
تاریخچه مشاوره مدیریت
مقدمه
همانگونه که در شماره پیشین نیز گفته شد، محدودیتهای موجود در رویکردهای تک بعدی به مهندسی صنایع، منجر به ابراز علاقه بیشتر در سایر جنبهها و ابعاد سازمان و زایش زمینههای جدید در مدیریت شد. از سال 1871 تا 1899 آهسته آهسته رویکرد جدیدی در علم مدیریت به وجود آمد و رویکرد جدیدی به نام مدیریت علمی در تاریخ رشد علم مدیریت ثبت شد. مهندسی به نام فردریک دبلیو تیلور به عنوان یکی از پیشگامان مبحث مدیریت علمی و طلیعهدار پیوند روشهای مهندسی و علم مدیریت، لقب “پدر مدیریت علمی” را به خود اختصاص داد. در ادامه این جنبش، پژوهشهای بسیاری در زمینه کارایی و اثربخشی در سیستمهای تولید و عملیات انجام شد و از راه نگرشهای فنی و روششناسانه، فرایند درست انجام کار و افزایش بهرهوری در کارخانه و محیطهای تولیدی با بیانی ساده مطرح شد.
در آمریکا ، مشاوره مدیریت با رشد حرفهی حسابداری معنا گرفت. بدین گونه که در مبحث حسابرسی، یک حسابرس میتواند مشکل را شناسایی و فاش کند، اما اجازه پیشنهاد راه حل برای آن را ندارد. همین موضوع، نقطه آغاز نیاز به شرکتهای مشاورهای در زمینه مسائل مالی و حسابداری شد، به خصوص وقتی در اوایل قرن بیست و یکم، وقوع رسواییهای مالی در آمریکا منجر به تصویب قوانینی برای جداسازی رسمی شرکتهای ارائه دهنده خدمات از مدیران اجرایی شرکتها شد، تقاضا برای خدمات مشاوره مدیریت فزونی گرفت.
در ادامه، سیر شکلگیری و گسترش حرفه مشاوره مدیریت در دوره زمانی به تفصیل بررسی شده است.
- دوره زمانی 1800 تا 1899
نخستین شرکت در زمینه حرفه مشاوره مدیریت در سال 1886 توسط یک شیمیدان به نام آرتور دی لیتل بنیان نهاده شد. این شخص پروفسوری از دانشگاه MIT بود و در زمینه تحصیلی خود کشفیات بسیاری داشت. برای مثال او کاشف استات بود و درواقع میتوان او را نخستین فردی دانست که مفهوم پژوهشها در زمینه تکنولوژی را شناخته و آن را اجرا کرد. این شرکت در ابتدا با هدف تحقیقات بر روی سیستمهای تهیه مدارک و مستندات و پژوهشهای کاربردی در شیمی ایجاد شد. اما بعدها در سایر زمینههای مدیریتی، مانند: استراتژی سازمان، مدیریت تکنولوژی، تحقیق در عملیات مالی و مدیریت ریسک نیز فعالیت کرد.
در سال 1898 نیز نخستین شرکت فعال در زمینه حسابداری با نام کوپرز و لیبراند تاسیس شد. این شرکت بعدها در زمینه حسابرسی و مدیریت مالی نیز فعال شد و در سال 1998 با شرکتی به نام پرایس و اترهاوس ادغام گردید. این شرکت در حال حاضر با نام پرایس واترهاوس کوپرز بزرگترین شرکت جهان در زمینه حسابرسی و مسایل مدیریت مالی محسوب میشود.
در سال 1899 نیز هاریگتون امرسون با پایهگذاری رویکردی جدید در مدیریت و ایجاد شرکت امرسون، فعالیت خود را در زمینه مشاوره عمومی آغاز کرد. در حالیکه سایر شرکتهای مشاورهای در زمینه علوم مهندسی فعال بودند، این شرکت اقدام به مشاورههای ویژه در زمینههای پایهای مدیریت کرد. - دوره زمانی 1900 – 1930
شاید بتوان اینگونه بیان داشت که سده بیستم سدهای است که در آن شاخههای مدیریت به ویژه در زمینههای روابط انسانی، مالی، فروش و بازرگانی شروع به رشد و توسعه نمودند.
در سال 1906 زوج گیلبرت یعنی فرانک و لیلیان گیلبرت اقدام به تاسیس یک شرکت مشاورهای در زمینه مهندسی و مدیریت اقدام کردند که تواماً بتواند مباحث مهندسی را با علم مدیریت ادغام کرده، اثرات تکنیکی آن را در صنایع مختلف بسنجند.
نخستین مدرسه بازرگانی در سال 1908 در یکی از دانشگاههای نیویورک در کشور امریکا تاسیس شد. هدف از تشکیل چنین مدرسهای، پذیرش و پرورش دانشجو در زمینههای جدید مدیریت بود.
یکی دیگر از پیشگامان مدیریت علمی، هنری گانت بود. گانت ابداع کننده مدیریت پروژه بود و از او به عنوان: پدر مدیریت پروژه نام برده میشود. هنری گانت مهندسی بود که شروع و پایان پروژه و شناسایی گلوگاههای بحرانی در فرایند پروژه را، مشکل اساسی در بحث پروژههای مهندسی میدانست، به همین دلیل نمودار گانت را در سال 1910 بنیان نهاد. نمودار گانت در حقیقت نشان میداد که فعالیتهای اصلی و فعالیتهای موازی کدام هستند و شروع و پایان هر فعالیت چگونه است.
در سال 1914 آرتور اندرسون یک شرکت مشاوره را در زمینه مالی و حسابداری بنیان نهاد. او نروژی تبار و دانش آموخته رشته مدیریت مالی از دانشگاه نورثوست امریکا بود. اندرسون به واسطه تحصیلات دانشگاهی و تجربه کاری در دو زمینه مالی و حسابرسی، در این دو حوزه شروع به فعالیت نمود و به موفقیتهای چشمگیری دست یافت. اما در سال 2000 میان دو گروه اصلی این شرکت (مشاوره و حسابرسی) اختلافاتی پیش آمد و در نهایت با میانجیگری اتاق بازرگانی بینالملل، به دو شرکت Anderson Consulting و Anderson تجزیه شدند، که یکی در زمینه حسابرسی و دیگری در زمینه مشاوره به طور مستقل، شروع به فعالیت کردند.
اما شرکت Anderson Consulting موظف به پرداخت 2/1 میلیارد دلار در سال به شرکت Anderson شد تا بتواند از این نام استفاده کند. بنابراین در سال 2001 از این نام به اکسنچر تغییر نام داد.
در سال 1918 چارلز داوز که سی امین معاون رئیس جمهوری امریکا و یک بانکدار و فعال سیاسی بود، پس از جنگ جهانی اول برنامهای برای توسعه و بهبود ویرانیهای ناشی از جنگ ارائه داد و به همین واسطه برنده جایزه نوبل شد. او برنامهها و خدمات رشد توسعه را در زمینه بانکداری و مسائل مربوط به بودجه، به دولت ارائه داد. به همین منظور در سال 1918 به تاسیس یک شرکت مشاورهای در زمینه مسائل مربوط به بودجه اقدام کرد. - سالهای 1939-1920
در دهه 1920 مطالعات هاثورن باعث ایجاد تحرک در فعالیتهای تحقیق و مشاوره در زمینه روابط انسانی شد. وظیفه مهم مشاوره در مدیریت منابع انسانی و انگیزش، در این سالها نمود بیشتری یافت. طی دهه 1920 تعدادی شرکت مشاوره نیز تاسیس شدند که به طور فزایندهای قادر به شناخت سازمان کسب و کار بوده و مسائل تولید و بازدهی را در چشم انداز وسیعتر فروش و فرصتهای توسعه کسب و کار حل میکردند. در همین دهه شخصی به نام لیندال یوریک در زمینه مشاوره کسب و کار در انگلستان اقدام به تاسیس شرکت مشاورهای نمود. شهرت او به واسطه جمعآوری عقاید و نظرات اندیشمندانی همچون فایول و یکپارچه کردن دیدگاههای آنها بود. یوریک همچنان در زمینه علوم اداری به انتشار مجله معتبری پرداخت و بعدها نیز در همین زمینه، دست به تالیف کتابی زد که در زمینه علوم اداری بسیار شناخته شده است.
سال 1925 از جمله سالهایی است که روند رو به رشد مشاوره در زمینههای مالی و حسابرسی توسعه پیداکرد. در این سال، مشاوره در مسائل مالی، از جمله مسائل مالی بنگاهها و کنترل مالی عملیات به سرعت رشد یافت و تعداد زیادی از شرکتهای مشاوره جدید که در زمینه حسابداری قابلیت داشتند، ایجاد شدند. در همین سال فردی به نام جورج اس.می شرکتی را در زمینه مشاوره مسائل مرتبط با سودآوری و بهرهوری در شرکتها ایجاد کرد و با همکاری خانوادهاش به اداره آن پرداخت. تمرکز این شرکت بیشتر بر روی چالشهای شرکتهای کوچک و متوسط و افزایش سطح بهرهوری و سودآوری در آنها بود.
در سال 1926 بزرگترین شرکت مشاوره در زمینه مسائل مالی و بودجهبندی توسط فردی به نام جیمز مککینزی تاسیس شد. این فرد تحصیلات آکادمیک خود را در رشته حسابداری و در دانشگاه نورثوسترن امریکا به پایان رسانده بود و بعدها استاد حسابداری در همان دانشگاه شد. او با توجه به تحصیلات دانشگاهی و تجربه کاری خود شرکت مشاورهای مک کینزی را در زمینه مالی و حسابداری تاسیس نمود و سپس فعالیت خود را در سایر زمینههای علوم مدیریت، مانند: بازاریابی، تولید و عملیات، استراتژی، تکنولوژی، طراحی کسب وکار ... گسترش داد. در حال حاضر این شرکت یکی از شرکتهای بزرگ و به نام در زمینه حرفه مشاوره مدیریت است.
در سال 1927 التون مایو که پروفسور مدرسه کسب و کار هاروارد بود، یک شرکت مشاورهای در زمینه تحقیقات صنعتی ایجاد کرد. از جمله مطالعاتی که مایو در زمینه تولید و عملیات و اثر آن بر روی کارایی انجام داد مطالعات هاثورن بود. او در این مطالعه به دنبال ارتباط اثرات نور بر میزان کارایی کارگران در کاخانه وسترن الکتریک بود و در این تحقیق نشان داد که با افزایش میزان نور کارخانه، بهرهوری کارگران نیز افزایش مییابد و با کاهش آن بهرهوری کم میشود. بنابراین ثابت شد که بین اثربخشی و کارایی کارگران و تجهیزات فیزیکی رابطه مستقیم وجود دارد.
در سال 1928 فرد دیگری به نام اندرو سیتروئن به عنوان یک محقق اقدام به ارائه مقاله و مشاورههای فردی در زمینه علوم مهندسی به ویژه صنعت اتومبیلسازی کرد و اتومبیل سیتروئن نیز ماحصل تحقیقات این فرد است. - دوره زمانی 1930 تا 1950
در سال 1930 تقاضا برای خدمات مشاوره مدیریت افزایش یافت. بسیاری از نامآوران و افراد شناخته شده در این صنعت در طی این سالها خدمات بزرگی به صنایع ارائه کردند. مشاوره مدیریت نه تنها در امریکا و بریتانیا، بلکه در فرانسه، آلمان، چکسلواکی و سایر کشورهای صنعتی توسعه یافت. شرکتهای کوچک اما پراهمیت مشاوره در این دهه تاسیس شدند و به شرکتهای بزرگ خدمات ارزندهای ارائه کردند. از سوی دیگر دولتها نیز اقدام به درخواست مشاوره از شرکتهای کوچک و بزرگ نمودند و این شروع فعالیتهای مشاورهای برای بخش دولتی بود. مشاوره برای دولت و ارتش، در زمان جنگ جهانی دوم نقش برجستهای یافت. برای مثال دولت امریکا تشخیص داده بود که جنگ در مبارزه مدیریتی خلاصه شده و تجمیع بهترین تخصصهای مدیریت درکشور، برای پیروز شدن اهمیت اساسی دارد. بنابراین تحقیق در عملیات و سایر تکنیکهای جدید که نخست برای مراکز نظامی به کارگرفته میشد، به سرعت به مدیریتهای کسب و کار و مدیریتهای دولتی وارد شد و بعد جدیدی به خدمات مشاوره مدیریت اضافه کرد.
در سال 1933 مک کنیزی با فردی به نام ماروین باور که دانش آموخته دانشگاه هاروارد بود، شریک شد. باور در ابتدا اداره یکی از شعب تازه تاسیس شرکت مک کینزی در نیویورک را برعهده گرفت. در سال 1937 جیمز مک کینزی بر اثر ذاتالریه در سن 48 سالگی درگذشت و میان باور و تام کرنی که مدیریت شعبه شیکاگوی مک کینزی را برعهده داشت، اختلافاتی به وجود آمد. همین مسئله منجر به جدایی کرنی از مککینزی و ایجاد یک شرکت مشاورهای جدید شد. باور اعتقاد داشت مشاوره مدیریت نیز باید مانند حقوق و پزشکی قوانین، مقررات و استانداردهای حرفهای مخصوص به خود را داشته باشد. در نتیجه قوانینی را برای حرفه مشاوره به شرح زیر اعلام کرد:
1. منافع مشتری بر کسب درآمد ارجحیت دارد.
2. باید حقیقت به مشتری گفته شود و نگرانی از چالشهای بعدی نباید مانع از بیان واقعیت شود.
.3مشاور باید فعالیتهای لازم و اساسی کارفرما را شناسایی کرده، مسئولیت آن دسته از کارهایی را بپذیرد که در انجام آنها تبحر و تخصص لازم را دارد.
باور از سوی مدرسه کسب و کار هاروارد به عنوان پدر مشاوره مدیریت نو شناخته میشود.
- سالهای 1959-1940
دهه 1950 دههای بود که بازسازی صنایع پس از جنگ، جزو اولویتهای اصلی دولتها بود، در این زمان گرایش افراد به تحصیل در رشته MBA روزبه روز افزایش یافت. رایانه و بهرهگیری از میکرورایانهها در مدیریت تولید، حسابداری و تکنولوژی ارتباطات نمونهای از این فعالیتها است. بین دهه 1950 تا 1960 رقابت بین شرکتهای مشاورهای به شدت افزایش یافت و علاوه بر بهبود کیفیت در انجام کار مشاوره، مشاوران مدیریت یک حرکت تهاجمی برای یافتن مشتری و متقاعد ساختن مشتریان در مورد قابلیتهای خود در مقایسه با سایرین نمودند. این امر باعث شد که از دهه 1960 به بعد تغییرات فراوان در شیوه تبلیغات و بازاریابی در حرفه مشاوره مدیریت صورت پذیرد. در این دوره اکثر سازمانهای مشاورهای که دیگر در حال حاضر وجود ندارند، پا به عرصه وجود گذاشتند.
در سال 1942 جورج فرای که یکی از متفکران و پیشتازان شرکت مشاورهای بوز آلن بود، این شرکت را ترک کرد و به طور مستقل یک شرکت مشاورهای تاسیس کرد. به باور فرای خدمات مشاوره مدیریت میبایستی به مشتریان بخش صنعت ارائه میشد، اما ادوین بوز (موسس شرکت بوز آلن) باور داشت که بهتر است خدمات به ارتش و به ویژه نیروی هوایی ارائه شود.
به باور برخی صاحبنظران، سال 1943 یکی از سالهای طلایی در زمینه مشاوره مدیریت است. شخصی به نام ارنست بوتن به همراه 6 کارشناس دیگر، یک شرکت مشاورهای در انگلستان تاسیس کرد. او روش (PAMT) را ابداع کرد و در این روش بر آن بود تا با حداقل اختلاف نظر بین مدیران و کارکنان، کارایی کارکنان را افزایش دهد و برای رسیدن به چنین هدفی، از تکنیکها و روشهای متفاوتی استفاده کرد. امروزه این شرکت در زمینه تکنولوژی و توسعه محصولات جدید، بسیار مشهور است.
شرکت پرایس واترهاوس در سال 1946 اقدام به تاسیس دپارتمان دیگری در زمینه علوم کامپیوتر کرد و نخستین کامپیوتر الکترونیک آن زمان، وارد صحنه فعالیت شد. - دوره زمانی 1960 تا 1969
در سال 1962، مدرسه کسب و کار هاروارد برای نخستین اقدام به جذب زنان در رشته MBA کرد؛ تا آن زمان هیچ زنی وارد دنیای مشاوره مدیریت نشده بود.
در سال 1963 بروس هاندرسون گروه بوستون نمود. هاندرسون به یادگیری در حین عمل با افزایش سهم بازار معتقد بود و این شرکت با ارائه ماتریس BCG (ماتریس سهم بازار و نرخ رشد) انقلاب عظیمی در زمینه تدوین استراتژی برپا کرد، منحنی بوستن به عنوان یکی از روشها و تکنیکهای تعیین استراتژی در حال حاضر نیز بسیار مورد استفاده است.
در سال 1965 پروفسور اریک رهنمن، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه استکهلم، به اتفاق چند تن از همکارانش اقدام به تاسیس موسسهای به نام SIAR را در زمینه رفتار سازمانی تاسیس کرد. این شرکت درخصوص سازمان و رفتار سازمانی در موقعیتهای مختلف به شرکتها و صنایع سوئد و فرانسه مشاوره ارائه میداد و در سال 1992 با شرکت Bossard ادغام شد.
در سال 1969 شرکت مشاورهای ایندکس توسط جریتی و چامپی در زمینه تغییرات استراتژیک و مهندسی مجدد تاسیس شد و در سال 1988 این شرکت با شرکت Computer Sciences Corporation ادغام شد و نام خود را به CSC تغییر داد. در این سال از 50 درصد دانش آموختگان رشته MBA که از هاروارد دانش آموخته شده بودند وارد این حرفه شدند و شرکت مک کنزی به تنهایی یک سوم این افراد را جذب نموده بود. - دوره زمانی 1970 تا 1999
در این سالها با وجود کندی رشد اقتصاد، مشاوره مدیریت در حال رشد و جهانی شدن بود. بسیاری از شرکتهایی که پیشتر در مورد آنها صحبت شد اقدام به ایجاد دفاتری در خارج از مرزهای کشورشان کردند. مکانیزهسازی کسب و کارها بسیار گسترش یافت و دانش رایانه در تمامی شاخههای فنی، مهندسی و علم مدیریت رسوخ کرد و تقاضا برای استفاده از مشاوران سیستمها و تولیدکنندگان سختافزار افزایش یافت.
در سال 1973 ویلیام بین، یکی از شرکای شرکت بیسیجی (گروه بوستون)، این شرکت را ترک کرد و به تاسیس یک شرکت تحقیقاتی مستقل پرداخت. فعالیت گروه بوستون بیشتر بر روی برنامهریزی استراتژیک متمرکز شده بود در صورتیکه بین برنامهریزی استراتژیک را از حالت تئوریک به حالت عملیاتی درآورده، مشاوران خود را به منظور حل مسائل و تدوین استراتژی به سایت کارفرما میفرستاد. بدین ترتیب هم با مشتری ارتباط و تعامل نزدیکتری برقرار کرده بود وهم امور با سرعت بهتری انجام میشد.
در سال 1977 دو مهندس به نامهای ریچارد نولان و دیوید نورتن شرکت نولان و نورتون را در زمینه ارائه مشاورههای مدیریتی در مدیریت فناوری اطلاعات تاسیس کردند.
سال 1980، سالی بود که مباحث استراتژیک و مزیت رقابتی شرکتها از مباحث پرطرفدار روز بود. پروفسور مایکل پورتر در این دهه تالیفها و پژوهشهای بسیار زیادی در زمینه مباحث استراتژیک و نیروهای رقابتی به انجام رسانید و سپس در سال 1985 کتاب معروف پنج نیروی رقابتی خود را در مورد استراتژیهای رقابتی منتشر کرد. این کتاب یکی از موثرترین کتابها در زمینه رقابت در آن زمان و حتی در زمان کنونی است.
در سال 1988 براساس پژوهشهای دانشگاه MIT مشخص شدکه استفاده از رایانه میان بسیاری از مدیران ارشد رایج شده حدود 20% از مدیران ارشد شرکتها در محل کار خود رایانه دارند. اما تنها حدود 50% از این افراد قادر به استفاده از آن بودند. این امر نشاندهنده آن بود که صنعت رایانه و به طور طبیعی مشاوره در این زمینه به سرعت رشد و توسعه خواهد یافت. یکی از روندهای روبه رشد در این سالها مربوط به مسائل مالی و تکنولوژی بود، به گونهای بسیاری از شرکتهای پیشرو اقدام به سرمایهگذاری در این بخش کردند. برای مثال شرکت مککینزی در سال 1994 شرکتی به نام Mitchell Madison Group در زمینه مشاورههای جدید مالی، بنیان گذاشت.
مساله دیگری که در این سالها رشد قابل ملاحظهای داشت، تمایل دانش آموختگان رشته MBA به فعالیت در حرفه مشاوره مدیریت بود، به گونهای که در سال 1995 دانش آموختگان این رشته بیش از هر سال دیگر جذب شرکتهای مشاوره مدیریت شدند و درآمد آنها بالغ بر 760 هزار دلار در سال میشد که درآمد بسیار قابل توجهی بود.
همچنین در این سالها طبق روال سالهای پیش، بحث استراتژی و مفاهیم جدید آن روبه گسترش نهاد. در این سال ویندا یتس و گری هامل شرکتی در زمینه استراتژی تاسیس کردند و مفاهیم مزیت رقابتی یا Core-Competency در این زمان شکل گرفت. - سالهای 1995 تا 1997
از سال 1995 تا 1998 اتفاق تاثیرگذاری در صنعت مشاوره رخ نداد و تنها چند شرکت بزرگ با یکدیگر ادغام شدند. برای مثال Coopers با Price waterhouse ادغام شد. - سال 1998 تا 2000
در سال 1998 بزرگترین شرکت مشاوره مدیریت در زمینه مالی، یعنی شرکت Deloitte and Touche اقدام به نقد مشاوره استراتژیک سایر شرکتها نمود و اعلام داشت که این شرکتها فقط به مباحث تئوریک میپردازند و مشاورههای آنها جنبه علمی و کاربردی ندارد و در بخش اجرا ضعیف هستند. - تعداد صفحه :19
دانلود مقاله تاریخچه مشاوره مدیریت