فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 51 صفحه
چکیده
امروزه با توجه به رشد سریع جمعیت جهان و تمرکز آن در شهرها، مفهوم توسعه پایدار شهری به عنوان مؤلفه اساسی تأثیرگذار بر چشم انداز بلندمدت جوامع انسانی مطرح شده است. در عین حال با توجه به اثرات گسترده مسکن بر محیط های شهری و بر حیات اقتصادی، اجتماعی و کالبدی شهر و شهروندان، نقش تاثیرگذار آن بر تحقق اهداف توسعه پایدار شهری نیز بسیار مهم می باشد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارزیابی شاخصهای کالبدی مسکن شهری با رویکرد توسعه پایدار میباشد، روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و جهت وزن دهی به شاخصها از مدل سلسله مراتبی AHP و برای ارزیابی و رتبهبندی پایداری هریک از نواحی شهری، از تکنیک تصمیمگیری تاپسیس و ویکور استفاده شده است. در این پژوهش پنج شاخص کالبدی شامل؛ مصالح یا اسکلت ساختمانی، کیفیت مساکن، قدمت ابنیه، نمای مساکن و تعداد طبقات آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل یافتههای پژوهش گویای آن است که به لحاظ کالبدی شهر سامان در وضعیت نسبتاً نامطلوبی قرار دارد. چنانکه در شاخص مصالح، در تمام نواحی چهارگانه این شهر، وضعیت پایین تر از متوسط مطلوبیت بوده، در شاخص کیفیت مسکن، ناحیه سه، مطلوبترین و ناحیه چهار نامطلوبترین، در شاخص قدمت ابنیه هم مطلوبترین ناحیه سه و نامطلوبترین ناحیه دو، در شاخص نما، مطلوبترین ناحیه یک و نامطلوبترین آنها ناحیه سه، بالاخره از نظرشاخصتعداد طبقات، ناحیهدو مطلوبترینوناحیهسه نامطلوبترین میباشد. با این وجود درشاخصنهاییکالبدی مسکن، ناحیه سه این شهر مطلوبترین و ناحیه دو نامطلوبترین ناحیه در شاخص کالبدی مسکن شهر سامان میباشد.
1- مقدمه
1-1-اصولاً یکی از پیامدهای انقلاب صنعتی رشد فزاینده شهرنشینی میباشد (عابدین درکوش،14:1381)، بنابراین چنین رشد شتابزدهای باعث پیدایش مسائل و مشکلات فراوانی در شهرها گردیده است. یکی از مهمترین آنها مربوط به مسأله مسکن است (short& et al,2008)، مسکن محیطی اساسی برای زندگی خانوادگی، مکان استراحت از جریان کار، مدرسه و فضایی خصوصی است، همچنین مملو از ارزشهای سمبلیک بهعنوان نشانه منزلت و ترجمان زندگی (schwartez,2006) و عنصر اصلی جامعهپذیری افراد نسبت به جهان و مکان اصلی اهداف ایدئولوژیکی میباشد. در اﻳــــﻦ ﻣﻴــــﺎن دﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑـﻪ ﻣﺴـﻜﻦ ﻣﻨﺎﺳـﺐ ﺑـﺮای ﻫﻤـﻪ ﺧﺎﻧﻮارﻫـﺎی ﺷــﻬﺮی مخصوصاً اﻗﺸــﺎر آسیبپذیر از مهمترین چالشهای ﻛﺸــﻮرﻫﺎی ﻛﻤﺘــﺮ توسعهیافته اﺳــﺖ. ﮔــﺰارش ﻧﻬــﺎﻳﻲ ﻛﻤﻴﺴــﻴﻮن ﺑﺮاﻧــﺖ، آﺷــﻜﺎرا ﻣﺴــﻜﻦ را بهعنوان ﻳﻜـﻲ از ﻧﻴﺎزﻫـﺎی ﻛﻠﻴـﺪی ﺟﻨـﻮب ﻳـﺎ ﺟﻬـﺎن درحالتوسعه ﺷـــﻨﺎﺧﺖه (Hewitt,1998:413) و ﺑــﺮآورد میشود ﻛــﻪ ﺣــﺪود 20 درﺻــﺪ از ﻛــﻞ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺟﻬـﺎن ﻓﺎﻗـﺪ ﻣﺴـﻜﻦ ﻣﻨﺎﺳـﺐ و ﺑﻨـﺎ ﺑـﺮ ﺑﺮآوردﻫــﺎ ﺑــﻴﺶ از ﻧﻴﻤــﻲ از ﺟﻤﻌﻴــﺖ آن در مسکنهای زﻳــﺮ اﺳــﺘﺎﻧﺪارد زﻧــﺪﮔﻲ ﻛﻨــنﺪ؛ درحالیکه دولتهای اﻳــﻦ ﻛﺸــﻮرﻫﺎ ﺗﻤــﺎﻳﻠﻲ ﺑــﻪ تأمین ﻣﺴﻜﻦ ﺑـﺎ اﺳـﺘﺎﻧﺪارد ﺑـﺎﻻ ﻧـﺪارد و ﻳـﺎ از ﻋﻬـﺪه آن برنمیآیند (ایونزا، 211:1384).
ﺑﺨﺶ ﻣﺴﻜﻦ را میتوان ﻳﻜﻲ از مهمترین بخشهای ﺗﻮﺳﻌﻪ در ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪ داﻧﺴﺖ، اﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺑﺎ اﺑﻌﺎد وﺳﻴﻊ اﻗﺘﺼﺎدی، اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، زیستمحیطی و ﻛﺎﻟﺒﺪی ﺧﻮد اﺛﺮات گستردهای را در اراﺋﻪ ویژگیها و ﺳﻴﻤﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮم ﻋﺎم دارد و اﻳﻦ ﺑﺨﺶ را ﻛﺎﻧﻮن ﺗﻮﺟﻬﺎت ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻗﺮار داده اﺳﺖ. از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، ﺑﻪ دﻟﻴﻞ اشتغالزایی اﻳﻦ ﺑﺨﺶ و ارﺗﺒﺎط آن ﺑﺎ ﺑﺴﻴﺎری از بخشهای دﻳﮕﺮ اﻗﺘﺼﺎدی، بهعنوان اﺑﺰاری ﻣﻨﺎﺳﺐ در ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻘﻖ سیاستهای اﻗﺘﺼﺎدی، ﺗﻠﻘﻲ میشود (عزیزی،1385: 35). اﻣﺮوزه مسکن ﻳﻜﻲ از ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺣﺎد کشورهای درحالتوسعه اﺳﺖ، بطوریکه مهاجرتهای داﺧﻠﻲ، ﻣﺸﻜﻼت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻋﺮﺿﻪ زﻣﻴﻦ، ﻓﻘﺪان منابع کافی، ﺿﻌﻒ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ اﻗﺘﺼﺎدی، ﻧﺪاﺷﺘﻦ برنامهریزی ﺟﺎﻣﻊ ﻣﺴﻜﻦ و ﺳﺎﻳﺮ نارساییهایی ﻛﻪ در زیرساختهای اﻗﺘﺼﺎدی اﻳﻦ ﻛﺸﻮرها وﺟﻮد دارد از ﻳﻜﺴﻮ و اﻓﺰاﻳﺶ ﺷﺘﺎﺑﺎن ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺷﻬﺮﻧﺸﻴﻦ از ﺳﻮﻳﻲ دﻳﮕﺮ تأمین ﺳﺮﭘﻨﺎه در اﻳﻦ ﻛﺸﻮرﻫﺎ را ﺑﻪ ﺷﻜﻠﻲ ﻏﺎﻣﺾ و چندبعدی درآورده اﺳﺖ (ﭘﻮرمحمدی، 1:1385)؛ بنابراین با تداوم توسعه شهرها در آینده پیشبینیها حاکی از افزایش هرچه بیشتر تخریبها و آلودگیهای زیستمحیطی در مناطق شهری است. به دنبال این تحولات و نگرانیها امروزه نظریه توسعه پایدار که پیدایش آن به دهههای آخر قرن بیستم بازمیگردد؛ بیشازپیش قوت گرفته است. در این میان با توجه به نقش پررنگ شهرها در پیدایش ناپایداری کنونی، نظریه توسعه پایدار شهری از اهمیت فراوانی برخوردار گردیده و با توجه به اثرات گسترده مسکن بر محیطهای شهری در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار شهری، بخش مسکن نقش بسیار مهمی را در این میان بر عهده دارد (بزی و همکاران،25:1389). بطوریکه در حال حاضر ﻛﻤﺘﺮ جامعهای، ﭼﻪ در ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ و یا درحالتوسعه ﭘﻴﺪا میشود ﻛﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻣﺪﻋﻲ ﺣﻞ ریشهای ﻣﻌﻀﻞ ﻣﺴﻜﻦ در اﺑﻌﺎد ﻛﻤﻲ و ﻛﻴﻔﻲ آن ﺷﻮد (ﺷﻔﻘﻲ و ﺧﻮب آﻳﻨد،1380: 63)، اﻣﺎ اﻳﻦ ﻣﻌﻀﻞ در ﻛﺸﻮرﻫﺎی درحالتوسعه ﺑﻪ دﻻﻳﻠﻲ ﻛﻪ ذﻛﺮ نمودیم، بهصورت ﺣﺎد و ﺑﺤﺮاﻧﻲ درآﻣﺪه اﺳﺖ. از این رو امروزه ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﺴﮑﻦ در آﻏﺎز ﯾﮏ ﺗﺤﻮل ﺑﺰرگ قرارگرفته اﺳﺖ؛ چنانکه ﺑﺤﺮان ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻣﺴﮑﻦ ﺑﺮ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﺤﺮان ﮐﻤﯿﺖ ﻏﻠﺒﻪ ﮐﺮده اﺳﺖ ﮐﻪ دﻟﯿﻞ آن را ﺑﺎﯾﺪ در اﺗﺨﺎذ سیاستهایی داﻧﺴﺖ ﮐﻪ کشورهای در حال توسعه ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﻌﻀﻞ ﻣﺴﮑﻦ، "ﻫﺮﭼﻪ ﺳﺮﯾﻊ تر ساختن"، " ﮐﻮﭼﮏ، ﺗﺮ ﺳﺎﺧﺘﻦ" و "ﻫﺮﭼﻪ ارزانتر ﺳﺎﺧﺘﻦ" را در دﺳﺘﻮر ﮐﺎر خود دارند. اینک از پیامدهای این روند آن است که ﺳﺎﮐﻨﺎن ﺷﻬﺮﻫﺎ و محلههای ﺑﺮﭘﺎﺷﺪه ﺑﻪ روش انبوهسازی، از ﮐﻤﺒﻮدﻫﺎ و ﻧﻮاﻗﺺ ﺑﺴﯿﺎری رﻧﺞ میبرند و در ﺣﻘﯿﻘﺖ از زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮدن در ﯾﮏ ﻓﻀﺎی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای زﯾﺴﺖ محروماند و لذا ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻧﺎزل اﯾﻦ خانهها ﺑﺎﻋﺚ ﮐﺎﻫﺶ ﺗﻘﺎﺿﺎی واﻗﻌﯽ ﻣﺴﮑﻦ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. زﯾﺮا ﺳﺎﮐﻨﺎن آنها ﻫﻤﻮاره ﻣﺘﺮﺻﺪ ﻣﻮﻗﻌﯿﺘﯽ ازنظر ﻣﺎﻟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ اﯾﻦ خانهها را ﺑﺎ خانههای مناسبتر ﺗﻌﻮﯾﺾ ﮐﻨﻨﺪ. از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ، اﯾﻦ ﻣﺴﮑﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﭘﯿﺪاﯾﺶ ﻣﺤﻼت بیکیفیت و ﺑﻌﻀﺎً جرم ﺧﯿﺰ و ﺗﺸﺪﯾﺪﮐﻨﻨﺪه رﻓﺘﺎرﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮ ﺿﺪ هنجارهای ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. در ﺣﻘﯿﻘﺖ اﯾﻦ خانههای انبوهسازی ﺷﺪه ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ زاغههای ﻧﻮﺳﺎز شدهاند. با توجه به رشد فزآینده جمعیت در شهرها طی دهه های اخیر و تبدیل روستاها به شهر همچنین روی آوردن جمعیت جوان از روستاها به شهرها و عدم کفایت بودن مسکن هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی مشکلات فروانی را باعث گردیده است. بنابراین شهر سامان نیز به عنوان یکی از شهرهای استان چهارمحال بختیاری به دلیل قرارگیری در حاشیه رودخانه زایندهرود و همچنین با داشتن نقش کشاورزی-گردشگری، در سالهای اخیر شاهد رشد جمعیتی نسبتاً بالایی که ناشی از مهاجرت روستاهای همجوار به این شهر و همچنین افزایش طبیعی جمعیت بوده است، که این افزایش جمعیت و بعضاً جوانی جمعیت لزوم بازنگری در وضعیت مسکن در شهر مذکور و تهیه مسکن مناسب با توجه به توسعه پایدار برای احاد اقشار جامعه مهم میباشد و ضروری می باشد؛ لذا در این پژوهش به بررسی چند شاخص مهم از شاخص های کالبدی مسکن در نواحی چهارگانه شهر سامان پرداخته می شود تا ضمن رتبه بندی نواحی از نظر این شاخص، به تبیین مشکلات مسکن در این شهر و ارائه پیشنهاداتی برای مطلوبیت مسکن در نواحی چهارگانه شهر سامان پرداخته شود
تحقیق علمی درباره ارزیابی شاخصهای کالبدی مسکن شهری با رویکرد توسعه پایدار