فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله اقیانوس

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله اقیانوس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

اقیانوس پهنه بسیار گسترده و به هم پیوسته آب شوری است که نزدیک به سه چهارم سطح کره زمین را پوشانده است. دریاها قسمتی از آبهای اقیانوس هستند که در کرانه های قاره ها قرار گرفته اند. قاره ها این پهنه گسترده آب را به پنج بخش تقسیم کرده اند. هر یک از این بخش ها را نیز اقیانوس می نامند. این پنج اقیانوس عبارتند از: اقیانوس آرام، اقیانوس اطلس، اقیانوس هند، اقیانوس منجمد شمالی، و اقیانوس منجمد جنوبی.
اقیانوس آرام یا اقیاوس کبیر، که بزرگترین اقیانوس است، نزدیک به یک سوم سطح کره زمین را می پوشاند و قاره آسیا را از قاره آمریکا جدا می کند. اقیانوس اطلس، که مساحت آن در حدود نصف مساحت اقیانوس آرام است، قاره های اروپا و افریقا را از قاره امریکا جدا می کند. اقیانوس هند، که مساحت آن کمتر از نصف مساحت اقیانوس آرام است، میان استرالیا و قاره افریقا و آسیای جنوبی قرار گرفته است. اقیانوس منجمد شمالی، که مساحت آن کمتر از یک دم مساحت اقیانوس آرام است، قطب شمال و سرزمین های نزدیک به آن، یعنی شمال قاره های آسیا و اروپا و سرزمین های گروئنلند، شمال کانادا، و آلاسکا، را فراگرفته است. بعضی از جغرافیدانها این اقیانوس را بخشی ازاقیانوس اطلس دانسته اند. اقیانوس منجمد جنوبی، که مساحت آن حدود یک هفتم مساحت اقیانوس آرام است، قاره قطب جنوب را دربر گرفته است. جغرافیدانها این اقیانوس را آبهای به هم پیوسته قسمت های جنوبی اقیانوس هند واقیانوس اطلس و اقیانوس آرام دانسته اند.

 

اقیانوس و آب و هوا
دمای آب های سطحی اقیانوس ها در سراسر کره زمین یکسان نیست و از حدود 2- درجه سلسیوس در مناطق قطبی تا حدود 30 درجه سلسیوس در مناطق استوایی در تغییر اتس. دمای آبهای عمق اقیانوس نیز در سراسر کره زمین یکسان نیست. هر چه عمق آبهای اقیانوس بیشتر باشد دمای آن پایین تر است. در عمیقترین قسمت های اقیانوس، دمای آب نزدیک به دمای یخ بستن است. به طور کلی دمای آب اقیانوس ها از سطح تا عمق 1200 متری آنها، به سرعت تغییر می کند. ولی از عمق 1200 تا 2000 متری سرعت تغییر دما کمتر است. دمای آب اقیانوس ها در عمق بیش از 2000 متری تقریباً ثابت است.
گرمای آب اقیانوس ها، بیشتر براثر تابش خورشید و کمی نیز بر اثر گرمای زمین است. چون تابش خورشید در سراسر سطح کره زمین یکسان نیست، دمای آب اقیانوس ها نیز با عرض های جغرافیایی تغییر می کند. درجاهای که عرض جغرافیایی آنها کمتر است، یعنی به خط استوا نزدیک ترند، تابش خورشید به خط قائم نزدیکتر و دمای آب بالاتر است. به همین سبب است که آبهای نزدیک به خط استوای کره زمین گرمتر از آبهای نزدیک به دو قطب زمین هستند، و بیشتر آبهای اقیانوس منجمد شمالی و اقیانوس منجمد جنوبی همواره یخ بسته اند.
ظرفیت گرمایی آب زیادتر از مواد دیگر است، یعنی برای اینکه دمای آن مثلاً یک درجه بالاتر برود نسبت به مواد دیگر گرمای بیشتری جذب می کند. به همین سبب آب بسیار کندتراز هوا و خشگی گرم و یا سرد می شود. در روز دیرتر از خشکی گرم می شود، و در شب نیز گرمای خود را دیرتر از دست می دهد. اقیانوس، به سبب پهنه بسیار گسترده اش و کندی تغییر دمای آب، در چگونگی آب وهوای کره زمین تاثیر فراوان و پیوسته دارد و از تغییر ناگهانی دمای هوا جلوگیری می کد. از این گذشته، اقیانوس سبب بارندگی بر روی کره زمین است. بر اثر تابش خورشید، آب از سطح اقیانوس پیوسته تبخیر می شود و به صورت ابر درمی آید. بادها ابرها را جابجا می کنند. از ابرها برف و باران فرو می ریزد و جریان آب رودها و دریاچه ها را پدید می آورد. این آبها سبب روییدن گیاهان می شوند. اگر اقیانوس نبود، هوای زمین در شب بسیار سرد و در روز بسیار گرم می شد و زندگی، به شکلی که می شناسیم، در روی زمین امکانپذیر نبود.
ترکیب آب اقیانوس
آب اقیانوس ترکیب خالص نیست. به طور متوسط 5/3 درصد آن را نمک های گوناگون تشکیل می دهند. اگر همه نمک های آب اقیانوس ها تهنشین شود، لایه ای به ضخامت 56 متر در بستر اقیانوس ها پدید می آید. مهمترین نمک موجود در آب اقیانوس نمک معمولی است که بیش از 75 درصد نمک های آن را تشکیل می دهد. نمک طعام از دو عنصر سدیم و کلر تشکیل شده است، به همین سبب این دو عنصر در آب اقیانوس فراوان است. عنصرهای مهم دیگر آب اقیانوس عبارتند از: منیزیم، گوگرد، کلسیم، و پتاسیم. در آب اقیانوس همه عنصرهای که پوسته زمین را می سازند، حتی طلا و نقره، نیز یافت می شود. درصد نمک طعام و مواد دیگری که در آب اقیانوس حل شده اند در سراسر اقیانوس ها تقریباً یکسان است، زیرا موجها و جریان های دریایی سبب آمیزش آب در بیشتر قسمت های اقیانوس ها می شوند.
دانشمندان ترکیب آب اقیانوس را با ترکیب مواد مایع بدن انسان و جانوران مقایسه کرده اند و دریافته اند که نسبت عنصرها در آب اقیانوس و در مواد مایع بدن جانوران بسیار شبیه یکدیگر است. به همین سبب است که بعضی از دانشمندان عقیده دارند زندگی در کره زمین در آب اقیانوس آغاز شده است.

 

پستیها و بلندیهای بستر اقیانوس
بستر اقیانوس از سه بخش کم عمق، عمیق، و بسیار عمیق تشکیل شده است. بخش کم عمق اقیانوس، که در نزدیکی کرانه های اقیانوس است، همان حاشیه قاره است که با شیب ملایم در زیر آب قرار گرفته است. این بخش را فلات قاره می نامند. در بعضی از جاها وسعت فلات قاره به صدها کیلومتریم رسد و در بعضی از جاهای دیگر یا بسیار کم است و یا اصلاً فلات قاره وجود ندارد. عمق پرفترین بخش فلات قاره نزدیک به 200 متر است. فلات قاره، با اینکه تقریباً هموار است، ناهمواریهایی مانند تپه و دره نیز دارد. فلات قاره از موادی پوشیده شده است که رودها از خشکیها به اقیانوس آورده اند. مهمترین مراکز ماهیگیری جهان و ذخیره های سرشار نفت در این بخش از اقیانوس است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   31 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اقیانوس

دانلودمقاله بیماری گامبورو

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله بیماری گامبورو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


تاریخچه :
برای اولین بار در سال 1962 مشاهده شد که به علت تظاهراتی که در کلیه میداد جزئی از برونشیت عفونی میدانستند . سالهای بعد بعلت مقاومت جوجه ها به برونشیت عفونی و علیرغم آن ایجاد بیماری مزبور و نیز به علت بروز عفونت بورس فابریسیوس مشخص شد که این بیماری از بیماری برونشیت عفونی جدا است لذا بیماری با نام Infectiuos bursal diseases شناخته شد و بعداً به گامبورو تغییر نام داد .

 

ویروس گامبورو:
ویروس گامبورو تنها ویروس بیماریزای خانوادة بیرناویریده است و دارای دو جزء منفک 60 نانومتر و 20 نانومتر است. ویروسی بسیار مقاوم که 56 درجة سانتیگراد را 5 ساعت و 60 درجة سانتیگراد را 90 دقیقه و حرارت 70 درجة سانتیگراد را بمدت 60 دقیقه تحمل میکند. ویروس برونشیت حرارت 56 درجة سانتیگراد را 20-15 دقیقه تحمل میکند.
ویروس گامبورو در PH اسیدی مقاوم و در PH قلیایی زود از بین میرود. سود سوزآور 4% آنرا از بین میبرد ولی ترکیبات چهارتایی آمونیوم مثل مرتیولاتها اصلاً اثر ندارند.
فرمالدئید 5% در عرض یک ساعت ویروس را از بین میبرد و ترکیبات هالوژندار مثل ید و کلر مؤثر است ولی ترکیبات فنلی در بعضی شرایط مؤثر و در اکثر شرا بیماری گامبورو ( IBD ) از بیماریهای حاد ویروسی بسیار مسری جوجه های جوان میباشد . این بیماری از انواع بیماریهای ویروسی بوده که بافت لنفاوی و بخصوص بورس پرنده را بعنوان نخستین هدف مورد تهاجم قرار میدهد .
این بیماری برای نخستین بار در سال 1962 میلادی توسط Cosgrove بعنوان نوعی بیماری خاص شناخته شد و بدلیل ضایعات مشاهده شده در کلیه پرندگانی که از این بیماری مرده بودند ، این بیماری را به Avian Nephritis تعبیر نمودند . بدلیل آن که این بیماری برای نخستین بار در منطقه ایی موسوم به Gumboro , Delaware شیوع یافت ، این بیماری را گامبورو نامیدند . نامی که هنوز هم استفاده می گردد .
اهمیت اقتصادی این بیماری را از 2 بعد میتوان مورد بررسی قرار داد . نخست آنکه برخی از گونه های ویروسهای عامل این بیماری سبب 20 درصد تلفات در جوجه های با سن 3 هفته یا بالاتر خواهد شد . دومین و مهمترین مسئله ایی که میتوان مورد بحث قرار داد ، ضعف ایمنی جوجه هایی است که در سنین پائین به این بیماری دچار میشوند . این ضعف ایمنی میتواند سبب مشکلات متعددی از جمله :
ü Anemia Syndrome .
ü E.Coli Infection .
ü شکست عملیات واکسیناسیون .
شوند . حفاظت پرندگان جوان در برابر درگیری زودهنگام با این بیماری ، از اهمیت ویژه ایی برخوردار است . عملی که بطور معمول از طریق آنتی بادیهای مادری در جوجه های تازه بدنیا آمده محقق میگردد . ویروس عامل این بیماری ، انسان را بیمار نکرده و تاثیری بر سلامت عمومی نمیگذارد .

کشت ویروس :
ویروس گامبورو در کلیه جوجه و فیبروبلاست جنین کشت میشود. اگر برای اولین بار در پرده کوریوآلانتوئیک جنین 11-10 روزگی تزریق شود جراحتی ایجاد نمیکند ولی بعد از 5-4 پاساژ باعث مرگ جنین میشود.
خونریزی زیر جلدی، نکروز کبد، رگه های زرد رنگ در کبد، نکروز عضلانی، سبز شدن کیسه زرده به خاطر اختلافات کبد و پس زدن صفرا در جنین مرده دیده میشود.

 

سروتیپ های ویروس :
از نظر آزمایش خنثی شدن ویروس دو سروتیپ زیر وجود دارد:
1- برای ماکیان بیماریزا است و بعضی از سویه ها با 50% تلفات و برخی از سویه ها بدون علامت بالینی هستند.
2- در اردک و بوقلمون بیماریزاست و برای ماکیان بیماریزایی ندارد.

 

بیماریزایی :
ویروس گامبورو سلولهای B فولیکولهای لنفاوی بورس را از بین میبرد لذا بیماریزائی ویروس با رشد بورس فابریسیوس ارتباط مستقیم دارد. ویروس گامبورو بر سلولهای T فولیکولهای لنفاوی بورس کمتر اثر دارد .
بیماری گامبورو در مقابل بیماریهایی مثل نیوکاسل ، لارنگو ، برونشیت ، سالمونلا ، کلی باسیل ، مارک و کمخونی عفونی و حتی واکسیناسیون آنها بدن را ضعیف می کند .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بیماری گامبورو

دانلودمقاله درمان اعتباد با متادون

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله درمان اعتباد با متادون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

  درمان اعتباد با متادون
مقدمه
امروزه انواع آسیب های اجتماعی اعتیاد به مواد مخدر یکی از شاخصه مهم ترین آسیب های اجتماعی در کشور به شمار می آید. رشد روز افزون گرایش جوانان و نوجوانان به اعتیاد در جامعه ما و مصرف مواد مخدر این معضل اجتماعی را به یک بحران تبدیل نموده است. از آنجا که میانگین سن ابتلا به اعتیاد به شدت کاهش یافته است این امر آثار و پیامدهای بسیار نگران در جامعه خواهد داشت و به پیچیدگی مسائل اجتماعی می افزاید. بر اساس آمارهای موجود ایران یکی از جوان ترین جوامع دنیاست بطوریکه 60 درصد افراد آن زیر 30 سال هستند و بدون تردید این گروه از جامعه بیشتر در معرض آسیب های اجتماعی قرار میگیرند. اعتیاد به مواد مخدر که به عنوان یک نابسامانی اجتماعی تلقی می شود پدیده ای است که آن را برای هستی سوز نام نهاده اند. زیرا ویرانگری های حاصل از آن زمینه ساز سقوط بسیاری از ارزش ها و هنجارهای فرهنگی – اخلاقی میگردد. و سلامت جامعه را به مخاطره می اندازد.
اعتیاد را به عادت کردن، خو گرفتن و خود را وقف عادتی نکوهیدده کردن تعریف نموده اند و در تعریف دیگر اعتیاد ابتلای اسارت آمیز به ماده مخدر که از نظر جسمی یا اجتماعی زیان آور بوده نامیده می شود.
با توجه به عوارض و پیامدها و تأثیر اعتیاد بر فرد، خانواده، و اجتماع، خطر اعتیاد بیشتر – آسیب پذیری بر منابع، انسانی است و چون منابع انسانی از عوامل زیربنایی پیشرفت و تعالی در جوامع بشری بشمار می رود و ناکارآمدی منابع انسانی، عوارضی چون عدم اعتماد به نفس، عدم تعادل روانی و ضعف اعتقادات و باورهای دینی و موجب تزلزل در نظام اجتماعی می گردند. بدیهی است که جامعه مبتلا به آن فرصت توفیق و سعادت و پیشرفت را از دست داده است.
تا دهه پنجاه شمسی در ایران ترک اعتیاد معتادین با روش صرف سم زدایی (پاک نمودن بدن از مواد مخدر) انجام می شد در این روش فقط وابستگی فیزیکی معتاد به مواد مخدر با روشهای دوری معتاد از مواد مخدر، یا ترک تدریجی میزان مصرف مواد مخدر در وی انجام می شد در این روش چه فرد معتاد داوطلب ترک بود و یا به اجبار مبادرت به ترک می نمود خود بعلت وابستگی روانی عود مجدد و تمایل به مصرف در معتادین بصورت مکرر مشاهده می گردید در دهه پنجاه، استفاده از روش استفاده از دارو جایگزین متادون بصورت محدود در برخی از زندانهای کشور از جمله زندان عادل آباد شیراز انجام شد این طرح مورد استقبال قرار نگرفت و استمرار نیافت از دهه 80 شمسی درمان با معتادان بصورت پایلوت در چند درمانگاه در سطح تهران و معدودی شهرهای دیگر انجام شد در سال 1381 به تدریج آثار مثبت این درمان بر کاهش رفتارهای پر خطر مانند اعتیاد تزریقی و نیز بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی آن مشهود گشت. اکثر مطالعات حاکی از آن است که mmt یا درمان با متادون در کاهش میزان مصرف مواد طول مدت عاری بودن از دارو ، میازن ارتکاب جرایم در میان معتادان و کاهش میزان بستری های بیمارستانی برای سم زدایی بسیار مؤثر بوده است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   10 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمان اعتباد با متادون

دانلود مقاله قالی سیستان

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله قالی سیستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
سیستان دارای یکی از اصیل ترین انواع قالی در کشور ماست . اگر امروزه نامی از قالی سیستان نیست ، هم به دلیل زوال نیرو های تولید قالی در این منطقه و هم به دلیل اطلاعات اندک . گاه نادرستی است که از سیستان داریم .
سیستان قدیم شامل بلوچستان ( در نتیجه بخشی از پاکستانئ فعلی ) و نخشی مهمی از افغانستان ، یعنی تا حدود هرات در شنال و تا کنار در یا جنوب می شده ، به طوری که در مشرق تنها از کرمان و ورارود ( ماورا النهر ) جدا می شده است و در تقسیم بندی جدید جغرافیایی – صرف نظر از قسمت های بزرگی در پاگستان و افغانستان – کار به جایی رسیده است که بلوچستان اصل قرارگرفته و سیستان بخشی از استان سیستان و بلوچستان شده است. بخش های شنالی سیستان قدیم جزو استان کنونی خراسان شده و سیستان به سرزمین کوچکی به طور حداکثر دویست و عرض هفتاد کیلونتر محدود شده است . سیستان باستانی زرنگ ( اوستا : زر که ) نام داشته و سرزمینی آباد ، حاصلخیز و مقدس بوده است . نام دیگر این سرزمین نیمروز بوده است که بر روی سکه های محلی در دوره ی اسلامی دیده می شود . تا به حال سیستان از نظر تاریخی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این کوتاهی بیشتر از جانب خودمان است ! کار جدی روی جغرافیای تاریخی آن نشده ودر نتیجه فرهنگ بومی آن چنان که باید ، شناخته نیست . در حادثه یی مهم و تاریخی که در سیستان باستان صورت گرفته – و آن با گوچ سکا ها به این سرزمین ودر نتیجه تغییر نام آن از زرنگ به سیستان ( شکل کهن : سکستان ) مشخص می شود.
چنان که گفتیم ، با آمدن سکا ها به سیستان تحول بزرگی در این منطقه صورت گرفت . کمترسن چیزی که امروزه می توانیم بگوییم این است که بافته های منطقه تحت تاثیر هنر سکا ها قرار گرفت ، زیرا این قوم در قرن پنجم پیش از میلاد ، قالی و گلیم می بافتند و نمد تولد می کردند . از گورهای دسته هایی از آنان در شمال آلتایی ، گلیم و نمد به دست آمده است . در نخستین نوشته های اسلامی ، سیتان دارای بهترین بافته های ابریشمی و پشمی توصیف شده است. آثار باستان شناسی نشان از رونق سیستان در دوره های اشکانی و ساسانی دارد. در این دو دوره ، سیستان یکی از بزرگ ترین ارقام مالیات را می پرداخته ، یعنی از آبادترین و پر تولید ترین قسمت های ایران بوده است. اگر چه از این دو دوره بافته یی سیستانی به دست نیامده است ، شهرت بافته های آن در آغاز دوره ی اسلامی نشان از سابقه یی طولانی و درخشان دارد. از محصولات بافندگی سیستان در آغاز دوره ی اسلامی با قالی ها و گلیم های طبرستان و فارس ( غند جان و جهرم ) در یک ردیف یاد می شود .
قالی سیستان
زیرا اندازهای سیستانی را باید به سه نوع تقسیم کرد. این تقسیم بندی ، چنان که اشاره شد ، دارای مبنای تاریخی است:
الف – نوعی تاریخی یا کهن ، که تا آغاز قرن چهاردهم هجری ( بیستم میلادی ) بافته شده است.
ب- نوع میانه ، که از حدود اواخر قرن سیزدهم هجری ( نوزدهم میلادی ) بافته شده و هنوز هم بافته می شود .
ج- نوع نو ، که هم اکنون بافته می شود.
قالی کهن سیستان : فرش ناشناخته
با فندگی قدیم سیستان مرهون کوشش و روحیه ی شاد و پرتوان زن سیستانی بوده است ، زیرا تجربه نشان می دهد که در هر جا کشاورزی رونق گرفته ، قالی بافی ضعیف شده یا رو به زوال رفته است. با توجه به این که سیستان در درازنای تاریخ ، کشاورزی پررونقی داشته است ، شهرت بافته های سیستان در جهان قدیم تعجب انگیز است . به طوری که خواهیم دید ، سنت بافندگی سیستانیان به بافته هخای سکایی جهان باستان می پیوندد . بنابراین روشن است که این قوم با وجود مهاجرت چند صد کیلومتری ، دست برداشتن از کوچ و ساکن شدن ، آن هم در حدود دو هزار سال پیش و پرداختن به کشاورزی در ناحیه یی زرخیز ، بافندگی خود را همچنان حفظ کرده است و رفاه نسبی قدیم پس از اسکان ، دست آنان را از هنرشان کوتاه نکرده است و این جز با داشتن همت و شور کار و زندگی ممکن نیست .
گره ترکی ، گره فارسی
به طوری که خواهیم دید ، نمونه های اندکی از قالی کهن سیستانی که باقی مانده است با گره ترکی با فته شده است ، و حال آن که هیچ گاه سیستان محل اقامت تر کان نبوده و اهالی سیستان هسچ گاه تحت تاثیر فرهنگ ترکان قرار نگرفته اد . ناچارند باید پذیرفت که گره ترکی در قالی سیستان اصیل است و خواهیم دید که چنین است . اصولا نام گذاری تر کی و فارسی این توهم را پیش آورده است که گره ترکی از آن ترکان و گره فارسی از آنان ایرانیان است ،؛ چنین نیست اکنون کهن ترین نمونه های قالی جهان بافته های پازیریک و باشادار هستند در قالی پازیریک گره ترکی ودر قالی باشادار گره فارسی دیده می شود. از آنجا که یک دسته از سکا ها در جایی دور از سرمنشا خود یعنی در سیستان ، توانسته اند سنت خود را حفظ کنند ، ناچار می توان پذیرفت که از میان آن دو قالی ، به احتمال بسیار قوی ، پازیر یک سکایی است نه قالی باشادار.
نکته ی مهمی که هرگز به آن توجه نشده اسن است که گره ترکی در غرب دریایی خزر رواج دارد ودر مشرق آن که بیش از غرب می بایستی تحت تاثیر ترکان قرار گیرد ، بیشتر گره فارسی و بسیاری کمتر گره ترکی معمول است ! بالخره تنها نقطه یی از ایران که دارای قالی بافی اصیل ودست نخورده یی است ، روستا های کلا ردشت است که اصطلاحات کانلا اصیل آن ، نقشه هاس منحصر به اسن منطقه و نقش مایه های بومی آن همه حکایت از یک فن مسقا دار و گره آن ترکی است. این الا یباید موجب تعجب باشد ، زیرا براساس مجموع استدلال های ما باید پذیرفت که گره ترکی یک فن شمالی است. نگاهی به اصطلاحات قالی بافی در زبان ها ( یا گویش ها ) ی ترکی نشان می دهد که ترکان این فن را از دیگران گرفته اندو در ترکیه نیز – علی رغم تمام کوششی که در قرن اخیر ترکی کردن شده است – شواهد بسیاری حکایت از بنیاد ایرانی قالی ترکی داردو شهرت گره ترکی به قیوردز ( یا غیودز ) صرفا به دلیل آشنایی ابتدایی اروپاییان با قالی شرقی از راه آسیای صغیر است. رایج گره نا نتقارن یا فارسی است ، از افغانستان تا غرب کردستان و از حدود زنجان ، جنوب رشته کوه البرز ، خراسان تا سواحل دریایی جنوب ، جز در میان جمعیت های کوچکی که یا از شمال آمده اند یا تحت تاثیر شمالیان هستند ، گره فارسی به کار می رود و این جمعیت ها عبارتند از : قشفایی ها ( که تقربیا نیمی از آنان گره ترکی دارند ) ، افشارها ( همچنین ) ، ترکمن ها ( که بیشتر شان گره فارسی دارند ) و سیستانیان قدیم حتی شاهستون های معروف به بغدادی که گفته می شود از آسیای صغیر به حوالی ساوه مهاجرت کرده اند ، گره فارسی دارند.
ملاحظه می شود که گره ترکی ، شمالی است و گره فارسی جنوبی . گره فارسی نام درست خویش را دارد اما گره ترکی تحت تاثیر عوانل تاریخی ، مثل تبدیل تور به ترک ، چنین نام یافته است . اسن گره دقیقا در ناحیه یی رایج است که سرزمین باستانی سکتها بوده است. دسته های کوچک و مستقلی از ترکان وجود دارند که اصلا گره ترکی را نمی شناسند ، مثل قبیله ی تیموری ساکن خراسان ( تربت جام ، تربت حیدریاه و... ) همه ی این پدید ه ها نمی تواند اتفاقی باشد.
رنگ های قالی سیستان
آشکارا برخی سنت های قالی ایرانی در رنگ ، ابتکار سکاهاست. سکاها به رنگ آبی علاقه ی شدیدی داشته اند. قالی های ایرانی با زمینه های آبی ، سرمه یی و فیروزه یی یادگار سنت سکایی است. البته زمینه ی قالی ایرانی در سنت ، دارای چند رنگ محدود واز جمله لاکی است ، اما نمونه های زمینه ی آبی تنها در قالی بافی بلکه در هنرهای دیگر هم از سکاها به دست آمده است. در ایران هم گاه به پدید ه هایی برمی خوریم که در تایید این نظر است . در سیستان امروز هم قالی هایی بافته می شود که نقشه ی آن اصیل و ویژه ی همین منطقه است و زمینه ی آنهاسرمه یی است . در قالی پازیریک ، دومین رنگ غالب ، فیروزه یی است. از رنگ های دیگری که سکاها به آن بسیار علاقه مند بوده اند زرد یا زرین است . آنان به خود زر هم بسیار علاقه داشته اند. زرد شاد و درخشان یکی از مهم ترین رنگ های قالی سیستانی قدیم است. سومین رنگ مورد علاقه ی سکاها سرخ است و این در قالی سیستانی ، مثل قالی های بسیاری از نواحی دیگر ایران ، رایج است. چه در نمونه های قدیم و چعه در نمونه های امروزی ، رنگ سرخ به فراونی دیده می شود ودر قالی های امروزی ، بیشتر . اگرچه اجبارهای چندی – مثل از بین رفتن منابع رنگ های زرد و آبی در سیستان – می توانسته است قالی سیستان را تغییر دهد ، این قالی تا جایی که رمقی در تن داشته به سنت کهن خود وفادار مانده است. علاوه بر این رنگ های خاکی ، سفیدی و روی هم رفته رنگ های روشن نیز در قالی قدیم سیستانی رایج است و این چیزی است در برابر قالی بلوچ ها که از کهن ترین زمان ها به رنگ های تیره علاقه داشته اند.
نقشه های قالی سیستان
قالی اصیل و کهن سیستان دارای نقشه ی مشخصی نیست و این البته در قالی ایرانی ظاهرا چیز بعیدی است . قالی ایرانی ، اگر چه نقشه های معینس دارد ، بسیار متنوع است. بسیاری از مایه های قالی ایرانی در حاشیه هم به کار می رود ، اما نقش هایی هست که صرفا در متن دیده می شود و آنها را هرگز نمی توان در حاشیه دید ، مثل لچک ، ترنج ، دستان ... قالی کهن سیستانی بر خلاف این است ، چیزی که در آن نیست همین نقش های درشت ، مثل کچک و ترنج است. متن این قالی با همان نقش هایی پر شده است کهئ در حاشیه هست. گاه کار بسیار عجیبی صورت گرفته است : یک قطعه از آنمچه ما حاشیه می شماریم در مرکز قالی قرار گرفته ولی البته قالی سیستانی به سنت کهن ایرانی وفادار باقی مانده است در طرح های بسیار کهن واز جمله در پازیریک ، تفاوتی بین نقش های متن و حاشیه نیست . گل های درون متن همه تکرار یک نقش هستند که ممکن است عینا در حاشیه نیز قرار گیرد . نقش های حاشیه نیز تکراری هستند و قرار گرفتنشان در متن چندان نادر نیست ، چنان که بعدها تا همین دورهی ما نیز هست . کافی است مثلا چند نقشه ی اصیل ایرانی ، مثل نقشه ی خشتی بختیاری و نشانی در بافته های کردهای خراسان ، قشقایی و لری فارس ، بته یی هبی کشکولی و کرمانی و افشار و بافته های قدیم شاهسون های مغان و قفقازرا در نظر آوریم . در هیچ یک از این نقشه ها ، نقش های متن طوری نیست که منحصرا در متن قرار گیرد ، عینا همان ها را در حاشیه هم داریم . تنها تفوت متن و حاشیه ، طرز قرار گرفتن این نقش ها و مرزهیی است که متن را از حاشیه و حاشیه ها را از هم جدا می کنند.
پدیده ی استثنایی
یک نمونه ی بسیار عجیب از بافته های سیستان ، پیوند آشکار آن را با کرانه ی غربی دریایی خزر روشن می کند . این نمونه یک قالی – یوماخ و بامشخخصات زیر معرفی شده است:
الف- بخش اول ، وسط فرش : سوماخ .
ب- بخش دوم ، در اطراف سوماخ : قالی .
ج- بخش سوم ، دو سر فرش : گلیم پهن هر سر تقریبا 22 سانتی متر ، به جای گلیمک که در سیستان رایج بوده است.
تار : پشم سفید متمایل به زرد
پود : پشم رنگین
پرز : قسمت قالی دارای گره سکایی ( ترکی )
تاریخ : به احتمال زیاد این قالی در اواخر قرن سیزدهم هجری ( قرن نوزدهم میلادی ) بافته شده است .
نقشه : درختی ، یک درخت تنها بر زمینه زرد ، حاشیه های مکرر از نوع چخماقی ، اندازه ی قسمت قالی 70*90 سانتی متر ، اندازه ی بافته 70*135 سانتی متر .
تا به حال بافته یی از نوع سوماخ در شرق ایران یافت نشده است . این فن بافت ، ویژه ی شمال عرب ایران و دقیقا شمال آذربایجان ایران و آذربایجان شوروی ( سابق ) است . وجود چنین بافته یی با ایستناد به سیستان صرفا بدین معنی است که سیستانیان از آن دسته سکاهایی هستند که از غرب دریای خزر به سیستان آمده اند . ما نمی دانیم اینان تا چه حد ارتبط خود را با وطن اصلی خویش حفظ کرده بودند ، اما ملاحظه می کنیم که گره رایج آذربایجان ودر این نمون ی جالب فن بافت سوماخ را نگه داشته اند. بدین ترتیب با این نمونه باید احتمال زیاد داد که سیستانیان بافتن سوماخ را می شناخته اند ، و بافتن گلیم و قالی درمیان ایشان رایج بوده ودر آغاز قرن چهاردهم هجری ( بیستم میلادی ) مثل گره سکایی ( ترکی ) از میان اسشان رخت بریسته و فراموش شده است . باز از اقبال ناست که چنین نمون ی منفردی راه ما را به عمق تاریخ می گشاید . اگر چه خود قالی متلق به قرن سیزدهم هجری ( نوزدهم میلادی )است ، از هفده قرن پیش حکایت دارد و رابطه ی سیستانیان را نه با سکاهای شرقی که با سکاهای غرب دریای خزر تایید می کند . این مورد دیگری است که شباهت نقش ها و برخی از اصطلاحات سیستانی و آذربایجان را توضح می دهد .
آخرین حلقه :
حلقه ی دیگری رابطه ی بین سیستان و شمال غربی ایران را آشکار تر می کند . آن شیاهت شدید طرز حاشیه پردازی در قالی های سیستانی و قالی های معروف به قفقازی است. اثر حاشیه های مکرر ودر نتیجه مجموعا حاشیه های پهن در تعداد فراوانی از بافته های سنتی آذربایجان ، یعنی نقشه هایی که منشا آنها روستایی ومربوط به پیش از تحول فرش ایران در دوره های تیموری و صفوی است ،دیده می شود.
تنوع نقش
از ویژگی های مهم قالی سیتان ، تعداد فراوان نقشه ها و نقش مایه هایی است که در قالی ، گلیم و سوزن دوزی به کار رفته است ، و این نشانه یی است از یک دوره ی طولانی غنای مادی و فرهنگی و بر خورد با اقدام دسگر . در میان قالی بافان ایران ، این تنوع و زیبایی تنها در میان قشقایی ها دیده می شود که آشکارا از قفقاز و آذربایجان ، مرکز غربی ایران ( فراهان ، ساروق ، همدان ) ، لرها ، کردها و مردم خوش ذوق فارس تاثیر پذیرفته و مانند سیستان یکی از متنوع ترین قالی های ایران را دارا هستند . این نقش ها بهترین دلیل برخورد این اوام با اقوام دیگر است.
نقشه ها و نقشه ها و نقش مایه های قالی سیستان بسیار زیاد است فرا کوشی ( استقصا ) نشان می دهد که سیستانیان دزر حدود بیست نوع گلدان بر روی قالی های خود به کار برده اند ، اما برای همه ی آنها حداکثر سه نام گلدان ، گل قندان و گل نوروزی را می شناسیم . انواع گوناگونی از طلسم ، تعویذ ، بازوبند ودعادان بر روی قالی سیستان دیده می شود ، اما تنها نام های بازوبند ، تعویذی و دوونی را یافتیم . یک دسته ی بزرگ از نقش ها و نقش مایه ها با الگوهای مختلف لوزی و چند ضلعی ، مهر نام دارند و مقصود از آن ممهر نام یا نشان است که سابقه یی دیرینه در ایران دارد و شکل این نقش مایه ها ، سازگاری آن را هم با نقش نگین های کهن حکا کی شده نشان می دهد وبه همین دلیل بیشتر مهرهای قالی ؛ لوزی ، چهار گوشه ، شش بر ، هشت بر ، و داخل آن شکل هایی ششبیه نقش مهر است. از کارهای اساسی ، بررسی تاریخ این نقش مایه ها و تحول آنهاست . اسن برسی اغلب به روشن شدن معنی بسیاری از کمک از آنها که اکنون به علت پیچیدگی و سخت به شیوه شدن ، عجیب و ناشناس جلوه می کنند ، کمک می کند . از آنجا که این گونه نقش ها مربوط و متعلق به سک گوشه از ایران نیست ودر اصالت ایرانی چند تایی از آنها تردید کرده اند ، موضوعبایستی در یک بذررسی همه جانبه و کلی ، با در نظر گرفتن انواع گوناگون این نقش ها در درون و بیرون مرزهای کنونی ایران ، سابقه ی تاریخی نقش در میان اقوامی که آن را به کار برده اند ، به ویژه انتقال آن به روی بافته ها ، از جمله قالی ، بررسی شود .
نقش های سیستانی ووابستگی قومی
در آثار مربوط به فرش ، تولید های سیستان به ویژه در پنجاه سال اخیر را بلوچی معرفی کرده اند . گاه اصطلاح هایی مثل بلوچی زابل گویای منشاء سیستانی بافته است . با توجه به سابقه ی درخشان و تاریخ گویای سیستان هسچ احتمال داده نشده است که شاید در این میان چیزی هم سهم سیستان باشد. نظر گاه های سیاسی و عمده شدن بلوچ ها به لحاظ سیاسی ، هم برای دولت های ایران ، افغانستان وپاکستان و هم برای استعمار ، عمده ی توجه را به سوی آنان کشیده و مجاورت ، آنان را از اندیشیدنم به قوم دیگری که روزی نقش مهمی در تاریخ داشته ، محروم کرده است . انا از سوی دیگر ، هرچه مطالعه ودقت در قالی سیستانی ، بلوچی و ترکمنی بیشتر می شود ، توجه به این نکته افزون تر می شود که نخست ، سیستان خود دارای قالی بافی مستقل ، کار آمد و زیبا بوده ودیگر ، نه تنها سیستانی رادر سایه ی بلوچ نمی توان نگریست ، بلکه چه بسا ننکن است برخی از نقش های بلوچی و ترکمنی ، دارای اصالت سیستانی باشند. به کار بردن گره فارسی از جهت فنون چه در گذشته و چه حال ، امتیاز را از قالی سیستان قالی بلوچی و داشتن نقشه های هندسی و متعلق به دوره ی میانه ی قالی ایران که با بافته های سنتی یا قدیم غرب ایران تطبیق دارد ، رابطه ی آن را با هنر غرب نشان می دهد .
`اما هیچ دلیلى نداریم که جز گره،عناصری را از قالی سیستان نگرفته باشد. هرچه به عقب می رویم از اهمیت و نمود قالیبلوچی که بافته ی بلوچستان کنونی(جنوب سیستان) است،کم می شود.
درمنابع دیگر نیز قالی بلوچی به طور عمده به بافته های بلوچی خراسان گفته می شودوازبافته های سرزمین اصلی بلوچستان امروز-هرچند استان وسیعی است- کمتر سخنی در میان است.درنمونه هایی که درآثار طرحهای قالی سیستان وجود داردمشهورتر وزیباتر وبارزتر از همه طرح نشانی بوده است که به هیچ وجه ویژه بلوچ ها نیست وقشقایی ها،سیستانیان وبرخی دیگر از عشایر ایران آن را فراوان به کار می بردندوشاید بلوچ ها کمتر ازسیستانی ها(ی ایران وافغانستان)
نکته دیگری رانیز در موردنقش مایه های سیستانی باید گفت. این نکته اگرچه مربوط به نبود برخی از نقش مایه ها دربافته های سیستانی است،خود ویژگی بی اهمیتی نیستواستقلال بافته های سیستانی را می رساند. تا کنون به کمتر نمونه سیستانی برخورده ایمکه بته جقه یا بته میری داشته باشد.همچنین هیچ نشانه ای از نیلوفر آبی ونقش مایه هایی ازآن سرچشمه گرفته اند،مثل شاه عباسی و گل اناری دراین قالی دیده نمی شود. این پدیده چندان تصادفی نیست. به ویژه اینکه بته میری از کهن ترین نقش مایه های سکایی است وفراوان در آثار پازیریک ودیگرآثار سکایی دیده می شود. از آنجا که در دوره ها وجاهای دیگر،بته میری یادآور درخت زندگی شده وباآن پیوند خورده است احتمال دارد که طی یک جریان مذهبیبته میری ونیلوفر-که این یک نیز از نمادهای کهن ،ازجمله درآیین مهراست-کنارگذاشته شده باشد. درغیر این صورت، اگر نه به طوررایج بلکه به طورمعمول باید دربافته های سیستانی هم دیده می شد،چنان که در بافته های بلوچی،کرمان وشمال خراسان(مود و مشهد و...)دیده می شود.
بافته های سیستانی بسیار متنوعند. ازقالی تاچنته ونیز قالیچه های کوچک،جوال، خورجین،کیسه(کیسه جل)دراندازه های مختلف چه به صورت قالی،چه گلیم وچه وزن دوزی فراوان بافته می شده که امروز هم به دلیل تغییر نوع زندگی وهم زوال این صنعت،بافت بسیاری از آنها فراموش شده است.
مراحل قالی سیستان
درفالی سیستان سه مرحله بازشناختیم وگفتیم این دوره ها رابه ترتیب،کهن،میانه ونو می نامیم. حال مقصود ازهرکدام راباید شرح داد.
قالی سیستانی کهن
قالی سیستانی این مرحله،که تا آغازقرن چهاردهم هجری (بیستم میلادی)بافته می شده،دارای مشخصه های عمومی زیر است:
1- تار وپود:صرفا"پشم، تار،پشم بیشتر سفیدوکمتر قهوه ای یا شتری. پود پشم رنگ شده ،گاه خودرنگ(قهوه ای،شتری،خاکستری،حنایی)
2- گره:سکایی(ترکی یامتقارن)
3- نوع رنگ:گیاهی وتقریبا" پیرو الگوی عمومی رنگ های گیاهی ایران
4- نقشه هابردودسته است:
دسته اول،نقشه های سنتی شامل:خشتی،دوخشته،سه خشته،خشته خشته(ترنج ترنج)،کجاوه ای،گلدانی،درختی.از این نقشه ها نمونه داریم.
دسته دوم،نقشه هایی که ازآنها نمونه نداریم امارواج آنها دردوره میانه نشان از سابقه آنها داردو نام برخی بسیار کهنه است، مانند جنگلی،گل قندانی،چپات اشتر، مددخانی،قابقابی.
دسته اول از قالی ها،هریک دریک مجموعه یا یک موزه وجود داردومجموع آنها اصالت قالی سیستان وارتباط آن را با بافته های کهن سکایی نشان می دهد. اینک به معرفی مهمترین آنها می پردازیم.
قالیچه بلوچی،نیمه دوم قرن سیزدهم هجری(نیمه دوم قرن نوزدهم 511*242 این فرش زیبایی،و جذابیت فرش ها ی بلوچی را دارد. نقشه آن یادآور میناخانی است وتضاد وتقابل رنگهای آن چشمگیر است. سروته زیبایی داردکه استادانه بافته شده است.
تار:25Z پشم سفید صاف
پود:Z2 دورشته پشم قهوه ای طبیعی
پرز:Z2 پشم باگره فارسی متمایل به چپ باتعدادی گره ترکی نزدیک کناره ها
لوار: چهاررشته 25Z باموی بزقهوه ای
سروته:گلیمک بی چاک
رنگ ها:سرخ روشن،سرخ قهوه ای،آبی سیر،سفید،سیاه رنگ پریده.
ملاحظات ما:رنگ،طرح وگره ترکی دراین قالیچه نشان سیستانی بودن آن است، قالیچه اگرچه باگره بلوچها(فارسی) بافته شده است،به احتمال بسیارزیاد سخت تحت تاثیر بافته های سیستانی است وحتی گره های اندک ترکی آن نشان از بافنده سیستانی دارد. احتمالا یک عروس سیستانی در خانواده بلوچ هم دربافت این قالیچه بلوچی-سیستانی دست داشته وگره های ترکی آثار اوست.
قالیچه بلوچی ،بافت اواخر قرن سیزدهم هجری(قرن نوزدهم میلادی)220*100 پشم بسیار شفافی دارد و سالم وخوب مانده است . بسیار زیبا نو جذاب است.
تار:25Z پشم عاجی،به تناوب عمیقا" پس رفتگی دارد.
پود:2Z ،4Z دورشته پشم قهوه ای
پرز:2Z پشم وموی بز
گره: فارسی متمایل به چپ وباتعدادی گره ترکی درحاشیه ها
لوار:چهاررشته Z6S ازپشم بزقهوه ای
سروته: گلیم باف بی چاک،ریشه ها در دسته های هشت تایی گره خورده است.
رنگها: سرخ روشن،قهوه ای فندقی که گاه چغکی می شود. قهوه ای طبیعی تا قهوه ای خاکستری،آبی تیره، زنگاری،سفید
ملاحظات ما: قالی نوعا" سیستانی است،رنگهای روشن وتعدادی گره های ترکی درحاشیه ها نشان می دهد که این قالی هم مثل نمونه 2 دراین کتاب،اگرچه به دست بلوچها بافته شده،سخت تحت تاثیر قالی سیستانی است.
قالیچه بلوچی(آغاز)سال چهاردهم هجری(بیستم میلادی)،172*106
چلّّه : پشم قهوه ای کمرنگ دولا هریک باتابZ ومجموعا پیچS
پود: پشم قهوه ای کمرنگ،دوپود،دولا،تابZ
پرز: پشم دولا با تابZ بدون پیچ
گره: ترکی متوازی،40 درعرض70 درطول2800 گره در دسی متر مربع(برابر با33 رج)
لوار: چهارتادوتادولاقهوه ای،موی بز
ملاحظات ما: توصیف بیشتری ازقالیچه نداریم وصحبت ازرنگها براساس تصویر، کار چندان درست نیست؛ولی به هرحال ازآنها می توان فهمید که بافته ،سیستانی است. گره ترکی،شاخص مهم دیگری درسیستانی بودن قالیچه است.
قالیچه بلوچی،آغاز قرن سیزدهم هجری(نوزدهم میلادی)،81143
چلّه: پشم قهوه ای کمرنگ دولا،هریک باتابZ ومجموعا" پیچS
پود: پشم قهوه ای کمرنگ،یک پوده،دولا باتابZ بدون پیچ
پرز: پشم دولاباتابZ بدون پیچ
گره: ترکی متوازی،50درعرض50درطول2500گره دردسی مترمربع(برابربا32 رج)
نقشه: محرمات
سروته: گلیمک دارای سوماخ است.
ملاحظات ما: بازهم ازرنگهای قالی وهم گره ترکی می توان سیستانی بودن قالی رابازشناخت. عامل مهم دیگر وجود سوماخ درقسمت گلیمک آن است.
حال مسائل دقیق تری را درباره این نمونه ها،یعنی قالی کهن سیستان بیان می کنیم. نخست باید یک مسئله رابیشتر بشکافیم وآن وجود تعدادی گره ترکی در حاشیه یا کناره های تعدادی ازاین قالی هاست. به طوری که دیدیم، قالی کهن سیستان گره ترکی داشت. دربخشهای دیگر خواهیم دید که این گره عوض شده است. یعنی سیستانی ها درطول صد سال گذشته به گره فارسی روی آورده اند،به طوری که اکنون برای نمونه حتی یک گره ترکی درتمام منطقه زده نمی شود. این پدیده جز به این نمی تواند تعبیر شود که درآن نمونه ها،احتمالا"یک عروس سیستانی به خانواده بلوچ پیوسته است. از آنجا که او جوان تر بوده است وبه علاوه نمی خواسته اندازنوعروس خودکارزیادی بکشند،اوراکناردست خودنشانده اند. اوهنوزگره بلوچی(فارسی)رانیاموخته بودیااگرآموخته بود درآن مهارت نداشت،به همین دلیل گره قومی خود(گره سیستانی یاترکی)رابه کارمی بُرد. به همین دلیل است که این نوع گره تنها درکناره ها یا حاشیه های قالی وجود دارد و نه در وسط آن.
مسئله دیگر علاقه سیستانیان به گلیمک پهن است. سیستانیان فراوان گلیم می بافته اند.(البته ازآنجا که درقرن ما،گلیم خاستار چندانی نداشته واز ارزش افتاده است،امروزه درسیستان منسوخ شده است). علاقه به این بافته به صورت گلیمک پهن در دو سر قالی های سیستانی دیده می شود. گلیمک پهن باعث نگهداری و استحکام بیشتر قالی هم می شد واین نشانه از تجربه طولانی سیستانیان درتولید قالی دارد. ملاحظه کردیم که در این گلیمک ها گاه سوماخ هم می بافته اند. این کار قالی را غنی تر می کرد وبه این ترتیب چند فن وهریک بازیباییها وکاربردهای خود برروی یک قالی نمود می یافت. همه اینها نشانه تجربه ای است که در درازنای سده ها وبلکه هزاره ها اندوخته شده است. ملاحظه کردیم که دربرخی از نمونه ها ،گلیمک خود بسیار انباشته ،یعنی پرنقش ونگار ودرعین حال ظریف وریزنقش است.
سومین پدیده قابل توجه در قالی کهن سیستان،تارها(چلّه)ی عاجی است. این نیز خود نشانه یک تجربه طولانی است که قومی برای تار فرش خود ازیک رنگ مشخص که درعین حال زیباترین و فراوان ترین انواع پشم بومی است استفاده کند. این کار علاوه براینکه به قالی سیستان مشخصه ای زیبا می بخشید،باعث صرفه جویی هم بود،زیرا دیگر احتیاجی به رنگ کردن پشم نبود. سومین سود آن اینکه نقش یک شناسنامه راداشت.
چهارمین نکته تمایل یکنواخت گره های قالی سیستان به چپ است. این ویژگی باعث شده است که وقتی هم گره اصیل سیستانی جای خود را به گره به گره بلوچی(فارسی)داده است،تمایل گره چپ همچنان حفظ شود.
مشخصه های قالی کهن سیستان به طور خلاصه:
1- تار: پشم عاجی با پیچZ
2- پود: پشم رنگی به طور عمده شتری با پیچZ بادوپود
3- پرز: پشم بارنگ گیاهی باپیچZ
4- گره: ترکی،متمایل به چپ
5- لوار: موی بز،به طور عمده با رنگ قهوه ای
6- گلیمک: معمولاپهن،گاه دارای سوماخ باف،آراسته وریزنقش
7- رنگها: بیشترشاد،زرد،سبز،آبی،صورتی،سفید،سرخ،چغکی،شتری کمرنگ؛کمتر رنگهای تیره
8- نقشه: ساده بیشتر از انواعی که بتوان متن وحاشیه رایکی کرد،بدین معنی که متن طراحی ویژه ای را طلب نکند. نقش ها اکثرا" تکراری ودرنهایت جانمازی (سجاده ای) هستند. در تعدادی از آثار مربوط به ایران به گلیم هایی هم برمی خوریم که اغلب بلوچی یا متعلق به شرق یا جنوب شرقی ایران شناخته شده اند. در صورتی که تصویر این بافته ها رنگی باشد داوری درباره ی آنها آسان تراست.این داوری وقتی مشکل ترمی شود که ویژگی های فنّی بافته، نادیده گرفته شود یافراموش شده باشد.
قالی سیستانی میانه
دومین نوع قالی سیستان رامیانه نام نهاده ییم، زیرا حدّفاصل نوع کهن ونوع جدیدیا نواست. ویژگی های این قالی چنین است:
تار: پشم بارنگ طبیعی، بیشترسفید و گاه شتری، خاکستری یا فلفلی
پود: پشم رنگی نازک و کلفت (دو پوده)، به ندرت نخ
پرز: پشم
رنگ: گیاهی به ندرت شیمیایی
اندازه:حداکثر500*145
نوع گره: فارسی، به ندرت ترکی (سکایی)
نوع پشم: بسیار خوب و از پشم گوسفندان محلی
تعداد گره: حداکثر2000در دسی متر مربع و به ندرت بالاتر ازاین میزان
گلیمک: اغلب رنگی و پهن، به ندرت باریک و گاه پهن و دارای نقش و زنجیره ی درشت،دوستکامی و زنجیر، این پهنا تا بیست سانتی مترمی رسد.
لوار: اغلب پشم، به ندرت موی بز
نقشه: نقشه های دوره ی میانه حدّ فاصل نقشه های کهن و نو است.(تصاویر27به بعد)
در این مرحله متن از حاشیه مشخّص میشود بدین معنی که دیگر نقشه و نقش های متن و حاشیه، بر خلاف دوره ی کهن، یکی نیست و تفاوت آشکار دارد به حدی که دراین مرحله،

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  50  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله قالی سیستان

دانلود مقاله کره تراشی

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله کره تراشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

نام فرآیند: کره تراشی
کاربرد: از کره ها کاربردهای زیادی در صنعت می شود از جمله از آنها برای دستگیره اهرمهای دستگاههای مختلف استفاده می شود.
توضیح فرآیند: برای تولید کره از روشهای مختلفی استفاده می شود از جمله استفاده از دستگاه کپی تراش و فرزیوینورسال و ... . بسته به تعداد- وقت و ابعاد قطعه مورد نظر روش ساخت کره تفاوت می کند.
ساخت قطعه نمونه:
ابتدا ماده خام آلومینیومی را بر روی دستگاه تراش به ابعاد مورد نظر می رسانیم در دو سه قطعه پنج 45 درجه وجود دارد. سپس میله دیگری را تراشیده و به یک سر قطعه آلومینیومی پیچ می کنیم. در مرحله بعد دستگاهت تایلکوف را بر روی سینه ماشین فرزیوینورسال نصب می کنیم. سپس داخل گلوی دستگاه فرزیک مرغک و داخل سه نظام دستگاه تایلکوف نیز مرغک دیگری می بندیم و این دو مرغک را با یکدیگر در محورهای x و y در یک نقطه قرار می دهیم. سپس مرغک ها را باز کرده و بر روی فرز ابزار لنگ مخصوص کره تراشی و بر روی سه نظام قطعه را می بندیم دستگاه تایلکوف را مطابق محاسبات انجام شده به سمت بالا زاویه می دهیم. باید توجه کرد که قطعه به صورت لنگ بسته نشده باشد. ابزار لنگ را دور قطعه می چرخانیم و به قدری محور x را تنظیم می کنیم که فاصله لنگ تا قطعه از هر دو سمت یکسان باشد. دستگاه را روشن کرده و هر بار که محور z را بار دادیم ابزار لنگ را یک مقدار باز می کنیم و اینکار را ادامه می دهیم تا کره کامل شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نام دستگاه: دستگاه فرز تولیدی
کاربرد: از این دستگاه استفاده ای مشابه به استفاده از دستگاه فرز معمولی می شود با این تفاوت که از این دستگاه برای تولید قطعاتی که دارای تیراژ نسبتاً بالا هستند استفاده می شود.
توضیحات دستگاه: این دستگاه در سه محور x و y و z قابلیت حرکت دارد و در زیر میزموپرت طولی و عرضی دستگاه یکسری میکروسوئیچ نصب شده است که توسط بادامک های مختلف تحریک می شود.
مساحت قطعه نمونه: به عنوان نمونه یک بلوک چوبی را انتخاب کرده و سعی می کنیم بر روی آن حرف p را ایجاد کنیم. قطعه را بر روی گیره بسته و محور z را به اندازه بار مورد نیاز به سمت بالا حرکت می دهیم سپس نوبت به نصبت بارامکها می رسد که در این مرحله برای محور x به ترتیب از چپ به راست بادامکهائی با شماره 1 و 3 و 4 و 4 و بر روی محور y هم از سمت چپ بادامکهای 4 و 3و 1 را نصب می کنیم.
نتیجه کار به این صورت است که میز x به صورت خرگوشی شروع به حرکت کرده و هنگامی که به قطعه می رسد حرکت آهسته شده و بار برداری می کند که در محله بعد سوئیچ بعدی عملی کرده و پس ثابت شدن محور x محور y شروع به حرکت می کند سپس محور y ثابت شده و محور x مسیری را که قبلاً طی کرده برمی گردد در مرحله بعد محور x ثابت می شود و محور y مسیری را که حرکت کرده بر می گردد و ابزار به صورت خرگوش از قطعه خارج می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نام دستگاه: دستگاه سنگ محور
کاربرد: اصلاح قطعاتی که دچار مشکل غیر هم محوری (لنگی) و یا عدم گردی هستند و همچنین بالا بردن کیفیت سطح قطعات و رساندن قطعات به سایز دلخواه تا دقت 001/0 از مهمترین کاربردهای این دستگاه می باشد.
توضیحات دستگاه: دستگاه از یک بدنه و یک محور گردنده که سنگ بر روی آن نصب می شود به همراه تعدادی ملحقات و همچنین مکانیزم های مختلف برای کارکرد قسمت های مختلف دستگاه، که این مکانیزم ها به روش های گوناگون در داخل بدنه نصب شده اند تشکیل شده است. سیستم پیشروی دستگاه هیدرولیکی می باشد تا دقت بالایی را بتوان بدست آورد.
ساخت قطعه نمونه: ابتدا قطعه ای استوانه ای که فوق العاده دقیق سنگ خورده و میله مرجع دستگاه می باشد بین دو مرغک دستگاه می بندیم و با نصب ساعت بر جای مناسب میز طولی ماشین را ساعت می کنیم. سپس قطعه کار را بر روی دستگاه می بندیم سنگ را با بزگترین قطر قطعه کار مماس می کنیم سپس بار می دهیم و میز طولی را به حرکت در می آوریم بوسیله سیستم های هیدرولیکی مقدار پیشرو و پسرو- مقدار مکث پیشرو و پسرو و همچنین سرعت میز در ابتدا و انتهای کار را می توانیم تنظیم کنیم. سنگ زنی را ادامه می دهیم تا قطعه به سایز مورد نظر برسد.
نکات مهم در سنگ زنی: از تمیز بودن سطح سنگ باید اطمینان حاص کرد و در صورت نیاز آن را dress می کنیم. همواره باید از مایع خنک کننده مناسب استفاده شود.
تهویه مناسب از اصول ایمنی در سنگ زنی خصوصاً سنگ زنی چدن ها می باشد. کیفیت سطح کار وابسته به پارامترهای مختلف از جمله نوع سنگ- مقدار بار- سرعت پیشروی- و مایع خنک کننده دارد.

 

 

 

 

 

 

 


نام دستگاه: دستگاه سری تراشی (تراب)
کاربرد: ساخت قطعات نسبتاً دقیق با اشکال فرم دار و یا ساده در تیراژ بالا. این دستگاه قابلیت تراشکاری بر روی پروفیلهای 4 و 6 ضعلی و همچنین گرد را دارد.
توضیحات دستگاه: اساس کار دستگاه سری تراش بادامکی بر مبنای حرکت بادامکها و طبلک ها که با ابعاد و زوایای متلف بر روی محورهای دستگاه نصب می شوند است. دستگاه دارای سه محور متحرک می باشد که بر روی آنها بدامک و یا طلبک سوار می شود و سوپرت های ابزارگیر نیروی محرکه خود را برای تغییر مکان رااز بادامک و طلبک ها می گیرند. همچنین بر روی سوپرت ها میکرومترهائی نصب شده که می توان توسط آنها اندازه قطعه کار را در دامنه محدودتری تنظیم کرد.
مساحت قطعه نمونه (مهره سرباز شطرنج):
ابتدا لکت را متناسب با سایز پروفیل انتخاب کرده و بر روی گلوئی دستگاه نصب می کنیم. در مرحله بعد تایم لکت را نتظیم می کنیم به این صورت که هنگام باز شدن لکت استپ دستگاه باید جلوی لکت قرار گرفته باشد همچنین با جلو و عقب کردن استپ می توانیم طول قطعه کار را تنظیم کنیم. در مرحله بعد هنگامی که لکت بسته شد و استپ کنار رفت دو ابزار دیگر که یکی مقعر و دیگری محدب است و تقریباً روبروی یکدیگر بسته شده است توسط بادامک ها تغذیه می شوند و با نزدیک شدن به قطعه کار عمل براده برداری را انجام می دهند. در این حالت باید توجه داشت که دو ابزار بهتر است بطورهمزمان حرکت رو به سمت قطعه کار داشته باشند تا به این وسیله نیروهای یکدیگر را خنثی کنند. در پایان هم هنگامی که ابزار مقعر و محدب به عقب کشیده شدند ابزار برش شروع به حرکت می کند و قطعه کار را می برد. این سیکل به همین منوال ادامه پیدا می کند.
زاویه و فرم بادامک وهمچنین طبلک مهمترین فاکتور تعیین کننده سرعت و مقدار پیشروی می باشد.

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 11   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کره تراشی