فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق دوستی از دیدگاه پیامبر

اختصاصی از فی بوو دانلود تحقیق دوستی از دیدگاه پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق دوستی از دیدگاه پیامبر


دانلود تحقیق دوستی از دیدگاه پیامبر

 

تعداد صفخات : 29 صفحه      -      

قالب بندی : word          

 

 

 

مقدمه

 

     براستی سخنان پیامبر اسلا م (ص) و ائمه اطهار (ع) دانشگاه علمی بزرگی است که درسهای ازرشمندی را در هر فن به اختیار می گذارد . سخنان انها مشتمل بر مقاصد بلند و معانی ژرف و دارای افقی گسترده است ،آنان به علل مشکلا ت اجتماعی اگاه بوده اند و انها را توجیه کرده و بهترین راههای حل انها را برای مردم بیان کرده اند .

     پیامبر اسلا م (ص) و اهل بیت (ع) بیماریهای اجتماعی را شناخته و دردها را تشخیص داده و پر فایده ترین درمانها را برای انها تعیین کرده اند . و به سبب برتری دانشهایی که از انها به ما رسیده و معارف گرانقدری که بزرگترین رجال فلسفه و اجتماع در برابر انها ناتوانند از انها ظاهر گشته است بحق استادان بشریت و راهنمایان انسانیتند .

      چون موضوع دوستی و برادری از مهمترین لوازم زندگانی و بزرگترین ضرورت انسانی است لذا این امر از بخش بزرگی از عنایات و توجهات انها برخوردار است و تعلیمات و راهنماییهای انان در پایه گذاری اساس دوستی و صفات و شرایطی که لازمه ان است از سوی انها بیان شده و به ما رسیده است . انان به همه اندرز داده اند که در بدست اوردن دوستان و ذخیره کردن انان سستی نورزند تا انجا که پیامبر خدا (ص) فرموده است : خوبتران شما خوشخوتران شمایند ، همانهایی که با دیگران و دیگکران با انها انس می گیرند

 

اهمیت دوستی

  

     نبایدپنداشت که در زندگی چیزی وجود دارد که انسان را بیش از داشتن دوست سعادتمندوشادمان میکند. دوست شایسته ایکه دراحساسات انسان شریک باشد.به هنگام وحشت وتنهایی مونس انسان باشد ودرسختی ومشکلات یاورانسان باشدو...راچیزی جزدوست راستین نمی تواندازانسان برطرف کندتاآنجا که دانشمندی نامدار دراموراجتماعی گفته است:

بدست آوردن دوست راستین کارساده وآسانی نیست و کسی که این امر برایش میسرشده باید بداند به گنج پرارزشی دست یافته که باید به نحوخوب وشایسته ای ازآن بهره گیرد.دوست نزدیک ممکن است درنتیجه اخوت وبرادریش جایگاه برادر- خواهر – پدرومادری را پیدا کند وشایدگاهی نیزاز آن برتر شود.چنان که امیرالمومنین(ع)فرموده است:بسا ترابرادری است که مادرت اورا نزاده است.و نیز فرموده اند:بسا بیگانه ای که ازخویشاوند نزدیکتراست وغریب کسی است که دوستی ندارد. اهمیت داشتن دوست در نزد اهل بیت(ع)به قدری بوده است که امیرالمومنین (ع)فرموده اند:ناتوانترین مردم کسی است که از بدست آوردن دوست نا توان باشدوازاوناتوانتر کسی استکه یکی ازدوستانی راکه یافته است رهاسازد.

امام باقر در این مورد فرموده اند:هر کس دوستی بر اساس ایمان به خداودرراه اودر طلب خشنودی اووبرای وفای به دوستی بدست آوردپرتوی ازنورخداوندوا ما نی ا زعذا ب اوود ستا ویزی برای رستگاری در روزرستاخیزوعزتی پایدارو آوازه ای فزاینده بدست آورده است.از این مقدمه کوتاه به این نتیجه میرسیم که داشتن دوست درزندگی دارای اهمیت بسیاراست واهمیت آن از سفارشهایی که بزرگان دین نموده اند آشکار میشود.

و همچنین به ا ین نتیجه میرسیم که دوست دا شتن و دوست خوب دا شتن دارای منافعی است از آ نجمله : در دنیا با کسی ا نیس ومونس می شویم وتنهایی خویش را بامحبت دوست پر میکنیم وهمچنین در مواقع مشکلات

وسختیهامی توان ازوجودانهاحتی دریک مشاوره استفاده نمود.اماانچه مهمتراست این است که درا نتخاب دوست باید دقت بسیار نمود که دوست خوب ا نسا ن را به سعا د ت میرسا ند ود وست بد ا نسان را به شقاوت راهنمایی میکند. پس بایددوستی راانتخاب کنیم که مارا به مطلوب واقعی که همان سعادت است برساند. در این مورد پیامبر اکرم (ص)فرموده اند:

مومن در کنار برا در دینی خود احساس ارامش مییابد همانگونه که تشنه است بااشامیدن اب سرداسودگی پیدا میکند.حکما در این باره گفته اند: تا میتوانی دوستان خود را زیاد کن . همانا انها گنجها و پشتوانه اند به هنگامی که ازانها کمک خواسته شود.هزاردوست ورفیق زیاد نیست ویک دشمن بسیاراست.

 

چه کسی را باید به دوستی برگزید :

 

     دوست شریک زندگی است و مانند روح در بدن جریان وتاثیر دارد.دوست ایینه ای است که خوبیها وبدیهای ادمی را در ان منعکس میشود .دوست جایگاه اسراروخاستگاه ارزوهاست ازاین رولازم است خوشرفتارخوش نیت وپاکنهاد واز صفات خوب برخوردار باشد تا دوست بوسیله اوهدایت شود و به اوتاسی کند .چه تاثیر دوست بسیار زیاداست و گزافه نیست بگوییم : دوست مطلق بزرگترین موثر در زند گی ا نسان و تشکیل دهنده چگونگی اوست. و ای بسا شخص شایسته ای که در نفوس یاران و دوستان خود نفوذ کرده وانها نیز درزمره افرادصالح وشایسته در امده اندهمچنین بسا فرد ناشایست که بر اثر نفوذ در همنشینا ن و دوستا ن خویش انها نیز ناصالح و ناشایست شده اند.

     این امر به سبب اهمیت و تاثیر فوق العاده ای که در زندگی ا نسان ازنظر سعادت و شقاوت او دارد  درباره ان نصایح فراوانی از پیامبر اکرم و اهل بیت (ع) به ما رسیده است که مردم را ترغیب می کند شا یستگا ن و مخلصان را به دوستی برگزینند و از همنشینی ورفاقت با بزهکا ران و مفسدان بپرهیزند .

      دراین باره نیز احادیث و روایاتی از معصومین وارد شده که درذ یل تعدادی از انها را می اوریم:

امام باقردر ضمن حدیثی به یکی از اصحاب خود فرمودند: ای صالح ازپی کسی برو که تو را میگریاند ولی عی ترا به تو تذکر کی دهد و خیر وصلاح ترا به تو گوشزد می کند و د لش به توعلا قمند وپای بنداست و پیرو آنکس مباش که ظاهرا" تو را می خنداند و به گفته های خود تراشاد میکند در حالیکه باطنا" نسبت به توغیر صمیمی و ناخا لص ا ست وبدان که عن غریب بر خدا وارد    می شوی و از حا ل و رفتار خویش ا گاه میگردی ( مبادا که شرمنده شوی ) همچنین امام صادق (ع) فرموده اند :

دوستی و رفاقت حدودی دارد – کسی که واجد تمام آن شرایط نیست - او

دوست کامل نیست و ان کس که دارای هیچیک ا ز این شرایط  نیست اساسا" دوست نیست و آن شرایط بدین قرارند :

اول.ظاهروباطن رفیقت در رابطه با تو یکسان باشد. دوم .آراستگی و ابروی خود را جمال خود بداند و  نازیبایی تو را نا زیبایی خود ببیند .

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق دوستی از دیدگاه پیامبر

طرح لایه باز روز رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع) 03

اختصاصی از فی بوو طرح لایه باز روز رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع) 03 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

طرح لایه باز روز رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع) 03


طرح لایه باز روز رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع) 03

طرح لایه باز روز رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع)

کاملا لایه باز با بیش از 30 لایه

با کیفیت بالا

در اندازه :200*300


دانلود با لینک مستقیم


طرح لایه باز روز رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع) 03

دانلود مقاله کامل درباره بعثت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم)

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله کامل درباره بعثت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره بعثت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم)


دانلود مقاله کامل درباره بعثت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 10

 

بعثت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم)

بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهمترین فراز از تاریخ اسلام بوده و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز می‌گردد. کلمه بعثت به معنای «برانگیخته شدن» بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانی از سوی خداوند متعال برای هدایت دیگران می‌باشد.

همانطور که از روایات اسلامی و مطالعات تاریخی برمی‌آید، مسأله بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در ادیان الهی با برخی از خصوصیات و نشانه‌ها، قبل از ظهور آن حضرت، مطرح بوده و بسیاری از اهل کتاب و پاره‌ای از اعراب مشرک نیز با آن آشنایی قبلی داشته‌اند. نوید و بشارت ظهور پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)، به تصریح قرآن در تورات و انجیل ذکر گردیده و حضرت عیسی (علیه السلام) نیز پس از تصدیق توراتی که به حضرت موسی (علیه السلام) نازل شده بود، به برانگیخته شدن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بشارت داده است. همچنین در این کتب، حتی به خصوصیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و یارانشان نیز اشاره شده است.

بنابراین (و همانگونه که قرآن نیز ذکر می‌نماید) دانشمندان اهل کتاب، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را همچون نزدیکترین کسان خود می‌شناخته اند. با مراجعه به تاریخ می‌توان افراد زیادی را یافت که در انتظار ظهور و بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده‌اند و افرادی از میان آنها، حتی به امید دیدار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به محل سکونت، مکان هجرت و یا حتی گذرگاه عبور و مرور آینده پیامبر هجرت کرده بودند که به عنوان نمونه، می‌توان به "بحیرای راهب" اشاره نمود.

بنابر این بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، حادثه‌ای بس بزرگ در سرنوشت هدایت بشری بوده و عظمت این امر سبب می‌شد که خداوند متعال به عنوان مقدمه این امر بزرگ، تربیت و پرورش آن حضرت را به عهده داشته و ایشان را برای آینده دشواری که در پیش رو داشتند، آماده سازد. به دنبال همین تربیت الهی بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سالهای قبل از بعثت نیز حالات فوق العاده معنوی و مشاهدات روحانی داشته و نتیجتاً ایشان تمام این دوران را با پاکی و طهارت و معنویت سپری کرده‌اند. حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: "خداوند بزرگترین فرشته خود را از خردسالی پیامبر، همدم و همراه ایشان ساخت. این فرشته در تمام لحظات شبانه روز با آن حضرت همراه بود و او را به راههای بزرگواری و اخلاق پسندیده و شایسته رهبری می‌کرد."

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر همین حالات معنوی و طهارت روحی، ناگزیر از وضع نابسامان مردم و از جهل و فسادی که بر جامعه آن روز و بویژه در شهر مکه حاکم بود، رنج می‌بردند. همچنین به منظور تفکر و عبادت در مکانی خلوت، مدتی محدود در سال را از آنها کناره می‌گرفتند و به کوه حرا (که در شمال شرقی مکه واقع است) می‌رفتند. این کناره‌گیری برای حُنَفا و برخی یکتاپرستان قبل از پیامبر نیز وجود داشته است. گویند عبدالمطلب، جد بزرگوار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پایه‌گذار این رسم بوده است. او به هنگام ماه رمضان برای خلوت و عبادت به کوه می‌رفت و مستمندانی را که از آنجا می‌گذشتند، اطعام می‌نمود.

در واقع می‌توان گفت که این خلوت‌گزینی، زمینه‌ای برای تقویت هرچه بیشتر حیات روحانی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و مقدمه‌ای برای بعثت و نزول وحی به آن حضرت به شمار می‌رفته است.

در دوران این خلوت‌گزینی‌ها نیز همچون سایر مراحل گوناگون زندگی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت علی (علیه السلام) (که پرورش یافته در خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در دامان ایشان است)، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را همراهی می‌نمود و گاهی اوقات برای ایشان آذوقه و آب و غذا می‌برد.

پس از سپری شدن ایام عبادت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مکه برگشته و پیش از اینکه به خانه خویش بازگردند، خانه خدا را طواف می‌نمودند.

این حالات همچنان ادامه یافت تا اینکه سن آن حضرت به چهل سالگی رسید و خداوند که دل ایشان را برترین و مطیع‌ترین و خاضع و خاشع‌ترین دلها در برابر خویش یافت، ایشان را مبعوث کرد و به پیامبری گرامی داشت، تا به وسیله قرآنی که آن را روشن و استوار گردانیده، بندگانش را از پرستش بر بتان خارج ساخته و به پرستش خویش هدایت کند.

نزول اولین وحی

به عقیده اکثر علمای شیعه، بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز 27 ماه رجب، پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این هنگام، چهل سال داشتند.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، طبق رسم خویش چند روزی بود که برای عبادت و تفکر به غار حرا آمده بودند. در روز بیست و هفتم ماه رجب بود که جبرئیل (یکی از چهار فرشته مقرب الهی و مأمور ابلاغ وحی از جانب پروردگار به پیامبران) به سوی ایشان نازل شد. او بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد بخوان. پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل آیات آغازین سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود:

"بسم الله الرحمن الرحیم. اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ و ربک الاکرم. الذی علم بالقلم. علم الانسان مالم یعلم. به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که بیافرید. آدمی را از علق بیافرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است. خدایی که به‌وسیله قلم آموزش داد و به آدمی آنچه را که نمی‌دانست، آموخت."

همراه اولین نزول وحی و در لحظه بعثت، حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله می‌توان به شنیده شدن صدای ناله‌ای اشاره نمود. حضرت علی (علیه السلام) در این باره می‌گوید: "صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم. عرضه داشتم: "یا رسول الله این ناله چیست؟" فرمود: "این شیطان است که از اطاعت شدن مأیوس و ناامید شده و چنین به ناله در آمده است." سپس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اضافه فرمود: "تو می‌شنوی آنچه را من می‌شنوم و می‌بینی آنچه را که من می‌بینم الا اینکه تو مقام نبوت نداری و فقط وزیر و کمک کار من هستی و از راه خیر جدا نمی‌شوی."

همانطور که قبلاً نیز بیان شد، حضرت علی (علیه السلام) در مواقع مختلف از جمله در دوران خلوت‌گزینی‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همراه حضرت بوده‌اند و این سخن امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه نیز به طور خاصی بیان می‌دارد که ایشان در لحظه نزول اولین وحی، در کنار پیامبر حضور داشته‌اند. البته مطالعات تاریخی بیان می‌نماید که تنها شخصی که در آن لحظات، پیامبر را همراهی نموده، امام علی (علیه السلام) بود و احدی جز ایشان، ادعای همراهی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن لحظات را ننموده است. جبرئیل پس از انجام وظیفه خود و ابلاغ آیات الهی، بار دیگر به آسمان بازگشت.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نزول اولین وحی

همانطور که در قسمتهای پیشین اشاره شد، قبل از بعثت، به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) الهاماتی می‌شد و ایشان حالات فوق العاده‌ای داشتند. اما کیفیت نزول اولین وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و موضوع آن، به‌طور کلی با الهامات قبل از بعثت ایشان متفاوت بود. و این امر سبب شد تا حالات روحی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در نتیجه حالات جسمانی ایشان تغییر نماید. برای این تغییر حالت دو دلیل را می‌توان برشمرد:

اولاً ایشان در هنگام نزول اولین آیات قرآن، عظمت و جلال خداوند را هرچه بیشتر احساس کردند.

ثانیاً در هنگام بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بار بزرگ رسالت به عهده ایشان نهاده شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در شرایطی موظف به ابلاغ رسالت الهی خویش به مردم گشتند که جزیرة العرب را اوضاع نابسامان اجتماعی فراگرفته بود و در چنین شرایطی واضح بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از ابلاغ دعوت خویش نه تنها مورد تکذیب و تهمتهای ناروا و آزار و اذیت مشرکین قرار می‌گرفتند، بلکه آنان در مسیر رسیدن پیام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سایر مردم موانع بسیاری را ایجاد خواهند نمود. مجموعه این عوامل باعث دگرگونی حالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شد. اما خداوند نیز در این شرایط پیامبرش را تقویت نمود و ایشان را برای به انجام رساندن مسئولیت عظیم رسالتش، بیش از پیش آماده ساخت.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره بعثت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم)

د مورد از سیره های پیامبر

اختصاصی از فی بوو د مورد از سیره های پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

د مورد از سیره های پیامبر


د مورد از سیره های پیامبر

چند مورد از سیره های پیامبر

7 صفحه

خوردن و آشامیدن-سیره اخلاقی پیامبر(ص)

نقش تغذیه در زندگی انسان فوق العاده با اهمیت است؛ چرا که حدوث, بقا و رشد جسم و روح انسان با تغذیه در ارتباط است. در این زمینه حتی اگر بگوییم سعادت و شقاوت انسان از سفره و تغذیه آغاز می شود, سخن به گزاف نگفته ایم. اسلام عزیز برای کمیت, کیفیت و نوع خوردنی های انسان اهمیت بسیاری قایل شده است و دستورالعمل های فراوانی دارد. قرآن کریم می فرماید: فالینظر الانسان الی طعامه _ باید انسان نگاه کند که چه می خورد_ (عبس، آیه 24) چرا که سلامتی آینده و برخی زمینه های سعادت او در گرو نحوه انتخاب او در تغذیه است. سخن کنونی ما در تغذیه مادی انسان است, ولی روح انسان نیز از این نوع تغذیه نصیب نیست. همین غذاهائی که می خوریم در یک فرایند پیچیده تبدیل به انرژی, حیات و حتی اندیشه می شود. تفاوت انسان ها در نوع اندیشه نیز با تفاوت آن ها در نوع تغذیه ارتباط دارد.


دانلود با لینک مستقیم


د مورد از سیره های پیامبر

دانلود مقاله هجرت پیامبر اکرم(ص)

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله هجرت پیامبر اکرم(ص) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله هجرت پیامبر اکرم(ص)


دانلود مقاله هجرت پیامبر اکرم(ص)

با پیشرفت‏سریع اسلام در شهر یثرب، مقدمات هجرت رسول خدا(ص)و مسلمانان مکه بدان شهر فراهم شد. زیرا مشرکین مکه روز به روز دایره فشار و شکنجه را به مسلمانان تنگتر کرده و آنها را بیشتر مى‏آزردند تا جایى که به گفته مورخین بعضى را از دین خارج کردند.

رسول خدا(ص)نیز در مشکل عجیبى گرفتار شده بود از طرفى ابیطالب و خدیجه دو پشتیبان و حامى داخلى و خارجى خود را از دست داده و این دو حادثه دشمنان را نسبت‏بدان حضرت بى باک‏تر و جسورتر ساخته بود و از طرف دیگر دیدن و شنیدن این مناظر رقتبارى را که مشرکین نسبت‏به پیروانش انجام مى‏دادند طاقتش را کم کرده و از جانب خداى تعالى نیز مامور به تحمل و صبر مى‏بود.

نفوذ اسلام در شهر یثرب فرج و گشایش بزرگى براى رسول خدا(ص)و مسلمانان بود و پیغمبر خدا(ص)به مسلمانان دستور داد هر یک از شما که تحمل آزار اینان را ندارد به نزد برادران خود که در شهر یثرب هستند، برود.

نخستین مهاجر

پس از این دستور نخستین خانواده‏اى که عازم هجرت به شهر یثرب گردیدند، ابو سلمه بود که از آزار مشرکین به تنگ آمده بود و قبلا نیز یک بار به حبشه هجرت کرده بود. پس از این رخصت همسرش ام سلمه را(که بعدها به همسرى‏رسول خدا(ص)درآمد)با فرزندش سلمه برداشت تا به سمت‏یثرب حرکت کند.

قبیله ام سلمه - یعنى بنى مغیره - همین که از ماجرا با خبر شدند سر راه ابو سلمه آمده و گفتند: ما نمى‏گذاریم ام سلمه را با خود ببرى و ابو سلمه هر چه کرد نتوانست آنها را قانع کند و همسرش را همراه ببرد و سرانجام ناچار شد ام سلمه را با فرزندش سلمه نزد آنها گذارده و خود بتنهایى از مکه خارج شود.

از آن سو قبیله ابو سلمه - یعنى بنى عبد الاسد - وقتى شنیدند فرزند ابو سلمه در قبیله بنى مغیره است پیش آنها آمده گفتند: ما نمى‏گذاریم فرزندى که به ما منتسب است در میان شما بماند و پس از کشمکش زیادى که کردند دست‏سلمه را گرفته و به همراه خود بردند.

ام سلمه نقل کرده: که این ماجرا نزدیک به یک سال طول کشید و در طول این مدت کار روزانه من این بود که هر روز صبح از خانه بیرون مى‏آمدم و در محله ابطح مى‏نشستم و تا غروب در فراق شوهر و فرزندم گریه مى‏کردم تا روزى یکى از عمو زادگانم از آنجا گذشت و چون وضع رقتبار مرا مشاهده کرد پیش بنى مغیره رفت و به آنها گفت: این چه رفتار ناهنجارى است؟چرا این زن بیچاره را آزاد نمى‏کنید، شما که میان او و شوهر و فرزندش جدایى انداخته‏اید؟

اعتراض او سبب شد تا مرا رها کرده گفتند: اگر مى‏خواهى پیش شوهرت بروى آزادى!

بنى عبد الاسد نیز با اطلاع از این جریان سلمه را به من برگرداندند، و من هم سلمه را برداشته با شترى که داشتم تنها به سوى مدینه حرکت کردم و به خاطر تنهایى و طول راه، ترسناک و خایف بودم ولى هر چه بود از توقف در مکه آسانتر بود، و با خود گفتم که اگر کسى را در راه دیدم با او مى‏روم.

چون به تنعیم(دو فرسنگى مکه)رسیدم به عثمان بن طلحه - که در زمره مشرکین بود برخوردم و او از من پرسید: اى دختر ابا امیه به کجا مى‏روى؟

گفتم: به یثرب نزد شوهرم!

پرسید: آیا کسى همراه تو هست؟گفتم: جز خداى بزرگ و این فرزندم سلمه دیگر کسى همراه من نیست. عثمان فکرى کرد و گفت: به خدا نمى‏شود تو را به این حال واگذارد، این جمله را گفت و مهار شتر مرا گرفته به سوى مدینه به راه افتاد و به خدا سوگند تا به امروز همراه مردى جوانمردتر و کریمتر از او مسافرت نکرده بودم، زیرا هر وقت‏به منزلگاهى مى‏رسیدیم شتر مرا مى‏خواباند و خود به سویى مى‏رفت تا من پیاده شوم، و چون پیاده مى‏شدم مى‏آمد و افسار شتر مرا به درختى مى‏بست و خود به زیر درختى و سایبانى به استراحت مى‏پرداخت تا دوباره هنگام سوار شدن که مى‏شد مى‏آمد و شتر مرا آماده مى‏کرد و به نزد من مى‏آورد و مى‏خواباند و خود به یک سو مى‏رفت تا من سوار شوم و چون سوار مى‏شدم نزدیک مى‏آمد و مهار شتر را مى‏گرفت و راه مى‏افتاد، و به همین ترتیب مرا تا مدینه آورد و چون به‏«قباء»رسیدیم به من گفت: برو به سلامت وارد این قریه شو که شوهرت ابا سلمه در همین جاست. این را گفت و خودش از همان راهى که آمده بود به سوى مکه بازگشت.

به ترتیبى که گفته شد مسلمانان به طور انفرادى و دسته دسته مهاجرت به یثرب را آغاز کردند و البته این مهاجرتها نیز غالبا در خفا و پنهانى انجام مى‏شد و اگر مشرکین مطلع مى‏شدند که فردى یا خانواده‏اى قصد مهاجرت دارند از رفتن آنها جلوگیرى مى‏کردند و حتى گاهى به دنبال آنان تا مدینه مى‏آمدند و با حیله و نیرنگ آنها را به مکه باز مى‏گردانند، چنانکه ابن هشام در اینجا نقل مى‏کند که عیاش بن ابى ربیعه به همراه عمر به مدینه آمد و چون ابو جهل و حارث بن هشام که از نزدیکان او بودند از مهاجرت او مطلع شدند، به تعقیب او از مکه آمدند و براى اینکه او را حاضر به بازگشت کنند بدو گفتند: مادرت از هجرت تو سخت پریشان و ناراحت‏شده تا جایى که نذر کرده است تا تو را نبیند سرش را شانه نزند و زیر سقف و سایه نرود؟

عیاش دلش به حال مادر سوخت و آماده بازگشت‏شد و با اینکه عمر به او گفت: اینان مى‏خواهند تو را گول بزنند و حیله‏اى است که براى بازگرداندن تو طرح کرده‏اند ولى عیاش قانع نشد و به همراه آن دو از مدینه بیرون آمد و هنوز چندان از شهر دورنشده بودند که آن دو عیاش را سرگرم ساخته و بر وى حمله کردند و دستگیرش نموده با دستهاى بسته وارد مکه‏اش ساختند و در جایى او را زندانى کرده و تحت‏شکنجه و آزارش قرار دادند تا اینکه مجددا وسیله‏اى فراهم شد و او به مدینه آمد.

مصادره اموال

روز به روز بر تعداد مهاجرین افزوده مى‏شد و تدریجا مکه داشت از مسلمانان خالى مى‏گردید. مشرکین با خطر تازه‏اى مواجه شده بودند که پیش بینى آن را نمى‏کردند زیرا تا به آن روز فکر مى‏کردند با شکنجه و تهدید و اذیت و آزار مى توان جلوى پیشرفت اسلام را گرفت، اما با گذشت زمان دیدند که این شکنجه و آزارها و شدت عملها نتوانست جلوى تبلیغات رسول خدا(ص)را بگیرد. در آغاز مهاجرت افراد تازه مسلمان نیز خطرى احساس نمى‏کردند اما وقتى که دیدند مسلمانان پناهگاه تازه‏اى پیدا کرده و شهر یثرب آغوش خود را براى استقبال اینان باز نموده با پیشرفت‏سریعى که اسلام در خود آن شهر و میان مردم آنجا داشته است، چیزى نخواهد گذشت که حمله انتقامى مسلمانان از همانجا شروع خواهد شد و با نیرو گرفتن آنها و پیوند مهاجر و انصار در شهر یثرب پاسخ آن همه اهانتها و قتل و آزارها را خواهند داد، از این رو به فکر مصادره اموال مسلمانان افتاده و خواستند از این راه جلوى هجرت آنان را بگیرند و آنها را از هر سو تحت فشار و شکنجه قرار دهند. مثلا درباره صهیب مى‏نویسند: وى مردى بود که او را در روم به اسارت گرفته و به مکه آورده بودند و در مکه به دست‏شخصى به نام عبد الله بن جدعان آزاد گردید، این مرد در همان سالهاى اول بعثت رسول خدا(ص)به دین اسلام گروید و جزء پیروان رسول خدا(ص)گردید، و شغل او تجارت و سوداگرى بود و از این راه مال فراوانى به دست آورد، مشرکین مکه او را هر روز به نوعى اذیت و آزار مى‏کردند تا جایى که صهیب ناچار شد دست از کار و کسب خود بکشد و مانند مسلمانان دیگر به یثرب مهاجرت کند و در صدد برآمد تا مالى را که سالها تدریجا به دست آورده با خود به یثرب ببرد. هنگامى که مشرکین خبر شدند وى مى‏خواهد به یثرب برود سر راهش را گرفته گفتند: وقتى تو به این شهر آمدى مردى فقیر و بى نوا بودى و این ثروت را در این شهر به دست آورده و اندوخته‏اى و ما نمى‏گذاریم این مال را از این شهر بیرون ببرى.

صهیب گفت: اگر از مال خود صرفنظر کنم جلویم را رها مى‏کنید؟

گفتند: آرى!

صهیب گفت: من هم آنچه دارم همه را به شما واگذار کردم. و بدین ترتیب خود را از دست مشرکین رها ساخته و به مدینه آمد.

و یا درباره قبیله بنى جحش مى‏نویسند که آنها هنگامى که خواستند به برادران مسلمانان خود بپیوندند همه افراد خانواده و اثاثیه منزل را هم همراه خود بردند و خانه‏هاى خود را قفل کردند به امید آنکه روزى بدانجا بازگشته و یا اگر نیازمند شدند آنها را فروخته و در شهر یثرب یا جاى دیگرى به جاى آنها خانه و سکنایى بخرند.

اما ابو سفیان - یکى از بزرگان مکه و رئیس بنى امیه - وقتى از ماجرا خبردار شد با اینکه با بنى جحش همپیمان و همسوگند بود خانه‏هاى آنها را تصاحب کرده و به عمرو بن علقمه - یکى دیگر از سرکردگان مکه - فروخت و پول آن را نیز براى خود ضبط کرد.

این خبر که به گوش عبد الله بن جحش - بزرگ بنى جحش - رسید متاثر شده پیش رسول خدا(ص) آمد و شکوه حال خود بدو کرد و حضرت بدو اطمینان داد که خداى تعالى در بهشت‏به جاى آنها خانه‏هایى به بنى جحش عطا فرماید و او راضى شده بازگشت.

این سختگیریها و شدت عملها بیشتر به خاطر آن بود که به قول معروف زهر چشمى از دیگران بگیرند و به آنها بفهمانند در صورت مهاجرت به یثرب با چنین عکس العملها و واکنشهایى مواجه خواهند شد، و گرنه امثال ابو سفیان با آن همه ثروت و مستغلاتى که داشتند به این گونه اموال و درآمدهایى که باعث ننگ و عار خود و دودمانشان مى‏گردید، احتیاجى نداشتند.

اما این سختگیریها نیز کوچکترین تزلزلى در اراده مسلمانان ایجاد نکرد و نتوانست‏جلوى هجرت آنها را بگیرد، از این رو مشرکین خود را براى تصمیمى قاطعتر و سخت‏تر آماده کردند و به فکر نابودى رهبر این نهضت مقدس یعنى رسول خدا(ص) افتاده و با تمام مشکلات و خطرهایى که این راه داشت ناچار به انتخاب آن شدند.

و شاید ترس و بیمشان بیشتر براى این بود که ترسیدند خود محمد(ص)نیز به آنها ملحق شود و تحت رهبرى و لواى او به مکه بتازند و تمام مظاهر بت پرستى و سیادت آنها را از میان ببرد.

اجتماع در دار الندوه

پیش از این در احوالات اجداد پیغمبر گفته شد: قصى بن کلاب جد اعلاى رسول خدا(ص)پس از اینکه بر تمام قبایل قریش سیادت و آقایى یافت از جمله کارهایى که در مکه انجام داد این بود که خانه‏اى را براى مشورت در اداره کارها و حل مشکلات و پیش آمدها اختصاص داد و پس از وى نیز بزرگان مکه براى مشورت در کارهاى مهم خویش در آنجا اجتماع مى‏کردند و آن خانه را«دار الندوه‏»نامیدند.

این جریان هم که پیش آمد، قریش بزرگان خود را خبر کرده تا براى تصمیم قطعى درباره محمد(ص)به شور و گفتگو بپردازند، و قانونشان هم این بود که افراد پایینتر از چهل سال حق ورود به‏«دار الندوه‏»را نداشتند. محدث بزرگوار مرحوم طبرسى(ره)دنباله ماجرا را این گونه نقل کرده و مى‏نویسد:

براى مشورت در این کار چهل نفر از بزرگان در دار الندوه جمع شدند و چون خواستند وارد شور و مذاکره شوند دربان دارالندوه پیرمردى را دید که با قیافه‏اى جالب و ظاهر الصلاح دم در آمده و اجازه ورود به مجلس را مى‏خواهد و چون از او پرسید: تو کیستى؟جواب داد: من پیرمردى از اهل نجد هستم که وقتى از اجتماع شما با خبر شدم براى هم فکرى و مشورت با شما خود را به اینجا رساندم شاید بتوانم کمک فکرى در این باره به شما بنمایم، دربان موضوع را به اطلاع اهل مجلس رسانده و اجازه ورود پیر نجدى به مجلس صادر گردید.

شامل 25 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله هجرت پیامبر اکرم(ص)