فرمت فایل: ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ )
حجم فایل: (در قسمت پایین صفحه درج شده )
تعداد صفحات فایل: 2
کد محصول : 001Shop
حتماً در این چند هفته اخیر شما هم در جریان نظر جالب توجه آقای احمدی نژاد در خصوص کنترل جمعیت و ضرورت آن قرار گرفته اید. همین چندروز پیش هم ایشان در یک کنفرانس مطبوعاتی به نوعی تعدیل شدهتر، نظر خود را در مورد عدم نیاز به کنترل قاطع رشد جمعیت را تکرار و از آن دفاع کرده است. بیایید در این ردپا به این مساله بپردازیم که آیا واقعاً کنترل جمعیت لازم است و یا حرف آقای احمدی نژاد باید به عنوان یک ایده جدید مورد توجه قرار گیرد.
برنارد برلسون، اصولاً دونیاز را برای انسان بر می شمارد: 1- غذا و 2- فضای زندگی(مکان). مکان، هم شامل فضای لازم برای مسکن، هم فضای لازم برای فضایسبز و هم فضای لازم برای کشاورزی است. اخیراً هم نیاز سومی با عنوان «نیازهای مرتبط با توسعه» مطرح شدهاست. این نیازها شامل مواردی ازقبیل اشتغال، آموزش، بهداشت، مسکن، انرژی و مانند آن است. با توجه به نیازهای انسان در جهان امروز، پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا رشد جمعیت مانع توسعه است و یا محرک توسعه؟
طبق نظریه های علمی جمعیت شناختی، در پاسخ به این پرسش باید گفت که در ابتدا رشد جمعیت محرک توسعه است. چرا که نیروی انسانی لازم برای رسد اقتصادی و پیشرفت و تکامل در جاده توسعه از طریق این رشد جمعیت تامین می شود. اما از آنجا که یکی از ابعاد توسعه پیشرفت علم است، با پیشرفت علوم، مرگ و میر نوزادان کم شده و جمعیت زیاد میشود. بنابراین، پس از رشد جمعیت در طی یک مدت زمان خاص،برای رسیدن به یک توسعه پایدار و توزیع کافی و مناسب منابع میان مردم جامعه، سیاست کنترل جمعیت در پیش گرفته می شود. در حال حاضر این سیاست، یک رویکرد عام جهانی است که از سوی کشورهای مختلف مورد پذیرش و تاکید قرارگرفتهاست. در چنین شرایطی رییس جمهور کشورمان به روشنی با چنین سیاستی مخالفت ورزیده است. او معتقد است که ما در اجرای سیاست کنترل جمعیتی خود، به شرایطی رسیده ایم که در آن اقشار ضعیف جامعه همچنان از میزان بالایی از زاد و ولد و تعداد فرزند برخوردارند، در حالی که اقشار توانمند و متمکن جامعه با وجود داشتن امکانات و پول زیاد، تعداد اندکی(یک یا دو) فرزند دارند. یعنی در حالی که پولدارها میتوانند تربیت تعداد فرزندان بیشتری را برعهده داشته باشند، فرزندان کمتری دارند و درمقابل، محرومان جامعه با داشتن امکانات کمتر، فرزند بیشتری دارند. همچنین در تایید این نظر گفته می شود که کشور ما ظرفیت 120 میلیون نفرجمعیت و توزیع مناسب امکانات را در میان آنها دارد. این دیدگاه اگرچه پوستهای منطقی دارد، اما دچار خطای بزرگی است.
نخست اینکه اگر سیاستهای جمعیتی ما برای کنترل رشد جمعیت به طورمتوازن در میان تمامی اقشار جامعه پذیرفته نشده، این دلیل بر اشتباه بودن این سیاستها نیست، بلکه می تواند نشان از عدم موفقیت کامل این برنامه باشد. پس باید به فکر پیشرفت بهتر سیاست های کنترلی باشیم تا میزان موفقیت آن را افزایش دهیم.
در ثانی، امروز دیگرهمه صاحبنظران پذیرفته اند که در عصر نوین، تربیت و اجتماعی کردن مناسب فرزندان، کاری مهم و گاه بس دشوار است. این مطلب را افراد با منزلت اجتماعی اقتصادی بالا در جامعه به طور طبیعی بیشتر درک می کنند و بیشتر از یک یا دو فرزند را نمی پذیرند. در حالی که اقشار پایین جامعه به نسبت بیشتری سیاست های کنترلی را رد می کنند. علاوه براین، درست است که کشور ما ظرفیت 120 میلیون و یا حتی به قول برخی افراد تا ظرفیت 20 میلیون نفر را دارد، اما مساله اینجاست که این 200 میلیون نفر موجب افزایش جمعیتی می شوند که درنهایت تا 20 سال پس از آن، کشور به یک انفجار جمعیتی میرسد. پس میبینیم کسانی که با پوششی منطقی از چنین رویکردی دفاع می کنند و درعصری که دنیا بازگشت به بررسی مجدد و تردید در یافته های علمی و تجربی قطعی را مردود می داند، سیاست های کنترل جمعیت را رد می کنند، تا چه در نظام فکری خود برای اداره یک جامعه دچار ضعف هستند.
امیدوارم بانشتن نظراتتان در این باره، ردپای این هفته را هم کاملتر کنید.
تحقیق درباره کنترل جمعیت رایگان متن