فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله مدیریت در بحران

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله مدیریت در بحران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


پژوهشى موردى در مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب

 

زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نکاتى است که اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسیارى از خط مشى‏ها و سیاست‏هاى اصولى در حوزه‏هاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سیاسى، دفاعى و... شناسایى خواهد شد. بررسى دقیق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى این بزرگان، مخصوصا با شیوه‏هاى جدید و بابهره‏گیرى از آخرین دستاوردهاى علمى، از ضرورت‏هاى جوامع اسلامى است.
یکى از حساس‏ترین و سرنوشت‏سازترین حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، این غزوه را بیشتر از آن جهت‏با اهمیت مى‏دانند که آخرین صحنه تهاجم دشمن به نیروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمین بود. اما آن‏چه کمتر در منابع تاریخى مورد توجه قرار گرفته، مدیریت این حادثه سرنوشت‏ساز و مهم است.
مدیریت پیامبر اکرم(ص) در جریان این غزوه ابعاد مختلفى دارد. در مقاله حاضر کوشش شده‏است، در حد امکان یکى از اقدامات مدیریتى پیامبراکرم(ص) در جریان یکى از تدابیر آن حضرت یعنى «حفرخندق‏» مورد بحث و بررسى قرار گیرد. البته مقاله حاضر به مدیریتى که رسول الله(ص) در جریان حفر خندق اعمال فرمودند محدود نمى‏شود، بلکه موضوع اداره و بهره‏گیرى کامل از این اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مى‏گیرد.
طرح مسئله
مسلمین پس از اطلاع از آغاز تهاجم قریش، حداکثر هشت روز فرصت داشتند تا نسبت‏به انجام هرگونه اقدام تدافعى تصمیم‏گیرى کنند.
تصمیم پیامبر(ص) به حفر خندق یکى از بهترین نمونه‏هاى تصمیم‏گیرى شجاعانه است. خندقى به طول حداقل پنج کیلومتر با عرض تقریبى هفت تا ده متر و عمق حداقل سه‏متر، مستلزم حجم عظیمى از خاکبردارى است، در حالى که تمام نیرویى که در اختیار پیامبر(ص)بود به سه هزار نفر نمى‏رسید. حال این سؤال مطرح است که چه مدیریتى اعمال شد که توانست‏با وجود همه محدودیت‏ها این اقدام کم نظیر را انجام دهد و به نتیجه مطلوب برساند؟
تصویر اجمالى حادثه
غزوه احزاب بنابر قول مشهور در شوال سال پنجم هجرى (1) و در ناحیه شمال و غرب مدینة النبى واقع شد. قرآن مجید در چهار سوره و در قریب 22 آیه به مسائل مختلف این جنگ اشاره کرده‏است. (2)
سپاه مشرکین از سه لشکر به ترتیب زیر تشکیل شده‏بود:
1- لشکر قریش و هم‏پیمانانش به رهبرى ابوسفیان بن حرب، که فرماندهانى چون خالدبن‏ولید، عکرمة بن ابوجهل، عمروعاص، صفوان‏بن امیه و عمروبن عبدود در آن شرکت داشتند. مجموعه نیروهاى تحت فرماندهى ابوسفیان - با احتساب بنى‏سلیم - 4700 نفر بودند که بیش از 300 اسب و 1500 شتر به همراه داشتند. (3) این نیروها پس از نزدیک شدن به مدینه در محلى موسوم به «رومة‏» مستقر شدند.
2- لشکر غطفان و هم‏پیمانان آن‏ها از قبایل نجد، به فرماندهى «عیینة بن حصن فزارى‏» و مسعود بن رخیله و حارث بن عوف جمعا به استعداد 1800 نفر، که در نزدیکى «احد» اردو زدند و تعداد 300 اسب همراه این لشکر بود. (4)
3- بنى اسد به فرماندهى طلیحه‏بن خویلد اسدى، هم‏چنین یهودیان بنى‏نضیر که قریش را همراهى مى‏کردند و نقش آن‏ها بیشتر تقویت فکرى و روحى این حرکت نظامى بود. یهودیان بنى‏قریظه هم با شکستن پیمان، متحد احزاب محسوب مى‏شدند. اکثر مورخان تعداد نفرات احزاب را مجموعا ده هزار نفر گفته‏اند. (5) اما این عدد به نظر اندکى اغراق‏آمیز مى‏رسد. احتمالا مجموع سپاه قریش و متحدانش از حدود 8000 نفر متجاوز نبوده‏است.
امتیاز عمده سپاه احزاب که تا آن زمان در منطقه حجاز کم نظیر بود، برخوردارى از سواره نظامى با حداقل 600 اسب بود که برترى کامل آنان بر نیروهاى اسلام را تضمین مى‏کرد. به احتمال قریب به یقین، نگرانى عمده مسلمین از همین بخش سپاه احزاب بوده است. طبعا اولین اقدام مؤثر سپاه اسلام هم باید به نحوى طراحى مى‏شد که بتواند سواره نظام دشمن را زمین گیر و بى‏اثر کند.
موقعیت مسلمانان
بنا به روایت ابن اسحاق، تعداد نفرات سپاه اسلام در جریان غزوه خندق 3000 نفر بوده‏است. (6) به نظر مى‏رسد که این قول اندکى خوش‏بینانه و همراه با اغراق باشد. احتمالا این رقم با احتساب نوجوانان و جوانان و هم‏چنین همراهى کراهت‏آمیز برخى از منافقین است. لازم به ذکر است که تعداد اسب‏هاى مسلمین در غزوه خندق سى و چند اسب بوده‏است. (7)
بنا به گفته واقدى چهار روز پس از حرکت قریش از مکه، سواران خزاعه خبر حرکت احزاب را به پیامبراکرم(ص) رساندند. (8) فاصله میان مکه و مدینه براى سپاهى که با ساز و برگ جنگى حرکت مى‏کرد، ده تا دوازده روز راه بوده‏است. بنابراین پیامبر اکرم(ص) و مسلمین تنها شش تا هشت روز براى اتخاذ هرگونه تدبیر و تصمیمى فرصت داشته‏اند.
وضعیت عمومى مدینه و روحیه مسلمین
در هر اقدام اجتماعى، سیاسى و نظامى، علاوه بر رهبرى، باید به دو رکن دیگر توجه شود:
1- وضعیت و شرایط عمومى جامعه: شرایط ساختارى هر جامعه و نحوه ارتباط و مناسبات افراد و کانون‏هاى مختلف اجتماعى متناسب با شرایط هر جامعه، در روند تحولات اجتماعى نقش تعیین کننده‏اى دارد. گسستگى یا همبستگى اجتماعى، که در جامعه آن روز مدینه به کیفیت تعامل قدرت‏هاى قبیله‏اى حاضر در شهر بستگى داشت، از جمله عوامل مؤثر در همبستگى یا گسستگى نیروهاى درونى شهر به حساب مى‏آمد. تدابیرى که از قبل اندیشیده شده بود، شرایط مطلوب این همبستگى را فراهم کرده‏بود. انعقاد پیمان‏نامه عمومى مدینه، عقد اخوت، و بناى مسجد جهت ایجاد انسجام در فعالیت‏هاى مختلف جامعه از جمله اقداماتى بود که پیامبراکرم(ص) جهت تحقق شرایط وحدت اجتماعى اندیشیده‏بودند.
2- وضعیت نیروى انسانى: نیروى انسانى رکن اصلى در هر اقدام مدیریتى است. عواملى چون کمیت و آمار نیروهاى در اختیار، شرایط روحى نیروها، ارتباط درونى نیروها، نحوه و چگونگى تنظیم رابطه مدیران ستادى و نیروهاى در صف، عواملى هستند که مى‏توانند در زمینه‏سازى موفقیت‏یا عدم موفقیت‏یک اقدام اجتماعى یا نظامى تاثیر گذار باشد. در صورت تحقق شرایط مطلوب نسبت‏به دو عامل فوق، نفش رهبرى و مدیریت‏به عنوان عامل هماهنگى و بهره‏بردارى از شرایط اجتماعى مناسب و نیروى انسانى آماده، موضوعیت‏خواهدیافت.
پس از انتشار خبر حرکت احزاب در مدینه، جو عمومى شهر دستخوش تلاطم گردید. بهترین تصویر از شرایط عمومى مدینه، و دسته‏بندى گروه‏هاى حاضر در شهر را قرآن مجید طى 17 آیه در سوره احزاب ارائه کرده‏است. دراین آیات با دقت‏شگفت‏انگیز و روانکاوانه‏اى از روحیات و مواضع گروه‏هاى مختلف، در جریان غزوه احزاب، پرده برداشته است. از نظر قرآن این گروه‏ها به سه دسته کلى تقسیم مى‏شوند:
الف - مؤمنین: مطابق آیات قرآن، کسانى که در این گروه جاى مى‏گیرند بسیار معدودند. اینان یاران خالص و فداکار پیامبر اکرم(ص) بوده‏اند که در هر شرایطى هیچ‏گونه تردیدى در اعتمادشان به خدا و رسول ایجاد نمى‏شد. این آیه از سوره‏احزاب در حق این گروه نازل شده‏است:
و لما رءالمؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و مازادهم الا ایمانا و تسلیما; (9)
و چون مؤمنان دسته‏هاى دشمن را دیدند، گفتند: «این همان است که خدا و فرستاده‏اش به ما وعده دادند و خدا و فرستاده‏اش راست گفتند»، و جز بر ایمان و فرمانبردارى آنان نیفزود.
ب - منافقین: کسانى‏که با اجبار و اکراه اسلام را پذیرفته بودند و در دل کینه رسول خدا(ص) را مى‏پروراندند، در موقعیت‏هاى مناسب از ضربه زدن و خدمت‏به دشمنان اسلام دریغ نمى‏کردند. قرآن مجید این گروه را معرفى و باطن آنان را آشکار کرده‏است:
و اذ یقول المنافقون و الذین فى قلوبهم مرض ما وعدنا الله و رسوله الا غرورا × و اذ قالت طائفة منهم یا اهل یثرب لا مقام لکم فارجعوا...; (10)

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   15 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مدیریت در بحران

دانلودمقاله (اقای مطهری)انترناسیونالیسم اسلامی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله (اقای مطهری)انترناسیونالیسم اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


) انترناسیونالیسم اسلامی

 

این مسئله مسلم است که در دین اسلام ملیت و و قومیت به معنایی که امروز میان مردم مصطلح است هیچ اعتباری ندارد ، بلکه این دین به همة ملتها و اقوام مختلف جهان با یک چشم نگاه می‌کند ، و از آغاز هم دعوت اسلامی به ملت و قوم مخصوصی اختصاص نداشته است و بلکه این دین همیشه میکوشیده است که به وسایل مختلف ریشة ملت‌پرستی و تفاخرات قومی را از بیخ و بن برکند .
در اینجا لازم است ما در دو قسمت بحث کنیم : اول اینکه اسلام از آغاز ظهور خویش «داعیة جهانی» داشته است . دوم اینکه مقیاس‌های اسلامی مقیاس‌های جهانی است نه ملی و قومی و نژادی .

 

 

 

2 ) داعیة جهانی اسلام

 

برخی از اروپائیان ادعا می‌کنند که پیغمبر اسلام در ابتدا که ظهور کرد فقط می‌خواست مردم قریش را هدایت کند ، ولی پس از آنکه پیشرفتی در کار خود احساس کرد تصمیم گرفت که دعوت خویش را به همة ملل عرب و غیرعرب تعمیم دهد .
این حرف که یک تهمت ناجوانمردانه‌ای بیش نیست علاوه براینکه هیچ دلیل تاریخی ندارد با اصول و قرائنی که از لحن آیات اولیة قرآن که بر پیغمبر اکرم نازل شد استفاده می‌شود مبانیت دارد.
در قرآن مجید آیاتی هست که نزول آنها در مکه و در همان اوایل کار بعثت پیغمبر اسلام بوده و در عین حال جنبة جهانی داشته است .
یکی از این آیات آیه‌ای است در سورة «تکویر» که از سوره‌های کوچک قرآن است . این سوره از سوره‌های مکیه است که در اوایل بعثت نازل شده است . و آن آیه چنین است : «ان هو الا ذکر للعالمین» نیست این مگر یک تذکر و بیدار باش برای تمام جهانیان .
در آیة دیگر که در سورة سبا است می‌فرماید : «و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیراً ونذیراً و لکن اکثر الناس لایعلمون» ، تو را نفرستادیم مگر آنکه برای همة مردم بشارت دهنده و بازدارنده باشی ولی بیشتر مردم نادانند .
و نیز در سورة انبیاء می‌فرماید : «ولقد کتبنا فی‌الزبور من بعدالذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» ، و هر آینه نوشتیم در زبور پس از ذکر که «زمین» به بندگان صالح من خواهد رسید .
و نیز در صورة اعراف می‌فرماید : «یا ایهاالناس انی رسول‌الله الیکم جمیعاً» ، ای مردم من فرستادة خدایم بر همة شما .
در قرآن هیچ جا ، خطابی بصورت «یا ایها العرب» ، یا «ایهاالقرشیون» پیدا نمی‌کنید . آری گاهی در برخی از جاها خطاب«یا ایها الذین آمنوا» هست که مطلب مربوط به خصوص مؤمنین است که به پیغمبر (ص) گرویده‌اند وگرنه در موارد دیگر که پای عموم در میان بوده عنوان «یا ایها الناس» ، آمده است .
یک مطلب دیگر در اینجا هست که مؤید جهانی بودن تعلیمات اسلامی و وسعت نظر این دین است و آن اینکه ، آیات دیگری در قرآن می‌باشد که از مفاد آنها یک نوع «تعزز» و اظهار بی‌اعتنایی به مردم عرب از نظر قبول دین اسلام استنباط می‌شود ، مفاد آن آیات این است که اسلام نیازی به شما ندارد ، فرضاً شما اسلام را نپذیرید ، اقوام دیگری در جهان هستند که آنها از دل و جان اسلام را خواهند پذیرفت . بلکه از مجموع این آیات استنباط می‌شود که قرآن کریم روحیة آن اقوام دیگر را از قوم عرب برای اسلام مناسبتر و آماده‌تر میداند . این آیات بخوبی جهانی بودن اسلام را می‌رساند ، چنانکه در سورة انعام می‌فرماید : «فان یکفر بها هؤلاء فقد و کلنابها قوماً لیسوابها بکافرین» ، پس اگر اینان (اعراب) به قرآن کافر شوند ، همانا ، ما کسانی را خواهیم گمارد که قدر آن را بدانند و به آن مؤمن باشند .
و نیز در سورة نساء می‌فرماید : «ان یشأ یذهبکم ایها الناس و یأت بآخرین و کان الله علی ذالک قدیراً» ، اگر خدا بخواهد شما را می‌برد و دیگران را بجای شما می‌آورد و خداوند بر هر چیزی تواناست .
و نیز در سورة محمد(ص) می‌فرماید : «و ان تتولوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لایکونوا امثالکم» ، اگر شما به قرآن پشت کنید گروهی دیگر جای شما را خواهند گرفت که مانند شما نباشند .
در ذیل این آیه ، حضرت امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید : «منظور از قوم دیگر ، موالی (ایرانیان) است .
و نیز امام صادق علیه‌السلام فرمود : «این امر ، یعنی پشت کردن مردم عرب بر قرآن ، تحقق پیدا کرد و خداوند بجای آنها موالی یعنی ایرانیان را فرستاد و آنها از جان و دل اسلام را پذیرفتند .
باری مقصود ما فعلاً این نیست که بگوییم آن قوم دیگر ایرانیان بودند و یا غیرایرانیان ، بلکه اینرا می‌خواهیم بگوییم که از نظر اسلام قوم عرب و غیرعرب از نظر قبول یا رد اسلام مساوی بودند ، و حتی عرب‌ها بخاطر بی‌اعتنائی‌هایی که به اسلام می‌کردند ، کراراً مورد سرزنش واقع می‌شدند . اسلام می‌خواهد به اعراب بفهماند که آنها چه ایمان بیاورند و چه نیاورند این دین پیشرفت خواهد کرد ، زیرا اسلام دینی نیست که تنها بخاطر قوم مخصوصی آمده باشد .
مطلب دیگری که در اینجا خوب است تذکر داده شود این است که این امر یعنی خروج یک عقیده ، یک فکر ، یک دین و یک مسلک از مرزهای محدود ، و نفوذ در مرزها و مردم دوردست اختصاص به اسلام ندارد ، همة ادیان بزرگ جهان ، بلکه مسلکهای بزرگ جهان چنین بوده و هستند . غالب آیینها و مسلکهای بزرگ جهان آن اندازه که در سرزمین‌های دیگر مورد استقبال قرار گرفته‌اند در سرزمین اصلی که از آنجا ظهور کرده‌اند مورد استقبال قرار نگرفته‌اند . مثلاً حضرت مسیح در فلسطین ـ منطقه‌ای از مشرق زمین ـ بدنیا آمد و اکنون در مغرب زمین بیش از مشرق ، مسیحی وجود دارد . اکثریت عظیم مردم اروپا و آمریکا مسیحی هستند ، آنها حتی از لحاظ قاره و منطقه نیز با حضرت مسیح جدا هستند ، برعکس خود مردم فلسطین یا مسلمانند یا یهودی ، اگر مسیحی وجود داشته باشد بسیار کم است . آیا مردم اروپا و آمریکا نسبت به دین مسیح احساس بیگانگی می‌کنند ؟
من نمی‌دانم چرا خود اروپاییان که القا کنندة این افکار تفرقه‌انداز هستند هرگز دربارة خودشان اینجور فکر نمی‌کنند و فقط به ابزارهای استعماریشان این افکار را تلقین می‌کنند ؟ اگر اسلام برای ایرانی بیگانه است ، پس مسیحیت هم برای اروپایی و آمریکایی بیگانه است .
علت روشن است ، آنها احساس کرده‌اند که در سرزمینهای شرقی و اسلامی فقط اسلام است که بصورت یک فلسفة مستقل زندگی ، به مردم آنجا روح استقلال و مقاومت می‌دهد ، اگر اسلام نباشد چیز دیگری که بتواند با اندیشه‌های استعماری سیاه و سرخ مبارزه کند وجود ندارد .
بودا ، نیز چنانکه می‌دانیم در هند متولد شد ، اما میلیونها نفر مردم چین و سرزمین‌های دیگر به آیین وی گرویده‌اند .
زرتشت اگر چه آیینش توسعه پیدا نکرد و از حدود ایران خارج نشد ولی با این همه ، مذهب زرتشتی در بلخ بیشتر رواج یافت تا آذربایجان که می‌گویند مهد زرتشت بوده است .
مکه نیز که مهد پیغمبر اسلام بود در آغاز این دین را نپذیرفت ولی مدینه که فرسنگها از این شهر فاصله داشت از آن استقبال کرد .
از بحث در مذاهب خارج می‌شویم و مرام‌ها و مسلکها را در نظر می‌گیریم . معروفترین و نیرومندترین مسلک اصطلاحی ، در دنیای امروز کمونیسم است .
کمونیسم در کجا پیدا شد و از چه مغزی تراوش کرد و چه ملتهایی آن را پذیرفتند ؟ «کارل مارکس» و «فردریک انگلس» دو نفر آلمانی بودند که پایة کمونیسم امروز را ریختند . کارل مارکس اواخر عمر خود را در انگلستان گذراند ، پیش‌بینی خود مارکس این بود که مردم انگلستان قبل از سایر ملتها به کمونیسم خواهند گروید ، ولی ملت آلمان و ملت انگلستان زیر بار این مرام نرفتند و مردم روسیة شوروی آنرا پذیرفتند . مارکس هم پیش‌بینی نمی‌کرد که فکر او بجای آلمان ، در کشور دورافتادة شوروی و یا چین رواج یابد .
باز از این ناسیونالیستهای دو آتشه باید بپرسیم چرا مردم شوروی و مردم چین احساسات ناسیونالیستی‌شان گل نمی‌کند و کمونیسم را به عذر اینکه از مرزهای خارج کشور رسیده است و ضد احساسات ملی است طرد نمی‌کنند ؟ اگر همچو سخنی به آنها بگویید به شما می‌خندند و خواهند گفت :
هین مگو لاحول کادم زاده‌ام من زلاحول آنطرف افتاده‌ام
خواهند گفت این مزخرفات چیست ؟ این موضوع که آیین یا مرامی از محل خودش خارج شود و در جای دیگر اهمیت و نفوذ بیشتر پیدا کند مسئلة تازه‌ای نیست و اسلام در همان آغاز کار این مسئله را پیش‌بینی کرد و با طعن زدن به اعرابی که به قرآن کافر بودند ، آیندة دنیای پرشکوه خود را در میان ملل دیگر به همگان نوید داد .
3 ) کارنامه اسلام در ایران

 

مطالعه صفحات گذشته نشان داد : آنگاه که اسلام عزیز به کشور محبوب ما قدم گذاشت کشور ما در چه وضع و چه شرائط و احوالی به سر می‌برد ! اسلام از ایران چه گرفت و چه داد ؟
یک مرور به آنچه از مطالب گذشته به حافظه سپرده‌اید بکنید می‌بینید اولین چیزی که اسلام از ایران گرفت تشتت افکار و عقائد مذهبی بود و به جای آن وحدت عقیده برقرار کرد ، این کار برای اولین بار به وسیله اسلام در این مرز و بوم صورت گرفت . مردم شرق و غرب و شمال و جنوب این کشور که برخی سامی و برخی آریائی و دارای زبانها و عقائد گوناگون بودند و تا آنوقت رابط میان آنها فقط زور و حکومت بود برای اولین بار به یک فلسفه گرویدند ، فکر واحد ، آرمان واحد ، ایده‌آل واحد پیدا کردند ، احساسات برادری میان آنها پیدا شد ، هر چند این کار به تدریج در طول چهار قرن انجام گرفت ولی سرانجام صورت گرفت و از آنوقت تاکنون در حدود 98 درصد این مردم چنینند . رژیم موبدی با اینکه تقریباً مساوی همین مدت بر ایران حکومت کرد و همواره می‌کوشید وحدت عقیده براساس زرتشتی ایجاد کند ، موفق نشد . ولی اسلام با آنکه حکومت وسیطرة سیاسی عرب پس از دو قرن از این کشور رخت بر بست ، به حکم جاذبه معنوی و نیروی اقناعی که در محتوای خود این دین است در ایران و چندین کشور دیگر این توفیق را حاصل کرد .
اسلام جلو نفوذ و توسعه مسیحیت را در ایران و در مشرق زمین بطور عموم گرفت . ما نمی‌توانیم بطور قطع بگوئیم اگر ایران و مشرق زمین مسیحی شده بود چه می‌شد ولی نمی‌توانیم حدس نزدیک به یقین بزنیم که بر سر این کشور همان می‌آمد که بر سر سایر کشورها که به مسیحیت گرویدند آمد ، یعنی تاریکی قرون وسطی ، ایران در پرتو گرایش به اسلام در همانوقت که کشورهای گرونده به مسیحیت در تاریکی قرون وسطی فرو رفته بودند همدوش با سایر ملل اسلامی و پیشاپیش همه آنها مشعلدار یک تمدن عظیم و شکوهمند به نام تمدن اسلامی شد .
اینجا این پرسش به ذهن می‌آید که اگر خاصیت مسیحیت آن است و خاصیت اسلام این ، پس چرا امروز کار برعکس است ؟ جوابش روشن است : آنها از هفت هشت قرن پیش مسیحیت را رها کردند و ما اسلام را . از این بگذریم .
اسلام حصار مذهبی و حصار سیاسی که گرداگرد ایران کشیده شده بود و نمی‌گذاشت ایرانی استعداد خویش را در میان ملتهای دیگر بروز دهد و هم نمی‌گذاشت این ملت از محصول اندیشه سایر ملل مجاور یا دوردست استفاده کند . در هم شکست ، دروازه‌های سرزمین‌های دیگر را به روی ایرانی و دروازه ایران را به روی فرهنگها و تمدنهای دیگر باز کرد ، از این دروازه‌های باز دو نتیجه برای ایرانیان حاصل شد : یکی اینکه توانستند هوش و لیاقت و استعداد خویش را به دیگران عملا ثابت کنند بطوری که دیگران آنها را به پیشوائی و مقتدائی بپذیرند . دیگر اینکه با آشنا شدن به فرهنگها و تمدنهای دیگر توانستند سهم عظیمی در تکمیل و توسعه و یک تمدن عظیم جهانی به خود اختصاص دهند .
لهذا از یک طرف می‌بینیم برای اولین بار در تاریخ این ملت ، ایرانی پیشوا و مقتدا و مرجع دینی غیر ایرانی می‌شود ، فی‌المثل لیث بن سعد ایرانی ، پیشوای فقهی مردم مصر می‌شود و ابوحنیفه ایرانی با اینکه در خود ایران به واسطة آشنائی این مردم با مکتب اهل بیت پیروان زیادی پیدا نمی‌کند در میان مردمی دیگر که با آن مکتب مقدس آشنا نیستند به صورت یک پیشوای بی رقیب می‌آید ، ابوعبیده معمربن‌المثنی و واصل‌بن‌عطا و امثال آنها پیشوای کلامی می‌شوند ، سیبویه و کسائی امام صرف و نحو می‌گردند و دیگری مرجع لغت و غیره .
در اینجا بی مناسبت نیست داستان ذیل را نقل کنیم :
هشام بن عبدالملک روزی از یکی از علماء که به ملاقات وی در رصافه کوفه رفته بود پرسید آیا علما و دانشمندانی که اکنون در شهرهای اسلامی مرجعیت علمی و فتوائی دارند می‌شناسی ؟ گفت آری .
هشام گفت اکنون فقیه مدینه کیست ؟
جواب داد : نافع .
ـ نافع مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه مکه کیست ؟
ـ عطاء بن ابی رباح .
ـ نافع مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه اهل یمن کیست ؟
ـ طاووس‌بن‌کیسان .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه یمامه کیست ؟
ـ یحی‌بن‌کثیر .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه شام کیست ؟
ـ مکحول .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه جزیره کیست ؟
ـ میمون‌بن‌مهان .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه خراسان کیست ؟
ـ ضحاک‌بن‌مزاحم .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه بصره کیست ؟
ـ حسن و ابن‌سیرین .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ مولی است .
ـ فقیه کوفه کیست ؟
ـ ابراهیم نخعی .
ـ مولی است یا عربی ؟
ـ عرب است .
هشام گفت ، نزدیک بود قالب تهی کنم ، هر که را پرسیدم تو گفتی مولی است ، خوب شد لااقل این یکی عربی است ».منظور از مولی ایرانی است .
در چه عصر و چه زمانی این چنین فرصت برای ایرانی پیدا شده است که افتخار پیشوائی دینی مردم نقاط مختلف کشورهای مختلف از حجاز و عراق و یمن و شام و جزیره و مصر و غیره را پیدا کند . در زمانهای بعد این پیشوائی توسعه بیشتری پیدا کرد . عجیب اینست که سرجان مالکم انگلیسی ، قرن اول و دوم اسلامی را که دورة رنسانس و شکفتن استعدادهای علمی و معنوی ایرانیان پس از یک رکود طولانی است ، قرنهای سکوت وخمود ایرانی می‌نامد .
سرجان ملکم عمداً می‌خواهد قضایا را از زاویه سیاسی و با عینک تعصبات نژادی که مخصوصاً استعمار قرن نوزدهم به شدت تبلیغ می‌کرد بنگرد و ارائه دهد . از نظر سرجان ملکم آنچه فقط باید آنرا به حساب آورد اینست که چه کسی و از چه نژادی بر مردم حکم می‌رانده است ، و اما تودة مردم در چه حال و وضعی بوده‌اند چه برده و چه باخته‌اند نباید به حساب آید .
امثال سرجان ملکم هرگز تأسفی ندارندکه مثلاً چرا حجاج‌بن‌یوسف آدم می‌کشت و ستم می‌کرد؟ تأسف‌شان در حقیقت اظهار تأسف‌شان تحت این عنوان است که چرا یک نفر ایرانی به جای حجاج‌بن‌یوسف کارهای او را نکرد . بگذریم از این جمله معترضه .
مطالعه تاریخ ایران بعد از اسلام از نظر شور و هیجانی که در ایرانیان از لحاظ علمی و فرهنگی پدید آمده بود که مانند تشنه محرومی فرصت را غنیمت می‌شمردند و در نتیجه توانستند استعدادهای خود را بروز دهند و برای اولین بار ملل دیگر آنها را به پیشوائی و مقتدائی پذیرفتند و این پذیرش هنوز هم نسبت به ایرانیان قرون اول تا ششم و هفتم اسلامی ادامه دارد ، فوق‌العاده جالب است .
این از یک طرف ، و از طرف دیگر این دروازه‌های باز سبب شد که علاوه بر فرهنگ و علوم اسلامی ، راه برای ورود فرهنگهای یونانی ، هندی ، مصری و غیره باز شود و مادة ساختن یک بنای عظیم فرهنگی اسلامی فراهم گردد ، زمینه شکفتن استعدادهائی نظیر بوعلی و فارابی و ابوریحان و خیام ریاضی و خواجه نصیرالدین طوسی و صدرالمتألهین و صدها عالم طبیعی و ریاضی و مورخ و جغرافی‌دان و پزشک و ادیب و فیلسوف و عارف فراهم گردد .
مضحک اینست که پورداود می‌گوید :
«اگر حمله تازیان و فرهنگ سامی نبود و دانشمندان ما چون بوعلی و خیام به شیوة نوروزنامه و یا دانشنامه علائی کتاب‌های دیگرشان را می‌نوشتند امروز زبان پارسی غنی‌تر و بازتر بود .»
آیا اگر حمله تازیان نبود و حصاری که موبدها کشیده بودند و استعدادهای ایرانی را در آنجا محبوس کرده بودند همچنان باقی بود ، بوعلی و خیامی بود تا دانشنامه و نوروزنامه و هزاران کتاب دیگر را به زبان پارسی بنویسند ؟! این همه آثار به زبان عربی یا فارسی که ایرانیان هوشمند به جهان عرضه کردند مولود همان حمله تازیان و حصارشکنی آنها و آشنا شدن ایرانیان با یک فرهنگ مذهبی غنی بود که علم را بر هر مسلمانی فریضه می‌شمارد .
درست مثل اینست که بگوئیم اگر در روز خورشید نمی‌بود و حرارتش بر سر ما نمی‌تافت ما راحت‌تر کار می‌کردیم ! در صورتی که اگر خورشید نبود روز هم نبود .
این دو جریان تنها محصول شکستن حصارهای خارجی و به وجود آمدن دروازه‌های باز نبود ، عامل دیگر ، برداشتن مانع تحصیلی از سر راه تودة مردم ایران بود که اجتماع طبقاتی و رژیم موبدی به وجود آورده بود . اسلام اعیان و اشراف نمی‌شناخت و علم را به طبقة روحانی و یا طبقات دیگر اختصاص نمی‌داد ، از نظر اسلام موزه‌گر و کوزه‌گر همان اندازه حق تحصیل و آموزش دارد که فلان شاهزاده . از قضا نوابغ از میان همین بچه موزه‌گرها و بچه کوزه‌گرها ظهور می‌کنند ، برداشتن این مانع داخلی و خارجی سبب شد که ایرانیان مقام شایسته خویش را چه از نظر پیشوائی سایر ملل و چه از نظر شرکت در بنای عظیم تمدن جهانی اسلامی احراز کنند .
اسلام ، ایرانی را هم به خودش شناساند و هم به جهان ، معلوم شد آنچه درباره ایرانی گفته شده نبوغ و استعدادش فقط در جنبه‌های نظامی است و دماغ علمی ندارد غلط است ، عقب افتادن ایرانی در برخی دوره‌ها از نقص استعدادش نبوده بلکه به واسطه گرفتاری در زنجیر رژیم موبدی بوده است، و لهذا همین ایرانی در دوره اسلامی نبوغ علمی خویش را در اعلی درجه نشان داد .
رژیم موبدی استعدادکش پیش از اسلام سبب شده است که برخی خارجیان اشتباه کرده و اساساً استعداد ایرانیان را تحقیر کنند . مثلاً گوستاولوبون می‌گوید :
«اهمیت ایرانیان در تاریخ سیاست دنیا خیلی بزرگ بوده است ولی برعکس در تاریخ تمدن خیلی خرد بوده است . در مدت دو قرن که ایرانیان قدیم بر قسمت مهمی از دنیا سلطنت داشتند شاهنشاهی فوق‌العاده با عظمتی به وجود آوردند ولی در علوم فنون و صنایع و ادبیات ابداً چیزی ایجاد نکردند و به گنجینه علوم و معرفتی که از طرف اقوام دیگری که ایرانیان جای آنها را گرفته بودند چیزی نیفزودند ... ایرانیان خالق نبودند بلکه تنها رواج دهندة تمدن بودند و از این قرار از لحاظ ایجاد تمدن اهمیت آنها بسیار کم بوده است .»

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله (اقای مطهری)انترناسیونالیسم اسلامی

دانلودمقاله مطالب جالب ریاضی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله مطالب جالب ریاضی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


ریاضیات در گذشته چگونه بود؟
از قدیم ریاضی به دو دسته ی حساب و هندسه تقسیم میشده در یونان بیشتر ریاضیدانان بزرگ به علم هندسه پرداخته اند زیرا در آن زمان که یونانی ها برده داری میکردند علومی را که کاربردی بود تحقیر میکردند زیرا آنها تمام کارها و علوم کاربردی را مختص برده ها می دانستند و چون فکر میکردند که علم هندسه کاربردی ندارد به علم هندسه پرداختند و کشفهای زیادی را در هندسه به دست آوردند ولی در زمینه ی حساب ضعف های زیادی داشتند البته در چند سده ی آخر که بیشتر دانشمندان به اسکندریه رو آورده بودند کارهای اندکی در زمینه ی ریاضیات محاسبهای داشتند.یونانی ها حتی نتوانستند راه ساده ای برای عدد نویسی پیشنهاد کنند و عددها را به کمک حروف الفبا مینوشتند. اما در سده ها و هزاره های پیش از دانش یونان مردمی که در سرزمینهای ایران، بابل، مصر، چین و جاهای دیگر زندگی می کردند از آن جا که به کاربرد های ریاضیات نظر داشتند نه تنها در عدد نویسی، که به طور کلی در زمینه های مختلف ریاضیات محاسبه ای، بسیار پیشرفته بودند و با عددهای کوچک و بزرگ کار می کردند.
روابط جالب در ریاضی
1=1×1
121=11×11
12321=111×111
1234321=1111×1111
2121=21×101
3838=38×101
9393=93×101
قانون: هر عددی در 101 ضرب شود در حاصل دوبار تکرار می شود
ابتکار گوس
در ریاضیات آنچه که مهم است فکر کردن، استدلال کردن و نتیجه گرفتن است . ریاضیات راهی برای اندیشیدن و روشی برای استدلال و درست فکرکردن است . استدلال وسیلهای است که به کمک آن میتوان از روی اطلاعاتی که داریم حقایقی را کشف کنیم . البته ریاضیات به تجربه و مشاهده نیز مربوط می شود ولی قسمت اعظم آن همان اندیشیدن، استدلال کردن و نتیجه گرفتن است. گوس ریاضی دان آلمانی ده ساله بود. روزی معلم از دانش آموزان کلاس خواست که مداد و کاغذ بردارند و حاصل جمع اعداد 100 تا1 را به دست آورند. دو دقیقه نگذشته بود که معلم گوس را دید که به کار دیگری مشغول است از او پرسید : چرا مسأله را حل نمی کنی؟ او جواب داد: تمام شد. معلم با ناراحتی گفت: این غیر ممکن است ولی کوس گفت: خیلی هم آسان بود
اول چنین نوشتم : 100+99+98+97+...+3+2+1
و بعد چنین: 1+2+3+...+96+97+98+99+100
و جفت جفت از اول با آخر جمع کردم :
101+101+101+...+101+101+101+101 بدین ترتیب 50 تا عدد 101 به دست آوردم که حاصل جمع آنها
میشود 5050=101×50 پس حاصل جمع اعداد 1 تا100
میشود 5050
پلهای کونیسبرگ
در این شکل از یک نقطه شروع کرده از روی همه ی خطها (پلها) فقط یک بار رد شده و به نقطه اولیه باز گردید

 

اویلر ریاضیدان مشهور ثابت کرده است که این کار امکان پذیر نیست.او نشان داد که عبور از خطها مانند مساله یافتن دوری است که از یک نقطه شروع و تمام خطها را فقط یک بار طی کرده و به نقطه شروع برسیم.اگر چنین دوری پیدا شود باید در طول مسیر به هر نقطه ای که میرسیم دو خط (یال)به ان نقطه برسد; یک راه ورودی و یک راه خروجی.البته بجز دو نقطه , یعنی نقطه ای که مسیر شروع میشود و دیگر وقتی که مسیر به پایان میرسد , تعداد خطهایی (یالهایی)که از یک نقطه (راس)منشعب میشود , باید عددی زوج باشد.در صورتی که در مورد پلهای کونیسبرگ این امکان وجود نداشت; چون نقاط (راسهای) A , B , C , D با تعداد خطهای (یالهای)فرد به نقاط (راسهای)دیگر وضل میشد.هم اکنون مساله پلها با قرار دادن خط هشتم(پل هشتم)حل شده است.ایا شما میتوانید با قرار دادن یک خط این مساله را حل کنید؟؟؟
پارادوکس حرکت!!
یک روز زنون از اهالی الئا یکی از فلاسفه بزرک یونان که شیفته پارادوکسها بود اعلام کرد :(( حرکت غیر ممکن است)) او استدلال کرد برای به هدف رسیدن یک پیکان, ان پیکان ابتدا باید نصف مسافت را طی کند, سپس نصف مسافت باقیمانده را به همین صورت تا اخر;به طوری که به نظر میرسد پیکان هرگز به هدف نخواهد رسید(قضیه limit ).اما در واقع از انجا که مسافتها کوچکتر پی در پی کوتاهتر میرسد به این نتیجه میرسیم که پیکان به هدف خواهد رسید.

 


 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   23 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مطالب جالب ریاضی

دانلودمقاله نقش وسایل کمک آموزشی در یادگیری درس ریاضی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله نقش وسایل کمک آموزشی در یادگیری درس ریاضی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
عدم استفاده از وسایلی کمک آموزشی یک از علل افت در درس ریاضی می باشد .
برای آگاهی از چگونگی تأثیر ای نعلت در افت درسی بچه ها ، ابتدا باید با مفهوم وسایل کمک آموزشی ، اهمیت و فایده وسایلی کمک آموزشی ، آشنا شویم .
مفهوم وسایل کمک آموزشی :
هر چه که بتواند کیفیت تدریس ویادگیری را افزایش دهد وسیله ای برای کمک به آموزش ایت . رسانه های نوشتاری از اولین رسانه هایی بودند که در مار تعلیم و تربیت از آنها استفاده می شده است ، و سپس رسانه های دیگری از قبیل تصاویر ، نقشه ها ، اسلاید ، فیلم ، تلویزیون و بسیاری از رسانه های دیگری که وارد جریان تعلیم وتربیت شده اند .
اهمیت وسایل کمک آموزشی :
تحقیقاتی که تا به حال به عمل آمده است نشان می دهد که از طریق تدریس معمولی تنها % 30 مطالب از مطالب مورد تدریس یاد گرفته می شود در حالی که اگر یادگیری
با استفاده صحیح از وسایل ارتباطی به عمل آید میزان یادگیری افراد را تا % 75 بالا می برد .
درس ریاضیات از جمله دروسی است که دارای وسایل کمک آموزشی زیادی چه دست ساز و چه آماده بوده و عدم استفاده از آنها نقش بسیاری بر افت تحصیلی این درس خواهد داشت .

فواید استفاده ازوسایل کمک آموزشی :
1- وسایل کمک آموزشی بازده آموزشی را از لحاظ کمی و کیفی افزایش می دهد .
2- وسایل کمک آموزشی می تواند یادگیری را انفرادی کند .
3- وسایل کمک آموزشی آموزش را با قدرت بیشتری عملی می سازد .
4- وسایل کمک آموزشی دسترسی به فرهنگ و آموزش را به طور یکسان برای همه میسر می سازد .
5- وسایل کمک آموزشی اساس قابل لمس را برای تفکر و ساختن مفاهیم فراهم می سازد . و در نتیجه از میزان عکس العمل گفتاری دانش آموز می کاهد .
6- مورد علاقه زیاد و فراون شاگردان هستند و توجه به آنها را به موضوع اصلی معطوف می سازد .
7- اساس لازم را برای یادگیری تدریجی و تکمیلی آماده می سازد و در نتیجه یادگیری را دائمی می کند .
8- تجارب واقعی و حقیقی را در اختیار شاگردان قرار می دهد و در نتیجه موجب فعالیت ایشان می شود .
9- پیوستگی افکار را موجب می گردد .
10- در توسعه و رشد معنی در ذهن شاگرد مؤثر هستند .
11- مهارتی را به طور کامل و مؤثر به دانش آموزان می آموزد .
12- تجاربی را در اختیار شاگردان قرار می دهد که از راههای دیگر امکان ندارد .
استفاده از وسایل آموزشی موجب می شود که دانش آموزان از همه حواس خود جهت یادگیری مطالب استفاده کنند . از آنجا که % 75 از یادگیری مطالب توسط چشم و بینایی یاد گرفته می شود ، این موضوع باعث شد که معلمان بیشتری به استفاده از وسایل کمک آموزشی و وسایل بصری روی آوردند .
یکی از عللی که تعدادی از معلمان از وسایل کمک آموزشی استفاده نمی کنند این است که فکر می کنند که منظور از وسایل کمک آموزشی همان وسایلی است که فقط به منظور آموزش دانش آموزان و با هدف وسیله کمک آموزشی از قبل ساخته شده می باشد .
ولی این فکر اشتباهی می باشد ، زیرا با وسایل دور ریختنی و مازاد نیز می توان یک وسیله کمک آموزشی ساخت که به اهداف مورد نظر درس برسیم .

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  8  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نقش وسایل کمک آموزشی در یادگیری درس ریاضی

دانلودمقاله اعتیاد

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله اعتیاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 اعتیاد به مواد مخدر پدیده ای جدید و خاص زندگی مدرن است. چرا که مصرف مواد مخدر اگر هم در گذشته وجود داشت، به عنوان اعتیاد و یا انحراف شناخته نمی شد. اما با گسترش فرهنگ مدرن، ارزش ها و هنجارهای مدرن نیز رواج یافته و کنش ها و رفتارهایی چون اعتیاد به مواد مخدر متعارض با هنجارها تلقی شده و علم جامعه شناسی نیز که وظیفه شناخت و تأثیرات هنجارها را دارد، انحرافات اجتماعی را مورد کاوش و پژوهش قرار داده و به تبیین علل و عوامل پیامدهای انحرافات می پردازند. جدا از این مسئله، اعتیاد پدیده ای آشنا برای هر ایرانی است.
روزانه ۲۰۰۰ کیلو از انواع مواد مخدر در کشور ما مصرف می شود و سالانه ۱۲۰ تن از این مواد کشف و ضبط می شود. ایران تبدیل به معبر ترانزیتی برای مواد مخدر شده، جوانان و نوجوانان به طور بالقوه در معرض اعتیاد به مواد مخدر هستند و اعتیاد در میان دانش آموزان و خوابگاه های دانشجویی از مسائل روز و مورد توجه در جامعه است. افراد و جوانان بسیاری نیز برای کسب درآمد به تجارت مواد مخدر می پردازند و باندهای بزرگ سوداگر مرگ درآمدهای هنگفتی از این زمینه کسب می کنند که طی گزارشی، سالانه ۶۰۰ میلیارد دلار سود تجارت مواد مخدر در جهان است.بنابر این اعتیاد به مواد مخدر از مسائل و معضلات اجتماعی عصر حاضر خصوصاً در کشورهایی مانند ایران با شرایط اجتماعی جوان و شرایط جغرافیایی خاص خود می باشد. فرد معتاد به علت این که پا را فراتر از هنجارها و ارزش های اجتماعی گذاشته، منحرف تلقی می شود. او بیماری فردی و روانی ندارد، مجرم هم نیست. وی بیماری است که معلول شرایط اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی است و منحرفی است که مسیر انحرافی اش، او را به دیگر انحرافات نیز سوق می دهد. در جامعه ای مانند ایران اعتیاد از مرز مسئله و پدیده اجتماعی گذشته، تنها به عنوان یک انحراف نیز نباید تلقی شود، اعتیاد بحرانی اجتماعی برای ایران است که اگر به آن رسیدگی نشود، انواع و اقسام انحرافات، بیماری ها و مشکلات اجتماعی را در آینده ای نزدیک به دنبال خواهد داشت. در این مقاله سعی شده ضمن تعریف پدیده اعتیاد، به علل و عوامل مؤثر بر آن پرداخته شود و نظریه های مربوط به اعتیاد نیز بررسی شده و در انتها برخی راهکارها و راه حل های مورد اشاره در زمینه رفع معضل اعتیاد نیز مورد توجه قرار گرفته است. از جمله :
مشکلات اقتصادی، عدم اطمینان به آینده، بیکاری، فشار اقتصادی و نداشتن امکانات رفاهی،نابرابری اقتصادی و شکاف عمیق بین ثروت طبقه ها و اقشار مختلف در جامعه و همچنین در مقابل فقر و محرومیت ها، منزلت ثروت و ارائه تصویر آرزوهای بلندپروازانه از یک سو خود عاملی برای کسب ثروت از راه های غیرمجاز و غیرمشروع مانند تجارت و قاچاق مواد مخدر می شود و از سوی دیگر، کسانی که نتوانسته اند از راه های مشروع و غیرمشروع کسب ثروت و منزلت کنند، اکثراً به یأس و سرخوردگی دچار شده و پتانسیل زیادی برای گرایش و اعتیاد به مواد مخدر دارند.
اعتیاد چیست؟
به طور کلی انحراف اجتماعی، کنش، رفتار و سلوکی است که با هنجارهای اجتماعی در تضاد است و به طریقی با انتظارات مشترک رفتاری در جامعه سازگاری ندارد و دیگر اعضای جامعه آن را ناپسند و نادرست ارزیابی کنند. اعتیاد به مواد مخدر نیز به عنوان یکی از انحرافات اجتماعی نوعی احتیاج روانی و جسمانی شدید و مبرم به مواد مخدر است که اختیار مصرف و ترک آن از اراده شخص یا گروه خارج شده باشد.(۱) که این عادت شدید از سوی نخبگان، حاکمان و عامه جامعه نادرست و مخالف هنجارهای اجتماعی تلقی می شود.
سازمان جهانی بهداشت، اعتیاد را به طور متناوب یا مزمن حالتی مضر برای فرد و اجتماع می داند که به وسیله مصرف مستمر ماده تخدیرکننده(طبیعی یا مصنوعی) ایجاد می شود. این مصرف، موجب گرایش جهت اضافه نمودن بیشتر آن در هر روز شده و اغلب باعث انقیاد روانی و جسمی می شود. این نوع احتیاج شدید به مواد مخدر، حالت وابستگی یا عادت در فرد ایجاد می کند که برای فرد شکلی مطبوع داشته و آرام بخش دستگاه عصبی اوست.(۲)از چند منظر می توان به پدیده اعتیاد نگریست که در این زمینه روانشناسان، جامعه شناسان و جرم شناسان با دیدگاه های متفاوت بر نظریات مختلفی درباره اعتیاد و عوامل مؤثر بر آن تأکید دارند.
برخی معتقدند اعتیاد یک بیماری فردی است. فرد به علل مختلف ناکامی ها و شکست ها تنها راه حل را در پناه بردن به مواد مخدر می داند و پس از چندی به این مواد معتاد می گردد و همین باعث تباهی میلیون ها سلول مغزی او می گردد. بنابر این نظریه، اعتیاد، ذاتاً یک بیماری فردی است که می تواند در جوامع مختلف آثار و تبعات اجتماعی، فرهنگی نیز داشته باشد.
نظریه دیگری، اعتیاد را نوعی جرم تلقی می کند. معتاد مانند منحرفان دیگر مجرم است و باید به علت همین جرم، متحمل مجازات و زندان شود. اما از دیدگاه اکثر جامعه شناسان و خصوصاً جامعه شناسی انحرافات، اعتیاد یک بیماری اجتماعی است که عوارض جسمی و روانی نیز دارد. از آنجا که اعتیاد منجر به انحرافات فراوانی در جامعه می شود، فرد معتاد، احتمالاً خانواده اش را به جرم و انحراف سوق می دهد وبرای خود و خانواده اش هزینه های فراوان مادی، اجتماعی و حیثیتی دارد. همچنین تغییرات روانی در فرد به وجود آورده و وی را دچار حالت آنومیک نموده و از مشارکت اجتماعی باز می دارد و همچنین خرید و فروش آن در جامعه نیز نوعی انحراف اجتماعی و اقتصادی محسوب می شود. می توان این پدیده را نوعی مسئله اجتماعی در نظر گرفت. البته از منشأ اجتماعی آن نیز نباید غافل شد چه به عقیده بسیاری از محققان منشأ اصلی اعتیاد در جامعه و شرایط آن نهفته است.
اعتیاد از آنجا به عنوان یکی از انحرافات اجتماعی مطرح شده که به عنوان مسئله ای اجتماعی است که با انتظارات مشترک رفتاری جامعه سازگاری ندارد و با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی در تضاد است. همچنین در صورت حاد شدن مسئله اعتیاد، با توجه به پیامدهای منفی اجتماعی آن موجب سستی ارکان جامعه، سست شدن ارزشها بنیادی و حیاتی نظام فرهنگی، کاهش حلقه های مثبت در جامعه و تهدید امنیت اخلاقی و اجتماعی در جامعه خواهد شد و به بحرانی در جامعه بدل خواهد گشت. بنابر این اعتیاد می تواند به عنوان نوعی انحراف اجتماعی و در سطح بالاتر مسئله یا مشکل اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد که خود باعث مسائلی چون عدم مشارکت و تولید و کارآیی، مشکلات خانوادگی و طلاق، بیکاری و خودکشی و... منجر شود.
برخی صاحبنظران با تأکید بر فردی بودن مسئله اعتیاد، معتقدند اعتیاد از «جرایم بدون قربانی» است که مستقیماً به دیگران زیانی وارد نمی سازد و مادامی که به آزادی دیگران تجاوز نمی کند، نباید غیرقانونی باشد.(۳) اما همان گونه که اشاره شد فرد معتاد آسیب های فراوانی به خود، خانواده، محیط شغلی و نظام های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وارد می سازد و نمی توان از اثرات و تبعات آن چشم پوشید و تنها آن را عاملی فردی دانست. عوامل مؤثر بر رواج اعتیاد یکی از اقدامات رشته جامعه شناسی علت یابی مسائل و انحرافات اجتماعی است. 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  52  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اعتیاد