فلسفه نماز
تمام پدیدههاى نظام هستى معلول و مخلوق ذات حق بوده و منشأ آفرینش آنها خالق قادرى است که هستى از او نشأت گرفته است. همه موجودات از جمله انسان از فیض حق وجود یافتهاند. و نه تنها در مقام حدوث بلکه در مقام بقاء نیازمند و محتاج اویند.
یعنى خداوند نه تنها نعمت وجود را به موجودات اعطا نموده است بلکه ربوبیت و سرپرستى آنها را نیز عهدهدار گشته است پس خدا هم خالق است و هم رب، و همه موجودات به خالقیت و ربوبیت او اعتراف دارند.
یسبح لله ما فى السموات وما فى الارض الملک القدوس العزیز الحیکم.
«تسبیح مىگوید خدا را آنچه در آسمانها و در زمین است آن پادشاه پاک عزیز حکیم را».
انسان که اشرف کائنات است بر اساس فطرت به ربانیت او مقر و معترف است و هرگونه شرک را از او نفى مىکند و لازم است که فقر خویش و غناى خالق، کوچکى خود و عظمت رب را اظهار نماید و رمز نماز در همین است که بنده اظهار عبودیت و بندگى نماید. چنانچه در کلام گوهر بار امام رضا(علیه السلام) آمده است که: علة الصلاةِ انَّها اقرارٌ بالربوبیّة لله ـ عزّ وجل ـ وخلعُ الانداد وقیامٌ بین یدى الجبّار جلّ جلاله بالذّل والمسکنة والخضوع والاعتراف.
«علت نماز اقرار به ربوبیت خدا و نفى هرگونه شریک براى او و ایستادن با خضوع و کوچکى و بیچارگى در پیشگاه خداست»(2).
از آن جهت که آدمى مرکّب از عقل و شهوت است و نیز در فرمان بردارى او هیچ گونه جبرى وجود ندارد بلکه با اختیار زندگى مىکند قطعاً داراى معاصى و گناهان هم هست پنج بار ایستادن در مقابل خداوند در حال نماز به معناى اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان و طلب مغفرت در مقام عمل است.
پس «نماز، ایستادن با اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان پیشین و نهادن صورت بر زمین پنج نوبت در شبانه روز با عظمت خدا، همراه است».
و چون هواى نفس هر لحظه او را به غفلت و سرکشى سوق مىدهد و به غرور و خود خواهى دعوت مىکند و به افزون طلبى و تمامیت خواهى فرا مىخواند باید در مقابل آن، عاملى باشد بسیار قوى و نیرومند که جلوى این رذایل را سد نموده و او را به سمت عزت و عظمت انسانى سوق دهد که آن نماز است چون نماز تنها عنصر بازدارنده از ذمائم اخلاقى است.
چنانچه در حدیث آمده است که «نماز موجب یاد خدا و دورى از غفلت و سرکشى و باعث خشوع، فروتنى و خواهان طلب افزایش معنوى و مادى است».
و چون در سرشت آدمى نسیان و فراموشى عجین است هر لحظه بیم آن مىرود که انسان خود و آفریدگارش را به باده نسیان و فراموشى سپرده و طغیان و سرکشى را پیشه خود سازد و عمرى را در حیوانیت و پستى
سپرى سازد و کمال و انسانیت خویش را در حیات حیوانى ببیند اینجاست که: «نماز او را به مداومت بر ذکر خدا در شب و روز بر مىانگیزاند تا بنده، مولى و مدبر و آفریدگار خود را فراموش نکند چرا که فراموشکارى، باعث طغیان و سرکشى خواهد بود»(1).
وبالاخره اینکه فلسفه نماز، حضور در پیشگاه ربوبى و اظهار بندگى و عبودیت و اقرار به ربوبیت پروردگار و جاودانگى بر آن ذاتى است که موجب مىشود بنده در پى اصلاح و سعادت خویش برآید و به کمال انسانى خود دست یابد. «انسان در حال نماز در محضر خدا و به یاد خداست و همین حالت او را از معاصى بازداشته و از همه تباهىها و تاریکىها او را مانع مىشود».
فلسفه قبله
حالت نماز از بهترین حالات روحانى و معنوى انسان در تمام لحظات عمرش بحساب مىآید بنده خود را به تمام معنى آماده مىسازد تا با معبود خویش سخن بگوید. عبد وقتى در مقابل معبود خویش قرار مىگیرد و مهیاى سخن گفتن با او مىگردد احساس مىکند که باید آدابى را درنظر بگیرد و با حفظ آن آداب با او سخن بگوید چنانچه در عرف اجتماعى هم چنین است.
یکى از آداب این حالت معنوى و ملکوتى، قیام در مقابل کعبه است، محلّى که جلوهاى از حق در آن تجلّى یافت و نمونهاى از تصویر کعبه حق در بیت المعمور در این سراى مادى در آن مکان ظهور یافت. لذا فرمان رسید به آنان که مىخواهند از دنیّت دنیا اِدبار نموده و قلب خویش را از همه امور سرگرم کننده آن بازداشته و با انقطاع از ملعبههاى خلق وصال به حق پیدا نمایند به قبله اقبال نمایند تا شاید بدان واسطه نورانیت قلبشان به وجود جسمانى و مادى آنان تسرّى یافته و قدرت حق را با خلافتى که از قِبَل او بعهده دارند در زمین ظاهر سازند. چنانچه از امام صادق(علیه السلام) منقول است که فرمودند: «هرگاه براى نمازى رو به قبله ایستادى از دنیا و آنچه در آن است و مردم و آنچه در آنند مأیوس باش و قلبت را از هر چیز که تو را از خدا غافل مىکند خالى کن و با چشم دل عظمت خدا را نظاره کن»(1).
و قیام مقابل کعبه در حال نماز باید یادآور ایستادن انسان در مقابل عظمت الهىاذا استقبل المصلى القبلة استقبل الرحمان بوجهه لا إله غیره.
«آنگاه که نمازگزار روى به قبله مىایستد روى به آن خدایى ایستاده است که جز او خدایى نیست»(2).
در واقع رو کردن به قبله به معناى بردن دل بدانجاست یعنى سپردن دل به صاحبدل است که گناه را از او باز دارد و در مسیر کمال سیر دهد بنابر این استقبال ظاهرى به کعبه باید با توجه باطنى بدان همراه باشد والاّ نماز، او را سودى نبخشد. «حاتم اصم را از نمازش پرسیدند در جواب گفت: چون وقت نماز آید وضو سازم و به موضع نماز روم پس براى نماز کعبه را در میان دو ابروى خود فرض مىکنم و صراط را زیر دو قدم خود و بهشت را بر راست و آتش را از چپ و ملک الموت را پشت سر و آن نماز را آخرین نماز خود پندارم و با خوف و رجا، با خضوع و خشوع و اخلاص آن را انجام دهم»(1).
پس استقبال به قبله در حال نماز به معناى استدبار دل از غیر خداست. و اعراض از قبله به معناى استقبال به غیر اوست. و به همین خاطر توجه به قبله در نماز از واجبات شمرده شده و روى گردانى از آن از محرمات به حساب آمده چنانچه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند: «آیا آن کس که در نماز صورتش را از قبله بر مىگرداند نمىترسد از اینکه خداوند او را مسخ نماید و صورتش را مبدّل به صورت حمار کند».
سرّ الله اکبر
گفتن تکبیر به معناى ورود در حریم معنوى نماز است و با تعظیم و تکبیر در شروع نماز خداوند او را تکریم و تعظیم نماید و او را نزد بندگان دیگرش بزرگ بدارد چون او با بیان الله اکبر نه تنها خالق خویش را بزرگتر دانسته بلکه از او نفى شرک نموده است. و این مضمون کلام گوهر بار امام حسن عسکرى(علیه السلام) است که فرمودند: «هنگامى که نمازگزار دو دستش را جهت گفتن الله اکبر بالا برد و ثناى خدا گوید خداى تعالى به ملائکه خود چنین فرماید: اى عبادت کنندگان من آیا نمىبینید بندهام را که چگونه مرا بزرگ و عظیم شمرد و از شریک و تشبیه و نظیر پاک دانست و دستش را بلند کرد و دورى جست از گفتههاى دشمنان من که براى من شریک قائلند شما را شاهد مىگیرم به درستى که به زودى من او را در دار جلالم بزرگ و عظیم خواهم کرد و پاک مىگردانم او را در پاکیزگى دار کرامتم و او را از گناهان پاک مىسازم و از عذاب جهنّم و آتش آن او را حفظ مىکنم»(1).
و شاید سرّ بالا بردن دستان به هنگام تکبیر (الله اکبر) نفى همه امور دنیوى و قدرتهاى پوشالى و یا نفى همه اوصاف مادى از اوست. چنانچه از على(علیه السلام) منقول است که فرمودند: وجه دیگر «الله اکبر» این است که کیفیت و چگونگى را از او نفى مىکند گویى اذان گوینده مىگوید: خداوند والاتر از آن است که وصف کنندگان صفت او را ادراک کنند»(2).
گفته مىشود همین که وقتى بندهاى تکبیره الاحرام نماز را بگوید خداوند به او توجه کند و فرشتهاى را مأمور کند که ثواب همه اجزاى نماز را به دست او سپارد و او را نزد خود عزیز دارد و مشمول عزت خود گرداند و در قلب او اثر کبریائى خویش را نمایان سازد اگر ذکر تکبیر او از روى صدق و صفا باشد.
ولى اگر در قلب او چیزى باشد که از حقیقت معناى تکبیر بازش دارد خداوند او را از حلاوت و شیرینى یاد خود محرومش سازد و از قرب به خود و شادمانى مناجات محجوب سازد. امام صادق(علیه السلام) را در این باره کلام زیبائى است که فرموده ایشان چنین است: «پس به هنگام نماز دل خود را بیازماى اگر شیرینى نماز را و در عمق جان، سرور و بهجت آن را
مىیابى و دلت از راز و نیاز با او شادمان است و از گفتگو با او لذت مىبرد بدان که خداوند، تو را در تکبیرى که بر زبان راندهاى تصدیق فرموده است و گر نه بدان فقدان لذّت مناجات و محرومیت از شیرینى عبادت دلیل بر این است که خداوند تو را در گفتن تکبیرات دروغگو دانسته و از درگاه خود رانده است».
و اینکه چرا گفتن هفت تکبیر در ابتداى نماز داراى ثواب و فضیلت است هشام بن حکم گوید از امام موسى کاظم(علیه السلام) پرسیدم امام در پاسخ فرمودند: «اى هشام خدا آسمانها را هفت، زمین را هفت و حجابها را هفتگانه آفرید پس چون پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را به معراج برد و قرب او به پروردگارش به اندازه فاصله دو کمان یا نزدیکتر شد یک حجاب از حجابهایش برداشته شد پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) تکبیر گفت و آغاز نمود به گفتن کلمات افتتاحیه نماز، پس چون حجاب دوم برایش برداشته شد تکبیر گفت و به همین منوال گذشت تا به هفت حجاب رسید پس آن جناب هفتتکبیر گفت بدین علت براى افتتاح نماز هفت تکبیر گفته مىشود».
نماز و تأثیر آن در زندگی فردی و اجتماعی
در دنیای مادی و ماشینی امروز، همه به دنبال پیشرفت و ترقی هستند و هر روز برای دستیابی به امکانات بهتر و جدیدتر تلاش می کنند، تا از رفاه بیشتری برخوردار شوند. این همه اختراع و اکتشاف به خاطر راحتی و تأمین نیازهای جسمی انسان است. آیا درمیان این همه رفاه اهمیتی هم به غذای روح بشر داده شده است؟
اصلا غذای روح انسان چیست؟
هدف از آفرینش موجودات عبادت است. حال عبادت چیست؟ تمامی کارها و اعمالی را که ما انجام می دهیم اگر برای رضای خدا باشد، عبادت محسوب می شود. چرا که آن چیزی که یک امر را عبادت می کند آن است که با انگیزه و نیت پاک و مقدس انجام شود و به تعبیر قرآن رنگ خدایی داشته باشد و عبادت نیز خود شامل درجه های مختلفی می باشد که نماز عالیترین نوع آن محسوب می شود زیرا نماز تنها عبادتی است که انسان هر روز موظف به انجام آن است و به ماه و فصل و شرایط خاصی وابسته نیست و این عبادت اثرات مختلفی را برای انسان در زندگی فردی و اجتماعی به همراه دارد ازجمله اینکه: عامل نزدیکی به خداوند و بازدارنده از گناه و دوری از شیطان است، زیرا نمازی که در اول وقت باشد و تمام شرایط آن به جا و با حضور قلب ادا شود باعث می شود انسان ازدرون و برون درمقابل خطرات شیطان حفظ شود؛ دوم: نماز عامل پاکی جسم و روح انسان است زیرا روح انسان نیز درمیدان زندگی روزانه درمعرض آلودگی های زیادی مانند هوسها، خودخواهیها، غرور، تکبر و کینه و حسد قراردارد سوم: نماز، تمرین وظیفه شناسی و قبول مسئولیت پذیری است و مانعی دربرابر بی بندوباری و سهل انگاری نسبت به وظایف و کمکی به پیشرفت در زندگی می باشد چهارم: نماز وسیله ای برای حفظ تعادل فرد در مقابل سختیها و نعمتها می باشد. این عامل سازنده ایستادگی و مقاومت انسان را در فراز و نشیب زندگی حفظ کرده و باعث می شود که فرد دربرابر هرگونه سختی و رنجی نلغزد و درهنگام سختیها به خدا توکل کند و او را تکیه گاه امنی برای خود بداند زیرا نماز عالیترین مهم ترین وسیله استعانت و یاری جستن ازخداوند است که در مواقع سختی و برای رفع پریشانی و نگرانی سفارش شده است. از دیگر فواید نماز، کبرزدایی است، حضرت علی(ع) درنهج البلاغه نماز را عامل تنزیه و تزکیه از کبر و خود بزرگ بینی معرفی می فرمایند و می گویند: خداوند حکیم، نماز را برای پاکسازی و جداسازی انسان از بیماری کبر و خودستایی مقرر فرموده است.
نماز عامل بازدارنده از گناه و شهوت است زیرا نماز واقعی انسان را از زشتیها و منکرات باز می دارد و باعث می شود که انسان در موقع نماز از هرگونه بی عفتی پاک باشد و روحش نیز مانند جسمش طاهر شود.
نماز نوعی تمرین بدنی یا ورزش است که انسان را شاداب و سرحال می کند و باعث می شود که تنبلی و کسالت از او دور شود و انسان با نشاط بیشتری به کار و فعالیت بپردازد.
یکی از اثرات اجتماعی نماز ترس از عذاب قیامت است زیرا یادآور معاد و روز محشر است و درنتیجه سبب می شود تا انسان مواظب رفتار و اعمال خود باشد چرا که خود را درپیشگاه خداوند مسئول می داند نماز، وسیله ارتباط خالق با مخلوق و به منزله پلی برای رسیدن به خداوند است و مشوقی برای انفاق کردن اموال به دیگران به این ترتیب، افراد هم ارتباطشان را با خدا حفظ می کنند و هم پیوندشان را با مخلوق، خداوند دراین زمینه می فرماید «قل لعبادی الذین امنوا یقیموا الصلاه و ینفقوا مما رزقناهم سراً و علانیه» به بندگان من که ایمان آورده اند بگو نماز را به پا دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم در پنهان و آشکار انفاق کنند. یکی دیگر از رموز نماز این است که خودبینی و غرور را درهم می شکند و به انسان درس تواضع و خشوع دربرابر خداوند و همینطور در زندگی می دهد نماز علاوه بر ایجاد خضوع و خشوع یک نوع تمرین جهاداست جهاد انسان با نفس خود. و بالاترین امر به معروف و نهی از منکر می باشد. نماز، استحکام بخش ارزشها و جلوگیری از فروپاشی شخصیت افراد و اعضاء یک جامعه می باشد. چرا که اگر افراد جامعه سست و بی مسئولیت باشند، اجتماع آنها نیز متزلزل خواهدشد.
خلاصه: نماز، عبادتی انسان ساز، وسیله ای برای وسعت رزق، شفای بیماریها، سهولت در امور زندگی و معیشت و دفع بلاها و خطرات است.
تآثیر نماز بر اعتیاد
حدیث از امام صادق (ع):
ای انسان ، تو طبیب خویشتن هستی ، هم دردها برای تو بیان شده است و هم به دوای آن دردخها راهنمایی شده ای
اعتیاد بلای سیاه و خانمان سوز . بشری در عصر بیگانگی از خود است . دامنه ابتلاء به اعتیاد از وابستگی به مشروبات مرگبار الکی در کشورهای غربی ( الکلیسم ) گرفته تا اعتیاد به مواد افیونی که بدبختانه هنوز گریبانگیر جامعه مسلمانان ماست گسترده است .
گویی ، انسان امروزی برای گم کردن خود و فرار از اضطرابها و افسردگیهای خویش راهی جز وابستگی به صدها نوع ماده روانگردان پیدا نکرده است . حال آن که اگر به مجموع تعداد معتادان به الک و مواد مخدر در سراسر جهان ، شمار کسانی که به لهو و لعب های دیگر از جمله قمار و انحرافات جنسی و ... اعتیاد دارند را اضافه کینم ، به آمار تکان دهنده و وحشتناکی خواهیم رسید که خبر از افول دردناک ستاره انسانیت می دهد .
با این که فجایع ناشی از اعتیاد از جنبه های مختلف فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و ... قابل بررسی است . اما تنها در بعد پزشکی قضیه می توان به این نکته اشاره کرد که هر سال بخش عضیمی از توان پزکشی و روانپزشکی کشورها ، مصروف درمان عوارض جسمی و روانی متعدد معتادان و تأثیرات شومی که خواه ناخواه بر اعضای خانواده شخص معتاد وارد میشود ، می گردد.
هر چند علتهای مختلفی در ابتلای به اعتیاد مطرح شده است . اما بیشتر تحذیر روان و تجربه تغییر حالات روانی ناشی از خود می گریزد و دچار خود فراموشی می شود و این برعکس جریان مقتدر خودشناسی و معرفت النفس موجود در تعالیم نماز است . نمازگران با تکرار دائم آیات هفتگانه سوره حمد ( سبع المثانی ) که چون حلقه های به هم متصل ، هر کدام راهگشای بعدی می باشد . پیوسته سرنوشت خود را مرور می کنند و در مسیر خودشناسی و خود باوری گام بر می دارند و با اعتقاد به ایاک نعبد و ایاک نستعین از هیچ چیز جز خدا برای التیام دردرهای خویش یاری نمی جویند .
و این گونه ایت که نماز حقیقی تیشه بر ریشه اعتیاد می زند و به قول اندیشمند شهید و استاد بزرگ مطهری (ره) :
راز این که اکثر جانی های دینا معتاد بع یک سلسله سرگرمیهای خیلی شدید از قبیل مصرف تریاک و هرودین و مشروبات الکی و قمار هستند، این است که می خواهند از خودشان فرار کنند . مثل این مه دورنشان پر از مار و پر از عقرب است و دایم او را می گزند و این اعتیاد ها مانند مرفینی است که به انسانی که از شدت درد می نالید تزریق می کنند ، تا درد را احساس نکند ، این بدبختی بزرگی است که انسان نتواند خودش را آنچنان بسازد تا بتواند با خودش خلوت کند .
برعکس بیشتر اهل صلاح و تقوی و اخلاق ( نمازگزاران ) و آنهایی که ندای وجدانشان را همیشه می شنوند ، معتاد به اینها نیستند و از هز چند که آنها را از خودشان منصرف می کند ، فرار می کنند ، دلشان می خواهد ، خودشان یاشند و در خودشان فکر کنند . چون عالم درونشان از عالم بیرونشان واقعا سالم تر است .
تأثیر نماز بر وسواس های فکری
حدیث از امام صادق (ع) :
شیطان ، به وسیله وسواس نمی تواند بر ضرر بنده خدا کاری بکند ، مگر آن که بنده از یاد خدا اعراض کرده باد.
وسواس از قدیمی ترین اختلالات شناخته شده روانی است که بین مردم از شیوع نسبتا بالایی( حدود دو درصد جامعه ) برخوردار است وسواس را امروزه در دو عنوان کلی وسواس فکری ( مانند احتیاط یا تنفر مروبط به ترشحات و مواد دفعی بدن ، ترس از وقوع اتفاقات وحشتناک مثل آتش سوزی و مرگ و ... ) و وسواس عملی ( مانند شست و شوی دست ، استحمام ، آرایش مفرط ، امتحان دردها و قفلها ، مرتب و منظم کردن ، احتکار و جمع آوری و .....) طبقه بندی می کنند.
موضوع سخن امروز ما وسواس فکری است که می تواند مشکلات متعدد و مسایل آزاردهنده بسیاری را برای شخص مبتلا و اطرافیانش به همراه داشته باشد . در این حالت شخص مبتلا ممکن است تصاویری ذهنی به شکل صحنه های وحشتناک و ناراحت کننده بسیاری داشته باشد که هر چه بیماری سعی در مقاومت در مقابل آنها دارد ، نمی تواند از آنها خلاص شود این وسوسه فکری از موضوعات بسیار کلی مانند سوال ذهنی درباره اینکه : چه کسی خدا را آفریده ؟ هدف از زندگی چیست ؟
و گرفته تا افکار گناه آلوده جنسی و ترسهای مرضی و ..... متفاوت است و تقریبا همه این افکاتر بیمار را در وضعیت وحشتناکی قرار می دهند .
اما درست برخلاف آنچه که در مورد شخصیتهایی مثل جانی بانی یان ( خطیب و مؤلف انگلیسی در قرن هفدهم ( که به شدت از افکار وسواسی در ارتباط با خدا و مذهب رتج می برد ، به نظر می رسد ، مذهب و شکوهمندترین جلوه آن یعنی نماز می توانند در زدودن وسواس فکری نقش بسیار مهمی بازی کننند.
گواه این موضوع نیز یادآوری این مساله است که در منابع اسلامی و وسواس پدیده شناخته شده ایست و به آن به عنوان وسوسه ای از سوی شیطان اشاره می شود . به عنوان مثال در کتاب اصول کافی ( باب عقل و جهل ) آمده است : در نزد امام صادق (ع) شخصی را به عقل و درایت نام بردند و گفتند او وسواس دارد ، حضرت فرمود : چگونه عاقل است که شبطان را اطاعت می کند؟
در این مورد حتی منابع اسلامی از قول معصومین (ع) روشهای متعددی را برای پیشگیری و درمان وسواس پیشنهاد کرده اند ، کهاز آن جمله بهره از ادعیه و اذکار خاصی از جمله (لا اله الاا..) و ( لا حول و لا قوة الابا ...) می باشد که در حقیقت ماحصل همه آن روشها را می توان در ذکر خدا خلاصه کرد .
در منابع علمی جدید ، برای متوقف کردن افکار وسواسی ، علاوه بر درمانهای دارویی و حای قبل از آن درمانها ، از روشهای خاصی استفاده می شود که مهمترین آنها روش توقیف فکر نام دادر بدین ترتیب است که از بیمار خواسته می شود که به طور عمد افکار وسواسی خود را آزاد بگذارد و در این بین ناگهان درمانگر با صدای بلند و بیزار کننده ، فریاد می زند : ایست !؟! به نظر می رسد این عمل جریان فکر وسواسی را متوقف می کند .
با این وصف برخی از اذکار و اوجهات حین نماز نه تنها به این قبیل روشها قابل مقایسه است ، بلکه بسیار مؤثر تر به نظر می رسد.
استفاده زبان و ذهن از ذکر غیر المغضوب علیهم و الضالین که جدایی راه مومن را از ابلیس و شیطان نشان می دهد دست کم ده بار ، طی نمازهای یومیه و فیض بردن از سورهمبارکه ناس بعد از حمد ، بخصوص توجه آیات شریفه من شر وسواس الخناس الذی یوسوس فی الصدور الناس به عنوان عواملی قدرتمند در توقف افکار وسواسی مطرحند .
همان طور که اشاره شد ائمه معصوم (ع) که پزشکان حقیقی بشرند ، برای دوری از وسواس ذکر خدا را پیشنهاد کرده اند و این فرمان الهی است که برای ذکر من نماز را به پا دارید (اقم الصلوة لذکری ) .
تأثیر نماز بر شیوع خودکشی
( و استعینوا بالصبر و الصلوة....)
سوره مبارکه بقره آیات شریف 45 و 153
قدمت خودکشی به اندازه خود انسان است . در سراسر تاریخ مکتوب بشر ، به اقدام انسان برای از میان بردن
خود اشاره شده است که از آن جمله می توان به داستان خودکشی آژاکس درایلیا هومر اشاره کرد
تقریبا هیچ جامغعه ای را نمی توان یافت که اقدام به خودکشی در آن بوقوع نپیوندد . توجه کنید که اقدام به خودکششی موفق تا حدودی متفاوت است ، بعنوان مثال ثابت شده است که خودکشی های جدی و مصمم که معمولا از روشهای جدی و خشونت آمیز ( مثل پرت کردن خود از ساختمانهای مرتفع ، پریدن زیر قطار ، حلق آویز کدن ، بریدن رگ یا استفاده از گلوله و ....) صورت می گیرد ، عمدتا در مردها و در سنین بالا و با موفقیت بوقوع می پیوندد .
در عوض اقدام به خودکشی به شیو.ه تهدید آمیز یا نمایشی و با استفاده از روشهای کم خطر تر مثل مصرف دارو ، بیشتر در خانمها و در سنین جوانی شایع است و کمتر به موفقیت می انجامد . هر چند که در موارد تهدید و اقدام نمایشی یه خودکشی نیز باید مساله را کاملا جدی گرفت . چرا که 70 تا 80 درصد کسانی که خودکشی موفق می کنند ، قبلا نیت خود را با کسی در میان گذاشتند که البته مورد توجه قرار نگرفته است .
در هر صورت آن چه که برای ما مهم است ، دلایل اقدام به خودکشی یا خودکشی موفق است که عمدتا به سه گرئه تقسیم می شوند :
1- زمینه های روانی 2- زمینه های اجتماعی 3- بحرانهای شخصی و اتفاقاتی که ایجائ فشار روانی می کنند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 25 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله فلسفه نماز