مشخصات این فایل
عنوان: سیاست همگرایی شوروی و آمریکا در بهبوهه پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 10
این مقاله درمورد سیاست همگرایی شوروی و آمریکا در بهبوهه پیروزی انقلاب اسلامی ایران می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله سیاست همگرایی شوروی و آمریکا در بهبوهه پیروزی انقلاب اسلامی ایران می خوانید :
عدم شناخت امریکا از انقلاب اسلامى
یکى از مشکلات بزرگ کارتر و دولت او در مورد ایران ( که باعث رواج فرضیه توطئه نیز شده ) عدم شناخت کامل و صحیح او از شرایط روز ایران و همچنین میزان مقبولیت رژیم و شخص شاه در میان مردم بود.
در تایید این مطلب، لازم به ذکر است که این عدم شناخت شرایط از اختلاف نظر بین سران امریکا نیز نشات مى گرفت.
اگر نگاهى گذرا به این اختلاف آرا داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که کارتر کار بسیار مشکلى براى انتخاب استراتژى صحیح در مقابل انقلاب مردمى ایران داشته است.
ریچارد هلمز رئیس سابق سازمان سیا و سفیر ایالات متحده در ایران (تا سال 1356) رژیم محمد رضا را یکى از با ثبات ترین و مقبول ترین رژیم هاى دنیا مى دانست و معتقد بود، کوچک ترین خطرى شاه و رژیم او را تهدید نمى کند.
اما ویلیام سولیوان آخرین سفیر ایالات متحده در ایران که شاه را مهره اى سوخته مى دانست، معتقد بود شاه شخص بى عرضه اى است که هم مقبولیت و مشروعیت خود را از دست داده و هم توانایى کنترل شرایط بحرانى به وجود آمده را ندارد. او معتقد بود باید با امام و طرفدارانش کنار آمد، چرا که مى توان امیدوار بود روابط حسنه با ایران در زمان شاه، بدون وارد شدن خدشه اى با رژیم جدید هم ادامه یابد. از طرفى اعتقاد برژینسکى ( مشاور امنیت ملى وقت امریکا ) بر اجراى سیاست مشت آهنین و کشتار دسته جمعى مردم و مخالفان بود. او همچنین معتقد به حمایت همه جانبه امریکا از شاه بود و چنین اظهار مى داشت که منافع امریکا در این است که شاه در ایران باقى بماند، حتى با زور یا کودتا.
از سوى دیگر سایرونس ونس وزیر امور خارجه وقت امریکا بر این اعتقاد بود که شاه باید ایران را ترک کند و ایالات متحده با حمایت یک حکومت انتقالى، به برقرارى نظم در ایران کمک کند.
خود کارتر هم که یک سال قبل در دى ماه 56 براى مراسم شب ژانویه به تهران آمده بود و اعلام کرده بود ایران، جزیره ثبات در یکى از بحران خیزترین مناطق دنیا است، در اثر انقلاب مردمى ایران گیج شده بود و بدون اینکه راهکارى ارئه کند، مى گفت؛ به نظر شما با مردمى ترین و پرطرفدار ترین انقلاب قرن چه مى توان کرد؟
روابط شوری با ایران در قرن بیستم
حتى سازمان سیا هم نتوانسته بود عمق نا رضایتى مردم را پیش بینى کند. استانسفیلد ترنر رئیس وقت سازمان سیا، بعد ها ضمن اعتراف به اینکه سیا نتوانسته بود قدرت مخالفان را درست تخمین بزند، بر این نکته نیز تاکید مى ورزد که نه تنها سیا، بلکه تمامى سازمان هاى اطلاعاتى دنیا نیز در تخمین شرایط آن زمان ایران دچار اشتباه شده بودند و واقعاً نمى دانستند که مى توان نارضایتى مردم را با توطئه اى مثل 28 مرداد 32 خاموش کرد، یا اینکه نه، این بار قضیه جدى تر است. .
بهطورکلی در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روسیه با تمام امکانات خود تلاش میکرد با حفظ برتری اقتصادی، نفوذ سیاسی خود را نیز در ایران گسترش دهد تا به قلب تجارت و ثروت عظیم خلیجفارس و اقیانوس هند دست یابد. سلسله جنگهای ایران و روسیه در قرن نوزدهم که منجر به تحمیل عهدنامههای ترکمانچای و گلستان به ایران شد، بزرگترین ضربه نظامی، اقتصادی و سیاسی را در قرن نوزدهم بر استقلال ایران وارد کرد. ضربههای ناشی از این دو قرارداد بر استقلال ایران، فرصت لازم را برای سوءاستفاده انگلستان نیز فراهم ساخت. تحمیل قرارداد ترکمانچای توسط روسیه و قرارداد 1857 پاریس توسط انگلیس به ایران، عملاً دولتهای روسیه و انگلیس را به حاکمان بلامنازع در سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل کرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم، انگلیس و روسیه برای کسب امتیازات بیشتر از شاه قاجار با یکدیگر رقابت داشتند و در پایان قرن نوزدهم اغلب منابع کشور و طرحهای فنی آن تحت اداره و یا استخراج بیگانگان بود. در خلال این دوران، استیلای روسها بیشازپیش گردید. آنها نهتنها با تصرف اراضی ایران و ضمیمهساختن آن به خاک خود مرزهایشان را گسترش میدادند، بلکه شاه ایران را با اعطای وامهای سنگین، عملا به خود وابسته میکردند.
بهدنبال جنگ جهانی اول و سپس پیروزی انقلاب اکتبر 1917 در روسیه و سرانجام خروج این کشور از جنگ، تحولات عمیقی در روابط ایران و روسیه صورت گرفت.
پس از پیروزی بلشویکها در روسیه، سیاست خارجی این کشور دچار تحولات اساسی شد. رهبران انقلابی که به حکومت جهانی سوسیالیسم میاندیشیدند، به کشور ایران بهعنوان کانال سوئز انقلاب کمونیستی مینگریستند.
بلشویکها بهمنظور جذب ایران در مدار اتحاد شوروی، تمام امتیازات اخذشده از ایران در زمان روسیه تزاری را باطل اعلام کردند. در اولین اقدام، جمهوری سوسیالیستی شوروی، قرارداد 1907 منعقدشده میان انگلیس و روسیه تزاری را لغو کرد. طبق قرارداد 1907، کشورهای روسیه تزاری و انگلیس، ایران را به سه منطقه شمال (تحت نفوذ روسیه)، جنوب (تحت نفوذ انگلیس) و مرکز (بیطرف) تقسیم کرده بودند.
در دوره سلطنت محمدرضاشاه نیز، دولت شوروی ضمن تلاش برای افزایش توان نظامی و استراتژیک خود در مقابل غرب، سعی میکرد کشورهای جهان سوم و از جمله ایران را به سمت خود جذب کند و ازاینرو به محمدرضاشاه پیشنهاد میکرد روابط دوجانبه را در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی گسترش دهد. طی دهههای 1960 و 1970.م، دولت ایران به دلیل وابستگی به غرب به پیشنهادهای شوروی مبنی بر گسترش روابط سیاسی و نظامی، بهگونهای محتاطانه جواب رد میداد اما در زمینههای اقتصادی و حتی بازرگانی، روابط دو کشور رو به گسترش بود. به واسطه همین امتیازات اقتصادی و بازرگانی که رژیم شاه به شوروی اعطا میکرد، دولت شوروی در قبال سیاستهای شاه نسبت به مسائل خلیجفارس و جهان غرب بردباری بیشتری نشان میداد و علت آنکه در موضع مسکو نسبت به رژیم شاه در هنگام وقوع انقلاب اسلامی تغییر صریح صورت نگرفت نیز درواقع از این ناحیه قابل تفسیر است.
بخشی از فهرست مطالب مقاله سیاست همگرایی شوروی و آمریکا در بهبوهه پیروزی انقلاب اسلامی ایران
مقدمه
سیاست عملگرایی امریکا درقبال انقلاب 1357 ایران
عدم شناخت امریکا از انقلاب اسلامى
روابط شوری با ایران در قرن بیستم
نتبیجه گیری
منابع
مقاله سیاست همگرایی شوروی و آمریکا در بهبوهه پیروزی انقلاب اسلامی ایران