
دانلود تحقیق در مورد “ استرس شغلی و سلامت روانی ”
تعداد صفحات: 5
فرمت: Word
قیمت: 1500 تومان
دانلود تحقیق در مورد “ استرس شغلی و سلامت روانی ”
دانلود تحقیق در مورد “ استرس شغلی و سلامت روانی ”
تعداد صفحات: 5
فرمت: Word
قیمت: 1500 تومان
آشنایی خواننده با سطوح مختلف بهداشت روانی، ارتقا و موانع آن در سنین مختلف
تعاریف متعددی ارائه شده است که به تعریف واژه نامه جامع روان پزشکی و روان شناسی اشاره می شود.
تکنیک های پیشگیری کننده به منظور ارتقای رشد و نمو هیجانی سالم و به ویژه بهداشت روانی
کسی که به توقعات و انتظارات اجتماعی پاسخ داده و رفتاری نزدیک به رفتار اکثر مردم جامعه دارد.
بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی و جسمی.
قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضاد ها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب.
فایل پاورپوینت 330 اسلاید
مبانی نظری سلامت روانی
توضیحات: فصل دوم مقاله کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو مقاله
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سلامت روانی
تعریف سلامت روان
تاکنون تعاریف متعددی از سلامت روان ارائه شده که همگی بر اهمیت، تمامیت و یکپارچگی شخصیت تأکید نمودهاند. سلامت روان به معنی فقدان بیماری یا ناتوانی نیست، بلکه عبارتست از؛ «حالت سلامتی کامل فیزیکی، روانی و اجتماعی». سلامت روان به عنوان توانایی فرد در غلبه بر ناراحتیهای روانشناختی و هیجانی، شناخت از دیگران و حفظ روابط اجتماعی تعریف شده است. سازمان بهداشت جهانی، سلامتی را مجموعه حالت رفاه و آسایش کامل جسمانی، روانی و اجتماعی تعریف کرده است.
امروزه فشار روانی از موضوعات مهم زندگی است. فشار روانی یعنی تهدید سازگاری ما در زندگی روزمره. فرد از فشار روانی برای شرح مجموعهای از احساسات منفی استفاده میکند، مثلاً در ارتباط با امتحان، فروپاشی زندگی زناشویی و .... (پایندان، 1389).
سلامت، مهمترین مسأله بشریت است، زیرا با مرگ و زندگی مرتبط است. فقدان سلامتی به معنای قدم نهادن به سوی مرگ و وجود سلامتی به معنای جریان داشتن زندگی است. تعریف پدیده ای با این اهمیت برای متخصصان و پزشکان نیز دشوار است. مقبول ترین تعریف سلامت توسط سازمان جهانی بهداشت ارائه شده است. بنابر این تعریف سلامت یعنی حالت خوب بودن کامل از لحاظ جسمی، روانی و اجتماعی و این تنها به معنای فقدان بیماری و ناتوانی نیست. این تعریف مزایا و معایبی دارد. یکی از محاسن این تعریف تأکید بر چند بعدی بودن سلامت است. همانطور که ملاحظه می کنید در این تعریف، سلامت صرفاً جسمی نیست بلکه ابعاد روانی و اجتماعی سلامت نیز اهمیت خاصی دارند. از جمله معایب این تعریف آرمانی بودن آن است. یعنی سلامت به مفهوم آرمانی تعریف شده به گونه ای که کمتر کسی می تواند در حالت خوب بودن کامل قرار گیرد. مثلاً فردی که در حالت کمال روانی، جسمی و اجتماعی نیست، نمی تواند سالم باشد (بن یارد، 2006).
تعریف سازمان جهانی بهداشت از سلامت دارای دو وجه ایجابی و سلبی است. در قسمت اول این تعریف بر وجود حالت کامل بودن جسمی و روانی و اجتماعی یعنی بر جنبه ایجابی تأکید شده است. اما در قسمت دوّم تعریف (فقدان بیماری) به حالت سلبی سلامت توجه شده است. با این حال اغلب محققان و متخصصان سلامت تاکنون تنها به وجه سلبی سلامت توجه کرده اند. از جمله اشکالات تعریف شده عدم توجه به مفهوم نسبی بودن سلامت است. امروزه روشن شده است که سلامت و بیماری دو مفهوم کاملاً جدا و متمایز از یکدیگر نیستند بلکه کاملاً به هم مرتبط هستند و می توان آنها را به صورت درجاتی تصور کرد. جامعه شناس پزشکی، آنتونوفسکی (1987) معتقد است که سلامت و بیماری در دو نقطه انتهایی یک پیوستار قرار دارند. همانطور که وی به خوبی اشاره می کند؛ ما همگی می میریم و تا زمانی که نفس می کشیم و زنده ایم تا اندازه ای سالم هستیم.
طبق نظر این دانشمند که مورد قبول جامعه علمی است، سلامت و بیماری به صورت پیوستاری است که در یک سوی آن مرگ و در سوی دیگر آن، سلامت کامل قرار دارد. پیوستار سلامت- بیماری نشاندهندۀ وضعیت درجات مختلف سلامت است. در مرکز این طیف وضعیت سلامتی خنثی است و هر چه به طرف چپ حرکت کنیم، سلامتی کاهش می یابد. فردی که در سمت چپ قرار می گیرد. مثلاً فشار خون بالا دارد و یا چربی خون او بالاست، نیازمند درمان طبی است. چنین درمانی وضعیت سلامت فرد را به سمت نقطه میانی سوق می دهد. اما شیوه ی زندگی سالم نیز می تواند وضعیت سلامتی فرد را به سمت سلامت کامل (سمت راست) سوق دهد. بنابراین سلامت و بیماری کیفیت هایی متمایز و بدون ارتباط با یکدیگر نیستند بلکه حالاتی نسبی هستند و در هر لحظه هر یک از ما در یک نقطه از طیف سلامت – بیماری قرار می گیریم. عوامل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی می توانند وضعیت سلامتی فرد را در طیف تغییر دهند (سارافینو، 2005).
تحقیقآسیب شناسی اختلالات روانی در 19 صفحه با فرمت ورد شامل بخش های زیر می باشد:
چه چیزهایی در بوجودآوردن سلامتی و اختلالات روانی در غربت موثرند؟
سلامتی و اختلالات روانی (تلقییات و تعاریف)
شیوهای که روان ما به آنشکل کار میکند
سلامتی روانی چیست؟
قابلییتها و عملکردهای «خود».
قابلیت گرایش به واقعییت
داشتن تعادل در نظام خودارزشگذاری
اختلالات روانی چیستند و چه شکلی دارند.
اثر «احساس نااطمینانی در رفتار» در زندگی در غربت
سلامتی، بحران و اختلالات روانی در یک نگاه
روان رنجوری بعنوان مجموعهای از اختلالات روانی
خصوصیات شخصیت افراد روانرنجور
جمعبندی
چه چیزهایی در بوجودآوردن سلامتی و اختلالات روانی در غربت موثرند؟
این بحث را به چند بخش تقسیم کردهام. در ابتدا برای فهم مشترک از سلامتی و اختالات روانی توضیحاتی را میدهم. بعد از آن میپردازم به اصلیترین زمینهساز بحرانهای روانیای که در ارتباط با زندگی در غربت برجسته میشوند و سپس به نکاتی میپردازم که باید نشان بدهند که چیزی بعنوان اختلالات روانی خاص زندگی در غربت وجود ندارد. تز اصلی این مقاله را میتوان اینطور بیان کرد: سلامتی، بحران و اختلالات روانی سه چیز متفاوت از یکدیگر هستند که در عین حال می توانند هر سه با هم و همزمان با هم در یک فرد حضور داشته باشند. اینکه کدامیک از این کیفییات در چه مواقعی و تا چه حد در کل حیات روانی فرد دست پیش بگیرند بستگی به چیزی دارد که آنرا در اینجا بعنوان اصل «تاثیرگداری و تاثیرپذیری متقابل» (beantwortetes Wirken) نام میبرم و سعی خواهم کرد آنرا در طول مقاله توضیح بدهم.
در طول مقاله تلاش شده است تا با اتکاء به این مدل بتوانیم شناختی اصولی از چگونگی شکلگیری بحرانهای روانی و تبدیل آنها به اختلالات روانی بدست بیاوریم. در این رابطه سعی میکنم نتیجهای را که از این مدل برمیآید در غالب مثالی در زمینه هیجانهای روانی حاصل از برخورد فرد با شرایط زندگی در غربت بیشتر روشن کنم.
سلامتی و اختلالات روانی (تلقییات و تعاریف)
تلقییات عموم: ما انسانها در روند زندگی اجتماعی خودمان با چیزها, پدیدهها و معانی آنها آشنا میشویم. همیشه به این صورت است که بین پدیدهای که با آن روبرو میشویم ( یک شیء و یا یک اتفاق) و بارهای عاطفی و معانی آن تفاوت وجود دارد. این تفاوت بخاطر وجود تفاوت در نگاه افراد به آنها است. هر فردی در زندگی می آموزد که هر چیز و یا پدیده ای برایش چه معنایی دارد. به همین دلیل است که همواره معانی چیزها و پدیده ها تمام آن پدیده را همانطور که هست تعریف نمی کنند بلکه آنطوری که توسط فرد برداشت می شود. ما انسانها در جریان جامعهپذیری خودمان یاد میگیریم که از طریق بارهای عاطفی و معانی هر پدیدهای آنرا در خود درونی کنیم و در ارتباط برقرارکردن با یکدیگر انتظار داریم که طرف مقابل نیز همان معنایی را از موضوعات مورد نظر در خود درونی کرده باشد که ما آنرا آنطور درونی کرده ایم. به این خاطر است که خود پدیده همیشه ناکامل و یا بهتر بگویم از جنبه های خاصی شناخته می شود. از جمله این پدیدهها سلامتی، بحران و اختلال روانی است.
اگر شما همین امروز یک ضبط صوت در دست بگیرید و از آدمهای مختلف پیرامونتان بپرسید که سلامتی و اختلال روانی به نظر آنها چیست، جوابهایی دریافت میکنید و اگر بعدا آن جوابها را گروهبندی کنید به چند گروه دست پیدا میکنید:
یک گروه رفتارها و افکار خلاف رفتار و افکار عموم مردم را نشانه بیماری میدانند.
گروه دیگر مشخصاتی را بیان میکند که خود از آنها بدشان میآید و نمیخواهد خود چنان خصوصییاتی را داشتهباشد و اگر آن خصوصییات را در کسی ببیند آن خصوصیت را نابهنجار میخواند.
گروه سومی را پیدا می کنید که با قدری مطالعه پیرامون رفتارهای روانی خیلی از رفتارهای دیگران را زیر ذرهبین قرار میدهد و از پشت ذرهبین با دیدن عکس یک چشم بر روی کاغذ میگویند که این چشم فلانی است. غافل از اینکه مگر آدم میتواند با دیدن دوتا درخت بگوید که اینجا جنگل است.
رجوع کردن به قضاوتهای عمومی برای شناخت اختلالات روانی کاری بسیار دشوار و پر خطر است. این دشواری و پر خطری شدت می گیرد زمانی که از همان مصاحبه شوندهگان بپرسید «خوب به نظر شما اختلال روانی چگونه بوجود میآید». آنوقت است که دیگر مرزی بین سلامتی و اختلال نمیتوان یافت. چون عموم بر این اعتقادند که شرایط و فشارهای بیرونی و یا درونی موجب اختلالات روانی میشوند. برای مثال بهوفور میبینیم که کسی به رواندرمانگر رجوع میکند و میگوید «من دچار افسردهگی شدهام چراکه همسرم مرا نمیفهمد و یا بچهام با من اینکار و آنکار را میکند» و غیره...
.
.
فرد روانرنجور گرایش به واقعییت ندارد در واقعیت زندگی نمی کند و از واقعیت نمیآموزد. وقتی افراد غیر روانرنجور با واقعییات روبرو میشوند میتوانند تشخیص بدهند که چه چیز برایشان ممکن و چه چیز ناممکن است. آنها اول واقعییات را آن چنان که هست میپذیرند؛ چه از آن خوششان بیاید چه نه، و از عدم موفقیتها درس میآموزند و توانهای عقلی و احساسی شان را برای بهتر روبرو شدن با واقعییات می پرورانند. اما افراد روانرنجور بدون توجه به واقعییات تنها بر خواستهها و انتظاراتشان تکیه میکنند. وضعیتی را که مطابق خواستههایشان نباشد انکار میکنند و در عین حال از سختیهایشان شکایت میکنند بدون آنکه حاضر باشند از ناکارآمد بودن رفتارشان درس بیاموزند. (انسان می تواند در تخیل خود مجسم کند که بال در آورده و به هرجا که می خواهد پرواز می کند. بدون قابلیت تخیل هیچ چیز نه اختراع می شود و نه بدست می آید. ولی تخیل قدم اول است. انسان برای پرواز در عالم واقعیت باید برای محدودیت هایش پاسخی بیابد و برای مثال جوابی برای غلبه بر نیروی جاذبه زمین پیدا کند.)...
به شما اطمینان می دهیم که این فایل خواسته شما را برآورده می کند و مناسب پروژه های دانشجویی است.
با پرداخت مبلغ و خرید این فایل، لینک محصول را در ایمیل خود دریافت می کنید. مطمئن باشید ارزش این فایل خیلی بیشتر از مبلغی است که پرداخت می کنید.
مشخصات این فایل
عنوان: مصاحبة بالینی (شرح حال روانپزشکی و وضعیت روانی )
فرمت فایل:word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 25
این مقاله درمورد مصاحبة بالینی (شرح حال روانپزشکی و وضعیت روانی ) می باشد.
اسکیز و فرنی :
اسکیزوفرنی ( Schizophrenia ) اختلالی پسیکوتیک با علت نامعلوم و تظاهر گوناگون است با علائم مثبت و منفی ( کمبودی ) مشخص می باشد .
اسکیزوفرنی هر چند اختلالی شناختی نیست غالباً تخریب شناختی ( مثل تفکر عینی ، اختلال پردازش اطلاعات ) بوجود می آورد . علائم اسکیزوفرنی تأثیر نامطلوب بر تفکر ، احساسات ، رفتار و عملکرد اجتماعی و شغلی می گذارد .
این بیماری معمولاً مزمن است و سیری دارد که از مرحلة مقدماتی ، فعال و باقیمانده می گذرد . مراحل مقدماتی و باقیمانده با فرمهای خفیف علائم فعال ، نظیر باورهای غریب و تفکر سحر آمیز و نیز کمبودهایی در مراقبت از خود و روابط بین فردی شخص هستند.
اسکیزوفرنی به عنوان یک بیماری مغزی ، با نابهنجاریهایی ساختمانی و کارکردی مشهود در مطالعات تصویرگیری مغز و نیز یک جزء ژنتیک که در مطالعات دوقلوها مشاهده شده ، تثبیت گردیده است .
ارزیابی بیماری مبتلا به اختلال روانی :
مصاحبه با بیمار :
زمان مورد نیاز برای اولین مصاحبه نیم تا یکساعت ( براساس شرایط ) می باشد . برای مصاحبه های بعدی نیم ساعت پیشنهاد می شود .
در مطب و یا محل کار روانپزشک ، صندلی هایی که برای بیمار و روانپزشک در نظر گرفته شده اند ، باید ارتفاع برابر داشته باشند ، به طوری که هیچیک ( پزشک و بیمار ) از بالا به دیگری نگاه نکنند . در صورتی که در محل کار چند صندلی وجود داشته باشد پزشک باید صندلی خودش را انتخاب کند و سپس اجازه دهد بیمار برای نشستن صندلی مورد نظر خود را برگزیند .
در صورتی که احتمال خطرناک بودن بیمار برود ، باید در اتاق باز گذاشته شود پـزشک نزدیک به در بنشیند و فرد دیگری در خارج یا داخل اتاق حضور داشته باشد.
در برخی بیماران باید نکات ویژه ای را رعایت کرد :
1. بیمار مبتلا به اختلال هذیانی .
2. نباید به طور مستقیم با هذیان بیمار مخالفت کرد .
3. از سوی دیگر پزشک نباید وانمود کند که هذیان بیمار را پذیرفته است .
4. بهترین نحوة برخورد با بیمار مبتلا به اختلال هذیانی فهماندن این نکته به اوست . که : برخی ممکن است عقیدة او را بپذیرند و برخی ممکن است آن را قبول نداشته باشند .
5. بهتر است در هنگام مصاحبه با بیمار به اختلال هذیانی توجه را بر احساسات ترس ها و امیدهای بیمار ، که زیربنای باور هذیانی او را تشکیل می دهند معطوف کرد تا بتوان دریافت که هذیان چه عمل ویژه ای را برای بیمار انجام می دهد .
بیمار دارای رفتار تهاجمی :
بکرات ، روانپزشک در بیمارستان با بیماری که دارای رفتار تهاجمی بوده ، اکنون به طریقی مهار شده است ( به عنوان مثال دستانش را بسته اند . ) مواجه می شود .
در ابتدا باید بیمار را از نظر توانایی انجام مصاحبه ( برقراری ارتباط کلامی ، از دست نرفتن واقعیت . ) بررسی کرد. در صورتی که نتوان با بیمار مصاحبه کرد ، درمان آغاز خواهد شد . در صورتی که مصاحبه امکانپذیر باشد باید بیمار را از نظر احتمال بروز رفتار تهاجمی ارزیابی کرد ( می توان این موضوع را به طور مستقیم از بیمار پرسید . ) در صورتی که احتمال بروز رفتار تهاجمی وجود نداشته باشد ، می توان بیمار را رها کرد و با او مصاحبه کرد .
در هر صورت در هنگام مصاحبه باید حداقل یک نفر دیگر نیز حضور داشته باشد .
در هـنگام مصاحبه با بیمار که رفتار تهاجمی دارد ، توجه به نکات زیر حائز اهمیت است:
1 – باید در اتاق باز شد .
2 – نباید به سرعت و بدون خبر به بیمار نزدیک شد و یا او را لمس کرد .
3 – نباید با بیمار بحث کرد .
4 - نباید با عصبانیت به بیمار پاسخ داد .
5 – نباید شرایط را برای افراد از موقعیت خطرناک محدود کرد ( به عنوان مثال نباید پشت میز نشست . )
6 – در صورت بروز احساس ترس یا ناراحتی باید مصاحبه را قطع نمود و کمک خواست .
7 – باید به طور روشن و با قاطعیت به بیمار فهمانید که نمی تواند و نباید رفتار تهاجمی از خود نشان دهد و در صورت بروز چنین رفتاری با او برخورد خواهد شد.
بیمار مبتلا به اختلال افسردگی :
پزشک نباید به بیماری که شدیداً افسرده است از همان ابتدا اطمینان دهد که همه چیز درست خواهد شد . چرا که احتمالاً بیمار از گفته پزشک چنین برداشت خواهد کرد که او به عمق درد ( روحی ) وی پی نبرده است .
بهتر است پزشک چنین نشان دهد که از احساس بیمار آگاه است و یاری دادن او امکانپذیر است و در چنین شرایطی قابل قبول است که بیمار گمان کند یاری دادن او محال می باشد . پزشک باید به بیمار بگوید که افسردگی او قابل درمان است . ولی برای یافتن مؤثرترین و بهترین روش درمان ، نیاز به زمان دارد .
در بیماران افسرده پی بردن به افکار مربوط به خودکشی اهمیت زیادی دارد . پزشک باید به طور مستقیم از بیمار بپرسد که آیا تاکنون اقدام به خودکشی کرده است ؟ و آیا قصد خودکشی دارد و در صورتی که با توجه به عوامل خطرساز برای خودکشی ( بخش اورژانس های روانپزشکی ) ، خطر خودکشی قریب الوقوع را پیش بینی کند ، باید بیمار را در بیمارستان بستری کند و یا به نحوی از او مراقبت به عمل آورد . در صورت عدم بستری بیمار ، پزشک باید از او قول بگیرد که در صورت فزونی یافتن فشار افکار مربوط به خودکشی با او تماس بگیرد . در چنین شرایطی ، معمولاً بیمار پس از نیمه شب دچار حمله می شود و با پزشک تماس می گیرد . پزشک باید به بیمار اطمینان دهد که در هر زمان و هر شرایطی در دسترس خواهد بود . در این زمان بیمار اطمینان می یابد و می تواند تکان های خود را کنترل کند .
هر چه تظاهر بیماری روحی روانی شدیدتر باشد ( اختلالات سایکوتیک، خودکشی ) مصاحبه با اعضای خانوادة بیمار مفیدتر و مناسب تر خواهد بود .
مقدمه :
علائم و نشانه های بالینی و روانپزشکی :
تشخیص و طبقه بندی در روانپزشکی :
دمانس و اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی عمومی :
جنبه های عصبی – روانپزشکی HIV و AIDS
اختلالات وابسته به الکل :
سایر اختلالات وابسته به مواد :
اسکیز و فرنی
ارزیابی بیماری مبتلا به اختلال روانی :
مصاحبه با بیمار :
بیمار دارای رفتار تهاجمی :
بیمار مبتلا به اختلال افسردگی :
شرح حال در روانپزشکی :
صرع Epilepsy :
اختلالات خلقی :
اختلال افسردگی اساسی :
اپیدمیولوژی
عوامل روانی اجتماعی :
علائم و نشانه های بالینی :
اختلال افسردگی با الگوی فصلی :
اختلال افسردگی با شروع پس از زایمان :
خودکشی :
ایپدیمولوژی :
کند ذهنی :
اختلال فلج خواب ( Sleep paralgsis ) :
اختلال وحشت خواب ( Disorder Sleep Terror ):
صبحت کردن در خواب ( Sleep Talking ) یا ( Somboloqeey ):
بی خوابی ( Insomnia ) :
سوگ :