مشخص نیست که روان شناسی از چه زمانی به طور رسمی رشته ای علمی شناخته شد ، اما پژوهشهای روان شناختی از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد . ویلهلک نخستین آزمایشگاه روان شناسی را در 1987 در آلمان و ویلیام جیمز چهارسال زودتر آزمایشگاه خود را در هاروارد ایجاد کرده بود . پویایی آزمایشگاه روان شناسی ، استقلال از فسلفه و نظریه پردازیهای فیلسوفان را به ارمغان آورد . و ونت در کتابی با عنوان اصل روان شناسی فیزیولوژیک ، موضوع روان شناسی را مطالعه ذهن معرفی کرد و فرآیندهای مورد بررسی در روان شناسی را مهرکرمای کنترل شده و پاسخهای قابل اندازه گیری دانست که با آزمایش و درون نگری به دست می آید . از نظر رفتارگرایان ، یادگیری به معنی تغییر در شکل یا فراوانی رفتار است که ، رفتارهای فراگیر مورد سنجش قرار می گیرد تا زمان مناسب برای آموزش مشخص شود . یادگیری مستلزم تنظیم محرکهای محیطی است تا فراگیر بتواند پاسخهای مناسب را از خود بروز دهد و آن پاسخها را تقویت کرد . هدف از آموزش در رفتارگرایی این است که فراگیر به درستی به محرکها پاسخ دهد و این امرمستلزم تقسیم مطالب درسی به بخشهای کوچکی است که می توان به ترتیب بر آنها تسلط یافت . اصول آموزش در رفتارگرایی ، رابطه نزدیکی با یادگیری دارد ، زیرا هدف آموزش ،ایجاد تغییر در رفتار است.
کلمات کلیدی : روانشناسی یادگیری، ساختارگرایی و کارکردگرایی ، کارکرد گرایی ویلیام جیمز، رفتارگرایی، شناخت گرایی ، ساختن گرایی، روان شناسی گشتالت ، یکپارچگی نظریه و عمل، روشهای تحقیق در روان شناسی یادگیری ، خودسنجی ، یادگیری و فلسفه ، تجربه گرایی در برابر خردگرایی، درک کامل یادگیری انسان ، یادگیری تراکمی ، یادگیری جذب ،یادگیری انطباق ، یادگیری تبدیلی ، یادگیری از دیدگاه وجودگرایان، نظریه های رفتاری ، پیوندگرایی ثورنوایک
تحقیق/مقاله آماده درآمدی بر روان شناسی یادگیری با فرمت ورد(word)