مداربندی آن با تجربه ها و یادگیری بچه ها مطابقت دارد، و سالهای اولیه زندگی روزنه هایی از فرصت برای بدست آوردن مهارت های برنامه ریزی و آگاهی حسی برای زندگی انطباقی است. بچه های مجهز به مهارت های برنامه ریزی خوب در زمانی که در سن 5 یا 6 سالگی به مدرسه می روند، احتمال کمتری دارد که از اختلالات پرخاشگری یا نگرانی رنج ببرند. افکار و تحقیقات مختلف بر روی این مسئله توافق دارند که تحریک حسی غیرکافی و/یا ازدیاد تحریک منفی در مراحل اولیه زندگی احتمال دارد که منجر به ریسک بالاتری از مشکلات سلامت روانی گردد. قرار دادن بچه ها در یک جو عشق و محبت در خانواده و محیط های مدرسه، تا حد زیادی سلامت و تندرستی آنها را افزایش میدهد (خصوصاً اگر هدف ما یک آینده انسانی تر و صلح آمیز تر برای آنها باشد). البته امیدی نیز برای افرادی وجود دارد که در شرایط ایده آل بزرگ نشده اند، چون مغز انسان این توانایی را دارد که در تنظیم هیجانات معمول مانند خوشحالی، نگرانی، ترس، ناراحتی، دلتنگی و در نتیجه تندرستی روحی، دوباره تنظیم گردد.
3- علم عصب شناسی هیجان
علم مدرن توسط توضیح دادن مکانیزم های عصب شناختی که رسوم و مراسم مذهبی را تقویت میکنند، در حال افشای رموز مربوط به معنویت انسان است. این تطابق جدید بین علم و تکنیک های معنوی سودمند است چون برای زنده ماندن بصورت انطباقی، فرهنگ حاضر تا حد زیادی به توانایی ما برای فرصت های جدید نیازمند انعطاف پذیری حسی وابسته است. در عصر پیشرفت های تکنولوژیکی سریع، انعطاف پذیری هوشمند، حس تکامل را ایجاد میکند. البته برای دسترسی به سطحی از آزادی و تندرستی جدید، ما ممکن است مجبور باشیم که محدودیت ها و سیستم های اعتقادی منسوخ را حذف کنیم، حتی اگر این به معنای از دست دادن یا تغییر بعضی از جنبه های میراث با ارزش ما باشد.
تحقیقات نشان داده است که افرادی که سطوح بالایی از فعالیت مغزی در قشر پیش پیشانی سمت چپ خود دارند، احساساتی مانند خوشحالی، اشتیاق، شادی، انرژی بالا و هوشیاری را تجربه می کنند. وقتی که همین افراد ترغیب یا تهدید می گردند، فقط فعالسازی بادامه موقتی و کورتیزول سیار افزایش یافته را تجربه می کنند، که سریعاً به سطوح مبنای خود باز می گردند. از طرف دیگر، افراد با سطح بالایی از فعالیت در قشر پیش پیشانی راست، بیشتر دارای احساسات ناراحتی، نگرانی و دلواپسی هستند. یک نوسان راست نهایی در نسبت فعالیت در این نواحی پیش پیشانی، احتمال بالای افسردگی بالینی یا اختلال نگرانی را در همان نقطه زندگی پیش بینی می کند؛ افراد مبتلا به افسردگی دارای بالاترین سطح فعالسازی در این نواحی پیش پیشانی راست هستند. البته اغلب افراد به حد وسط می رسند وقتی که تنظیم انطباقی لحظه به لحظه نقش مهمی را در تولید هماهنگی فیزیکی و تعادل ذهنی ایفا میکند. وقتی که ثبات حسی مورد تهدید قرار گیرد، مکانیزم های جبرانی فعال می گردند تا توسط سازگاری با شرایط متغیر، تناسب را دوباره بدست آوردند. این سازگاری "تعادل حیاتی واکنشی"، "علائم سازگاری عمومی" یا واکنش "مبارزه یا فرار" نامیده می شود. مشخص شده است که وقتی که کورتیزول در سطوح بالایی در دوره های طولانی موجود است، منجر به بیماری های انحطاط آوری مانند تصلب شریان، فشار خون، دیابت، سرطان، اختلالاتی مانند علائم فشار پس ضربه ای و افسردگی می گردد. هورمون های فشار مانند کورتیزول تأثیرات ریخت شناسی مخالفی بر روی هیپوکامپ دارند چون این ساختار یک سایت هدف گلوکوکورتیکویید است. در نتیجه، فشار روانی مزمن و گوشه گیری منتج از فعالیت های اجتماعی، میتواند به نورون ها در نواحی کلیدی مغز مانند هیپوکامپ و مکانیزم های ذخیره سازی حافظه آن آسیب برساند.
هر کدام از ما نسبت خصوصیتی فعالسازی راست به چپی را در نواحی پیش پیشانی داریم. این نسبت نشاندهنده یک نقطه آغاز حسی میانگین است که روحیه و خلق روزانه ما در اطراف آن می گردد. خلق توسعه همسانی از هیجان در زمان است، درحالیکه هیجان عموماً موقتی است و نسبت به افکار، فعالیت ها و شرایط اجتماعی روز واکنش نشان میدهد. خلق، یا همان وضعیت تعادل حسی، بر روی شیوه ای تأثیر می گذارد که یک فرد دنیا را مشاهده میکند و نسبت به آن واکنش نشان میدهد. البته مهم است که از این مسئله قدردانی کنیم که ما هیجاناتی را تجربه میکنیم که جریانی از روابط عصبی را توسط اعمال آن قسمت از مدار مغز مطابق با این هیجانات ایجاد میکنیم. وقتی که خود این هیجان تکرار میشود، مدار مغز همراه با هیجان تقویت می گردد و با گذشت زمان به الگوی پیش فرض هیجان یا مزاج تبدیل می شود. همچنین اگر ما هیجانات منفی قوی را بدون هیجانات مثبت برابر با آن تجربه کنیم، هیجانات منفی غالب خواهند بود، و فعالیت افزایش یافته ای را در طرف راست قطعه های پیش پیشانی نشان میدهند. همچنین، با تجربه هیجانات مثبت قوی، آنها فعالیت افزایش یافته ای را در طرف چپ قطعه های پیش پیشانی نشان میدهند و بخش هایی از مغز را تقویت میکنند که عصبانیت و ترس را آرام میکند و خوشحالی را فرا میخواند. البته علم مغز راست/چپ آنقدر ساده نیست و هنوز چیزهای زیادی در مورد پیکربندی مغز وجود دارد که ما باید یاد بگیریم.
4- استراتژی های انطباقی: مدیتیشن متمرکز، یوگا، تصویرسازی ذهنی راهنما و شکل های دیگر تکنیک های تفکری
میتوان گفت که مدیتیشن روشی از تمرین ذهنی است که نیازمند توجه متمرکز برای هدف توسعه معنوی و واقعی سازی خود است، که مدتهاست که پذیرفته شده است که میزان سازی بر یک اساس منظم، فشار روانی را کاهش میدهد و میتواند فرد را آرام تر، سالم تر و خوشحال تر سازد. مدیتیشن بصورت یک استراتژی مکمل برای افزایش سلامتی شناسایی شده است که اهداف کلیدی آن شامل قوی سازی برای غلبه بر زوال و افسردگی، و برای حفظ حس شکوفایی در زندگی است. چندین دهه آزمایش بر روی راهب ها و مرتاض ها در آزمایشگاه های غربی، توانایی های قابل ملاحظه ای را برای کنترل تنفس، امواج مغز، یا دمای کلی بدن نشان داده است. روانشناسان اکنون با مطالعه کیفیت های انطباقی روزمره و تأثیرات آنها بر روی تندرستی و سلامتی، بر روی رفتارهای بهنجار (و نه نابهنجار) متمرکز هستند.
مطالعات تجربی بسیاری نشان داده اند که شکل های تکنیک تفکری (مانند مدیتیشن) در غلبه بر وضعیت های فشار روانی مؤثر هستند. رسوم تفکری در بسیاری از فرهنگ ها، باعث فراخوانی کاهش ضربان قلب، تنفس و فشار خون می شود. در مقایسه با کنترل ها، افرادی که مدیتیشن میکنند، از فعالیت امواج مغزی آلفای افزایش یافته، ترتیب افزایش یافته فعالیت مغز، و شکل بی نظیری از هوشیاری متفاوت با وضعیت های آرامش برخوردار هستند. مدیتیشن همچنین تأثیر سلامتی موثری در درمان سرطان دارد، و یک مطالعه نشان میدهد که میزان رشد تومورهای سلولی در بیماران سرطانی که مدیتیشن ذن-بودیسم را انجام میدادند، به مقدار قابل توجهی کاهش پیدا کرد. مطالعات دیگری نیز جزئیاتی از مکانیزم های ممکن را اضافه کرده است، که توسط آنها، مدیتیشن میتواند علائم روانشناختی فشار روانی را کاهش دهد. مدیتیشن آزاد سازی اکسید نیتریک را تحریک میکند، که یک مخالف برای نورادرنالین هورمون فشار روانی آزاد شده در آمادگی برای واکنش مبارزه یا فرار است. اکسید نیتریک رگ های منقبض شده نورادرنالین را منبسط می سازد و جریان خون مؤثر را بازیابی میکند. اکسید نیتریک همچنین با آزاد سازی اندورفین مرتبط است (افیون طبیعی بدن ما که با رنج مبارزه میکند و حس تندرستی را ایجاد می کند). برای جزئیات اساس عصبی مدیتیشن و تأثیرات آن بر روی شیمی بدن و مغز، به مطالعه نیوبرگ و ایورسن (2003) مراجعه کنید. جزئیات بیشتری را نیز میتوانید در کتاب دانیل گلمان (2003) پیدا کنید.
تاکنون علممدرن بر فرمولبندی ترکیبات شیمیایی ابتکاری تمرکز کرده است تا به ما کمک کند تا بر فشار روانی و پیامدهای سمی آن غلبه کنیم، اما از طریق مدیتیشن بودایی و تکنیک های مربوطه، این امکان وجود دارد که به روشهای دیگری نیز دسترسی داشته باشیم. تا اینجا تحقیقات علمی مهم و اصلی در طی ملاقات ها در دارام سلای هند بین دالای لاما و گروهی از دانشمندان و فیلسوفان غربی برنامه ریزی شده است. رهبر تبتی یک سری بحث ها را با مقامات انتخابی از انتظام هایی مانند روانشناسی، فلسفه و علم عصب شناسی انجام داد. هدف آن این بود که بررسی کند که کدام علم میتواند در مورد ذهن و بدن (خصوصاً هیجانات) از سنت 2500 ساله مدیتیشن بودایی اطلاعات بدست آورد. همانطور که در بالا تحلیل شد، ترکیب ذهن-بدن بصورت پیچیده با هم مرتبط است و وضعیت ذهن تأثیرات مستقیمی بر روی سلامت و تندرستی کلی دارد – که مشاهده ای که قرن هاست که توسط فیلسوفان شرقی و خصوصاً بودایی ها کشف شده است. برای مثال، در علم طب تبتی دو عامل مهم تأثیرگذار بر توانایی بیمار برای شفا یافتن، نگرش دکتر و نگرش بیمار است. دالای لاما پیشنهاد کرد که منافع پزشکی و حسی مدیتیشن باید در آزمایشات آزمایشگاهی کنترل شده بررسی شود؛ و مدیتیشن باید از ریشه های مذهبی آن جدا گردد و بصورت جهانی توسعه پیدا کند. بعلاوه، دالای لاما قول داد که اگر علم منافع مدیتیشن را رد کند، او در مورد سنت چند هزار ساله بودایی تجدید نظر خواهد کرد؛ که عین حرف های او به این صورت بود: اگر علم حقایقی را اثبات کند که با درک بودایی مغایرت داشته باشد، آیین بودا باید مطابق با آن تغییر پیدا کند، و ما همیشه باید دیدگاهی را اتخاذ کنیم که با حقایق مطابقت دارد.
5- فعالیت مغزی راهبان بودایی تبت در هنگام مدیتیشن
A- آزمایشات عکسبرداری تشدید مغناطیسیعملکردی (fMRI)
داده های جمع آوری شده در این سری آزمایشات نشان میدهد که انجام مدیتیشن در ایجاد انعطاف پذیری عصبی، بازداری از هیجانات مخرب و پرورش هیجانات مثبت مؤثر است. ماشین های عکسبرداری تشدید مغناطیسی (MRI) استاندارد بطور گسترده در بیمارستان ها استفاده می شوند و تصاویر گرافیکی کاملی از ساختار مغز ارائه میدهند. ماشین های عکسبرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) پیچیده تر، ثبت ویدیوئی مداوم از این را نیز فراهم می سازند که نواحی مغز چطور بصورت پویا سطح فعالیت خود را در هر لحظه تغییر میدهند. MRI معمولی ساختارهای مغز را نشان میدهد، درحالیکه fMRI نشان میدهد که این ساختارها چطور با هم عمل می کنند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ترجمه شده مدیتیشن و فعالیت مغز از دیدگاه علم زیست-اخلاق زیست

بررسی مسیر مگنوسلولار مغز در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتایپال و مقایسه آن با افراد بهنجار

اختصاصی از فی بوو بررسی مسیر مگنوسلولار مغز در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتایپال و مقایسه آن با افراد بهنجار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی مسیر مگنوسلولار مغز در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتایپال و مقایسه آن با افراد بهنجار


بررسی مسیر مگنوسلولار مغز در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتایپال و مقایسه آن با افراد بهنجار

پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی

گرایش روانشناسی بالینی

همراه با پرسش نامه

84 صفحه

چکیده:

امروزه اختلال شخصیت اسکیزوتایپال یکی از مهمترین اختلالات شخصیت است. نتایج این  پژوهش نقص عصبی مگنوسولار که یکی از نقص های اساسی فیزیولوژیایی (نقص بینایی) است را در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی نشان داد.چون این اختلال یکی از اختلالات شخصیتی زمینه ساز اسکیزوفرنیا است برای درمان و تشخیص این بیماری موثر است. همچنین این پژوهش نقص اولیه را در بیماران اسکیزوفرنی تایید می کند. چون افراد دارای ویژگی های شخصیت اسکیزوتیپی دچار رفتارهای نابهنجاری می شوند که این رفتارها را می تواند ناشی از آسیب مکانیسم های مغز دانست. یکی از مکانیسم های مهم مغز دستگاه مگنوسلولار این افراد است. مسیر مگنوسلولار همان سیستم بینایی زیر قشری است که در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی معیوب می باشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقص عصبی گذرگاه مگنوسلولار در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی با استفاده از دستگاه پریمتری هامفری است که تاکنون در این دسته از افراد به کار گرفته نشده است. این آزمون متناسب با ویژگی های عصبی خاص مگنوسلولار است و می تواند فرضیه نقص مسیر مگنوسلولار را در این افراد مورد بررسی قرار دهد.

بدین منظور 60 نفر به تفکیک 30 نفر، افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی (20 زن و 10 مرد) از بستگان افراد مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی و 30 نفر فرد بهنجار (21 مرد و 9 زن) به وسیله دستگاه پریمتری هامفری مورد آزمون قرار گرفتند. میانگین سنی آزمودنی ها به طور کلی برابر 03/25 سال بود و آزمودنی ها در دامنه سنی 30-16 قرار داشتند. نتایج نشان داد که افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی در هر دو چشم راست و چپ عملکرد بسیار ضعیف تری از گروه افراد بهنجار  داشتند و برای هر دو چشم تفاوت بین دو گروه معنی دار بود. اما این نتایج به طور کلی نشان دهنده نقص گذرگاه عصبی مگنوسلولار در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی می باشد و فرضیه تحقیق را تائید می کند. از آن جا که این گذرگاه جزئی از سیستم عصبی مغز می باشد این یافته ها به طور کلی نشان دهنده نقایص عصبی در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی هستند. نقص مگنوسلولار را می توان عامل ایجاد کننده نقایص شناختی و توجهی در این افراد دانست.

کلید واژه:

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، مسیر مگنوسلولار، پریمتری هامفری، نقص میدان بینایی


دانلود با لینک مستقیم


بررسی مسیر مگنوسلولار مغز در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتایپال و مقایسه آن با افراد بهنجار

دانلود مقاله ISI یک مدل هندسی ساده برای شبیه سازی مغز فتق با استفاده از CT جمجمه سنجی

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله ISI یک مدل هندسی ساده برای شبیه سازی مغز فتق با استفاده از CT جمجمه سنجی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

موضوع فارسی :یک مدل هندسی ساده برای شبیه سازی مغز فتق
با استفاده از CT جمجمه سنجی

موضوع انگلیسی :A Simple Geometric Model for Simulating Brain Herniation
Using CT Craniometry

تعداد صفحات :8

فرمت فایل :PDF

سال انتشار :2014

زبان مقاله : انگلیسی

 

فضای داخل جمجمه (ICS) است ناقص توسط داسیشکل مغزی و مخچه tentorium به سه از هم جدا
خزانه. برای شبیه سازی فتق مغزی، تعریف شده به عنوان بخشی از مغز انتقال از یک محفظه را به دیگری، ما
یک مدل ساده شده از فضای سوپراتنتوریال (STS) بر اساس توموگرافی کامپیوتری پیشنهادی (CT) تصاویر به دست آمده
از 50 نفر از افراد.
پس از شناسایی مناطق جمجمه، ما دستی مشخص مناطق STS در CT برش. ابعاد مربوط از STS
و دهانه آن اندازه گیری شد. حجم متوسط ​​از ICS و STS 1326 و 1154 میلی لیتر بود. میانگین
طول، عرض و ارتفاع STS 154.7، 136.1 و 90.3 میلی متر بود. طول متوسط ​​و ارتفاع از subfalcine
فضا (SFS) 85.8 و 52.1 میلی متر، در حالی که طول متوسط ​​و عرض مغز میانی 37.9 و 30.9 میلی متر بود.
بر اساس این داده، ما یک مدل STS حوزه نیمه با قطر 160 میلی متر و حجم 1072 میلی لیتر ساخته شده است.
40 میلی متر دایره به نمایندگی از شیارهای بارز tentorial را از مرکز سطح استوایی آن حذف شده است. این مدل این است پس از آن
به دو محفظه اواسط ساژیتال هواپیما دست نخورده آن است، که حال یکی دیگر از 80 میلی متر نیم دایره حذف برای شبیه سازی تقسیم

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ISI یک مدل هندسی ساده برای شبیه سازی مغز فتق با استفاده از CT جمجمه سنجی