فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی بوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق آماده ؛ زندگینامه جلال آل احمد

اختصاصی از فی بوو تحقیق آماده ؛ زندگینامه جلال آل احمد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق آماده ؛ زندگینامه جلال آل احمد


تحقیق آماده ؛ زندگینامه جلال آل احمد

تحقیق آماده از زندگی نامه جلال آل احمد، یکی از روشن فکران و ادبای معاصر. این شرح زندگی از زبان خود جلال آل احمد نقل شده است و حالت روائی اول شخص دارد.

تعداد صفحه : 5 صفحه و نیم ! {فونت 14 ، فاصله سطر 1/5}(بی نازنین)

فهرست و منابع : ندارد

کادر و شماره صفحه : دارد ☺

آماده برای چاپ


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آماده ؛ زندگینامه جلال آل احمد

پایان نامه رشته ادبیات بررسی فضای اندیشه و آثار جلال آل احمد

اختصاصی از فی بوو پایان نامه رشته ادبیات بررسی فضای اندیشه و آثار جلال آل احمد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته ادبیات بررسی فضای اندیشه و آثار جلال آل احمد


مقاله بررسی فضای اندیشه و آثار جلال آل احمد

 

 

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

این تحقیق در نظر دارد در فضای اندیشه و آثار یکی از مطرح ترین و با نفوذترین روشنفکران دوره اخیر حیات اجتماعی ایران جلال آل احمد کنکاش کرده و مقولات جامعه شناختی موجود در آثارش را شناخته و مدون سازد .
بیان واقعیتها از طرق تحلیل محتوای آثار نویسندگان علیرغم منزلت و پایگاه والای اجتماعی آنها بسیار مهم و در خور اعتنای جدی است ، در این راستا نقد و بررسی آراء اجتماعی آل احمد که در یکی از برهه های تاریخ معاصر ایران از ارج و اهمیتی برخوردار بوده از این مقوله مستثنی نیست .
با اینکه آل احمد را روشنفکر و از آگاهان اجتماعی درجه اول فرض کرده اند ، این تحقیق بر آن است تا پاسخی برای این پرسش بیابد که آیا آل احمد رویکردی علمی – جامعه شناختی به مسائل اجتماعی داشته است ؟
« تاریخچه مطالعاتی »
در ارتباط با مطالعاتی که در این خصوص صورت گرفته ، حداقل تحت عنوان مورد نظر تحقیق ، مطالعه ای صورت نگرفته است و بیشتر مطالعات را در این راستا مطالعات ادبی تشکیل می دهد .
لذا بمنظور کمک به امر تحقیق ، به بررسی دو اثر پرداخته می شود :
1- چراغی ، فرخ « جامعه شناختی آثار جلال آل احـمد : کنکاشـی در جـامعه شناسی ادبیات و جامعه شناسی در ادبیات » ، اراک : ( بی جا ) ، 1374 ، رساله فوق لیسانس جامعه شناسی
2- سروری ، جمشید « قشر بندی و طبقات اجتماعی با کندو کاوی در آثار جلال آل احمد » پایان نامه دانشجویی کارشناسی ارشد .
- اثر اول خلاصه رساله ایست ، تحت عنوان « بررسی جامعه شناختی در آثار جلال آل احمد : کنکاش در جامعه شناسی در ادبیات و جامعه شناسی در ادبیات ، از فرخ چراغی که زمستان 1374 در دانشگاه اراک ، با راهنمایی استاد ، دکتر ح . ا . تنهائی و مشاوره دکتر علی رضا کلدی به انجام رسیده است .
این رساله براساس روش شناسی علمی دانشگاهی ، در پنج فصل تنظیم گردیده است ، که در مجموع زیر عنوان فوق الذکر ، کنکاشی است در جامعه شناسی ادبیات و جامعه شناسی در ادبیات ، و سعی در کشف و ارائه بنیانهای جامعه شناسی آثار نویسنده ، یعنی جلال آل احمد دارد .
فصل اول : براساس روش شناسی علمی ، به تدوین تاریخچه مطالعاتی ، بیان مسئله ، طرح پرسشهای تحقیقاتی ، اهداف ، حدود مطالعاتی و تعریف اصطلاحات پرداخته است. در این رساله بجای فرض از پرسش تحقیقاتی استفاده گردیده است و پرسشها با عنوان کلی ، خلاصه شده اند پیرامون جستجوی چهار مبحث ، هستی شناسی ، ایستائی شناسی، روش شناسی و پویائی شناسی در آثار آل احمد . در اهداف مطالعه ، محقق به دنبال طرح اهداف تحقیق پیرامون پیدا نمودن پاسخ پرسشهای تحقیق است .
در مورد اهمیت مطالعاتی ، محقق در خلاصه رساله چنین می آورد :
« تحقیق تاکید دارد بر لزوم شناسائی و معرفی اندیشمندان متفکر انسانگرا ، تا با استفاده از شیوه آنها با بازگشت به خویشتن خویش و تکیه بر نظرات متفکرین ایرانی ، پایه های فرهنگ اصیل خود را باز شناخته و با توشه برداشتن از آن ، سدی محکم در برابر هجوم فرهنگهای گوناگون بسازد و برای مبارزه با خود بیگانگی و بی هویتی در برابر تئوری پردازان با شناخت اندیشه متفکران ایران زمینه رشد این اندیشه ها را در جامعه به وجود آورد . »
در مبحث تعریف اصطلاحات ، با استفاده از کتب معتبر به تعریف اصطلاحات پرداخته است .
فصل دوم : اختصاص داده است . به نقد و بررسی چند کتاب . از جمله :
1- کتاب واقعیت اجتماعی و جهان داستان ، نوشته جمشید مصاحبی پور ایرانیان 2 - کتاب راز چشم برادر ، شمس آل احمد .
3 - کتاب ، قصه نویسی – نوشته رضا براهنی .
4 - نقد آثار جلال آل احمد ، نوشته عبدالعلی دسغیب .
در فصل سوم براساس اصول روش شناسی به معرفی روش تحقیق ، روش شناسی ، طرح تحقیق، فن تحقیق ، طرح تحلیلی و طرح زمان اجرا پرداخته است . ضمنا نامبرده از طرح تحقیق توصیفی – تحلیلی و فن مطالعه کتابخانه ای و تکنیک استنباط استفاده نموده است .
فصل چهارم را با ارائه و تحلیل داده ها شروع نموده ، ابتدا به ترسیم شرایط عینی و ذهنی ، زمان جلال پرداخته ، سپس به طرح جستارهای جامعه شناختی و بررسی پرسشهای تحقیق پرداخته است ، در این راستا به طرح نظرات جامعه شناسان برجسته در این رابطه توجه نموده است ( برای روشن شدن موضوع ) ، در پایان به طرح تحلیل تئوریکی و بررسی نظرات فروم پرداخته و سپس به مقایسه نظرات آل احمد با آنها در فصل پنجم همت گماشته است .
2- اثر دوم : این رساله در دو بخش و مشتمل بر نوزده فصل است . نگارنده در بخش نخست کلیات و نمونه های کلی در تشخیص قشر بندی و طبقات اجتماعی را در شش فصل بیان کرده است .
فصل اول : محتوا ، منابع و روش
فصل دوم : قشر بندی اجتماعی
فصل سوم : طبقات اجتماعی
فصل چهارم : درباره منشا نابرابری اجتماعی
فصل پنجم : مروری بر اندیشه ها و نظـریه های تاریخـی و معاصر مربـوط بـه قشر بندی اجتماعی
فصل ششم : قشر بندی و طبقات اجتماعی و پایگاه طبقاتی از دیدگاه اسلام
در بخش دوم مشخصات ویژه اقشار و طبقات را در ساخت اجتماعی ایران در آثار جلال آل احمد طی سیزده فصل مورد مداقه قرارداده است .
فصل اول : آثار آل احمد و زندگی او
فصل دوم : آل احمد و قشر بندی و طبقات اجتماعی
فصل سوم : طبقات حاکم
فصل چهارم : قشر روشنفکران
فصل پنجم : قشر روحانی
فصل ششم : اقشار شهری
فصل هفتم : طبقات روستائیان
فصل هشتم : طبقه کارگر
فصل نهم : طبقات مرفه
فصل دهم : قشر زنان
فصل یازدهم : قشر معلمان و حال و آینده معلمان در نظام پهلوی و آینده آموزش و پرورش
فصل دوازدهم : قشر اهل قلم ( نویسندگان )
فصل سیزدهم : قشر شعرا و نگرش آل احمد به شعر و شاعران
نویسنده قصد داشته که از زاویه اصول و مبادی جامعه شناختی به اندیشه های آل احمد نگریسته و دریابد که وی به مسائل در قلمرو قشربندی طبقات اجتماعی چگونه می اندیشیده ، و اندیشه اش چه ارمغانی برای تفکر اجتماعی آورده است . محقق درصدد پاسخگویی به سوالاتی در مورد طبقات و دلایل پیدایش ، ضرورت وجود یا عدم لزوم آن بوده و بعنوان مطالعه ای موردی آثار آل احمد را انتخاب نموده لذا به اصول و محتوای اندیشه های آل احمد نپرداخته بلکه در حاشیه کار خود با جامعه شناسی ادبیات تماس حاصل کرده است .
رساله مورد بررسی مشخصات ویژه اقشار و طبقات اجتماعی ، ساخت اجتماعی جامعه ایران را در مجموعه آثار آل احمد بررسی کرده و در هر فصل ( مجموعا سیزده فصل) یکی از اقشار و طبقات را مورد بررسی قرار داده و مشخصات آن را بازگو کرده و سرانجام با ذکر ملاکهای تحرک اجتماعی از دیدگاه آل احمد و نتیجه گیری نوشته خود را به پایان رسانده است . در بخش نتیجه گیری نویسنده نظام اجتماعی با نظریه تضادگرایان به ویژه با آراء مارکسیستها مطابق دانسته و نگرش او را در این باب بیشتر مبتنی بر تجربیات فردی ، نه بر پایه تحقیقات علمی می داند . نویسنده چنین اظهار می کند :
« بطور کل نظام اجتماعی آل احمد نظامی مقشر است و ماهیت طبقاتی دارد . با تاملی در اندیشه های وی در خصوص قشر بندی و طبقات اجتماعی و تطبیق آن با نظریه های رایج در جامعه شناسی این نتیجه بدست می آید که نظریات و تعاریف وی از طبقات ، اقشار و تیپهای اجتماعی از یکسو به احساسات مشخص ، تربیت سنتی – مذهبی استوار است . به همین دلیل با قضاوتهای ارزشی آمیخته شده است . از سوی دیگر تحت تاثیر فلسفه علمی و اجتماعی سوسیالیسم است . همچنین نگرش وی به طبقات و انتساب برخی از ویژگیها و اوصاف به آنها بیشتر مبتنی بر تجربیات فردی اوست تا تحقیقات علمی .»
از سوی دیگر نویسنده داشتن نگرش کارکرد گرایی را به آل احمد نسبت داده و او را فردی تنها و بیرون از روابط اجتماعی معرفی می کند . نویسنده آل احمد را فردی خواستار ایجاد و دگرگونی در جامعه و تغییر ساخت ناهمگن و فاقد کارکرد آن ، بر اساس پندارها و باورهای خویش می داند .
« آل احمد در مدیر مدرسه یک روشنفکر است . او نمی تواند با این جامعه یگانه شود ، در حاشیه جامعه می ایستد ، در همان آن می کوشد تا چیز مثبتی از درون همان پیوندها برای این جامعه به ارمغان بیاورد . او فردی است تنها و بیرون از روابط اجتماعی این جامعه و می کوشد آن را بنا بر پندارها و باورهای مشخص خویش دگرگون کند و درصدد است این ساخت ناهمگن و فاقد کارکرد را معنایی عقلانی بخشد . چنین کوششی نتیجه نگرش کارکرد گرایی نویسنده مدیر مدرسه است .»
نویسنده به این نکته نیز اشاره دارد که آل احمد جامعه ایران را نه جامعه ای کاستی ، نه جامعه ای باز ، بلکه جامعه ای مبتنی بر سلسله مراتب اجتماعی می داند که صعود در سلسله مراتب اجتماعی در آن قدری دشوار است .
نگارنده از بیان مشکلات تحقیق و یا پیشنهادات خودداری کرده است . تنها ذکر این نکته را لازم می دانسته که به دلیل حرمت آل احمد در جامعه ، سخن گفتن درباره او و یا نقادی آثارش پس از وفات مشکل می نماید .
« بیان مساله »
این تحقیق در نظر دارد با بررسی و تدقیق در آثار جلال آل احمد دیدگاههای اجتماعی – سیاسی و فرهنگی این نویسنده معاصر را تشریح کرده و بنیانهای جامعه شناختی آنرا ارائه کند . از آنجا که دوران حیات وی ، دوران کشاکش های سیاسی – اجتماعی و زمینه ساز تغییر و تحولات دهه اخیر ایران است و آل احمد نویسنده ای مبارز و پرشور بوده که از جامعه معاصر خویش به طرق متفاوت تاثیر پذیرفته است ، شناخت این چهره ، شناخت جریانهای فکری و فرهنگی دوره ای از تاریخ اجتماعی معاصر ایران خواهد بود ، چرا که او نشانه بارز ، شاخص و پرچمدار نسلی از جوانان این سرزمین است . همانطور که در تاریخچه مطالعاتی آمده است ، افراد زیادی از جمله سیمین دانشور شمس آل احمد عبدالعلی دستغیب ، رضا براهنی و ... آثار آل احمد را مورد بررسی قرار داده اند ولی هر یک از زاویه دیدی خاص به قسمی از آثار وی پرداخته اند ولی هیچیک کل آثار آل احمد را از نظر جامعه شناختی مورد بررسی قرار نداده است ، لذا ضرورت این تحقیق احساس می شود . با توجه به آنچه گذشت بدلیل حساسیتهای دوره تاریخی مذکور و نگرش اجتماعی آل احمد ، جستجو جهت یافتن دیدگاه و تخیل جامعه شناختی در آثار وی بس ارزشمند و همچون یک مساله قابل طرح در جامعه شناسی می باشد .
« چار چوب نظری »
در این قسمت برای آنکه سوگیریهای پژوهشی منظم شوند بایستی بر مبنای چشم انداز خاص و یا از دریچه « تخیل علمی » ویژه ای به مسئله نگریسته شود تا رویکردها و دیدگاهها خصایص منظم و عامی را همراه داشته باشد . از این رو است که طرح چارچوب نظری یا قالب تخیل علمی ایکه بتوان مسئله را از آن طریق وارسی نمود ضروری به نظر می رسد . لذا از آنجا که این تحقیق به دنبال کشف مقولات اجتماعی و انسانی « جلال آل احمد » در مورد جامعه های نمادی و نا نمادی و کنشهای اجتماعی در درون یک جامعه ، نظام روانشاختی ، نظام کنشی و از همه مهمتر شناخت انسان تفسیرگر و معرفی آن از دیدگاه جلال آل احمد می باشد بنابراین می توان برای تبیین این موضوع به چار چوب نظری مکتب کنش متقابل نمادی « هربرت بلومر » که وابسته به مکتب تفسیر گرایی است استناد جسته و یک قالب تحلیل کلی جامعه شناختی و انسان شناختی مطرح ساخت .
« نظریه هربرت بلومر »
بلومر با مطرح کردن سه قضیه ، چشم انداز جامعه شناختی خود را بیان میکند . در قضیه اول به « جهان اعیان » اشاره می کند یعنی جهان عبارت است از کلیه چیزهایی که برای انسان قابل فهم بوده و دارای معنا می باشد . معنایی که انسان می تواند به آنها اشاره کند و بر اساس آن اشارات رابطه برقرار نماید . بنابراین هیچ گاه نمی توان چیزی را دریافت که قابل معنا و اشاره نباشد ، که در واقع ما تعریف و درکی جمعی و مشترک نسبت به آنها داریم . قضیه دوم اشاره می کند به این نکته که ما می دانیم انسان از بدو تولد موجودی ناقص و نادان است ولی بتدریج در دوران حیاتش آموختنیها را می آموزد . پس آیا باید معانی را در ذات اشیاء جستجود نمود ؟ انسان هر آنچه را که می آموزد و برایش معنا دار می شود در روابط متقابل اخذ می کند . اگر اشیاء برای او دارای معناست ، این معنا را از روابط متقابل اجتماعی کسب نموده است ، عناصر فرهنگی نیز از این قاعده مستثنی نیست . بسیارند هنجارها و عاداتی که در میان قومی مقبول و معمول می باشند و در قوم و ملتی دیگر مذموم . هیچ یک از آن دو قوم قادر به درک دلایل یکدیگر نسبت به رد یا قبول آن رسم یا عادت نمی باشند . امور و عناصر فرهنگی در فرهنگهای متفاوت در مقابل مسائلی که تحت عنوان روابط اجتماعی می شناسیم معنا دار می شوند .


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته ادبیات بررسی فضای اندیشه و آثار جلال آل احمد

دانلودمقاله تلخیص و اجمالی از کتاب زن در آئینه‌ی جلال و جمال آیت الله جوادی آملی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله تلخیص و اجمالی از کتاب زن در آئینه‌ی جلال و جمال آیت الله جوادی آملی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 قال امیر المومنین علی (ع) :
عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم
(امالی صدوق مجلس چهلم)
هر موجودی مظهر نامی از نامهای الهی است، زیرا خلقت که از اوصاف فعلی خداست نه از اوصاف ذاتی وی، ‌عبارت است از تجلی خالق در چهره مخلوقهای گوناگون چنانکه حضرت امیرالمومنین (ع) فرموده است : الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه. عنوان تجلی از لطیف ترین تعبیر های عرفانی است که قرآن و عترت از آن یاد کرده اند و سالکان دور اندیش و درون بین را به خود جذب نموده است، چون سالک محب بیش از باحث متفکر از نشانه مقصود آگاه بوده و از آن لذت می‌برد و هرگز با شنیدن بانک جرس کاروان کوی حق بسنده نمی کند بلکه می‌کوشد تا از علم به عین آرد و از گوش به آغوش.
جلال و جمال که از اسماء الهی اند مظاهر گوناگون دارد ولی چون جلال حق در جمال وی نهفته و جمال وی در جلال او مستور است، چیزی که مظهر جلال الهی است به نوبه ی خود واجد جمال حق بوده و چیزی که مظهر جمال خداست به نوبه خویش دارای جلال الهی خواهد بود. نمونه بارز استتار جمال در کسوت جلال را می‌توان از آیات قصاص و دفاع استنباط نمود. یعنی حکم قصاص، اعدام، اماته، خونریزی، قهر، انتقام، ‌غضب سلطه، استیلا، چیرگی و مانند آن از مظهر جلال و جنود ویژه آن به شمار می‌روند، احیا، صیانت دم، مهر، تشفی، خشنودی و نظائر آن را که از مظاهر جمال و سپاهیان خاص آن شمرده می‌شوند به همراه دارد چنانکه خداوند صاحب جمال و جلال چنین می‌فرماید : و لکم فی القصاص حیوه با اولی‌الالبالب.
زن از نظر قرآن
قرآن هدایت گر انسان – مسئله اینکه، زن در قرآن از چه جایگاه عظیمی برخوردار است مبتنی بر اینست که : انسان در قرآن چه پایگاهی دارد. چون قرآن کریم هرگز برای هدایت مرد نیامده است بلکه برای هدایت انسان آمده است لذا وقتی هدایت رسالت و هدف رسالت را تشریح می‌کند و غرض از نزول وحی را بازگو می‌نماید می‌فرماید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس» کلمة ناس که به عنوان هدایت انسان در قرآن مطرح است صنف مخصوص یا گروه خاصی را نظر ندارد بلکه شامل زن و مرد بطور یکسان می‌شود. قرآن کریم گاه تعبیر به ناس و گاه تعبیر به انسان می‌کند و می‌فرماید ما برای انسان قرآن فرستادیم. «الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان» در آیه اول سخن از تعلیم قرآن است بعد سخن از خلقت انسان و بعد سخن از تعلیم بیان. با اینکه نظم طبیعی آن است که اول انسان خلق بشود، بعد بیان یاد بگیرد و بعد قرآن را بفهمد. رحمن معلم است و رحمتش هم فراگیر است رحمتی وسعت کل شیء.
یعنی یک استاد کل دارد تدریس می‌کند اگر گفتند مهندسی درس می‌گوید یعنی درس هندسه می‌دهد و اگر گفتند الرحمن تدریس می‌کند یعنی رحمت بی منتها درس خواهد شد که این مدرس رحمت به انسانها چه درسی می‌دهد و چگونه نبی اکرم(ص) رحمه للعالمین است او خود درس معلم است که آن معلم رحمان است. اگر کسی از رحمت حق مدد نگرفت انسان نیست و اگر کسی انسان نبود بهیمه است و وقتی بهیمه شد حرفش مبهم است وقتی حرفش مبهم شد گفتار او بیان نیست. پس وقتی سخن از هدایت است منظور تمام انسانها است و اگر تعبیراتی نظیر «فمن تبعنی فانه منی و مانند آن آمده است منظور هر کس که پیرو وحی باشد مدد می‌گیرد و مراد از ناس صنف مخصوصی نیست.
خلاصه آنکه زن بودن یا مرد بودن مربوط به پیکر است نه جان و روح، ‌ثانیاً تعلیم و تربیت و تهذیب و تزکیه از آن نفس است. ثالثاً نفس غیر از بدن است و بدن غیر از نفس. و اصلاً در کلاس قرآن روح می‌نشیند نه بدن و روح هم نه زن است و نه مرد. اینکه ذات اقدس می‌فرماید :
«و نفس و ماسوّیها فالهمها فجورها و تقوایها» مگر روح مذکر یا مونث است و یا اینکه فرمود «فاذا سویته و نفخت فیه من روحی» روح از آن جهت که موجود مجرد است مگر اندامی دارد که یا این چنین باشد و یا آن چنان ؟ یا اینکه فرمود : «یا ایها الناس انک کارح الی ربک کدحاً فملاقیه»
ای انسان، توسالک الی الله هستی، مگر بدن سفر می‌کند تا ما بگوییم سالکان دو صنف هستند ؟ بعضی زن و بعضی مرد هستند ؟ روح است که سفر می‌کند و روح نه مونث است و نه مذکر.
قرآن کریم وقتی مسئله زن و مرد را مطرح می‌کند می‌فرماید : این دو را از چهره ذکورت وانوثت نشناسید بلکه از چهره انسانیت بشناسید و حقیقت انسان را روح تشکیل می‌دهد نه بدن او، انسانیت انسان را جان او تأمین می‌کند نه جسم او و نه مجموع جسم و جان.
زوج و زوجه در قرآن
کلمه زوج و زوجه در تعبیرات عرفی مقابل هم هستند ولی قرآن کریم همانطوریکه مرد را زوج می‌داند، زن را هم زوج می‌شمارد، کلمه زوجه یا زوجات در قرآن بیان نمی‌شود بلکه کلمه ازواج استعمال می‌شود زن زوج است همانطوریکه مرد زوج است. اگر تعبیر می‌کند که خدا آدم را آفرید و زوج او را از همان نفس خلق کرد : و خلق منها زوجها. .. برای آنست که زوج یعنی چیزی که به وسیله آن یک، دو می‌شود خلق کرد. لذا وقتی از زن و مرد سخن می‌گوید می‌فرماید : فجعل منه الزوجین الذکر و الانثی یا از زنان بهشت به عنوان ازواج مطهره یاد می‌کند که برای بهشتیان ازواج نه زوجات می‌باشد همانطوریکه مرد زوج زن است، زن هم زوج مرد است.
انسان و مقام خلافت : بالا ترین مقامی که برای انسان فرض می‌شود مقام خلافت یعن خلیفه الله بودن است اگر در خلافت به مقام والا رسید در کنار آن مسئله ولایت، رسالت، نبوت و مانند آن نیز هست و اگر به مراحل وسطی یا نازله راه یافت همان ایمان است و مانند آن و ممکن است رسالت یا نبوت را به همراه نداشته باشد. سؤال می‌شود آیا خلافت الهی مال مرد است و ذکورت شرط است و انوثت مانع؟ یا اینکه خلافت مال مرد نیست ولی مردها توانستند موفق بشوند که خلافت را تحصیل کنند و زنان موفق نشدند ؟ و یا اینکه نه مشروط به ذکورت است و نه ممنوع انوثت و آنهایی که موفق شدند خلیقه الله بشوند انسانیت آنها باعث بود نه مرد بودن، مرد خلیفه نشد بلکه آنکه، خلیفه‌ی خدا شد بدنی دارد که بدن مرد است. انی جاعل فی الارض خلیفه سپس فرشتگان عرض کردند «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک» ذات اقدس اله از راه تعلیم اسماء به آدم، برای آنها روشن کرد که او معلم شماست و خلیفه ی من است.
اهتمام قرآن به شخصیت زن
نوع کمالاتی را که قرآن کریم برای زن ذکر می‌کند، برای آن است که هر جا قرآن یک خطری را احساس کند بیش از پیش روی آن تکیه می‌کند مثلاً هنگام ظهور قرآن که توحید در خطر بود و شرک رواج داشت برای تثبیت توحید و سرکوب شرک، آیاتی فراوان نازل شد و به این جهت چون در ایام نزول قرآن حرمت زن محفوظ نبود، لذا بیش از حد توقع و انتظار بر مسئله حرمت زن تکیه نمود و در تمام شئون برای او سهمی قائل شد و تصریح به تساوی و مانند آن کرد.
الگوهای علمی، اگر سخن از تعلیم اسماء باشد آن را به انسانیت نسبت می‌دهند. وقتی جریان آدم (ع) را طرح می‌کند و می‌فرماید فتلقی آدم من ربه کلمات.
در تبیین و تفسیر کلمات آمده است که منظور انوار عترت طاهره است که آن انوار عترت طاهره مقامات علمی است که حضرت آدم (ع) – آنرا تلقی کرد و زمینه نجات او فراهم شد.همانطور که حضرت امیر سلام الله علیه در آنجا می‌تابد، حضرت زهرا (س) هم در آنجا می‌تابد و این که فاطمه زهرا صلوات الله علیها معروف و مشهور شد نه برای آنست که زن تنها در حضرت فاطمه خلاصه شد بلکه به این دلیل است که او دیگران را تحت الشعاع خود قرار داد. بعنوان مثال معصومین دیگر مانند حضرت امیر معروف نیستند و اگر در عرف بخواهند مثل ذکر کنند به حضرت علی مثل می‌زنند همانطوری که در بین معصومین امیر المؤمنین صلوات الله علیه معروف گشت و الگو شد، در بین زنان هم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اشتهار یافت وگرنه زنان فراوانی بودند که هم از عصمت برخوردار بودند و هم از کمال متعارف و فوق متعارف. و لیکن علت اینکه حضرت زهرا (س) در بین زنان معروف شد همان علتی است که بدان سبب، حضرت علی در بین ائمه علیهم السلام معروف گشت. لذا گفته می‌شود علی و زهرا، با توجه به اینکه معصومین دیگر هم هستند.
قرآن کریم در مقام بیان قوه جاذبه و معرفی ملکه عفاف هم تمثیل از مرد می‌آورد و هم از زن.
یوسف و مریم دو مظهر عفت
و اما مرد، یوسف صدیق – سلام الله علیه است و آن زن حضرت مریم سلام الله علیها است که قرآن درباره ی او می‌فرماید : ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک علی نساء العالمین
هر دو این بزرگواران، مزایای ارزشی فراوانی داشتند که قرآن نقل می‌کند اما آنچه در این مبحث مورد توجه است، ملکه عفاف بودن آنهاست. هم یوسف مبتلا شد در اثر عفاف نجات پیدا کرد و هم مریم امتحان شد و در پرتو عفاف نجات یافت. اما آنچه مهم است، این است که راه نجات هر یک از دو معصومین چه بود ؟ و در حین خطر عکس العمل هر یک چگونه بود و چه گفتند ؟ هنگامیکه وجود مبارک یوسف سلام الله علیه آزمون می‌شود، قرآن تا این جا تعبیر دارد که می‌فرماید: «همت به وهم بها لولا ان رءا برهان ربه» یعنی سخن در مقام فعل نیست در مرحله مقدمات هم نیست بلکه نسئه اهتمام است و این مرحله سوم است. مراد از اهتمام در این جا همان است که آن زن مصری همت گماشت و همتش در حد تعقیب یوسف (ع) به فعلیت رسید ولی یوسف صدیق نه تنها در مقدمات کار نبود، بلکه قصد و همت و خیال هم در میان نبود چون برهان رب را دید قصد نکرد.
و اما در جریان مریم علیها السلام – می‌بینیم از لحاظ ملکه عفاف بودن هم سطح یوسف صدیق است که خدا از او به عنوان عبد مخلص یاد کرد که «من عبادنا المخلصین»، و یا از او بالاتر است. بیان مطلب این است که وقتی از عفاف مریم علیها السلام سخن به میان می‌آید، سخن از «همت به و هم بها لولارءا برهان ربه » نیست. سخن این نیست که اگر مریم، دلیل الهی را مشاهده نمی کرد، مایل بود، بلکه سخن از آن است که : «قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا».
نه تنها خودش میل ندارد، آن فرشته را هم که به صورت بشر متمثل شده نهی از فکر می‌کند و می‌گوید : اگر تو با تقوایی دست به این کار نزن. لذا ذات اقدس فرمود : «فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراً سویا» در این آیه مزبور نفرمود: اگر او دلیل الهی را نمی دید، میل پیدا می‌کرد و قصد می‌نمود بلکه می‌فرماید: «قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا» و این کلمه «ان کنت تقیا» بعنوان امر به معروف و نهی از منکر است یعنی تو بپرهیز. مثل این که ذات اقدس اله به ما می‌فرماید. این کار را انجام ندهید.
«ان کنتم مومنین» ما این تعبیر را در قرآن زیاد داریم، یعنی برابر ایمان عمل کنید.
حالا ببینیم مربی مریم علیها السلام چه کسی بود ؟ او یک زن بود. مریم دست پرورده زن است تربیت شده پدرنیست بلکه تربیت شده مادر است خیلی ها آدم خوبی هستند، اما نمی‌توانند پدر برای فرزندی مثل مریم یا مادر برای فرزندی مثل مریم باشند. شرایط بسیار لازم است تا انسان به جایی برسد که فرزندش را به خدا اهداء کند و خدا آن فرزند را قبول کند. مادر مریم، مریم را به خدا پناه داد و آن پناه را خدا پناهندگی داد و در پناه خود پذیرفت.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  33  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تلخیص و اجمالی از کتاب زن در آئینه‌ی جلال و جمال آیت الله جوادی آملی

دانلود مقاله جلال آل احمد

اختصاصی از فی بوو دانلود مقاله جلال آل احمد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 دیباچه
ما در کشوری زندگی می‌کنیم که به اعتراف همه‌ی نویسندگان و هنرمندان جهان، مهد هنر، ادب و تمدن است. دانستن شرح حال نویسندگان نامدار ایران زمین یک نیاز ضروری و یا به عبارتی دیگر یک وظیفه است.
اینکه بدانیم قدمای ما یا ادیبان معاصر در عرصه‌ی داستان، رمان یا مقاله چه کرده‌اند و چه آثاری را به رشته تحریر درآورده‌اند و یا اینکه در این ساحل شنی بی‌انتهای دنیای ادبیات چه ردپایی از خود به جا گذاشته‌اند.
این امر ما را کمک می‌کند تا با مطالعه‌ی آثار آنان و یا نقد و بررسی یا تحلیل هر یک از آثارشان به عمق اندیشه‌های ناب و بکر آنها پی ببریم و این خود به خواننده لذتی خوشایند می‌بخشد که هیچ چیز را توان قیاس و برابری با آن نیست.
در پایان آرزو می‌کنیم این مختصر کار پژوهشی گروهی ما مورد پسند شما خوانندگان عزیز واقع گردد و اگر کاستی در محتوا و یا غلط چاپی در این کتاب ملاحظه می‌نمایید به بلند همتی خود ما را ببخشید چرا که ما نوخاستگان پژوهش در گام اول تحقیق قرار داریم و به راهنمایی‌های دلسوزانه شما سخت محتاجیم.
جلال آل احمد
در شمارة نوروز 1324 مجلة سخن داستانی به چاپ رسید که تولد نویسنده‌ای دیگر را نوید می‌داد، نویسنده‌ای که همچون چوبک با تأثیر از هدایت شروع کرد اما خیلی زود در پی یافتن استقلال هنری برآمد و پاره‌ای از «ایرانی» ترین داستان‌ها را پدید آورد.
داستان « زیارت » نام داشت و جوان 22 ساله‌ای به نام جلال آل احمد
(1348-1302) آن را نوشته بود. آل احمد موفق شده بود با شوری مذهبی شرحی دقیق و درونی از یک سفر زیارتی به دست دهد. جنبة مذهبی داستان آنقدر قوی است که توصیفها را نیز در برگرفته است:
خورشید که با قرص قرمز رنگ خود کم‌کم فرو می‌نشست در نظرم پرچم خونین عزیزان زهرا می‌نمود که اندک اندک سرنگون می‌شد.
داستان « زیارت » ویژگی‌های اساسی داستان نویسی آل احمد را در خود دارد: راوی داستان آدمی است بیگانه از جمع: « هر کس حالی دارد و جز من هیچ‌کس در اینجا تماشاچی نیست». همین ناظر وقایع است که در دیگر داستان‌ها نیز از وقایع و آدمها برایمان گزارش می‌دهد. در داستان « دید و بازدید عید » و چند داستان دیگر از مجموعة دید و بازدید (1324)، راوی تماشاگر تصویرهایی انتقادی اما سطحی از سنخ‌های مختلف اجتماعی ترسیم می‌کند. جرقه‌هایی از سمتگیری به سوی ایده‌های نوین، به صورت همدردی با مردم فقیر، نیز در اولین داستان‌هایش به چشم می‌خورد؛ جرقه‌های کم‌سویی که قادر به روشن کردن و نشان دادن درون زندگی محرومان نیست. اما آل‌احمد در هیچ‌یک از این داستان‌ها موفق به آفریدن شخصیت یا موقعیت زنده‌ای نمی‌شود و حتی نمی‌تواند به توصیف درونی داستان «زیارت» نزدیک شود و در حد گزارش‌نویس روزنامه می‌ماند. قلم نویسندة جوان سطح وقایع را خراش می‌دهد و قادر به دستیابی به واقعیت و توصیف آن نیست. این داستان‌ها که از حد واقعگرایی سنتی جمالزاده فراتر نمی‌روند، برشهایی گزارشی از زندگی سنتی را به نمایش می‌گذارند. نویسندة بی‌تجربه با اظهار نظرهای گاه و بیگاهش سیر داستان را قطع می‌کند و به آشفتگی‌ها می‌افزاید، او که نمی‌تواند از طریق اعمال و گفتار آدم‌های داستان مقصود خود را بیان کند، در داستان دخالت می‌کند و با چند جملة نتیجه‌ای برای خواننده تعیین تکلیف می‌کند. تنها در داستان « گلدان چینی» است که حادثه با روانی و یکدستی پیش‌ می‌رود.
از دیگر داستان‌های او: شمع قدی ـ افطار بی‌موقع ـ سه تار ـ وسواس ـ آفتاب لب بام و … است.
علی محمد افغانی متولد 1304:
از داستانهای کوتاه که بگذریم، علی محمد افغانی در زمینة آفریدن رمان اجتماعی شگفتی می‌آفریند و راه را برای پیدایش رمان‌های اجتماعی بعدی باز می‌کند. رمان 900 صفحه‌ای شوهر آهو خانم (1340) خیلی زود نویسنده‌اش را به شهرت می‌رساند: « انجمن کتاب ایران » آن را به عنوان داستان برگزیدة سال 1340 انتخاب می‌کند و منتقدین وقت به ستایش از آن می‌پردازند: «بی‌هیچ گمان، بزرگترین رمان زبان فارسی به وجود آمده و ( با قید احتیاط ) تواناترین داستان نویس ایرانی، درست همان لحظه‌ای که انتظارش نمی‌رفت، پا به میدان نهاده است» و « نویسنده در این داستان از زندگی مردم عادی اجتماع ما تراژدی عمیقی پدید آورده و صحنه‌هایی پرداخته است که انسان را به یاد صحنه‌های آثار بالزاک و تولستوی می‌اندازد. و این نخستین بار است که یک کتاب فارسی به من جرئت چنین قیاسی را می‌دهد». هر چند در این گفته‌ها مقدار زیادی ذوق‌زدگی دیده می‌شود، اما شوهر آهوخانم برجسته‌ترین رمان اجتماعی این دوره است.
داستان در زمستان 1313 در شهر کرمانشاه می‌گذرد. پس از توصیفی کوتاه از شهر آرام ـ که گویی حادثه‌ای در بطن خود دارد ـ به نانوایی سید میران سرابی می‌رسیم. افغانی پس از توصیف جزء به جزء دکان و شاگردان و خصوصیات ظاهری سید، از طریق گفتگوی او با نانوایی ورشکسته، سجایای شخصیتی‌اش را تصویر می‌کند: کاسبکاری 50 ساله و رو به ترقی، رئیس صنف نانوایان است و با پختن نان قشون، خود را به قدرت حاکمه نزدیک کرده. مردی است مذهبی، خانواده دوست و دست و پا به خیر. هما، زن زیبارو و مطلقه، در همین فصل به نحوی طبیعی وارد داستان می‌شود و از همان آغاز بر سید تأثیر می‌گذارد. سید عاشق هما می‌شود اما جرئت ابراز این واقعیت را، حتی به خویش، ندارد. عشق خود را محبتی نوعدوستانه می‌انگارد. همراه سید ـ که در دلش توفانی بر پا شده ـ به خانه‌اش می‌رویم. با آهو خانم ـ زنش ـ و چهار فرزندش آشنا می‌شویم. فضای خانه نیز همچون فضای دکان با حوصله مجسم می‌شود و یک یک همسایگانش ـ مردمان فقیر ـ معرفی می‌شوند. اینان شخصیت‌های جانبی رمان هستند و قهرمانان اصلی را در پیشبرد ماجراها یاری می‌کنند.
افغانی که به سبک واقعگرایان اروپایی قرن نوزده می‌نویسد، دانای کلی است که بر برون و درون شخصیت‌های اثرش آگاهی کامل دارد. نخست ظاهر آنها را توصیف می‌کند، سپس طی برخوردهایی با دیگران، روحیاتشان را می‌نمایاند و عاقبت با قرار گرفتن در موقعیت آنان، نسبت به رویدادها اظهار نظر می‌کند.

صادق هدایت
صادق هدایت ( 1330ـ 1281) پیش از اینکه نخستین داستان‌هایش را بنویسد، مطالب زیادی در زمینة اندیشه‌های بودایی، احضار ارواح و پیشگویی خوانده بود. این مطالب تأثیر تأسف‌آوری بر داستان‌هایش گذاشت. داستان‌هایش، همچنین، از آموخته‌های نویسنده دربارة روانکاوی فروید، ضربه‌ای مشابه خورد. این ضربه بخصوص از آن جهت قابل اهمیت است که هدایت کوشید گزارشهای سادة جمالزاده را با تحلیل روانی آدمهای داستان و نشان دادن تناقضات درونی آنها، به داستان روانی نزدیک کند؛ کوشید احساسات پیچیدة شخصیت‌ها را مطرح سازد و موقعیت زیستی نابسامان آنها را بیش از آنکه ـ چون داستان نویسان قبلی ـ گزارش کند، تجسم بخشد. هدایت در گسترش فضای دید و توسعة شگردهای نوشتن نویسندگان ایرانی نقش مهمی ایفا کرد. اما سنت ناپسندی را نیز تحکیم بخشید و آن، محور دانستن مسائل جنسی
ـ بر مبنای عقاید فروید ـ در زندگی انسان‌ها بود.
هدایت که در خانواده‌ای اشرافی بزرگ شده بود، همواره تلاش کرد با توصیف صادقانة واقعیت، تصوراتی را که اندیشة حامیان وضع موجود بر آنها استوار بود، درهم شکند؛ تصوراتی از قبیل بسامان بودن اوضاع و سعادتمندی توده‌ها. هر چند ذهنیات ناشی از تربیت در خانواده‌ای اشرافی، بر اعمال و افکار شخصیت‌های داستان‌هایش تأثیر بسیاری گذاشت، اما کوشش او برای ارائه تصویری عمیق‌تر از واقعیت، درخور ستایش است. در سال‌هایی که نویسندگان کهنه‌اندیش برای گریز از طرح مسائل اساسی مردم، به فاحشه‌خانه‌ها می‌گریختند، یا در قالب داستان‌های اخلاقی پرسوز و گداز و رمان‌های تاریخی‌نما، بر سرنوشت اشرافزادگان از « اصل » افتاده دل می‌سوزاندند، هدایت داستان را به عنوان شاهدی از زندگی مردمی محروم به کار گرفت. تلاش وی در نشان دادن فاجعه‌آمیز بودن وضعی که به عنوان دوران شکوفایی ملی وانمود می‌شد، نشانگر تعهد اجتماعی اوست.
هدایت در 1307 به قصد خودکشی خود را در رودخانة مارن پاریس انداخت، اما نجاتش دادند. شرح این اقدام ناموفق را در زنده‌به گور نوشت و آن را «یادداشتهای یک دیوانه » نام نهاد. هدایت که طی خودکشی لحظه‌های مواجهه با مرگ را تجربه کرده بود، شخصیت‌های آثارش را نیز وا می‌داشت که به این تجربه بپردازند؛ تجربه‌ای که در سراسر عمرش با آن درگیر بود. او نتوانسته بود خودش را بکشد، اما شخصیت‌های داستان‌هایش را در این امر «موفق » می‌گرداند و اغلب آثارش را با مرگ به پایان می‌رساند. از دیگر آثار او: شب‌های ورامین ـ مردی که نفسش را کشت است.
تقی مدرسی: در 1311 در خانواده‌ای روحانی پرورش یافت. وقتی دانشجوی طب بود، نخستین رمانش یکلیا و تنهایی او (1334) از سوی مجلة سخن به عنوان بهترین رمان ایرانی سال 1335 را یافت و مدرسی را در زمرة نویسندگان مشهور ایران درآورد. ده سال بعد ـ وقتی دیگر ساکن آمریکا شده بود ـ دومین رمانش شریفجان، شریفجان ( نام قبلی: نسل کلاغها) را نشر داد، اما این اثر نه تنها تأثیری بر ادبیات زمان خود نگذاشت، سقوط نویسنده را نیز گواهی داد. در 1347 مجموعه داستان گمرگ چینواد آگهی شد اما انتشار نیافت. مدرسی جز چند داستان کوتاه در جنگ اصفهان و سخن اثر دیگری منتشر نکرد.
قابل توجه‌ترین اثر نویسنده، رمان کوتاه یکلیا و تنهایی او است. نخستین علتی که برای محبوبیت این رمان به ذهن می‌رسد، ساختمان محکم و نیز زیبا و توصیفی آن است. نثری شاعرانه و عاطفی که شخصیت‌ها و موقعیت‌ها را با توصیف‌هایی احساساتی و رنگین تصویر می‌کند. نثری شبه کلاسیک و خوش‌آهنگ که با قطعه‌های تابلو مانندش، خوانندگان بیزار از سطحی‌نویسان آسانگین را جذب کرد؛ خوانندگانی که سنگینی یأس دوران را با خواندن صحنه‌های عاشقانة رمان، که عطری کهن از آنها برمی‌خاست، به فراموشی می‌سپردند. مدرسی برای بیان مضمون تاریخی ـ فلسفی خود به نثری کهنه‌نما و غریب احتیاج داشت. پس، به جایی که مضمون را گرفته بود ـ به تورات ـ روی آورد و روال روایتی عتیق کتاب مقدس را به کار گرفت. البته پیش از او نویسندگانی چون طبری از اسطوره‌ها و نثر توراتی برای بیان مسائل اجتماعی استفاده کرده بودند. اما مدرسی زبان تورات را که با آن یهوه ـ خدای خشم و انتقام، نه محبت و بخشش ـ حقایق « ابدی » را بر مردم آشکار کرده است. برای بیان مسائل کلی بشری به کار گرفت. و بدین ترتیب برای بیان مضمون داستان خود، قالبی مناسب آفرید.
بهرام صادقی (1363 ـ ؟)
نخستین داستان‌هایش را از 20 سالگی ـ وقتی دانشجوی طب بود ـ نوشت و از 1335 شروع به چاپ آنها در مجلات ادبی کرد. در 1337 یک چند جزو هیأت نویسندگان مجلة صدف بود. دوران خلاقیت هنری‌اش زمانی طولانی نپائید اما در همین مدت کوتاه داستان‌هایی فراموش‌ناشدنی آفرید؛ داستان‌هایی که او را در صف اول نویسندگان ایران قرار دارند.
مهمترین مضمون داستان‌هایش جستجو در عمیق‌ترین لایه‌های ذهنی بازماندگان نسل شکست است. این جستجو که با طنزی آمیخته به فاجعه، و در شکل‌های متنوع داستانی صورت می‌گیرد، بهرام صادقی را شایان توجه‌ترین نویسندة نسل خویش می‌سازد. کارهای اصلی‌اش را بین سال‌های 1341 ـ 1335 می‌نویسد و منتشر می‌کند، هر چند تا سال‌های 50 نیز تک داستان‌هایی انتشار می‌دهد اما اصولاً نویسندة این دهه است. واخوردگی، شکست، فقر و یأس آدمهای کوچک، روشنفکران آرمان باخته و معتاد شده، کارمندان فقیر و دانشجویان واخورده را با توانایی ترسیم می‌کند. صادقی با ارائه طنزآمیز جنبه‌های دردناک زندگی، ضمن آن که نشان می‌دهد جهان ما چقدر کهنه و رنجبار است، آرزوی خود را به برقراری عدالت اجتماعی ابراز می‌کند. بدین ترتیب، طنز او نفی زندگی نیست، افشای تمامی عواملی است که باعث حقارت و خواری زندگی می‌شوند. آثار بهرام صادقی که با تسلط فراوان بر فرم نوشته شده‌اند و به نحو حیرت‌انگیزی سال‌های پس از کودتا را نمایش می‌دهند، پیش از هر چیز هنر (داستان) هستند، نه گزارش اجتماعی یا روانی. خودش گفته است: « در وهلة اول باید داستان نوشت، داستان خالص، باید ساخت، به هر شکل و هر جور… فقط مهم این است که راست بگوئی»

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 22   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جلال آل احمد

دانلودمقاله زندگینامه جلال الدین رومی

اختصاصی از فی بوو دانلودمقاله زندگینامه جلال الدین رومی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


نوشته هلموت ریتر
جلال الدین بن بهاء‌الدین سلطان العلماء ولد بن حسین بن احمد خطیبی، مشهور به مولانا، شاعر ایرانی وموسس طریقت درویشان مولویه( که نامش را از مولانا گرفته است) در تاریخ ربیع الاول 604/30 سپتامبر 1207 م در بلخ به دنیا آمد، در پنجم جمادی الاخر سال 672 /1273 م در قونیه درگذشت.دلایلی که در نفی تاریخ تولد مذکور، پیش نهاده اند (از جمله از سوی عبدالباقی گولپینارلی در مولانا جلال الدین ) معتبر نیست. پدر او که خطبه ها ومواعظش محفوظ مانده و به چاپ رسیده است (معارف، مجموعه مواعظ وسخنان سلطان العلما بهاء‌الدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد، به اهتمام بدیع الزمان فروزانفر، تهران 1333 ش) خطیبی در بلخ بود. این اقوال که شجره النسب او به ابوبکر می رسد، ومادرش دختر خوارزمنشاه علاء الدین محمد بوده است (افلاکی در مناقب العارفین، ص 8-9) بی اساس است.
(فروزانفر ، در یغما ،شماره 12 ، سال 1338 ، ص 164.احمد افلاکی، مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی، آنکارا 1953، پیشگفتار ص 44).
در سال 62 ق این خانواده به درخواست امیر سلجوقی علاء الدین کیقباد به قونیه نقل مکان کرد، و بهاء الدین ولد در 18 ربیع الثانی سال 628 ق در همانجا درگذشت (مناقب العارفین ، 1/32 ،56) یک سال پس از درگذشت او ،یکی از شاگردان ومرید پیر او به نام برهان الدین محقق ، به قونیه آمد که استاد و مراد پیشینش را ملاقات کند ولی از درگذشت او با خبر شد. جلال الدین تا پایان حیات سید برهان الدین که نه سال بعد درگذشت، مرید او شد. قبر او در قیصریه است. به گفته افلاکی ، جلال الدین پس از ورود سید به حلب و دمشق، برای تکمیل تحصیلاتش به آنجا رفت. برهان الدین این نکته را او در میان گذاشت که پدرش علاوه بر علوم ظاهری، معرفت دیگری هم داشت که جز طریق تجربه واحوال باطنی قابل حصول نیست. پس ازوفات برهان الدین ،جلال الدین به مدت پنج سال تنها بود. در 26 جمادی الاخر سال 642 ق درویشی سرگشته و آوا به نام شمس الدین محمد تبریزی به قونیه آمد، و در کاروانسرای تاجران شکر سکنا گزید.
چنانکه از غزلهای بیشمار دیوان کبیر بر می آید، او فردی انساندوست، و به دور از تعصب و دارای شخصیتی بسیار عاطفی است که به سرعت شور وهیجان می یابد آتش درون خود را با رقص و سماع فرو می نشاند.این نکته که آیا اندیشه های دینی را چیزی اصیل وعلاوه بر پارسایی عرفانی عام روزگارش دربر داشته یا نه باید از تجزیه تحلیل آثارش استنباط شود. آثار او از این قرار است:
1)دیوان مشتمل بر غزلیات و رباعیات. در این دیوان ابیات یونانی و ترکی هم آمد است که حاکی از سروکارداشتن با بخشهایی از عامه مردم، و نیز با اقلیتهای غیرمسلمان در قونیه است.تخلص مولانا خاموش است. بعدها این تخلص با شمس تبریز جانشین شده است. در بعضی غزلها هم نام صلاح الدین به عنوان تخلص آمده است. پیشین دیوان را کنار زده است تاکنون از این تصحیح و طبع 3 مجلد انتشار یافته است.
2)مثنوی معنوی منظومه ای تعلیمی به شیوه مثنوی ( هر بیت دارای قافیه ای مستقل مجعول و منسوب است الهامبخش سرایش این منظومه بلند حسام الدین چلبی بوده که به مولانا پیشنهاد کرده که او هر باید اثری شبیه به مثنوی های عرفانی- مذهبی سنایی وعطار پدید آورد.
درباره سبک مثنوی <- مقدمه نیکلسون بر تصحیح و طبع مثنوی، ص 8-13 و پیشگفتار ترجمه گولپینارلی) تصحیح وطبع معتبر و رسمی مثنوی، به اهتمام نیکلسون انجام گرفته که هم یادداشتهای انتقادی وشرح و تفسیر مثنوی را در بر دارد و هم ترجمه کامل متن را جدیدترین ترجمه ترکی مثنوی به کوشش عبدالباقی گولپینارلی ، در استانبول در سال 1942 (وبه بعد) انتشار یافته است.
3)فیه مافیه مجموعه ای از اقوال مولانا ( این عنوان از بیتی از ابن عربی گرفته شده است). تصحیح وطبع بدیع الزمان فروزانفر، تهران 1330 ش. تجرمه ترکی این اثر به کوشش عبدالباقی گولپینارلی انجام گرفته ، در سال 1959 م در استانبول منتشر گردیده است.
4) مواعظ، مجالس سبعه. به اهتمام احمد رمزی اکی اورک، ترجمه ریزلی حسن افندی اوغلو، چاپ (استانبور ،1937 م.( نیز <- مجالس سبعه (هفت خطابه) مولانا جلال الدین رومی.
5) مکتوبات. به اهتمام احمد رمزی اکی اورک، چاپ استانبول ،1937.
] نیز <- مکتوبات مولانا جلال الدین رومی. تصحیح توفیق هـ. سبحانی. تهران، مرکز نشر دانشگاهی ، 1371ش.[

 

آغاز عمر
اسم القاب
نام او به اتفاق تذکره نویسان محمد و لقب او جلال الدین است وهمه مورخان او را بدین نام و لقب شناخته اند واو را جز جلال الدین به لقب خداوندگار نیز می خوانده اند و خطاب لفظ خداوندگار گفته بها ولد است) مو در بعضی از شروح مثنوی هم از وی به مولانا خداوندگار تعبیر می شود و احمد افلاکی در روایتی از بهاء ولد نقل می کند که «خداوندگار من از نسل بزرگ است» و اطلاق خداوندگار با عقیده الوهیت بشر که این دسته از صوفیه معتقدند وسلطنت و حکومت ظاهری و باطنی اقطاب نسبت به مریدان خود در اعتقاد همه صوفیان تناسب تمام دارد چنانکه نظر به همین عقیده بعضی اقطاب (بعد از عهد مغول) باخر و اول اسم خود لفظ شاه اضافه کرده اند.
لقب مولوی که از دیر زمان میان صوفیه و دیگران بدین استاد حقیقت بین اختصاص دارد در زمان خود وی و حتی در عرف تذکره نویسان قرن نهم شهرت نداشته و جزو عناوین ولقبهای خاص او نمی باشد و ظاهرا این لقب از روی عنوان دیگر یعنی (مولانا روم) گرفته شده باشد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زندگینامه جلال الدین رومی