فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد هلال سرخ

اختصاصی از فی بوو مقاله در مورد هلال سرخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد هلال سرخ


مقاله در مورد هلال سرخ

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:22

 فهرست مطالب

 

اصلاح اساسنامه جمعیت  ……..……………………       1

 

خبرهای هلال    ……...…………………………..…       2

 

بهداشت روح و جسم  ……………………………….      3

 

خصوصیات یک فرد سالم   ………………………….      3

 

گروه‌های آسیب پذیر در بهداشت  …………………       3

 

اهمیت پیشگری در بهداشت روانی  ………..……..        4

 

سطوح پیشگیری در بهداشت روانی  …………….        4

 

اصول بهداشت و روان  ……………………………        4

 

بیماری هپاتیت B    ……….………………………       4

 

ناقل بیماری   ……………………………………...       5

 

زندگینامه دکتر حسابی   ……..……………………        6

 

جایگاه هلال احمر در ارئه خدمات اجتماعی ……...        8

 

فراخوان سراسری عضوپذیری   ……………….…       10

 

مواد مخدر   …………………….…………………      11

 

معرفی انجمن معتادان گمنام    ………………….      12

 

هانریدونان که بود و چه کرد    … ………………..      12

 

پیدایش صلیب سرخ   ………………………  …...      13

 

توافق نامه ژنو   …………………………  .………..     14

 

رفتار با اسیران   ……………………………  ……      16

 

قورباغه را قورت بده     ……………………………     16

 

در سال 1381 بنا بر درخاست جمعیت ، طرح اصلاح موادی از اساسنامه جمعیت
هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در جلسه علنی روز چهارشنبه 24 اردیبهشت ماه 82 در مجلس شورای اسلامی با اصلاحاتی مشتمل بر شش ماده و شش تبصره تصویب و در تاریخ 7 خرداد ماه 1382 به تأیید شورای نگهبان رسید . در تاریخ 20مرداد ماه 1382 طی نامه شماره 12997 از جانب رئیس جمهور جهت اجرا به جمعیت هلال احمر ابلغ شد. و نیز طبق ماده 8 اساسنامه وظایف و اختیارات مجمع عمومی و مجامع استان و شهرستان تعیین شده است. که از جمله مهم‌ترین آن تعیین سیاستهای کلان جمعیت تصویب برنامه و بودجه آئین نامه‌ها، انتخاب 7 نفر از اعضای شورای عالی و هیات مدیره استان و شورای اجرایی شهرستان است و در مورخ 10/10/82 قرار بر انتخابات مجامع شهرستانها بود ولی فاجعه زلزله بم انتخابات مجامع شهرستانها به تعویق افتاد و در نهایت روز جمعه مورخ 21/1/83 محل سینمای قدس شهرستان از اعضا و داوطلبان دعوت به عمل آمد اولین دوره انتخابات جمعیت هلال احمر و شرکت داشته باشند و پس از سپری شدن مدت زمان مقرر اولین جلسه مجمع به

 

 

 

حد نصاب نرسیده و بر اساس بند 31 دستور العمل اجرایی عدم حصول حد نصاب مجمع
اعلام و بر اساس تبصره 7 قانون اساسنامه برگزاری انتخابات به نوبت دوم در روز جمعه
 مورخ 28/1/83 موکول شد . و در موعد مقرر اعضاء در محل سینما قدس حضور داشتند پس از تلاوت قرآن کریم و اعلام برنامه انتخابات و اسقرار هیأت رئیسه در جایگاه آقای رضاییان رئیس ستاد انتخابات شهرستان پس از خوش آمد گویی و قرائت پیام آقای دکتر نور بالا رئیس جمعیت هلال احمر رأی ریزی توسط اعضا آغاز شد ، درنهایت اعضای شورای اجرایی و بازرسی و اعضای علی البدل به شرح ذیل تعیین گردید :

 

الف ) اعضای شورای اجرایی به ترتیب :

 

1ـ آقای فیروز یزدانی

 

2ـ آقای غلام علی نادری

 

3ـ آقای عباس شهرکی

 

4ـ آقای عبدالرضا سپهری

 

و اعضای البدل :

 

1ـ آقای جمشید سندگل

 

2ـ آقای مسعود معتمدالشریعتی

 

ب) بازرسی

 

 

پس از وقوع زلزله‌ی عزیزم شهرستان بم که موجب شد بر اثر این زلزه شهر بم دچار تخریب و نیز هموطنانمان در این حادثه زیر آوار بمانند و کشته شوند. پس از تشکیل ستاد حوادث غیر متقربه در شهرستان و جمع آوری از تمام نقاط شهرستان به این جمعیت ارسال و پس تفکیک اقلام به صورت بسته بندی در کمترین زمان ممکن توسط کارکنان و امدادگران جمعیت با کامیون‌ها بارگیری شد. در

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد هلال سرخ

تحقیق در مورد قبیله‌های سرخ پوست در امریکا، چگونه پیام رسانی می‌کردند

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد قبیله‌های سرخ پوست در امریکا، چگونه پیام رسانی می‌کردند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد قبیله‌های سرخ پوست در امریکا، چگونه پیام رسانی می‌کردند


تحقیق در مورد قبیله‌های سرخ پوست در امریکا، چگونه پیام رسانی می‌کردند

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه6

 

فهرست مطالب

 

آیا اسکیموها، اهالی هاوایی و متیس ها هم آمریکایی بومی هستند؟

در گذشته آمریکایی های بومی شبیه به چه بودند؟ لباس ها و سبک موهایشان چگونه بوده

است؟

آیا فرهنگ آمریکایی های بومی مثل گذشته است؟ این فرهنگ در حال حاضر شبیه به چیست؟

تعداد از مردم به آنها صحبت می کنند؟

چه تعداد زبان آمریکایی بومی وجود دارد و چه

تفاوت بین "هندی آمریکایی"، "آمریکایی بومی" و اولین ملت و مردم بومی" در آمریکا چیست؟

این کلمات مترادف هم هستند و به مردم مشابهی گفته می شوند. این مردم همان هایی هستند که ما به آنها سرخ پوست می گوییم. به طور کلی بومی اصطلاح وسیعی است که به مردمی از یک فرهنگ که از ابتدا در یک مکان زندگی می کردند، گفته می شود. در ایالات متحده آمریکا به این مردم "هندی آمریکایی" گفته می شود (کریستف کلمب کاشف آمریکا آنها را هندی ها نامید) و در کانادا اصطلاح "اولین ملت ها" درباره آنها به کار می رود و به طورکلی "آمریکایی های بومی" هم برای توصیف بومی های هر دو کشور مورد استفاده قرار می گیرد. اما بیشتر این بومیان خودشان را به نام قبیله شان می شناسند (مثل قبیله چروکی).

بهتر است که به بومی های آمریکا "هندی سرخ" گفته نشود. اولاً به این دلیل که به طورکلی این نام به قبیله به خصوصی گفته می شده که افراد قبیله شان به زبان بومی، "بئوتوسکا" نامیده می


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد قبیله‌های سرخ پوست در امریکا، چگونه پیام رسانی می‌کردند

دانلودمقاله ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
نام وی به عنوان استاد نظامی عروضی در تاریخ آمده است و از وی با عناوین فاضل و دانشمند یاد کرده اند که شاگرد و مرید ابوالهیثم (احمد بن حسن جرجانی) بود. در سیاق التاریخ آمده که او شعر نیز می گفته و در اواخر قرن پنجم در نیشابور وفات یافته است.
حسن بن علی بن قاسم بن عبدشادیاخی
تنها دانشمندی که به شادیاخی ذکر شده است او مکنی به ابوبکر بوده و در کتاب انساب سمعانی آمده است که وی به حضور ابوالقاسم قشیری رسیده و از فضلا و علمای قرن پنجم بوده است.
(سیاق التاریخ ـ ص 25)
ابوالحسن علی بن حسن بن علی صندلی
یکی از مشاهیر فقهای حنفی در قرن پنجم و صاحب نفوذ و شهرت و اعتبار بیش از حد بود. وی حنفی معتزلی و واعظی خوش سخن بود. با طغرل به بغداد رفت و در بازگشت به نیشابور عزلت و انزوا گزید و چون ملکشاه از وی در این باب جویا شد بر او عتاب کرد و پاسخ داد: من می خواستم که تو بهترین پادشاه باشی که به زیارت علما می آیی و من بدترین علما نباشم که به دیدار شاهان می روند. (حدیث از رسول اکرم (ص))
وی به اعتبار مذهب فقهی (صنفی) و هم به اعتبار مذهب کلامی (معتزلی) با شافعیه و اشاعره نیشابور از قبیل ابومحمد جوینی و ابوالمعالی جوینی مخالفتها و جنگها داشته است صندلی منسوب به شغل کفش فروشی است. از این خاندان مردان بزرگی برخاسته اند وی در 17 ربیع الاخر سال 484 به روایتی سال 480 فوت کرده در مدرسه خود در نیشابور مدفون شد.
(تعلیقات اسرارالتوحید بخش دوم دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی)
محمد بن فضل فراوی
محمد بن فضل بن احمد ملقب به ابوعبدالله را به عنوان امام متقین و اهل مناظره و محدث و واعظ نوشته اند که در میان مردم و اهل علم مورد محبت و وثوق بوده است و در سال 503 در نیشابور فوت کرد.
(یاقوت در کتاب معجم البلدان)
عبدالله ابوسعد قشیری (414 ـ 477 هـ . ق.)
بزرگترین پسر ابوالقاسم قشیری و فاطمه دقاق بود که در سال 414 در نشابور متولد شد و مبانی فقه و حدیث و روایت را از پدر و مادر آموخت و محدثی چیره دست و مصنری معروف و استاد در زبان عربی شد. وی عمر بسیار کوتاهی نمود و در سال 477 از دنیا رفت از مخول فضلا و سرآمد علماء عصر خود بود. علم اصول و تفسیر را درس می گفت و شیخ مشایخ خراسان شد او دارای اشعار و قصاید نیک بود.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی)
عبدالله ابوسعید قشیری
دومین پسر ابوالقاسم قشیری که مادرش ام البنین فاطمه دقاق بود که فرزند چنین پدر و مادری باید به مقامات عالی علمی برسد. وی مدت 15 سال خطیب مسجد منیعی نیشابور بود و هر جمعه از نو خطبه ای می خواند و نوشته اند که هیچ گاه خطبة او تکرار نشد و در زمان زندگی پدرش در مدرسة نظامیه نیشابور عصرهای جمعه مجلس املاء داشت. در سال 494 هـ . ق. فوت کرد و در مدرسه دقاق نزدیک پدرش دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 479)
ابوالمظفر عبدالمنعم قشیری
کوچکترین پسر ابوالقاسم قشیری در صفر 455 هـ . ق. متولد شد و از نَسَوی و حسان منیعی (سازنده مسجد منیعی در نیشابور) حدیث آموخت که بالطبع پدر و مادرش نیز معلمین او بوده اند. وی به مدت بیست سال در نیشابور به روایت حدیث پرداخت و بعد از 77 سالگی در سال 532 در نیشابور درگذشت. و در مقبره خانوادگی دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 499)
سید ابوعبدالله الحسین بن علی بن الداعی بن یحیی العلوی
معروف به نسابه در سال 440 متولد و در سال 513 در نیشابور وفات یافت. (شاید کتاب لباب الانساب را ابوجعفر بن محمد بن هرون برای او یا یکی از اعقاب او نوشته است.)
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 269)
ابن عبدالله عتیق ابن محمد الشوریانی
ابوبکر شیخ الکاشف وی صوام بالنهار (روز ، روزه) قرام با اللیل (شب زنده دار) بود در سال 494 وفات یافت. وی ظاهراً همان ابوبکر سورآبادی صاحب تفسیر مشهور است که در زمان الب ارسلان تألیف شده است، نسخه ای از این قرآن که وقف بر مزار شیخ احمد جام و در گنجینه آن مزار محفوظ بود در سالهای اخیر قسمتهائی از تفسیر آن منتشر شد و قصص قرآن مجید مستخرج از این تفسیر را دانشمند محترم آقای دکتر یحیی مهدوی در سال 1345 به چاپ رسانید.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 284)
یعقوب ابن احمد بن مجمد بن محمد بن احمد القاری
استاد ادیب عالم معروف کثیرالتألیف اصول را نزد ابی سعد دوست آموخت. و مصاحبت کرد با امر ابوالفضل میکال و ابی العمید ابابکر مهستانی وی تألیفات و مکاتبات و اخوانیات بسیار بنظم و نثر داشت و در سال 474 وفات یافت.
(لغت نامه دهخدا ـ ج )
طاهر بن محمد بن احمد بن محمد بن یوسف الثعامی
ابوعبدالرحمن ادیب فقیه فاضل از خانوادة علم و فضل که از اصحاب اصم استماع حدیث کرده بود و همینطور از اصحاب ابی علی الرفا و در مجالس اصلاً در نیشابور حدیث می گفت. بزرگان و ائمه و همچنین خواجه نظام الملک در مجالس او حضور میافتند وی کتابی به فارسی در شرایع و احکام تألیف کرد در سال 399 متولد شد و در سال 479 وفات یافت.
(سیاق التواریخ ـ عبدالفاخر ………)
عبدالرحیم بن عبدالکریم هوازن قشیری
ابونصر امام الائمه وی در انواع علوم تبحر بود و برای تحصیل علم شب زنده داری می کرد و چون به مکه عزیمت نمود جمعیت بسیاری با او همراه شدند موقعیکه به بغداد رسید چیزی در آن شهر اقامت ساخت و مجلس درس برقرار کرد بسیاری از خواص و عوام از جمله ابی اسحق شیرازی و ائمه دیگر در مجلس درس او حضور می یافتند وی شعر نیکو می گفت عاقبت در روز جمعه 28 جمادی الاخر سال 514 در نیشابور وفات یافت و در مقبره باب عروه دفن شد.
ابن خلکان می گوید او امامی بزرگ بود و علماء بغداد می گفتند مانند او ندیده اند و بسبب اعتقاد و تعصبی که او در مذهب اشاعره داشت حنابله را با وی حضومت و دشمنی بود و کار به فتنه می کشید و جماعتی از دو طرف کشته شدند تا اینکه نظام الملک او را به نیشابور فرستاد.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ انجمن آثار ملی ـ 1335 هـ . ش.)
ناصرخسرو علوی قبادیانی
(در نیشابور مذهب حاکم بر جامعه روح ناصر خسرو را سیراب نمی کرد.)
ناصرخسرو بعد از اینکه سفرها کرد و مباحثات فراوانی نمود. سفرهایش در ایران، ارمنیه، آسیای صغیر، شام، فلسطین، حجاز، سودان، قیروان و مصر بود. سه سال در مصر اقامت گزید و چهاربار حج بجا آورد. در مصر به مذهب اسماعیلی و باطنیان گرایید و پیش از آنکه در این آیین مراحل مستجیب و مأذون را پشت سر گذاشت و شایستگی دعوت و سمت داعی را احراز نمود به دستور خلیفه فاطمی به عنوان «حجت جزیره خراسان» به بلخ بازگشت. در این سال 50 سال از عمر می گذشت و با شور و اعتقادی استوار و تعصب سخت به نشر دعوت باطنیان پرداخت. دستگاه خلافت و اهل سنت و جماعت دعوتگری او را برنیافت و با وی از در دشمنی درآمدند.
(چشمه روشن ـ دکتر غلامحسین یوسفی ـ انتشارات علمی تهران ـ 1369)
حکیم ناصرخسرو دوبار به نیشابور آمد. در بار دوم ظاهراً علما و روحانیون با او نظر خوبی نداشتند و شاید در این سفر متنکراً به نیشابور وارد شده است و برای اطمینان بیشتر در خانه قاضی القضات امام ابوسهل صعلوکی که امام و بزرگ خراسان بود منزل گزیده اما اقامت وی در نیشابور با وجود حمایت صعلوکی شاید خالی از مخاطره نبوده است بهمین جهت بگفته سیاق التواریخ روزی صعلوکی به وی گفت که تو مرد بزرگی هستی و چنین می بینم که علماء خراسان قصد تو می کنند. صلاح در آن است که از این دیار سفر اختیار کنی.
ناصرخسرو از شهر نیشابور بجانب بلخ متواری و عزیمت نموده و از آنجا بکوهستان بدخشان رفت و در دره یمگان اقامت گزید و در همانجا وفات یافت. اهالی دیزباد بالا (علیا) که در کوههای نیشابور واقع است و نیز بعضی از مردم شش طراز سبزوار اسماعیلی هستند شاید اقامت ناصرخسرو در نیشابور و تبلیغات پنهانی او در گرایش بعضی از مردم آن حدود باین آیین مؤثر بوده است.
(تاریخ نیشابور ـ ثابتی ص 352 و 353)
ابوبکر پوشنگی
سال 473 در هرات متولد شد و علم فقه را آموخت. وی را امامی فاضل و پرهیزکار نوشته اند که به نیشابور آمد و مدتی تدریس کرد. تا سال 543 هـ . ق. در همین شهر درگذشت.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 580)
ابوالحسن واحدی
علی پسر احمد ناصر نامبردار به واحدی نیشابوری از دانشمندان بزرگ نحو و حدیث و از مردم نیشابوری. وی به بسیاری از شهرها سفر کرده است و در نزد خواه نظام الملک احترامی بسیار داشته وی در سال 468 هجری در نیشابور چشم از جهان فرو بست. از نوشته های او می توان کتاب البسیط در تفسیر قرآن و کتاب الوسیط و کتاب الوجیز را نام برد.
(فرهنگ 3000 تن از بزرگان و ناموران ایران ـ دکتر عبدالعظیم رضایی ـ انتشارات اقبال 1383)
ابوالمعالی
عبدالملک پسر عبدالله از فقیهان نامدار و از بزرگان مذهب شافعی در سال 419 هجری در نیشابور زاده شد و در همان شهر نزد پدر خود دانش های آن روز را آموخت. سفری هم به حجاز و بغداد کرد. خواجه نظام الملک اوقاف دانشگاه نظامیه نیشابور را به او واگذاشت و او مدت 30 سال در آنجا سرگرم تدریس بود. در سال 478 در نیشابور درگذشت.
(فرهنگ 3000 تن از بزرگان ـ ص 152)
احمد بن حسین بن احمد خزاعی
رازی الاقامه، نیشابوری الاصل ، خزاعی القبیله، جد عالی شیخ ابوالفتوح مفسر مشهور از اکابر علمای قرن پنجم هجرت می باشد که سید رضی و سید مرتضی و شیخ طوسی (متوفی سال 490 هـ . ق.) درس گرفته و از تألیفات اوست:
1ـ امالی الحدیث در چهار جلد
2ـ الروضه در فقه و سنن
3ـ عیون الاحادیث الروضه در فقه
4ـ المفتاح در اصول و غیر اینها و سال (480 هـ . ق.)
(ریحانه الادب ج 2 ص 134 در دایره المعارف تشیه ص 147 از اکابر علمای امامیه بوده است.)
محمد بن احمد بن حسین خزاعی
جد شیخ ابوالفتوح رازی مفسر مشهور، کنیه اش ابوسعید، لقبش شیخ مفید از ثقات و اعیان علمای امامیه می باشد که بسیار جلیل القدر بود و تألیفاتش بدین شرح است:
1ـ الیفهیم فی بیان التقسیم
2ـ الرساله الواضحه فی بطلان دعوی الناصبه
3ـ الروضه الزهرا فی مناقب الزهرا یا فی تفسیر فاطمه الزهرا (ع)
4ـ الفرق بین المقامنی و تشبیه علی (ع) بذی القرنین
5ـ کتاب الاربعین فی فضایل امیرالمؤمنین
6ـ منی الطالب فی ایمان ابی طالب
7ـ المولی که همة آنها را شیخ ابوالفتوح رازی نوة مؤلف بواسطه پدرش از خود مؤلف روایت
می نماید.
(ریحانه الادب ج 2 ص 134)
ابوعبدالله الخبازی
محمد بن علی بن محمد بن الحسن المقری الامام ابوعبدالله الخبازی از بزرگان مشهور نیشابور بزرگ محافل و مجالس بود. استاد در قرائت قرآن که در مجلس او بزرگان و فرزندان ائمه حاضر می شدند و بوسیله او تبرک می جستند. مؤلف کتاب الأبصار محتوی اصول روایات و عزائبش می باشد که در سال 449 در ماه رمضان فوت نمود.
شبها بیدار می ماند و قرآن می خواند و دعا می کرد و گریه می نمود. و درباره او گفته اند که مستجاب الدعوه بوده که بعد از او مثلش دیده نشده است.
(سیاق التاریخ ج 1 ص 66)
ابوبکر الشحام
محمد بن محمد بن احمد بن ابی عبدالرحمان محمد بن یوسف ابوبکر ابن ابی نصر الشحام الشروطی امقری از فضلای مشهرو و ثقه و از زهاد و عباد بود. قرآن زیاد قرائت می کرد. نماز زیاد می خواند و در یک رکعت یا دو رکعت نماز ختم قرآن می کرد و بر این کار مداومت می کرد. در سال 442 فوت کرد و در مقبره الحسین نزدیک یحیی بن یحیی دفن شد.
(السیاق ج 1 ص 44)
الفامی الفارسی
محمد بن عبیدالله بن محمد بن محمد بن عبدالله الفامی الفارسی ابوبکر فاضل و حدیث فراوان شنید و در راه کسب حدیث تمام مالش را هزینه کرد و در نزد الحاکم ابی عبدالله تلمذ نموده و در سال 420 فوت نمود.
(السیاق ج 1 ص 46)
صاعدی فراوی
محمد بن فضل بن احمد بن محمد بن احمد بن ابوالعباس صاعدی فراوی نیشابوری ملقب به ابوعبدالله کمال الدین، از محدثین و فقهای قرنهای پنجم و ششم نیشابور بود که محضر درس امام الحرمین را درک کرده و پس از مسافرتهایی به حجاز و عراق به نیشابور بازگشت و در مدرسة ناصحیه و امامت مسجد مطرز مشغول شد.
فراوی از بسیاری از دانشمندان حدیث شنید. او در سال 441 متولد شد و در سال 551 در همین شهر فوت کرد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 408)
ابوعلی حسن بن مظفر
از بزرگان نیشابور و از مشایخ // بوده در سده پنجم می زیسته و در سال 442 یا 443 هجری بدرود زندگی گفته است. کتابهایی نوشته از آن جمله تهذیب اصلاح المنطق ابن سکیت ـ تهذیب دیوان الادب اسحق بن ابراهیم فارابی ـ ذیل یتمه الیتمه عبدالملک ثعالبی و دیوان شعر.
(فرهنگ 3000 تن از دانشمندان … ص 1107)
ابریشمی نیشابوری
ابوالحسن ابریشمی نیشابوری از حافظان قرآن و امام جامع نیشابور بوده است وی را حریص در تحصیل نوشته اند که در اکتساب فضایل و تحصیل علوم حکمی بذل و همتی آزمندانه داشت. او همراه پسرش محمود به غزنه رفت و مورد حسادت حکمای آن جا قرار گرفت و آزار زیاد دید. وی را مجبور کردند در سلک قاریان قرآن دربار درآید که نوشته اند هر روز به دارالسلطنه غزنه می رفت و وظیفه قرائت را بجا می آورد یا وفات یافت. پسرش محمود در طب و هندسه دستی داشت و مورد توجه سلطان بود.
(مشاهیر نیشابور ص 367)
العلوی الحسینی (405 ـ 480)
محمد بن محمد بن زید العلوی السید الامام ابوالحسن و ابوالمعالی دارای دو کنیه بود و فاضل در دین و ثقه در عصر خودش. ابوسعد المسعانی گوید: افضل علویین زمانش بود و او معرفت کامل به حدیث داشت. یوسف بن ایوب الزاهد درباره او گفته: علویی فاضل تر از او ندیدم.
الامام ابوالحسن دارای اشعاری به عربی است. و احادیث فراوانی از ابی علی بن شاذان و ابی علی الواسطی و غیرهم نقل کرده است. به سمرقند برگشت و در سال 480 در آنجا کشته شد.
(تاریخ نیشابور ـ المنتخب من السیاق ـ الحافظ ابوالحسن عبدالفاخر بن اسماعیل الفارسی ناشر جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه فی قم المقدسه سال 1403 هـ . ق 1362 هـ . ش ص 62)
ابوالقاسم العلوی
محمد بن احمد بن مهدی العلوی ابوالقاسم فاضل و از مروجین مذهب شیعه بود که جامع علوم بود و عارف به مذهب تشیه در سال 465 هـ . ق. فوت کرد. و در مقبره الحیره دفن گردید.
(المنتخب السیاق ـ ص 68)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 96   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری

دانلودمقاله نقوش گل فرنگ ( گل رز ) و گل سرخ ایرانی در فرش ایرانی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله نقوش گل فرنگ ( گل رز ) و گل سرخ ایرانی در فرش ایرانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


در مورد چگونگی ورود انواع نقوش گل فرنگ به منسوجات ایران به ویژه دستبافتهای گره دار ، تاکنون دو ، سه نظر مختلف ارایه شده است که هر یک در جای خود دارای ارزشهای مطالعاتی خاص خود است . پرویز تناولی در مورد طرح گلفرنگ می نویسد :
« طرح گلفرنگ از طرح های اصیل و قدیم ایران است که نمونه های آن در برخی از آثار گذشته از جمله منسوجات و کاشی های قرن یازدهم هجری به بعد دیده می شود . اما این که این گل ایرانی چگونه نام گلفرنگ گرفته است نیاز به بررسی و کنکاش بیشتر دارد » .
ظاهراً او علاوه بر آن که کلیه ی گلهای به سبک طبیعی ( اعم از گل رز یا گل سرخ ) را گلفرنگ می نامد ، قدمتی در حدود 400 سال برای این گروه از طرحها در آثار ایرانی قابل گردیده است که با توجه به مطالبی که در پی خواهد آمد ، در مورد اخیر تردیدی در آن نیست . می توان نمونه هایی از کاربرد گلهایی شبیه به گل فرنگ های امروز – البته با شیوه های متفاوت – در انواع هنر به ویژه نقاشی دوران صفوی و بعد از آن مشاهده کرد .
اما به عقیده ی برخی انتقال چنین نقشی بر روی فرشهای گره دار ایران و پراکندگی آن در بسیاری از نقاط فرشبافی ایران نمی تواند سابقه ای بیش از 150 سال داشته باشد . چه قدیمی ترین نمونه های فرشهای منقوش با این طرح به دروان حکومت شاهان قاجار باز می گردد . زیرا اوج تشدید کاربرد طرحهای گل فرنگ در آثار ایران را می توان از اوایل دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار دانست . از این زمان بود که با مسافرتهای مکرر درباریان و پادشاهان به ویژه به کشورهای فرانسه و انگلیس ، نمونه های مختلفی از عناصر تزئینی گل فرنگ مآب ( به همراه دیگر عناصر تزیینی غیر ایرانی ) به ایران راه یافت و شاید اولین حضور فراگیر آنها به همراه نقوش و عناصر تزیینی هنرهای فرانسوی را بتوان در معماری همان دوران مشاهده کرد . وجود انواع گچبریهای غیر ایرانی و منطبق با هنرهای تزیینی اروپایی به ویژه فراسنه و انگلیس در عمارات و بناهای اواخر دوران قاجار به ویژه سر در ورودی منازل ، پنجره هاو سر ستونها ، اوج حضور فراگیر طرحهایی از این قبیل در هنرهای ایرانی بوده است . از همین زمان نیز رواج و نفوذ طرحهای گل فرنگ و دیگر عناصر غیر ایرانی بر روی دستبافتهای گره دار به گونه ای گسترش یافت که فاصله ی سالهای 1300 تا 1320 اوج کابرد آنها در فرشهای شهری باف ایران به ویژه کرمان بوده است . در فاصله سالهای مذکور سفارشات فراوان کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه و انگلیس برای قالیهایی با طرح گلهای غیر ایرانی و شبیه به گلفرنگ که در آن زمان به طرحهای گوبلنی نیز شهرت یافته بود باعث شد تا تعداد زیادی از طراحان ایران به ویژه در کرمان ، به طراحی

 


آن صادق نیست . همچنین گل معروف موسی خانی . در مورد طرح گل فرنگ و ریشه ی اصلی آن پرویز تناولی در کتاب خود با نام تاچه های چهار محال چنین عقیده ای را نیز بیان می دارد :
« طرح گلفرنگ در حقیقت نقش یک گل سرخ و یا رز شکفته با برگهای اطرافش است . استفاده ای که هنرمندان ایرانی و از جمله فرشبافان چهار محال از این نقش کرده اند حد و حدودی ندارد . گاه این گل را تنها در قابی نشانده و با تکرار قاب ها ، نقشه ی خشتی منقشی از آن ساخته اند و آن را قاب آینه نامیده اند . گاه دسته ای از این گل ها را به جای ترنج میانی فرش گذاشته اند و آن را ترنج گل فرنگ خوانده اند . همچنین شیوه را در نقاشی های سقفی هم می توان دید که نقش گلفرنگ در آنها به گونه های مختلف کار شده است . و چه بسا که قاب آینه از اصطلاحات سقف سازان و روغنی کاران این رشته بوده باشد . نقش اندازی روی سقف رسیی دیرینه دارد . اما رابطه ی نقش فرش کف اتاق با سقف آن تنها قدمتی چند صد ساله دراد . ساختمان ها و سقف هایی که از قرن یازدهم هجری به بعد – عهد صفویه – در قزوین و اصفهان و شیراز باقی مانده همگی طرح و نقشی شبیه فرش های این دوران دارند . پیدا کردن فرش های مربوط به این ساختمان ها و تطبیق آنها با سقف های موجود کار آسانی نیست . این فرش ها همه پراکنده شده و یا از بین رفته اند . اما پیدا کردن فرش و سقف مشابه در چهارمحال هنوز امکان پذیر است . زیرا هنوز برخی از عمارات خوانین بختیار پابرجاست و فرش های این عمارت نیز که به دستور صاحبان آنها بافته شده از بین نرفته ، اگر چه اغلبشان نزد مجموعه داران خصوصی در غرب است . همگون کردن طرح فرش و سقف خانه به ویژه اتاق پذیرایی یکی از نشانه هایی که روی فرش های بختیاری بافته شده در سقف های آنها نیز بافته می شود . این سقف ها اغلب از جنس چوب اند و روی آنها با رنگ و روغن نقاشی شده . نقاشی روی سقف گچی نیز متداول بوده ، منتهی این سقف ها در اثر تخریب خانه ها یا مرور زمان از بین رفته است اما خانه های سقف چوبی هنوز پابرجا و فراوان اند . اساس ترکیب بندی سقف های چوبی شبیه ترکیب بندی دو گروه از فرش های بختیار است : یکی سقف های خشتی و قاب آینه و دیگر سقف های ترنجی ، و در هر دو گروه همان ترتیب و تناسباتی که در حاشیه و متن فرش های بختیار دیده می شود رعایت شده است . مهمترین وجه اشتراک سقف های هر دو گروه ، گل سرخ و یا گل فرنگ است که به شیوه های گوناگون در حاشیه و متن سقف به چشم می خورد . با این تفاوت که در سقف ، این گل با انواع مرغان همنشین گردیده است . در بسیاری از سقف ها صحنه هایی از زنان خوش صورت فرنگی و یا دیگر مضامین اروپایی بین گل و مرغ ها نقش گردیده که رسم رایج زمان بوده است . »
در این جمله پرویز تناولی به صراحت عقیده خود مبنی بر کاربرد همگون و همسان گل فرنگ و گل سرخ را در نقاشی ایرانی متذکر می گردد . شاید همین کاربرد همسان و همگون این دو گل و شباهت های نسبی آنها از یک طرف و شبیه سازی آنها توسط هنرمند قالیباف ایرانی و تحولات به وجود آمده در اصل و ریشه آنها پیش از پیش ما را در شناسایی خاستگاه هر یک با دشواری مواجه ساخته است .
در حال حاظر می توان انواع گونه گون از طرحهای گل فرنگ را در قالیهای سرتاسر ایران مشاهده نمود که در بعضی از آنها تغییرات مشهودی نسبت به نمونه های قدیمی تر وجود دارد . به ویژه در طی ده سال اخیر خیل عظیمی از قالبهای تبریز در لوای نوآوری ، نمونه های ناموزون از این طرح را بر خود دیده اند و متاسفانه با تغییرات آزارنده به ویژه در رنگ آمیز آنها چه در طرح گل سرخ زیبای ایرانی و چه در گلهای رز فرنگی ، آنها را مانند زخمی بر جان نقشه های شاه عباسی و سایر نقوش فرش ایران بسط داده اند .
نقوش اقتباسی
همراه با این نام معمولا دو گروه از طرح‌های فرش مورد نظر بوده است: (1) نقوش قالی‌های قفقاز و ترکیه (2) برخی از نقوش گل فرنگ (گوبلنی). همان گونه که متعاقبا در مباحث بعدی خواهید دید و مقداری هم در مبحث تاریخ فرش به آن پرداخته شد، به دلایل متعدد فرشهای قفقاز و ترکیه کاملا متأثر از قالیبافی ایران است و لذا نقوش آنها نیز همگی دارای ریشه‌ای ایرانی هستند. لذا اطلاق نام نقوش اقتباسی به طرحهای قالیهای مناطق مرزی ایران به ویژه شمال غرب ایران (خاصه اردبیل) اساساً جنبه علمی ندارد. در این میان تنها آن دسته از نقوش که از اثار و هنرهای سایر کشورها به فرش ایران منتقل شده‌اند در ذیل عنوان اقتباسی قرار می‌گیرند. لذا احتمالا نقوش گل فرنگ یا گوبلنی تنها نقوش اقتباسی فرش ایران می‌باشند.
نگاهی به تاریخچه و دلایل نفوذ شیوه‌های اروپایی (فرنگی) در آثار و هنرهای ایرانی به ویژه نقاشی
همان گونه که در سطور قبل نیز گفته شد نفوذ انواع طرحهای گل فرنگ به هنرهای ایرانی از قرن یازدهم هجری به بعد قابل بررسی است و انعکاس آنها بر روی طرحهای فرش ایران، در حدود 150 سال است که شدت یافته. در کنار طرحهای گل فرنگ، جنبش تصویرسازی (به‌ویژه با شیوه‌ی غربی) نیز که خود به تنهایی از طرحهای مهم نگارگری ایران از زمان پادشاهان صفوی بود تشدید شد و بعدها به بافندگی فرش ایران نفوذ یافت و تصویر بافی در اقصی نقاط مراکز قالیبافی ایران رونق یافت. البته همانطور که در بخش بعدی و در بررسی نقوش تصویری به آن خواهیم پرداخت، الگوبرداری از شیوه‌های اروپاییِ تصویرسازی به ویژه بانوان غربی از دیگر تبعات نابه‌هنجار نفوذِ به اصطلاح هنرهای غرب به شرق بوده است. لذا برای آگاهی از دلایل و چگونگی این تاثیر و تاثرات لازم است مروری بر دوران حکومت سلسله‌ی صفویان در ایران داشته باشیم. از پی این بررسی، چگونگی تاثیرپذیری نقاشی ایرانی و همچنین طراحی نقش فرش ایران از هنر نقاشی اروپایی تا حدودی روشن خواهد شد.
نخستین روابط بازرگانی و سیاسی ایرانیان با کشورهای اروپایی در زمان پادشاهی خاندان آق‌قویونلو (نیمه دوم سده نهم هجری) پدید آمد و سپس در دوران صفویه رو به توسعه نهاد. با مسافرت نمایندگان و فرستادگان سیاسی و بازرگانان و مبلغان مسیحی و هنرمندان اروپایی به ایران به ویژه تبریز و قزوین و اصفهان (پایتخت‌های صفویان)، اعزام فرستادگان و بازرگانان ارمنیِ ایران به اروپا، فرهنگ و هنر مغرب زمین، در ایران رواج گرفت و روز به روز رو به فزونی و گسترش نهاد. در آغاز استقبال و آگاهی ایرانیان از فرهنگ و هنر غرب بسیار سطحی و عجولانه بود و تنها از راه اعجاب و تحسین و به طور تصادفی، در میان مردم جایی برای خود باز می‌کرد. ولی هر چه بر روابط ایران و کشورهای اروپایی افزوده می‌شد و هر چه اثر تمدن غربی و فرهنگ جدید در میان ایرانیان افزایش می‌یافت، بر عمق اطلاع ایرانیان از اوضاع اروپا و طرز زندگی و صنعت و هنر مردم آن سامان نیز افزوده می‌گشت. اما از آنجایی که همواره توده مردم با نفرت و بیگانگی به این گونه آشنایی‌ها می‌نگریستند و استقبال بیشتری از خود نشان نمی‌دادند، از این رو دامنه این آشنایی و آگاهی محدود به طبقات عالی و درباریان بود و سالها طول کشید تا کم کم از راه تقلید و اقتباس، یا بر اثر نفوذ کالاهای اروپایی، در میان طبقات دیگر مردم نیز توسعه یافت و شناخته گردید. آثار توجه به هنر، به ویژه نقاشیِ غربی از همان نخستین سالهای حکومت صفوی در ایران پدیدار است. در این رشته از هنر، شیوه‌ی توجه به شکل طبیعی و شباهت به اصل و قوانین مناظر و پرسپکتیو که نقاشی ایرانی یعنی سبک مینیاتور فاقد آن بود همواره ایرانیان را دچار حیرت و اعجاب و تحسین فراوان می‌کرد و پادشاهان و بزرگان ایران زمین که بر پایه حُب ذات، علاقه‌مند بودند پیکره‌های طبیعی و حقیقی‌شان نگاشته شود و به یادگار بماند، این سبک نقاشی را که تازه با آن آشنا شده بودند، بسیار غنیمت می‌شمردند و در رواج آن می‌کوشیدند. چنانکه شاه اسماعیل صفوی و شاه طهماسب در همان سالها اجازه دادند که نقاشان و نگارگران اروپایی، پرده‌هایی از چهره و قیافه حقیقی هر دو آنان تهیه کنند. توجه فراوان پادشاهان صفوی به نقاشی اروپایی و آوردن پرده نقاشی‌های غربی به ایران که اغلب به عنوان هدیه به شاهان و فرمانروایان ایرانی از سوی اروپاییان تقدیم می‌گردید، رفته رفته باعث آن شد که مینیاتورسازی یا نقاشی اصیل ایرانی که در زمان شاه طهماسب به منتهی درجه ترقی خود رسیده بود، در زمان شاه عباس بزرگ رو به انحطاط گذارد و نقاشان و مصوران این زمان بیشترِ وقت و همت خود را صرف نسخه‌برداری و تقلید و تکرار صحنه‌ها و مجلس‌ها از روی کار استادان پیشین کنند و شیوه جدید نقاشی که از طرف نگارگران ایرانی مورد تقلید قرار می‌گرفت، جایی برای خود باز نماید، و می‌توان گفت که در واقع در مقابله‌ای که میان شیوه اروپایی و ایرانی درگرفته بود، شکست نصیب شیوه ایرانی گردید. به عقیده برخی از زمان شاه عباس دوم به بعد زمان اختتام هنر مینیاتورسازی در ایران بود و پس از آن نقاشی قابلی که همپایه بهزاد و رضای عباسی باشد به ظهور نرسید.
از این زمان به بعد بر اثر تاثیر نقاشی‌های اروپایی، حتی در شیوه مینیاتورسازی نیز، شبیه‌سازی و انتخاب موضوعهای روزمره و معمولی کم کم پدیدار گردید و نقاشان کوشیدند به جای سبک نقاشی پیشین و مجالس رزم و بزم و شکار و چوگان بازی و مغازله و معاشقه، به نقاشی مناظر طبیعی و چهره‌گشایی و دورنماسازی بپردازند و گروهی از آنان نیز برای خوشایند شاه و درباریان و بنا بر تقاضای زمان و پیروی از میل خواستاران شروع به تقلید از نقاشیهای اروپایی به اصطلاح آن زمان «فرنگی‌سازی» کردند. به نوشتۀ اسکندر بیگ منشی در تاریخ عالم آرای عباسی نخستین هنرمند ایرانی که «صورت فرنگی را در عجم، او تقلید نمود و شایع ساخت» مولانا شیخ محمد سبزواری فرزند شیخ کمال (استاد قلم ثلث) نقاش معاصر شاه تهماسب و شاه اسماعیل دوم بود. از سوی دیگر در همین زمان در هندوستان نیز به علت ارتباط هندیان با اروپاییان، سبک و شیوه جدیدی در مینیاتورسازی هند و ایرانی به ظهور رسید و برخی از پادشاهان گورگانیِ هند، علاقه خاصی به طبیعی‌سازی و تکچهره‌پردازی از خود نشان دادند و وجود روابط دوستانه میان شاهان و دربارهای دو کشور از یک سو و رفت و آمد هنرمندان و شاعران این دو سرزمین به کشورهای یکدیگر، از سوی دیگر، باعث شد که جنبش نوینی که در شیوه نقاشی ایران پیش آمده بود تشدید و تثبیت گردد. در زمان شاه عباس بزرگ (985-1038 هجری قمری) که علاقه خاصی به صورت پادشاهان و شاهزادگان و خانواده‌های سلطنتی اروپا از خود نشان می‌داد و فرستادگان کشورهای خارجی، پرده‌هایی از این گونه فراوان به ایران می‌آوردند، از وجود نقاشان فرانسوی و ایتالیایی در نقاشی دیوارهای کاخهای سلطنتی اصفهان و کلیسای وانک جلفا استفاده شده است. توجه شاه عباس و جانشینان او به نقاشی اروپایی باعث گردید که کسانی از نقاشان کشورهای اروپایی به امید استفاده و تقرب به شاه و دربار ایران، رنج سفرهای طولانی را بر خود هموار کنند و به اصفهان بیایند و از هنرپروری ایرانیان بهره‌مند گردند. از آن جمله چند تن از نقاشان هلندی در این زمان به دربار شاه عباس آمدند که یکی از آنها «فیلیپ انجل» و دیگری «جان لوکاس هلت» نام داشت. نقاش اخیر در سال 1035 هجری قمری (1625 میلادی) به ایران آمد و محبوبیتی خاص در نزد شاه ایران کسب کرد. جانشین شاه عباس بزرگ یعنی شاه صفی (1038-1052 هجری قمری) نیز در ترویج شیوه غربی کوشا بود. در زمان او یعنی سال 1040 هجری قمری نقاش هلندی دیگر به نام «جوست لامپ» به خرج خود به ایران سفر کرد و تابلوهای بسیار عالی برای خانواده‌های اعیان و اشراف نقاشی کرد. شاه صفی به علت علاقه خاصی که به نقاشی رنگ روغن داشت در سال 1045 هجری قمری سفارشی برای ارسال قلم‌مو و رنگ روغن به هلند داد که گفته می‌شود مقدار آن برای هزار نفر نقاش کافی بود. در زمان سلطنت شاه عباس دوم (1052-1077 هجری قمری) که معروفست علاقه‌ی وافری به هنر و هنرمندان اروپایی داشت، دیوارها و طاقنماهای کاخ چهلستون و سردر بازار قیصریه اصفهان به دست نقاشان هلندی و شاگردان ایرانی آنان نقاشی و تزیین گردید. چون خودِ شاه نیز به فرا گرفتن نقاشی اشتیاق فراوانی داشت، نماینده شرکت هند شرقی در اصفهان دو نفر نقاش را به خدمت وی گماشت تا به او نقاشی آموزند و شاه با راهنمایی این دو تن در نقاشی دست یافت و گفته می‌شود نمونه‌ای از اثر دست او که کبوتری را با آبرنگ به حالت طبیعی در قلعه کلا، در چهاردهم رجب به سال 1045 نقاشی کرده در کاخ گلستان محفوظ است. باز همین شاه صفوی در همان سالهای نخست پادشاهی خود، درصدد برآمد که تنی چند از جوانان مستعد ایرانی را برای فرا گرفتن نقاشی و استفاده و تعلیم مستقیم از شیوه هنرهای غربی به اروپا بفرستد که معروفترین و موفق‌ترین فرد از میان آنان جوانی بود به نام محمد زمان، که نسخی از آثار او هم‌اکنون بر جای مانده است. وی از پایه‌گذاران نقاشی اصیل ایرانی است و گفته می‌شود پس از او شبیه‌سازی و طبیعت‌گرایی در نقاشی ایران معمول گردید. وی عنصر ایرانی را در آثار خود بر قسمتهای دیگر فزونی داد و مکتب نقاشی ایرانی‌ساز را در برابر مینیاتور پی‌ریزی کرد.
به دنبال این تحول پایه‌هایی از طراحی و نقاشی شیوه غربی در ایران نضج گرفت که از تبعات گوناگون آن علاوه بر آغاز جنبش تصویرسازی، ورود نگاره‌های غیر ایرانی و یا کاربرد گل و برگ‌هایی بود که تا آن زمان در هنرهای ایرانی به ویژه نقاشی کاربردی نداشته است. از آنجا که بزرگترین طراحان فرش ایران در زمان صفویان از همان گروه نقاشان و مینیاتوریست‌ها بودند، ورود نگاره‌های مذکور به طرح فرش ایران اجتناب‌ناپذیر بود و به این ترتیب اولین نطفه‌های نقوش اقتباسی در طرح فرش ایران بسته شد. اگر چه انواع گلهای سرخ و نظایر آن در طبیعت ایران می‌توانست سالها پیش‌تر از آن به فرش ایران راه یابد، اما برخی وقایع نظیر آنچه شرح آن رفت باعث گردید تا هنر نقاشی غرب در این میان سهمی را به خود اختصاص دهد. متاسفانه تبدیل گل سرخ زیبای ایرانی به گل رزهای فرنگی و از همه فاجعه‌آمیزتر، تبدیل و تحول هر دو به نمونه‌هایی که نهایت ابتذال را می‌توان برای آن متصور شد، در طی دهه‌های اخیر فرش ایران را سخت در مسیر انحطاط و زوال کنونی خود همیاری نموده است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نقوش گل فرنگ ( گل رز ) و گل سرخ ایرانی در فرش ایرانی

تحقیق در مورد نحوه شکل گیری صلیب سرخ و هلال احمر

اختصاصی از فی بوو تحقیق در مورد نحوه شکل گیری صلیب سرخ و هلال احمر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نحوه شکل گیری صلیب سرخ و هلال احمر


تحقیق در مورد نحوه شکل گیری صلیب سرخ و هلال احمر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه: 19

فهرست

نحوه شکل گیری صلیب سرخ و هلال احمر

هلال احمر

نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر

 ارکان قانونی نهضت

علامت های نهضت

استراتژی عمومی نهضت

جمعیت های ملی

تاریخچه سازمان جوانان و خانه های جوانان جمعیت هلال احمر

سازمان جوانان شیر و خورشید سرخ ایران

شرح وظایف سازمان

تشکیلات سازمان

اعضای سازمان

خانه‌های جوانان شیر و خورشید سرخ ایران

عنوان سازمان بین المللی با هدف تخفیف آلام انسانی و حفظ و پیشرفت بهداشت عمومی، بر طبق موافقتنامه ژنو در سال 1864 میلادی و خاصه درنتیجه مساعی شخصی به نام ژن هنری دونان (Jean Henry Dunant ، 1910 ـ 1828) سوئیسی، پس از تشکیل صلیب سرخ نامیده شد. در سال 1862 دونان کتاب "خاطره ای از سولفرینو Solferino " را شرح داد و خواستار تشکیل جمعیتهای امدادی داوطلب برای تسکین آلام این گونه آسیب دیدگان از جنگ شد.

وی پیشنهاد کرد که  خدمت به رنجوران و زخمی های نظامی، فعالیتی بی طرف محسوب  شود و "انجمن ژنوی امور عام المنفعه" با علاقه وافر از پیشنهاد وی استقبال کرد و در نتیجه، یک کنفرانس بین المللی با شرکت نمایندگان 16 کشور در ژنو تشکیل شد و موافقتنامه 1864 میلادی برای بهبود وضع مجروحان و رنجوران نظامی میدان جنگ تدوین شد و به امضای نمایندگان دوازده دولت از کشورهای شرکت کننده رسید و در آن بی طرف شمردن متصدیان خدمات پزشکی نیروهای مسلح، رفتار انسانی با زخمی ها و بی طرفی غیر نظامیانی که داوطلبانه به کمک مجروحان جنگ می شتابند و نیز علامتی بین المللی به منظور مشخص ساختن اعضا و وسایلی که در این راه به کار می روند پیش بینی شده بود. به افتخار ملیت دونان، صلیبی سرخ بر زمینه ای سفید به تقلید از پرچم سوئیس به عنوان نماد و علامت آن انتخاب شد.

در سال 1963 میلادی، در 88 کشور جهان جمعیتهای ملی صلیب سرخ پدید آمد و همچنین دو گروه بین المللی دیگر نیز مرکزشان در ژنو دایر بود، یکی کمیته بین المللی صلیب سرخ تأسیس 1863 میلادی مرکب از 25 تن از بزرگان سوئیس که هنگام  جنگ به عنوان میانجی های بی طرف خدمت می کردند و دیگری اتحادیه جمیعتهای صلیب سرخ تأسیس 1919 میلادی، که هدفش کمکهای متقابل و همکاری و توسعه  فعالیتهای مربوطه خاصه در زمان صلح بود. فعالیت صلیب سرخ بین المللی از پایان جنگ جهانی دوم توسعه فراوانی یافت

هلال احمر

در کشورهای اسلامی به جای صلیب سرخ هلال احمر به عنوان نماد سازمان به کار گرفته شد و پیشینه آن به آنجا برمی گردد که در سال 1876 دولت عثمانی بجای استفاده از نشان صلیب سرخ از معکوس رنگهای پرچم خود یعنی هلال احمر در زمینه سفید برای جمعیت ملی خود استفاده کرد که بعدها بسیاری از کشورهای اسلامی آن را بعنوان نشان جمعیت ملی خود بکار بردند.

جایگاه جمعیت هلال احمر از نظر عرف بین‌المللی نیز بسیار حائز اهمیت است. در حال حاضر صلیب سرخ و هلال احمر بین‌المللی بزرگترین شبکه بشردوستانه غیرسیاسی و امدادرسانی جهانی را تشکیل می‌دهد. امروزه در سطح بین‌المللی یکی از معیارهای سنجش میزان فعالیتهای بشردوستانه و غیرسیاسی در هر کشور وضعیت جمعیت ملی صلیب سرخ و یا هلال احمر و عدم وابستگی و غیرسیاسی بودن آن است.

کمیته بین المللی صلیب سرخ (ICRC )، که مقر آن در ژنو ( سوئیس) قرار دارد، سازمانی است بیطرف، بیغرض و مستقل که وظیفه منحصراً‌ بشردوستانه آن عبارت است: حفاظت از زندگی و کرامت قربانیان جنگ و نیز خشونت داخلی، و یاری رسانی به آنها. فعالیت های کمیته بین المللی بر پایه مقررات حقوق بشردوستانه استوار است و در موارد سیاسی، دینی و عقیدتی بیطرف است.

و اما دولت ایران در سال 1301 جمعیت ملی خود را تأسیس نمود ولی بجای استفاده از نشان صلیب سرخ و یا هلال احمر علامت شیر و خورشید سرخ را بعنوان نشان جمعیت خود انتخاب کرد. با تلاشها و پیگیری متمادی دولت و جمعیت ایران سرانجام علامت شیر و خورشید در کنفرانس ژنو در سال 1929 بعنوان نشان سوم مورد حمایت بین‌المللی، به تصویب رسید. از آن پس سه نشان صلیب سرخ، هلال احمر و شیر و خورشید سرخ بعنوان نشانه ای رسمی بین‌المللی شناخته شده و نهایتاً در متن کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو مصوب 1949 بعنوان نشانه ای سه گانه بین‌المللی که تحت حمایت حقوق بین‌الملل بشردوستانه قرار دارد به تصویب رسیدند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال 1359 دولت ایران با ارسال نامه‌ای به دولت سوئیس بعنوان امین و نگاهدارنده قراردادهای چهارگانه ژنو اعلام نمود که استفاده از شیر و خورشید سرخ را به تعلیق درآورده و بجای آن از نشان هلال احمر استفاده خواهد نمود. از آن پس جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران به جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران تغییر نام داد.

نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر

نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر از بخش های زیر تشکیل شده است:

  • کمیته بین المللی صلیب سرخ (ICRC )
  • فدراسیون بین المللی جمعیت های صلیب سرخ و هلال احمر ،
  • و 178 جمعیت صلیب سرخ و هلال احمر عضو نهضت در سراسر جهان

کمیته بین المللی صلیب سرخ (ICRC) سازمانی است بیطرف ، بیغرض و مستقل که وظیفه منحصراً بشردوستانه آن عبارت است از حفاظت از زندگی و کرامت قربانیان جنگ و نیز خشونت داخلی، و یاریرسانی به آنها. کمیته بین المللی ، کار هدایت و هماهنگسازی فعالیت های امدادی نهضت را در مواقع منازعات به عهده دارد. وانگهی ، تلاش می ورزد با ترویج و تقویت حقوق بین الملل بشردوستانه و اصول بشردوستانه جهانی ، از بروز آلام انسانی جلوگیری کند. کمیته که در 1863 تأسیس شده است، منشاء نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر است.

 فدراسیون بین المللی جمعیت های صلیب سرخ و هلال احمر بر پایه اصول نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر فعالیت می نماید تا انگیزه بخش ، تسهیل کننده و ترویج گر آن باشد که فعالیت هایی که توسط جمعیت های ملی عضو آن انجام می شوند ، وضعیت آسیب پذیر ترین مردم را ارتقاء بخشند. فدراسیون که در سال 1919 تأسیس شده است  کار هدایت و هماهنگسازی یاری های جهانی نهضت به قربانیان سوانح طبیی و تکنولوژیک، به پناهندگان، و نیز در موقعیت های اضطراری بهداشتی، را به عهده دارد. در صحنه بین المللی ، فدراسیون ، نماینده رسمی جمعیت های خود می باشد. این سازمان هماهنگی میان جمعیت های ملی را ترویج می دهد و تلاش می کند تا توان آنها را در اجرای برنامه های کارآمد آمادگی سوانح ، بهداشتی و اجتماعی تقویت نماید.

 جمعیت های ملی صلیب سرخ و هلال احمر مظهر فعالیت و اصول نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر در 178 کشوراند. جمعیتهای ملی به عنوان معین مقامات دولتی کشورهای خود در زمینه بشردوستانه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نحوه شکل گیری صلیب سرخ و هلال احمر