دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
کتاب انسان در اسلام : غلامحسین گرامی فصل اول : کلیات : اهمیت انسان شناسی :
اهمیت انسان شناسی از این جهت است که به ماهیت و حقیقت خود شناخت پیدا می کند. توجه به خویشتن تا آنجا مهم است که یکی از اهداف انبیاء محسوب می شود. به همین جهت امام علی(ع)، انسان شناسی را افضل المعرفه، افضل الحکمه، انفع المعارف و فوز اکبر دانسته است. دغدغه انسان زمانی پایان می پذیرد که بداند برای چه و از کجا آمده و به کجا خواهد رفت.ابعاد گوناگون انسان شناسی :1- ارتباط انسان شناسی با جهان بینی :
انسان شناسی هر فرد با جهان بینی او ارتباط تنگاتنگی دارد. اگر انسان دارای جهان بینی الهی باشد، قطعاً به معاد انسان و وجود زندگی اخروی معتقد خواهد بود. در صورتی که انسان را موجودی تک بعدی بداند، قطعاً نمی تواند به عالم آخرت معتقد باشد. اگر انسان را موجودی دو بعدی بداند که بعد مادی او مقدمه تکامل بعد معنوی او باشد، قطعاً به وجود خالقی حکم اعتقاد خواهد داشت. یعنی انسان شناسی مقدمه کمال انسان و مقدمه اعتقاد به آموزه های دینی چون معاد و نبوت و خداشناسی خواهد بود.« من عرف نفسه فقد عرف ربه » از رابطه انسان شناسی و خداشناسی حکایت دارد. رابطه خداشناسی با انسان شناسی رابطه ای دو سویه است. یعنی شناخت هر یک به شناخت دیگری و غفلت از یکی به غفلت از دیگری خواهد انجامید.رابطه انسان شناسی بافرجام شناسی (معاد) نیز رابطه ای دو سویه است. اعتقاد به دو بعدی بودن انسان ها را به اندیشه جاودانگی و زندگی پس از مرگ سوق می دهد. عکس این مسأله هم صادق است.رابطه انسان شناسی با جهان شناسی نیز رابطه ای دو سویه است . اعتقاد به دو ساختی بودن انسان، اثبات می کند که جهان علاوه بر امور طبیعی ،امور ماوراء ماده و طبیعت نیز در آن وجود دارد. خلاصه اگر کسی از طریق انسان شناسی به جهان بینی صحیح برسد، مطمئناً دارای یک زندگی با معنا خواهد بود.1. علت اصلی بی توجهی به حقیقت خو د و توجه بیش از حد به بعد غیر معنوی چیست؟الف) نادیده انگاشتن دین و آموزة دینی ب) نیازهای مادی انسان ج) وضعیت موجود جامعه د) موفقیت های ظاهری دنیای متجدد 2. علت اصلی مشکلات فراروی انسان چیست؟ الف) بی توجهی به حقیقت خود و توجه بیش از حد به بعد غیر معنوی ب) وجود نمازگزاران غیر متخصص ج) ناتوانی علم در رفع نیازهای بشر د) چشم اندازهای روشن پیشرفت آنان حرص و ولع انسان 3. روایت معروف « من عرف نفسه فقد عرف ربّه» بیانگر چه رابطه ای است؟ الف) رابطه انسان شناسی و خداشناسی ب) رابطه خداشناسی با معاد ج) رابطه انسان شناسی و معاد د) رابطه انسان شناسی با جهان بینی
4 توجه به ساحت های وجودی انسان و منحصر نکردن او به جسم و مادیات، ما را به چه چیزی رهنمون می سازد.
الف) به اندیشه جاودانگی و زندگی پس از مرگ ب) به خداشناسی ج) به ضرورت نبوت د) به هدفمندی 2- حداکثر بهره برداری از زندگی دنیوی :یکی دیگر از ابعاد انسان شناسی بهره برداری از زندگی دنیوی است.بحث بر سر این است که حالا که سرنوشت محتوم او مرگ است و زندگیش محدود، چگونه زندگی کند که از این فرصت محدود، بیشترین بهره را برده باشد. ابتدا باید معیار سود و زیان را انسان مشخص کند. وقتی انسان بتواند تفسیر صحیح از انسان به دست آورد، آنوقت معیار سود و زیان را قبولی در کنکور و داشتن شغل مناسب، بدست آوردن زندگی راحت و مرفه نمی د اند. انسانی که خود را مخلوق خدا و آفرینش خود را امری هدفمند و خود را از او به سوی او می داند، مطمئناً خود را موجودی جاودان دانسته و زندگی دنیا را مقدمه رسیدن به سرای ابدی می داند.چنین انسانی معیار سود و زیاد را نزدیکی به خدا و د وری از خدا می داند. تا جایی که حاضر است جان خود را برای رضایت خدا بدهد تا به او برسد.5. معیار سود و زیاد را در زندگی دنیوی از نظر انسان الهی چیست؟الف) نزدیکی به خداوند و دوری از خدا ب) داشتن زندگی راحت یا در سختی به سر بردن
ج) رسیدن به امکانات مادی یا محروم از آن د) سود و زیانی که از مردم به انسان می رسد. انسان شناسی عقربه جهت نمای آدمی در زندگی است، یعنی چه؟ تعریفی که ما از انسان ارائه می دهیم، هدف کلی ما را در زندگی برنامه ها و روش زندگی ما را مشخص می کند. مادیون به گونه ای انسان را تعریف می کنند. الهیون بگونة دیگری. تمام بایدها و نبایدها بر اساس تعریفی است که از انسان ارائه می شود.3- یافتن هویت واقعی : یکی دیگر از ابعاد انسان شناسی یافتن هویت واقعی خود است. یعنی وقتی انسان به بررسی انسان می پردازد، هویت واقعی خود را می یابد. یعنی پی می برد که انسان دارای سرشتی پاک است و انتخابگر شیوه زندگی خود است.اگر انسان اینگونه تعریف شود، اگر حیوانی است تابع غرایز درونی، بدون اراده، اختیار فاقد هر گونه مسئولیت و تکلیف دیگر نمی توان هویت دیگری جز آن برایش در نظر گرفت. اما اگر انسان را موجودی متعادلی دارای فطرت پاک و انتخاب گرِ شیوة زندگی تعریف کنیم، هویت دیگری خواهیم یافت.
6. هویت افراد تابع چه چیزی است؟الف) تابع تصویری است که از انسان داردب) تابع شرایط زندگی افراد است. ج) تابع شرایط اجتماعی است.د) تابع هواهای نفسانی فرد است. 7. عبارت « تصوراتی که ما از خودمان داریم، شیوة زندگی ما را تدبیر می کند» از چه کسی است و در چه موردی است؟ الف) از راجر تریگ- ارتباط انسان شناسی با هویت یابی ب) از اسپینوزا- رابطه انسان شناسی و خداشناسی ج) از ارنست کاسپر- هویت یابی انسان د) از کانت- انسان شناسی
رویکردهای مختلف در انسان شناسی :اگر ما علم را به حضوری و حصولی و علم حصولی را به حسی، عقلی، دینی و تاریخی تقسیم کنیم با پنج رویکرد در انسان شناسی مواجه خواهیم شد که هر کدام محتاج بحث جداگانه ای است.
الف) رویکرد درون نگری و انسان شناسی عرفانی :از نظر عرفا شناخت حقیقی بواسطه کشف و شهود حاصل می شود. انسان هم از همین مقوله است و این شناخت تنها زمانی میسر است که از تعلقات ظاهری رها شده با شد. این شناخت بسادگی حاصل نمی شود. تنها با ریاضت و تحمل سختی ها ممکن است البته اصلی مسئله درون بینی برای همه میسر است، ولی دنیای شلوع مدرن توجه انسان را به خارج از خود معطوف کرده.گر چه انسان هرگز نمی تواند از خود کاملاً غافل باشد، اما درون نگری توجه بیشتری می طلبد.ب) روش عقلی و انسان شناسی فلسفی :یکی دیگر از مباحث گسترده فسلفه اسلامی معرفه النفس است که ملاصدرا سه وجود برای انسان کامل است. 1-انسان حسی که در معرض فساد و فنا و زوال است.2- وجود شبحی برزخی که فاصله میان آن دو است و آنرا انسان نفسی نامیده اند.3-انسان عقلانی که همواره ثابت بوده و حقیقت انسان حسی است.عرفا و فلاسفه هر دو گروه برای انسان های ظاهری و باطنی قائلند.
8. سخن « انسان مانند قران بطنی و ظهری دارد که ظاهر آ در این عالم و باطن آن در آخرت است» از کیست؟
الف) فیلسوف ملاصدرا ب) عارف نامی محی الدین عربی ج) اسپینوزا د) ارنست کاسیر 9. عبارت « انسان دو نسخه دارد، نسخه ظاهر و نسخه باطن. نسخه ظاهر او همانند کل عالم با همه مراتبش است و نسخه باطن انسان همانند خداوندی است» از چه کسی است؟ الف) عارف نامی محی الدین عربی ب) فیلسوف ملاصدرا ج) باروخ اسپینوزا د) راجرتریگ
ج) انسان شناسی تجربی و تاریخی :اینکه انسان شناسی تجربی و تاریخی با هم مورد توجه قرار گرفته، اینست که هر دو متکی بر حس و تجربه هستند، اما در این شیوه هرگز نمی توان در مسائل جهان بینی (خدا انسان و جهان) به نتیجه قطعی رسید، زیرا موضوع علوم تجربی ماده و مادیات و روش آلفا مشاهده و آزمون و هدفشان به بند کشیدن طبیعت و بهره برداری از آن است. در حالی که مسائل جهان بینی قابل تجربه و مشاهده و آزمون نیستند، بی توجهی به این امور موجب انحراف دانشمندان است.10. چرا روش تجربه در جهان بینی کاربرد ندارد. 11. علوم تجربی به جهان بینی ما چه کمکی می تواند بکند؟گر چه این علوم نمی تواند نظر جامعی درباره جهان بینی و انسان ارائه دهد، اما گسترش این علوم ما را با نظم پیچیده و دقایق این عالم آشنا می کند. د) انسان شناسی دینی :این شیوه انسان شناسی بخاطر خطاناپذیر بودن دارای وثاقت و اعتبار است. می توان به آن اعتماد کرد. این آوزه ها به همة ابعاد وجودی انسان و نیازهای او توجه دارد. در حقیقت نارسایی انسان شناسی غیر دینی بی توجهی به چنین امری است.البته یافته های عقلی، علمی عرفانی موجب درک بهتر معارف دینی است.
12. نارسایی های انسان شناسی غیر دینی ناشی از چیست؟الف) بی توجهی به ابعاد مختلف وجودی انسان ب) توجه بیش از اندازه به بعد روحانی انسان ج) اختلاف آراء دانشمندان د) تفاوت در اندیشه 13. اختلاف آراء اندیشمندان در مورد انسان ناشی از چیست؟الف) عدم درک حقیقت ب) توجه بیش از حد برخی از اندیشمندان به بعد روحانی ج) توجه به بعد مادی
د) ناتوانی عقل در رسیدن به حقایق 14. عبارت « علوم تخصصی بیشتر پنهان گر ذات اساتید در پرده حجاب تا روشنگر آن» از کیست؟ دربارة چیست؟الف) ماکس شلر فیلسوف و جامعه شناس آلمانی ب) با روح اسپینوزا ج) توماس هابز
نظریه های متعارضی که درباره انسان داده شده ، فراوانند. اسپنوزا و طرفدارانش بر جنبه های معنوی اصرار ورزیده و انسان را خدای انسان معرفی می کنند. توماس هابز بر جنبه غریزی او تأکید کرده و انسان را گرگ انسان معرفی می کند. برخی انسان ها را آزاد و رها می دانند. عده ای مسئول و متعهد و دسته ای کمال انسان را در لذت می بینند و گروهی در منفعت و برخی در محبت و دسته ای انسان را خالق فرهنگ می دانند و برخی او محصول فرهنگ معرفی می کنند. اما ارنست کاسیرو انسان شناسی معروف آلمانی می گوید : « فقط از یک راه می توان به رمز طبیعت بشر پی برد و آن راه دین است.»
15. عبارت : « فقط از یک راه می توان به رمز طبیعت انسان پی برد و آن راه دین است» از کیست؟الف) ارنست کاسیرو
ب) ماکس شلر ج) توماس هابرد) اسپینوزا 16. معیار درستی یا نادرستی داده های تجربی، عقلی و فطری چیست؟الف) دین ب) اجماع اندیشمندان ج) موافقت داشتن با خواسته های بشرد) طبیعت انسان خلاصه ملاک و معیار درستی یا نادرستی تمام علوم دین است. به همین جهت بدون دور نظر گرفتن آموزه های دینی هرگز به کمال و سعادت نخواهد رسید.
« انسان شناسی و خود شناسی»17. تفاوت انسان شناسی و خودشناسی : انسان شناسی نوعی شناخت کلی و حصولی نسبت به انسان است، اما خودشناسی جزئی شخصی و حضوری است.رابطه ای بین انسان شناسی و خودشناسی یک رابطه ی دو سویه است. یعنی اموری را که در خود می یابیم، با حذف خصوصیات می توان به تمام انسان ها تعمیم داد و هر درباره انسان بصورت کلی می یابیم، در مورد خود نیز صادق است. همانطور که انسان شناسی ما را به خداشناسی رهنمون می سازد، خودشناسی نیز ما را به او رهنمون می سازد.فصل دوم : آفرینش انسان 1- فرضیه تکامل زیستی : آنچه در مورد آفرینش انسان مطرح است، همان اختلافی است که بین اندیشمندان طرفدار فرضیه تکامل زیستی و مطالب موجود در کتب مقدس است.آنچه مسلم است، تاریخچه اختلاف نظر درباره چگونگی پیدایش انسان به داروین برنمی گردد. داروین 1871 میلادی ، نظریه خود را ارائه داد، در صورتی که آناکسیمندر در قرن ششم قبل از میلاد نظریه پیداش انسان از نوعی دیگر از حیوانات مطرح کرده، آنچه مهم است، این است که آیا نظریه تکامل موجب تزلزل وثاقت متون دینی و زیرسوال رفتن دین است.18. تاریخچه اختلاف نظر درباره چگونگی پیدایش انسان به چه زمانی برمی گردد؟برای بررسی موضوع باید اصول نظریه تکامل و آفرینش انسان از نظر قرآن مورد توجه قرار داده شود. ثبات انواع یا تحول انواع :منظور از ثبات انواع یعنی انواع جانوری و گیاهی ثابت هستند. یعنی هیچ نوع حیوانی به نوع دیگر قابل تبدیل نیست و هیچ رابطه ای با هم ندارند.
اما نظر دیگر (تحول انواع) اینست که انواع گیاهای و جانوری از ابتدا به این شکل نبوده اند، بلکه از انواع ساده تر بوجود آمده اند که به نظریه تکامل یا تغییر تدریجی انواع معروف است.چارلز داروین حدود بیست و پنج سال به جمع آوری مدارک و قرائن علمی مربوط به تکامل انواع اقدام کرد و سپس نظریه خود را در کتاب « اصل انواع از طریق گزینش طبیعی یا بقای نژادهای شایسته در تلاش برای زندگی» مطرح کرد. داروین هرگز مطرح نکرد که انسان از نسل میمون است، بلکه به اوگفت انسان ومیمون از تبارمشترکی هستند.19-منظور از ثبات انواع و تحول انواع چیست؟ « ارکان نظریه تکامل»
فرضیه تکاملی داروین که به نظریه انتخاب طبیعی مشهور است، بر سه مفهوم استوار است :الف) تغییرات تصادفی : که در یک نوع روی داده و به نسل های بعدی منتقل می شود. منشأ این تغییرات کاملاً حدسی است.ب) تنوع بقا : در طبیعت هر جانداری برای حفظ موجودیت خود در ستیز است برای اجتناب از معدوم شدن نبرد می کند. ج) انتخاب طبیعی یا بقای اصلح : موجودی که بتواند خود را با طبیعت سازگار کند، می ماند و بر اساس قانون توارث آنچه از آنها زاده می شوند، آنهایی که با طبیعت سازگارتر باشند، شانس بیشتری برای بقاء خواهند داشت. 20. ارکان فرضیه تکاملی داروین را بنویسید.
21. داروین از اصول حراست از تغییرات مفید و بقای اصلح به چه چیزی تعبیر می کند. انتخاب طبیعی 22. نارسایی های فرضیه تکامل را بنویسید چه نتیجه ای در برداشت؟« نارسایی های فرضیه تکامل » انتقادهایی که بر این فرضیه وارد شد، نارسایی آن را مشخص می کرد، که عبارتند از :الف) تغییرات جزئی امکان پذیر است اما تغییرات کلی خیر. تا جایی که گلدار اِشمیت و شیندِ وُلف می گویند، مطالعات آزمایشگاهی فقط تغییرات درون نوع را ثابت می کند نه شکل گیری انواع جدید را .ب) تحولات همیشه به سوی سازگاری با محیط نیست. اگر زرافه برای بدست آوردن غذا گردنش دراز می شود. در عوض آهو یا گوزن ایرلندی شاخهایش به اندازه ای رشد کرده که بی فایده است یا رشد بی اندازه دندان نیش پلنگ شمشیر دندان یا تحلیل رفتن چشمهای ماهیهای غارنشین که بودنش ضرری نداشت. ج) فاصله انسان و حیوان بقدری زیاد است که از طریق نظریه انتخاب طبیعی داروینی قابل توجیه نیست.تا جایی که « آلفرد راسل والاس» که همزمان داروین بود بر این باور بود که فاصله بین عقل انسان و میمون بیش از آن است که داروین اذعان کرده یا تکلم انسان اصلاً قابل مقایسه با مبادله علائم در حیوانات نیست. به عقیده چارلزلایل ذهن بشر ویژگیهایی دارد که نمی شود با تحویل به انتخاب طبیعی آنها را توضیح داد.نتیجه گرفته می شود که این فرضیه قطعی و مستند به مدارک علمی بشود. صرفاً آمیزه ای از شواهد حسی و نظریه پردازی است، بنابراین نمی توان بعنوان یک حقیقت علمی در کتب درسی مطرح کرد، همانطور که ایالتهای مختلف آنرا حذف کردند.23. آثار و پیامدهای اعتقادی دارونیسم را بنویسید. با اینکه خود داروین هرگز منکر وجود خدا نبوده، حتی تا آخر عمر تکالیف مذهبی پروتستان ارتدکس خود را انجام می داده و می گفت این نظریه صرفاً مسئله ای علمی است و با غرض ورزی بر ضد دین یا کلیسا همراه نیست.اما مخالفان کلیسا یا دین با غرض ورزی از آب گل آلود ماهی گرفتند. از آن بعنوان کشفی علمی که با آموزه های کتب مقدس و دین مخالف است، مطرح کردند.دیگر اینکه بر اساس آیات کتب مقدس زمان آفرینش حضرت آدم حدود 4004 سال پیش از میلاد در صورتی که بر اساس نظریه تکامل پیدایش انسان اولیه به پانصدهزار تا یکصد میلیون سال پیش برمی گردد و انسان تئاندرتال بین سی تا صد و پنجاه هزار سال پیش است و این مطلب وثاقت کتاب مقدس را زیر سوال می برد. سوم اینکه این نظریه ارزش های اخلاقی و فضائل آنرا زیر سوال برده و اینگونه امور را به تکامل اجتماعی انسان نسبت می دهد. این نظریه بر تصویر نظم غایی حاکم بر جهان تأثیر می گذارد یعنی وجود ناظم خلاصه علم و قدرت لایزال الهی به چالش کشیده می شود. اکنون بحث بر سر این است که آیا واقعاً این نظریه با خالقیت اتقان منبع هدفمندی علم و قدرت و جایگاه والای انسان که در متون دینی آمده ، در تعارض است یا خیر.
خود داروین که این فرضیه را مطرح کرد، نظرش این است که قوانین تکامل حیات، آفریده خداوند است و علت العلل است. امروز بسیاری از الهی دانان غرب نظریه تکامل را نظری صرفاً علمی می دانند. بر فرض تایید معتقدند هیچ خدشه ای به خداشناسی وارد نمی کند. حتی آنها می گویند نه تنها با اعتقاد به وجود خدا و خلقت الهی هیچ تعارضی ندارد، بلکه می گویند جهت داری عالم و اصل هدایت عمومی موجودات بصورت مطلوب تر قابل تبیین است. تا جایی که دانشمندان بزرگی چون هافری برگسون، تیارد و شاردن و هانری بیچر از نظریه «تکامل گرایی خداباورانه» دفاع می کنند. البته این نظریه با آنچه در مورد خلقت آدم در قرآن آمده باید جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.24. آیا نظریه داروین با آموزه های اعتقادی دین در تعارض است؟ چگونه توجیه می شود.25. عبارت « اگرکل نظریه تکامل چیزی نیست جز فرمان آهسته خداواگراودروراء باطن آن است، آنگاه راه حل نه تنها طبیعی و آسان می شودبلکه حیرت آورنیزخواهد بود»ازکیست؟ درباره چیست؟از هانری بیچردرباره عدم تعارض نظریه تعارض با آموزه های اعتقادی دین2. « آفرینش انسان درقران کریم »
برای بررسی سازگاری یا تعارض نظریه تکامل و نظریه اندیشمندان اسلامی در این باره ابتدا باید آفرینش انسان در قرآن بررسی شود. آیاتی که در این باره در قرآن آمده چهار دسته است :1. آیاتی که آفرینش انسان را از خاک و گل معرفی می کند که خود بر دو دسته است. دسته اول : به حضرت آدم اختصاص دارد. دسته دوم : آیاتی که اطلاق دارد به سایر انسانها.
26. آیه کریمه « اِنَّ مثل عیسی عندا... کَمَثلِ آدَمَ خَلَقَه من تراب» بر چه چیزی دلالت دارد؟ گل 27. آیات « هو الذی خلقکم من طین» (انعام3) « ......... من تراب» (غافر67) « و لقد خلقنا الانسان من صلصالٍ من حماء مسنون» (حجر 2
2. دسته ای از آیات که خلقت انسان را آب می داند.« هو الذی خَلَقَ من الماءِ بَشَرَ افَجَعَلَهُ نُسَبَاً وصیهرا » ( فرقان 54) که در این باره سه احتمال می رود :اول اینکه طین از ترکیب آب و خاک است. دوم آیه ای که اشاره دارد به اینکه هر موجود زنده ای را از آب آفریدیم « و جعلنا من الماءِ کلَّ شیءٍ حیِّ » (انبیاء30) سوم اینکه مقصود از آفرینش انسان همان نطفه باشد که این احتمال به دو جهت صحیح تر است :الف) برخی آیات واژه نطفه را از «ماء مهنن» (طارق6) « ماءدافق» (نحل4) تعبیر کرده است. دسته سوم : آیاتی که پیش از نطفه پیدایش خاک مطرح می کند.که مراحل شکل گیری انسان را پس از خاک با نطفه و علقه و مضغه طبق آنچه در آیه 5 حج آمده « فاِنا خلقناکم من تراب ثم من نطفهٍ ثم من عَلَقَهٍ ثُمَّ من مغضهٍ » آمده « برای کنفرانس از یک دانشجو خواسته می شود که مراحل مختلف خلقت انسان را با توضیح کافی»که ویژگی کل را اختصاص به آدم بدهیم. سپس نسل آدم را از نطفه بحساب آوریم.دسته چهارم : آیاتی که انسانها را از نسل آدم دانسته و آدم و هوا بعنوان پدر و مادر نوع انسان باشد، « هو الذی خَلَقَکُم من نفسٍ واحدهٍ و جَعَلَ منها زَوجها لِیَسکُنَ الیها»خلاصه هیچ تعارض بین آیات نیست. یعنی گروه اول به خلقت حضرت آدم دسته دوم و سوم به آفرینش انسانها از طریق تولید مثل و گروه چهارم به رابطه بین آدم و نوع انسانها اشاره دارد.« قرآن و فرضیه تکامل»از چهار دسته آیاتی که گفته شد، فقط گروه اول ممکن است با فرضیه تکامل در تعارض باشند. آنهم دو آیه ای که آفرینش انسان را از پیدایش انسان های دیگر تفکیک کرده « انَّ مَثَلَ عیسی عند ا...خَلْقَ الانسانِ من طین ثمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سلالهٍ من ماءٍ مهین» (7و8 سجده) روی هم رفته برخی دانشمندان اسلامی ضمن اینکه این فرضیه را از نظر علمی کاملاً مخدوش می دانند، آن را کاملاً با آیات قرآن معارض می دانند. علامه طباطبایی ضمن اینکه دلایل فرضیه تکامل را ناکافی می داند، می گوید بر فرض ثبات قطعی این فر ضیه آیات قرآن بر طبق آن تأویل پذیر است. دسته ای دیگر می گویند آفرینش حضرت آدم مستقل از دیگر انسان ها بوده است. بر فرض قطعیت رسیدن این فرضیه خلفت آدم یک معجزه و استثناء محسوب می شود. گروهی فرضیه تکامل را کاملاً مورد تأیید قرآن دانسته اند و تمام آیات را بر اساس آن تفسیر می کنند اما بیشتر مفسران چنین نظری را قبول ندارند. برخی با قائل شدن رابطه تمایز و تفکیک بین علم و دین گفته زبان علم و دین با هم جداست. تعارض را حل کرده اند. 28. آیا فرضیه تکامل با آیات قران در تعارض است؟ این فرضیه چگونه توجیه می شود. « شگفتی های قرآن در آیات آفرینش انسان»
قرآن کریم در آیات 12-14 مؤمنون – 5 حج- 67 غافر- 39-37 قیامت- 9-6 سجده، ده مرحله تکاملی در درون رحم تا زمان تولد بر شمرده است که عبارتند از : منی-نطفه-علقه-مضغه-تصویر و تسویه-شکل گیری استخوان-رویش گوشت بر استخوانها-تعیین جنس جنین-دمیدن روح-تولد تا پیش از اختراع میکروسکوپ مراحل تکامل انسان روشن نبود در حالی که قرآن این مر احل را مشخص کرد.همچنین تا چندی پیش اندیشمندان معتقد بودند مرد در انعقاد نطفه نقش اصلی را دارد و رحم زن صرفاً محل پرورش آن است. در حالیکه قرآن پیدایش انسان را از هر دو می داند.29. نمونه ای از شگفتیهای قرآن در خصوص آفرینش انسان را بنویسید.« آفرینش مستمر و فیض نامحدود» بحث بر سر این است که موجودات این عالم فقط برای ایجاد اولیه به خدا نیازمندند یا برای بقاء و ادامه زندگی نیز به خدا نیاز دارند. اگر برخی چنین تصور می کنند که نیاز وجودی آنها به خدا منحصر به زمان آفرینش است، علت این است که خود و عالم هستی را مستقل می بینند. مثلاً آلیاژ اتومبیل به کارخانه سازنده یا بنا و ساختمان در صورتی که چنین نیست، لحظه ای نمی توان تصور کرد که عالم هستی موجود باشد، بدون فیض خدا اگر لحظه ای این فیض قطع شود، در عالم هیچ چیزی وجود نخواهد داشت.
شامل 17 صفحه فایل word قابل ویرایش